some notes about the application of path analysis method in the medical education researches: a commentary on the article “The Relation between Spiritual Intelligence and Test Anxiety Among Nursing and Midwifery Students: Application of Path Analysis”. Iranian Journal of Medical Education 2013; 13 (6) :538-540
URL:
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-2833-fa.html
علوی موسی. نکاتی در باب استفاده از روش تحلیل مسیر در پژوهشهای حوزه آموزش علوم پزشکی نقدی بر مقاله: "ارتباط هوش معنوی با اضطراب امتحان در دانشجویان پرستاری و مامایی: کاربرد تحلیل مسیر". مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی. 1392; 13 (6) :538-540
URL: http://ijme.mui.ac.ir/article-1-2833-fa.html
، m_alavi@nm.mui.ac.ir
چکیده: (14246 مشاهده)
امروزه استفاده از تکنیکهای چند متغیره برای تحلیل دادهها در پژوهشهای مرتبط با آموزش علوم پزشکی به امری مرسوم و گاه ضروری تبدیل شده است(1). اهمیت این دسته از روشهای تحلیل در پژوهشهای علوم انسانی و به ویژه آموزش پزشکی از آنجاست که غالباً در این حوزه از مطالعات، پژوهشگران علاقمند هستند که مبتنی بر فرضیههای خود در مورد روابط علیتی بین متغیرها به بررسی این روابط در قالب الگویی از پیش ساخته بپردازند(2و3). نمونه مشخص آن، انتشار مقالهای تحت عنوان "ارتباط هوش معنوی با اضطراب امتحان در دانشجویان پرستاری و مامایی: کاربرد تحلیل مسیر" در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی است(4). لذا در ادامه به نقد برخی از نکات، تنها در مورد کلیات کاربرد و گزارش تحلیل مسیر در مقاله مذکور پرداخته شده و از نقد جزییات روش و گزارش خودداری میگردد، تا بدینوسیله به پژوهشگران محترم حوزه آموزش پزشکی در انتخاب صحیح روش تحلیل مسیر برای مطالعه کمک نماید.
از آنجایی که روش تحلیل مسیر به منظور آزمون فرضیههای پژوهشگر در مورد روابط علیتی بین متغیرها در قالب الگوی مشخص در جامعه مورد مطالعه استفاده میشود، یکی از ملاحظات مهم در استفاده از این تکنیکهای تحلیل، مشخص نمودن و تعریف نظریه زیربنایی است که فرضیههای پژوهشگر در مورد روابط بین متغیرها بر آن استوار شدهاند(3و5)؛ لذا لازم است پژوهشگر نقش تمامی متغیرها را در چارچوب نظری (در اینجا نمودار مسیر) تبیین نماید. نویسندگاه این مقاله در قسمت مقدمه، به خوبی به تبیین نقش و اهمیت ارتباط هوش معنوی و اضطراب امتحان و نیز روابط بین آنها پرداختهاند؛ با این وجود در این قسمت از مقاله زیربنای نظری مناسبی که توضیحدهنده روابط علیتی بین کلیه متغیرها در نمودار مسیر باشد، قابل شناسایی نیست. تأکید شده است که تحلیل مسیر غالباً به منظور کشف روابط بین متغیرها به کار نمیرود؛ بلکه روشی است که ضمن آن برازش الگوی هوشمند مشخص شده از روابط علیتی بین متغیرها در جامعهای خاص آزمون میشود(2و3).
در این مطالعه از پرسشنامه هوش معنوی استفاده شده که از چهار حیطه تفکرکلی و بعد اعتقادی، توانایی مقابله و تعامل با مشکلات، پرداختن به سجایای اخلاقی و خودآگاهی، عشق و علاقه تشکیل شدهاند؛ که کلیه این ابعاد به عنوان متغیرهای تشکیلدهنده شبکه علیتی وارد نمودار تحلیل مسیر شدهاند. حال اگر فرض همبستگی درونی ابعاد تشکیلدهنده یک سازه واحد جهت تأمین روایی ابزار را قبول کنیم، انتظار خواهیم داشت تا بین چهار بعد سازه "هوش معنوی" همبستگی وجود داشته باشد. در این صورت کاربرد روش تحلیل مسیر که تنها بر روابط علیتی یک طرفه و بدون حلقه بازخوردی (Feedback loop) مبتنی است(3)، با چالش جدی مواجه میگردد. به اعتقاد شریبر (Schreiber) و همکاران در پژوهشهای حوزه آموزش، باور اینکه تنها یک تأثیر از یک متغیر بر متغیر دیگر وارد میشود، غیرواقعبینانه است(6).
همچنین یکی از مفروضههای تحلیل مسیر این است که متغیرهای مستقل بدون خطا اندازهگیری شدهاند تا بدین ترتیب پارامترها نیز بدون خطا برآورد گردند(2و6). در مطالعه ارتباط هوش معنوی با اضطراب امتحان در دانشجویان، به سختی میتوان باور کرد که پژوهشگری بتواند متغیرهای وارد شده در نمودار مسیر را بدون خطا اندازهگیری نماید. هر چند تأمین این شرایط امری ایده آل است، ولی در پژوهشهای مرتبط با آموزش که غالباً مطالعات غیر تجربی ترجیح داده میشوند، به ندرت اتفاق افتاده و گاه ناممکن میباشد؛ چرا که غالباً متغیرهای وارد شده در این حوزه از پژوهشها از جمله متغیر اضطراب امتحان، سازههای مکنون بوده و همیشه اندازهگیری آنها با درجاتی از خطا همراه است(6).
در نتیجه به اعتقاد نگارنده، در این گونه از پژوهشها مطلوب است که پژوهشگر ضمن تشریح دقیق و عمیق زیربنای نظری حاکم بر مدل یا الگوی پیشنهاد شده و نیز مشخص نمودن جایگاه تک تک متغیرهای وارد شده به مدل، روش مناسب دیگری را جهت غلبه بر محدودیتهای مذکور در پیش گیرد. پژوهشگر با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری (که البته تحلیل مسیر نیز یکی از زیرمجموعههای محدود آن است) میتواند نقش متغیرهای مکنون و خطاهای اندازهگیری را در مدل لحاظ نموده و امکان منظور کردن روابط متقابل و چرخههای بازخوردی از روابط علیتی بین متغیرها را فراهم نماید.
نوع مطالعه:
نامه به سردبیر |
موضوع مقاله:
ارزشيابي برنامه دریافت: 1392/5/13 | پذیرش: 1392/6/6 | انتشار: 1392/6/6 | انتشار الکترونیک: 1392/6/6
ارسال پیام به نویسنده مسئول