۲۰۷ نتیجه برای یادگیری
آرش حدادگر، رضا جوشن، طاهره چنگیز، بهزاد شمس، علیرضا یوسفی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۷۹ )
چکیده
.مقدمه: محیط آموزش بالینی برای دانشجویان پزشکی نسبت به محیطهای قبلی ناآشناست. به نظر میرسد تدوین برنامهای مبتنی بر نیازهای واقعی دانشجویان برای آشنا ساختن آنها با محیط جدید به مشارکت بیشتر دانشجویان و افزایش بازده آموزشی آنها منجر شود.
روشها: ابتدا نیازهای آموزشی دانشجویان در دوره بالینی، با نظرخواهی از دانشجویان سال اوّل بالینی و استادان با تجربه، مشخص گردید و در قالب برنامه دو روزهای که محتوای آن برمبنای نیازها تدوین شده بود، به صورت سمینار ارائه شد. در پایان درمورد مؤثر بودن قسمتهای گوناگون برنامه از دانشجویان برنامه نظرخواهی شد.
یافتهها: علیرغم اختیاری بودن شرکت در سمینار، اکثر شرکتکنندگان تا پایان برنامه شرکت فعال داشتند و رضایت آنان از قسمتهای مختلف برنامه درحد مطلوب بود.
بحث: باتوجه به مشارکت فعال دانشجویان در فرآیند طراحی و اجرای برنامه و رضایت آنان از شرکت در دوره آزمایشی، به نظر ما این برنامه، ورود دانشجویان به محیط بالینی را تسهیل و مهارتهای اوّلیه لازم برای کار بالینی تا حدودی تقویت کرد. ولی به برنامههایی با مدت بیشتر و مطالب تخصصی تری نیاز است. گرچه دوره آموزشی نشانهشناسی عملی عهدهدار چنین رسالتی است، امّا ضعف دانشجویان هنگام شروع دوره بالینی در این مهارتهای اوّلیه، عدم کفایت دوره را اثبات میکند. هماهنگی تمام مسؤولان درگیر در آموزش بالینی برای طراحی یک دوره مقدمات بالینی ضروری به نظر میرسد.
شایسته صالحی، بهرام سلیمانی، پروانه امینی، احترام شاهنوشی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۷۹ )
چکیده
مقدمه. موضوع ارتباط بین سبک یادگیری فراگیران و روش تدریس ترجیحی مورد پسند آنها، در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه حاضر به بررسی این رابطه میپردازد. روشها. در این مطالعه توصیفی – تحلیلی با استفاده از پرسشنامه سبکهای یادگیری کلب، ارتباط سبک یادگیری دانشجویان ترم اوّل تا هشتم پرستاری با روش تدریس مورد پسند آنها، مورد مطالعه قرار گرفت. آزمودنیها به صورت نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. یافتهها. نتایج به دست آمده نشان داد که بین سبک یادگیری و برخی روشهای تدریس رابطه وجود دارد. این ارتباط در دروس عملی مشاهده نشد. بحث. توجه معلمان به سبک یادگیری دانشجویان و شناسایی آنها احتمالاً در انتخاب شیوه مناسب تدریس، آنها را یاری خواهد کرد.
شایسته صالحی، حیدرعلی عابدی، لیلی عالی پور، شکوفه نجفی پور، ناهیده فاتحی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۰ )
چکیده
مقدمه. فاصله بین یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری, یکی از مشکلات قابل توجه در پرستاری بوده است. به همین منظور, پژوهش حاضر با هدف مقایسه این فاصله و تعیین عوامل مؤثر بر آن از دیدگاه دانشجویان، مدرسین و کارکنان پرستاری صورت گرفته است. روشها. این پژوهش ترکیبی به صورت کیفی و کمی صورت گرفت. در مرحله اول پرسشنامه ای با روش پدیده شناسی و با استفاده از مصاحبه پیرامون رابطه بین یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری و عوامل مؤثر بر آن از دیدگاه ۱۰ نفر از دانشجویان، مدرسین و کارکنان پرستاری مورد بررسی تدوین گردید. در مرحله دوم، با روش توصیفی–تحلیلی, میانگین امتیازات مربوط به دیدگاه دانشجویان، مدرسین و کارکنان پرستاری در مورد یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری در زمینه اصول و فنون پرستاری، پرستاری داخلی و جراحی، پرستاری بهداشت جامعه، بهداشت مادران و نوزادان، پرستاری اطفال، پرستاری روانی، آموزش به مددجو، مدیریت پرستاری و فرایند پرستاری تعیین گردید. همچنین عوامل مؤثر در هماهنگی یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری نیز از دیدگاه سه گروه با استفادده از روشهای آماری تعیین و مقایسه گردید. نتایج. یافته های پژوهش نشان داد که یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری از دیدگاه دانشجویان، مدرسین و کارکنان پرستاری از هماهنگی لازم برخوردار نمی باشد گرچه مدرسین، یادگیریهای نظری و خدمات بالینی را کمتر از دو گروه دیگر هماهنگ دانسته اند. به علاوه, فرضیه های مورد نظر در مورد تفاوت دیدگاه دانشجویان، مدرسین و کارکنان پرستاری در مورد هماهنگی یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری و عوامل مؤثر برآن مورد تأیید قرار گرفت. بحث. شناسایی فاصله یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری و عوامل مؤثر بر آن راهگشای کاهش شکاف بین آنها خواهد بود. به منظور افزایش هماهنگی یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری، ارزیابی عملکرد پرستاران، بازنگری برنامه آموزش پرستاری و توجه به عوامل مؤثر بر هماهنگی فعالیتها پیشنهاد می گردد.
مسعود بهرامی، اکبر حسن زاده،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۸۰ )
چکیده
مقدمه فاکتورهای متعدد داخلی و خارجی فرآیند یادگیری را متاثر میکنند که یکی از این فاکتورها آمادگی فراگیر از نظر جسمی، عاطفی و ذهنی برای یادگیری است که توجه نکردن بهاین عوامل منجر به یادگیری سطحی و در نتیجه تربیت نیروهای کمتوان خواهد شد. چنان که ما بتوانیم شرایط آمادگی دانشجویان برای یادگیری را به نحو صحیحی ترسیم کنیم، گامی بلند در جهت ارائه راهکارهای مناسب در امر تدریس برداشتهایم. بهاین جهت، تحقیقی با اهداف تعیین میزان آمادگی جسمی، عاطفی و ذهنی برای یادگیری از دیدگاه دانشجویان و ارتباط آن با برخی ویژگیهای دموگرافیک آنها انجام شد.روشها در این بررسی توصیفی از نوع پیمایشی تعداد ۲۹۸ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی پیوسته روزانه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در چهار دانشکده بهداشت، پرستاری و مامایی، مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی و توانبخشی بطور تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتهاند. ابزار مطالعه، پرسشنامه بوده است. روایی و پایایی ابزار به ترتیب با روش روایی محتوا و آزمون تست مجدد تعیین و در نهایت مورد تایید مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی اصفهان قرار گرفت. از آمار توصیفی و استنباطی برای تحلیل نتایج استفاده گردید.نتایج میانگین آمادگی جسمی، عاطفی و ذهنی برای دانشکدههای چهارگانه محاسبه گردید و مشخص شد که علیرغم اینکه در مورد تعدادی از عوامل مرتبط با آمادگی تفاوت معنیداری بین دانشکدهها وجود دارد، اما در کل، آزمون آنالیز واریانس بین میانگین آمادگی جسمی و آمادگی عاطفی و آمادگی ذهنی در دانشکدههای مختلف تفاوت معنیداری را نشان نداد. آزمونهای آماری بین بعضی ویژگی واحدهای مورد پژوهش و دیدگاه دانشجویان از میزان آمادگی روابط معنیداری را نشان داد.بحث اگر چه آمادگی جسمی دانشجویان برای یادگیری بیشتر با شرایط زندگی فرد مربوط میشود اما، حیطههای آمادگی عاطفی و ذهنی باید مورد توجه خاص مسؤولین آموزش پزشکی باشد. برگزاری جلسات گفتگو با دانشجویان، نظارت در امر برنامهریزی درسی و برنامهریزی و آموزش برای بهبود کیفیت عملکرد اساتید میتواند یادگیری دانشجویان را تسهیل نماید.
مرضیه معطری، حیدرعلی عابدی، ابوالقاسم امینی، اسکندر فتحی آذر،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۸۰ )
چکیده
مقدمه افزایش و بهبود مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان در شرایط رشد فزاینده دانش بشر، اهمیت توجه به پرورش مهارتهای تفکر دانشجویان را روشن نموده است. در این راستا، استفاده از راهبرد آموزشی بازاندیشی، راهکاری است که توسط پژوهشگران و دستاندرکاران برنامههای آموزشی برای پرورش تفکر توصیه شده است. پژوهش حاضر، برای آزمودن تاثیر بازاندیشی بر مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی شهرستان تبریز انجام شده است.روشها چهل نفر از دانشجویان سال چهارم پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی شهرستان تبریز داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. این افراد پس از شرکت در یک جلسه توجیهی در آزمون مهارتهای تفکر انتقادی شرکت نمودند. سپس به دو گروه ۲۰ نفری تجربی و شاهد تقسیم شدند. گروه شاهد در برنامههای معمول بالینی تنظیم شده و گروه تجربی، علاوه بر شرکت در برنامههای معمول بالینی، در برنامه مداخله این پژوهش نیز شرکت نمودند تا آمادگیهای لازم را برای انجام بازاندیشی به دست آورند و پس از آن به مدت ده هفته، به بازاندیشی بر تجارب بالینی و مراقبتی پرداختند. در پایان برنامه بالینی، هر دو گروه مجدداً در آزمون مهارتهای تفکر انتقادی(critical thinking) شرکت کردند. نتایج به دست آمده از این آزمون، مبنای تحلیل آماری بود و برای تحلیل دادهها از آزمون تی زوج و تی برای گروههای مستقل و تحلیل کوواریانس استفاده شد.نتایج نتایج پژوهش موید تاثیر بازاندیشی بر استدلال استقرایی دانشجویان و نیز نمره کل آزمون مهارتهای تفکر انتقادی بود. یافتهها تفاوت دانشجویان دو گروه را از نظر کسب مهارتهای تفکر انتقادی در طول برنامه مورد تایید قرار داد.بحث با توجه به اینکه آزمون مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا یک آزمون عمومی برای اندازهگیری مهارتهای تفکر انتقادی است، تغییر به دست آمده در نتیجه یک روش آموزشی یافته ارزشمندی است که لزوم استفاده از راهبرد بازاندیشی را در برنامههای آموزشی تصریح مینماید.
خدیجه رنجبر، فهیمه سلطانی، مسعود موسوی نسب، اکبر مسعودی، سیدعلیرضا آیت الهی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه یکی از مهمترین اصول آموزش مفاهیم یا ایجاد مهارت در فراگیران حرفه پرستاری، استفاده از روشهای مناسب آموزش مبتنی بر هدف میباشد. مهارت دارو دادن به بیمار از نظر ایمنی سلامت بیمار دارای اهمیت ویژهای است. شناسایی بهترین روش آموزش مهارت دارو دادن به دانشجویان پرستاری میتواند مشکلات موجود آموزشی را برطرف سازد. به همین منظور مطالعهای با هدف مقایسه تاثیر دو روش آموزش متداول و تلفیقی بر یادگیری ذهنی و روانی حرکتی دانشجویان پرستاری انجام شد.روشها این پژوهش یک مطالعه تجربی است و نمونههای آن را ۸۰ نفر از دانشجویان سال اول پرستاری تشکیل دادند که به روش نمونهگیری تصادفی به دو گروه آزمایش (۴۱ نفر) و شاهد (۳۹ نفر) تقسیم شدند، مهارت دادن دارو به دو روش تلفیقی و متداول تدریس گردید. روش گردآوری دادهها پرسشنامهای شامل ۳ بخش مهارتهای ذهنی، مهارتهای روانی- حرکتی و نظرات دانشجویان در مورد اثربخشی روش آموزش بود. پرسشنامه در دو مرحله بلافاصله پس از پایان تدریس و یک ماه پس از آن تکمیل و جمعآوری گردید. همچنین نظرات نمونههای مورد پژوهش در خصوص تاثیر روشهای آموزشی اعمال شده بررسی گردید. یافتهها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی با آزمون t و مجذور کای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج یافتههای حاصل از پژوهش نشان داد که در زمینه مهارت روانی- حرکتی، دادن دارو تفاوت معنیداری بین گروه آزمایش و گروه شاهد در مرحله اول وجود نداشت ولی در ارتباط با یادگیری ذهنی، گروه آزمایش تفاوت معنیداری را نسبت به گروه شاهد نشان داد. یک ماه پس از آموزش مهارت دادن دارو نیز تفاوت معنیداری بین مهارت ذهنی، روانی- حرکتی دو گروه حاصل نشد ولی مقایسه نظرات دو گروه پیرامون تاثیر روشهای آموزشی موید این نکته بود که اکثریت واحدهای مورد پژوهش در گروه آزمایش روش تلفیقی را به صورت معنیداری موثرتر از روش متداول میدانستند.بحث با اینکه مهارت روانی- حرکتی دو گروه در مهارت دادن دارو تفاوتی نداشت ولی با توجه به تاکید اثربخشی روش تلفیقی توسط دانشجویان، پیشنهاد میشود در آموزش مهارتهای پرستاری روش آموزش تلفیقی مورد استفاده قرار گیرد.
مسعود رودباری، مینو یغمایی، جلال ظریف هوشیار،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه بررسی وضعیت آموزشی کارورزان در بخشهای مختلف از جمله اهداف برنامهریزان به منظور ارزشیابی آموزشی، جلوگیری از افت کیفیت این آموزشها و ارائه راه حل در این بخشها است. این تحقیق به منظور تعیین وضعیت یادگیری کارورزان زن و مرد زاهدان در بخش زنان و زایمان و مقایسه میزان یادگیری این دو گروه و ارائه راه حل برای بهبود کیفیت آموزشی انجام شد.روشها این مطالعه پیمایشی بر روی کلیه کارورزان (۷۰ نفر شامل ۳۰ مرد و ۴۰ زن) از کارورزان سال تحصیلی ۸۱-۸۰ در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در شهریور ۱۳۸۱ انجام شد. جمعآوری اطلاعات از طریق پرسشنامهای که حاوی سؤالاتی در زمینه بیماریها و اورژانسهای شایع زنان و زایمان و شاخصهای مختلف یادگیری بوده، انجام شد. برای تجزیه و تحلیل با استفاده از نرمافزار SPSS نتایج به صورت میانگین و انحراف معیار فراوانی شاخصها و آزمون مجذور کای استفاده شده است.نتایج میانگین فراوانی شاخصهای یادگیری دیدن، بحث بر بالین، ادارهکردن زیر نظر اساتید و دستیاران و بطور شخصی در اکثر موارد اورژانسها و بیماریهای شایع زنان و زایمان برای کارورزان مرد کمتر از زنان بود. میانگین فراوانی توانایی ادارهکردن مناسب اورژانسهای شایع برای کارورزان مرد و زن به ترتیب ۱۲ و ۵/۷۰ درصد و در مورد بیماریهای شایع به ترتیب ۲/۱۴ و ۳/۵۹ درصد بود. ارتباط بین شاخصهای یادگیری و جنسیت با استفاده از آزمون مجذور کای نشان داد که بین توانایی ادارهکردن مناسب و شاخصهای یادگیری دیدن، بحث بر بالین، ادارهکردن زیر نظر اساتید و دستیاران و ادارهکردن بطور شخصی ارتباط معنیداری وجود دارد.بحث با توجه به پایین بودن میانگین فراوانی شاخصهای دیدن، بحث بر بالین، ادارهکردن زیر نظر اساتید و بطور شخصی در مردان و نیاز به خدمترسانی آنان در مناطق محروم و دور افتاده، لازم است که در جهت ارتقای این آموزشها تلاش لازم صورت گیرد.
سکینه شهسواری اصفهانی*، پروین بیگی مروستی، نورالدین بهین آیین، سیدعلیرضا آیت الهی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه مطالعاتی در زمینه مقایسه روش آموزش برنامهای و سخنرانی در دنیا انجام گرفته، لیکن با توجه به شرایط خاص آموزش در حرفه پرستاری، اثرات بکارگیری این دو روش در این محیط، کمتر بررسی شده است. مطالعهای به منظور مقایسه این دو روش بر میزان یادگیری دانشجویان پرستاری از اصول کنترل عفونت انجام گردید.روشها دراین مطالعه نیمه تجربی، تعداد ۱۰۳ نفر از دانشجویان سال دوم پرستاری با روش نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه تجربی (۵۲ نفر) و کنترل (۵۱ نفر) تقسیم گردیده و با دو روش مختلف ولی محتوایی کاملا یکسان، تحت تعلیم قرار گرفتند. گروه تجربی، تحت آزمون مقدماتی، مطالعه خودآموزها و پسآزمون قرار گرفته و فرم نظرخواهی از آموزش برنامهای را تکمیل کردند. گروه کنترل (سخنرانی) تحت آزمون مقدماتی، تدریس به روش سخنرانی با همان محتوا و پسآزمون قرار گرفتند. پس از دو هفته یک آزمون تاخیری مجدد، بدون اطلاع قبلی، برای دو گروه، برای تعیین دوام یادگیری برگزار شد. دادههای حاصل با استفاده از نرمافزار SPSS به صورت فراوانی، میانگین و انحراف معیار و آزمونهای T، T زوج، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج نتایج مطالعه اختلاف معنیداری را بین میانگین نمرات پیشآزمون و پسآزمون دو گروه نشان داد. همچنین مقایسه میانگین نمرات پسآزمون دانشجویان در دو گروه تجربی و کنترل نشان داد دانشجویانی که در گروه آموزش برنامهای بودهاند، در پسآزمون، نمرات بالاتری نسبت به گروه کنترل کسب کردهاند. میانگین نمرات پسآزمون و آزمون یادداری در گروه تجربی تفاوت معنیداری داشت ولی در گروه کنترل، این تفاوت معنیدار نبود. میانگین زمان لازم برای مطالعه گروه خودآموز ۶/۳۵ دقیقه کمتر از گروه ارایه سخنرانی بود و ۴/۸۵ درصد دانشجویان از روش آموزش برنامهای رضایت داشتند.بحث این مطالعه نشان داد که یادگیری به روش آموزش برنامهای، یک روش قابل قبول برای آموزش اصول اساسی کنترل عفونت به دانشجویان پرستاری بوده است و پیشنهاد میشود از این روش، بیشتر در آموزش دانشجویان استفاده گردد.
مجیده هروی کریموی *، مریم جدیدمیلانی، ناهید رژه،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه در کشور ما روشهای نوین تدریس در دانشجویان پرستاری کمتر مورد توجه واقع شده است. با توجه به اهمیت ارتقای آموزش پرستاری و استفاده موفقیت آمیز از روشهای نوین تدریس، بخصوص تفحص گروهی، این تحقیق به منظور تعیین مقایسهای تاثیر روشهای آموزش سخنرانی و تفحص گروهی بر میزان یادگیری دانشجویان پرستاری در درس بهداشت جامعه (یک) در دانشگاه شاهد سال ۸۱-۱۳۸۰ انجام گرفت.روشها این پژوهش، مطالعه نیمه تجربی است که به صورت سرشماری بر روی ۴۹ دانشجوی پرستاری دریافتکننده واحد بهداشت جامعه (یک) در سال ۱۳۸۰ انجام گرفت. پس از همسانی متغیرهای: سن، جنس، معدل ترم گذشته و استفاده از خوابگاه، به صورت تصادفی در دو گروه: ۲۴ نفر تدریس به شیوه تفحص گروهی و ۲۵ نفر تدریس به شیوه سخنرانی قرار گرفتند. یک مدرس در ساعت صبح در طی ۱۶ جلسه ۱۰۵ دقیقهای به آنها آموزش داد. ابزار گردآوری دادهها فرم اطلاعات دموگرافیک و آزمون بهداشت جامعه به صورت چهار گزینهای بود که در اولین جلسه درس فرم اطلاعات و پیشآزمون و در جلسه نهایی پسآزمون از دانشجویان به عمل آمد. دادهها با نرمافزار SPSS-۹,۵ و نتایج به صورت توزیع فراوانی، میانگین و انحراف معیار و مقایسه گروهها با آزمون منویتنی (Mann Withney) و ساین (Sign) انجام شد.نتایج میزان یادگیری در هر دو گروه تدریس به شیوه سخنرانی و تفحص گروهی افزایش معنیداری یافته بود ولی میزان یادگیری در گروه تفحص گروهی از گروه تدریس به روش سخنرانی بطور معنیداری بیشتر بود. معدل ترم گذشته در گروه تدریس به شیوه سخنرانی با میزان یادگیری همبستگی متوسط مثبت داشت.بحث شیوه تفحص گروهی با توجه به فعال کردن دانشجو در یادگیری، رشد مهارتهای اجتماعی، برقراری ارتباط در فراگیران میتواند جایگزین شیوه آموزشی به روش سخنرانی شود. به مدرسان و برنامهریزان آموزش پرستاری پیشنهاد میشود که در آموزش دانشجویان، آن را بکار گرفته و برای شناخت نقاط ضعف و قوت آن مطالعات بیشتری انجام شود.
طلعت خدیوزاده، علی اکبر سیف، ناصر ولایی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه. شناخت راهبردهای مطالعه و یادگیری، گامی اساسی برای مداخلات آموزشی است. این پژوهش با هدف تعیین راهبردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد و ارتباط آن با ویژگیهای فردی و سوابق تحصیلی آنها و مقایسه نیمرخ راهبردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان مشهد با نمونه هنجاری دانشجویان آمریکا انجام شد.
روشها. در این مطالعه توصیفی- تحلیلی، ۴۱۲ دانشجوی سال اول تا سوم رشتههای پزشکی، دندانپزشکی و داروسازی، به روش نمونهگیری طبقهای و تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه راهبردهای مطالعه و یادگیری ویناشتین که حاوی ۱۰ حیطه بود، توسط دانشجویان تکمیل شد. نیمرخ راهبردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان با جدول نمونه هنجاری دانشجویان آمریکا مقایسه گردید. مقایسه گروههای دانشجو با آزمون منویتنی و کروسکال والیس مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج. میانه نمرات دانشجویان در سه مقیاس راهبردهای آزمون، نگرش و کنترل اضطراب بیشترین مقادیر را داشت که برابر ۳۳، ۳۲ و ۳۱ (از حداکثر نمره ۴۰) بود و در انتخاب ایده اصلی، کمترین نمره را داشت که برابر ۱۹ بود. میانه نمرات حیطههای مختلف راهبردهای مطالعه و یادگیری دانشجویان در رشتهها و پایههای تحصیلی مختلف با یکدیگر تفاوت معنیداری نداشت. نمرات دانشجویان مورد مطالعه در راهبردهای آزمون معادل صدک ۸۰ و در کنترل اضطراب و تمرکز معادل صدک ۷۵ و در فعالیتهای انگیزشی معادل صدک ۱۵ نمونه هنجاری دانشجویان آمریکا بود.
بحث. عملکرد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد در استفاده از راهبردهای آزمون، کنترل اضطراب و تمرکز و سطح پایین فعالیتهای انگیزشی آنان خوب بود. استفاده از پرسشنامه راهبردهای مطالعه و یادگیری ویناشتاین در تعیین حیطههای قوت و ضعف مطالعه دانشجویان توصیه میشود.
حبیب اله تابان، فرزان کیان ارثی، محمد گرگ یراقی، امراله ابراهیمی، مریم آویژگان،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه: شواهد و قرائن نشان میدهد برنامه آموزش فعلی با نیازهای پس از دانشآموختگی پزشکان همخوانی نداشته و گاه موجب بروز مشکلاتی برای پزشکان و گیرندگان خدمت گردیده است. هدف از این مطالعه، تعیین میزان دستیابی به حداقلهای یادگیری در بخش چشم از دیدگاه کارورزان دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است.
روشها: مطالعه توصیفی در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در بهمن ۱۳۸۲ انجام شد. کلیه کارورزان (۴۰ نفر) بخش چشم که حداقل ۴ ماه از دوره اینترنی را گذرانده بودند، پرسشنامهای روا و پایا با ۱۵ گزینه را تکمیل نمودند. دادهها با نرمافزار SPSS-۱۱ و با آمار توصیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
نتایج: بیشترین فعالیت و مهارت کارورزان در پایان دوره، معاینه فیزیکی چشم (۱۰۰ درصد) و درآوردن جسم خارجی (۵/۹۲ درصد)، و کمترین فعالیت و مهارت کارورزان تخمین میدان بینایی به روش Confrontation (۵/۱۲درصد) و انجام تونومتری شیوتز (۵/۲۷ درصد) بود.
نتیجهگیری: کارورزان نتوانستهاند حداقلهای یادگیری مهارتهای این بخش را به دست آورند. لازمست حداقلهای آموزشی بازنگری، مجدداً تعریف و منطبق بر نیاز فراگیران و جامعه و بر حسب اولویت تنظیم شود و نیز شیوههایی برای اطمینان از مهارت کافی کارورزان پیشبینی شود.
میترا صفری*، بهروز یزدان پناه، حمید رضا غفوریان شیرازی، شهرزاد یزدان پناه،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه: لزوم تجدید نظر در روشهای سنتی تدریس و استفاده از روشهای نوین و فعال یادگیری، از سوی سیستمهای آموزشی احساس شده و کاربرد این روشها در علوم مختلف متداول شده است. پژوهش حاضر، به منظور مقایسه تأثیر دو روش سخنرانی و مباحثه بر میزان یادگیری و رضایت دانشجویان طراحی و اجرا گردید. روشها: این پژوهش نیمه تجربی بر روی کلیه دانشجویان ترم سوم کارشناسی (۲۲ نفر) دانشکده پرستاری و مامایی یاسوج در نیمسال اول سال تحصیلی ۱۳۸۳ اجرا شد. دو واحد از درس بهداشت مادر و نوزاد (۱) براساس عناوین آموزشی در ۱۶ جلسه ۲ ساعته در طول ترم برنامهریزی شد. برای تدریس، ۸ جلسه اول از روش سخنرانی و ۸ جلسه دوم از روش مباحثه استفاده گردید. بعد از پایان هر روش، آزمون چهار گزینهای از دانشجویان به عمل آمد. ابزار سنجش میزان رضایت دانشجویان، پرسشنامهای پایا و روا در مقیاس لیکرت بود. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمون آماری t و دقیق فیشر صورت گرفت. نتایج: میانگین نمره آزمون از روش سخنرانی با اختلاف معنیداری از نمره آزمون روش مباحثه کمتر بود. میانگین نمره رضایت کلی دانشجویان از روش سخنرانی و مباحثه اختلاف آماری معنیداری نداشت. میزان رضایت دانشجویان از دو روش تدریس در حیطه آزمون و ارزشیابی از مطالب درسی، اختلاف آماری معنیداری را نشان داد. نتیجهگیری: میزان یادگیری دانشجویان در روش مباحثه افزایش داشت. پیشنهاد میشود با بکارگیری روشهای آموزشی فعال، باعث مشارکت بیشتر دانشجویان با موضوعات آموزشی شده تا زمینه برای یادگیری بیشتر آنان فراهم شود
میترا پیامی بوساری، اسکندر فتحی آذز، نورالدین موسوی نسب،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه: در دانشکدههای پرستاری، برای آموزش، از روش سخنرانی استفاده میشود. یادگیری از طریق همیاری، یکی از روشهای متداول آموزشی است. این مطالعه با هدف مقایسه روش طرح تدریس اعضای تیم (Team member Teaching Design-TMTD) و روش تلفیقی سخنرانی همراه با پرسش و پاسخ بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرستاری انجام شده است. روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، از طرح دو گروهی با آزمون قبل و بعد استفاده شده است. نمونه مطالعه کلیه دانشجویان ترم دوم پرستاری روزانه (۲۷ نفر) و شبانه (۲۰ نفر) دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال ۸۴-۱۳۸۳ بودند. مباحثی از واحد بهداشت جامعه (۱) در یک گروه به روشTMTD و درگروه دیگر به روش سخنرانی همراه با پرسش و پاسخ ارائه شد. پیشرفت تحصیلی دانشجویان با استفاده از آزمون قبل و بعد و یادآوری ارزیابی گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و برای مقایسه گروهها ازآزمون t زوج و t مستقل استفاده شد. نتایج: میانگین و انحراف معیار نمرات دانشجویان گروه تجربی پس از آموزش به روش TMTD، ۵/۲۱۳ و در گروه سخنرانی با پرسش و پاسخ ۲/۳۴۴/۱۴ از کل نمره ۲۲ بود. با اینکه نمرات دانشجویان در هر گروه نسبت به پیشآزمون افزایش معنیداری داشت ولی نمرات دانشجویان در روش تلفیقی بطور معنیداری بیشتر از TMTD بود. نتیجهگیری: روش سخنرانی همراه با پرسش و پاسخ نسبت به روش TMTD بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان برتری داشت اما روش TMTD نیز، با فعالسازی دانشجویان در روند آموزش تأثیرات مثبت آموزشی داشته است. توصیه میشود از هر دو روش در آموزش استفاده گردد.
لیلا ولی زاده، اسکندر فتحی آذر، وحید زمان زاده،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه: شناسایی عوامل مؤثر در یادگیری، یکی از مقولههای مهم و مورد پژوهش محققان میباشد. هدف از این مطالعه تعیین سبکهای یادگیری دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تبریز بوده است. روشها: در مطالعهای توصیفی در سال ۱۳۸۴، تعداد ۲۵۰ دانشجوی پرستاری و مامایی کارشناسی پیوسته دانشگاه علوم پزشکی تبریز به صورت سرشماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهای با ۱۲ سؤال در مورد سبکهای یادگیری کلب (Kolb) بود که به صورت جمع- اجرا توزیع و تکمیل گردید. دادهها با نرمافزار SPSS با توجه به راهنمای ابزار تجزیه و تحلیل و توزیع فراوانی سبکهای یادگیری دانشجویان ارائه گردید. نتایج: سبک یادگیری اکثریت دانشجویان همگرا (۲/۵۴ درصد) و سپس به ترتیب ۱/۳۲ درصد جذب کننده، ۵/۷ درصد انطباقیابنده و ۲/۶ درصد واگرا بود. نتیجهگیری: با توجه به استفاده از سبکهای یادگیری همگرا و جذب کننده در بین دانشجویان، پیشنهاد میشود از روشهای آموزشی نشان دادن، استفاده از دیاگرام و دست نوشتههای استاد و آموزش یک به یک، سخنرانی و خودآموزی با مطالب خواندنی استفاده شود.
داود حسینی نسب، فرحناز عبداله زاده، حسین فیض اله زاده،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: آموزش به کمک رایانه بطور وسیع در آموزش پرستاری و علوم پزشکی استفاده میشود. هدف از این مطالعه، تعیین مقایسهای تأثیر آموزش به کمک رایانه و نمایش علمی بر یادگیری اندازهگیری علایم حیاتی در دانشجویان پرستاری بود.
روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، تمامی دانشجویان سال اول پرستاری در دانشکده پرستاری تبریز (۳۰ نفر) در پیشآزمون دانش اندازهگیری علایم حیاتی شرکت کردند و بر اساس نمرات پیشآزمون بطور تصادفی در گروه تجربی (۱۵ نفر) و شاهد (۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی روش اندازهگیری علایم حیاتی را در سه جلسه دو ساعته با فاصله یک هفته بین هر دو جلسه به شیوه آموزش به کمک رایانه آموزش دیدند و گروه شاهد همین محتوا را در همان مدت و در شرایط تقریباً مساوی به شیوه نمایش علمی آموزش دیدند. در جلسه چهارم تمامی دانشجویان هر دو گروه در پسآزمون دانش که سؤالات آن همان سؤالات پیشآزمون بود، شرکت کردند. برای مقایسه نمرات دانش از آزمونهای ناپارامتریک من ویتنی و ویلکاکسون در نرمافزار SPSS استفاده شد.
نتایج: میانگین و انحراف معیار نمرات پیشآزمون و پسآزمون برای گروه تجربی به ترتیب برابر با ۳/۴±۸/۱۹ و ۰۳/۳±۷۳/۳۴ و برای گروه شاهد برابر با ۸/۵±۲۲ و ۹۷/۴±۷۳/۳۳ بود. هرچند دانشجویان هر دو گروه در نمـرات دانش پسآزمون نسبت بـه پیش آزمـون بطـور معنـیداری پیشـرفت داشتند، اما در نمرات دانش پسآزمون در بین دو گروه تفاوت معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: آموزش به کمک رایانه به عنوان یک روش مستقل آمـوزشـی، موجب پیشرفت یادگیری در حیطه شناختی معادل با شیوه نمایش علمی در دانشجویان پرستاری میشود. بنابراین، برای غنیتر کردن برنامههای آموزش پرستاری میتوان از آموزش به کمک رایانه استفاده کرد.
میترا ذوالفقاری، ندا مهرداد، زهره پارسا یکتا، نسرین سلمانی باروق، ناصر بحرانی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: روشهای سنتی آموزش که در حال حاضر اجرا میشود، به تنهایی پاسخگوی حرکت سریع علم و دانش و تغییر مداوم نیازهای جوامع در دنیای انفورماتیک نخواهد بود. این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر روش آموزش الکترونیک و سخنرانی بر یادگیری درس بهداشت مادر و کودک دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، کلیه دانشجویان ترم سوم تحصیلی که واحد پرستاری بهداشت مادر و نوزاد یک را در سال ۱۳۸۵ گذرانده بودند (۳۲ نفر) شرکت داشتند. دادهها در دو مرحله از یک گروه جمعآوری گردید. در طی چهار هفته اول، کلاس درس با روش سخنرانی برگزار گردید و طی چهار هفته دوم، دانشجویان ادامه درس را به روش آموزش الکترونیک گذراندند. در انتهای آموزش، نظرات دانشجویان در مورد روش آموزش ارائه شده با استفاده از یک پرسشنامه بررسی گردید. همچنین امتحان کتبی از محتوای ارائه شده برگزار شد، دادهها با روشهای آمار توصیفی به صورت میانگین، انحراف معیار و آزمون اماری تی زوج در نرمافزار SPSS تحلیل گردید.
نتایج: میزان یادگیری در دو روش با یکدیگر مشابه بود. نظرات دانشجویان در ارتباط با نحوه یادگیری در دو روش آموزشی نشان داد که در روش آموزش الکترونیک «توانایی استفاده از روش آموزشی» و «استقلال در استفاده از این روش»، و در سخنرانی «تأثیر آموزشی بر یادگیری» و «انگیزش» ارجح بودند.
نتیجهگیری: آموزش الکترونیک میتواند برای آموزش بعضی دروس پرستاری بکار گرفته شود. استفاده از روش آموزش الکترونیک با در نظر گرفتن محیطهای تعاملی مناسب و جذاب ساختن محیطهای مجازی برای برانگیختن فراگیران توصیه میگردد.
آزاد رحمانی، علیرضا محجلاقدم، اسکندر فتحیآذر، فرحناز عبداللهزاده،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: دانشجویان پرستاری برای تجزیه و تحلیل مشکلات بیماران و ایجاد طرح مراقبتی مناسب، نیازمند یادگیری عمیق و معنیدار هستند، بنابراین، بهتر است در آموزش این دانشجویان از روشهای آموزشی که توانایی ایجاد این سطح از یادگیری را دارند، استفاده شود. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر آموزش بر مبنای نقشه مفهومی با روش تلفیقی در یادگیری درس فرایند پرستاری دانشجویان پرستاری انجام گرفت.
روشها: در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح دو گروهی قبل و بعد از آموزش، ۴۵ دانشجوی ترم دوم پرستاری با روش نمونهگیری آسان انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه شاهد و تجربی تقسیم شدند. پس از اجرای پیشآزمون، دانشجویان گروههای شاهد و تجربی به مدت ده جلسه و در طول دو ماه به ترتیب تحت آموزش با روش آموزش تلفیقی و روش نقشه مفهومی قرار گرفتند و سپس پس آزمون اجرا شد. برای جمعآوری دادهها از یک آزمون پیشرفت تحصیلی متشکل از دو قسمت استفاده گردید که حیطههای دانش و یادگیری معنیدار یا حیطه شناختی دانشجویان را در زمینه درس فرایند پرستاری مورد ارزشیابی قرار میداد. نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS و با آزمونهای مجذور کای و t با نمونههای زوج و مستقل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج: هر دو روش آموزشی در ارتقای دانش و یادگیری معنیدار دانشجویان مؤثر بودهاند. ولی این اختلاف میانگینها قبل و بعد از آموزش دو گروه تنها در بعد یادگیری معنیدار از نظر آماری اختلاف معنیدار داشت.
نتیجهگیری: با توجه به تأثیر نقشه مفهومی در یادگیری معنیدار دانشجویان، توصیه میگردد در مواردی که نیاز به یادگیری عمیق و سطح بالا از مطالب درسی وجود دارد از این روش آموزشی استفاده گردد.
مریم زعیمیپور کرمانشاهی، زهره ونکی، ابراهیم حاجیزاده،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: بکارگیری مهارتهای مدیریتی میتواند عملکرد پرسنل را هدایت کند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر برنامه آموزش مدیران پرستاری با روش گروههای یادگیری بر سبکهای رهبری مدیران از دیدگاه خودشان و پرسنل و نیز توانمندسازی پرستاران انجام شده است.
روشها: پژوهشی پیشتجربی یک گروهی به صورت قبل و بعد از آموزش در سال ۱۳۸۳ در یک بیمارستان آموزشی منتخب شهر تهران انجام گرفت. نمونه پژوهش کلیه پرستاران (۱۱۱ نفر) و مدیران پرستاری (۲۰ نفر) در همان بیمارستان بودند. ابزار پژوهش، پرسشنامه رهبری (Leader Behavior Descriptive Questionnaire-LBDQ) و پرسشنامه توانمندی محیط کار (Worker place Empowerment) بود که قبل و یک ماه پس از اجرای برنامه آموزش تکمیل گردیدند. برنامه آموزشی به صورت گروههای یادگیری به صورت بحث و مناظره در مورد رفتارهای مدیران در موقعیتهای مدیریتی رایج همان بیمارستان بود. دادهها با نرمافزار SPSS به صورت آمار توصیفی و با آزمونهای مک نمار و t زوج تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: مقایسه سبک رهبری مدیران از دیدگاه خودشان قبل و بعد از مداخله تفاوت معنیداری نشان نداد. اما مقایسه سبک رهبری مدیران از دیدگاه پرسنل پرستاری قبل و بعد از مداخله و همچنین میانگین توانمندی پرستاران قبل و بعد از مداخله تفاوت معنیداری داشت.
نتیجهگیری: برنامه آموزش مدیران پرستاری با هدف ارتقای دانش کاربردی مدیریتی با روش آموزش به صورت گروههای یادگیری منجربه تغییر رفتارهای آنان شد و این تغییر توسط پرستاران درک و سبب افزایش توانمندی آنان گردید. بنابراین، این گونه آموزشها توصیه میشود.
لیلا ولی زاده، اسکندر فتحی آذر، وحید زمان زاده،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: یکی از دلایل شکست یا افت تحصیلی در دانشجویان، عدم توجه به مؤلفههای اثرگذار در یادگیری است. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط ویژگیهای یادگیری شامل شیوه مطالعه، منبع کنترل و مؤلفههای یادگیری خودنظمدادهشده که موضوعات قابل تغییر در خصوص یادگیری هستند، با پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرستاری و مامایی بود. روشها: در این مطالعه همبستگی، کلیه دانشجویان پرستاری و مامایی (۶۲ نفر) دارای معدل ۱۷ و بیشتر (پیشرفت تحصیلی بالا) یا معدل ۱۴و کمتر (پیشرفت تحصیلی پایین) در دانشکده پرستاری و مامایی تبریز سال تحصیلی ۸۵-۸۴ به روش سرشماری مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای «سبکهای یادگیری کلب»، «شیوههای مطالعه کرمی»، «مرکز کنترل جولیان راتر» و «راهبردهای انگیزشی برای یادگیری» جمعآوری و با آمار توصیفی و آزمون رگرسیون لوجستیک در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج: آنالیز رگرسیون لوجستیک نشان داد منبع کنترل با ۰۰۸/۰=P) و راهبردهای انگیزشی برای یادگیری با ۰۳۲/۰=P، با پیشرفت تحصیلی دانشجویان ارتباط معنیدار آماری دارد. نتیجهگیری: منبع کنترل و راهبردهای انگیزشی برای یادگیری، به عنوان عوامل تبیینکننده پیشرفت تحصیلی دانشجویان شناخته شد. با توجه به نتایج مطالعه حاضر، راهکارهایی چون دوره فشرده کارگاه یا سمینار در خصوص «نظریه اسناد در ارتباط با یادگیری و آموزش» و «راهبردهای انگیزشی برای یادگیری» در سال اول دوره تحصیلی برای اعتلای یادگیری فراگیران پیشنهاد میشود.
آزاد رحمانی، علیرضا محجل اقدم، اسکندر فتحی آذر، فریبرز روشنگر،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: آموزش بالینی مؤثر نیازمند استفاده از روشهای آموزشی میباشد که توانایی ایجاد سطح مناسبی از دانش و عملکرد را در دانشجویان داشته باشند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر الگوی تعدیل شده تسلطآموزی بر یادگیری شناختی و عملکردی دانشجویان پرستاری بود. روشها: در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح دو گروهی پیشآزمون- پسآزمون، ۵۲ دانشجوی پرستاری با روش سرشماری انتخاب و در گروههای ۴ تا ۵ نفره، به صورت تصادفی به ۶ گروه شاهد و ۶ گروه تجربی تقسیم شدند. پس از اجرای پیشآزمونهای شناختی و عملکردی، دانشجویان گروههای شاهد با روش سنتی و دانشجویان گروههای تجربی با الگوی تعدیل شده تسلطآموزی، به مدت ۱۲ روز تحت آموزش بالینی قرار گرفتند. در نهایت، پسآزمونها گرفته شد. برای جمعآوری دادهها یک آزمون پیشرفت تحصیلی و چهار چکلیست طرح گردید. نتایج با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای ویلکاکسون و من- ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: آموزش بالینی با دو روش سنتی و الگوی تعدیل شده تسلطآموزی در ارتقای یادگیری شناختی و عملکردی دانشجویان مؤثر بود. در مقایسه اختلاف میانگینهای پیشآزمون و پسآزمون یادگیری شناختی و عملکردی دو گروه، اختلاف میانگین یادگیری شناختی و عملکردی گروه تجربی در تمامی موارد از گروه شاهد بیشتر بود. نتیجهگیری: تأثیر الگوی تعدیل شده تسلطآموزی در یادگیری شناختی و عملکردی دانشجویان پرستاری بیشتر از روش سنتی آموزش بالینی است. بنابراین، پیشنهاد میگردد که از این روش در آموزش بالینی بیشتر استفاده گردد.