جستجو در مقالات منتشر شده


۴۳ نتیجه برای کارورز

سیدمحمدحسن امامی، مجید رسولی نژاد، طاهره چنگیز، فرساد افشین نیا، بهزاد ذوالفقاری، پیمان ادیبی،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۷۹ )
چکیده

مقدمه: دوره پزشکی عمومی در دانشگاههای ایران بصورت سنتی چهار مرحله‌ای (علوم پایه، فیزیوپاتولوژی، کارآموزی بالینی و کارورزی) به اجرا درمی‌آید. عدم تناسب بین مفاهیم تدریس شده در دوره علوم پایه با نیازهای حرفه‌ای و آموزشی در دوره کارورزی و پس از فراغت از تحصیل و همچنین افت یادداری آموخته‌ها از مشکلات این روند است. این مطالعه به بررسی این دو مورد می‌پردازد. روشها: برای گردآوری داده‌های مربوط به آگاهی فعلی کارورزان، از آزمون چندگزینه‌ای حضوری استفاده شد. نمرات آزمون جامع علوم پایه همین افراد به عنوان آگاهی قبلی درنظر گرفته شد. نگرش افراد نسبت به کاربرد بالینی هر سؤال و دروس مختلف علوم پایه با پرسشهایی همراه مقیاس لیکرت ۵ نقطه‌ای ارزیابی گردید. یافته‌ها: هفتاد درصد از کارورزان،‌ میزان دقت خود در پاسخ دهی به آزمون را زیاد و بالاتر از متوسط ارزیابی کردند. پس از تصحیح پاسخنامه‌ها، مشخص شد که میانگین نمرات اخذ شده در آزمون اخیر نسبت به آزمون جامع علوم پایه همین افراد ۲۵ درصد افت داشته است. میانگین کلی نمره نگرش نسبت به کاربرد بالینی موارد مورد پرسش ۵۶/۰ ± ۰۷/۳ بدست آمد. میزان آگاهی با متغیرهای جمعیت‌شناختی (Demographic) مورد بررسی در افراد ارتباط نداشت، امّا با نمره آزمون جامع علوم پایه خود فرد و معدل وی ارتباط معنی داری را نشان داد. نوع نگرش دانشجو نسبت به مفاهیم مورد پرسش با میزان آگاهی او مرتبط نبود. بیشترین میزان پاسخ دهی مربوط به دروس بهداشت، بافت‌شناسی و آسیب‌شناسی بوده است. کاربردی‌ترین سؤالات آزمون علوم پایه به نظر شرکت کنندگان، مربوط به دروس تغذیه و بهداشت و در درجه بعد، فیزیولوژی،‌آسیب‌شناسی، باکتری‌شناسی انگل و قارچ‌شناسی و زبان انگلیسی بوده است در حالی که بالاترین نمره نگرش کلی نسبت به کاربرد دروس به بهداشت، تغذیه و فیزیولوژی اختصاص یافته است. بحث: افت میزان دانسته ها پس از طی زمان عادی است ولی مقدار آن (۲۵ درصد) بررسی بیشتری را طلب می کند. به علاوه،‌ عدم هماهنگی بین نگرش کلی به برخی دروس (فیزیک پزشکی و ژنتیک) و کاربرد موارد پرسش شده از محتوا و میزان آگاهی از درس، لزوم دقت بیشتر در طراحی آموزشی دروس و طراحی آزمونها بر مبنای نیازهای حرفه‌ای را نمایان می‌سازد.
ابوالقاسم امینی، محمد برزگر، فرهاد حاتمی سعدآبادی،
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۸۰ )
چکیده

مقدمه هدف از انجام این مطالعه در دانشگاه علوم پزشکی تبریز، بررسی نظر کارورزان در مورد میزان توانایی آنان در انجام ۲۰ تکنیک بالینی پایه و تعیین تاثیر فرصت‌های آموزشی موجود، بر میزان توانایی آنان است.روش‌ها از ۲۰۰ نفر کارورز مشغول به کار در بخش‌های مختلف بالینی خواسته شد که پرسشنامه کتبی را تکمیل و میزان مهارت خود را در انجام هریک از ۲۰ تکنیک مورد مطالعه که با استفاده از تحلیل عاملی و انجام چرخش واریماکس به سه گروه تقسیم شده بودند (KMO=۰,۸۷) مشخص نمایند. این تکنیک‌ها با استناد به برنامه آموزش پزشکی دانشگاه انتخاب شدند. مواجهه دانشجویان با فرصت‌های آموزشی موجود در بخش‌های بالینی برای فراگیری تکنیک‌های مورد مطالعه پرسیده شد.نتایج در مهارت‌های عمومی (گروه اول) سطح مهارت کارورزان بطور متوسط ۵۱,۴ درصد بود. دانشجویان مهارت خود را در انجام پونکسیون لومبر، لوله‌‌گذاری تراشه، آتل‌‌گذاری، تعبیه لوله قفسه سینه و خارج نمودن جسم خارجی چشم و گوش، ضعیف ارزیابی نمودند و بیشتر تکنیکها را صرفا از طریق مشاهده فرا گرفته و در اغلب موارد، بدون نظارت مستقیم استادان یا دستیاران بخش انجام داده‌‌اند. مانکن‌های آموزشی به ندرت برای آموزش آنان مورد استفاده قرار گرفته است.بحث مهارت کارورزان در انجام اغلب تکنیک‌ها ناکافی بوده و اغلب آنان بدون آموزش لازم به انجام آنها اقدام می‌‌نمایند. بنابراین، بهره‌گیری از مرکز آموزش مهارت‌های بالینی و شیوه‌های ارزیابی عینی مهارت دانشجویان، به ویژه قبل از ورود به محیط بیمارستان برای رعایت حقوق بیماران و نیاز دانشجویان، توصیه می‌‌شود.
مسعود رودباری، مینو یغمایی، جلال ظریف هوشیار،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه بررسی وضعیت آموزشی کارورزان در بخش‌های مختلف از جمله اهداف برنامه‌ریزان به منظور ارزشیابی آموزشی، جلوگیری از افت کیفیت این آموزش‌ها و ارائه راه حل در این بخش‌ها است. این تحقیق به منظور تعیین وضعیت یادگیری کارورزان زن و مرد زاهدان در بخش زنان و زایمان و مقایسه میزان یادگیری این دو گروه و ارائه راه حل برای بهبود کیفیت آموزشی انجام شد.روش‌ها این مطالعه پیمایشی بر روی کلیه کارورزان (۷۰ نفر شامل ۳۰ مرد و ۴۰ زن) از کارورزان سال تحصیلی ۸۱-۸۰ در دانشگاه علوم پزشکی زاهدان در شهریور ۱۳۸۱ انجام شد. جمع‌آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه‌ای که حاوی سؤالاتی در زمینه بیماری‌ها و اورژانس‌های شایع زنان و زایمان و شاخص‌های مختلف یادگیری بوده، انجام شد. برای تجزیه و تحلیل با استفاده از نرم‌افزار SPSS نتایج به صورت میانگین و انحراف معیار فراوانی شاخص‌ها و آزمون مجذور کای‌ استفاده شده است.نتایج میانگین فراوانی شاخص‌های یادگیری دیدن، بحث بر بالین، اداره‌کردن زیر نظر اساتید و دستیاران و بطور شخصی در اکثر موارد اورژانس‌ها و بیماری‌های شایع زنان و زایمان برای کارورزان مرد کمتر از زنان بود. میانگین فراوانی توانایی اداره‌کردن مناسب اورژانس‌های شایع برای کارورزان مرد و زن به ترتیب ۱۲ و ۵/۷۰ درصد و در مورد بیماری‌های شایع به ترتیب ۲/۱۴ و ۳/۵۹ درصد بود. ارتباط بین شاخص‌های یادگیری و جنسیت با استفاده از آزمون مجذور کای نشان داد که بین توانایی اداره‌کردن مناسب و شاخص‌های یادگیری دیدن، بحث بر بالین، اداره‌کردن زیر نظر اساتید و دستیاران و اداره‌کردن بطور شخصی ارتباط معنی‌داری وجود دارد.بحث با توجه به پایین بودن میانگین فراوانی شاخص‌های دیدن، بحث بر بالین، اداره‌کردن زیر نظر اساتید و بطور شخصی در مردان و نیاز به خدمت‌رسانی آنان در مناطق محروم و دور افتاده، لازم است که در جهت ارتقای این آموزش‌ها تلاش لازم صورت گیرد.
فرحناز مردانیان، مونس کازرونی زاده،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه برنامه‌ریزان آموزشی توجه ویژه‌ای به عوامل موثر بر یادگیری دارند و لازمست از الگوی مطالعاتی، عادات، منابع مورد استفاده دانشجویان مطلع باشند تا با شناخت نقاط قوت و ضعف این الگوها تغییر برنامه آموزشی را فراهم نمایند، بنابراین، پژوهشی با هدف تعیین الگوی مطالعاتی دانشجویان پزشکی، کارورزان و دستیاران بخش‌های زنان و مامایی بیمارستان بهشتی اصفهان در سال ۱۳۷۹ انجام شد.روش‌ها در یک مطالعه توصیفی ۲۶۰ نفر از دانشجویان پزشکی، کارورزان و دستیاران بخش‌های زنان و مامایی بیمارستان بهشتی اصفهان به صورت نمونه‌گیری تصادفی ساده مورد پرسش قرار گرفتند. روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌ای بود که روایی آن با اعتبار محتوا و پایایی آن با آزمون مجدد تأیید شده بود. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS و به صورت فراوانی مطلق و نسبی تجزیه و تحلیل گردید.نتایج منبع مطالعه اکثریت دانشجویان پزشکی (۴۵ درصد) و کارورزان (۵۰ درصد) در طول ترم کتاب درسی و منبع مطالعه حوالی امتحان برای اکثریت دانشجویان و کارورزان جزوه و برای دستیاران کتب بوده است، اکثریت دانشجویان، کارورزان و دستیاران برای مطالعه از کتب ترجمه شده استفاده می‌نمودند. چهل و دو و نیم درصد آنها ساعات خاصی برای مطالعه داشته و اکثریت شبانگاه مطالعه می‌نمودند، تاهل، داشتن فرزند و مسوولیت‌های دستیاران در بیمارستان مهم ترین مانع مطالعه در این گروه بوده است.بحث شیوه، مدت و منابع مورد استفاده دانشجویان، کارورزان و دستیاران کاستی داشته و نیازمند اصلاح، آموزش و فراهم آوردن تسهیلات و امکانات است.
بهزاد شمس، آزاده خردمند، مسعود محمودی، سیده فروغ حسینی، الهه رفائی، فرزاد واقف داوری،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه. مراقبت از بیماران یک کار تیمی‌است و در هر کار گروهی، عملکرد اعضا، رابطه مستقیم با چگونگی ارتباط متقابل آنها در رسیدن به هدف مشترک دارد. کارورزان رشته پزشکی، به عنوان عضو تیم درمان، لازم است به فرایند مراقبتی از بیمار توسط پرستاران توجه داشته باشند. هدف این تحقیق، تعیین چگونگی نظرات کارورزان رشته پزشکی پیرامون توانمندی‌ها، و نحوه برخورد پرستاران با بیماران و کارورزان بود. روش‌ها. در این مطالعه توصیفی، جمعیت مورد مطالعه (۱۵۷ کارورز رشته پزشکی) به صورت تصادفی طبقه‌ای، از بین کارورزان بیمارستان‌های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات، پرسشنامه پایا و رو‌ایی بود که با ۲۵ سؤال عملکرد پرستاران در مورد بیماران و کارورزان و همچنین عملکرد کارورزان در قبال بیماران را با مقیاس لیکرت ۵ نقطه‌ای بررسی می‌نمود. برای تحلیل آماری میانگین و انحراف معیار نمرات از آزمون t و همبستگی اسپیرمن و نرم افزار SPSS-۹ استفاده شد. نتایج. نمره کلی اظهار نظر کارورزان از عملکرد پرستاران، عدد ۰۶/۳ ، در مورد مهارت‌های حرفه‌ای پرستاران ۹۹/۲، نحوه برخورد پرستاران با بیمار ۱۲/۳ و رفتار با کارورزان ۱۴/۳ و نمره اظهار نظر کارورزان در مورد عملکرد خودشان در قبال بیماران ۳۲/۳ به دست آمد. در مورد تعداد برخوردهای نامناسب بین کارورزان و کادر پرستاری ۳/۰ در ۵ روز گذشته اعلام گردید. بحث. اظهار نظر کارورزان در مورد عملکرد پرستاران در حد متوسط بود. این نظر می‌تواند به دلایل مختلفی چون تعریف نشدن جایگاه مسؤولیتی این دو با هم و در رابطه با بیمار باشد، بدیهی است که حاصل این ضعف می‌تواند تأثیر منفی بر چگونگی اداره‌کردن بیمار و انجام کار تیمی ‌داشته باشد. لازم است در اهداف، محتوا و روش‌های آموزش کارورزان چگونگی برقراری ارتباط با تیم پرستاری گنجانده شود.
رضا خدیوی، شمس علی خسروی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده

مقدمه. از سیاست‌های جدید آموزش در دانشکده پزشکی، رویکرد آموزش مبتنی بر جامعه به جای آموزش سنتی در محیط بیمارستانی می‌باشد. این تحقیق به منظور تعیین کیفیت آموزش فیلد بهداشت در دوره کارآموزی و کارورزی پزشکی اجتماعی در دانشکده پزشکی شهرکرد انجام شد. روش‌ها. در یک مطالعه توصیفی- مقطعی، نظرات دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد در دو مقطع کارآموزی و کارورزی پزشکی اجتماعی در سال ۸۱ مورد بررسی قرار گرفت. ۴۱ نفر دانشجویان پزشکی مقطع کارآموزی و ۱۴ نفر دانشجویان پزشکی مقطع کارورزی با روش غیراحتمالی آسان انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه نظر سنجی پایا و روای محقق ساخته جمع‌آوری گردید و داده‌ها با نرم‌افزار SPSS و با آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شد. نتایج. هشتاد درصد دانشجویان مقطع کارآموزی و کمتر از ۵۰ درصد دانشجویان مقطع کارورزی، از نحوه برنامه‌ریزی، ارائه مباحث کاربردی در کارگاه، حضور اعضای هیأت علمی ‌و پاسخ‌گویی به سؤالات دانشجویان رضایت داشته‌اند. علاوه بر این، بیش از ۸۰ درصد دانشجویان کارآموزی و کمتر از ۴۲ درصد از دانشجویان کارورزی از آموزش مقوله‌های مدیریت سلامت مردم از نظر جمع‌آوری داده‌ها، تجزیه و تحلیل اطلاعات، اولویت‌بندی مشکلات و برنامه‌ریزی و ارزشیابی اظهار رضایت نموده‌اند. آموزش برنامه‌های خاص مانند واکسیناسیون و تنظیم خانواده و... در بیشتر از ۸۵ درصد موارد نظر مساعد دانشجویان دوره کارآموزی را جلب کرده است و ۵/۹۷ درصد از دانشجویان مقطع کارآموزی، از آموزش مبحث تحلیل وضعیت موجود نظام ارائه خدمات بهداشتی اظهار رضایت نموده‌اند. بحث. با عنایت به رویکرد آموزش مبتنی بر جامعه در نظام آموزشی دانشکده‌های پزشکی جهان و گذراندن یک ماه دوره کارورزی بهداشت به صورت اجباری در کلیه دانشکده‌های پزشکی، لزوم بازنگری مسؤولین آموزش در برنامه کارورزی بهداشت بیش از پیش احساس می‌گردد.
حبیب اله تابان، فرزان کیان ارثی، محمد گرگ یراقی، امراله ابراهیمی، مریم آویژگان،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده

مقدمه: شواهد و قرائن نشان می‌دهد برنامه آموزش فعلی با نیازهای پس از دانش‌آموختگی پزشکان همخوانی نداشته و گاه موجب بروز مشکلاتی برای پزشکان و گیرندگان خدمت گردیده است. هدف از این مطالعه، تعیین میزان دستیابی به حداقل‌های یادگیری در بخش چشم از دیدگاه کارورزان دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان است. روش‌ها: مطالعه توصیفی در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در بهمن ۱۳۸۲ انجام شد. کلیه کارورزان (۴۰ نفر) بخش چشم که حداقل ۴ ماه از دوره اینترنی را گذرانده بودند، پرسشنامه‌ای روا و پایا با ۱۵ گزینه را تکمیل نمودند. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS-۱۱ و با آمار توصیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج: بیشترین فعالیت و مهارت کارورزان در پایان دوره، معاینه فیزیکی چشم (۱۰۰ درصد) و درآوردن جسم خارجی (۵/۹۲ درصد)، و کمترین فعالیت و مهارت کارورزان تخمین میدان بینایی به روش Confrontation (۵/۱۲درصد) و انجام تونومتری شیوتز (۵/۲۷ درصد) بود. نتیجه‌گیری: کارورزان نتوانسته‌اند حداقل‌های یادگیری مهارت‌های این بخش را به دست آورند. لازمست حداقل‌های آموزشی بازنگری، مجدداً تعریف و منطبق بر نیاز فراگیران و جامعه و بر حسب اولویت تنظیم شود و نیز شیوه‌هایی برای اطمینان از مهارت کافی کارورزان پیش‌بینی شود.
مسعود ناظم، محمد گرک یراقی، مهرداد حسین پور، علیرضا خدامی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده

مقدمه: پزشکان دانش‌آموخته، برخی مهارت‌های ضروری را کسب ننموده‌اند، این در حالی است که کارورزان برای شروع دوره کارورزی باید دانش لازم را کسب نموده و برای شروع مسؤولیت آماده باشند. هدف از این مطالعه، تعیین دیدگاه کارورزان در مورد میزان آمادگی برای ورود به دوره کارورزی در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال ۱۳۸۴ است. روش‌ها: در یک مطالعه توصیفی- مقطعی، با استفاده از پرسشنامه‌ای که روایی و اعتبار آن تأیید شده بود، چهار حیطه آمادگی کارورزی حاوی ۲۰ گویه مورد بررسی قرار گرفت. جامعه هدف کارورزان شاغل در چهار ماه اول دوره کارورزی در تیر ماه ۱۳۸۴ به تعداد ۷۵ نفر بودند. پرسشنامه به روش خودایفا تکمیل گردید و داده‌ها با نرم‌افزار SPSS با محاسبه توزیع فراوانی، آزمون مجذور کای و همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: در حیطه دانش لازم برای شروع کارورزی، اکثریت کارورزان خود را در حد متوسط ارزیابی نموده‌اند، در حالی که در حیطه مهارت، اکثریت دانشجویان آمادگی خود را متوسط تا خوب ارزیابی نموده بودند. در حیطه آشنایی با فرآیند بستری و ترخیص، اکثریت وضعیت آمادگی خود را متوسط تا ضعیف ارزیابی نموده بودند. در حالی که دیدگاه دانشجویان از اعتماد به نفس و تعامل با کادر پرستاری و پزشکی و بیماران اکثریت خوب تا متوسط بود. نمره پیش‌کارورزی با داشتن دانش لازم برای شروع کارورزی ارتباط معنی‌داری داشت. نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد د ر حال حاضر کارورزان، آمادگی لازم را برای شروع مسؤولیت، بخصوص در حیطه‌های دانش و مهارت ندارند. آزمون پیش‌کارورزی در برگیرنده تمام نیازهای لازم برای دوره کارورزی نمی‌باشد و برای بهبود حیطه‌ها، بخصوص مهارت‌ها و آشنایی با فرایند بستری و ترخیص، باید برنامه‌ریزی‌های وسیع‌تری انجام شود.
نگین هادی، رامین شیرالی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده

مقدمه: تشخیص و درمان به موقع و صحیح پرفشاری خون در پیشگیری از عوارض این بیماری شایع و اغلب بدون علامت، از اهمیت بسزایی برخوردار است. این پژوهش به منظور تعیین میزان آگاهی کارورزان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز در مورد جنبه‌های مختلف پرفشاری خون طراحی گردید. روش‌ها: در مطالعه‌ای توصیفی- مقطعی در سال ۱۳۸۳، بین کلیه اینترن‌های بیمارستان‌های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز (۱۱۱ نفر)، پرسشنامه‌ای پایا و روا متشکل از ۵۰ سؤال پیرامون جنبه‌های مختلف بیماری، شامل: تشخیص، درمان، عوارض بیماری و عوارض جانبی داروهای ضد پرفشاری خون توزیع شد. داده‌ها با نرم افزار SPSS، به صورت میانگین و انحراف معیار و مقایسه‌ها با استفاده از آزمون‌های مجذور کای، آزمون t و ANOVA و همبستگی با آزمون اسپیرمن تحلیل گردید. نتایج: میانگین کل نمرات ۳۵/۸۶۱/۲۷ از ۵۰ و به تفکیک جنس برای کارورزان مرد و زن به ترتیب ۶۵/۷۳۰/۲۸ و ۵۲/۹۲۹/۲۶ برآورد گردید. در این مطالعه ۲۳ درصد از کارورزان از سطح آگاهی ضعیف، ۵۹ درصد از سطح آگاهی متوسط و ۱۸ درصد از سطح آگاهی خوبی درباره پرفشاری خون برخوردار بودند. نتیجه‌گیری: اکثریت کارورزان شرکت‌کننده در مطالعه از سطح آگاهی متوسط تا ضعیفی در مورد پرفشاری خون برخودار بودند. بررسی علل ناکافی بودن سطح آگاهی کارورزان رشته پزشکی و اتخاذ راه‌کارهای مناسب برای ارتقای سطح آگاهی آنان درباره پرفشاری خون توصیه می‌گردد.
ابراهیم فلاحی، محمدحسین کاوه،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: تغییرات علم و تکنولوژی و شرایط جمعیتی و نقش عمده رژیم غذایی در پاتوژنز بیماری‌های مزمن، ضرورت توجه و سازماندهی مجدد محتوا و سرفصل‌های درس تغذیه رشته پزشکی را مطرح نموده است. هدف از این تحقیق، بررسی دیدگاه کارورزان پزشکی عمومی‌دانشگاه علوم پزشکی لرستان در سال ۱۳۸۳ در مورد سرفصل‌های فعلی درس تغذیه و موضوعات پیشنهادی برای اضافه شدن به آموزش تغذیه در رشته پزشکی است. روش‌ها: این تحقیق به روش توصیفی انجام گردید و اطلاعات از طریق پرسشنامه پایا و روا گردآوری شد. پرسشنامه براساس سرفصل‌های موجود، وقت اختصاص یافته و ضرورت یادگیری آن، به علاوه، موضوعاتی که پزشکان بیشترین مواجهه را با آنها دارند ولی در درس فعلی وجود ندارد، طراحی گردید. این پرسشنامه برای ۵۶ نفر از کارورزان دانشگاه ارسال و به صورت خودایفا تکمیل شد. اطلاعات جمع‌آوری شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: بر اساس نظرات شرکت‌کنندگان در مطالعه سرفصل‌های موجود، درس تغذیه رشته پزشکی عمومی باید تفکیک و در سه مرحله علوم پایه، فیزیوپاتولوژی، و کارآموزی تدریس شود. لزوم وجود موضوعات دیگری از قبیل رژیم‌های بیمارستانی، تغذیه با لوله و تغذیه وریدی، تغذیه و رژیم‌درمانی در بیماری‌های مختلف مثل دیابت و... را در قالب آموزش تغذیه در دانشکده‌های پزشکی پیشنهاد نمودند و در مجموع، درس فعلی تغذیه را تا حدود ۹/۵۵ درصد کاربردی و متناسب با نیازهای حرفه‌ای خود ‌دانستند. نتیجه‌گیری: درس اصول کلی تغذیه که هم اکنون در دانشکده‌های پزشکی سطح کشور تدریس می‌شود، کارآیی لازم را برای یک پزشک ندارد و باید دراین زمینه اصلاحاتی صورت گیرد که شامل اضافه نمودن موضوعات جدید به درس، ارائه مباحث در مرحله مناسب دوره پزشکی عمومی و افزودن تعداد واحد مربوط به بحث تغذیه و رژیم درمانی در دوره پزشکی عمومی است.
سعیده فرج زاده*، عصمت نوحی، حمیدرضا مرتضوی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: مهارت ارتباط پزشک با بیمار مـوجب توفیق در گرفتن اطلاعات کافی از بیمار، تشخیص صحیح، جلب اطمینان بیماران و در نهایت، درمان موفقیت‌آمیز می‌گردد. هدف از این مطالعه، تعیین وضعیت برقراری ارتباط کارورزان پزشکی با بیماران هنگام مصاحبه از دیدگاه بیمار و مشاهده‌گر بود. روش‌ها: این مطالعه مقطعی در سال ۱۳۸۳ انجام شد. در این مطالعه نحوه برقراری ارتباط ۷۲ کارورز پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان با بیماران در هنگام مصاحبه با استفاده از دو ابزار جمع‌آوری اطلاعات، شامل یک چک‌لیست که با استفاده از مشاهده مستقیم تکمیل می‌گردید و یک پرسشنامه که توسط مصاحبه با بیمار تکمیل می‌شد، مورد بررسی قرارگرفت. اطلاعات به دست آمده با آمار توصیفی و ضریب همبستگی اسپیرمن و کاپا و نرم‌افزار SPSS تحلیل شد. نتایج: وضعیت برقراری ارتباط کارورزان پزشکی با بیمار در حین شرح حال‌گیری از دیدگاه بیمار و مشاهده‌گر در سطح متوسط ارزیابی گردید. بیشترین نقایص از دیدگاه بیمار و مشاهده‌گر در روند پایانی و سپس اجرا و شروع مصاحبه بود. در بیشتر قسمت‌ها، دیدگاه بیمار و مشاهده‌گر همخوانی نداشت. با افزایش سن بیمار، نمره برقراری ارتباط از دیدگاه بیماران بطور معنی‌داری افزایش می‌یافت. نتیجه‌گیری: نقایصی در مهارت برقراری ارتباط کارورزان پزشکی با بیماران در حین شرح حال‌گیری وجود دارد. با توجه به اهمیت این مهارت بالینی، ضرورت آموزش آن در مرکز مهارت‌های بالینی قبل از تماس با بیمار واقعی آشکار می‌گردد. انجام مطالعات مداخله‌ای به منظور بهبود روش‌های تدریس و محتوای مناسب برای آموزش مهارت‌های ارتباطی پیشنهاد می‌شود.
نضال آژ،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۵ )
چکیده

مقدمه: روش‌های ارزشیابی مختلفی برای مهارت‌های بالینی معرفی شده است. در واحدهای بالینی، استفاده ازچک‌لیست و دفترچه ثبت مهارت‌های عملکردی رایج است. هدف از این مطالعه، مقایسه نمرات عملکرد و رضایت دانشجویان در روش‌های ارزشیابی با چک‌لیست و استفاده از دفترچه ثبت مهارت‌های عملکردی در کارورزی زایمان دانشجویان مامایی بود. روش‌ها: در مطالعه‌ای پیش تجربی که در دانشکده پرستاری و مامایی حضرت زینب (س) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان در نیم سال اول ۱۳۸۴ انجام شد، کلیه دانشجویان ترم چهارم کاردانی مامایی (۲۱ نفر) مورد مطالعه قرار گرفتند. کلیه مهارت‌هایی که باید دانشجو کسب نماید در دفترچه ثبت مهارت‌های عملکردی (Log book) تهیه و در اختیار مربیان و دانشجویان قرار گرفت تا بطور روزانه نوع مهارت کسب شده و نمره مربوطه دانشجویان در آن ثبت شود. بطور همزمان مربیان با روش معمول چک‌لیست، دانشجویان را ارزشیابی کردند. نمرات دانشجویان با نرم افزار SPSS به صورت توزیع فراوانی و میانگین و انحراف معیار تجزیه و تحلیل، و برای مقایسه‌ها از آزمون‌های t و مجذور کای استفاده شد. نتایج: میانگین و انحراف معیار نمرات کسب شده در روش دفترچه ثبت مهارت‌های بالینی ۷۷/۰۳۳/۱۶ و در روش چک‌لیست ۴۱/۰۸۸/۱۷ بود که اختلاف معنی‌دار آماری داشت. کلیه دانشجویان در ابتدا از روند ارزشیابی جدید کاملاً رضایت داشتند ولی پس از رؤیت، نمره رضایت آنها ۷۱/۸۵ درصد بود. رضایت دانشجویان از روش‌های ارزشیابی اختلاف معنی‌داری داشت که از ثبت مهارت‌های عملکردی رضایت بیشتری داشتند. نتیجه‌گیری: استفاده از دفترچه ثبت مهارت‌های بالینی برای کارورزی زایمان با رضایت بیشتر دانشجویان مامایی همراه بود و ارزشیابی عینی‌تری را فراهم می‌ساخت. به هر حال، بکارگیری آن نیاز به انجام اصلاحات و مطالعات وسیع‌تر در سایر مراکز آموزشی دارد
پیمان ادیبی، رضا علیزاده،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: راند بالینی به عنوان یکی از روش‌های آموزش بالینی، می‌تواند سبب بروز احساس نامطلوب در بیماران شود و تیم درمانی می‌توانند این مشکلات را گزارش نمایند. هدف از این مطالعه، تعیین تأثیر راندهای بالینی بر بیمار از دیدگاه تیم ارائه‌دهنده خدمات درمانی است. روش‌ها: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال ۱۳۸۵ بر روی ۱۵۰ نفر از کادر درمانی و تیم مراقبت، شامل کارآموزان، کارورزان و پرستاران بخش‌های داخلی بیمارستان‌های آموزشی اصفهان که به صورت آسان انتخاب شده بودند انجام گرفت. پرسشنامه‌ای که شامل مشخصات دموگرافیک و نظرات تیم مراقبتی در مورد شیوه برگزاری راند، سیاهه اتفاقات تجربه شده توسط بیمار، و نظرات کادر درمانی در مورد احساس بیماران به روند راند بالینی بود، به صورت خودایفا توزیع شد. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS به صورت توزیع فراوانی پاسخ‌ها، میانگین و انحراف استاندارد تجزیه و تحلیل و مقایسه‌ها با ANOVA انجام شد. نتایج: تیم درمانی معتقد بودند که بیشترین رضایت بیماران از انجام اعمال توسط کارورز و دستیار، دقت و پی‌گیری در کارهای درمانی، نتیجه کلی بستری، و طول مدت ویزیت بود. کمترین رضایت بیماران از تعداد افراد معاینه‌کننده، طول مدت تماس بیمار با پزشک اصلی، توضیح در مورد بیماری و نظرخواهی از بیمار در تصمیمات طبی بود. نتیجه‌گیری: به نظر تیم مراقبتی، نحوه فعلی انجام راند بالینی می‌تواند سبب بروز نارضایتی در بیماران شود و آثار نامطلوبی داشته باشد. بازنگری و اصلاح روند کنونی راند بالینی می‌تواند این فرایند را بهبود بخشد.
محمد گرک یراقی، مسیح صبوری، مریم آویژگان، امرالله ابراهیمی، محمدرضا ذوالفقاری،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: دستیار به عنوان یکی از افراد توانمند آموزشی می‌تواند از هر فرصتی برای آموزش کارورزان و دانشجویان استفاده کند. هدف از این مطالعه، تعیین نظرات کارورزان در مورد وضعیت آموزش دستیاران به آنها بود. روش‌ها: در یک مطالعه توصیفی- مقطعی در بیمارستان‌های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، تعداد ۵۴ کارورز در ۶ ماهه آخر دوره پزشکی بطور تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع‌آوری اطلاعات با پرسشنامه‌های محقق‌ساخته بود که کارورزان آن را به صورت خودایفا تکمیل می‌کردند. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS به صورت جدول فراوانی، میانگین وانحراف معیار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: میانگین و انحراف معیار نمره نظرات کاروزان در مورد آموزش دستیاران به آنها به تفکیک در حیطه‌های دانش ۹/۱۰۲/۵۸، عملکرد ۵/۱۲۶۶، ویژگی‌های فردی ۳/۱۳۷/۵۰، مفیدترین عرصه آموزش ۱۷۶۴، فرایند آموزش ۸/۱۴۴۵ و توانمندی‌ها و مسؤولیت آموزشی ۱۳۸/۵۶ برمبنای نمره ۱۰۰ به دست آمد. به نظر ۴/۷۰ درصد کارورزان، دستیاران سال اول انگیزه بیشتری برای آموزش دارند. درمانگاه و اورژانس شرایط مناسب‌تری برای آموزش توسط دستیاران است ولی دستیاران وقت کمی برای آموزش صرف می‌کنند. حجم کار بالای کارورزان و هدفمند و برنامه‌دار نبودن فرایند آموزش دستیاران از مشکلات مطرح شده آنان است. نتیجه‌گیری: نمرات ارائه شده کاروزان به وضعیت آموزش دستیاران به آنها، در حد متوسط بود. نقش آموزشی دستیاران در بخش‌های مختلف متفاوت و بیانگر آن است که آنان بهتر از شرایط فعلی می‌توانند در امر آموزش سهیم باشند. ارائه کارگاه‌های آموزش روش تدریس به دستیاران و بررسی موانع آموزش مفید خواهد بود.
محمد دهقانی، مهدی پورافضلی، علیرضا ابراهیم زاده،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده

مقدمه: شیوع بیماری‌های عضلانی اسکلتی و ارتوپدی در ویزیت‌های سرپایی و اورژانس بالاست و در عین حال، شواهد نشان می‌دهد، آموزش‌های مناسب و کافی در برنامه‌های آموزش دانشجویان پزشکی و به خصوص کارورزان در این موضوع وجود ندارد. هدف از این مطالعه تعیین دستیابی به حداقل‌های یادگیری توسط کارورزان در بخش ارتوپدی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. روش‌ها: این مطالعه توصیفی در بیمارستان‌های آموزشی دانشکده پزشکی اصفهان در اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۵ انجام گرفت. پرسشنامه‌ای ۱۴ گزینه‌ای از حداقل‌های یادگیری تعیین شده در ۴ عرصه اتاق عمل، اورژانس، بخش و درمانگاه تهیه شد. چهل کارورز ارتوپدی در ۲ ماه اردیبهشت و خرداد ۱۳۸۵، که حداقل ۳ ماه از دوره اینترنی خود را نیز پشت سر گذاشته بودند، پرسشنامه را به صورت خودایفا تکمیل نمودند. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS و به صورت توزیع فراوانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: همه شرکت‌کنندگان بررسی «علائم سندرم کمپارتمان» و «سوچورها» را خود انجام می‌دادند. همه کارورزان نحوه گرفتن گچ و آتل، انجام انواع بانداژ و سوچورهای زخم های باز و تزریقات داخل مفصل را آموزش ندیده بودند. نتیجه‌گیری: کارورزان نتوانستند حداقل‌های یادگیری مهارت‌های این بخش را به دست آورند که با نتایج مطالعات قبلی همخوانی داشت. لازم است بازنگری کلی در برنامه آموزشی کارورزان ارتوپدی به صورت افزایش طول دوره، تعیین شرح وظایف، ایجاد دوره اکسترنی و... انجام شود.
کوروش وحیدشاهی، میترا محمودی، لیلا شهبازنژاد، حسین زمانی، سارا احتشامی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده

مقدمه: آموزش مناسب و موثر به دانشجویان پزشکی در اعتلا و حفظ سلامت جامعه مهم، و نقش دستیاران در آموزش به دانشجویان پزشکی غیر قابل انکار است. هدف از انجام این مطالعه تعیین نگرش کارآموزان، کارورزان و دستیاران نسبت به نقش آموزشی دستیاران در دانشکده پزشکی ساری در سال ۱۳۸۶ بود. روش‌ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، جامعه آماری شامل تمامی کارآموزان، کارورزان و دستیاران بخش‌های دارای دستیار در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال ۱۳۸۶ (۲۵۰ نفر) بود. بر اساس روش سرشماری، تعداد ۱۹۲ نفر مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات، پرسشنامه‌ای شامل چهار سؤال دموگرافیک و ۲۰ سؤال نگرشی بود که پس از جمع‌آوری داده‌ها به کمک نرم‌افزار SPSS و با استفاده از آزمون‌های آمار توصیفی، مجذور کای و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: در میان پاسخ‌دهندگان، ۴۷ درصد کارآموز، ۳۹ درصد کارورز و ۱۳ درصد دستیار بودند. نگرش شرکت‌کنندگان در گروه‌های مختلف بالینی متفاوت بود. مثبت‌ترین نگرش در گروه روان‌پزشکی (۷۰ درصد نگرش مثبت) و پس از آن بخش‌های اطفال، زنان، داخلی و جراحی ۵۰ درصد یا کمتر قرارداشت. نگرش دستیاران به مراتب مثبت‌تر از کارآموزان و کارورزان بود بطوری که ۲۳ درصد کارآموزان، ۳۸ درصد کارورزان و ۵۸ درصد دستیاران نگرش مثبت داشتند و هیچ یک از دستیاران نسبت به آموزش خود نگرش منفی نداشت. نتیجه‌گیری: نگرش شرکت‌کنندگان نسبت به نقش آموزشی دستیاران در بخش‌های مختلف متفاوت و نگرش دستیاران بسیار متفاوت‌تر از دیدگاه کارآموزان و کارورزان در این زمینه می‌باشد. لازم است به نقش آموزشی دستیاران توجه بیشتر شود.
مالک علی‌محمدی کمال‌آبادی، ناصر کلانتری، نرگس عبدوس، مهرآسا محمدصادقی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: با توجه به اهمیت تغذیه در سلامتی، بالا بودن دانش تعذیه‌ای پزشکان امری مهم و حیاتی است. این مطالعه به منظور تعیین سطح آگاهی دستیاران و کارورزان پزشکی در حال تحصیل از دانش تغذیه در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید بهشتی انجام شد. روش‌ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، از کل کارورزان و دستیاران هدف، ۶۶ کارورز و ۷۰ دستیار به صورت تصادفی، پرسشنامه‌های دانش تغذیه‌ای را در بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه دریافت کردند و همگی آن را تا پایان وقت اداری تکمیل کرده و به پرسشگر تحویل دادند. داده‌ها در نرم‌افزار SPSS و با آزمون‌های ANOVA و مجذور کای تجزیه و تحلیل شد. نتایج: سطح دانش تغذیه‌ای ۳/۲۵ درصد شرکت‌کنندگان ضعیف، ۳/۶۱ درصد متوسط و ۴/۱۳ درصد خوب بود ولی دانش تغذیه‌ای هیچ کس در حد خیلی خوب نبود. پاسخ صحیح به سؤالات دانش تغذیه‌ای ۲۸/۵۰ درصد بود. نود و سه و هفت دهم درصد کل دستیاران و کارورزان از رابطه مصرف بیش از حد ویتامین C در دوره بارداری و وابستگی نوزاد به این ویتامین و ۳/۸۰ درصد ایشان از ارتباط مصرف بیش از حد پروتئین با دفع کلسیم بی‌اطلاع بودند. نود و شش و پنج دهم درصد شرکت‌کنندگان، هیچ کتاب جامع و معتبری در زمینه تغذیه نمی‌شناختند و هیچ کس سایت و یا مجله‌ای برای مطالعه در زمینه تغذیه نمی‌شناخت. نتیجه‌گیری: این مطالعه نتایج مطالعات پیشین، مبنی بر اینکه افزایش آگاهی تغذیه‌ای در برنامه درسی دانشگاه‌های علوم پزشکی و هنگام فعالیت‌های بالینی ضروری است، را تأیید می‌کند.
شروین فرهمند، حسین اصل سلیمانی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: از پیش تعیین نمودن اهداف آموزشی عملی و قرار دادن دانشجویان در برابر فرصت‌های یکسان آموزشی و منطبق با اهداف، از طریق کتابچه گزارش روزانه (logbook) برای کارورزان به عنوان بخشی از نمره ارزیابی نهایی آنان است. بررسی چگونگی تکمیل بخش‌های مختلف کتابچه گزارش روزانه توسط کارورزان بخش اورژانس هدف این مطالعه بود. روش‌ها: این مطالعه به صورت توصیفی- مقطعی گذشته‌نگر بر روی کلیه کتابچه‌های گزارش روزانه کارورزان بخش اورژانس بیمارستان امام خمینی (ره)، در فاصله زمانی فروردین ۱۳۸۵ تا اردیبهشت ۱۳۸۶ انجام گرفت. داده‌های آن توسط نرم‌افزار SPSS و آمارهای توصیفی به صورت فراوانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: در مجموع، ۳۸۸ کتابچه گزارش روزانه کارورزی، مربوط به ۲۲۱ (۹۶/۵۶ درصد) کارورز مرد و ۱۶۷ نفر (۰۴/۴۳ درصد) کارورز زن بررسی شد. با در نظر گرفتن تمامی فعالیت‌های مورد نظر، ۹۸/۷۵ درصد از کارورزان حداقل یک بار، ۳۶/۴۹ درصد از کارورزان یک بار کمتر از تعداد مورد نظر و ۲۵/۳۲ درصد بطور کامل هر یک از فعالیت‌های مورد نظر بخش را انجام داده، یا مشارکت داشته و یا آن را مشاهده کرده‌اند. نتیجه‌گیری: با بکار بستن کتابچه گزارش روزانه در بخش اورژانس می‌توان کارورزان را در انجام فعالیت‌های مورد نظر بخش هدایت نمود ولی استفاده مؤثر از کتابچه گزارش روزانه، نیازمند آشنایی بیشتر کارورزان با این ابزار و اعمال نظارت بیشتر بر نحوه تکمیل آن می‌باشد. کتابچه گزارش روزانه فعلی نیازمند اعمال تغییراتی است. به منظور یک‌نواخت نمودن آموزش در کل دوره کارورزی و پوشش تمامی اهداف آموزشی عملی در آن، طراحی کتابچه گزارش روزانه جامعی برای کل دوره کارورزی پیشنهاد می‌شود.
خدیجه نصری، منیژه کهبازی، شکوفه نصری،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: نظرات گوناگونی در مورد آثار امتحانات جامع پیش‌کارورزی و علوم پایه بر آموزش و کیفیت زندگی دانشجویان مطرح گردیده است. این مطالعه با هدف بررسی نظرات دانشجویان پزشکی درمورد توانایی ارزیابی و فواید و معایب این امتحانات انجام شد. روش‌ها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، ۹۱ دانشجو به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه خودساخته بود که پس از طراحی نمودار درختی، امتیازگذاری و تهیه بانک سؤال، مطالعه مقدماتی انجام یافت و بر اساس بررسی روایی صوری و محتوایی سؤالات، سؤالات نهایی انتخاب گردید. داده‌ها بانرم‌افزار SPSS تحلیل گردید. نتایج: نوزده دانشجوی فیزیوپاتولوژی، ۴۴ کارآموز و ۲۸ کارورز در این مطالعه شرکت کردند. دانشجویان، امتحان پیش‌کارورزی را برای سنجش اطلاعات دانشجو ضروری دانستند ولی در مورد علوم پایه چنین نبود. هر دو گروه معتقد بودند آزمون‌ها قادر به ارزیابی نتیجه سعی و کوشش چندین ساله و مهارت و نگرش دانشجو نیستند و فراگیری معلومات برای این آزمون‌ها در حل سؤالات بالینی در برخورد با بیمار بی‌تأثیر است، این امتحانات با ایجاد استرس زیاد، سبب مختل شدن زندگی دانشجو می‌شود، و نتایج امتحانات موقتی است و اثر کاربردی ندارد. نتیجه‌گیری: اکثر دانشجویان امتحانات جامع را روش مناسبی برای سنجش مهارت‌های عملی نمی‌دانند وعدم قبولی در امتحان، برابر با شش ماه وقفه در دوران تحصیل آنان خواهد بود. شاید بهتر باشد امتحانات با شیوه OSCE و با فواصل کمتر، جانشین این دو امتحان جامع شوند و به امتحانات انتهای هر بخش در ارزشیابی دانشجو، بهای بیشتری داده شود.
احسان فتوحی اردکانی، محمد صالحی، نصر الله بشردوست، شیوا یاسینی، حمیدرضا سلطانی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: دانشجویان و کارورزان پزشکی علاوه بر انجام معاینه دقیق و مشاهدات عینی، لازم است از احکام شرعی و قوانین مربوط به آنها آگاهی داشته باشند. این مطالعه با هدف بررسی آگاهی کارورزان یزد نسبت به احکام شرعی و قانونی حیطه پزشکی صورت گرفته است. روش‌ها: در این مطالعه توصیفی، نظرات ۱۲۰ نفر کارورز پزشکی در مراکز آموزشی و درمانی یزد که به روش سرشماری وارد مطالعه شده بودند، در زمینه احکام شرعی و قانونی از طریق پرسشنامه پژوهشگرساخته جمع‌آوری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS و آزمون‌های آماری توصیفی و مجذور کای تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: چهارده و سه دهم درصد کاروزان نسبت به احکام شرعی و قانونی آگاهی داشتند که نسبت به احکام قانونی ۸/۱۱ درصد و احکام شرعی ۶/۱۴ درصد بود و ۷۲ درصد طی خدمت خود با مسأله‌ای روبرو شده‌اند که قوانین مربوط به آن را نمی‌دانستند و ۲/۸۳ درصد معتقد بودند که آموزش‌های دوره پزشکی پاسخ بسیاری از سؤالات را نمی‌دهد. سطح آگاهی با هیچ کدام از مشخصات دموگرافیک ارتباط معنی‌داری نداشت. نتیجه‌گیری: آگاهی کارورزان نسبت به احکام شرعی و قانونی در سطح متوسط قرار دارد. افزایش محتوی درسی دانشجویان در زمینه مباحث اخلاق پزشکی و مسائل مرتبط با آن پیشنهاد می‌گردد.

صفحه ۱ از ۳    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی می باشد.

© 2025 All Rights Reserved | Iranian Journal of Medical Education