۱۰ نتیجه برای مراقبتی
منیر رمضانی، فضل اله احمدی، سیما کرمانشاهی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه بسیاری از علل مستعدکننده ابتلای شیرخوار به پنومونی، ریشه در عملکردهای مراقبتی نادرست از کودک در خانواده دارند و کافی نبودن آگاهی مادران در زمینه عملکردهای مراقبتی صحیح از شیرخواران، به این مسأله دامن میزند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش یک برنامه مراقبتی طراحی شده بر عملکرد مادران در مراقبت از شیرخواران مبتلا به پنومونی در بیمارستان مرکز طبی کودکان شهر تهران انجام گرفته است.روشها در یک مطالعه نیمه تجربی، مادران ۶۶ شیرخوار یک تا ۱۲ ماهه مبتلا به پنومونی بستری در بیمارستان مرکز طبی کودکان، با روش نمونهگیری آسان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و شاهد قرار گرفتند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه و چکلیست مصاحبهای- مشاهدهای بود. انجام مداخله در گروه آزمون به صورت اجرای نظری و عملی برنامه مراقبتی طراحی شده در محیط منزل و با توجه به عملکرد مادر و نقاط ضعف و نیازهای او انجام شد. گروه شاهد نیز از روند جاری مراقبت برخوردار بودند. عملکرد مراقبتی مادران طی اندازهگیریهای مکرر در مراحل قبل و بعد از انجام مداخله مورد بررسی قرار گرفت و پیگیری کلیه واحدهای پژوهش تا ۳ ماه بعد از انجام مداخله ادامه یافت.نتایج میانگین عملکرد مادران در مراقبت از شیرخواران حین ابتلا به پنومونی در مراحل قبل و بعد از انجام مداخله در گروه تجربی افزایش و در گروه شاهد کاهش معنیدار داشت در حالی که پیشگیری از ابتلای مجدد تنها در گروه تجربی اختلاف معنیدار داشت. مقایسه میانگین امتیاز کلی عملکرد مادران در مراقبت از شیرخواران حین ابتلا به پنومونی و پیشگیری از ابتلای مجدد شیرخواران به پنومونی در مرحله بعد از انجام مداخله بین دو گروه اختلاف معنیداری داشت.نتیجهگیری. بکارگیری برنامه آموزشی مراقبتی طراحی شده بر عملکرد مادران در مراقبت از شیرخواران مبتلا به پنومونی در نمونههای مورد مطالعه، تأثیر بسزایی داشته و آموزش در محیط منزل، یکی از روشهای مناسب برای ارتقای عملکردهای مراقبتی مادران است.
محسن شهریاری، فرشته جلالوندی، حجت اله یوسفی، خسرو توکل، حمید صانعی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه امروزه بحث درباره آموزش به بیمار و خانواده آنها در جهت تقبل مراقبت از خود مطرح میباشد و باید شرایطی فراهم نمود که بیماران بتوانند از خود مراقبت کنند. این مطالعه با هدف تعیین تأثیر یک برنامه مدون آموزش خودمراقبتی بر کیفیت زندگی بیماران دارای ضربانساز دایم انجام شده است.روشها در این مطالعه نیمه تجربی با طرح دو گروهی و دو مرحلهای، با روش نمونهگیری آسان و تداومی، ۳۴ نفر از بیماران دارای ضربانساز دایم در دو گروه ۱۷ نفره قرار گرفتند. یک هفته پس از تعبیه ضربانساز، با استفاده از پرسشنامه پایا و روا و انجام مصاحبه، کیفیت زندگی هر دو گروه مطالعه و شاهد مورد بررسی قرار گرفت. سپس برنامه آموزش خودمراقبتی برای گروه مطالعه انجام شد و پس از گذشت دو ماه، مجدداً کیفیت زندگی هر دو گروه سنجیده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای مرکزی و آزمونهای t زوج، t مستقل و مجذور کای و نرمافزار SPSS استفاده شد.نتایج اختلاف میانگین امتیاز کیفیت زندگی قبل و پس از مداخله در دو گروه، و همچنین میانگین امتیاز کیفیت زندگی آنها دو ماه بعد از آموزش، دارای تفاوت آماری معنیداری بود.نتیجهگیری. آموزش خودمراقبتی بر کیفیت زندگی بیماران دارای ضربانساز دایم تاثیر داشته است که با نتایج پژوهشهای دیگر همخوانی دارد. توصیه میشود در مراقبت پس از عمل در بیماران دارای ضربانساز دائم، از برنامههای آموزشی ترکیبی استفاده شود.
علیرضا یوسفی، شهلا ذهبیون،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: رشد فزاینده اطلاعات و روند سریع تغییر و تحولات آن چنان سریع و آشکار است که برای توصیف آن نیازی به استدلال و ارائه آمار و ارقام نیست. آنچه در این فرآیند شتابان اهمیت دارد این است که سازمانهای اجتماعی برای بقا و رشد و توسعه خود چه اقداماتی باید انجام دهند؟ از استراتژیهای پیشنهادی در این زمینه، تبدیل شدن سازمانها به سازمان یادگیرنده است. سیستمهای بهداشتی نیز به عنوان یکی از مهمترین سازمانهای اجتماعی، نه تنها میتوانند یادگیرنده بودن را در فرآیند توسعه خود محقق نموده بلکه قادرند کارکنان خود را نیز برای حضور در سازمانهای یادگیرنده تربیت نمایند. در این راستا به دلیل جایگاه مهم و حیاتی یادگیری و آموزش مداوم در به روز کردن دانش و اطلاعات سیستمهای بهداشتی و نقش ویژه نوآوری و ابداع در نیل به اهداف متعالی آن، استفاده از مدلهای سازمانی متناسب با عصر اطلاعات ضروری اجتنابناپذیر است. لذا سازمان یادگیرنده به عنوان الگویی مناسب در این امر، نیازمند مطالعه و بررسی در نحوه بهرهگیری از آن سیستمهای بهداشتی است که غزم جدی پژوهشگران، مسؤولان و سیاستگذاران آموزش پزشکی را میطلبد.
مریم شیرازی، منیره انوشه،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: امروزه آموزش رفتارهای خودمراقبتی به عنوان پایه و اساس درمان دیابت شناخته شده است و پرستاران در امر آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی جایگاه منحصر به فردی پیدا کردهاند. تاریخچه آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی از ابتدا تا کنون تحولات گستردهای داشته است که در این مقاله به مرور آن و نیز جایگاه پرستاران در آموزش رفتارهای خودمراقبتی به بیماران دیابتی میپردازیم. روشها: این مقاله حاصل مرور مطالعات مختلف پیرامون تاریخچه و تحولات صورتگرفته در آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی در جهان و ایران و جایگاه پرستاران در این عرصه است که از مطالعه مقالات و مجلات علمی پرستاری و دیابت گردآوری شده است. نتایج: آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی تاریخچهای ۱۰۰ ساله دارد. در ابتدا پزشکان در آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی نقشی کلیدی داشتند اما در حال حاضر درمان مبتلایان به دیابت در اغلب کشورهای دنیا رویکردی تیمی دارد و پرستاران در تیم آموزشی دیابت نقشی کلیدی بر عهده دارند و آموزش خودمراقبتی به دیابتیها را با رویکردهای گوناگون نظیر بحث گروهی، بازدید منزل، آموزش چهره به چهره، آموزش از طریق تلفن و... انجام میدهند و در این راه با موانع و چالشهای متعددی نظیر کمبود نیروی انسانی در سیستم پرستاری، کمبود خودانگیزشی بیماران دیابتی، سطوح آموزشی متفاوت بیماران دیابتی، کمبود نیروهای پرستاری متخصص در زمینه آموزش به بیماران دیابتی، استرسهای عاطفی، فقدان حمایتهای خانوادگی، نداشتن اطلاعات کافی درباره اهمیت آموزش در بیماری دیابت، ترس از دیابت، مشکلات حمل و نقل و ... روبرو هستند. نتیجهگیری: آموزش خودمراقبتی به بیماران دیابتی همواره یک استراتژی کلیدی و ارزشمند در زمینه کنترل موفق دیابت بوده است و برای وصول به آن استفاده از یک رویکرد تیمی و استفاده از روشهای آموزشی متنوع و برداشته شدن موانع متعدد موجود برای پرستاران و بیماران دیابتی الزامی است.
مریم شیرازی، منیره انوشه، اسدالله رجب،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: دیابت بیماری مزمنی است که به رفتارهای خودمراقبتی ویژهای تا پایان عمر نیازمند است. از طرفی مطالعات نشان دادهاند که بهبود دانش و عملکرد مبتلایان به دیابت به معنای بهبود وضعیت متابولیکی است و جهت بهبود وضعیت متابولیکی ارائه آموزش کافی درباره خودمراقبتی از طریق روشهای فعال که با درگیر کردن مبتلایان به دیابت در آموزش همراه است الزامی است لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش برنامه خود مراقبتی به شیوه بحث گروهی بر دانش و عملکرد دختران نوجوان دیابتیک مراجعه کننده به انجمن دیابت ایران انجام شده است.
روشها: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که در سال ۱۳۸۸-۱۳۸۷ و با انتخاب ۸۰ دختر نوجوان ۱۵ تا ۱۹ ساله مبتلا به دیابت (۴۰ نفر گروه آزمون و ۴۰ نفر گروه شاهد) در انجمن دیابت ایران انجام شده است. بعد از گردآوری اطلاعات حاصل از مرحله قبل از مداخله با استفاده از پرسشنامه دانش، عملکرد و نیازسنجی آموزشی در هر دو گروه، برنامه خود مراقبتی طراحی شد و سپس برنامه خود مراقبتی طی ۸ جلسه بحث گروهی برای گروه آزمون اجرا شد. سپس بلافاصله و یک ماه بعد از پایان مداخله مجدداً دانش و عملکرد دختران نوجوان دیابتیک در هر دو گروه آزمون و شاهد اندازهگیری شد. پس از جمعآوری دادهها، با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری، کای دو، T مستقل، repeated measures و t زوجی دادههای حاصله تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نتایج حاصله پس از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که با آزمون t مستقل و کای دو (۰۵/۰p<) دو گروه آزمون و شاهد از نظر گزینههای اطلاعات دموگرافیک (سن، قد، وزن، شغل پدر و...) همسان بودند. در گروه آزمون در مقایسه بین قبل، بلافاصله و یک ماه بعد از پایان مداخله تفاوت معناداری در جهت افزایش نمره دانش و عملکرد مشاهده شد (۰۰۰۱/۰p>) اما این اختلاف در گروه شاهد معنادار نشد (۰۵/۰p<) و نیز آزمون t مستقل (۰۵/۰p<) تفاوت معناداری در زمینه دانش و عملکرد بین دو گروه آزمون و شاهد قبل از مداخله نشان نداد. بلافاصله و یک ماه بعد از پایان مداخله بین دو گروه با آزمون ،t مستقل اختلاف معناداری از نظر میانگین نمره دانش و عملکرد دیده شد (۰۵/۰p>).
نتیجهگیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان میدهد که آموزش برنامه خودمراقبتی به شیوه بحث گروهی در بهبود دانش و عملکرد دختران نوجوان دیابتیک مؤثر بوده است و پیشنهاد میشود آموزش رفتارهای خودمراقبتی به شیوه بحث گروهی به عنوان یک روش مؤثر جهت بهبود دانش و عملکرد نوجوانان مبتلا به سایر بیماریهای مزمن به کار گرفته شود.
پروین منگلیان شهربابکی، ژاسمن شاه نظری، محمد محمودی، جمیله فرخ زادیان،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به این که عمدهترین علل مرگ و میر و کاهش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به نارسایی قلب، ریشه در عملکرد خودمراقبتی نادرست دارد و کافی نبودن آگاهی بیماران به این مسائل دامن میزند، لذا مطالعهای با هدف بررسی تأثیر آموزش مراقبت از خود، بر آگاهی و عملکرد بیماران مبتلا به نارسایی قلب در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام گرفت. روشها: در یک مطالعه نیمه تجربی، ۸۰ بیمار مبتلا به نارسایی قلب بستری در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهرکرمان با روش نمونهگیری آسان و تدریجی انتخاب و در دو گروه تجربی و شاهد قرار گرفتند. ابتدا میزان آگاهی و نحوه عملکرد هر بیمار در مورد مراقبت از خود، از طریق پرسشنامه و چکلیست محققساخته و پایا و روا از طریق مصاحبه و مشاهده گرفته شد، سپس هر بیمار گروه تجربی یک برنامه آموزشی شامل ۴ جلسه آموزشی ۲۰ دقیقهای همراه با ارائه جزوه آموزشی به صورت انفرادی و پرسش و پاسخ دریافت کرد. سپس یک ماه بعد از ترخیص از هر یک از بیماران در دو گروه، آزمون نهایی به عمل آمد. مقایسه آگاهی و عملکرد دو گروه از طریق آزمونهای آماری ناپارامتری ویلکاکسون و مان ویتنی یو انجام شد. نتایج: رتبه آگاهی و عملکرد بیماران مبتلا به نارسایی قلب در کلیه حیطههای مراقبت از خود، قبل از مداخله بین دو گروه تجربی و شاهد، معنادار نبود. در حالی که این میانگین امتیازات بعد از مداخله در گروه تجربی و شاهد اختلاف معناداری داشت. به طوری که مقایسه تغییرات نشان داد که تغییرات آگاهی (۰۲/۷±۸۱/۱۸) و عملکرد (۵۷/۱۱±۵/۲۹) در گروه تجربی به طور معناداری بیش از تغییرات آگاهی (۷۹/۲±۸۱/۱) و عملکرد (۲۸/۱±۴۳/۰) در گروه شاهد بوده است که نشاندهنده تأثیر آموزش بر گروه تجربی بود. نتیجهگیری: به کارگیری برنامه آموزشی خودمراقبتی طراحی شده بر آگاهی و عملکرد بیماران مبتلا به نارسایی قلب در نمونههای مورد مطالعه مؤثر بوده است و آموزش یکی از روشهای مناسب و لازم برای ارتقای مراقبت از خود است.
محمد رضا قوام نصیری، فاطمه حشمتی نبوی، کاظم انوری، اعظم حبشی زاده، محبوبه مرادی، غلامرضا نقابی، مهران امیدوار، حمیدرضا رضیئی،
دوره ۱۱، شماره ۸ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: آموزش به بیماران به بیماران تحت شیمیدرمانی بخشی جدا نشدنی از مراقبتهای پرستاری است که در دستیابی به نتایج مطلوب درمانی نقش مهمی دارد. با توجه به مفهوم هزینه- اثربخشی در ارائه مراقبتهای بهداشتی درمانی، این پژوهش با هدف مقایسه تأثیر آموزش به بیمار به روش فردی و گروهی بر کیفیت زندگی بیماران تحت شیمیدرمانی مراجعهکننده به مرکز شیمیدرمانی بیمارستان امید در طی سالهای ۸۵ تا ۸۷ انجام شد.
روشها: این مطالعه از نوع کارآزمایی شاهددار تصادفی است. تعداد ۱۰۲ بیمار مبتلا به سرطان مری، معده و پستان مراجعهکننده به بیمارستان امید در دو گروه تحت آموزشهای خود مراقبتی به روش فردی و گروهی قرار گرفتند. برای هریک از بیماران در گروه آموزش فردی سه جلسه آموزش توسط پرستار کارشناس آموزش دیده ارائه شد. بیماران دارای نیازهای آموزشی مشابه نیز در گروه تحت آموزش گروهی سه جلسه آموزش گروهی دریافت کردند. اطلاعات مربوط به کیفیت زندگی با استفاده از نسخه بومی سازی شده EORTC QLQ-C۳۰ و در سه دوره متوالی شیمیدرمانی (از دوره اول تا سوم) توسط پرسشگر آموزش دیده به روش مصاحبه جمعآوری شد.
نتایج: میانگین سنی گروه تحت آموزش فردی ۹/۳±۴۶/۴۶ و گروه تحت آموزش گروهی ۲۳/۱±۷/۴۸ سال بود. اکثریت بیماران را در هر دو گروه زنان متأهل، خانهدار مبتلا به سرطان پستان تشکیل میدهد. نتایج آزمون چند متغیره اندازههای تکراری (Repeated measures) بین کیفیت زندگی بیماران در طی سه دوره شیمیدرمانی تفاوت معناداری نشان نداد (۹۴/۷, f=۴/۰p=) اما در مقایسه بین گروهی این تفاوت معنادار بود (۷۰/۳, f= ۰۲/۰=p).
نتیجهگیری: تداوم آموزش (فردی و گروهی) در طی سه دوره شیمیدرمانی منجر به حفظ کیفیت زندگی بیماران در سطح قبل از شروع شیمیدرمانی شد. با توجه به امکانات مؤسسه و شرایط بیماران از این دو روش میتوان در جای مناسب استفاده نمود.
حجت ذره هوشیاریخواه، خدیجه مرادبیگی، سعیده الهامی، مرضیه شایستهفر، بهمن چراغیان، نسیم هاتفی مؤدب،
دوره ۱۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: مراقبت به عنوان یک مفهوم چند بعدی در پرستاری میتواند از طریق آموزش ارزشهای اصلی واقعیت یابد. لذا پژوهش حاضر با عنوان تأثیر برنامه آموزشی رفتار مراقبتی بر دانشجویان پرستاری، با هدف توسعه توانایی دانشجویان پرستاری برای تبدیل شدن به یک مراقبتکننده حرفهای انجام شد.
روشها: این پژوهش نیمه تجربی (مداخلهای آموزشی) در نیمسال دوم تحصیلی سال ۹۳-۹۲ در دانشکده علوم پزشکی آبادان انجام شد. دانشجویان ترمهای ۶ و ۸ پرستاری به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل(۵۸ دانشجو به دو گروه ۲۹ نفره) تقسیم و برنامه آموزشی طراحی شده بر اساس نظریه واتسون برای گروه مداخله در طول کارآموزی بخشهای داخلی و جراحی اجرا و گروه کنترل آموزشهای معمول را دریافت نمودند. سطح درک دانشجویان شرکتکننده در هر دو گروه پیش و پس از اجرای مداخله با ابزار CDI-۳۵ مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون های کای اسکوئر، تی مستقل، تی زوج جهت تحلیل دادهها استفاده گردید.
نتایج:. از نظر متغیرهای دموگرافیک بین دو گروه تفاوت معناداری نبود. در پیشآزمون در حیطه مراقبت نامناسب بین دو گروه تفاوت معنادار مشاهده شد(۰۰۰۱/۰p=). در پسآزمون در گروه مداخله در هر ۵ حیطه رفتار مراقبتی بعد از اجرای برنامه آموزشی افزایش میانگین معنادار بود (۰۰۰۱/۰p=) ولی در گروه کنترل تنها در بعد تکنیکی حرفهای افزایش معنادار دیده شد (۰۰۱/۰p=).
نتیجهگیری: نظر به اهمیت خدمات پرستاری در هر نظام سلامت و با توجه به این که هدف برنامههای آموزش بالینی پرستاری، تربیت پرستارانی است که هنر و علم پرستاری را گسترش دهند، طراحی برنامه برای تقویت و توانمندسازی پرستاران، امری اجتنابناپذیر است و نتایج این تحقیق میتواند در این راستا کمککننده باشد.
فاطمه کرباسی، مهناز خطیبان، علیرضا سلطانیان،
دوره ۱۶، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: روشهای دانشجو-محور میتواند سبب ارتقای آموزش بالینی پرستاری شود. لذا این مطالعه جهت بررسی تأثیر آموزش ارتباط با بیمار به روش ایفای نقش بر رفتارهای مراقبتی دانشجویان پرستاری انجام شد.
روشها: مطالعه نیمه تجربی حاضر در دانشگاه علوم پزشکی همدان سال ۱۳۹۴ انجام گردید. از بین ۱۵ گروه کارآموزی، به طور تصادفی، ۴ گروه جهت روش ایفای نقش (تجربی=۳۲ نفر) و ۴ گروه تحت آموزش متداول (شاهد= ۳۲ نفر) انتخاب شدند. دانشجویان گروه تجربی، مهارتهای ارتباط با بیمار را به روش ایفای نقش دریافت نمودند. پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک، چکلیست مهارتهای ارتباطی و پرسشنامه رفتارهای مراقبتی Wolf در بدو و انتهای دوره کارآموزی تکمیل شد. دادهها با استفاده از آزمون تی مستقل، تی-زوجی، آنالیز کوواریانس با ۹۵% اطمینان تحلیل شد.
نتایج: در بدو مطالعه، میانگین نمره رفتار مراقبتی و نیز مهارتهای ارتباطی دانشجویان گروه شاهد به ترتیب با (۵۶/۲۳±۴۷/۸۳)از مجموع ۲۲۰ نمره و (۸۶/۱±۸۷/۳) از مجموع ۳۱ نمره و گروه تجربی به ترتیب با (۳۴/۲۹±۸۷/۷۷) و (۳۷/۲±۷۸/۴) تفاوت آماری معناداری (۰۵/۰<P) با یکدیگر نداشتند. اما بعد از مداخله، ارتقای میانگین نمرات رفتار مراقبتی (با ۱۴/۱۵±۲۸/۱۷۲) و مهارتهای ارتباطی (با ۸۶/۲±۲۲/۲۶) در گروه تجربی نسبت به گروه شاهد معنادار (۰۰۱/۰>P) بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، به کارگیری روش ایفای نقش باعث ارتقای مهارتهای ارتباطی در ابعاد شروع، حین و پایان بخشیدن به ارتباط و رفتارهای مراقبتی دانشجویان پرستاری مقطع کارشناسی شد.
آرش نجیمی، فرزانه شفیعی، فریبا حقانی،
دوره ۱۹، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: تدوین و اجرای برنامهها، تحقق آرمانها و میزان دستیابی به هدف با استفاده از ارزشیابی امکانپذیر است. با ارزشیابی یک برنامه آموزش خودمراقبتی میتوان به میزان سازگاری و هماهنگی برنامه و عوامل مؤثر در بهبود برنامه پی برد. پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی برنامه خودمراقبتی دیابت نوع ۲ براساس الگوی سیپ در سیستم بهداشتی سال ۱۳۹۷ انجام شد.
روشها: در این مطالعه توصیفی و ارزشیابی، برنامه خودمراقبتی دیابت بر اساس الگوی سیپ مورد ارزشیابی قرار گرفت و اطلاعات به شکل مقطعی از شبکه بهداشت شهرستان مبارکه از استان اصفهان جمعآوری گردید. جامعه آماری مطالعه شامل ۸۱ نفر از افراد مطلع یا درگیر اجرای برنامه خودمراقبتی دیابت شامل رییس مرکز بهداشت شهرستان ، کارشناس مسؤول مبارزه با بیماریها، کارشناس مسؤول غیرواگیر شهرستان، مراقبین سلامت مراکز و پایگاههای بهداشتی(زن و مرد) و بهورزان خانههای بهداشت (زن و مرد) بودند که با روش سرشماری وارد مطالعه شدند. به منظور جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات مدل ارزشیابی CIPP (Context, Input, Process and Product) پس از تأیید روایی و پایایی استفاده شد. در نهایت دادههای حاصل از پرسشنامه در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: براساس الگوی سیپ میانگین نمرههای ارزشیابی در حیطه زمینه ۴۷/۰±۳۲/۴، در حیطه درونداد ۳۵/۰±۴۷/۳ (به طور معناداری پایینتر از حد متوسط)، در حیطه فرآیند ۳۴/۰±۱۷/۴ و در حیطه برونداد ۴۰/۰±۴۱/۴ (بالاتر از حد متوسط) بود (۰۵/۰> p). نتایج مطالعه حاضر نشان داد میانگین نمره ارزشیابی براساس الگوی سیپ در هر سه حیطه زمینه، فرآیند و برونداد مطلوب و در حیطه درونداد نیمه مطلوب بود.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج ارزشیابی پیشنهاد میشود که ارزشیابی این برنامه به طور مستمر انجام و نقاط قوت و ضعف برنامه مشخص و اصلاح گردد.