۳۲ نتیجه برای دستیار
پیمان ادیبی، بیتا نیک خلق، عباس اسماعیلی، حمیدرضا سیما، محمدرضا زالی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه علیرغم مطالعات بسیار پیرامون روشهای نوین آموزش در مورد دانشجویان پزشکی، آموزش دستیاران چندان مورد کنکاش و بررسی قرار نگرفته است. معرفی مورد معمولا وسیلهای مناسب برای آموزش علمی- بالینی است و طراحی با استفاده از روشهای طب مستند (Evidence-Based) یک شیوه مناسب برای معرفی موارد بر پایه یافتن علت بالینی خواهد بود. بدین منظور، مطالعهای با هدف تعیین نظرات دستیاران در مورد مقایسه روشهای آموزشی سنتی و بحث عمیق در نحوه فراگیری آنان انجام شد.روشها در یک مطالعه پیش تجربی (pre experimental) یک گروهی، یک مرحلهای (پس آزمون) جلسات آموزشی بحث موردی (case discussion) خاص به صورت ماهیانه، ویژه دستیاران داخلی، طراحی و با استفاده از یک پرسشنامه، این شیوه با شیوه آموزش سنتی مقایسه شد. هر مورد با یک مسأله آغاز شده، سپس علائم بالینی، نشانههای معاینه و آزمایشگاهی به ترتیب ارائه میگردید. در انتها یک سوال مشخص بالینی طرح میگردید. در مواردی که یافته جدید، رادیولوژیک یا هیستولوژیک بود، سعی شد تا نمای ظاهری واقعی یافته ارائه شود. پس از برگزاری ششمین جلسه آموزشی، تعداد ۵۰ پرسشنامه بطور غیرتصادفی بین دستیاران داخلی شرکتکننده توزیع شد که تعداد ۳۱ پرسشنامه تکمیل گردید. دادهها با نرمافزار SPSS-۱۱ به صورت توزیع فراوانی نظرات و آزمون کروسکال والیس (Kruskal Wallis) تجزیه و تحلیل گردید.نتایج شرکتکنندگان در همه موارد تاثیر جلسات آموزشی بحث عمیق (Hard Talk) را مثبت ارزیابی کردهاند بطوری که در مورد امکان پـرسش از سخـنران و ایجاد چـالش علـمی ۸/۵۴ درصد، در مورد یادگیری مطالب در طی جلـسه ۶/۸۰ درصد، در مورد تطـابق محتوا با نیازهای واقـعی محیط کار ۴/۷۷ درصد، در مورد امکان استفاده از تـجربیات اساتید ۲/۷۷ درصد و در مورد میزان حجـم و انتقال دانش در زمان محدود ۷/۶۷ درصد شرکتکنندگان در مطالعه جلسات بحث عمیق را نسبت به سخنرانی سنتی بهتر ارزیابی کردهاند.بحث در مجموع، این مطالعه نتایج یک تجربه نسبتا موفق را در شرایط محدود برای آموزش دستیاران نشان داد و با توجه به کمبود آموزشهای مدون برای دستیاران و بخصوص کمبود استفاده از شیوههای نو در این زمینه، میتواند راهگشای سایر پژوهشهای مشابه باشد.
فرحناز مردانیان، مونس کازرونی زاده،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۲ )
چکیده
مقدمه برنامهریزان آموزشی توجه ویژهای به عوامل موثر بر یادگیری دارند و لازمست از الگوی مطالعاتی، عادات، منابع مورد استفاده دانشجویان مطلع باشند تا با شناخت نقاط قوت و ضعف این الگوها تغییر برنامه آموزشی را فراهم نمایند، بنابراین، پژوهشی با هدف تعیین الگوی مطالعاتی دانشجویان پزشکی، کارورزان و دستیاران بخشهای زنان و مامایی بیمارستان بهشتی اصفهان در سال ۱۳۷۹ انجام شد.روشها در یک مطالعه توصیفی ۲۶۰ نفر از دانشجویان پزشکی، کارورزان و دستیاران بخشهای زنان و مامایی بیمارستان بهشتی اصفهان به صورت نمونهگیری تصادفی ساده مورد پرسش قرار گرفتند. روش گردآوری اطلاعات پرسشنامهای بود که روایی آن با اعتبار محتوا و پایایی آن با آزمون مجدد تأیید شده بود. دادهها با نرمافزار SPSS و به صورت فراوانی مطلق و نسبی تجزیه و تحلیل گردید.نتایج منبع مطالعه اکثریت دانشجویان پزشکی (۴۵ درصد) و کارورزان (۵۰ درصد) در طول ترم کتاب درسی و منبع مطالعه حوالی امتحان برای اکثریت دانشجویان و کارورزان جزوه و برای دستیاران کتب بوده است، اکثریت دانشجویان، کارورزان و دستیاران برای مطالعه از کتب ترجمه شده استفاده مینمودند. چهل و دو و نیم درصد آنها ساعات خاصی برای مطالعه داشته و اکثریت شبانگاه مطالعه مینمودند، تاهل، داشتن فرزند و مسوولیتهای دستیاران در بیمارستان مهم ترین مانع مطالعه در این گروه بوده است.بحث شیوه، مدت و منابع مورد استفاده دانشجویان، کارورزان و دستیاران کاستی داشته و نیازمند اصلاح، آموزش و فراهم آوردن تسهیلات و امکانات است.
وحید گوهریان، زهرا کفعمی، نیکو یمانی، نوید امیدی فر، منصور صفایی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه مطالعه وضعیت آموزش دستیاران رشته جراحی از دیدگاه دستیاران و اساتید این رشته، میتواند موجب شناخت بهتر نقاط ضعف و قوت آموزش شده و به نوعی، ارزشیابی از عملکرد اساتید نیز محسوب گردد. به همین منظور، این مطالعه با هدف مقایسه ارزشیابی دستیاران از اساتید خود با خودارزیابی همان اساتید انجام گرفت.روشها یک مطالعه توصیفی بر روی کلیه دستیاران (۱۷نفر) و اساتید جراحی (۱۸نفر) دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با استفاده از یک پرسشنامه پایا و روا ۲۰ گزینهای در مورد عملکرد آموزش اساتید در اتاق عمل، بخش، درمانگاه و کنفرانسها انجام شد. پرسشنامه توسط خود اساتید و دستیارانشان تکمیل گردید. نتایج با نرم افزار SPSS و با استفاده از آمار توصیفی و آزمون t-test و t زوج تجزیه و تحلیل گردید.نتایج میانگین نمراتی که دستیاران در اتاق عمل، سایر مکانهای آموزش بالینی و در کل به اساتید خود دادند به ترتیب: ۰,۶۲±۳.۹۷، ۰.۵۷±۳.۶۸ و ۰.۵۸±۳.۹۱ از حداکثر ۵ نمره بود. میانگین نمرات خودارزیابی اساتید در این سه بخش به ترتیب: ۰.۶۷±۴.۲۲، ۰.۸۵±۴.۰۵ و ۰.۶۷±۴.۱۴ از ۵ محاسبه گردید. اساتیدی که پرسشنامههای خودارزیابی را تکمیل کردند، نمرات بهتری از سوی دستیاران دریافت کردند، ولی تفاوت معنیدار نبود.نتیجهگیری. لازمست اساتید توجه بیشتری به آموزش عوارض احتمالی عمل جراحی داشته و ضمن ارائه بازخورد به دستیاران، مدیریت آموزشی را طراحی و سرپرستی نمایند. ارائه نتایج این گونه مطالعات به اساتید میتواند آنها را در شناسایی نقاط قوت و ضعف خود یاری دهد. مطالعات وسیعتر و ایجاد اصلاحات میتواند در ارتقای وضعیت آموزش دستیاران سودمند باشد.
محمد گرک یراقی، مسیح صبوری، مریم آویژگان، امرالله ابراهیمی، محمدرضا ذوالفقاری،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۸۶ )
چکیده
مقدمه: دستیار به عنوان یکی از افراد توانمند آموزشی میتواند از هر فرصتی برای آموزش کارورزان و دانشجویان استفاده کند. هدف از این مطالعه، تعیین نظرات کارورزان در مورد وضعیت آموزش دستیاران به آنها بود. روشها: در یک مطالعه توصیفی- مقطعی در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، تعداد ۵۴ کارورز در ۶ ماهه آخر دوره پزشکی بطور تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات با پرسشنامههای محققساخته بود که کارورزان آن را به صورت خودایفا تکمیل میکردند. دادهها با نرمافزار SPSS به صورت جدول فراوانی، میانگین وانحراف معیار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: میانگین و انحراف معیار نمره نظرات کاروزان در مورد آموزش دستیاران به آنها به تفکیک در حیطههای دانش ۹/۱۰۲/۵۸، عملکرد ۵/۱۲۶۶، ویژگیهای فردی ۳/۱۳۷/۵۰، مفیدترین عرصه آموزش ۱۷۶۴، فرایند آموزش ۸/۱۴۴۵ و توانمندیها و مسؤولیت آموزشی ۱۳۸/۵۶ برمبنای نمره ۱۰۰ به دست آمد. به نظر ۴/۷۰ درصد کارورزان، دستیاران سال اول انگیزه بیشتری برای آموزش دارند. درمانگاه و اورژانس شرایط مناسبتری برای آموزش توسط دستیاران است ولی دستیاران وقت کمی برای آموزش صرف میکنند. حجم کار بالای کارورزان و هدفمند و برنامهدار نبودن فرایند آموزش دستیاران از مشکلات مطرح شده آنان است. نتیجهگیری: نمرات ارائه شده کاروزان به وضعیت آموزش دستیاران به آنها، در حد متوسط بود. نقش آموزشی دستیاران در بخشهای مختلف متفاوت و بیانگر آن است که آنان بهتر از شرایط فعلی میتوانند در امر آموزش سهیم باشند. ارائه کارگاههای آموزش روش تدریس به دستیاران و بررسی موانع آموزش مفید خواهد بود.
کوروش وحیدشاهی، میترا محمودی، لیلا شهبازنژاد، حسین زمانی، سارا احتشامی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه: آموزش مناسب و موثر به دانشجویان پزشکی در اعتلا و حفظ سلامت جامعه مهم، و نقش دستیاران در آموزش به دانشجویان پزشکی غیر قابل انکار است. هدف از انجام این مطالعه تعیین نگرش کارآموزان، کارورزان و دستیاران نسبت به نقش آموزشی دستیاران در دانشکده پزشکی ساری در سال ۱۳۸۶ بود. روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، جامعه آماری شامل تمامی کارآموزان، کارورزان و دستیاران بخشهای دارای دستیار در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال ۱۳۸۶ (۲۵۰ نفر) بود. بر اساس روش سرشماری، تعداد ۱۹۲ نفر مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامهای شامل چهار سؤال دموگرافیک و ۲۰ سؤال نگرشی بود که پس از جمعآوری دادهها به کمک نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمونهای آمار توصیفی، مجذور کای و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: در میان پاسخدهندگان، ۴۷ درصد کارآموز، ۳۹ درصد کارورز و ۱۳ درصد دستیار بودند. نگرش شرکتکنندگان در گروههای مختلف بالینی متفاوت بود. مثبتترین نگرش در گروه روانپزشکی (۷۰ درصد نگرش مثبت) و پس از آن بخشهای اطفال، زنان، داخلی و جراحی ۵۰ درصد یا کمتر قرارداشت. نگرش دستیاران به مراتب مثبتتر از کارآموزان و کارورزان بود بطوری که ۲۳ درصد کارآموزان، ۳۸ درصد کارورزان و ۵۸ درصد دستیاران نگرش مثبت داشتند و هیچ یک از دستیاران نسبت به آموزش خود نگرش منفی نداشت. نتیجهگیری: نگرش شرکتکنندگان نسبت به نقش آموزشی دستیاران در بخشهای مختلف متفاوت و نگرش دستیاران بسیار متفاوتتر از دیدگاه کارآموزان و کارورزان در این زمینه میباشد. لازم است به نقش آموزشی دستیاران توجه بیشتر شود.
مالک علیمحمدی کمالآبادی، ناصر کلانتری، نرگس عبدوس، مهرآسا محمدصادقی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: با توجه به اهمیت تغذیه در سلامتی، بالا بودن دانش تعذیهای پزشکان امری مهم و حیاتی است. این مطالعه به منظور تعیین سطح آگاهی دستیاران و کارورزان پزشکی در حال تحصیل از دانش تغذیه در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید بهشتی انجام شد. روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، از کل کارورزان و دستیاران هدف، ۶۶ کارورز و ۷۰ دستیار به صورت تصادفی، پرسشنامههای دانش تغذیهای را در بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه دریافت کردند و همگی آن را تا پایان وقت اداری تکمیل کرده و به پرسشگر تحویل دادند. دادهها در نرمافزار SPSS و با آزمونهای ANOVA و مجذور کای تجزیه و تحلیل شد. نتایج: سطح دانش تغذیهای ۳/۲۵ درصد شرکتکنندگان ضعیف، ۳/۶۱ درصد متوسط و ۴/۱۳ درصد خوب بود ولی دانش تغذیهای هیچ کس در حد خیلی خوب نبود. پاسخ صحیح به سؤالات دانش تغذیهای ۲۸/۵۰ درصد بود. نود و سه و هفت دهم درصد کل دستیاران و کارورزان از رابطه مصرف بیش از حد ویتامین C در دوره بارداری و وابستگی نوزاد به این ویتامین و ۳/۸۰ درصد ایشان از ارتباط مصرف بیش از حد پروتئین با دفع کلسیم بیاطلاع بودند. نود و شش و پنج دهم درصد شرکتکنندگان، هیچ کتاب جامع و معتبری در زمینه تغذیه نمیشناختند و هیچ کس سایت و یا مجلهای برای مطالعه در زمینه تغذیه نمیشناخت. نتیجهگیری: این مطالعه نتایج مطالعات پیشین، مبنی بر اینکه افزایش آگاهی تغذیهای در برنامه درسی دانشگاههای علوم پزشکی و هنگام فعالیتهای بالینی ضروری است، را تأیید میکند.
ماندانا رفیعی، علیرضا جوادزاده،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: یکی از رویکردهای ارتقای کیفیت آموزش، ارزشیابی عملکرد آموزشی اساتید است. یکی از متداولترین این روشها ارزشیابی آموزش توسط دانشجویان است. این مطالعه به منظور تعیین عوامل مؤثر در ارزشیابی اساتید بالینی از دیدگاه رزیدنتهای دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال ۱۳۸۸ اجرا شد. روشها: این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه کلیه دانشجویان دوره تخصصی (دستیاران) مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی تبریز در خرداد ۱۳۸۸(۳۶۰ نفر) بود که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار سنجش پرسشنامهای محققساخته با ۴۴ سؤال بود که در دو بخش تنظیم شد. دادههای به دست آمده در نرمافزار SPSS تحلیل شدند. دادهها با استفاده از آمار توصیفی ارائه شدند. برای مقایسه میانگین حیطههای اصلی ارزشیابی از تست آماری ANOVA استفاده شد. نتایج: در حیطه فرایند آموزش بالینی ۴/۹۴ درصد دستیاران آموزش در حین عمل جراحی را مهمترین عامل دانستند. در فرایند تدریس، توانایی در تفهیم درس را در ۸۶ درصد و در حیطه دانش و مهارت، توان علمی و دانش تخصصی استاد در ۵/۹۳ درصد و در حیطه ویژگیهای فردی و اخلاقی، عدم سوگیری و تحقیر دانشجویان در ۷۹ درصد موارد مهمترین عامل دانسته شد. از دیدگاه دستیاران شرکتکننده در مطالعه مهمترین حیطه آموزشی مؤثر در ارزشیابی اعضای هیأتعلمی بالینی فرایند آموزش بالینی با میانگین ۳۹/۴ و دانش و مهارت اساتید با میانگین ۲۹/۴ بود. نتیجهگیری: عوامل مرتبط با آموزش در چهار حیطه آموزش بالینی، فرایند تدریس، دانش و مهارت و خصوصیات فردی در ارزشیابی اعضای هیأتعلمی بالینی مهم تلقی گردید. با توجه به اهمیت آموزش بالینی در تربیت نیروی انسانی متخصص در نظام سلامت پیشنهاد میگردد در ارزشیابی اعضای هیأتعلمی بالینی، به آموزش بالینی و عملی اهمیت بیشتری داده شود.
امید پیر حاجی، اطهر امید، فریدون حق دوست، بهروز اولیا، زهرا جوهری،
دوره ۱۱، شماره ۹ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: در بیمارستانهای آموزشی گاهی بیمارانی که به دنبال خدمات تشخیصی و درمانی هستند اجبارا و بدون اطلاعات کافی در خصوص سطح تواناییهای دانشجویان در فرایندهای یاددهی و یادگیری دانشجویان درگیر میشوند. این مطالعه با هدف بررسی نگرش تیم آموزشی نسبت به حق تصمیم گیری بیماران برای مشارکت در فرایندهای آموزشی انجام پذیرفت.
روشها: این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال ۱۳۹۰ با استفاده از ابزار محقق ساخته که حاوی ۱۲ سؤال با مقیاس رتبهبندی لیکرت پنج گزینهای بود، انجام پذیرفت. جامعه هدف کلیه اساتید و رزیدنتهای بیمارستانهای آموزشی بود که ۶۱ نفر در این مطالعه شرکت کردند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با آمار توصیفی، آزمون تی مستقل و آنالیز واریانس انجام شد.
نتایج: از ۶۱ مشارکتکننده در مطالعه، ۵/۴۲ درصد دستیار و ۵/۵۷ درصد عضو هیأتعلمی بودند. میانگین کلی نگرش ۳/۳±۹/۳۴ بود که در گروه نیمه مطلوب دستهبندی شد. بین میانگین کلی نگرش اعضای هیأتعلمی ۳۵/۳±۵۸/۳۵ و دستیاران ۰۳/۳±۸۸/۳۳ اختلاف معناداری وجود نداشت (۰۵/۰p≥). درصد بالایی از افراد اعلام کردند که بیماران نباید در ارتباط با ویژگیهای دانشجویان و ماهیت آموزش اطلاع داشته باشند (بیش از ۶۰ درصد).
نتیجهگیری: به نظر میرسد نگرانی تیم آموزشی از عدم مشارکت و همکاری بیماران در فرایند یاددهی و یادگیری دانشجویان باعث میشود که گاهی حقوق بیماران برای انتخاب آگاهانه نادیده گرفته شود. مطالعات بیشتر جهت یافتن علل و به دنبال آن ارائه راهکار برای بهبود و ارتقای وضعیت موجود پیشنهاد میگردد.
اعظم معیاری، مهدی بیگلرخانی، محمد زندی، محمد واحدی، امیر فرهنگ میر اسماعیلی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: آزمونهای چندگزینهای از عینیترین و رایجترین انواع آزمون در آموزش علوم پزشکی هستند و یافتن راههایی برای بهبود کیفیت آزمونها به خصوص در مقاطع تخصصی اهمیت دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین تأثیر کارگاه آموزشی در مورد آزمونهای چندگزینهای، بر بهبود کیفیت طراحی سؤالات آزمون ارتقای دستیاری دانشکده دندانپزشکی همدان بود.
روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، کلیه سؤالات آزمونهای ارتقای دستیاری دانشکده دندانپزشکی همدان در سال ۸۷ از نظر ساختار طراحی و سطح تاکسونومی با استفاده از چکلیستی روا و پایا مبتنی بر اصول میلمن و چند منبع دیگر مورد بررسی قرار گرفت. بعد از برگزاری کارگاه آموزشی جهت طراحان آزمون در هر دو سال، سؤالات آزمون ارتقای سال ۸۸ نیز مورد بررسی قرار گرفت. دادههای قبل و بعد از مداخله مربوط به کلیه سؤالاتی که توسط افراد شرکتکننده در کارگاه مداخلهای طراحی شده بود با استفاده از آزمون مقایسه نسبتها (z) مقایسه گردید.
نتایج: از نظر ساختار کلی، از کل ۱۲۳۹ سؤال وارد شده در مطالعه، (۵۶۱ سؤال مربوط به سال ۸۷ و ۶۷۸ سؤال مربوط به سال ۸۸) به ترتیب ۱/۶۳ درصد و ۳/۷۶ درصد سؤالات مربوط به سالهای ۸۷ و ۸۸ بدون اشکال طراحی شده بود که این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (۰۰۱/۰>P). درصد سؤالات طراحی شده با تاکسونومی بالا نیز در سال ۸۸ نسبت به سال ۸۷ به طور معناداری افزایش یافته بود (۰۳۹/۰=P).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه، طراحی و برگزاری کارگاه آموزشی، جهت طراحان سؤال مؤثر بود و برگزاری این کارگاهها میتواند راهگشایی برای بهبود آزمونهای مشابه در دیگر دانشگاهها نیز باشد.
مهرداد فرزندی پور، زهرا میدانی، فاطمه رنگرز جدی ، حمید رضا گیلاسی ، لیلا شکری زاده آرانی ، زهره مبارک ،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: بررسیها نشان میدهد که به کارگیری مداخلات متفاوت مانند آموزش میتواند در بهبود میزان مستندسازی و کاهش پروندههای ناقص مؤثر واقع گردد. از آنجا که پزشکان نقش کلیدی در مستندسازی پرونده پزشکی ایفا میکنند پژوهشگران بر آن شدند که تأثیر مداخله آموزشی را بر میزان رعایت اصول تشخیصنویسی دستیاران دانشگاه علوم پزشکی کاشان مورد ارزیابی قرار دهند.
روشها: این مطالعه نیمه تجربی در سال ۱۳۸۹ بر روی ۱۹ دستیار تخصصی (داخلی، جراحی و زنان و زایمان) دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام شد. در یک کارگاه ۵ ساعته اصول تشخیصنویسی پروندههای پزشکی در حوزه بیماریهای جراحی، زایمان و داخلی به دستیاران آموزش داده شد. به ازای گروههای مختلف دستیاران، ۵ پرونده پزشکی در دو دوره قبل و بعد از مداخله بر اساس چکلیستی، طبق اصول ثبت اطلاعات تشخیصی در گروههای مختلف دستیاران، مورد سنجش قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمون t-test و وﯾﻠﮑاکسون تجزیه و تحلیل گردید.
نتایج: بر اساس نتایج مطالعه وضعیت ثبت تشخیصهای زایمان با اجرای مداخله آموزشی تغییری نداشته است همچنین وضعیت ثبت علت زمینهای و تظاهرات بالینی توسط دستیاران تخصصی داخلی و جراحی قبل و بعد از آموزش نیز تفاوت معناداری نشان نداد (۲۸۵/۰p=) و (۵۸۴/۰p=). بنابراین وضعیت ثبت تشخیصهای سه گروه دستیاران داخلی، جراحی و زنان و زایمان قبل و بعد از مداخله آموزشی تغییر قابل توجهی را نشان نمیدهد.
نتیجهگیری: اجرای مکانیسم آموزشی در قالب کارگاه به تنهایی تأثیری بر ارتقای اصول تشخیصنویسی در پروندههای پزشکی توسط دستیاران ندارد. با توجه به این نتیجه این مطالعه و نتایجی که از سایر مطالعات بدست آمده است برای داشتن یک پرونده پزشکی کامل، صحیح و با کیفیت باید راهکارهای موثرتر از جمله همکاری سه مؤلفه اصلی مدیریت، متخصصان مدیریت اطلاعات بهداشتی درمانی و ارائهدهندگان مراقبت در نظر گرفته شود. بنابراین بر نظارت بر رعایت موازین به موازات آموزش تأکید میگردد.
ماهدخت طاهری، حسین خوشرنگ، عطاا... اسدی لویه، آبتین حیدرزاده،
دوره ۱۳، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: آزمون ارتقاء، یکی از مهمترین آزمونهای تراکمی است که در مقطع دستیاری انجام میشود و منجر به صدور مجوز ورود دستیاران به سال بالاتر میگردد، آزمونهای چندگزینهای از عینیترین و رایجترین انواع آزمون در آموزش علوم پزشکی هستند، بنابر این یافتن راهکارهایی برای بهبود کیفیت آزمونها به خصوص در مقاطع تخصصی اهمیت دارد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر کارگاه آموزشی طراحی سؤالات چندگزینهای بر بهبود کیفیت طراحی سؤالات آزمون ارتقای دستیاری دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان است.
روشها: در این مطالعه نیمه تجربی (قبل و بعد)، کلیه سؤالات آزمونهای ارتقای دستیاری دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، مربوط به ۱۲ رشته تخصصصی در سال ۸۹ از نظر ساختار طراحی و سطح تاکسونومی با استفاده از چک لیستی روا و پایا مبتنی بر اصول میلمن بررسی شد (۱۵۰ سؤال از هر رشته و در مجموع۱۸۰۰ سؤال). بعد از برگزاری ۱۲ دوره کارگاه آموزشی یک روزه طراحی سؤالات چندگزینهای (MCQ) جهت طراحان آزمون (به تفکیک گروههای آموزشی) در طی یک سال، سؤالات آزمون ارتقای سال ۹۰ نیز مورد بررسی قرار گرفت. دادههای قبل و بعد از مداخله مربوط به کلیه سؤالاتی که توسط افراد شرکتکننده در کارگاه مداخلهای طراحی شده بود با استفاده از آزمون آماری Wilcoxon signed-rank test مقایسه گردید.
نتایج: در آزمون کتبی سال ۱۳۸۹، ۱۲۰۴سؤال (۰۹/۶۶ درصد) تاکسونومی یک، ۵۶۵ سؤال (۴/۳۱ درصد) تاکسونومی دو، و ۳۱ سؤال(۷/۱درصد) تاکسونومی سه داشتند. در سال ۱۳۹۰، ۸۶۷ سؤال (۲/۴۸%) در تاکسونومی یک، ۷۴۱ سؤال(۲/۴۱%) تاکسونومی دو، و ۱۹۲ سؤال(۶/۱۰%) تاکسونومی سه طراحی شده بودند. تفاوت معناداری بین تاکسونومی سؤالات رشتههای مختلف در سالهای ۸۹ و ۹۰ مشاهده شد (۸۳/۲۳, z=۰۰۰۱/۰p<). در زمینه رعایت اصول ساختاری میلمن در سؤالات چندگزینهای، یافتهها نشان داد که نسبت سؤالات بدون اشکال در آزمون سال ۱۳۸۹، برابر ۷۷/۶۶% و در سال ۱۳۹۰، ۲۲/۷۵% بود. از نظر مراعات اصول میلمن بین کیفیت سوالات آزمون سالهای ۸۹ و ۹۰ تفاوت معنادار آماری وجود دارد (۷۰۳/۱۶z=، ۰۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: مطالعه حاضر پیشرفت معناداری را در کاربرد سؤالات مربوط به سطوح عمیق دانش (تاکسونومی ۲ و ۳) در آزمون ارتقای دستیاری نشان داد که بیانگر تأثیر مثبت مداخله آموزشی انجام شده (کارگاه آموزشی MCQ) بود.
اعظم نوری فروتقه، شهرام یزدانی، مهنوش فروغی، سید احمد رئیس السادات، یداله محرابی، مرتضی صافی، فتحیه مرتضوی، شهلا رودپیما،
دوره ۱۳، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: گسترش حجم اطلاعات و یافتههای علمی در حوزههای مختلف دانش، نیاز به استفاده از فنآوری اطلاعات و شیوههای مناسب مدیریت آموزش از جمله کاربرد روشهای نوین ارزشیابی را ضروری ساخته است. مطالعات انجام شده بر روی برنامه آموزشی دستیاران قلب دانشگاههای علوم پزشکی کشور بیانگر این مطلب است که تاکنون کمتر به کاربرد روشهای نوین آموزش در تفسیر الکتروکاردیو گرام توجه شده است. این مطالعه به منظور بررسی تأثیر ارزشیابی تکوینی و ارائه بازخورد در آموزش مهارت تفسیر الکتروکاردیوگرام دستیاران تخصصی قلب و عروق دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شد.
روشها: در این مطالعه نیمه تجربی تعداد ۲۲ نفر دستیار تخصصی سال دوم و سوم قلب و عروق در دو مرکز پزشکی آموزشی و درمانی شهید مدرس و طالقانی مورد بررسی قرار گرفتند. دستیاران به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. کلیه دستیاران پس از انجام آزمون اولیه (پیشآزمون) طی۲۰ جلسه در آزمون هفتگی در خصوص مهارت تفسیر الکتروکاردیوگرام شرکت کردند و پس از ۱۰ و ۲۰ آزمون مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفتند (میانآزمون و پسآزمون). به گروه مداخله پاسخ آزمونها (تفسیر الکتروکاردیوگرام) ارائه گردید و به گروه کنترل بازخوردی در خصوص پاسخ آزمونها داده نشد. در پایان مطالعه نتایج پیشآزمون، میانآزمون و پسآزمون در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. برای مقایسه میانگین نمره دستیاران از آزمون آماری T Test Pairedاستفاده گردید.
نتایج: از ۲۲ دستیار تخصصی قلب و عروق مورد مطالعه، ۹ نفر (۹۰/۴۰%) در گروه مورد و ۱۳ نفر (۰۹/۵۹%) در گروه شاهد قرار داشتند. میانگین نمرات پیشآزمون در گروه مورد از ۱۰۰ نمره ۳/۷±۸/۴۲ و گروه شاهد ۷/۳±۴/۴۱ بود. سطح مهارت تفسیر ECG در دو گروه در ابتدای مطالعه اختلاف معناداری نداشت (۶/۰p=). در هفته ۲۲ مطالعه میانگین نمره پسآزمون دستیاران در گروه مورد به ۴/۲±۵/۹۴ و در گروه شاهد به ۵/۵±۸/۸۲ رسید. در هر دو گروه نسبت به پیشآزمون میانگین نمرات دستیاران به طور معناداری بهبود یافت. در گروه مورد (بازخورد) افزایش میزان نمرات به طور معناداری از گروه شاهد بیشتر بود (۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: مطالعه نشان داد که ارزشیابی تکوینی (مستمر) و ارائه بازخورد در فراگیران موجب بهبود در مهارت تفسیر نوار قلب میشود بنابراین پیشنهاد میشود از آزمونهای تکوینی به همراه بازخورد در برنامه آموزشی و ارزشیابی دورههای آموزشی استفاده شود.
آمنه پورلیلی، سونیا اویسی، لیلا سبزمکان، فریدون عزیزی،
دوره ۱۴، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: دو گانگی در هویت حرفهای اساتید پزشکی و دستیاران تخصصی، تعارض بین نقش آموزش و مراقبت از بیمار سبب گردیده تا مشکلاتی در سطح عملکرد حرفهای پیش آید. مطالعهی حاضر با هدف بررسی دیدگاه اساتید و دستیاران بالینی درخصوص انطباق عملکرد آموزشی و بالینی با اخلاق حرفهای طرحریزی شد. روشها: تمامی دستیاران تخصصی و اساتید بالینی مراکز آموزشی دانشگاه علوم پزشکی قزوین در سال ۱۳۹۲ مورد مطالعهای توصیفی مقطعی قرار گرفتند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامههای برگرفته از منابع اسلامی– ایرانی بود که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفت. پرسشنامه شامل سه قسمت اطلاعات دموگرافیک، عملکرد اخلاقی در حوزههای آموزشی و بالینی بود. دادهها با استفاده از آزمونهای کای اسکوئر، کروسکال والیس و من ویتنی تحلیل شد. نتایج: در حوزهی بالینی، بیشترین و کمترین امتیاز بهترتیب متعلق به حیطهی وجدان کاری و حیطه اقرار به خطا بودکه در گروه اساتید ۳/۹۰% در مقابل ۵۰ % ودر گروه دستیاران ۹۳% در مقابل ۱/۶۲% بود. در حوزه آموزشی، بیشترین مشکلات عملکردی شناخته شده اساتید و دستیاران بهترتیب عدم توجه به مشکلات آموزشی فراگیران (۵/۶۵%) و عدم مشارکت علاقمندانه در امر آموزش به دانشجویان ضعیفتر (۸/۶۸%) بود. نتیجهگیری: وضعیت عملکرد اخلاقی– حرفهای اساتید و دستیاران براساس دیدگاه متقابل درحوزههای آموزشی و بالینی، در حد متوسط بود و با وضعیت مطلوب فاصله دارد؛ لذا پیشنهاد میگردد مداخلات جامع و مدونی جهت ارتقای عملکرد حرفهای اساتید و دستیاران در مراکز آموزشی انجام گیرد تا فاصلهی کیفیت آموزش و مراقبت از بیماران کاهش یابد.
زهرا میرزائی، حمید زاهدی، جلیل کوهپایه زاده، محمود رضا آل بویه، زهرا نقی زاده موغاری،
دوره ۱۵، شماره ۰ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: کسب تجارب آموزشی در اتاق عمل محور یادگیری برای دستیاران بیهوشی است. به همین جهت مطالعه حاضر، با هدف بررسی محیط آموزشی اتاقهای عمل مراکز آموزشی درمانی دانشگاههای علوم پزشکی تهران، ایران، شهیدبهشتی از نقطه نظر دستیاران بیهوشی بر اساس پرسشنامه ATEEM انجام شد. روشها: در این مطالعه توصیفی– مقطعی، نظرات ۱۵۶ دستیار بیهوشی نسبت به محیط آموزشی اتاق عمل بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران و شهید بهشتی به روش سرشماری با استفاده از پرسشنامهATEEM (Anaesthetic Trainee Theatre Educational Environment Measure) طی سال ۹۳جمعآوری گردید و سپس دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه تحلیل گردید. نتایج: میانگین نمره نهایی پرسشنامه ۵۹/۲۳±۰۳/۱۱۴از ۱۶۰به دست آمد که در سطح مطلوب قرار داشت. میانگین نمره کل حیطهها برای دستیاران زن ۱۲/۲۵±۵۹/۱۱۳ و برای دستیاران مرد ۷۸/۲۱±۸۵/۱۱۴ بود که اختلاف معناداری از نظر مقایسه میانگین نمرات حیطهها بین دو گروه وجود نداشت (۷۴۲/۰p=). درمقایسه میانگین نمرات حیطهها بر حسب سال تحصیلی اختلاف معنادار در حیطه درک دستیاران از آموزش و اساتید مشاهده گردید (۰۳۲/۰p=، ۰۲۵/۳F=)، ولی در سایر حیطهها تفاوت معنادار دیده نشد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که دیدگاه دستیاران بیهوشی از محیط آموزشی اتاق عمل مطلوب بود، البته به نظر میرسد با توجه به یافتهها، بالا بودن حجم کار و تداخل آن با برنامههای آموزشی و کم بودن فرصت یادگیری حین انجام کار از نقاط ضعف این محیط است که نیاز به بررسی و رسیدگی بیشتر توسط مسؤولین ذیصلاح دارد.
فرحناز صدوقی، زهرا میدانی، مهرداد فرزندی پور، عبدالحسین داودآبادی، علیرضا فرخیان، حمید رضا گیلاسی،
دوره ۱۵، شماره ۰ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: بررسیها نشان میدهد که به کارگیری مداخلات تغییر رفتار میتواند در بهبود میزان مستندسازی مؤثر واقع گردد. این مطالعه تأثیر ارائه بازخورد و تشویق را بر بهبود مستندسازی دستیاران گروه جراحی دانشگاه علوم پزشکی کاشان مورد ارزیابی قرار داد. روشها: در یک مطالعه نیمه تجربی در سال۱۳۹۲- ۱۳۹۳ تأثیر مداخله ارائه بازخورد و تشویق بر میزان مستندسازی ۱۹ دستیار جراحی بیمارستان شهید بهشتی کاشان ارزیابی شد. در سه فاز قبل از مداخله، بعد از مداخله و ۳ ماه بعد از مداخله ۵ پرونده پزشکی به ازای هر دستیار(۹۵ پرونده) انتخاب شد و میزان مستندسازی آنها توسط چک لیست بررسی شد. دادهها با استفاده از آزمون t-test و ویﻠﮑاکسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میزان مستندسازی پروندههای پزشکی دستیاران گروه جراحی در مرحله قبل از مداخله و بعد از مداخله و سه ماه بعد از قطع مداخله تغییرات معناداری داشت (۰۰۰۱/۰p=). یافتهها نشان داد میزان مستندسازی اطلاعات فرمهای شرح حال، سیر بیماری، پذیرش و خلاصه ترخیص و گزارش عمل دستیاران گروه جراحی بعد ازقطع مداخله تغییرات معناداری داشت(۰۰۰۱/۰p=). نتیجهگیری: از آنجا که نتایج مطالعه نشان داد ارائه بازخورد و تشویق بر بهبود رفتار مستندسازی دستیاران تأثیر مثبت دارد توصیه میشود عملکرد مستندسازی دستیاران به طور منظم مورد بررسی قرار گیرد و به دستیاران و سایر گروههای ذینفع بازخورد داده شود.
منصوره تقوی نیا، زهرا تقی پور انوری،
دوره ۱۵، شماره ۰ - ( ۸-۱۳۹۴ )
چکیده
حجم بالای انواع جراحی در کشور دلیلی بر اهمیت گروه آموزش بیهوشی در دانشگاههای علوم پزشکی برای برطرف کردن مشکلات و تربیت نیروهای متخصص و کارآمد است(۱). برای پاسخگویی به نیازهای جامعه، برنامهریزی با اهداف مشخص و تصمیمگیری اثربخش برای شناخت نیازها، نواقص و توانمندیها بررسی دیدگاه افراد درگیر در حوزهی مورد نظر لازم است. یکی از روشهای تعیین نیازها، بررسی نواقص و نقاط قوت ارزیابی است(۲). مطالعاتی در ارتباط با تعیین وضعیت آموزشی گروههای آموزشی تخصصی از طریق بررسی با روش ارزیابی به ویژه ارزیابی درونی انجام شده است(۳و۴) هدف این مطالعه ارزیابی کیفیت آموزشی بخش بیهوشی و درد در دانشگاه علوم پزشکی ایران بود تا با شناخت وضعیت موجود بتوان راه حلهای ممکن، برای بهبود کیفیت آموزشی این گروه ارائه نمود.
غلامرضا خیرآبادی، لعیا گلشنی، نسرین مسایلی، درنا خیرآبادی، مهدخت حاجی رحیمی، مریم یاحی،
دوره ۱۶، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: همدلی، هنر درک احساسات افراد است بدون این که لحن صحبت و یا رفتار حاکی از ترحم و دلسوزی باشد. با توجه به اهمیت همدلی در فرآیند مراقبت از بیماران این مطالعه با هدف بررسی همدلی دستیاران رشتههای مختلف پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در برخورد با بیمار برای برنامهریزیهای مداخله ای احتمالی در آینده انجام شد.
روشها: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی در سال ۱۳۹۲ در شهر اصفهان انجام شد. کلیه دستیاران پزشکی به روش سرشماری وارد مطالعه شدند(۲۸۶ نفر). شرکتکنندگان مقیاس همدلی پزشک جفرسون (Jefferson Scale of Physician Empathy) را و پرسشنامه ویژگیهای جمعیت شناختی را تکمیل کردند. مقیاس همدلی از نوع خودگزارشی و دارای ۲۰ آیتم با مقیاس لیکرت ۵ درجهای است.کلیه اطلاعات به دست آمده با استفاده از آمارهای توصیفی، آزمون من ویتنی و کروسکال والیس مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج: در نهایت ۲۷۴ پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت، میانگین نمره همدلی در کل نمونه ۸۲/۸±۶۲/۷۶( از مجموع ۱۰۰نمره) به دست آمد. آزمون من ویتنی رابطه معناداری بین نمره همدلی و جنسیت نشان نداد (۱۹/۰p=). از بین گروههای شرکتکننده، دستیاران روانپزشکی بیشترین (۹۶/۸±۶۴/۸۲) و دستیاران ارتوپدی( ۷۲/۵±۶۱/۷۲) کمترین میانگین نمره همدلی را کسب نمودند. بین نمره همدلی در رشتههای مختلف تحصیلی دستیاران تفاوت معناداری وجود داشت (۰۱۵/۰p=).
نتیجهگیری: با توجه به ارتباط معنادار همدلی با رشته تحصیلی دستیاران، میتوان گفت همدلی تحت تأثیر فضای آموزش بالینی در گروهها قرار میگیرد و یک موضوع قابل آموزش به دانشجویان است.
رضا بهنامفر، مهرداد مستغاثی،
دوره ۱۶، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
مقدمه: ژورنال کلاب یکی از روشهای پذیرفته شده در آموزش بالینی دانشجویان پزشکی است. هدف این پژوهش بررسی میزان رضایت دانشجویان پزشکی و دستیاران دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد از جلسات ژورنال کلاب بود.
روشها: در این پژوهش توصیفی مقطعی ۱۳۴نفر از دستیاران و دانشجویان پزشکی بخشهای بالینی ماژور(داخلی، زنان، اطفال) بیمارستان شهید صدوقی یزد که از طریق سرشماری انتخاب شدند، شرکت نمودند. ابزار جمعآوری داده، پرسشنامه پژوهشگر ساخته بود که پس ازتایید روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. داده¬ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون کروسکال والیس مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج: دستیاران، کارورزان و کارآموزان بخش داخلی رضایت بیشتری از جلسات ژورنال کلاب نسبت به دانشجویان سایر بخش¬ها داشتند. نتایج نشان داد بین میانگین نظرات دانشجویان سطوح مختلف، تفاوت معناداری وجود داشت (۰۰۰۱/۰p=). بر این اساس، دستیاران بالاترین سطح رضایت و کارآموزان کمترین سطح رضایت را داشتند. به طور نسبی، جلسات ژورنال کلاب به صورت منظم و در ساعات مشخص برگزار میگردید.
نتیجهگیری: کارآموزان و کارورزان و دستیاران دانشگاه شهید صدوقی یزد به طور نسبی از جلسات ژورنال کلاب رضایت داشتند. هر جلسه ژورنال کلاب در صورت مدیریت صحیح و به شرط با اهمیت قلمداد شدن، میتواند بستری برای خلق ایدههای جدید و نوآورانه باشد.
فائزه سلطانی، سید فخرالدین حسینی،
دوره ۱۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقالهای تحت عنوان " هم دلی دستیاران رشتههای مختلف پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در برخورد با بیمار " در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی /۱۳۹۵/۱۶(۱) منتشر شده است. مقاله دارای نقاط قوت بسیاری است از جمله روش نمونهگیری که به صورت سرشماری انجام شده است و نتایج را تاحد زیادی معتبر و قابل تعمیم مینماید. ابزار مورد کاربرد در پژوهش و این که به یکی از موضوعات مهم و اخلاق حرفهای در علوم پزشکی پرداخته است؛ اما در این مقاله به چند نکته مهم باید توجه شود. با توجه به این که آزمون من ویتنی یک آزمون ناپارامتری است که به بررسی تفاوت بین دو گروه مستقل در خصوص یک متغیر دارای دادههای رتبهای و ترتیبی میپردازد، آیا کاربرد آن برای بررسی ارتباط جنسیت (صفت اسمی کیفی) و نمره همدلی (متغیر کمی فاصلهای) صحیح است(۱و۲) و از طرفی در متن مقاله اشارهای به بررسی دادهها از لحاظ نرمال بودن یا نبودن نشده است. در قسمت نتیجهگیری از چکیده و همچنین متن مقاله نیز دو نتیجهگیری توجه را به خود جلب میکند که شاید بتوان گفت فهم آن برای خواننده دشوار باشد,۱ - "با توجه به ارتباط معنادار هم دلی با رشته تحصیلی دستیاران، میتوان گفت هم دلی تحت تأثیر فضای آموزش بالینی در گروهها قرار میگیرد و یک موضوع قابل آموزش به دانشجویان است." چنین نتیجهگیری بر چه مبنایی صورت گرفته است؟ ۲- "نتایج پژوهش از این نظریه حمایت میکند که هم دلی ویژگی شخصیتی است که در کودکی شکل میگیرد و به تکامل میرسد و بیشتر از آن که با تجربههای شخصی دوران بزرگسالی فرد در ارتباط باشد، با تجربههای کودکی و آموزههای آن زمان مرتبط است." دو مسأله در اینجا مطرح است اول این که این بیان با نتیجهگیری همخوانی چندانی ندارد. دوم این که شاید در نگاه یک خواننده چنین نتیجهگیری براساس نتایج این پژوهش اغراقآمیز و نامناسب باشدو این که با یک آنالیز توصیفی نمی توان به چنین نتیجهگیری کلی دست یافت(۳).
مجید محمدی زاده، حمید رحیمی، محمدرضا صبری، نیکو یمانی،
دوره ۱۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
شورای اعتباربخشی آموزش پزشکی تخصصی و هیأت بورد رشتههای تخصصی پزشکی آمریکا کسب شش صلاحیت اصلی را برای دستیاران رشتههای تخصصی بالینی معین کرده است که یکی از آنها پایبندی به اصول حرفهای است(۱). براساس دستورالعمل اجرایی آزمونهای ارتقای دستیاری و گواهینامه تخصصی کشور ایران نیز باید در محاسبه نمرات نهایی ارزیابی درونبخشی این حیطههای ششگانه رعایت گردد(۲). موضوع تعهد بهاصول حرفهای مانند بسیاری از جنبههای آموزشی دیگر دوران دستیاری یک فرآیند تکاملی است(۳و۴). برای گسترش و تعالی تعهد به اصول حرفهای باید خطاهای رخ داده مشخص شوند و رفتاری که نشاندهنده تعهد به اصول حرفهای است تقویت گردند(۳). به همین دلیل تلاشهایی برای مستندسازی رفتار حرفهای دستیاران و ارزیابی این رفتار و دخالتدادن آن در تعیین صلاحیت آنان برای کسب گواهینامه تخصصی، به خصوص در کشورهای توسعهیافته صورت گرفته است(۳و۵و۶).
در کشور ایران نیز مطابق مفاد هفتاد و دومین نشست شورای آموزش پزشکی و تخصصی۳۰ نمره از ۱۵۰ نمره ارزیابی درونبخشی سالیانه به رفتار حرفهای اختصاص یافته و تنها حیطهای است که کسب حداقل ۷۰ درصد از نمره آن برای قبولی دستیار در ارزیابی درونبخشی و معرفی وی جهت شرکت در آزمون ارتقای کتبی سالیانه و گواهینامه ضروری است(۲). رییس دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در اسفندماه ۹۲ و اردیبهشتماه ۹۳ دو جلسه مشورتی با حضور اعضای منتخب هیأتعلمی دانشکده و با موضوع بررسی راهکارهای حضور مؤثر دستیاران در محیطهای آموزشیدرمانی تشکیل دادند که طی آن اکثریت قاطع اعضا ضمن ابراز نگرانی از کمتوجهی به موضوع پایبندی دستیاران به اصولحرفهای بر لزوم توجه بیشتر، عمیقتر و قانونمند به این موضوع تأکید کردند. براساس مفاد همان هفتاد و دومین نشست شورای آموزش پزشکی و تخصصی باید ابزار استاندارد شدهای برای ارزیابی دستیار در این حیطه طراحی میشد(۲). باتوجه به عدم وجود چنین ابزاری و ناهمگونی و ابهام در شیوه برخورد با عملکرد دستیاران در این حیطه در مراکز مختلف، "مجموعه دستورالعمل و ابزارهای ارزشیابی پایبندی دستیاران به اصول حرفهای" به منظور پیادهسازی برنامهای یکسان در این زمینه در سطح مراکز تربیتکننده دستیار تخصصی و با هدف ارتقاء عملکرد دستیاران در حیطه پایبندی بهاصول حرفهای با مشارکت فعال اعضای هیأتعلمی و نظارت مستقیم ایشان برای نهادینه شدن فرهنگ پایبندی بهاصول حرفهای در سطح سازمانی و همه شئونات نظام آموزش پزشکی و درمانی کشور در راستای بسته اعتلای اخلاق حرفهای طرح تحول و نوآوری در آموزش علوم پزشکی طراحی و تدوین شد. دو هدف اختصاصی این مجموعه:
الف. تدوین و پیادهسازی فرایند یکسان و عادلانه برای رسیدگی به گزارشهای موردی مربوط به نحوه پایبندی دستیاران به اصول حرفهای در سطح گروه آموزشی، مرکز آموزشیدرمانی، دانشکده و دانشگاه به منظور:
الف-۱. ارائه بازخورد و تعیین برنامه اصلاح عملکرد با مشارکت خود دستیار
الف-۲. تعیین نمره متناسب با رفتار گزارششده
الف-۳. تعیین سایر اقدامات آگاهیبخش (تنبیهی) متناسب با رفتار گزارششده
ب. تدوین و پیادهسازی فرایند ارزیابی دورهای دستیاران در حیطه پایبندی به اصول حرفهای با استفاده از روشهای ارزیابی مناسب و یکسان به منظور اصلاح کلی عملکرد دستیاران و تعیین نمره نهایی پایبندی به اصول حرفهای برای محاسبه در نمره ارزیابی درونبخشی سالیانه و تعیین احراز صلاحیت شرکت در آزمون کتبی ارتقای سالیانه و گواهینامه
بیشتر ارزیابیهای مربوط به پایبندی به اصول حرفهای درطول دوره دستیاری باید به صورت تکوینی و با رویکرد اصلاح عملکردها صورت گیرد(۳). با توجه به ویژگیهای دو ابزار " گزارش رویدادهای حساس (Critical Incidents)" و " ارزیابی پایبندی بهاصول حرفهای کوتاهمدت (Professionalism Mini- Evaluation Exercise(P- MEX))" در طراحی فرایندهای حاضر استفاده از این دو ابزار مورد توجه قرارگرفت(۳و۵و۶).