۱۰ نتیجه برای دانشآموختگان
شبنم امیدوار، مولود آقاجانی دلاور،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه مساله اشتغال دانشآموختگان آموزش عالی، یکی از مسایل مهم اقتصادی و اجتماعی کشور است و برای پیشبینی برنامههای آینده ضروری میباشد. این مطالعه، با هدف تعیین وضعیت اشتغال بکار دانشآموختگان مامایی دانشگاه علوم پزشکی بابل انجام شد.روشها در این مطالعه توصیفی- مقطعی، برای کلیه دانشآموختگان مامایی (۱۲۰ نفر) ورودی سالهای ۱۳۷۱ تا ۷۶ دانشگاه، پرسشنامهای ارسال گردید که ۸۲ پرسشنامه بازگشت داده شد. دادهها با نرمافزار SPSS-۱۰ به صورت توزیع فراوانی و مقایسه وضعیت اشتغال گروهها با آزمون مجذور کای تجزیه و تحلیل گردید.نتایج پنجاه و یک و سه دهم درصد از واحدهای پژوهشی شاغل بودند که نیمی از این شاغلین را طرحیها تشکیل میدادند. آزمون آماری بین سال فراغت از تحصیل با اشتغال به کار واحدهای پژوهشی ارتباط معنیداری نشان داد. بیست و دو و نیم درصد از شاغلین در مشاغل غیر مرتبط با مامایی مشغول به کار بودند، ۲/۸۹ درصد از دانشآموختگان شاغل در بخش دولتی و ۱/۱۷ درصد در بخش خصوصی جذب شده بودند و ۹/۷۵ درصد دانشآموختگان دفتر کار نداشتند. آزمون آماری نشان داد بین سهمیه پذیرش با فراوانی تمایل به کار در مناطق محروم ارتباط معنیداری وجود دارد. اکثریت ماماها تمایل به کار در مناطق محروم نداشتند و در صورت امکان انتخاب مجدد، این رشته را انتخاب نمینمودند.بحث آمار بیکاری در بین دانشآموختگان مامایی دانشگاه علوم پزشکی بابل نسبتا بالا و از مهارت آنان استفاده مطلوب نمیشود. لازمست زمینههای مناسب اشتغال، و بخصوص امکان بکارگیری نیروهای جوان در کلینیکهای مشاورهای بهداشت زنان و مادران، انجام گیرد.
مینا مطلب نژاد، زهراسادات مدنی، احسانه احمدی، سیدرضا حسینی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه: برای نیل به اهداف آموزش بالینی کارآمد، لازم است وضعیت موجود آموزش به صورت مستمر ارزیابی و نقاط ضعف و قوت آن شناسایی شود. هدف از این پژوهش، تعیین نظرات و رضایت دانشآموختگان دانشکده دندانپزشکی بابل نسبت به توانمندیهای حرفهایشان میباشد.
روشها: در یک مطالعه توصیفی- مقطعی، بین کلیه دانشآموختگان رشته دندانپزشکی ورودیهای ۷۶ و۷۷، (۴۵ نفر) پرسشنامهای پایا و روا، شامل ۹۷ سؤال منطبق براهداف برنامه آموزشی بالینی دندانپزشکی توزیع و نظرات آنان در مورد توانمندیشان جمعآوری شد. دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS با محاسبه میانگین و انحراف معیار و آزمونهای t-test و ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: میانگین امتیاز کل توانمندی حرفهای ۱۱/۲۰±۰۲/۱۳۲ از ۱۸۰ امتیاز بود. درس پریو و درس پروتز ثابت، به ترتیب، حداقل و حداکثر درصد امتیاز را در گروهها دریافت نمود. میانگین امتیاز توانمندی حرفهای در آقایان بیشتر از خانمها بود. میانگین امتیاز توانمندی با سال ورود به دانشگاه و سهمیه قبولی و وضعیت تأهل ارتباطی نداشت.
نتیجهگیری: نظر دانشآموختگان مورد مطالعه در مورد توانمندیهای حرفهای خود تا حد زیادی نشاندهنده عدم رضایت آنها از توانمندیهای عملی کسب شده، و در نتیجه وجود نقاط ضعفی در روش آموزش بالینی بود.
خدیجه نصیریانی، فرحناز فرنیا، طاهره سلیمی، لیلی شهبازی، منیره متوسلیان،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
مقدمه: به منظور داشتن حداکثر کارآیی، دانشجویان پرستاری باید دانش و مهارت لازم را برای حرفه آینده خود کسب نمایند. این پژوهش با هدف تعیین کسب مهارتهای بالینی در بخشهای داخلی و جراحی، از طریق خودارزیابی دانشآموختگان پرستاری انجام گرفت. روشها: در این مطالعه پیمایشی، ۵۰ نفر از دانشآموختگان جدید پرستاری شاغل در بخشهای داخلی- جراحی بیمارستانهای دولتی شهر یزد در سال ۸۴-۱۳۸۳ به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامهای پایا و روا مشتمل بر مشخصات دموگرافیک و ۱۹۰ گزینه در مورد مهارتهای داخلی- جراحی با مقیاس رتبهای بود که به روش خودایفا تکمیل میشد. دادهها با نرمافزار آماری SPSS به صورت آمار توصیفی و آزمونهای t مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میانگین و انحراف معیار نمره کل مهارت ۰۵/۴۲±۰۲/۲۹۴ از نمره ۵۷۰ و در سطح خوب بود. هشت درصد دانشجویان مهارتهای کسب شده را ضعیف، ۳۴ درصد متوسط و ۵۸ درصد خوب گزارش نمودند و هیچ کدام در سطح عالی ارزیابی نکردند. مهارتهای بررسی و مراقبت از بیماران مبتلا به بیماریهای شایع، بررسی و مدیریت درد، نمونهگیری در تستهای آزمایشگاهی، مراقبتهای قبل و بعد از روشهای تشخیصی و انجام پروتکلهای مراقبتی، مراقبت در دارودرمانی در سطح متوسط، گزارشنویسی در سطح عالی و استفاده از تجهیزات درمانی در سطح ضعیف بود. میانگین نمره مهارت دانشآموختگان دو جنس و همچنین دورههای شبانه با روزانه اختلاف معنیداری داشت. نتیجهگیری: دانشآموختگان پرستاری در زمینه مهارتهای بررسی شده در سطح متوسط یا خوب بودند. به نظر میرسد برنامههای آموزشی رایج فرصت کافی برای ارتقا و بهبود آگاهی و مهارت دانشآموختگان را تا حدی فراهم میسازد ولی کامل نیست. فراهمسازی فرصتی برای تمرین مهارتهای مورد نیاز قبل از دانشآموختگی، برگزاری امتحان بالینی دقیق از عملکرد دانشآموختگان درپایان دوره تحصیلی پیشنهاد میگردد.
طاهره طولابی، فاطمه جنانی، ابراهیم قربانمحمدی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۸۷ )
چکیده
مقدمه: ارزشیابی وضعیت برنامه آموزشی از دیدگاه دانشآموختگان میتواند موجب شناسایی نواقص این برنامهها شده و امکان اصلاح را فراهم نماید. پژوهش حاضر با هدف تعیین تناسب اهداف برنامههای آموزشی با نیازهای حرفهای از دیدگاه دانشآموختگان دانشکده پرستاری و مامایی خرمآباد انجام شد. روشها: این مطالعه توصیفی- مقطعی از نوع پیمایشی در سال ۸۶-۱۳۸۵ روی ۴۰۷ نفر دانشآموختگان پرستاری و مامایی سالهای ۸۴-۱۳۷۸ انجام شد. پرسشنامهای مشتمل بر اطلاعات فردی، تناسب اهداف برنامههای آموزشی با نیازهای حرفهای و عناصر مؤثر بر کیفیت برنامههای آموزشی از دیدگاه دانشآموختگان به وسیله پست ارسال و بطور خودایفا تکمیل گردید. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای آمار توصیفی و مجذور کای تجزیه و تحلیل شد. نتایج: بیشتر دانشآموختگان پرستاری (۹/۷۲ درصد) و مامایی (۴/۷۲ درصد)، توانایی خود در مراقبت از بیمار را در حد زیاد ارزیابی نموده و کاربرد دروس کارآموزی را بیش از دروس عملی و تئوری در کارآیی حرفهای مؤثر دانستند. از دیدگاه دانشآموختگان، مهارتهای کسب شده در طول تحصیل، در حد متوسطی پاسخگوی نیازهای حرفهای آنان در محیط کار بود و عدم کسب مهارتهای لازم، دانشآموختگان پرستاری (۱/۳۷ درصد) را بیش از مامایی (۴/۲۲ درصد) تحت فشار روانی قرار داده بود. بیشترین عناصر مؤثر بر کیفیت برنامههای آموزشی از دیدگاه دانشآموختگان، استفاده از اساتید و مربیان مجرب، امکانات آموزش بالینی و فضای مناسب، شیوههای تدریس بکار گرفته شده، امکانات آموزشی دانشکده و منابع علمی بود. نتیجهگیری: نیازهای حرفهای دانشآموختگان پرستاری و مامایی در برنامه آموزشی، بطور جامع پوشش داده نمیشود. لزوم تغییر در برنامه آموزشی و فراهم نمودن تمهیدات لازم برای دستیابی به اهداف حرفهای و تربیت نیروی انسانی ماهر و مولد، ضروری به نظر میرسد.
ناهید جهانی شوراب، ناهید گلمکانی، سید رضا مظلوم، کبری میرزاخانی، صدیقه اظهری، افسانه نوائیان،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: عملکرد نامطلوب مراقبین زایمانی یکی از علل مهم مرگ مادران است. فقدان یک ابزار عینی، امکان ارزیابی سیستماتیک و معتبر را در امتحانات بالینی پایان دوره مامایی کاهش میدهد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی روایی و پایایی ابزارهای سنجش و ارزیابی در امتحان جامع پایان دوره تحصیلی دانشجویان مامایی انجام شد. روشها: در این مطالعه همبستگی مهارتهای دانشجویان مامایی در ۴ حیطه امتحانی (زایشگاه، درمانگاه زنان، مراقبتهای دوران بارداری، و بهداشت مادر و کودک) مطابق ابزارهای ارزشیابی امتحان جامع پایان دوره موجود در دانشکده پرستاری و مامایی مشهد در تیرماه ۸۹ بررسی شد. ۳۱ دانشجو (۲۲ نفر دانشجوی ترم ۸، و ۹ نفر دانشجوی ترم ۶ مامایی) در طی ۵ روز متوالی توسط دو ممتحن ارزیابی گردیدند. روایی محتوی با استفاده از نظرات کارشناسان تعیین شد. جهت بررسی روایی سازه از مقایسه میانگین نمرات کسب شده در هر حیطه امتحانی و میانگین نمره کل دانشجویان در ترمهای بالا و پایین (ترمهای ۸ و۶) محاسبه شد. برای اندازه گیری شاخص روایی از فرمول لاوشه استفاده شد. همچنین برای بررسی پایایی، ضریب آلفای کرونباخ تعیین شد. نتایج: وجود تفاوت معنادار آماری بین میانگین نمره کل دانشجویان ترم ۸ با دانشجویان ترم۶ در امتحان جامع پایان دوره تحصیلی به میزان ۲۶ درصد، وجود روایی سازه در فرمهای ارزشیابی دانشجویان مامایی را بر طبق تعریف کالج سلطنتی زنان و مامایی در این آزمون اثبات میکند (۰۱/۰p=). ضرایب آلفای کرونباخ متوسط تا بالا (۵۱/۰-۸۳/۰) در هر حیطه امتحانی بیانگر وجود همسانی درونی در ابزارهای ارزشیابی موجود است. روایی محتوی نیز با شاخص روایی بالا (۸/۰) محاسبه شد. کمترین و بیشترین پایایی ارزیابان به ترتیب ۸۲/۰ و ۵/۷۳ درصد با تعریف معیارهای ارزش هر نمره مطابق تعاریف دانشگاه سین سیناتی تعیین شد. نتیجهگیری: ابزارهای ارزشیابی امتحان جامع پایان دوره کارشناسی مامایی در دانشکده پرستاری و مامایی مشهد به عنوان فرمهای معتبر و پایا برای ارزیابی دانشجویان در زمان دانشآموختگی توصیه میشوند.
عبدالمجید فدایی، مهین غفاری، مسعود امیری، کبری شاکری،
دوره ۱۴، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی میزان انطباق محتوی برنامههای آموزشی با نیازهای شغلی و حرفهای موجب شناسایی نقاط ضعف این برنامهها شده و امکان اصلاح و بازنگری را فراهم میسازد. هدف این مطالعه بررسی دیدگاه دانشآموختگان رشته کارشناسی مهندسی بهداشت محیط در مورد میزان انطباق سر فصلهای دوره با نیازهای شغلی آنان در استان چهارمحال و بختیاری بود.
روشها: این مطالعه توصیفی – مقطعی در سال ۱۳۹۲ بر روی ۱۰۰ نفر از دانشآموختگان رشته مهندسی بهداشت محیط انجام شد. ابزار جمعآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته بود که مشتمل بر دوبخش مشخصات فردی (۷ سؤال) و سؤالات مربوط به تمام دروس تخصصی (۴۲ سؤال) بود که با مقیاس رتبهای سه نقطهای (کم، متوسط، زیاد) مورد پرسش قرار گرفت. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از آمارتوصیفی تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: دروسی همچون بازرسی و کنترل موادغذایی نظری و عملی، مواد زائد جامد، گندزداها و تصفیه آب با ۵/۷۲%، ۲/۶۷%، ۲/۵۶٪، ۵۵٪، ۸/۵۳٪ با اولویت زیاد به عنوان کاربردیترین دروس مشخص شد و بیانگر بیشترین تناسب این درسها بانیازهای شغلی است. دروس نقشهکشی، مکانیک سیالات، هیدرولیک، موتور تلمبه، فاضلاب صنعتی با ۲/۶۶٪، ۸/۵۸٪، ۵/۵۷٪، ۳/۵۶٪، ۲/۵۱٪ با اولویت کم به عنوان دروسی با کمترین تطابق با نیاز شغلی مشخص شد.
نتیجهگیری: نیازهای حرفهای دانشآموختگان رشته مهندسی بهداشت محیط در سر فصلهای دوره به طور کامل پوشش داده نمیشود. لزوم تغییر در برنامههای آموزشی و فراهم نمودن تمهیدات لازم به منظور دستیابی به اهداف، نیازهای شغلی، حرفهای و تربیت نیروی انسانی ماهر و مولد ضروری به نظر میرسد.
رضا غفاری، مژگان میر غفوروند میر غفوروند، رقیه عباسیان، علی جنتی،
دوره ۱۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: آگاهی از توانمندیهای دانشآموختگان دانشگاهها به منظور جهت یابی اهداف برنامههای آموزشی آینده و پاسخگویی به نیازهای جامعه از چالشهای اساسی کشور محسوب میشود. این مطالعه با هدف مقایسه برخی توانمندیهای حرفهای دانشآموختگان کارشناسی پرستاری دانشگاههای آزاد و دولتی شهرستان مراغه در سال ۱۳۹۴انجام گرفت.
روشها: این مطالعه مقطعی برروی ۴۲ نفر از دانشآموختگان کارشناسی پیوسته پرستاری دانشگاههای دولتی و آزاد (۲۱ نفر در هر دانشگاه) انجام گرفت. ابزار جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامههای فردی-اجتماعی، خودارزیابی آگاهی، نگرش و مهارت، سؤالات چهارگزینهای و چک لیستهای ارزیابی مهارتهای بالینی (آزمون ساختارمند عینی مهارتهای بالینی) بود. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون تی مستقل استفاده شد.
نتایج: در این مطالعه از نظر مشخصات فردی-اجتماعی تفاوت معنادار بین دانشآموختگان دانشگاه آزاد و دولتی وجود نداشت (۰۵/۰<p). میانگین (انحراف معیار) نمره سؤالات چهارگزینهای ۴/۱۵(۷/۳) ازمجموع۳۰ نمره بود. نمره نگرش دردانشآموختگان دانشگاه آزاد به صورت معناداری (۰۰۵/۰=P) بالاتر از دانشآموختگان دانشگاه دولتی بود. دانشآموختگان دانشگاه دولتی نمره بالاتری در درس داخلی جراحی (۰۴۲/۰=P) در مقایسه با دانشآموختگان دانشگاه آزاد اخذ کردند. دانشآموختگان دانشگاه دولتی در مهارتهای ساکشن ترشحات ریه (۰۲۵/۰=P)، باز و بسته کردن بسته استریل (۰۰۱/۰>P) و پوشیدن گان (۰۰۱/۰=P) با تفاوت معناداری وضعیت بهتری از دانشآموختگان دانشگاه آزاد داشتند و دانشآموختگان دانشگاه آزاد نیز در مهارتهای گذاشتن NG تیوب (۰۰۱/۰>P)، لاواژ (۰۰۳/۰=P)، گاواژ (۰۰۰/۰=P)، دادن دارو به بیمار (۰۰۵/۰=P) و اضافه کردن محلول به ظرف در محیط استریل (۰۰۱/۰>P) با تفاوت معناداری وضعیت بهتری از دانشآموختگان دانشگاه دولتی داشتند.
نتیجهگیری: با توجه به اخذ نمرات متوسط در آگاهی و ضعف دانشجویان هر دو دانشگاه در برخی مهارتهای بالینی لازم است که هم در دوره آموزشی و هم قبل از شروع به کار دانشآموختگان پرستاری در عرصههای بالینی توانمندیهای حرفهای لازم در آنها ایجاد شود.
پروین احسانی، نیکو یمانی، سهیلا احسانپور،
دوره ۲۰، شماره ۰ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: یکی از نتایج مهم دوره آموزشی مامایی توانمندی بالینی دانشآموختگان مامایی است. . دانشجویان به عنوان فراگیران، بهترین منبع برای شناسایی مشکلات آموزش هستند. هدف از این مطالعه بررسی میزان تناسب توانمندیهای بالینی دانشآموختگان مامایی با انتظارات شغلی از آنان در حیطه بارداری و زایمان است.
روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی ابتدا با استفاده از تکنیک دلفی، انتظارات شغلی در بارداری و زایمان تعیین شد و بر اساس آن پرسشنامهای برای خودارزیابی ۵۰ نفر از دانشآموختگان مامایی دانشگاههای علوم پزشکی وآزاد اهواز از توانمندیهای بالینی و مقایسه آن با این انتظارات تدوین گردید. این پرسشنامه در چهار بخش پذیرش و اداره لیبر، انجام زایمان، مراقبتهای پس از زایمان و اقدامات ضروری در مواقع اورژانس تنظیم شد و پس از تایید روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. افراد به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: در اکثر موارد انتظارات شغلی با توانمندیهای بالینی دانشآموختگان متناسب بود و آنها برای ورود به عرصه خدمت از آمادگی لازم برخورداربودند. در برخی موارد نیازهای آموزشی در دانشگاه تأمین نشده است و در برخی موارد انتظارات شغلی در سرفصل دروس وآموزشهای بالینی هماهنگی ندارد و دانشآموختگان کاملا با آنها بیگانه بودند.
نتیجهگیری: در موارد عدم پوشش آموزشها مسؤولین آموزشی دانشکدهها و در موارد عدم تناسب انتظارات شغلی با سرفصل دروس دانشگاهی لازم است که مسؤولین برنامه ریزی آموزشی ک با بازنگری برنامههای آموزشی و برنامه ریزی آموزشی مناسب در رفع مشکل اقدام نمایند.
لیلا دشمنگیر، رحیم خدایاری زرنق، بیژن گرایلی، مینو علیپوری سخا، حکیمه مصطفوی،
دوره ۲۱، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: بازنگری برنامههای درسی با نگرش نو به دانش، مهارت و یادگیری، گامی در جهت روزآمد کردن محتوای آموزشی رشتههای دانشگاهی است. این مطالعه با هدف بازنگری برنامه درسی رشته دکتری سیاستگذاری سلامت بر مبنای توانمندیهای مورد نیاز دانشآموختگان انجام شد.
روشها: در این پژوهش از نوع بازنگری برنامه درسی، بر اساس الگوی تعدیل شده دنیس (Dennis) در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تبریز (۱۳۹۵-۱۳۹۷)، از ترکیبی از روشهایی همچون مرور متون و مستندات، مطالعه تطبیقی، مصاحبه، بحث گروهی متمرکز و پنل خبرگان استفاده شد. مطالعه در چهار مرحله شامل نیازسنجی، تبیین توانمندیهای موردنیاز دانشآموختگان، اصلاح، تغییر و بازنویسی اولیه برنامه درسی و نهاییسازی برنامه درسی انجام شد. در پایان، برنامه درسی نهایی به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ارسال شد. دادهها با استفاده از رویکرد چارچوب مفهومی و به روش تحلیل محتوای هدایت شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: یافتههای مطالعه منجر به طراحی محتوای دوره براساس پیامدهای دوره، نقشها و وظایف دانشآموختگان این رشته گردید. توانمندیهای دانشآموختگان در ۵ محور شامل سیاستسازی و سیاستگذاری، تحلیل سیاست، ارتباطی، رهبری و اجتماعی، آموزش و پژوهش استخراج گردید. برخی دروس حذف و برخی اضافه گردید. تغییرات لازم در محتوای دروس تخصصی با توجه به تصویب رشتههای مشابه و توجه به دروس اختیاری در راستای تخصصی نمودن انجام شد.
نتیجهگیری: بازنگری و اجرای برنامه درسی دوره دکتری تخصصی سیاستمنجر به هدفمندتر شدن فرآیند یاددهی- یادگیری، پیادهسازی آموزش مبتنی بر توانمندی، افزایش دانش تخصصی و مهارتهای فنی دانشآموختگان میگردد. پیشنهاد میشود توجه ویژهای به این موضوع شود و ضرورتها، چالشها و راهکارهای متناسب جهت بازنگری صحیح و علمی رشتههای مختلف حوزه آموزش علوم پزشکی و پیراپزشکی بررسی شود.
الهام رضوی، سامان دالوند، حامد زمانی، راضیه گودرزی،
دوره ۲۱، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی ارتباط دروس با نیازهای شغلی یک رشته میتواند منجر به شناسایی نقاط ضعف این برنامهها شود و فرصت پیشرفت آنها را فراهم کند. تکنولوژیستهای پرتوشناسی نقش مهمی در تشخیص بیماریها دارند. هدف از این مطالعه بررسی دیدگاه دانشآموختگان کارشناسی تکنولوژی پرتوشناسی شاغل در مراکز تصویربرداری پزشکی در مورد میزان انطباق دروس این رشته با نیازهای شغلی آنها بود.
روشها: این مطالعه توصیفی - مقطعی بر روی ۱۳۴ دانشآموختهی کارشناسی رشتهی تکنولوژی پرتوشناسی شاغل در مراکز تصویربرداری پزشکی استانهای همدان، کرمانشاه، کردستان، ایلام و لرستان در سال ۱۳۹۷ انجام شد. شیوهی نمونهگیری به صورت تصادفی ساده با تفکیک نسبت ۲۰ درصد جامعه آماری پرتوکاران هراستان صورت گرفت. دادهها از طریق پرسشنامه که شامل اطلاعات دموگرافیک و سؤالات مربوط به نظرسنجی در مورد کاربرد دروس اصلی این رشته در مسؤولیتهای شغلی جمعآوری گردید. دادهها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، فراوانی، درصد) تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: دروس تخصصی با نمرهی ۷/۰±۰۴/۴ بیشترین کاربرد و دروس پایه کمترین کاربرد را در نیازهای شغلی داشتند (۹/۰±۰۸/۳). نتایج نشان داد که مناسبترین درسها شامل آناتومی ۱-۳ (۷/۰±۶/۴)، تکنیکهای پرتونگاری ۱-۳ (۸/۰±۶/۴) در دروس تخصصی و تکنیکهای پرتونگاری در واحدهای آموزشی است (۶/۰±۲/۴). فیزیک اولتراسوند و سمینار در درسهای تخصصی و آمار و ریاضی عمومی در دروس پایه به ترتیب با نمرهی ۵/۱±۱۵/۳، ۳/۱±۷/۲، ۷/۰±۸/۱ و ۹/۰±۱/۲ کمترین انطباق را با نیازهای حرفهای داشتند. طبق نتایج این مطالعه، دانشآموختگان این رشته از چیدمان دروس خود رضایت متوسطی (میانگین ۲۶/۳) داشتند.
نتیجهگیری: دروس کارشناسی تکنولوژی پرتوشناسی تا حدودی با نیازهای شغلی این رشته هماهنگ است. با این وجود نیاز است که چیدمان دروس اصلاح شود تا کاربرد آن برای شاغلان در آینده بهبود یابد.