ملیحه جعفری، یوسف ادیب، اسکندر فتحیآذر،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده
مقدمه: ارائه درس جمعیت و تنظیم خانواده در دورههای مختلف دانشگاهی، به منظور ارتقای سطح آگاهی دانشجویان در زمینه مسائل تنظیم خانواده میباشد. این مطالعه با هدف تعیین نقش آموزش واحد درسی جمعیت و تنظیم خانواده در دانش و نگرش دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه تبریز نسبت به موضوعات مربوطه، مقایسه دانش کسب شده گروههای تحصیلی و تعیین نگرش آنان در مورد جنسیت مدرس این درس انجام گرفت.
روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، از میان کلیه دانشجویان دخترکارشناسی ورودی ۱۳۸۳ و ۸۴ دانشگاه تبریز، ۳۳۶ نفر به روش نمونهگیری چند مرحلهای در سال ۱۳۸۶ انتخاب شدند. پرسشنامهای در دو بخش دانش و نگرش شامل سه مبحث این درس، یعنی تنظیم خانواده، نظام خانواده و جمعیتشناسی در اختیار آنان قرار داده شد. دادهها با نرمافزار SPSS و روش آمار توصیفی و آزمون t مستقل و ANOVA تحلیل گردید.
نتایج: مقایسه نمرات دانش تنظیم خانواده، نظام خانواده، جمعیتشناسی دانشجویان آموزش دیده به ترتیب ۶۶/۱، ۰۴/۸ و ۸۸/۷ نسبت به دانشجویان آموزش ندیده ۵۸/۰، ۲۸/۴ و ۷۶/۳، و نمرات نگرش دانشجویان آموزش دیده به ترتیب ۳۰/۲۱، ۱۰/۲۲ و ۲۰/۲۱ نسبت به دانشجویان آموزش ندیده ۲۶/۱۹، ۰۲/۲۰ و ۷۹/۱۹ تفاوت معنیداری نشان داد، اما بین نمرات دانش کسب شده دانشجویان گروههای تحصیلی تفاوت معنیداری دیده نشد. اکثر دانشجویان دختر خواستار مدرس زن در این درس بودند.
نتیجهگیری: آموزش رسمی و آکادمیک، نقش اساسی در افزایش دانش و نگرش افراد دارد. در آموزش برنامههای تنظیم خانواده اهتمام لازم به عمل آید و به منظور غنیتر کردن آن برای دانشجویان دختر، مدرسین زن انتخاب گردد.
سعید طالبی،
دوره ۱۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: در اغلب کشورهای جهان برای هماهنگ ترکردن نظام آموزش عالی و برنامههای دانشگاهی با تحولات جهانی، ارتقای کیفیت آموزش و یادگیری در اولویت قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه ویژگیهای جمعیتشناختی اعضای هیأتعلمی با کیفیت آموزش و یادگیری از نظر اعضای هیأتعلمی دانشگاههای پیام نور فارس و علوم پزشکی شیراز انجام شد.
روشها: روش پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه اعضای هیأتعلمی دانشگاههای پیام نور فارس و علوم پزشکی شیراز بودند. برای تعیین حجم نمونه، از فرمول کرجسی و مورگان و روش نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامهای شامل ۴۰ سؤالی دارای مقیاس ۵ درجهای لیکرت بود و دادهها از طریق آزمونهای تی گروههای مستقل و تحلیل واریانس بررسی شد.
نتایج: بین جنسیت اعضای هیأتعلمی با کیفیت آموزش و یادگیری تفاوت معناداری وجود نداشت(۵۵۶/۰=, t۵/۰=P) اما بین مرتبه علمی (۵۳۳/۳=, f۰۳/۰=P)، سمت اجرایی (۴۶۱/۲=, t۰۳/۰=P) و سابقه خدمت اعضای هیأتعلمی (۲۹۴/۵=, f۰۰۹/۰=P) با کیفیت آموزش و یادگیری تفاوت معناداری مشاهده شد. اعضای هیأتعلمی که فاقد سمت مدیریتی هستند نگرش بهتری نسبت به اعضای هیأتعلمی دارای سمت به کیفیت آموزش و یادگیری دارند و در مؤلفه مرتبه علمی نتایج نشان داد که اعضای هیأتعلمی با مرتبه استادیار و دانشیار نسبت به اعضای هیأتعلمی با مرتبه علمی مربی و استاد بر کیفیت آموزش و یادگیری تأکید بیشتری میکنند. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که اعضای هیأتعلمی دارای سابقه خدمت بین۸ تا ۱۴ سال دارای بیشترین میانگین در زمینه کیفیت در آموزش و یادگیری هستند.
نتیجهگیری: از آنجا که تاکنون نتایج قانعکنندهای در زمینه رابطه ویژگیهای جمعیتشناختی اعضای هیأتعلمی با کیفیت آموزش و یادگیری به دست نیامده است، لذا پیشنهاد میگردد مطالعات بیشتری در این زمینه انجام پذیرد.