۷ نتیجه برای ارزشیابی آموزشی
اشرف ادهمی، علی اکبر حق دوست، صدیف درویش مقدم، محمدرضا شکیبی، عصمت نوحی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۷۹ )
چکیده
مقدمه. برای ارتقای کیفیت وضعیت آموزشی، ارزیابی شیوه آموزش بالینی و تدریس نظری و پس خوراند آن به مدرسین برای رفع ایرادات، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در ارزشیابی، زمانی می توان به نتایج اعتماد نمود که اطلاعات گردآوری شده از صحت و دقت کافی برخوردار باشد. شرط لازم برای تحقق آن وجود ابزارهای دقیق برای جمع آوری اطلاعات می باشد. تهیه و تنظیم فرمهای معتبر و پایا برای ارزیابی شیوه تدریس نظری و آموزش بالینی که در عین حال سؤالات فرمها، وزنی متناسب با اهمیت آنها داشته باشد، هدف این پژوهش بود. روشها. فهرستهای وارسی جداگانه ای برای ارزشیابی دانشجویان از تدریس تئوری و بالینی مدرسین، مدیران گروه از مدرسین، رؤسای دانشکده ها از معاونین و مدیران گروه، طراحی و حیطه های کار آن تعریف گردید. با استفاده از نظریات کارشناسان، ضرایب اعتبار به روش دلفی و وزنهای گزینه ها به روش میانگین محصور شده (Trim mean) محاسبه گردید. یافته ها. پرسشنامه های ارزشیابی اعضای هیأت علمی، شامل حیطه های مختلف: نظم ، شیوه تدریس ، تسلط علمی و ارزشیابی می باشند. طولانی ترین فرمها ۱۷ گزینه (برای تدریس نظری و عملی اساتید) و کوتاهترین آنها ۸ گزینه (برای آموزش کارآموزی دانشکده داروسازی) داشت. بیشترین ضریب اعتبار ۰۷/۰ ۹/۰ و کمترین۰۳/۰ ۸۳/۰/۰ محاسبه شد. مهمترین گزینه در آموزش تئوری , تسلط علمی اساتید و در آموزش بالینی, نظم بود. بحث. تهیه لیستهای وارسی برای بررسی دستیابی به اهداف آموزشی ضروری است و باید با دقت و صحت کافی انجام شود. با توجه به متغیر بودن شرایط آموزشی، تجدید نظر مستمر در گزینه های فرمها توصیه می شود.
زهرا حسینی نژاد، نعمت اله موسی پور،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه دانشگاههای ایران، فاقد یک نظام ارزشیابی مدون، علمی و نهادینه شده برای ارزشیابی کیفیت و مشروعیتبخشی به اهداف و عملکردهای خود میباشند. پاسخگویی به مواردی از قبیل: نرخ ترک تحصیل، میزان اتلاف، نرخ ماندگاری، متوسط طول تحصیل و نرخ مردودی، با بررسی کارآیی درونی نظام آموزشی امکانپذیر است. این مطالعه در پی تعیین برخی شاخصهای کارآیی درونی نظام آموزشی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمان است.روشها در یک مطالعه توصیفی، برای تشخیص کارآیی درونی به محاسبه شاخصهای کارکرد تحصیلی، تعداد ۱۰۱ دانشجوی پزشکی ورودی ۱۳۷۲ از زمان ثبت نام تا مرحله دانشآموختگی مورد بررسی قرار گرفتند. با مراجعه به پرونده تحصیلی دانشجویان، دادههای لازم جمعآوری گردید. اطلاعات و دادههای مربوط به هر دانشجو با استفاده از نرمافزار SPSS دادهپردازی و تحلیل شد.نتایج میزان اتلاف دانشجویان مذکر ۴,۴ درصد، دانشجویان مؤنث ۷/۰ درصد، دانشجویان بدون سهمیه ۲/۲ درصد و دانشجویان با سهمیه ۵/۶ درصد بوده است. با احتساب نیمسال تابستانی، به طور متوسط، دانشجویان مذکر ۶۳/۱۷، دانشجویان مؤنث ۵۶/۱۷، دانشجویان بدون سهمیه ۳۱/۱۷، دانشجویان با سهمیه ۴۱/۱۸ نیمسال مشغول به تحصیل بودهاند. بیشترین نرخ مردودی در نیمسال اول ۱۳۷۳ و بیشترین نرخ شکست در دروس پایه و تخصصی با ۶/۵ درصد دیده شده است.بحث تفاوت بارز میان دانشجویان سهمیه و دانشجویان بدون سهمیه در کارآیی، بیانگر این است که تنها اعطای سهمیهای از ظرفیت دانشگاهها به نهادها کافی نیست، بلکه لازم است در جهت استیفای این حق نیز، گامهایی برداشت. احتمالاً با اجرای برنامههایی مثل: برنامه آشنایی با دانشگاه، برنامه تعیین فعالیتهای آموزشی و درسی و برنامه مشاوره و راهنمایی و تقویت پایه تحصیلی، میتوان برخی کمکها را به این گروه دانشجویان ارایه کرد.
محمد حسین یارمحمدیان، فرحناز صدوقی، اصغر احتشامی، محمدحسین سالاریان زاده، مهتاب کسایی اصفهانی،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: ارزشیابی آموزشی از ارکان اصلی نظامهای آموزشی است و در استانداردها گوناگون آموزشی نظیر ایزو ۱۰۰۱۵ نیز جایگاه ویژهای دارد. به نظر میرسد برای ارزشیابی اثربخش آموزشهای ارائه شده به فراگیران، صرفاً آزمونهای کتبی یا شفاهی، کافی به نظر نمیرسد. برای دستیابی به ارزشیابی اثربخش آموزش، اقدام به طراحی الگویی برای ارزشیابی آموزشی دورههای پودمانی شد، به گونهای که بتواند بیشترین عوامل مؤثر بر آموزش را بسنجد. روشها: پیش الگوی ارزشیابی فوق، پس از تدوین، با استفاده از تکنیک دلفی و اجرای آموزشی در ۱۱ دوره آموزش پودمانی مدیران و رؤسای بیمارستانهای منتخب کشور و معاونین پشتیبانی دانشگاههای علوم پزشکی، اجرا و ارتقا یافت و به عنوان الگوی پیشنهادی معرفی شد. نتایج: الگوی پیشنهادی مشتمل بر ۹ محور ارزیابی و در برگیرنده ۱۳۴ مؤلفه به شرح زیر است: ارزیابی روزانه فراگیر از کلاس (۱۰ مؤلفه)، ارزیابی روزانه و نهایی فراگیر از امکانات و تسهیلات آموزشی و رفاهی (۱۲ مؤلفه)، ارزیابی نهایی فراگیر از دوره (۳۰ مؤلفه)، ارزیابی استاد از دوره (۲۰مؤلفه)، ارزیابی استاد از کلاس (۲۰مؤلفه)، ارزیابی فراگیران از تأثیر آموزش در کار (۷ مؤلفه)، ارزیابی منابع آموزشی دروس (۶ مؤلفه)، ارزیابی فراگیران از محتوای دوره (۱۶ مؤلفه) و ارزیابی اثربخشی آموزشی فراگیران توسط خود (۱۳ مؤلفه). نتیجهگیری: به منظور تسهیل در دستیابی به اهداف آموزشی، نظام آموزشی باید از ساز و کارهای مناسب ارزشیابی آموزشی بهرهبرداری کند. بدین منظور الگوی پیشنهادی فوق به عنوان ساز و کاری برای ارزشیابی آموزشهای پودمانی و توانمندسازی نظام آموزشی ارائه گردید.
مریم آویژگان، الهه فرزانفر، محمد رضا نجفی، بهزاد شمس، وحید عشوریون،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: آموزش سرپایی نقش بسزایی در ایجاد توانمندی دانشجویان جهت مواجهه با موردهای شایع مراجعه کننده به درمانگاهها دارد و طبق مصوبات وزارتخانه بیش از ۵۰ درصد آموزش دانشجویان باید در درمانگاهها صورت پذیرد. این مطالعه قصد دارد با بررسی و شناسایی وضعیت موجود از میزان آموزشدهی و آموزشگیری کارورزان و کارآموزان در درمانگاههای الزهرا (س) اطلاع یافته و نقایص موجود را برای رفع آن و ارتقاء کیفیت آموزش شناسایی نماید. روشها: مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی و جامعه هدف ۱۸۰ نفر از کارآموزان و کارورزانی است که به مدت یک ماه در درمانگاه مربوطه حضور داشتند به وسیله پرسشنامه محققساخته و خود ایفا که پایایی آن در یک مطالعه مقدماتی با محاسبه آلفای کرونباخ (۹۲/۰=r) محاسبه گردید و روایی ظاهری و محتوایی آن به تأیید کارشناسان آموزشی رسیده بود. پرسشنامه تهیه شده شامل شش حوزه بود: کیفیت آموزش اعضاء هیئت علمی، کیفیت اموزش دستیاران، فضای فیزیکی و امکانات آموزشی، حضور کارورز و مدت زمان آموزش درمانگاهی. داده ها جمع آوری شد. اطلاعات استخراج شده از پرسشنامه با نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: براساس نتایج به دست آمده میانگین مجموع امتیازات از دید کارورزان برحسب درصد از این قرار است: حیطه کیفیت آموزش اعضای هیأتعلمی: ۲/۵۵، امکانات و محیط فیزیکی: ۵۴، مسائل مربوط به بیماران: ۵/۶۱، حضور کارورزان: ۷/۶۲، زمان: ۵۲ و کیفیت آموزش رزیدنت :۴/۵۲ . میانگین مجموع امتیازات از دید کارآموزان بر حسب درصد: حیطه نحوه آموزش اعضای هیأتعلمی: ۳/۴۲، امکانات و محیط فیزیکی: ۲/۴۵، حضور کارآموزان: ۶/۵۶، مسائل مربوط به بیماران: ۱/۳۶، زمان: ۷/۴۲ و کیفیت آموزش رزیدنت:۹/۲۹ گزارش شد. در هر دو گروه کارورز و کارآموز میانگین تعداد مناسب بیماران مراجعه کننده به هر درمانگاه با بیشترین میزان بازدهی آموزشی حداکثر ۱۰ نفر گزارش شد. نتیجهگیری: برای ارتقای کیفیت آموزش سرپایی لازم است در هر ۶ حیطه اهتمام بیشتری صورت گیرد. اساتید محترم با حضور به موقع و منظم خود در درمانگاه و نیز توجه بیشتر به امر آموزش در ارتقای این حیطه کوشا باشند ثانیاً بررسی کاملی در مورد امکانات و فضای فیزیکی هر درمانگاه به عمل آید و تغییرات عملی لازم صورت پذیرد.
یداله جنتی، محمد علی افضلی، نسرین خاکی، نرگس امیری نوجده،
دوره ۱۱، شماره ۵ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی مداوم از کارکردهای دروس اندیشه اسلامی و بازنگری در روشهای ارائه برای هر چه کارآمدتر کردن آنها در پاسخگویی به نیازهای نسل نو و انتقال ارزشهای اسلامی به آنان ضروری است. لذا در راستای ضرورت ارزشیابی برنامه آموزشی، پژوهش حاضر با هدف تعیین دیدگاه دانشجویان درباره دروس اندیشه اسلامی انجام شد.
روشها: مطالعه از نوع توصیفی بوده و جامعه آماری آن کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران مشغول به تحصیل در نیمسال اول ۱۳۸۸-۱۳۸۷ بودند. نمونهگیری به صورت سرشماری انجام شده و تعداد ۵۴۹ دانشجو پرسشنامه محققساخته را تکمیل کردند. برای تحلیل دادهها علاوه بر آمار توصیفی، مقایسه نوع دیدگاه آزمودنیها بر اساس متغیرهای کیفی (اسمی و رتبهای) از جمله جنسیت، رشته تحصیلی و مقطع تحصیلی با استفاده از آزمونهای آماری کای اسکوئر، کروسکال والیس و من ویتنی انجام شد.
نتایج: میانگین سنی شرکتکنندگان ۵۹/۲ ± ۷۹/۲۰ سال و اغلب ایشان ( ۹/۶۸ درصد) دختر بودند. یافتهها حاکی از آن است که محتوای کتب اندیشه اسلامی، مدرسان این دروس، برنامهریزی آموزشی و تأثیر مثبت این دروس بر ویژگیهای فردی دانشجویان، مورد رضایت ۳/۸۷ درصد دانشجویان (۴۷۹ نفر) است. همچنین بین متغیرهایی مانند جنسیت و رشته تحصیلی دانشجویان با دیدگاههای آنان تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجهگیری: علیرغم دیدگاههای مثبت دانشجویان نسبت به جنبههای مختلف این دروس، نظرات منفی را نباید نادیده انگاشت و لذا باید درصدد رفع نواقص تلاش نمود، چرا که نیاز جوانان هر روز در حال تغییر است و متناسب با نیاز آنها کتاب و شیوههای آموزشی نیز باید به روز شوند.
زینب همتی، علیرضا ایرج پور، مریم اله بخشیان، مریم ورزش نژاد، مهشید عبدی شهشهانی،
دوره ۱۸، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: با توجه به این که رشته کارشناسی ارشد نوزادان تاکنون مورد بررسی سیستماتیک و ارزشیابی قرار نگرفته است، نیازمند ارزشیابی منسجم و نظام مند به منظور ارتقای سطح کمی و کیفی است. لذا این مطالعه با هدف ارزشیابی دوره کارشناسی ارشد پرستاری مراقبتهای ویژه نوزادان بر اساس الگوی سیپ (CIPP) در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد.
روشها: این مطالعه توصیفی- مقطعی به صورت ارزشیابی آموزشی بر مبنای الگوی سیپ در سال ۱۳۹۳ انجام شد. تعداد ۴۰ نفر مشارکتکننده که شامل، یک مدیرگروه، ۷ نفر از اعضای هیأتعلمی گروه کودکان و نوزادان، ۲۵ نفر دانشجو و ۷ نفر از دانشآموختگان مقطع کارشناسی ارشد مراقبت ویژه نوزادان دانشکده پرستاری اصفهان به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. ارزشیابی برنامه با استفاده از پرسشنامه محققساخته براساس الگوی سیپ، شامل ابعاد زمینه، درونداد، فرآیند و برونداد انجام شد. جهت سنجش روایی صوری و محتوایی از نظر متخصصین و برای تعیین پایایی پرسشنامهها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد.
نتایج: میانگین به دست آمده در حیطهی زمینه (۷۷/۱۸±۷/۴۷ از مجموع ۷۰ امتیاز)، فرآیند (۵/۲۳±۲۴/۱۲۰ از مجموع ۱۶۰ امتیاز) و برونداد (۱۶/۸۵±۱۷/۵۹ از مجموع ۹۰ امتیاز) و به طور معنادار بالاتر از حد متوسط (۰۰۱/۰>p) بود، میانگین نمره در حیطه درونداد (۹/۱۸±۱۷/۸۴ از مجموع ۱۵۵ امتیاز) و پایینتر از حد متوسط بود (۰۰۳/۰p=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه وضعیت حیطه درونداد دوره کارشناسی ارشد مراقبتهای ویژه در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نامطلوب بود، بنابراین پیشنهاد میشود در راستای ارتقای کیفیت آموزشی و اصلاح دوره کارشناسی ارشد پرستاری مراقبت ویژه نوزادان، تأکید بیشتری بر ارتقای عوامل مؤثر بر درونداد به ویژه برنامه درسی و اساتید انجام گیرد.
مهدی حقیقی، احمد اکبری، مسلم چرابین، محمد کریمی،
دوره ۲۱، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: ارزشیابی آموزشی اعضای هیأتعلمی یک فرایند مستمر و چند بعدی برای توصیف و اطمینان از کیفیت فعالیتهای متنوع آموزشی اساتید است. این مطالعه با هدف بررسی نظام ارزشیابی آموزشی اساتید در برخی دانشگاههای منتخب علوم پزشکی ایران انجام شد.
روشها: این پژوهش از نوع توصیفی است و از روش مطالعات تطبیقی با استفاده از الگوی جرج بردی در آن استفاده گردید. جامعه آماری شامل ۵ دانشگاه برتر علوم پزشکی ایران بر اساس رتبهبندیQS شامل دانشگاههای علوم پزشکی تهران، تربیت مدرس، شهید بهشتی، شیراز و اصفهان بود و روش نمونهگیری هدفمند بود. ابزار پژوهش پرسش نامه استخراج شده از دستورالعمل ارزشیابی کیفیت عملکرد آموزشی اعضای هیأتعلمی برگرفته از آیین نامه ارتقای اعضای هیأتعلمی دانشگاهها مصوب سال ۱۳۹۵ بود.
نتایج: مهمترین منابع گردآوری اطلاعات دانشجو، همکار، مدیر گروه و مسؤولین دانشکده هستند. رعایت نظم و انضباط، توانایی علمی و آموزشی، کیفیت تدریس، تعامل با دانشجویان و همکاران، رعایت قوانین و مقررات از محورهای مشترک ارزشیابی است. ارزشیابی برای تغییر وضعیت استخدامی، ترفیع سالانه، ارتقای مرتبه اساتید به صورت مشترک استفاده میشود. بازخورد ارزشیابی با ارسال نامه محرمانه به خود استاد است. نمره ارزشیابی کم در پیشرفت شغلی، ارتقای سالیانه، تغییر وضعیت استخدامی، طرح تمام وقتی و تمدید پروانه مطب موثر است.
نتیجهگیری: یک نظام ارزشیابی باید بتواند حوزههای مختلف آموزشی، پژوهشی و اجرایی و اهداف عملکردی دانشگاه را پوشش داده و از نظم منطقی پیروی کند. به نظر میرسد متخصصان ارزشیابی اگر نقاط ضعف دانشگاه خود را در این زمینه شناسایی کنند و با استفاده از ارزشیابی کمی و کیفی در کنار استفاده از منابع مختلف و مقایسه با سیستمهای ارزشیابی سایر دانشگاهها مورد بازبینی قرار دهند، منجر به بهبود کیفیت ارزشیابی اساتید خواهد شد.