۶ نتیجه برای نصری
خاطره سپنج نیا، آرش حدادگر، بنفشه تمیزی فر، بهزاد ذوالفقاری، پیمان نصری،
دوره ۱، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۷۹ )
چکیده
.مقدمه. آشنایی دانشجویان با محیط دانشگاه و رسیدن آنها به سطحی از «نگرش»، «دانش» و «مهارت» به گونهای که از ابتدای تحصیلات دانشگاهی قادر به کارکردهای فعال و دانشجو محور باشند، ضروری به نظر میرسید. کارگاه آموزش مهارتهای دانشجویی در سومین ماه تحصیل دانشجویان پزشکی ورودی بهمن ۷۷ با همکاری معاونت آموزشی و دانشجویان سالهای بالاتر برگزار گردید. روشها. محتوای کلی برنامه شامل: آشنایی با دوره های پزشکی، رویکردهای مختلف به مطالعه دروس پزشکی، آشنایی کلی با تشکیلات علمی – اجرایی در دانشگاه، یادگیری روش صحیح استفاده از کتابخانهها و بهره گیری از سایر مکانهای آموزشی و ... و روش اجرا به صورت کار گروهی و بحث عمومی بود و برای ارزشیابی کارگاه، پرسشنامههایی پس از تأیید روایی ظاهری و محتوایی طراحی و در قسمتهای مختلف برنامه به دانشجویان داده شد. یافته ها. نتایج به دست آمده نشان میدهد که بیش از ۹۰ درصد دانشجویان از شرکت در کارگاه رضایت داشتند. همچنین نیاز به تکرار آن در دورههای بعد، برگزاری کارگاههایی متناسب با سالهای بعد برای همین دانشجویان، مورد تأکید آنها قرار گرفت. شرایط فعلی حرفه پزشکی و همچنین آموزش پزشکی از دیدگاه دانشجویان با حالت مطلوب فاصله داشت. بحث. به نظر می رسد سنجش نیازهای دانشجویان، به خصوص دانشجویان ترمهای پایینتر، برآورده نمودن این نیازها و ریشهیابی و رفع عللِ بیتفاوتی تدریجی در طول سالیان تحصیل، امریست که همکاری وسیع و جدّی مسؤولین را با دانشجویان به صورت سازمان یافته میطلبد.
خدیجه نصری، منیژه کهبازی، شکوفه نصری،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: نظرات گوناگونی در مورد آثار امتحانات جامع پیشکارورزی و علوم پایه بر آموزش و کیفیت زندگی دانشجویان مطرح گردیده است. این مطالعه با هدف بررسی نظرات دانشجویان پزشکی درمورد توانایی ارزیابی و فواید و معایب این امتحانات انجام شد. روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، ۹۱ دانشجو به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه خودساخته بود که پس از طراحی نمودار درختی، امتیازگذاری و تهیه بانک سؤال، مطالعه مقدماتی انجام یافت و بر اساس بررسی روایی صوری و محتوایی سؤالات، سؤالات نهایی انتخاب گردید. دادهها بانرمافزار SPSS تحلیل گردید. نتایج: نوزده دانشجوی فیزیوپاتولوژی، ۴۴ کارآموز و ۲۸ کارورز در این مطالعه شرکت کردند. دانشجویان، امتحان پیشکارورزی را برای سنجش اطلاعات دانشجو ضروری دانستند ولی در مورد علوم پایه چنین نبود. هر دو گروه معتقد بودند آزمونها قادر به ارزیابی نتیجه سعی و کوشش چندین ساله و مهارت و نگرش دانشجو نیستند و فراگیری معلومات برای این آزمونها در حل سؤالات بالینی در برخورد با بیمار بیتأثیر است، این امتحانات با ایجاد استرس زیاد، سبب مختل شدن زندگی دانشجو میشود، و نتایج امتحانات موقتی است و اثر کاربردی ندارد. نتیجهگیری: اکثر دانشجویان امتحانات جامع را روش مناسبی برای سنجش مهارتهای عملی نمیدانند وعدم قبولی در امتحان، برابر با شش ماه وقفه در دوران تحصیل آنان خواهد بود. شاید بهتر باشد امتحانات با شیوه OSCE و با فواصل کمتر، جانشین این دو امتحان جامع شوند و به امتحانات انتهای هر بخش در ارزشیابی دانشجو، بهای بیشتری داده شود.
مصطفی دهقانی پوده، اطهر امید، وحید عشوریون، مریم آویژگان، آتوسا اسماعیلی، محمدرضا اخلاقی، پروانه نصری، مرضیه حسینی، علی اصیلیان،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: مطالعات مختلف نشان میدهد که کارنامه عملکرد بالینی علاوه بر ارزشیابی میزان پیشرفت تحصیلی دانشجو و تعیین سطح شایستگیهای وی، در امر ارزشیابی برنامه آموزشی رشته پزشکی درمقطع بالینی نیز قابل استفاده میباشد. این مقاله در پی بررسی میزان عملی بودن این نوع استفاده از آن میباشد. روشها: با برگزاری جلسات مختلف، کارنامه عملکرد بالینی دانشجویان کارآموزی پیشرفته رشته پزشکی، توسط اساتید گروههای بالینی در شش قسمت، مقدمه، پیامدها و ضروریات یادگیری، گزارش موارد مواجهه با بیماریها، ارزشیابی مهارتهای ارتباطی، و گزارش یادگیری مهارتهای عملی در صبح و در زمان کشیک تدوین گردید. کارنامهها توسط دانشجویان تکمیل و عودت داده میشد که از میان اطلاعات آنها، فراوانی موارد مشاهده شده توسط دانشجو و نیز عرصههای مورد استفاده توسط گروه محاسبه شد. نتایج: در گروه ارتوپدی ۵ بیماری (۲۶ درصد)، گروه داخلی اعصاب ۶ بیماری (۵۰ درصد)، گروه بیماریهای عفونی۱۵ بیماری (۶۸ درصد) و گروه مسمومیتها، ۱ بیماری (۶ درصد) توسط دانشجویان اصلاٌ مشاهده نشده بود. اما در گروه گوش و حلق و بینی تمامی بیماریها مشاهده شده بود و تکمیل کارنامه عملکرد بالینیهای گروه داخلی به گونهای ناقص بود که اطلاعات آن قابل استفاده نبود.گروههای ارتوپدی و داخلی اعصاب از درمانگاه بیمارستان، گروه بیماریهای عفونی از بخش بستری، گروه مسمومیتها از اورژانس بیشترین استفاده را داشته اند. بحث: در صورتی که دانشجویان، اساتید و دستیاران گروههای آموزشی در مورد اهمیت و نقش کارنامه عملکرد بالینی در ارزشیابی و بهبود برنامه به خوبی توجیه شوند و همگی، نتایج آن را مشاهده نمایند، میتوان از کارنامه عملکرد بالینی برای ارزشیابی برنامه آموزشی استفاده نمود.
مصطفی دهقانی پوده، بهزاد شمس، وحید عشوریون، آتوسا اسماعیلی، علی اصیلیان، پروانه نصری، مرضیه حسینی،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: ضرورت ارتقای کیفیت آموزش در رشته پزشکی عمومی، مسؤولان آموزشی کشور از جمله دانشکده پزشکی اصفهان، را بر آن داشت که هم راستا با حرکت جهانی و با استفاده از مدل ارزشیابی اعتباربخشی در جهت ارزیابی و بهبود کیفیت آموزش در این رشته دست به اقدام بزنند. این مقاله بر الگویی ئأکید دارد که بر اساس آن مطالعه انجام، و سپس گزارشدهی شد. روشها: این یک مطالعه توصیفی بوده که بر روی۷ حوزه از برنامه درسی رشته پزشکی عمومی انجام شده است. در الگوی مورد استفاده در این مطالعه، علاوه بر وضع موجود، میزان مطلوبیت نیز تعیین شد. چنانچه حداقل ۷۰ درصد از نشانگرهای هر حوزه مطلوب بودند آن حوزه مطلوب، ۴۰تا۷۰ درصد از آنها مطلوب، نیمه مطلوب و اگر کمتر از ۴۰ درصد از نشانگرها مطلوب بودند آن حوزه نامطلوب بود. مطالعه این مراحل را داشت: تشکیل کمیته ارزیابی درونی، تعیین عوامل، ملاکها و نشانگرها، برگزاری کارگاه آموزشی، تهیه ابزارهای جمعآوری اطلاعات، جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها، تدوین گزارش و ارائه پیشنهادات. نتایج: در حوزه رسالت ۷۰ درصد، برنامه آموزشی۸۰ درصد، هیأتعلمی ۷۴ درصد، منابع ۵۴ درصد، مدیریت عالی و اجرایی۷۵ درصد، دانشجو۳۴ درصد، ارزشیابی ۶۱ درصد و در کل، ۵۷ درصد از نشانگرها مطلوب بودند بحث: حوزههای دانشجو، منابع و ارزشیابی نیاز به برنامه ریزی و بهبود مداوم دارند. تدوین ساز و کار مشخص جهت انتخاب مدیران آموزشی، استفاده از راهبردهای نوین آموزشی، تقویت نظام ارزیابی آزمونها و افزایش اختیارات دانشکده در برخورداری از منابع آموزشی بالینی از پیشنهادات پژوهشگر میباشد.
مریم آویژگان، اطهر امید، مصطفی دهقانی، آتوسا اسماعیلی، علی اصیلیان، محمدرضا اخلاقی، پروانه نصری، مرضیه حسینی، وحید عشوریون،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی برنامههای آموزشی جزیی از نظام آموزشی است. بدون شناسایی وضعیت موجود هرگونه مداخله و اقدامی بدون پشتوانه خواهد بود. تعیین میزان عدم دستیابی به حداقل توانمندیهای دوره کارآموزی پیشرفته (اکسترنی) دانشکده پزشکی اصفهان با استفاده از log book هدف این مطالعه بوده است. روشها: مطالعه توصیفی مقطعی گذشتهنگر بر روی Log bookهای (دفترچه ثبت فعالیتهای یادگیری) دانشجویان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که در فاصله زمانی خرداد تا دی ماه ۱۳۸۹ دوره کارآموزی پیشرفته خود را سپری مینمودند انجام شد. نمونهگیری به طور تصادفی به تعداد ۳۰ دفترچه از هر گروه ارتوپدی، گوش و حلق و بینی، داخلی اعصاب، بیهوشی و مسمومیتها، عفونی و داخلی انجام شد. دادهها با نرمافزارSPSS و آمار توصیفی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: تعداد ۱۸۰ جدول ثبت تجربیات مربوط به یادگیری توانمندیها تجزیه و تحلیل شد. میانگین تعداد اجرای با نظارت یک بار یا بیشتر در گروه بیهوشی و مسمومین ۸ توانمندی (از ۱۰)، گروه عفونی ۵ (از ۱۱)، گروه داخلی ۷ (از ۲۰)، ارتوپدی۸ (از ۱۳)، گوش و حلق و بینی ۱۱ (از ۱۱) و گروه اعصاب ۱۰ (از ۱۰) به دست آمد. بحث: نتایج نشان داد که میزان دستیابی به حداقل توانمندیهای مورد نظر هر گروه با وضعیت ایدهآل فاصله دارد، پس نیاز به مداخلاتی از جمله استفاده از دستیاران در امر آموزش، آموزش عملی بیشتر در CSLC بر روی مولاژ، استفاده از فیلمهای آموزشی، برقراری کشیک آموزشی برای کارآموزان، استفاده از امتحانات OSCE و... میباشد.
پروانه نصری، وحید عشوریون، مریم آویژگان، حمید افشار،
دوره ۱۱، شماره ۹ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۲-۱۳۹۰ ۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: شناخت عواملی که منجر به موفقیت و مانع از افت تحصیلی میگردد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. از جمله مواردی که به نظر میرسد با موفقیت تحصیلی ارتباط دارد شامل کمالگرایی مثبت و منفی، اضطراب و عزتنفس در فراگیران است. این تحقیق با هدف بررسی ارتباط نیمرخ روانشناختی دانشجویان پزشکی و دندانپزشکی با موفقیت تحصیلی آنها در دوره علوم پایه در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده است.
روشها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- تحلیلی است. افراد مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان داوطلب شرکت در آزمون علوم پایه دانشکده پزشکی و دندانپزشکی بودند. نمونههای این مطالعه شامل ۱۷۵ دانشجوی پزشکی (در دو گروه ۱ و ۲) و دانشجوی دندانپزشکی بودند. متغیرهای روانشناختی دانشجویان توسط پرسشنامههای کمالگرایی مثبت و منفی (PANPS)، اضطراب زونگ و عزتنفس روزنبرگ بررسی و رابطه آنها با موفقیت تحصیلی (معدل و نمره آزمون علوم پایه) تعیین شد.
نتایج: مقایسه میانگین نمرات کمالگرایی منفی در سه گروه نشان داد که تنها بین گروه پزشکی۲ و دندانپزشکی تفاوت معناداری وجود دارد. بین نمرات کمالگرایی منفی با معدل و نمره جامع علوم پایه دانشجویان دندانپزشکی همبستگی منفی معناداری وجود داشت. بین نمرات عزتنفس با معدل و نمره آزمون جامع علوم پایه دانشجویان دندانپزشکی رابطه مثبت معناداری وجود داشت.
نتیجهگیری: ارتباط متغیرهای روانشناختی با موفقیت تحصیلی در گروههای پزشکی ۱ و ۲ دندانپزشکی متفاوت است که نشاندهنده این نکته است که متغیرهای دیگری علاوه بر این متغیرها میتواند بر موفقیت تحصیلی اثر بگذارد