۱۵ نتیجه برای نجفی
شایسته صالحی، حیدرعلی عابدی، لیلی عالی پور، شکوفه نجفی پور، ناهیده فاتحی،
دوره ۱، شماره ۳ - ( بهار ۱۳۸۰ )
چکیده
مقدمه. فاصله بین یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری, یکی از مشکلات قابل توجه در پرستاری بوده است. به همین منظور, پژوهش حاضر با هدف مقایسه این فاصله و تعیین عوامل مؤثر بر آن از دیدگاه دانشجویان، مدرسین و کارکنان پرستاری صورت گرفته است. روشها. این پژوهش ترکیبی به صورت کیفی و کمی صورت گرفت. در مرحله اول پرسشنامه ای با روش پدیده شناسی و با استفاده از مصاحبه پیرامون رابطه بین یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری و عوامل مؤثر بر آن از دیدگاه ۱۰ نفر از دانشجویان، مدرسین و کارکنان پرستاری مورد بررسی تدوین گردید. در مرحله دوم، با روش توصیفی–تحلیلی, میانگین امتیازات مربوط به دیدگاه دانشجویان، مدرسین و کارکنان پرستاری در مورد یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری در زمینه اصول و فنون پرستاری، پرستاری داخلی و جراحی، پرستاری بهداشت جامعه، بهداشت مادران و نوزادان، پرستاری اطفال، پرستاری روانی، آموزش به مددجو، مدیریت پرستاری و فرایند پرستاری تعیین گردید. همچنین عوامل مؤثر در هماهنگی یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری نیز از دیدگاه سه گروه با استفادده از روشهای آماری تعیین و مقایسه گردید. نتایج. یافته های پژوهش نشان داد که یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری از دیدگاه دانشجویان، مدرسین و کارکنان پرستاری از هماهنگی لازم برخوردار نمی باشد گرچه مدرسین، یادگیریهای نظری و خدمات بالینی را کمتر از دو گروه دیگر هماهنگ دانسته اند. به علاوه, فرضیه های مورد نظر در مورد تفاوت دیدگاه دانشجویان، مدرسین و کارکنان پرستاری در مورد هماهنگی یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری و عوامل مؤثر برآن مورد تأیید قرار گرفت. بحث. شناسایی فاصله یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری و عوامل مؤثر بر آن راهگشای کاهش شکاف بین آنها خواهد بود. به منظور افزایش هماهنگی یادگیریهای نظری و خدمات بالینی پرستاری، ارزیابی عملکرد پرستاران، بازنگری برنامه آموزش پرستاری و توجه به عوامل مؤثر بر هماهنگی فعالیتها پیشنهاد می گردد.
مریم آویژگان، الهه فرزانفر، محمد رضا نجفی، بهزاد شمس، وحید عشوریون،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: آموزش سرپایی نقش بسزایی در ایجاد توانمندی دانشجویان جهت مواجهه با موردهای شایع مراجعه کننده به درمانگاهها دارد و طبق مصوبات وزارتخانه بیش از ۵۰ درصد آموزش دانشجویان باید در درمانگاهها صورت پذیرد. این مطالعه قصد دارد با بررسی و شناسایی وضعیت موجود از میزان آموزشدهی و آموزشگیری کارورزان و کارآموزان در درمانگاههای الزهرا (س) اطلاع یافته و نقایص موجود را برای رفع آن و ارتقاء کیفیت آموزش شناسایی نماید. روشها: مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی و جامعه هدف ۱۸۰ نفر از کارآموزان و کارورزانی است که به مدت یک ماه در درمانگاه مربوطه حضور داشتند به وسیله پرسشنامه محققساخته و خود ایفا که پایایی آن در یک مطالعه مقدماتی با محاسبه آلفای کرونباخ (۹۲/۰=r) محاسبه گردید و روایی ظاهری و محتوایی آن به تأیید کارشناسان آموزشی رسیده بود. پرسشنامه تهیه شده شامل شش حوزه بود: کیفیت آموزش اعضاء هیئت علمی، کیفیت اموزش دستیاران، فضای فیزیکی و امکانات آموزشی، حضور کارورز و مدت زمان آموزش درمانگاهی. داده ها جمع آوری شد. اطلاعات استخراج شده از پرسشنامه با نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: براساس نتایج به دست آمده میانگین مجموع امتیازات از دید کارورزان برحسب درصد از این قرار است: حیطه کیفیت آموزش اعضای هیأتعلمی: ۲/۵۵، امکانات و محیط فیزیکی: ۵۴، مسائل مربوط به بیماران: ۵/۶۱، حضور کارورزان: ۷/۶۲، زمان: ۵۲ و کیفیت آموزش رزیدنت :۴/۵۲ . میانگین مجموع امتیازات از دید کارآموزان بر حسب درصد: حیطه نحوه آموزش اعضای هیأتعلمی: ۳/۴۲، امکانات و محیط فیزیکی: ۲/۴۵، حضور کارآموزان: ۶/۵۶، مسائل مربوط به بیماران: ۱/۳۶، زمان: ۷/۴۲ و کیفیت آموزش رزیدنت:۹/۲۹ گزارش شد. در هر دو گروه کارورز و کارآموز میانگین تعداد مناسب بیماران مراجعه کننده به هر درمانگاه با بیشترین میزان بازدهی آموزشی حداکثر ۱۰ نفر گزارش شد. نتیجهگیری: برای ارتقای کیفیت آموزش سرپایی لازم است در هر ۶ حیطه اهتمام بیشتری صورت گیرد. اساتید محترم با حضور به موقع و منظم خود در درمانگاه و نیز توجه بیشتر به امر آموزش در ارتقای این حیطه کوشا باشند ثانیاً بررسی کاملی در مورد امکانات و فضای فیزیکی هر درمانگاه به عمل آید و تغییرات عملی لازم صورت پذیرد.
مصطفی نجفی، صدیقه توکلی، فروزان گنجی، آزیتا رستمی،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: درمان به ECT یکی از مؤثرترین و ناشناخته شدهترین درمانهای روانپزشکی است. بیماران و خانوادههای بیماران ترس ناموجهی از آن دارند. شبح صدمه مغزی ناشی از ECT بر ذهنها سنگینی میکند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر آموزش ویدیویی در کاهش عوارض ناشی از ECT انجام شد. روشها: در این مطالعه آموزشهای لازم در مورد ECT توسط فیلم ویدیویی تهیه شده توسط محقق و همکاران (به مدت ۲۵ دقیقه) قبل از شروع دوره ECT توسط پرسنل به بیماران گروه مورد نشان داده شده و پس از جلسه اول و در طول کلیه جلسات و جلسه آخر پرسشنامههای مربوطه، پس از انجام معاینه بیمار توسط پژوهشگر به صورت یک سو کور، تکمیل میگردد. سی نفر گروه مورد و ۳۰ نفر گروه شاهد میباشد. نتایج: میانگین مجموع عوارض در شوک مرحله اول ۲، مرحله دوم ۹/۱، مرحله سوم ۳/۱، مرحله چهارم ۳/۱، مرحله پنجم ۶/۰، مرحله ششم ۱. در گروه آموزش دیده و در گروه آموزش ندیده در مرحله اول ۳/۲، مرحله ۶/۲، مرحله سوم ۹/۱، مرحله چهارم۲، مرحله پنجم۷/۲ و مرحله ششم ۲,۲ به دست آمده است. به گونهای آموزش منجر به کاهش مجموع عوارض در مراحل ۲ و ۴و ۵ و ۶ شوک گردیده است. همچنین، بین کاهش عارضه سردرد در مرحله ۵ شوک و آموزش، بین کاهش اختلال حافظه در مرحله ۲ و ۵ شوک و آموزش، و همچنین بین کاهش تهوع در مرحله ۲ و ۵ شوک و آموزش، اختلال معنادار وجود داشت. نتیجهگیری: با توجه به ارتباط کاهش مجموع عوارض با آموزش و همچنین کاهش بیشتر با تکرار دیدن فیلم، بررسی این مطالعه ارزشمند میباشد و انجام مطالعه با تعداد نمونهها و امکانات بیشتر توصیه میشود.
مصطفی نجفی، محمدرضا ملک احمدی، سلیمان خیری، زهرا حسینی میرزایی، عارفه عرفان،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: اکوکاردیوگرافی تست تشخیصی است که از امواج اولتراسوند برای تولید تصویر از عضلات قلبی و دریچهها استفاده میشود.. اکوکاردیوگرافی یک سری اطلاعات مفید راجع به قلب و عملکرد آن را جهت درمان تأمین میکند. اکوکاردیوگرافی، برای ارزیابی بیماریهای دریچهای قلب مفید است. با توجه به این که هیچ عارضه جانبی شناخته شدهای ندارد، این روش نیز مانند هر پروسه دیگری در پزشکی، با استرس و ناراحتی همراه خواهد بود. جلب اعتماد و از بین بردن استرس بیماران باید از لحظه اول برخورد آغاز شود. لذا در این پژوهش به اثرات مفید اکوکاردیوگرافی، عوارض جانبی احتمالی و روش انجام آن اشاره شده و تاثیر آموزش حضوری و جزوه در کاهش اضطراب بیماران مورد بررسی قرار گرفته است. روشها: این مطالعه به صورت کارآزمایه بالینی و نمونهگیری در دسترس از کودکان ۲۵-۷ سالهای است که به مرکز اکوکاردیوگرافی بیمارستان هاجر شهرکرد مراجعه کردند بود. ۹۰ نفر به صورت تصادفی به سه گروه ۳۰ نفری (یک گروه شاهد و دو گروه مورد) تقسیم شدند. آموزشهای لازم در مورد اکوکاردیوگرافی به صورت پمفلت، جزوه و آموزش حضوری توسط پزشک به مدت ۱۵ دقیقه به بیماران دو گروه ارائه شد. پرسشنامه اضطراب اشپیل برگر، یک بار قبل و بعد از آموزش و اکوکاردیوگرافی به بیمار داده شد. اطلاعات وارد نرمافزار SPSS گردید و توسط آزمونهای مجذور کای، آنالیز واریانس و T زوج تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: اضطراب آشکار قبل از اکوکاردیوگرافی، در گروه آموزش دیده با پمفلت ۶/۹±۹/۴۷، گروه آموزش حضوری ۵/۱۱±۲/۴۸ و گروه کنترل ۱/۳۱±۵/۴۶ بوده است. گرچه میزان اضطراب آشکار و پنهان پس از اکوکاردیوگرافی کاهش یافت (۰۵/۰>P) اما تفاوتی در میزان اضطراب آشکار و پنهان پس از آموزش بین سه گروه آموزش دیده با پمفلت، گروه آموزش حضوری و گروه کنترل دیده نشد(۰۵/۰
مصطفی نجفی، مجید حمیدی، سلیمان خیری، الهام طاووسی، عارفه عرفان،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: زبان کلامی جزء اساسی در بیان عقاید، تعامل اجتماعی و درک امور آموزشی است. برقراری رابطه مؤثر نیازمند مهارتهای زبانی و کلامی است. بالشهای آموزشی صوتی شاید بتواند تا حدی راهگشای کودکان با مشکلات رفتاری باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر بالشهای آموزشی صوتی در درمان لکنت زبان و اختلال واج شناختی کودکان میباشد. روشها: این مطالعه از نوع کارآزمایه بالینی میباشد جامعه آماری مطالعه شامل کودکان پیش دبستان تا پایان دبستان مدارس شهرکرد بود مراجعه کننده به کلینیک روانپزشکی اطفال بودند. گروه مربوط به لکنت زبان ۲۷ نفر بودند، که به صورت تصادفی ۱۳ نفر به گروه گفتار درمانی و ۱۴ نفر به گروه گفتار درمانی و بالش آموزشی صوتی تعلق گرفتند. گروه مربوط به اختلال واج شناختی ۳۳ نفر بودند که ۱۷ نفر به صورت تصادفی به گروه گفتار درمانی و ۱۶ نفر به گروه گفتار درمانی و بالشتک آموزشی صوتی تعلق گرفتند. گروه استفاده کننده از روش گفتار درمانی در هفته دو جلسه، هر جلسه به مدت چهل دقیقه تحت درمان با روشهای گفتار درمانی قرار گرفتند و گروه استفاده کننده از بالشها صوتی علاوه بر گفتار درمانی مشابه گروه شاهد، تحت درمان بالشهای آموزشی، هفته ای سه جلسه و هر جلسه به مدت نیم ساعت به مدت یک ماه قرار گرفتند. شدت اختلالات قبل و پس از درمان اندازهگیری و توسط آزمونهای رتبه علامتدار ویلکاکسون و من ویتنی با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: در ابتدای مطالعه شدت لکنت زبان و اختلال واج شناسی در هر دو گروه یکسان بود (۰۵/۰p<). کاهش معناداری در شدت لکنت زبان و اختلال واج شناسی پس از درمان در هر دو در هر دو گروه گفتار درمانی و گفتار درمانی به علاوه بالشتک صوتی دیده شد (۰۵/۰p>). اما اختلافی در شدت لکنت زبان و اختلال واج شناسی بین دو گروه مورد و شاهد پس از مطالعه مشاهده نشد (۰۵/۰p<). به عبارتی اضافه نمودن بالشتک آموزشی تاثیری بر درمان لکنت زبان و اختلال واج شناسی نداشته است. نتیجهگیری: اضافه نمودن بالش صوتی به روش معمول درمان (گفتار درمانی) در این مطالعه تاثیر چندانی در درمان لکنت زبان و اختلال واج شناختی نداشته است.
مصطفی نجفی،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده
نقش وسایل آموزشی در افزایش میزان یادگیری و بهبود فرایند یاددهی – یادگیری بر کسی پوشیده نیست. وسایل آموزشی به کلیه مواد و وسایل و ابزارهایی اطلاق میشود که شرایط را برای یادگیری فراگیران آسانتر و پایدارتر میکنند(۱). امروزه همراه با پیشرفت فناوری و اطلاعات، وسایل آموزشی نیز دچار تحول و دستخوش تغییرات فراوانی شده است به گونهای که امروزه طیف وسیعی از وسایل آموزشی الکترونیک و غیر الکترونیکی در اختیار مدرسان قرار دارد و آنها با توجه به تنوع و گوناگونی این وسایل، بسته به شیوه آموزشی خود، نوعی خاص از این وسایل را جهت بهبود فرآیند یاددهی – یادگیری به کار میبرند(۲) «کیف نجات» وسیلهای آموزشی است که توسط پژوهشگر طراحی شده و به منظور آموزش و آشنایی گروههای هدف، با مواد مخدر و مشروبات الکلی مورد استفاده قرار میگیرد. کلمه «نجات» از اولین حرف واژه نام خانوادگی پژوهشگر « نجفی» و کلمههای «آموزش» و «تجربه» تشکیل شده است. استفاده از این وسیله آموزشی از سال ۱۳۷۸ تا کنون در تعداد زیادی از دانشگاههای علوم پزشکی به منظور آموزش روانپزشکان، روانشناسان، دانشجویان پزشکی و غیر پزشکی، روانشناسان، آموزگاران، دانش آموزان و والدین آنها و جهت آشنایی و آگاهی با مواد مخدر و مشروبات الکلی و همچنین جهت افزایش اعتماد به نفس و دانش مرتبط با مهارتهای مقابله با سوء مصرف این مواد، مورد استفاده قرار میگیرد. این کیف حاوی مواد مختلف و متنوعی شامل انواع مشروبات الکلی، مواد مخدر و مواد روانگردان (از قبیل کوکائین، هرویین، حشیش، گراس، تریاک و قرصهای تریاک، شیشه، کراک) نمونههای مشابهسازی شده هر کدام از این مواد که در کارگاههای آموزشی بسته به زمان ارائه، جهت تکمیل موارد آموزشی و افزایش توانمندیهای شرکت کنندگان در جهت تشخیص مواد اصلی از موارد مشابه مورد استفاده قرار میگیرد. علاوه بر این، کیف حاوی کتابها و جزواتی در ارتباط با مواد مخدر نیز هست که در طول جلسه آموزشی به فراگیران معرفی میشود. از دیگر محتویات این کیف میتوان به انواع و اقسام داروهایی که جهت ترک اعتیاد به مواد مخدر و روانگردان به کار میروند مانند آمپول بوپرونورفین و قرصهای تیوریدازین، شربت پرومتازین و کپسولهای نالتروکسان و فلوگزتین اشاره کرد. پژوهشگر در هر جلسه آموزشی در حین معرفی موارد مختلف از مواد مخدر و روانگردان و مشروبات الکلی و توضیح شفاهی در مورد این مواد، نمونههایی از آنها را به فراگیران نشان میدهد. جهت ایجاد تنوع و دلپذیرتر شدن محیط آموزشی و افزایش میزان یادگیری در طول جلسه آموزشی از وسایل جانبی دیگری که اغلب از وسایل سرگرمکننده هستند- مانند عروسکهای خاص نیز استفاده میشود. از نکات قابل توجه در معرفی این کیف میتوان به تنوع محتویات آن اعم از انواع مواد مخدر و روانگردان، مشروبات الکلی،کتابها واسلایدهای آموزشی اشاره کرد. لازم به ذکر است که با توجه به تنوع و تفاوت گروههای هدف، شیوه آموزش و استفاده از این وسیله، بر حسب اهداف آموزشی متناسب با این گروهها، متفاوت میباشد. علیرغم تنوع گروههای هدف شرکتکننده در کلاسها و کارگاههای آموزشی، ارزشیابیهای انجام شده حاکی از رضایتمندی فراگیران از اثر بخشی و جذابیت محتویات این کیف میباشد. مقرون به صرفه بودن این وسیله آموزشی و منحصر بفرد بودن و جذابیت آن و همچنین اثربخشی بالای آن این وسیله آموزشی را به یک ابزار مناسب جهت تسهیل فرآیند یاددهی یادگیری تبدیل کرده است. از مشکلات عمده در مراحل آمادهسازی این وسیله کمک آموزشی، میتوان به تهیه انواع مواد روانگردان، مخدر و مشروبات الکلی اشاره کرد. با توجه به عدم دسترسی به این محصولات و غیر قانونی بودن خرید و فروش آنها، مجوزهای قانونی نیاز بود که تهیه و تنظیم این مجوزها پژوهشگر را با مشکلات عدیدهای روبرو میساخت که پیگیری و همکاری گروههای قضایی و انتظامی را طلب میکرد. و خوشبختانه با توجه به همکاریهای مسؤولین مشکلات ذی ربط حل گردید. با توجه به رضایت گروه هدف از افزایش آگاهی نسبت به مواد مخدر و روانگردان و مشروبات الکلی و همچنین با توجه به جذابیت و قابل استفاده بودن این وسیله و وجود توانمندیهای خاص و جذابیتهای قابل توجه آن و با توجه به این موضوع که استفاده از این وسیله می تواند به به عنوان ابزاری، در مبارزه مستقیم و غیر مستقیم با مواد مخدر و اعتیاد بکار شود، لذا کاربرد آن برای سایر گروههای آموزشی و حتی استفاده از آن به عنوان الگویی برای تدریس در سایر دروس و رشتهها پیشنهاد میشود. از آنجایی که در تهیه این ابزار آموزشی سعی برآن بوده است که قابل تعمیم و تکثیر بوده و نیازهای مربیان و فراگیران مختلف را برآورده کند لذا کیفهای مشابه جهت آموزش موارد اورژانس و حوادث غیر مترقبه نظیر سیل و زلزله و حملههای شیمایی نیزیشنهاد میگردد. منابع ۱. Shamsaei E. [Teaching nad educational equipment],۱st.Zanjan: Zanjan University۲۰۰۳[Persian]. ۲. Khaghanizade M., Shokrollahi F. [Using educational media and coeducational instruments in teaching.] Educational Strategies ۲۰۰۹۲(۳): ۱۲۷-۱۳۰.[Persian]
مسلم نجفی، طاهره اعتراف اسکوئی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: استفاده از شبیهسازی رایانهای یکی از روشهای جدید آموزش در علوم پزشکی است ولی تاکنون مطالعهای در مورد بکارگیری این روش در آموزش فارماکولوژی در ایران انجام نیافته است. هدف این پژوهش، بررسی دیدگاه دانشجویان داروسازی پیرامون آموزش فارماکولوژی به کمک شبیهسازی رایانهای بود. روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، تعداد۳۰ نفر دانشجوی داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تبریز که در سال تحصیلی ۸۸-۸۷ واحد فارماکولوژی عملی را انتخاب نموده بودند وارد شدند. بخشی از درس با نرمافزارهای شبیهسازی رایانهای تدریس گردید. در پایان دوره نظرات دانشجویان با پرسشنامهای محققساخته اخذ گردید. دادهها با آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: نمره رضایت کلی دانشجویان از بکارگیری شبیهسازی رایانهای ۲۱/۰±۵۱/۳ بود. کمک نرمافزارها به فهم بیشتر دروس نظری فارماکولوژی بیش از ۷۵ درصد ارزیابی گردید. میزان یادگیری و مشارکت فعال دانشجویان به ترتیب ۷۶ و ۸۲ درصد بیشتر از جلسات برگزار شده در آزمایشگاه بود. حدود ۸۰ درصد دانشجویان داروسازی شرکتکننده در پژوهش، خواستار ارائه ۲۵ الی۵۰ درصد فارماکولوژی عملی با این شیوه بودند. میانگین نمره رضایتمندی از روش ارزیابی پایان دوره نیز ۲۴/۰±۵۴/۳ به دست آمد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که بکارگیری شبیهسازی رایانهای میزان یادگیری و مشارکت فعال دانشجویان و فهم دروس تئوری فارماکولوژی را ارتقا میدهد. به نظر میرسد میتوان روش آموزش این درس را بازنگری نموده و بخشی را با استفاده از نرمافزارهای شبیهسازی ارائه داد.
ایمان اله بیگدلی، محمود نجفی، مریم رستمی،
دوره ۱۳، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: بهزیستی روانی جزء روانشناختی کیفیت زندگی میباشد و انعکاس دهنده خلق مثبت، سرزندگی و علاقه به محیط است. به لحاظ نظری، انواع دلبستگی میتواند از طریق الگوهای ارزیابی استرس با بهزیستی روانی مربوط باشد. از جمله این الگوهای ارزیابی استرس میتوان به تابآوری و تنظیم هیجانی اشاره کرد. پژوهشگران معتقدند که دلبستگی، تابآوری و تنظیم هیجانی به عنوان تعیینکنندههای مهم سلامت روانی و به طور دقیق بهزیستی روانی شناسایی شدهاند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبکهای دلبستگی، تنظیم هیجانی و تابآوری، با بهزیستی روانی دانشجویان علوم پزشکی بود.
روشها: در این پژوهش توصیفی همبستگی ۲۰۰ نفر از دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه سمنان به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها به وسیله پرسشنامههای سبکهای دلبستگی، بهزیستی روانی، تابآوری و تنظیم هیجانی جمع آوری گردید و با آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: بین دلبستگی ایمن(۴۲/۰)، و ارزیابی مجدد(۳۷/۰) با بهزیستی روانی رابطه مثبت و معناداری(۰۵/۰>p) وجود داشت. رابطه سرکوبی(۰۵/۰p<، ۴۲/۰-r=)، دلبستگی اشتغالی (۰۵/۰p<، ۲۳/۰-r=) و دلبستگی ترسان (۰۱/۰ p<، ۱۷/۰-r=) با بهزیستی روانی منفی و معنادار بود. همچنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که ابتدا سرکوبی و پس از آن به ترتیب سبک دلبستگی ایمن، ارزیابی مجدد، تابآوری و سبک دلبستگی ترسان نقش معناداری در پیشبینی بهزیستی روانی داشتند و متغیرهای پیشبین در مجموع ۳۴/۰ از تغییرات بهزیستی روانی را (۰۰۰۱/۰>p) تبیین نمودند.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که سبکهای دلبستگی، تابآوری و تنظیم هیجانی، پیشبینیکننده مناسبی برای بهزیستی روانی میباشد. بنابراین تشکیل شبکههای قوی از حمایت اجتماعی و ارتباطات بین فردی از طریق برنامههای مختلف دانشگاهی، به منظور بالابردن بهزیستی و سلامت روانی دانشجویان توصیه میشود.
فروغ رفیعی، فرزاد صارمی رسولی، طاهره نجفی قزلجه، حمید حقانی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
مقدمه: اکثر دانشجویان به طور مداوم در انجام فعالیتهای علمی خود تعویق دارند. با اینحال افراد دارای سطوح بالای خودکارآمدی، معمولاً تکالیف را به عنوان چالشهایی میبینند که باید بر آنها تسلط یابند. هدف این پژوهش بررسی ارتباط تعویق آکادمیک با موفقیت و خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران است.
روشها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی از نوع همبستگی است. نمونههای پژوهش دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند که با روش نمونهگیری طبقهای با تخصیص متناسب انتخاب شدند. دادهها از طریق پرسشنامه مربوط به تعویق آکادمیک، خودکارآمدی تحصیلی و موفقیت تحصیلی دانشجویان(میانگین نمرات ترمهای قبلی) جمعآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی ( آزمونهای همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس و t تست) استفاده شد.
نتایج: همبستگی خطی معنادار و معکوسی بین نمره تعویق آکادمیک با نمره خودکارآمدی و موفقیت تحصیلی در دانشجویان پرستاری وجود داشت(۰۰۱/۰P≤) به طوری که هر چقدر نمره تعویق آکادمیک دانشجویان بیشتر بود، نمره خودکارآمدی تحصیلی و موفقیت تحصیلی کاهش و با افزایش نمره خودکارآمدی تحصیلی، موفقیت تحصیلی بیشتر میشد. از میان متغیرهای دموگرافیک، جنس با تعویق آکادمیک و خودکارآمدی تحصیلی و سن با موفقیت تحصیلی ارتباط بیشتری داشت.
نتیجهگیری: با توجه به اینکه احتمالابا افزایش تعویق آکادمیک، موفقیت و خود کارآمدی تحصیلی کاهش مییابد، ضروری است که مطالعات تکمیلی جهت بررسی علل تعویق آکادمیک و روشهای بهبود خودکارآمدی و موفقیت تحصیلی انجام گیرد.
مصطفی نجفی، رویا ملاباشی، زهرا قضاوی، محمد کاظم نجفی، عارفه موسوی،
دوره ۱۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: روشهای نوین آموزشی در افزایش کیفیت آموزش و رضایتمندی مخاطب، مؤثر است. هدف این پژوهش معرفی روش تدریس با استفاده از "فیلم و کلیپ آموزشی" در تدریس اسکیزوفرنی و بررسی دیدگاه دانشجویان روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نسبت آن در مقایسه با روش سنتی بود.
روشها: دراین پژوهش نیمه تجربی، ۱۰۱ نفر دانشجوی روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال ۱۳۹۲ به صورت نمونه در دسترس(سرشماری) انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده به دو گروه آموزش سنتی (۴۷ نفر)و آموزش با استفاده از "فیلم و کلیپ آموزشی"(۵۴نفر) تقسیم شدند. ابزارپژوهش پرسشنامه محققساخته بود که روایی آن توسط متخصصان آموزش پزشکی و روانپزشکی و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ (۹۲/.=α) تأیید شد. پس از تدریس اسکیزوفرنی به دو روش پرسشنامه تکمیل شد و دیدگاههای دو گروه نسبت به روش تدریس بررسی شد. دادههای با استفاده از آزمون های تی مستقل و من ویتنی تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: ۶۰ نفر زن و ۴۱ نفر مرد شرکت کردند. میانگین سنی شرکتکنندگان ۲۴سال بود. علیرغم افزایش میانگین نمرات در برخی آیتمها، تنها در تسلط علمی مدرس (۶۴/۰, t= ۰۰۵/۰p=)، تازه و جذاب بودن وسیله آموزشی (۷/۳, t= ۰۰۰۱/۰p=) و مناسبتر بودن بستهی آموزشی در مقایسه با روش سنتی نگارش جزوه (۷/۱, t= ۰۰۵/۰p=) تفاوت معناداری وجود داشت.
نتیجهگیری: رضایت دانشجویان از روش سخنرانی در فهم مطالب و استقبال از شیوههای نوین یادگیری در امر تدریس، نشاندهنده اثربخشی روش سنتی و لزوم ارتقای آن با روشهای تلفیقی است. برای تأیید یا عدم تأیید نقش استفاده از فیلم در آموزش به دانشجویان روانپزشکی به پژوهشهای بیشتری نیاز است.
مصطفی نجفی، فریبا جوکار، رویا ملاباشی، مهسا وهمن،
دوره ۱۸، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: محیط آموزشی یکی از اجزای فرآیند یاددهی – یادگیری است. آموزش بالینی به عنوان جزیی آموزش پزشکی امروزه با چالشهای متعددی روبرو است. امروزه محیطهای آموزشی بالینی متفاوت از محیطهای بالینی بیمارستانی و درمانگاهی وجود دارد. با توجه به راه اندازی آزمایشگاه ابزاری در گروه روانپزشکی اصفهان، مطالعهی حاضر با هدف تبیین دیدگاه دستیاران روانپزشکی در آزمایشگاه مداخلات ابزاری در روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد.
روشها: این مطالعهی کیفی اکتشافی که با روش نمونهگیری هدفمند انجام شد. کلیه دستیارانی که دوره آزمایشگاه مداخلات ابزاری در روانپزشکی را گذرانده بودند و مایل به شرکت در پژوهش بودند وارد مطالعه شدند. (۹ نفر). جهت جمعآوری دادهها در این پژوهش از روش گروه متمرکز استفاده شد. تجزیه و تحلیل متن مصاحبه با استفاده از تحلیل مضمون انجام گرفت.
نتایج: با استفاده از روش استقرایی دو مضمون آزمایشگاه "مداخلات ابزاری عرصهای نو" و "دستیاری روانپزشکی قصهای دیگر " به دست آمد از دادههای این پژوهش آشکار گردید که هر کدام از این دو مضمون در برگیرندهی دو زیر مضمون مشتمل بر" اجزای آزمایشگاه مداخلات ابزاری" و مزایای آزمایشگاه مداخلات ابزاری "بود.
نتیجهگیری: آزمایشگاه مداخلات ابزاری اجزای یک محیط بالینی را در بر گرفته است و با توجه به ماهیت آن منجر به ایجاد تجارب مثبت در دستیاران شده است.
حسین نجفی،
دوره ۱۹، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: یادگیری ترکیبی، تلفیقی از دو شیوه آموزش سنتی و الکترونیکی، جهت یادگیری بهتر است. هدف مطالعه بررسی وضعیت مؤلفههای تشکیلدهنده یادگیری ترکیبی و هوش هیجانی و تأثیر آن بر عملکرد تحصیلی در دانشگاه پیامنور است.
روشها: در این پژوهش توصیفی- پیمایشی، از بین۳۷۰۰ نفر اعضای هیأت علمی دانشگاه پیام نور، با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان، ۳۴۳ نفر انتخاب شدند. از سه پرسشنامه محققساخته یادگیری ترکیبی، هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی پس از تأیید روایی و پایایی برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. برای بررسی وضعیت ابعاد و شاخصها از روایی تشخیصی، برای وجود ارتباط از آزمون همبستگی و برای مدلسازی از تحلیل مسیر استفاده شد.
نتایج: وضعیت ابعاد و شاخصهای یادگیری ترکیبی، هوش هیجانی و عملکرد تحصیلی در دانشگاه پیامنور، مناسب است. ابعاد پداگوژیکی، روششناسی و فناوری در یادگیری ترکیبی به ترتیب بیشترین تأثیر را برعملکرد تحصیلی داشتند، اما سبک یادگیری و استراتژی کمترین تأثیر را داشتند. از سوی دیگر، ابعاد مدیریت روابط، خود مدیریتی و خودآگاهی هوش هیجانی به ترتیب بیشترین تأثیر را بر عملکرد تحصیلی تأثیر داشتند، اما مهارت اجتماعی کمترین تأثیر را بر عملکرد تحصیلی داشت. یافتهها نشان داد بین یادگیری ترکیبی و هوش هیجانی با عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و مستقیم؛ اما بین هوش هیجانی با یادگیری ترکیبی رابطه غیرمستقیم وجود دارد.
نتیجهگیری: اگر ابعاد و شاخصهای پنجگانه یادگیری ترکیبی و ابعاد چهارگانه هوش هیجانی به خوبی نیازسنجی، طراحی، اجرا و ارزشیابی شود، میتواند بر عملکرد و پیشرفت تحصیلی تأثیرات فراوان داشته باشد.
مرضیه نجفی، نادر جهانمهر، احسان زارعی، عباس دانش کهن، محمد پالش، علی ماهر، علی ابرازه، سیما مرزبان،
دوره ۲۰، شماره ۰ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: آموزش مبتنی بر شایستگی به دنبال کاهش شکاف بین بازار کار و سیستم آموزش آکادمیک است. با توجه به مشکلات فارغالتحصیلان رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی در بازار کار، این پژوهش با هدف روزآمدسازی برنامه درسی این رشته براساس صلاحیتهای شغلی مورد انتظار سیستم سلامت انجام شد.
روشها: پژوهش به صورت کیفی با روش گروه متمرکز در دانشکده مدیریت و آموزش پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال ۱۳۹۸ انجام شد. برای بحث گروهی تعداد ۱۳ نفر از اعضای هیأتعلمی و کارشناسان، فارغالتحصیل شاغل و دو نفر از مدیران بیمارستانها جهت شناسایی تفاوت آموختههای دانشگاهی و نیازمندیهای بازار کار و سپس ارزیابی محتوا و سرفصل دروس مقطع ارشد رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی انتخاب شدند. در پایان با رسیدن به اجماع نظر گروه، یادداشت برداری از نتایج مورد توافق انجام شد.
نتایج: مهمترین صلاحیتهای مورد نیاز فارغالتحصیلان، رهبری مؤثر گروه کاری، ارتباط با ذینفعان و حل مسأله در بخشهای بالینی شناسایی شدند. برای پوشش نارسایی موجود، ایجاد تغییراتی در محتوای آموزش موجود از جمله در درس سیستمهای اطلاعرسانی، آشنایی با اهمیت تصمیمگیری مبتنی بر شواهد، در درس روش پژوهش، مهارتهای شناخت/اولویت دهی/توصیف مشکل، در درس زبان، صلاحیتهای درک و تدوین متون علمی بینالملل، در درس آمار حیاتی، آشنایی و استفاده از نرمافزارهای کاربردی وروزآمد پردازش/تحلیل داده مدیریت و در برنامه استراتژیک، مهارت ارتباط با ذینفعان مشخص گردید.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای پژوهش پیشنهاد شد واحدهای جدیدی برای تأمین صلاحیتهای مورد انتظار به برنامه درسی اضافه یا جایگزین برخی از آنها شود، ولی با توجه به این که تغییر کوریکولوم آموزشی در ایران فرایندی زمانبر است، اعمال تغییراتی معناداردر محتوای دروس موجود با حفظ عناوین فعلی پیشنهاد میگردد.
سمانه دهقان انبوی، فاطمه علی اکبری، زینب جوکار، فریده نجفی، مرضیه محمودی،
دوره ۲۱، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: راهبردهای مقابلهای مجموعهای از تلاشهای شناختی و رفتاری فرد است که در جهت تعبیر و تفسیر و اصلاح یک وضعیت تنشزا به کار میرود. دانشجویان نیز در موقعیتهای پرتنش تحصیلی جهت افزایش اشتیاق تحصیلی خود، بهتر است از راهبردهای مقابلهای استفاده کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی بین راهبردهای مقابلهای و اشتیاق تحصیلی در دانشجویان علوم پزشکی بوشهر انجام شد .
روشها: این پژوهش توصیفی همبستگی با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی در ۲۳۲ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بوشهر در مقطع کارشناسی انجام شد. ابزار مورد استفاده در این مطالعه شامل سه پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و اشتیاق تحصیلی فردریکز بلومنفیلد Fredricks)& (Blumenfeld و فرم کوتاه مقیاس مقابله با شرایط استرس اندلرو پارکر (Endler, Parker) بود. تحلیل آماری دادهها با آزمون تی مستقل و پیرسون با سطح معناداری ۰۵/۰ انجام شد.
نتایج: میانگین سنی دانشجویان ۷۲/۷۵±۲/۲۱ و اکثر آنها (۸۶درصد) مجرد بودند. میانگین نمره اشتیاق تحصیلی دانشجویان ۵۱/۰ ±۷۹/۲ (از مجموع ۵) بود میانگین نمره راهبردهای مقابلهای ۴۳/۰± ۹۹/۲ بود. یافتهها نشان داد بین نمره راهبرد مقابلهای و نمره اشتیاق تحصیلی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد (۰۰۱/۰(p=.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بیانگر آن بود که متغیر اشتیاق تحصیلی در پیشبینی راهبردهای مقابلهای در دانشجویان از اهمیت ویژهای برخوردار است. در نتیجه هدایت دانشجویان در مسیر صحیح، پیامدهای آموزشی مثبتی را به دنبال خواهد داشت.
سروه محمدی، بهزاد ایمنی، اشکان کریمی، رویا نجفی وثوق،
دوره ۲۴، شماره ۰ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
مقدمه: رویکردهای آموزشی بهعنوان ابزارهایی برای بهبود عملکرد بالینی و همچنین کمک به مدیریت اضطراب پنهان میتواند مورد توجه قرار گیرد. این مطالعه به مقایسه تأثیر آموزش مبتنی بر تفکر انعکاسی و آموزش مبتنی بر شایستگی بر اضطراب پنهان دانشجویان اتاق عمل، میپردازد.
روشها: این پژوهش یک مطالعه نیمهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون بود که در سال ۱۴۰۳ انجام شد. شرکتکنندگان ۵۰ نفر دانشجوی کارشناسی پیوسته تکنولوژی اتاق عمل دانشگاه علوم پزشکی همدان بودند. جمعآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و اضطراب اسپیلبرگر (Spielberger's)انجام شد. دانشجویان به روش تصادفی انتخاب شدند و به دو گروه آموزش مبتنی بر تفکر انعکاسی و آموزش مبتنی بر شایستگی تقسیم شدند و به هر گروه ۲۵ نفر تخصیص یافت. دادهها با استفاده از آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف و من ویتنی، تیتست زوجی، ویلکاکسون در نرمافزار SPSS ۱۹ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
نتایج: نتایج نشان داد که نمرات اضطراب پنهان قبل (۰/۵۸۵±۲۵/۳۲) و بعد از (۲/۳۶±۲۴/۴۴) آموزش مبتنی بر تفکر انعکاسی تفاوت آماری معنیداری نداشتند.(P> ۰,۵) در گروه آموزش مبتنی بر تفکر شایستگی نیز بین میانگین نمرات اضطراب پنهان قبل (۵/۵۴±۲۵/۴۴) و بعد از (۲/۰۰±۲۴/۰۰) آموزش تفاوت آماری معنیداری دیده نشد (P> ۰.۵). در مقایسه دو گروه آموزش مبتنی بر تفکر انعکاسی و آموزش مبتنی بر تفکر شایستگی میزان تغییراضطراب پنهان بین دو گروه به لحاظ آماری معنی دار وجود نداشت (P> ۰.۵).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش مبتنی بر تفکر انعکاسی و آموزش مبتنی بر شایستگی بر روی میزان اضطراب پنهان دانشجویان تکنولوژی اتاق عمل تأثیرگذار نیست. پیشنهاد میشود در مطالعات آینده بررسی دقیقتر عوامل مؤثر بر اضطراب پنهان، استفاده از روشهای ترکیبی آموزشی و ارزیابی بلندمدت تاثیر آنها، مورد برنامهریزی قرار گیرد.