۳ نتیجه برای مصطفوی
علیرضا باهنر، پیمان چلبی، احسان مصطفوی، سیده منوّر یزدی،
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: در سالیان اخیر مشکلاتی نظیر عدم علاقه به حرفه، عدم ثبات شغلی، و عدم موفقیت در کار بین دانشآموختگان دامپزشکی کشور افزایش یافته است. در این مطالعه جهت علتیابی مشکلات فوق به بررسی میزان همخوانی تیپ شخصیتی دانشجویان دامپزشکی کشور با رشته تحصیلی آنها پرداخته شده است. روشها: مطالعه پیمایشی حاضر با استفاده از پرسشنامه شغلی شخصیتی هالند و به صورت توصیفی از ۲۵۰ نفر از دانشجویان جدیدالورود دکترای عمومی در دانشکدههای دامپزشکی دانشگاههای دولتی تهران، شیراز و شهرکرد، و دانشگاههای آزاد شهرکرد، کرج و کازرون به عمل آمد. نتایج: تیپ شخصیتی غالب محیط دامپزشکی «جستجوگر، واقع گرا، اجتماعی» میباشد. همخوانی تیپ شخصیتی دانشجویان مورد مطالعه به ترتیب ۰۹/۵۹ درصد همخوانی کامل، ۳۶/۱۷ درصد همخوانی متوسط، ۸۱/۱۲ درصد همخوانی پایین و ۷۴/۱۰ درصد ناهمخوان با رشته دامپزشکی بود. نتیجهگیری: با توجه به اینکه قریب به یک چهارم از دانشجویان دامپزشکی مورد مطالعه از لحاظ تیپ شخصیتی با همخوانی پایین یا کاملاً ناهمخوان با رشته بودهاند، توصیه میشود در سالهای آینده به منظور پذیرش دانشجویان، از تستهایی مانند هالند به منظور هدایت تحصیلی برای ورود به این رشته استفاده شود تا هم خودِ فرد از تحصیل و فعالیت در این محیط احساس رضایت داشته باشد و هم محیط دامپزشکی کشور در سالهای آینده با داشتن چنین دانشجویانی ارتقا یابد.
نیکو یمانی، کبری صالحی، نیر سادات مصطفوی، مهسا شکور،
دوره ۱۳، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: یکی از موضوعات مطرح در آموزش امروزی تلفیق تکنولوژیهای جدید با آموزش است که در این میان در دهههای اخیر فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) بیش از بقیه تکنولوژیها در آموزش به کار میرود. هدف از انجام این مطالعه بررسی نقش برخی از عوامل زمینهای در آشنایی و بهکارگیری فناوری اطلاعات توسط اعضای هیأتعلمی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود.
روشها: دراین پژوهش توصیفی مقطعی که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد، ۲۳۴ نفر از اعضای هیأتعلمی به صورت نمونهگیری ساده سهمیهای وارد مطالعه شدند. ابزار مطالعه، پرسشنامه محققساخته برای بررسی میزان استفاده و آشنایی با فاوا بود که روایی محتوای آن توسط ۱۰ نفر از اساتید حوزه آموزش تأیید شد و پایایی آن بر اساس الفا کرونباخ ۸۵/۰ به دست آمد. پس از جمعآوری اطلاعات با کمک آزمونهای آماری توصیفی و استنباطی تحلیل دادهها انجام شد.
نتایج: یافتههای حاصل از اطلاعات ۲۰۱ پرسشنامهها تکمیل شده نشان داد، میانگین نمره خود ارزیابی آشنایی با کامپیوتر از مجموع ۵ نمره ۱۵/۱±۹۸/۳ و آشنایی با اینترنت ۷۱/۰±۹۸/۲ بود. آشنایی با کامپیوتر مردها، بیشتر از زنان، استادیارها بیش از دیگر مرتبههای علمی و مقطع سنی کمتر از ۳۵ سال نیز بیش از بقیه بود و این اختلافها معنادار بود(۰۵/۰p<). در بررسی رابطه آشنایی و بهکارگیری کامپیوتر و اینترنت با سابقه تدریس همبستگی منفی و معنادارمشاهده شد(۰۵/۰p<). ۲/۶۲% اساتید سه الی چهار ساعت و بیشتر از چهارساعت از کامپیوتر استفاده میکردند. میزان بهکارگیری کامپیوتر در سن کمتر از ۳۵ سال بیش از بقیه و در بین گروههای بالینی و غیر بالینی نیز اختلاف معنادار بود(۰۵/۰ p<).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش میزان آشنایی و بهکارگیری فاوا در بین همه گروههای اعضای هیات علمی کمتر از حد انتظار و در عین حال یکسان نبوده و با افزایش سن و بالینی بودن هیات علمی، میزان بهکارگیری فاوا کاهش مییابد و لازم است این متغیرها در برنامههای توانمندسازی اساتید در نظر گرفته شود.
لیلا دشمنگیر، رحیم خدایاری زرنق، بیژن گرایلی، مینو علیپوری سخا، حکیمه مصطفوی،
دوره ۲۱، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: بازنگری برنامههای درسی با نگرش نو به دانش، مهارت و یادگیری، گامی در جهت روزآمد کردن محتوای آموزشی رشتههای دانشگاهی است. این مطالعه با هدف بازنگری برنامه درسی رشته دکتری سیاستگذاری سلامت بر مبنای توانمندیهای مورد نیاز دانشآموختگان انجام شد.
روشها: در این پژوهش از نوع بازنگری برنامه درسی، بر اساس الگوی تعدیل شده دنیس (Dennis) در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تبریز (۱۳۹۵-۱۳۹۷)، از ترکیبی از روشهایی همچون مرور متون و مستندات، مطالعه تطبیقی، مصاحبه، بحث گروهی متمرکز و پنل خبرگان استفاده شد. مطالعه در چهار مرحله شامل نیازسنجی، تبیین توانمندیهای موردنیاز دانشآموختگان، اصلاح، تغییر و بازنویسی اولیه برنامه درسی و نهاییسازی برنامه درسی انجام شد. در پایان، برنامه درسی نهایی به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ارسال شد. دادهها با استفاده از رویکرد چارچوب مفهومی و به روش تحلیل محتوای هدایت شده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: یافتههای مطالعه منجر به طراحی محتوای دوره براساس پیامدهای دوره، نقشها و وظایف دانشآموختگان این رشته گردید. توانمندیهای دانشآموختگان در ۵ محور شامل سیاستسازی و سیاستگذاری، تحلیل سیاست، ارتباطی، رهبری و اجتماعی، آموزش و پژوهش استخراج گردید. برخی دروس حذف و برخی اضافه گردید. تغییرات لازم در محتوای دروس تخصصی با توجه به تصویب رشتههای مشابه و توجه به دروس اختیاری در راستای تخصصی نمودن انجام شد.
نتیجهگیری: بازنگری و اجرای برنامه درسی دوره دکتری تخصصی سیاستمنجر به هدفمندتر شدن فرآیند یاددهی- یادگیری، پیادهسازی آموزش مبتنی بر توانمندی، افزایش دانش تخصصی و مهارتهای فنی دانشآموختگان میگردد. پیشنهاد میشود توجه ویژهای به این موضوع شود و ضرورتها، چالشها و راهکارهای متناسب جهت بازنگری صحیح و علمی رشتههای مختلف حوزه آموزش علوم پزشکی و پیراپزشکی بررسی شود.