۹ نتیجه برای عسکری
غلامرضا گودرزی، سجاد خسروی، روح اله عسکری،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
مقدمه: از آنجا که امروزه یکی از شاخصهای اصلی سنجش توسعه یافتگی کشورها، سهم یک جامعه در تولید دانش است، ارزیابی عملکرد واحدهای آموزشی و به تبع آن ارتقای کارایی آنها اهمیت دو چندان یافته است. هدف این پژوهش بررسی کارایی گروههای آموزشی منتخب دانشگاه علوم پزشکی کرمان با استفاده از روش تحلیل فراگیر دادهها (Data Envelopment Analysis: DEA) است.
روشها: پژوهش حاضر مطالعهای توصیفی - تحلیلی بوده که به روش مقطعی در سال ۱۳۸۹ در دانشگاه علوم پزشکی کرمان صورت پذیرفته است. در این پژوهش، کارایی شش گروه آموزشی منتخب دانشکده بهداشت و دانشکده مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی بررسی شد. ابزار جمعآوری اطلاعات، فرم جمعآوری اطلاعات بود که به تفکیک متغیرها (تعداد دانشجویان، اعضای هیأتعلمی، تعداد کتب تألیفی و ترجمه اعضای هیأتعلمی، تعداد مقالات علمی و پژوهشی) در نرم افزار Excel وارد و با استفاده از روش تحلیل فراگیر دادهها و از طریق نرم افزار Deap۲,۱ محاسبه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: میانگین کارایی کل، میانگین کارایی مدیریتی و میانگین کارایی مقیاس برای گروههای آموزشی مورد مطالعه به ترتیب برابر با ۸۴۷/۰، ۹۱۸/۰ و ۹۱۰/۰ بود. در مجموع نیمیاز گروههای آموزشی مورد مطالعه دارای عملکرد کارا بودند.
نتیجهگیری: گروههای آموزشی با نمره ارزیابی عملکرد (کارایی) کمتر از یک، برای رسیدن به حداکثر کارایی باید ستاندههای پژوهشی خود را با ارائه طرحهای پژوهشی بیشتر، مقالات و یا چاپ کتاب افزایش دهند و همچنین این گروهها باید نهادههای آموزشی (تعداد دانشجو) و اعتبارات خود را بر اساس مقادیر مازاد مشخص شده در قالب یک برنامه بلندمدت کاهش دهند.
مریم دارابی امین، زهره یزدی، مسعود دارابی، شبنم فایضی، میترا عسکری، رامین سرچمی،
دوره ۱۳، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده
مقدمه: فرایند آموزش به عنوان یکی از پایههای مهم توسعه در جوامع بشری میباشد. ظهور علم فنآوری اطلاعات با ایجاد روشهای متنوع، فرایند آموزش را تحت تأثیر قرار داده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی زیرساختها و آمادگی اساتید دانشگاه علوم پزشکی قزوین جهت پیادهسازی آموزش الکترونیک میباشد.
روشها: در این مطالعه توصیفی از یک پرسشنامه با مقیاس لیکرت که در ۵ زیر حیطه آمادگی فرهنگی، بستر تکنولوژی، دانش، پذیرش دانشجویان و دسترسی طبقهبندی شده بود، جهت بررسی آمادگی ۷۰ نفر از اعضای هیأتعلمی استفاده شد. آمادگی زیرساختهای تکنولوژی، برنامه استراتژیک، چارت سازمانی، تجهیزات، تهیه محتوا و وضعیت منابع نیز با یک چک لیست ارزیابی گردید.
نتایج: میانگین نمره آمادگی برای راهاندازی آموزش الکترونیک در حیطههای مختلف، به ترتیب ۳۷/۰±۳۶/۳ برای آمادگی فرهنگی، ۴۹/۰±۷/۲ بستر تکنولوژی، ۳۸/۰±۶۹/۳ دانش، ۶۶/۰±۳۰/۳ پذیرش دانشجویان و ۷۷/۰±۹۶/۱ برای دسترسی بود. نمره پذیرش آموزش الکترونیک در زنان به طور معناداری بیشتر بود. هشتاد درصد از افراد زیرساختهای مربوط به دسترسی و ۹۰% ایشان زیرساختهای مربوط به وضعیت نیروی انسانی را مهمترین مشکلات در بخش زیرساختها معرفی کردند.
نتیجهگیری: به طور کلی وضعیت پذیرش آموزش الکترونیک در دانشگاه علوم پزشکی قزوین مطلوب است؛ هر چند ضعف زیرساختها شامل نیروی انسانی، دسترسی و تخصیص عادلانه منابع مالی به عنوان عوامل بازدارنده راهاندازی آموزش الکترونیک میباشند. با توجه به نگرش مثبت به این شیوه آموزشی، میتوان با تمرکز بر روی این موارد نسبت به راهاندازی آموزش الکترونیک در دانشگاه اقدام کرد.
روشنک ابوترابی، بتول هاشمی بنی، مرضیه عسکری مقدم، عباس قاری علویجه،
دوره ۱۵، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: یافتههای برخی مطالعات نشان داده است که استفاده از ارزشیابی تکوینی در کنار ارزشیابی تراکمی منجر به بهبود کیفیت آموزش، افزایش انگیزه مطالعه و تقویت یادگیری خودراهبر دانشجویان میشود. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ارزشیابی تکوینی علاوه بر ارزشیابی تراکمی بر میزان یادگیری دروس آناتومی و بافتشناسی دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گردید.
روشها: دراین مطالعه نیمه تجربی کلیه دانشجویان پزشکی که دروس آناتومی و بافتشناسی رادر نیمسال دوم ۹۱-۹۰ (گروه شاهد) و نیمسال اول ۹۲-۹۱ (گروه تجربی) اخذ نموده بودند، به روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند. از ارزشیابی تکوینی به عنوان یک مداخله آموزشی در کنار ارزشیابی تراکمی پایان ترم استفاده شد. تعداد دانشجویان گروه تجربی در درس آناتومی شامل ۵۴ نفر و در گروه شاهد ۶۴ نفر بودند. تعداد دانشجویان گروه تجربی و شاهد در درس بافتشناسی برابر و شامل ۶۰ نفر بود. دادههای جمعآوری شده به وسیله آمار توصیفی و استنباطی(آزمون تی مستقل) تحلیل شد.
نتایج: میانگین نمرات آزمونهای درس آناتومی سروگردن گروه تجربی ۰۱/۲±۸۹/۱۱ و گروه شاهد ۷۳/۲±۳۲/۱۳ به دست آمد. مقایسه میانگین نمرات در دو گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری را نشان داد (۶۰۵/۲, t=۰۱۲/۰p=). میانگین نمرات آزمونهای درس بافتشناسی گروه تجربی ۲۷/۲±۵۰/۱۳ و گروه شاهد ۵۸/۲±۸۲/۱۳ به دست آمد که مقایسه میانگین نمرات دو گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری مشاهده نگردید (۷۶۵/۰, t=۴۴۷/۰p=).
نتیجهگیری: استفاده از ارزشیابی تکوینی در قالب آزمونهای چهارگزینهای نه تنها باعث افزایش نمرات دانشجویان به عنوان ملاک یادگیری آنان نشده است بلکه در درس آناتومی سروگردن باعث کاهش معنا دار نمرات و یادگیری آنها شده است.
حبیب اله رضایی، بهاره بهمن بیجاری، امین بیگزاده، سیدمصطفی سید عسکری، الهام خدیر،
دوره ۱۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: تعهد سازمانی و رضایت شغلی دو عامل مهم در پیشگویی رفتار سازمانی هستند. اگر تعهد سازمانی و رضایت شغلی در سیستم آموزشی درمانی رعایت شود در نهایت سبب جلب رضایت بیمار و کارکنان و ارتقا سیستم خواهند شد. هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان تعهد سازمانی و رضایت شغلی پرستاران در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود.
روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی جامعهی آماری شامل ۱۰۵۸ نفر از پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال ۱۳۹۳ بودکه ۲۸۱ نفر به عنوان حجم نمونه به صورت تصادفی طبقهای نسبتی انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات در این مطالعه پرسشنامه رضایت شغلی لوتانز (Luthans) و تعهد سازمانی آلن ومیر (Allen & Meyer) بود. روایی و پایایی این پرسشنامه در ایران به تأیید رسیده بود. دادهها با استفاده از آمارتوصیفی و آزمونهای آماری ناپارامتری ضریب همبستگی اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: در نهایت۲۵۰ نفر پرسشنامههای مربوطه را تکمیل نمودند. از این تعداد ۲۰۰ نفر زن (۸۰ درصد) و ۵۰ نفر مرد (۲۰ درصد) بودند. ۶/۵۹ درصد از پرستاران مورد مطالعه از شغل خود رضایت زیاد داشتند و ۳/۶۲ درصد دارای تعهد سازمانی متوسط بودند. بین تعهد سازمانی و رضایت شغلی همبستگی معناداری وجود داشت (۰۵/۰p-value<) (۲/۰=r).
نتیجهگیری: با توجه به وجود رابطه مثبت بین رضایت شغلی و تعهد سازمانی پیشنهاد میگردد وضعیت رضایت شغلی پرستاران در کشور در یک مطالعه جامع بررسی گردد تا با شناخت مشکلات موجود در جهت ارتقا و افزایش کیفیت خدمات گام مؤثر برداشته شود.
مریم پورمیرزایی، قاسم عسکری زاده،
دوره ۱۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
مقدمه: با توجه به این که اعتیاد به اینترنت پدیدهای مزمن و همراه با صدمات جدی است و استفاده نامناسب از اینترنت در بین دانشجویان رو به افزایش است این پژوهش با هدف پیشبینی اعتیاد به اینترنت بر اساس عوامل زمینه ساز مانند تیپ شخصیتی D و سبکهای شوخطبعی و بررسی رابطه آن با عملکرد تحصیلی انجام شد.
روشها: در این پژوهش توصیفی همبستگی جامعه پژوهش کلیه دانشجویان رشته پزشکی دانشگاه شهید باهنر کرمان به تعداد
۶۰۰ نفر در سال ۱۳۹۴ بودند که ۲۷۰ نفر از آنها با استفاده از جدول کرجسی مورگان و روش نمونهگیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامههای اعتیاد به اینترنت یانگ (Young)، تیپ شخصیتی D دنولت (Denollet) و سبکهای شوخطبعی مارتین(Martin) جمعآوری شدند. از معدل نیز برای سنجش عملکرد تحصیلی استفاده شد. دادهها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (رگرسیون گام به گام و آزمون t) تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نتایج نشان داد که بین دانشجویان دارای تیپ D و تیپ غیر D از نظر سبکهای شوخطبعی خود ارتقایی (۰۰۰۱/۰=p) و خودشکنانه (۰۱/۰=p) و اعتیاد به اینترنت (۰۰۱/۰=p) تفاوت معنادار وجود دارد و مؤلفه هیجان منفی و سبک شوخطبعی خود شکنانه در مجموع ۲۳ درصد از واریانس اعتیاد به اینترنت را پیشبینی میکند (۰۳۸/۰p=, ۰۰۰۱/۰=p). همچنین اعتیاد به اینترنت با کاهش عملکرد تحصیلی هم بسته است (۰۴۷/۰=p).
نتیجهگیری: با توجه به نقش بیشتر تیپ شخصیتی D در پیشبینی اعتیاد به اینترنت، پیشنهاد میشود هنگام ارزیابی اعتیاد به اینترنت، تیپ شخصیتی افراد در نظر گرفته شود و به تأثیر اعتیاد به اینترنت بر عملکرد تحصیلی دانشجویان توجه شود.
الهام سلطانی بناوندی، قاسم عسکری زاده،
دوره ۲۰، شماره ۰ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: سرزندگی تحصیلی به عنوان یکی از سازههای روانشناسی مثبتنگر متأثر از عوامل خانوادگی و روانشناختی است. از میان عوامل خانوادگی مؤثر بر سرزندگی تحصیلی میتوان به انعطافپذیری خانواده و از بین عوامل روانشناختی میتوان به ذهنآگاهی و تفکر انتقادی اشاره نمود. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی سرزندگی تحصیلی بر اساس انعطافپذیری خانواده و ذهنآگاهی با واسطهگری تفکر انتقادی انجام شد.
روشها: این پژوهش همبستگی از نوع تحلیل رگرسیون بود. در این مطالعه ۴۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تصادفی انتخاب شدند و به مقیاسهای انعطافپذیری خانواده، ذهنآگاهی، تفکر انتقادی و سرزندگی تحصیلی پاسخ دادند. سپس دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مطابق با مراحل بارون و کنی (Baron, & Kenny) مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نتایج تحلیل رگرسیون مطابق با مراحل بارون و کنی نشان داد که انعطافپذیری خانواده (۰۲/۰>P ,۲۰/۰β = ) و ذهنآگاهی (۰۰۳/۰>P ,۲۶/۰β = ) پیشبینیکنندهی مثبت سرزندگی تحصیلی هستند. انعطافپذیری خانواده (۰۰۱/۰> P ,۴۷/۰β = ) و ذهنآگاهی (۰۰۱/۰>P ,۲۷/۰β = )، تفکر انتقادی را نیز به صورت مثبت و معنادار پیشبینی میکنند. علاوه بر این، یافتهها نمایان ساخت که تفکر انتقادی، سرزندگی تحصیلی را به صورت مثبت پیشبینی میکند (۰۰۱/۰>P ,۳۶/۰β = ). در نهایت، نتایج حاکی از آن بود که تفکر انتقادی در رابطهی بین انعطافپذیری خانواده و ذهنآگاهی با سرزندگی تحصیلی نقش واسطهای ایفا میکند.
نتیجهگیری: انعطافپذیری خانواده و ذهنآگاهی با افزایش تفکر انتقادی موجبات سرزندگی تحصیلی در دانشجویان و مواجههی آنان با عوامل استرسزای تحصیلی را فراهم میآورند.
الهام سلطانی بناوندی، قاسم عسکری زاده، مهشید تجربه کار،
دوره ۲۰، شماره ۰ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: خودشفقتورزی به عنوان یکی از مفاهیم بنیادین، متأثر از عوامل روانشناختی است. از میان عوامل روانشناختی مؤثر بر خودشفقتورزی میتوان به معنای زندگی و راهبردهای مقابله با تنیدگی اشاره کرد. این پژوهش با هدف پیشبینی خودشفقتورزی بر اساس معنای زندگی با میانجیگری راهبردهای مقابله با تنیدگی صورت پذیرفت.
روشها: این پژوهش همبستگی از نوع تحلیل رگرسیون بود. در این مطالعه ۳۹۳ نفر (۱۴۴ پسر و ۲۴۹ دختر) از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تصادفی انتخاب شدند و به مقیاسهای معنای زندگی، راهبردهای مقابله با تنیدگی و خودشفقتورزی پاسخ دادند. سپس دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مطابق با مراحل بارون و کنی(Baron, & Kenny) مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج: معنای زندگی پیشبینیکنندهی مثبت و معنادار خودشفتورزی است. همچنین نتایج حاکی از آن بود که معنای زندگی، راهبرد مسألهمدار را به صورت مثبت و معنادار و راهبردهای هیجانمدار و اجتنابمدار را به صورت منفی و معنادار پیشبینی میکند. از میان راهبردهای مقابله با تنیدگی نیز تنها راهبرد مسألهمدار خودشفقتورزی را به صورت مثبت پیشبینی میکند. در نهایت نتایج نمایان ساختند که راهبرد مقابلهای مسألهمدار در رابطهی بین معنای زندگی با خودشفقتورزی نقش میانجی ایفا میکند.
نتیجهگیری: معنای زندگی با بهبود و تأثیرگذاری بر راهبرد مقابلهای مسألهمدار موجبات خودشفقتورزی در دانشجویان و مواجههی آنان با عوامل استرسزای زندگی را فراهم میآورد.
محمد زارع، محمد رضا نیلی، خدیجه علی آبادی، اسماعیل زارعی زوارکی، محمد عسکری،
دوره ۲۲، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
مقدمه: هدف از یادگیری الکترونیکی ایجاد شرایط مطلوب یادگیری در فرآیند یاددهی- یادگیری است. یکی از معیارهای موفقیت در این دورهها آگاهی نسبت به این روش یادگیری و استفاده مناسب از آن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش الکترونیکی همزمان و ناهمزمان بر عملکرد تحصیلی دانشجویان انجام شد.
روشها: این پژوهش کاربردی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و گروه کنترل و آزمایش بود. جامعهآماری کلیه دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی همدان در نیمسال دوم سال تحصیلی ۱۴۰۰ بود (۲۶۰ نفر). از این جامعه آماری ۳۰ نفر به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند (هر گروه ۱۵ نفر). در ابتدا پیشآزمون عملکرد تحصیلی از هر دو گروه گرفته شد. پس از آن گروه کنترل محتوای درس روانشناسی را در قالب آموزش الکترونیکی ناهمزمان و گروه آزمایش همان محتوا را در قالب آموزش الکترونیکی همزمان آموزش دیدند. سپس، پسآزمون عملکرد تحصیلی از هر دو گروه گرفته شد. ابزار مورد استفاده شامل آزمون عملکرد تحصیلی با ۲۰ سؤال عینی از درس روانشناسی بود. روایی این ابزار از طریق تأیید متخصصین روانشناسی احراز شد. پایایی ابزار از طریق آلفای کرونباخ برای پیشآزمون ۸۱/۰ و پسآزمون ۷۹/۰ محاسبه گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون آماری کوواریانس تحلیل شد.
نتایج: نتیجه نشان داد، بین نمره عملکرد تحصیلی درس روانشناسی در پسآزمون دو گروه آموزش دیده به روش همزمان تفاوت معناداری وجود دارد (۰۰۱/۰>p)؛ استفاده از آموزش الکترونیکی هم زمان در گروه آزمایش موجب افزایش میزان عملکرد تحصیلی در درس روانشناسی شده است.
نتیجهگیری: بر اساس هدف از فرآیند یاددهی-یادگیری الکترونیکی، استفاده از آموزش همزمان موجب بهبود عملکرد تحصیلی یادگیرندگان میشود. بنابراین برنامهریزی و استفاده از این روش توصیه میشود.
تازههای تحقیق
محمد رضا نیلی: Google Scholar,Pubmed
علی عسکری، فخرالدین فیضی، زهره وفادار، محسن ملاهادی،
دوره ۲۳، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: پرستاران نقش بهسزایی در بهبود عملکرد بیمارستان و در نتیجه ارتقای سطح سلامت جامعه دارند. نگرانی در مورد وضعیت آمادگی پرستاران جدیدالورود بهعلت ناکافی بودن آموزشهای کارشناسی پرستاری مورد توجه قرار گرفته است. لذا مطالعه حاضر با هدف طراحی بسته آموزشی برای آشنایی، یادآوری و توانمندسازی پرستاران جدیدالورود در بیمارستان بقیها... (عج) انجام شد.
روشها: مطالعه حاضر براساس مدل،ADDIE ، در سال ۱۴۰۱ و براساس پنج مرحله: تجزیه و تحلیل، طراحی، توسعه، اجرا و ارزشیابی انجام شد. در مرحله تجزیه و تحلیل ابتدا نیازسنجی بهمنظور تأیید ضرورت تدوین بسته آموزشی پرستاران جدیدالورود در چندین جلسه مشورتی با افراد خبره جمعآوری و جمعبندی گردید. در مرحله طراحی جهت تعیین عناوین بسته آموزشی و نظرخواهی از افراد خبره از روش دلفی استفاده شد. در مرحله توسعه محتوا در مورد عناوین پیشنهادی از منابع مختلف اعتباربخشی در بسته آموزشی استفاده شد. در نهایت و بعد از جمعبندی مراحل مطالعه، بسته آموزشی پرستاران جدیدالورود نهایی شد.
نتایج: از ۵۹ عنوان پیشنهادی براساس نظر خبرگان ۳۹ عنوان وارد بسته آموزشی نهایی شدند. از مهمترین موارد میتوان به استاندارد تحویل بیمار (ISBAR)، تلفیق دارویی، فرآیند هموویژولانس، دستورالعمل ترخیص ایمن، رعایت بهداشت دست، شناسایی صحیح و فعال بیماران، مراقبت و پیشگیری از سقوط، زخم بستر و ترومبوآمبولی در بیماران، دارودهی صحیح، پیشگیری و دستورالعمل مواجهه شغلی، احتیاطات استاندارد و ایزولاسیون و نظام سندرمیک نام برد.
نتیجهگیری: بسته آموزشی طراحی شده برای پرستاران جدیدالورود که مبتنی بر نیازهای واقعی و درک شده پرستاران و همچنین مبتنی بر اجماع نظر پرستاران و خبرگان است، میتواند در ارتقاء توانمندی حرفهای پرستاران جدیدالورود نقش موثری داشته باشد.