۳ نتیجه برای عبدالملکی
صدیقه مومنی، وحید عشوریون، محمد رضا عبدالملکی، علی رضا ایرج پور، کریم ناصری،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: ایست قلبی ریوی یکی از مهمترین فوریتهای پزشکی است، تحقیقات نشان میدهد که ۲۰ تا ۳۰ درصد از این بیماران با انجام CPR موثر قابل برگشت به حیات هستند. آموزش احیا به روش بین حرفهای میتواند عملکرد تیمی را در تیم احیا افزایش دهد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر آموزش بین حرفهای بر عملکرد تیمی اعضای تیم احیا میباشد. روشها: این مطالعه یک مطالعه نیمه تجربی گروه گواه نامعادل است. این مطالعه در دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سال ۱۳۸۹ اجرا گردید. برای انجام این مطالعه ابتدا یک راهنمای یادگیری بین حرفهای جهت آموزش احیای قلبی ریوی تهیه شد و سپس تعداد ۶۰ نفر از کارکنان مراقبت سلامت به صورت لایهای از بین پزشکان، پرستاران، و تکنسینهای بیهوشی و اتاق عمل انتخاب شدند و در دو گروه مداخله و شاهد قرار گرفتند.گروه شاهد با روش رایج و گروه مداخله به روش بین حرفهای و به کمک راهنمای یادگیری آموزش دیدند. برای سنجش عملکرد تیمی چک لیستی طراحی شد و در دو گروه، پیش آزمون و پس آزمون عملکرد تیمی به عمل آمد. نتایج به به دست آمده با استفاده از آزمون Mann withny U Test و با نرمافزار SPSS تحلیل شد. نتایج: نتایج به به دست آمده حاکی از آن بود که نمره آزمون عملکرد تیمی گروه مداخله به طور معناداری نسبت به قبل از مداخله افزایش یافت(۰۰/۰P=)، و نیز نمره آزمون عملکرد تیمی بعد از مداخله در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد به طور معنا دار بالاتر بود(۰۰/۰P=). نتیجهگیری: آموزش در کنار سایر حرفهها و استفاده از روشهای یادگیری فعال میتواند باعث ارتقا عملکرد تیمی شده و افرادی با مهارتهای چندگانه تربیت نماید. این آموزش میتواند باعث بهبود ارتباط بین حرفههای مختلف شده و تیم منسجمی از افراد مسؤولیت پذیر تربیت نماید که نتیجه آن ارائه مراقبتی با کیفیت بالاتر به بیماران و بهبود پیامدهای بیماری است.
محمد رضا عبدالملکی، وحید عشوریون، صدیقه مومنی، یدالله زارع زاده، محمد زاهد رخزادی،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: در انجام مهارتهای بالینی داشتن دانش کافی و به روز، داشتن انگیزه کافی برای کار در محیطهای بالینی، و نیز دانستن شیوه انجام مهارتها از اساسیترین مفاهیم مراقبت از بیمار است. در این طرح تأثیر آموزش مبتنی بر راهنمای یادگیری بر کسب صلاحیت بالینی و رضایتمندی فراگیران را مورد بررسی قرار دادیم. روشها: این طرح یک مطالعه نیمه تجربی بود، که بر روی ۳۷ نفر از دانشجویان پرستاری که کارآموزی بخش CCU را میگذراندند انجام شد. ابتدا راهنمای یادگیری با استفاده از روش علمی طراحی آموزشی تهیه شد، سپس دانشجویان به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. گروه شاهد کارآموزی خود را به شیوه معمول سپری کرده و گروه مداخله بعد از گروه شاهد دوره کارآموزی را با استفاده از راهنمای یادگیری طی کردند. در پایان دوره برای دو گروه شاهد و مداخله یک آزمون OSCE برگزار گردید. دادههای به دست آمده با استفاده از نرمافزار SPSS و با Independent T Test بررسی گردید. نتایج: باتوجه به نتایج به دست آمده مشخص شد که گروه مداخله از نظر میزان دسترسی به اهداف آموزشی و کسب صلاحیت بالینی نسبت به گروه شاهد بهتر عمل کرده و بین نمرات به دست آمده اختلاف معناداری وجود داشت (۰۰۲/۰=p) رضایتمندی دانشجویان گروه مداخله از راهنمای یادگیری طراحی شده با استفاده از آمارههای توصیفی آنالیز شد که نتایج نشان داد ۲/۸۸ درصد دانشجویان اظهار رضایت نموده و آن را خوب ارزیابی کردند. نتیجهگیری: نتایج بالا و نیز مطالعات دیگری که در این زمینه انجام شده حاکی از آنست که استفاده از راهنمای یادگیری میتواند به عنوان یک ابزار آموزشی مفید رضایت دانشجویان را جلب نموده و برای ایجاد یادگیری معنادار کمک قابل توجهی به دانشجویان نماید.
اباصلت خراسانی، جمال عبدالملکی، حسین زاهدی،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
مقدمه: کاربرد فناوری اطلاعات در نظامهای آموزشی یک برنامه و جریان آموزشی فعال است، که آموزش نوین را برای حضور مؤثر در هزاره سوم ترسیم میکند، ولی مقدم برکاربرد آن، باید تلاش شود عوامل مؤثر بر پذیرش، بهرهوری، بهرهبرداری و استفاده از این پدیده شناسایی شود در این راستا مقاله حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر پذیرش یادگیری الکترونیکی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران بر مبنای مدل پذیرش فناوری(Technology Acceptance Model: TAM) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران صورت گرفته است. روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی است که جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۱۳۸۹ هستند که با شیوه نمونهگیری تصادفی ساده نمونهای با حجم ۳۲۱ دانشجو انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات، پرسشنامه (محققساخته بر اساس مدل پذیرش فناوری) با ضریب پایایی ۸۱/۰ است. تحلیل دادهها از طریق آمار توصیفی و همچنین آمار استنباطی از طریق تکنیک آماری مدلیابی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر تأییدی با استفاده از نرمافزار LISREL انجام گردید. نتایج: متغیرهای برداشت ذهنی از آسانی استفاده از یادگیری الکترونیکی، برداشت ذهنی از مفید بودن یادگیری الکترونیکی، نگرش دانشجویان نسبت به استفاده از یادگیری الکترونیکی و تصمیم به استفاده از یادگیری الکترونیکی به عنوان عوامل مؤثر بر پذیرش و استفاده یادگیری الکترونیکی دارای اثرات مثبت بر پذیرش و استفاده از یادگیری الکترونیکی در سطح ۰۱/۰ در میان دانشجویان هستند. نتیجهگیری: بر اساس تجزیه و تحلیل دادهها، مدل پذیرش یادگیری الکترونیکی در جامعه مورد مطالعه با توجه به شاخصهای برازش دارای برازش مناسب است. بر همین اساس قابلیت به کارگیری را در جامعه موردنظر را داراست.