۳ نتیجه برای شریفیراد
جواد جواهری، زیبا فرجزادگان ، بهزاد شمس، رویا کلیشادی، غلامرضا شریفیراد، مینا عسگری، مریم خیرمند،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: عادتهای تغذیهای ناسالم به همراه شیوهی زندگی کمتحرک در کودکان و نوجوانان، تهدیدی اساسی برای سلامت حال و آینده این گروه سنی بوده که جامعه را مستعد اپیدمی بیماریهای مزمن طی دو دهه آینده میکند. هدف این مطالعه ارزیابی روشهای مختلف آموزش سبک زندگی سالم به نوجوانان از نظر قابلیت اجرا و کاربردی بودن در محیط مدارس، از دیدگاه ذینفعان و مجریان برنامه، به کمک الگوی CIPP میباشد.
روشها: این مطالعه از نوع ارزشیابی میدانی است که به کمک الگوی CIPP انجام شد. ششصد نفر از دانشآموزان پسر و دختر مدارس راهنمایی خمینیشهر اصفهان، به طور تصادفی به سه گروه تحت مداخله آموزش به طور مستقیم به دانشآموزان (A)، آموزش به دانشآموزان از طریق والدین (B)، آموزش به دانشآموزان از طریق مربیان (C)، تخصیص داده شدند. برنامههای آموزشی در مورد تغذیه سالم و فعالیت فیزیکی مناسب به مدت یک ماه و به سه روش مختلف ارائه گردید. ارزیابی اثربخشی به وسیله انجام مصاحبه با ذینفعان برنامه و به کمک فرمهای نظرسنجی صورت گرفت. اطلاعات مربوط به ارزشیابی برنامه برای گروههای تحت مداخله به کمک چکلیست محققساخته برگرفته از چکلیست الگوی CIPP (نسخه ۲۰۰۷ )جمعآوری گردید.
نتایج: بالاترین امتیاز ارزشیابی در مرحله «توافقات قراردادی» و «ا ثربخشی برنامه» از چکلیست الگوی CIPP به ترتیب به گروه والدین (B) و گروه دانشآموزان (A) تعلق داشت. نتایج نظرسنجی از ذینفعان برنامه (دانشآموزان- والدین – مربیان) نشان داد بالاترین امتیاز، مربوط به گروه مداخله دانشآموزان(A) است.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر موثرترین و عملیترین روش آموزش سبک زندگی سالم به نوجوانان را «آموزش مستقیم و بدون واسطه به خود آنها» معرفی میکند.
پرستو گلشیری، غلامرضا شریفیراد، فاطمه باقرنژاد،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: ارزیابی کشوری رشد کودکان نشاندهنده افت رشد در درصد زیادی از کودکان کشور میباشد. افت رشد با ابزار سادهای به نام کارت پایش رشد قابل تشخیص است، از طرف دیگر آگاهی از مراحل تکامل تغذیهای کودکان به مادران این امکان را میدهد که عملکرد خود را در مورد رفتار کودکان اصلاح نمایند. در این مورد، استفاده از برنامههای مداخلهای آموزشی، نقش مؤثری در ارتقای آگاهی و عملکرد مادران خواهد داشت. این مطالعه به منظور مقایسه دو روش آموزشی «سخنرانی» و «خود آموز» بر تغییر آگاهی و عملکرد مادران طراحی و اجرا شده است. روشها: مطالعه حاضر از نوع مطالعات نیمه تجربی بوده و بر روی ۱۰۰ نفر از مادران دارای کودک زیر ۳ سال انجام گرفت. نمونهها به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه مداخله (سخنرانی و خودآموز) قرار گرفتند. محتوای آموزشی شامل پایش رشد، تغذیه و مراحل تکامل تغذیهای کودک بود. در این مطالعه از پرسشنامهای مشتمل بر ۴۵ سؤال که روایی و پایایی آن در مطالعات قبلی تأیید شده بود، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS استفاده شد. نتایج: تفاوت آگاهی مادران نسبت به روند رشد کودک کمتر از سه سال و مراحل تکامل تغذیهای کودک قبل و سه ماه بعد از مداخله در دو گروه معنادار بوده است. در مقایسه دو روش با یکدیگر میانگین نمره آگاهی مادران در مورد روند رشد کودکان تفاوت معناداری با یکدیگر نداشت، اما در مورد مراحل تکامل تغذیهای، دو روش اختلاف معناداری با هم نشان دادند (۰۰۱/۰>p). همچنین اختلاف معناداری در مورد میانگین نمره عملکرد هر دو گروه قبل و سه ماه بعد از مداخله آموزشی وجود داشت(۰۰۱/۰>p). نتیجهگیری: آگاهی و عملکرد مادران در باره روند رشد و مراحل تکامل تغذیهای مناسب نمیباشد و آموزش به هر شیوهای مؤثر میباشد و برنامهریزی برای ارتقای سطح آگاهی و عملکرد مادران در خصوص روند و مراحل تکامل تغذیهای کودکان ضروری است.
سعید بهادری، غلامرضا شریفیراد، سیفالله فضلالهی قمشی،
دوره ۲۳، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
مقدمه: اجرای برنامههای مربوط به توانمندسازی اعضای هیأتعلمی، یکی از ابزارهای مهم ایجاد تغییر و تحول در نظام آموزش عالی میباشد. از آنجا که دانشگاه آزاد بهعنوان نهاد توسعهدهنده منابع انسانی تخصصی در مسیر دستیابی به توسعه پایدار ، نقش حساسی را بر عهده دارد، ضرورت بررسی مؤلفههای مؤثر بر توانمندسازی اعضای هیأتعلمی در آن انکارناپذیر است. لذا هدف از پژوهش حاضر، تعیین مؤلفههای مؤثر بر توانمندسازی اعضای هیأتعلمی دانشگاه آزاد قم است.
روشها: این مطالعه کیفی از نوع گراندد تئوری بوده و از نظر روش گردآوری دادهها، کیفی از نوع دادهبنیاد و جامعه آماری پژوهش، خبرگان حوزه توانمندسازی در دانشگاه آزاد قم و روش نمونهگیری مبتنی بر هدف بود. برای جمعآوری اطلاعات از مصاحبه عمیق و نیمهساختاریافته استفاده شد. پس از ۱۵مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. از اینرو نمونه انتخاب شده برابر ۱۵نفر، روش تحلیل دادهها، کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریهپردازی دادهبنیاد بود.
نتایج: بر طبق یافتهها در کدگذاری باز ۱۱ مقوله اصلی و مفاهیم مرتبط با این مقولهها مورد شناسایی قرار گرفت. همچنین در مرحله کدگذاری محوری و انتخابی، مقولهها پالایش و مؤلفههای مؤثر بر توانمندسازی اعضای هیأتعلمی در دانشگاه آزاد تعیین شد. در مدل ارائه شده، شرایط علّی شامل عوامل شخصی، عوامل مدیریتی، عوامل مرتبط به کار و حرفه است. عوامل زمینه ای، شامل مقولههای تغییر محیط سازمانی و تغییر تمایلات حرفهای و عوامل مداخلهگر در برگیرنده تغییرات محیطی و بسترهای قانونی-توسعهای است. راهبردها در مدل طراحی شده شامل راهبردهای فردی، مدیریتی-سازمانی و پیامدها در برگیرنده پیامد نگرشی و رفتاری است.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد عوامل شخصی، مدیریتی و عوامل مرتبط با کار و حرفه مؤلفههای علّی مؤثر بر توانمندسازی اعضای هیأتعلمی میباشند. لذا پیشنهاد میشود مسوولین توانمندسازی برای توانمندسازی اعضای هیأتعلمی دانشگاه آزاد قم با استفاده از راهبردهای فردی و مدیریتی-سازمانی نسبت به پیادهسازی برنامه اقدام نمایند.