جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای زارعیان

آرمین زارعیان‌جهرمی*، فضل‌الله احمدی،
دوره ۵، شماره ۲ - ( پاییز ۱۳۸۴ )
چکیده

مقدمه: نیازسنجی آموزشی یکی از مهم‌ترین مقوله‌هایی است که در بحث برنامه‌ریزی آموزشی نوین مورد توجه قرار می‌گیرد. این مطالعه در پی پاسخ‌گویی به این سؤال است که نیازهای واقعی و اصیل یادگیری در فراگیران پرستاری دوره کارشناسی چیست؟ و اساساً‌ ایشان بر اساس تجارب خود، چه محورهایی را به عنوان نیاز یادگیری مطرح می‌نمایند؟ روش‌ها: در این تحقیق کیفی به روش فنومنولوژی، از الگوی کلایزی (Colaizzi) برای بررسی تجارب فراگیران در مورد نیازهای یادگیری استفاده گردید. تعداد ۲۵ نفر دانشجوی پسر و۲۰ نفر دانشجوی دختر بر اساس نمونه‌گیری مبتنی بر هدف انتخاب و به ۴ گروه کوچک تقسیم شدند. داده‌ها به روش بحث گروهی متمرکز جمع‌آوری گردید. همچنین پژوهشگر با ۴ نفر از مربیان پرستاری مصاحبه نمود. محتوای مصاحبه با کسب اجازه از مشارکت‌کنندگان ضبط شده و در اسرع وقت نسخه‌برداری گردید و به روش تحلیل تماتیک (Thematic) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: مدل نیازسنجی فراگیر از پنج محور اصلی برنامه درسی، معلم پرستاری، امکانات محیطی و اجتماعی، مدیریت و فراگیر از یافته‌ها استخراج شد. بر این اساس، مدل نیازسنجی فراگیر محور استخراج گردید که در این مدل علاوه بر پنج محور اصلی، سه متغیر مسؤولیت‌پذیری، شناخت دقیق حرفه پرستاری و کسب آرامش خاطر از جمله متغیرهایی بودند که بر افزایش توانایی فراگیر تأثیرگذار بودند. نتیجه‌گیری: نیازسنجی معلم در مرکزیت یادگیری قرار دارد. برنامه درسی، مدیریت قدرتمند آموزشی و نیز تجهیز امکانات مورد لزوم در امر آموزش و یادگیری می‌تواند کفایت برنامه آموزشی کارشناسی پرستاری را تضمین نماید.
امیر حسین پیشگوئی، فروزان آتش زاده شوریده، امیرحسین بارباز، آرمین زارعیان،
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: با توجه به تحولات سیستم‌های آموزشی و اهمیت امر آموزش در حرفه پرستاری، ضرورت استفاده از روش‌های مناسب و نوین آموزشی، جهت دستیابی به مهارت نظری و عملی دانشجویان مشخص می‌گردد. هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر سه روش آموزشی سخنرانی، حل مسأله و خودآموز با رایانه، بر یادگیری محاسبات دارویی در بخش‌های ویژه در دانشجویان کارشناسی پرستاری است. روش‌ها: این پژوهش یک بررسی نیمه تجربی سه گروهی، با اندازه گیری قبل و بعد می‌باشد که بر روی ۶۳ دانشجوی سال سوم پرستاری دانشگاه علوم شهید بهشتی در سال ۸۹-۱۳۸۸ انجام گرفت. روش نمونه گیری به صورت غیر تصادفی و سرشماری بود. از هر سه گروه قبل از شروع آموزش، و پس از انجام آموزش پیش‌آزمون و پس‌آزمون کتبی ( با حداکثر نمره= ۲۰) به عمل آمد و میزان تاثیر هر یک از روش‌ها بر یادگیری دانشجویان، مورد بررسی قرار گرفت. آزمون‌های آماری کروسکال‌والیس و آنالیز واریانس یک طرفه جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات مورد استفاده قرار گرفت. نتایج: میانگین نمرات پیش‌آزمون در گروه سخنرانی ۶۰/۱±۲۱/۲، در گروه حل مسأله ۲۳/۲±۴۸/۲ و در گروه خودآموز با رایانه ۸۴/۱±۰۲/۳ بود. میانگین پس‌آزمون در سه گروه افزایش یافته و به ترتیب ۳۴/۲±۴۵/۱۵، ۲۱/۳±۸۵/۱۵ و ۷۸/۳±۶۸/۹ بود. تفاضل میانگین نمرات پیش‌آزمون و پس‌آزمون در سه گروه آموزشی با انجام آزمون آنالیز واریانس یک طرفه اختلاف معنادار داشت (۷۸۵/۱۴, F=۰۰۱/۰p<). یافته‌ها نشان داد که این اختلاف در گروه یادگیری به روش خودآموز با رایانه از دو گروه دیگر متفاوت بود و در زیر مجموعه‌ای جدا از دو گروه دیگر قرار داشت ولی دو گروه دیگر با یکدیگر تفاوتی نداشتند. آزمون آماری کروسکال والیس نشان داد که بین روش‌های مختلف یادگیری با سطوح یادگیری دانشجویان ارتباط معنادار آماری (۵۱۲/۱۸, F=۰۰۱/۰p<) وجود دارد. نتیجه‌گیری: این پژوهش نشان داد که هر سه روش آموزشی بر میزان یادگیری دانشجویان تأثیر داشتند؛ ولی اثر روش آموزشی خودآموز با رایانه، از دو روش دیگر کمتر بود. شاید علت این امر، عدم تعامل مناسب دانشجو با مربی و عدم تخصیص زمان کافی برای یادگیری توسط دانشجو در این روش باشد. انجام مطالعات دیگری با تعداد نمونه بیشتر و در سایر دروس پیشنهاد می‌گردد.
محمد دانشمندی، هنگامه حبیبی، مسعود سیرتی نیر، آرمین زارعیان، امیرحسین پیشگویی،
دوره ۱۲، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: انگیزش و رضایت شغلی اساتید می‌تواند نقش بسیار اساسی در عملکرد آنها داشته باشد. عدم توجه به رضایت کارکنان یک سازمان، موجب توقف و رکود نسبی و تحلیل و زوال تدریجی آنان خواهد شد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی رضایت شغلی اعضای هیأت‌علمی دو دانشگاه منتخب نظامی شهر تهران در سال ۱۳۸۹ انجام شد. روش‌ها: در یک مطالعه توصیفی مقطعی تعداد ۱۵۰ پرسشنامه توزیع شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه‌ای شامل ۴۵ گویه با مقیاس ۵ نقطه ای لیکرت بود که قبلاً در مطالعه‌ای مشابه در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تدوین و استفاده شده بود و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش‌های آمار توصیفی و استنباطی (t تست و آزمون ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون) استفاده شد. نتایج: میانگین و انحراف معیار کسب شده در حیطه‌های مختلف رضایت شغلی عبارت بودند از: شامل نحوه سرپرستی و ارتباطات ۶۱/۱۰±۵۱/۴۶، ماهیت کار ۳۳/۴±۸۳/۲۳ و، امنیت شغلی ۶۰/۵±۷۶/۲۳ و شرایط فیزیکی و محیط کار ۷۹/۶±۴۳/۲۰، فرصت‌های ارتقا ۹۳/۵±۲۹/۱۷ و حقوق و مزایا ۳۹/۵±۱۲/۱۵ بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین سطح رضایت‌مندی و حیطه‌های مختلف، قوی ترین همبستگی مثبت به ترتیب مربوط است به حیطه‌های: نحوه سرپرستی و ارتباطات، فرصت‌های ارتقا، امنیت شغلی، شرایط فیزیکی و محیط کار، حقوق و مزایا و ماهیت کار. نتیجه‌گیری: اعضای هیأت‌علمی از رضایت شغلی نسبتا خوبی برخوردار بودند. با توجه به نتایج به دست آمده چنین به نظر می‌رسد که توجه به امر سرپرستی و فرصت‌های ارتقا می‌تواند شرایط موجود را بهبود بخشد.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی می باشد.

© 2025 All Rights Reserved | Iranian Journal of Medical Education