جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای حیدرزاده

مهدی حیدرزاده، احمد ایزدی، آزاد رحمانی، وحید زمان‌زاده،
دوره ۱۱، شماره ۷ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: ارزش آموزش بالینی در توسعه فردی و حرفه‌ای و همچنین، توسعه مهارت‌های بالینی دانشجویان پرستاری غیرقابل انکار است، بنابراین، هرگونه ضعف در زمینه آموزش بالینی دانشجویان پرستاری موجب ضعف و کاهش کارآیی دانش‌آموختگان رشته پرستاری خواهد شد. یکی از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار در آموزش بالینی، مربیان بالینی و کیفیت عمل آنها است. هدف این مطالعه تبیین دیدگاه مربیان و دانشجویان پرستاری در مورد ویژگی‌های مربی بالینی اثربخش بود. روش‌ها: این مطالعه با رویکرد کیفی و بر اساس تحلیل محتوا است. داده‌ها با استفاده از مصاحبه نیمه‌سازمان‌یافته، عمیق و باز به طور جداگانه با ۱۲ مربی دارای حداقل ۳ سال تجربه مربی‌گری و ۱۵ دانشجوی پرستاری ترم پنجم و بالاتر جمع‌آوری شدند و تجزیه و تحلیل داده‌ها به طور همزمان با جمع‌آوری آنها و با روش تحلیل محتوا صورت گرفت. جهت حصول اطمینان از دقت داده‌ها از روش کنترل خارجی (بازبینی و تأیید نتایج توسط شرکت‌کنندگان و همکاران) استفاده شد. نتایج: مربی اثربخش از دیدگاه مربیان دارای دو درون‌مایه اصلی ویژگی‌های برون‌شخصی و درون‌شخصی و از دیدگاه دانشجویان پرستاری دارای یک درون‌مایه اصلی ویژگی‌های درون‌شخصی بود. ویژگی‌های برون‌شخصی شامل طبقات حمایت از مربی توسط مسؤولین و سیستم تشویق مربی اثربخش، و ویژگی‌های درون‌شخصی حاصل از مصاحبه مربیان شامل ویژگی‌های مدیریتی، مهارت‌های آموزشی، ویژگی‌های اخلاقی، ویژگی‌های عاطفی هستند، همچنین ویژگی‌های درون‌شخصی از دیدگاه دانشجویان شامل ویژگی‌های مدیریتی، مهارت‌های آموزشی، ویژگی‌های اخلاقی، ویژگی‌های عاطفی، ویژگی‌های ظاهری و نقش‌های حمایتی هستند. نتیجه‌گیری: مربیان و دانشجویان پرستاری در بسیاری از ویژگی‌های مربی اثربخش توافق نظر دارند اما وجه تفاوت این دو گروه اشاره مربیان به برخی ویژگی‌هایی بود که خارج از کنترل فرد هستند و بر توانایی‌های یاددهی مربیان تأثیرگذار بودند؛ از سوی دیگر دانشجویان نیز بر ویژگی‌های ظاهری و نقش‌های حمایتی اشاره داشتند. نتایج این مطالعه با شناسایی برخی از ویژگی‌های مربی بالینی اثربخش می‌تواند به عنوان راهنما در مدیریت و آمورش بالینی پرستاری مورد استفاده قرار گیرد، هر چند پیشنهاد می‌گردد کاربرد ویژگی‌های معرفی شده در هدایت آموزش و یادگیری بالینی ضمن مطالعات آتی حمایت گردد.
ماهدخت طاهری، حسین خوشرنگ، عطاا... اسدی لویه، آبتین حیدرزاده،
دوره ۱۳، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: آزمون ارتقاء، یکی از مهم‌ترین آزمون‌های تراکمی است که در مقطع دستیاری انجام می‌شود و منجر به صدور مجوز ورود دستیاران به سال بالاتر می‌گردد، آزمون‌های چندگزینه‌ای از عینی‌ترین و رایج‌ترین انواع آزمون در آموزش علوم پزشکی هستند، بنابر این یافتن راه‌کارهایی برای بهبود کیفیت آزمون‌ها به خصوص در مقاطع تخصصی اهمیت دارد. هدف این مطالعه بررسی تأثیر کارگاه آموزشی طراحی سؤالات چندگزینه‌ای بر بهبود کیفیت طراحی سؤالات آزمون ارتقای دستیاری دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان است. روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی (قبل و بعد)، کلیه سؤالات آزمون‌های ارتقای دستیاری دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان، مربوط به ۱۲ رشته تخصصصی در سال ۸۹ از نظر ساختار طراحی و سطح تاکسونومی با استفاده از چک لیستی روا و پایا مبتنی بر اصول میلمن بررسی شد (۱۵۰ سؤال از هر رشته و در مجموع۱۸۰۰ سؤال). بعد از برگزاری ۱۲ دوره کارگاه آموزشی یک روزه طراحی سؤالات چندگزینه‌ای (MCQ) جهت طراحان آزمون (به تفکیک گروه‌های آموزشی) در طی یک سال، سؤالات آزمون ارتقای سال ۹۰ نیز مورد بررسی قرار گرفت. داده‌های قبل و بعد از مداخله مربوط به کلیه سؤالاتی که توسط افراد شرکت‌کننده در کارگاه مداخله‌ای طراحی شده بود با استفاده از آزمون آماری Wilcoxon signed-rank test مقایسه گردید. نتایج: در آزمون کتبی سال ۱۳۸۹، ۱۲۰۴سؤال (۰۹/۶۶ درصد) تاکسونومی یک، ۵۶۵ سؤال (۴/۳۱ درصد) تاکسونومی دو، و ۳۱ سؤال(۷/۱درصد) تاکسونومی سه داشتند. در سال ۱۳۹۰، ۸۶۷ سؤال (۲/۴۸%) در تاکسونومی یک، ۷۴۱ سؤال(۲/۴۱%) تاکسونومی دو، و ۱۹۲ سؤال(۶/۱۰%) تاکسونومی سه طراحی شده بودند. تفاوت معناداری بین تاکسونومی سؤالات رشته‌های مختلف در سال‌های ۸۹ و ۹۰ مشاهده شد (۸۳/۲۳, z=۰۰۰۱/۰p<). در زمینه رعایت اصول ساختاری میلمن در سؤالات چندگزینه‌ای، یافته‌ها نشان داد که نسبت سؤالات بدون اشکال در آزمون سال ۱۳۸۹، برابر ۷۷/۶۶% و در سال ۱۳۹۰، ۲۲/۷۵% بود. از نظر مراعات اصول میلمن بین کیفیت سوالات آزمون سال‌های ۸۹ و ۹۰ تفاوت معنادار آماری وجود دارد (۷۰۳/۱۶z=، ۰۰۰۱/۰p<). نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر پیشرفت معناداری را در کاربرد سؤالات مربوط به سطوح عمیق دانش (تاکسونومی ۲ و ۳) در آزمون ارتقای دستیاری نشان داد که بیانگر تأثیر مثبت مداخله آموزشی انجام شده (کارگاه آموزشی MCQ) بود.
اعظم حیدرزاده، منصوره عزیزاده فروزی، مجید کاظمی، یونس جهانی،
دوره ۱۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: خودکارآمدی در احیای قلبی ریوی توصیف چگونگی رویارویی مراقبان به منظور سازمان‌دهی و اجرای اقدامات مناسب در طی فرایند احیای قلبی ریوی است. این باور، عاملی مهم در آموزش مهارت‌های حیاتی پرستاری به ویژه احیای قلبی ریوی است. از این رو این پژوهش با هدف تأثیر شبیه‌سازی مبتنی بر کامپیوتر و شبیه‌سازی مبتنی برمانکن بر درک دانشجویان پرستاری از خودکارآمدی در احیای قلبی ریوی انجام شد. روش‌ها: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن ۶۴ دانشجوی پرستاری شرکت داشته و به طور تصادفی در دو گروه شبیه‌سازی با کامپیوتر و مانکن قرار گرفتند. ابزار گرد‌آوری داده‌ها پرسشنامه دو بخشی شامل، اطلاعات دموگرافیک و درک خودکارآمدی احیای قلبی ریوی بود. اطلاعات قبل و بعد از دو شیوه آموزش جمع‌آوری و با استفاده از شاخص‌های مرکزی و پراکندگی و آزمون‌های من ویتنی، ویلکاکسون مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج: میانگین و انحراف معیار امتیاز درک دانشجویان از خودکارآمدی قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معناداری داشت، گروه آموزش مبتنی بر مانکن (۲۳/۵-, Z=۰۰۰۱/۰P<) و گروه آموزش مبتنی بر کامپیوتر (۱۵/۴-, Z=۰۰۰۱/۰P<))، به طوری که میانگین امتیاز درک دانشجویان از خودکارآمدی بعد از آموزش در هر دو گروه، افزایش داشت. ولی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (۴۱/۰P=). نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این مطالعه هر یک از دو روش شبیه‌سازی باعث افزایش درک خودکارآمدی در زمینه احیای قلبی ریوی شده است؛ بنابراین مراکز آموزشی می‌تواند بسته به شرایط و امکانات خود از هر یک از دو روش در امر آموزش دانشجویان استفاده نمایند و دانشجویان با آمادگی بیش‌تری در خدمت بیماران قرار گیرند.
عطااله پورعباسی، رامین حشمت، فاطمه رجبی، آبتین حیدرزاده، حمیدرضا آقایی میبدی، زهره قمیان، زهرا خیری، باقر لاریجانی،
دوره ۱۵، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

نظام سلامت جمهوری اسلامی ایران بر اساس اسناد بالادستی موجود به خصوص سیاست‌های کلان ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری، به عنوان متولی آموزش و تربیت منابع انسانی حوزه سلامت شناخته شده و در این راستا وظیفه سنگینی را بر دوش دارد. با توجه به گسترش قابل ملاحظه دانشگاه‌های علوم پزشکی و مؤسسات آموزش عالی سلامت در کشور، خوشبختانه زیرساخت‌های مناسبی برای ارتقای کمی و کیفی آموزش عالی در حوزه سلامت فراهم است که برای بهره‌مندی از این بستر، ترسیم نقشه راهی روشن و مبتنی بر شواهد و اسناد بالادستی امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است. برنامه جامع آموزش عالی نظام سلامت در راستای تحقق اهداف برنامه تحول نظام سلامت، سندی راهبردی است که بر مبنای اسناد بالادستی از جمله چشم‌انداز ایران ۱۴۰۴(۱)، نقشه جامع علمی کشور(۲)، نقشه جامع علمی سلامت(۳) و برنامه تحول نظام سلامت تدوین گردید. سطوح برنامه‌ریزی در این سند مبتنی بر روش‌شناسی تدوین نقشه جامع‌ علمی سلامت(۴) و مشتمل بر مأموریت، چشم‌انداز، بینش‌ها و ارزش‌ها، ۱۲ سیاست کلی و ۶۸ راهبرد برای تحقق هر سیاست می‌باشد. همچنین ترجمان تحقق این سند در برنامه تحول نظام سلامت مشتمل بر دستاوردهای کوتاه‌مدت، میان مدت و درازمدت نیز برای هر سیاست آورده شده است. این سند با استفاده از مدل پانل متخصصان (expert panel) و با مشارکت ۷ نفر از کارشناسان و صاحب‌نظران حوزه آموزش پزشکی به صورت اولیه تدوین گردید. نهادینه‌سازی رویکرد آموزش پاسخ‌گو در نظام سلامت،‌ گسترش عدالت در آموزش عالی سلامت، توسعه دانش‌های نوین با تأکید بر حیطه‌های میان رشته‌ای و تمرکز بر علوم و فناوری‌های نوین، حضور در عرصه‌های آموزشی منطقه‌ای و جهانی، شبکه‌سازی در نظام آموزش عالی سلامت، سامان‌دهی بیمارستان‌ها و مراکز آموزشی درمانی، نهادینه‌سازی اخلاق حرفه‌ای، بهره‌مندی از فناوری‌های نوین در آموزش عالی سلامت، ارتقای منابع انسانی بخش آموزش عالی سلامت، تمرکززدایی در نظام آموزش عالی سلامت، خلق ثروت دانش بنیان در عرصه آموزش عالی سلامت و تولید و بومی‌سازی شواهد معتبر علمی برای ارتقای آموزش عالی سلامت (آموزش‌پژوهی) سیاست‌های دوازده‌گانه نظام آموزش عالی سلامت هستند که در این سند به آنها پرداخته شده است. ویرایش اولیه جهت ارائه بازخورد در شورای مدیران حوزه معاونت آموزشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت و ویرایش دوم بر اساس پیشنهادها تدوین شد. ویرایش دوم در جلسه‌ای با حضور معاونان و مدیران ارشد وزارت بهداشت،‌درمان و آموزش پزشکی مطرح و مجدداً بازخوردهای اصلاحی گردآوری و بر مبنای آن ویرایش سوم تدوین شد و این ویرایش به عنوان نسخه مصوب شورای معاونان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تلقی و به دانشگاه‌های علوم پزشکی و سایر مؤسسات آموزش عالی سلامت ابلاغ گردید و از ایشان خواسته شد تا برنامه عملیاتی دانشگاه را برای تحقق سیاست‌های این برنامه در حوزه آن دانشگاه تدوین نمایند. امروز برنامه‌ریزی‌های کلان از مجرای تدوین نقشه راه، گامی اساسی در حیطه‌های مختلف است که به سیاست‌گذاران آن حیطه‌ها کمک می‌کند تا گام‌های بعدی برای ارتقا را محکم‌تر و مبتنی بر برنامه و تفکر جمعی بردارند. تدوین نقشه راه در عرصه‌های صنعت و خدمات متعددی به عنوان یک روش برنامه‌ریزی مورد استفاده قرار گرفته است(۵تا۷). از سوی دیگر سازمان‌دهی و ایجاد تشکیلات به منظور پیاده‌سازی سیاست‌ها و برنامه‌های مندرج در نقشه راه نیز از دیگر اقدامات مهم برای به ثمر نشستن نقشه راه است(۸) که به نظر می‌رسد بستر فراهم شده از مجرای پیاده‌سازی سند آمایش سرزمینی آموزش عالی سلامت به تحقق این برنامه کمک شایانی خواهد کرد(۹). مسلماً مشارکت فکری و عملی صاحب‌نظران حوزه آموزش عالی سلامت از مجرای ارائه بازخوردهای اصلاحی به ارتقای ساختار و محتوای برنامه خواهد انجامید. لذا بدین‌منظور نسخه الکترونیک برنامه جامع آموزش عالی سلامت به پیوست این نوشتار خدمت همه صاحب‌نظران و کارشناسان ارائه می‌گردد. جزییات روش‌شناختی و اقدامات انجام شده در زمینه تدوین برنامه جامع حوزه آموزش عالی نظام سلامت در نوشتاری دیگر ارائه خواهد شد.
منصوره عزیززاده فروزی، پریسا شاه محمدی پور، اعظم حیدرزاده، مه لقا دهقان، زینب طاهری،
دوره ۱۶، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: فرسودگی حالتی منفی از خستگی فیزیکی، هیجانی‌ و ذهنی است که با حس عمیق شکست از کار همراه شده است. بنابراین شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن ضرورت دارد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط کیفیت تجارب یادگیری با فرسودگی تحصیلی و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمان انجام شد.

روش‌ها: دراین پژوهش مقطعی از نوع توصیفی همبستگی، جامعه پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه‌های علوم پزشکی کرمان در سال ۱۳۹۳ تشکیل ‌دادند که ۳۰۳ نفر با روش نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای جمع‌آوری اطلاعات شامل پرسشنامه‌های کیفیت تجارب یادگیری، فرسودگی تحصیلی و اخذ میانگین معدل بود. از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون‌های تی مستقل، آزمون تعقیبی (بنفرونی و دانت) و ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده شد.

نتایج: میانگین نمره کیفیت تجارب یادگیری ۷۸/±۸۲/۳۲ (از مجموع ۶۰ نمره) بود. میانگین نمره فرسودگی تحصیلی برابر ۵۷/۷±۹۰/۴۳ (از مجموع ۷۵ نمره) بود، علاوه بر این میانگین معدل واحدهای پژوهش ۴۷/۱±۳۷/۱۶ بود. نمره کیفیت تجارب یادگیری با بعد ناکارآمدی تحصیلی فرسودگی تحصیلی اختلات معناداری را نشان داد (۰۵/۰ >, P ۲۳/۰-r=)؛ ولی با پیشرفت تحصیلی ارتباط معناداری مشاهده نشد (۰۱۲/۰ =r ,۸۳/۰P=).

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های پژوهش حاضر نیاز به رسیدگی بیش‌تری به شرایط یادگیری در دانشگاه احساس می‌شود تا دانشجویان تجارب یادگیری در سطح بالایی را داشته باشند؛ همچنین فرسودگی تحصیلی به خصوص بعد خودکارآمدی تحصیلی آن که با تجارب یادگیری مرتبط بوده است، نیز کم‌تر گردد.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی می باشد.

© 2025 All Rights Reserved | Iranian Journal of Medical Education