جستجو در مقالات منتشر شده


۱۴ نتیجه برای اسماعیلی

پیمان ادیبی، بیتا نیک خلق، امیرهوشنگ محمدعلی زاده، محمدرضا زالی، عباس اسماعیلی،
دوره ۱، شماره ۴ - ( پاييز ۱۳۸۰ )
چکیده

مقدمه هپاتیت B شایعترین علت بیماری انتهایی کبد در کشور ما محسوب می‌شود و حدود ۲ درصد از کل جامعه HbsAg مثبت هستند. هپاتیت B به عنوان یک بیماری پر خرج با بروز نسبتا بالا و سطح ناکافی آگاهی جامعه، زمینه نیاز به برنامه‌های آموزشی را فراهم می‌کند. در این مطالعه، اثر آموزش گروهی چند مرحله‌ای بر روی جمعیتی مرکب از بیماران و خانواده آنها بررسی شده‌ است. روش‌ها در این مطالعه تجربی از طرح یک گروه با پیش آزمون و آزمون نهایی استفاده شده است. نمونه‌ها به صورت غیر احتمالی از میان شرکت‌کنندگان در برنامه آموزش بیماران مبتلا به هپاتیت B انتخاب شدند. گردآوری داده‌ها از طریق پرسشنامه خودایفا با توزیع در جمع به انجام رسید. پیش‌آزمون قبل از اجرای آموزش و پس‌آزمون در پایان آموزش انجام گردید. در پایان پرسشنامه پس آزمون، سوالات نگرش‌سنجی نیز قرار داشت. فراوانی نسبی پاسخ‌های صحیح پیش‌آزمون و پس‌آزمون تعیین شد و نمره هر فـرد نیز در آزمون بر اساس مجموع پاسخهای صحیح محاسبه گردید. برای محاسبه ملاک قبولی از شیوه ندلسکی و نظرات گروه تحقیق استفاده شد. برای بررسی تفاوت احتمالی پیش‌آزمون و پس‌آزمون، از آزمون t زوج استفاده شد. در تمام موارد p<۰,۰۵ به عنوان شاخص معنی‌دار بودن در نظر گرفته شده است.یافته‌ها. طیف سنی شرکت‌کنندگان از ۱۱ تا ۵۹ سال متفاوت بود و حدود نیمی از ۸۰ پاسخ‌دهنده در جلسه آموزشی، زن بودند. مقایسه پیش‌آزمون و پس‌آزمون حاکی از افزایش معنی‌دار سطح آگاهی آموزش‌گیرندگان در زمینه راه‌های انتقال هپاتیتB، راه‌های پیشگیری و نحوه برخورد با آن است. در پیش آزمون ۴۵ درصد از شرکت‌کنندگان نمره قبولی گرفتند در حالی که، در پس‌آزمون میزان دریافت نمره قبولی به ۶۹ درصد افزایش یافت ۹۰ (P<۰.۰۱) درصد از آموزش‌گیرندگان عقیده داشتند که آموزش داده شده در بالا بردن دانش آنها در زمینه هپاتیت موثر بوده است و ۸۱ درصد نیز جلسه پرسش و پاسخ را در حل مشکلاتشان موثر یافتند. از طرفی ۵/۹۲ درصد نیز نحوه تدریس شخص سخنران را خوب یا خیلی خوب توصیف کردند. در نهایت ۳۶ درصد نیز عقیده داشتند که سوالاتی در زمینه هپاتیت B در ذهنشان باقی مانده که بدون جواب مانده است. نکته جالب آن که چه قبل از آموزش و چه بعد از آن، حدود ۹۰ درصد متذکر شدند که نیاز به آموزش بیشتر در این زمینه دارند.بحث تفاوت های معنی‌دار نتایج سؤالات دانشی به همراه رضایت بالای آموزش‌گیرندگان، بیانگر اثر فوق‌العاده برنامه‌های آموزشی گروهی چند مرحله‌ای در ارتقای دانش شرکت‌کنندگان در زمینه راه‌های انتقال هپاتیت B، پیشگیری و کنترل آن می‌باشد. بنابراین، پیشنهاد می‌گردد از این روش آموزشی برای تدریس مطالب علمی مربوط به بیماری‌ها به دانشجویان علوم پزشکی استفاده شود.
پیمان ادیبی، بیتا نیک خلق، عباس اسماعیلی، حمیدرضا سیما، محمدرضا زالی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه علی‌رغم مطالعات بسیار پیرامون روش‌های نوین آموزش در مورد دانشجویان پزشکی، آموزش دستیاران چندان مورد کنکاش و بررسی قرار نگرفته است. معرفی مورد معمولا وسیله‌ای مناسب برای آموزش علمی- بالینی است و طراحی با استفاده از روش‌های طب مستند (Evidence-Based) یک شیوه مناسب برای معرفی موارد بر پایه یافتن علت بالینی خواهد بود. بدین منظور، مطالعه‌ای با هدف تعیین نظرات دستیاران در مورد مقایسه روش‌های آموزشی سنتی و بحث عمیق در نحوه فراگیری آنان انجام شد.روش‌ها در یک مطالعه پیش تجربی (pre experimental) یک گروهی، یک مرحله‌ای (پس آزمون) جلسات آموزشی بحث موردی (case discussion) خاص به صورت ماهیانه، ویژه دستیاران داخلی، طراحی و با استفاده از یک پرسشنامه، ‌این شیوه با شیوه آموزش سنتی مقایسه شد. هر مورد با یک مسأله آغاز شده، سپس علائم بالینی، نشانه‌های معاینه و آزمایشگاهی به ترتیب ارائه می‌گردید. در انتها یک سوال مشخص بالینی طرح می‌گردید. در مواردی که یافته جدید، رادیولوژیک یا هیستولوژیک بود، سعی شد تا نمای ظاهری واقعی یافته ارائه شود. پس از برگزاری ششمین جلسه آموزشی، تعداد ۵۰ پرسشنامه بطور غیرتصادفی بین دستیاران داخلی شرکت‌کننده توزیع شد که تعداد ۳۱ پرسشنامه تکمیل گردید. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS-۱۱ به صورت توزیع فراوانی نظرات و آزمون کروسکال والیس (Kruskal Wallis) تجزیه و تحلیل گردید.نتایج شرکت‌کنندگان در همه موارد تاثیر جلسات آموزشی بحث عمیق (Hard Talk) را مثبت ارزیابی کرده‌اند بطوری که در مورد امکان پـرسش از سخـنران و ایجاد چـالش علـمی ۸/۵۴ درصد، در مورد یادگیری مطالب در طی جلـسه ۶/۸۰ درصد، در مورد تطـابق محتوا با نیازهای واقـعی محیط کار ۴/۷۷ درصد، در مورد امکان استفاده از تـجربیات اساتید ۲/۷۷ درصد و در مورد میزان حجـم و انتقال دانش در زمان محدود ۷/۶۷ درصد شرکت‌کنندگان در مطالعه جلسات بحث عمیق را نسبت به سخنرانی سنتی بهتر ارزیابی کرده‌اند.بحث در مجموع، این مطالعه نتایج یک تجربه نسبتا موفق را در شرایط محدود برای آموزش دستیاران نشان داد و با توجه به کمبود آموزش‌های مدون برای دستیاران و بخصوص کمبود استفاده از شیوه‌های نو در این زمینه، می‌تواند راهگشای سایر پژوهش‌های مشابه باشد.
مصطفی دهقانی پوده، اطهر امید، وحید عشوریون، مریم آویژگان، آتوسا اسماعیلی، محمدرضا اخلاقی، پروانه نصری، مرضیه حسینی، علی اصیلیان،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: مطالعات مختلف نشان می‌دهد که کارنامه عملکرد بالینی علاوه بر ارزشیابی میزان پیشرفت تحصیلی دانشجو و تعیین سطح شایستگی‌های وی، در امر ارزشیابی برنامه آموزشی رشته پزشکی درمقطع بالینی نیز قابل استفاده می‌باشد. این مقاله در پی بررسی میزان عملی بودن این نوع استفاده از آن می‌باشد. روش‌ها: با برگزاری جلسات مختلف، کارنامه عملکرد بالینی دانشجویان کارآموزی پیشرفته رشته پزشکی، توسط اساتید گروه‌های بالینی در شش قسمت، مقدمه، پیامدها و ضروریات یادگیری، گزارش موارد مواجهه با بیماری‌ها، ارزشیابی مهارت‌های ارتباطی، و گزارش یادگیری مهارت‌های عملی در صبح و در زمان کشیک تدوین گردید. کارنامه‌ها توسط دانشجویان تکمیل و عودت داده می‌شد که از میان اطلاعات آنها، فراوانی موارد مشاهده شده توسط دانشجو و نیز عرصه‌های مورد استفاده توسط گروه محاسبه شد. نتایج: در گروه ارتوپدی ۵ بیماری (۲۶ درصد)، گروه داخلی اعصاب ۶ بیماری (۵۰ درصد)، گروه بیماری‌های عفونی۱۵ بیماری (۶۸ درصد) و گروه مسمومیت‌ها، ۱ بیماری (۶ درصد) توسط دانشجویان اصلاٌ مشاهده نشده بود. اما در گروه گوش و حلق و بینی تمامی بیماری‌ها مشاهده شده بود و تکمیل کارنامه عملکرد بالینی‌های گروه داخلی به گونه‌ای ناقص بود که اطلاعات آن قابل استفاده نبود.گروه‌های ارتوپدی و داخلی اعصاب از درمانگاه بیمارستان، گروه بیماری‌های عفونی از بخش بستری، گروه مسمومیت‌ها از اورژانس بیشترین استفاده را داشته اند. بحث: در صورتی که دانشجویان، اساتید و دستیاران گروه‌های آموزشی در مورد اهمیت و نقش کارنامه عملکرد بالینی در ارزشیابی و بهبود برنامه به خوبی توجیه شوند و همگی، نتایج آن را مشاهده نمایند، می‌توان از کارنامه عملکرد بالینی برای ارزشیابی برنامه آموزشی استفاده نمود.
محمد گرک یراقی، مریم آویژگان، امراله ابراهیمی، الهام اسفندیاری، آتوسا اسماعیلی، شهرام شایان، وحید عشوریون، نیکو یمانی،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: ارزشیابی پیشرفت تحصیلی بخش مهمی از فرآیند آموزشی است و برای تحقق آن از آزمون استفاده می‌شود. استفاده از سؤالات چندگزینه‌ای به عنوان یک روش آزمون عینی، متداول‌ترین روش ارزشیابی دانشجویان می‌باشد و طراحی درست آنها واجد اهمیت است. مطالعه حاضر به بررسی کمی و کیفی آزمون‌های مقطع کارآموزی دوره پزشکی عمومی در گروه‌های آموزشی پوست، روانپزشکی، زنان، چشم و نورولوژی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان پرداخته است. روش‌ها: مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی آخرین آزمونهای مقطع کارآموزی دوره پزشکی عمومی در گروه‌های آموزشی پوست، روانپزشکی، زنان، چشم و نورولوژی در سال ۱۳۸۷ اجرا شد. شاخص‌های کمی و کیفی ۱۵ آزمون‌ برگزار شده با استفاده از چک‌لیست‌هایی روا و پایا که برای تعیین سؤالات با ضریب تمیز نامناسب، سؤالات دشوار، سؤالات با انتخاب سه گزینه صفر، ضریب پایایی، توزیع سؤالات نسبت به سرفصل‌های اعلام شده، حیطه سؤالات بر اساس هدف‌ها، انواع سؤال بر اساس تاکسونومی بود، استخراج گردید. اطلاعات با نرم‌افزار SPSS و آمار توصیفی تجزیه و تحلیل شد. نتایج: از نظر شاخص‌های کمی، میانگین سؤالات با ضریب تمیز نامناسب ۲۴ درصد، سؤالات دشوار ۱/۴ درصد و سؤالات با انتخاب سه گزینه صفر ۹/۱۲ درصد به دست آمد. میانگین توزیع سؤالات نسبت به سرفصل‌های اعلام شده و ضریب پایایی به ترتیب ۹۸ درصد و ۹۲/۷۷ درصد بود. از نظر شاخص‌های کیفی، بیشترین فراوانی نسبی سؤالات در حیطه علایم و نشانه‌ها (۷۵/۳۰ درصد) و تاکسونومی اول (۵۹ درصد) قرار داشت. نتیجه‌گیری: با توجه به اهمیت ارائه سؤالات استاندارد و منطبق با قواعد طراحی سؤالات چندگزینه‌ای در برگزاری آزمون‌های مناسب، بازبینی مستمر سؤالات امتحانی و برگزاری دوره‌های آموزشی طراحی سؤالات امتحانی، ایجاد بانک سؤالات استاندارد و تأکید بر تهیه جدول دو بعدی آزمون‌ها قبل از برگزاری آزمون در ارتقای کیفیت سؤالات تاثیر دارد.
مصطفی دهقانی پوده، بهزاد شمس، وحید عشوریون، آتوسا اسماعیلی، علی اصیلیان، پروانه نصری، مرضیه حسینی،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: ضرورت ارتقای کیفیت آموزش در رشته پزشکی عمومی، مسؤولان آموزشی کشور از جمله دانشکده پزشکی اصفهان، را بر آن داشت که هم راستا با حرکت جهانی و با استفاده از مدل ارزشیابی اعتباربخشی در جهت ارزیابی و بهبود کیفیت آموزش در این رشته دست به اقدام بزنند. این مقاله بر الگویی ئأکید دارد که بر اساس آن مطالعه انجام، و سپس گزارش‌دهی شد. روش‌ها: این یک مطالعه توصیفی بوده که بر روی۷ حوزه از برنامه درسی رشته پزشکی عمومی انجام شده است. در الگوی مورد استفاده در این مطالعه، علاوه بر وضع موجود، میزان مطلوبیت نیز تعیین شد. چنانچه حداقل ۷۰ درصد از نشانگرهای هر حوزه مطلوب بودند آن حوزه مطلوب، ۴۰تا۷۰ درصد از آنها مطلوب، نیمه مطلوب و اگر کمتر از ۴۰ درصد از نشانگرها مطلوب بودند آن حوزه نامطلوب بود. مطالعه این مراحل را داشت: تشکیل کمیته ارزیابی درونی، تعیین عوامل، ملاک‌ها و نشانگرها، برگزاری کارگاه آموزشی، تهیه ابزارهای جمع‌آوری اطلاعات، جمع‌آوری و تجزیه و تحلیل داده‌ها، تدوین گزارش و ارائه پیشنهادات. نتایج: در حوزه رسالت ۷۰ درصد، برنامه آموزشی۸۰ درصد، هیأت‌علمی ۷۴ درصد، منابع ۵۴ درصد، مدیریت عالی و اجرایی۷۵ درصد، دانشجو۳۴ درصد، ارزشیابی ۶۱ درصد و در کل، ۵۷ درصد از نشانگرها مطلوب بودند بحث: حوزه‌های دانشجو، منابع و ارزشیابی نیاز به برنامه ریزی و بهبود مداوم دارند. تدوین ساز و کار مشخص جهت انتخاب مدیران آموزشی، استفاده از راهبردهای نوین آموزشی، تقویت نظام ارزیابی آزمون‌ها و افزایش اختیارات دانشکده در برخورداری از منابع آموزشی بالینی از پیشنهادات پژوهشگر می‌باشد.
مریم آویژگان، اطهر امید، مصطفی دهقانی، آتوسا اسماعیلی، علی اصیلیان، محمدرضا اخلاقی، پروانه نصری، مرضیه حسینی، وحید عشوریون،
دوره ۱۰، شماره ۵ - ( ویژه نامه توسعه آموزش ۱۳۸۹ )
چکیده

مقدمه: ارزیابی برنامه‌های آموزشی جزیی از نظام آموزشی است. بدون شناسایی وضعیت موجود هرگونه مداخله و اقدامی بدون پشتوانه خواهد بود. تعیین میزان عدم دستیابی به حداقل توانمندی‌های دوره کارآموزی پیشرفته (اکسترنی) دانشکده پزشکی اصفهان با استفاده از log book هدف این مطالعه بوده است. روش‌ها: مطالعه توصیفی مقطعی گذشته‌نگر بر روی Log bookهای (دفترچه ثبت فعالیت‌های یادگیری) دانشجویان رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان که در فاصله زمانی خرداد تا دی ماه ۱۳۸۹ دوره کارآموزی پیشرفته خود را سپری می‌نمودند انجام شد. نمونه‌گیری به طور تصادفی به تعداد ۳۰ دفترچه از هر گروه ارتوپدی، گوش و حلق و بینی، داخلی اعصاب، بیهوشی و مسمومیت‌ها، عفونی و داخلی انجام شد. داده‌ها با نرم‌افزارSPSS و آمار توصیفی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: تعداد ۱۸۰ جدول ثبت تجربیات مربوط به یادگیری توانمندی‌ها تجزیه و تحلیل شد. میانگین تعداد اجرای با نظارت یک بار یا بیشتر در گروه بیهوشی و مسمومین ۸ توانمندی (از ۱۰)، گروه عفونی ۵ (از ۱۱)، گروه داخلی ۷ (از ۲۰)، ارتوپدی۸ (از ۱۳)، گوش و حلق و بینی ۱۱ (از ۱۱) و گروه اعصاب ۱۰ (از ۱۰) به دست آمد. بحث: نتایج نشان داد که میزان دستیابی به حداقل توانمندی‌های مورد نظر هر گروه با وضعیت ایده‌آل فاصله دارد، پس نیاز به مداخلاتی از جمله استفاده از دستیاران در امر آموزش، آموزش عملی بیشتر در CSLC بر روی مولاژ، استفاده از فیلم‌های آموزشی، برقراری کشیک آموزشی برای کارآموزان، استفاده از امتحانات OSCE و... می‌باشد.
اعظم معیاری، مهدی بیگلرخانی، محمد زندی، محمد واحدی، امیر فرهنگ میر اسماعیلی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: آزمون‌های چندگزینه‌ای از عینی‌ترین و رایج‌ترین انواع آزمون در آموزش علوم پزشکی هستند و یافتن راههایی برای بهبود کیفیت آزمون‌ها به خصوص در مقاطع تخصصی اهمیت دارد. هدف از انجام این مطالعه تعیین تأثیر کارگاه آموزشی در مورد آزمون‌های چندگزینه‌ای، بر بهبود کیفیت طراحی سؤالات آزمون ارتقای دستیاری دانشکده دندانپزشکی همدان بود. روش‌ها: در این مطالعه نیمه تجربی، کلیه سؤالات آزمون‌های ارتقای دستیاری دانشکده دندانپزشکی همدان در سال ۸۷ از نظر ساختار طراحی و سطح تاکسونومی با استفاده از چک‌لیستی روا و پایا مبتنی بر اصول میلمن و چند منبع دیگر مورد بررسی قرار گرفت. بعد از برگزاری کارگاه آموزشی جهت طراحان آزمون در هر دو سال، سؤالات آزمون ارتقای سال ۸۸ نیز مورد بررسی قرار گرفت. داده‌های قبل و بعد از مداخله مربوط به کلیه سؤالاتی که توسط افراد شرکت‌کننده در کارگاه مداخله‌ای طراحی شده بود با استفاده از آزمون مقایسه نسبت‌ها (z) مقایسه گردید. نتایج: از نظر ساختار کلی، از کل ۱۲۳۹ سؤال وارد شده در مطالعه، (۵۶۱ سؤال مربوط به سال ۸۷ و ۶۷۸ سؤال مربوط به سال ۸۸) به ترتیب ۱/۶۳ درصد و ۳/۷۶ درصد سؤالات مربوط به سال‌های ۸۷ و ۸۸ بدون اشکال طراحی شده بود که این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (۰۰۱/۰>P). درصد سؤالات طراحی شده با تاکسونومی بالا نیز در سال ۸۸ نسبت به سال ۸۷ به طور معناداری افزایش یافته بود (۰۳۹/۰=P). نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج مطالعه، طراحی و برگزاری کارگاه آموزشی، جهت طراحان سؤال مؤثر بود و برگزاری این کارگاه‌ها می‌تواند راه‌گشایی برای بهبود آزمون‌های مشابه در دیگر دانشگاه‌ها نیز باشد.
محمدرضا امیراسماعیلی، فرزانه ذوالعلی، رضا دهنویه، محمود نکوئی مقدم، عاطفه اسفندیاری، هدایت سالاری،
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: اعضای هیأت‌علمی به عنوان پراهمیت‌ترین عناصر نظام آموزش عالی بوده و جذب و نگهداشت اعضای هیأت‌علمی از عوامل مهم در موفقیت دانشگاه‌ها محسوب می‌شود. از لحاظ نظری، سرمایه اجتماعی یکی از عواملی است که می‌تواند بر نگهداشت اعضای هیأت‌علمی تأثیرگذار باشد. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی سازمانی و نگهداشت اعضای هیأت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان در سال ۱۳۹۰ انجام شد. روش‌ها: پژوهش حاضر مطالعه‌ای توصیفی- تحلیلی مقطعی است که در سال ۱۳۹۰ انجام گرفته است. محیط این پژوهش دانشکده‌های دانشگاه علوم پزشکی کرمان بود. نمونه‌ای به حجم ۱۵۰ نفر به روش نمونه‌گیری طبقه‌ای چندمرحله‌ای انتخاب شدند. گردآوری داده‌ها از طریق دو پرسشنامه بود که در مطالعات قبلی استفاده شده بود و روایی و پایایی آن‌ها نیز مجددا در این مطالعه بررسی و تأیید شد. پرسشنامه‌ها توسط اعضای هیأت‌علمی تکمیل شد و داده‌ها با استفاده از مدل رگرسیون و روش تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج: میانگین و انحراف معیار نمره کل سرمایه اجتماعی در بین اعضای هیأت‌علمی دانشگاه علوم پزشکی کرمان ۹۶/۰±۱۶/۳ و میزان نگهداشت آنان ۶۱/۰±۱۳/۳ بود. بین سرمایه اجتماعی سازمانی و نگهداشت اعضای هیأت‌علمی در دانشگاه علوم پزشکی کرمان، رابطه‌ای مستقیم و مثبت و دوطرفه مشاهده گردید (۶۵/۰=r). نتیجه‌گیری: بین دو متغیر سرمایه اجتماعی و نگهداشت همبستگی مثبتی وجود دارد؛ بنابراین سرمایه اجتماعی یکی از عواملی است که افزایش آن با بهبود نگهداشت اعضای هیأت‌علمی همراه است؛ لذا مدیران دانشگاه‌ها می‌توانند با تکیه بر عوامل مؤثر بر بهبود سرمایه اجتماعی سعی در افزایش نگهداشت کنند، البته در کنار این عوامل نباید از سایر عوامل مؤثر غفلت کنند.
حسین کریمی مونقی، مریم اکبری لاکه، عباس مکارم، حبیب ا... اسماعیلی، مهدی ابراهیمی، احمد عاشوری،
دوره ۱۲، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۱ )
چکیده

مقدمه: یافتن عوامل مؤثر بر توانمندی‌های استادان و به‌کارگیری آنها، راه‌کار اساسی در زمینه ارتقای کیفیت آموزش عالی است. اخیراً از بین عوامل اصلی؛ ارتقای هوش معنوی به عنوان یکی از عوامل بهبود کیفیت کاری کارکنان معرفی شده است. لذا به منظور بررسی دقیق‌تر این موضوع، پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط هوش معنوی با توانمندی تدریس در اعضای هیأت‌علمی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. روش‌ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی است که در دانشکده پزشکی با نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انجام پذیرفت. ۱۶۰ نفر (۳۲ نفر علوم پایه و ۱۲۸ نفر بالینی) از اعضای هیأت‌علمی در مطالعه وارد شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه هوش معنوی کینگ و پرسشنامه خودسنجی توانمندی تدریس دانشگاه آلاباما بود. داده‌ها با روش‌های آمار توصیفی و آزمون‌های تحلیلی از جمله: آزمون‌های همبستگی اسپیرمن، تی، آنالیز واریانس دوطرفه، من ویتنی،کروسکال-والیس، فریدمن وکای دو مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج: میانگین نمره هوش معنوی اعضای هیأت‌علمی ۲/۱±۰/۶۳ و در حد متوسط بود و میانه نمره توانمندی تدریس ۰/۹۲ با حداقل نمره ۰/۳۹ و حداکثر نمره ۰/۱۱۲ گزارش شد. بین هوش معنوی و توانمندی تدریس اعضای هیأت‌علمی همبستگی مثبت وجود داشت (۰۰۱/۰p<، ۳۱/۰rs=) نتیجه‌گیری: هوش معنوی اعضا هیأت علمی در حد متوسط ارزیابی شد و ارتباط مثبتی بین هوش معنوی و توانمندی تدریس وجود دارد. مطالعات بیشتری برای کشف علت و ماهیت این ارتباط پیشنهاد می‌شود. همچنین عوامل مؤثر بر هوش و توانمندی تدریس نیز نیاز به مطالعات بیشتری دارند.
فاطمه حشمتی نبوی، محمد رجب پور، زهره حسین پور، ملیحه همتی، فاطمه حاجی آبادی، سیدرضا مظلوم، حبیب الله اسماعیلی،
دوره ۱۳، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: بخش مهمی از رفتار حرفه‌ای پرستاران در دوران دانشجویی شکل می‌گیرد و در دوران فعالیت حرفه‌ای توسعه می‌یابد. بنابراین مقایسه رفتارهای حرفه‌ای دانشجویان در سال اول و زمان فارغ‌التحصیل شدن با پرستاران شاغل می‌تواند تصویری از چگونگی شکل‌گیری و توسعه رفتارهای حرفه‌ای در مدت زمان آموزش رسمی و غیررسمی پرستاری فراهم آورد. این مطالعه با هدف مقایسه‌ی رفتار حرفه‌ای دانشجویان پرستاری و پرستاران شاغل در بیمارستان‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. روش‌ها: در این مطالعه توصیفی-مقطعی که از نوع روندی است، رفتار حرفه‌ای کلیه دانشجویان پرستاری سال اول بالینی و سال آخر دانشکده پرستاری و مامایی مشهد و۳۲۲ پرستارا شاغل در بیمارستان‌های آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال ۱۳۹۰ با استفاده از پرسشنامه تعدیل شده «پرسشنامه رفتار حرفه‌ای دانشجویان پرستاری» Goze مورد بررسی قرارگرفت. روایی ابزار پژوهش از طریق تعیین ایندکس روایی محتوا و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. جهت تجزیه و تحلیل داده‌ها از آزمون های توصیفی، کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. نتایج: ۷۲ نفر (۶۴%) دانشجوی سال اول بالینی، ۴۰ نفر (۳۵%) دانشجوی پرستاری سال آخر و ۳۲۲ پرستار، نمونه این پژوهش را تشکیل دادند. میانگین نمره رفتار حرفه‌ای دانشجویان پرستاری در سال اول ورود به بالین از مجموع ۱۳۵ امتیاز ۳/۱۷±۳/۱۱۰ و در سال آخر ۸/۱۲±۱۰۷ و میانگین رفتار حرفه‌ای در پرستاران بالینی ۶/۱۲±۱۰۹ بود. آزمون آماری کروسکال والیس تفاوت آماری معناداری را بین سه گروه نشان نداد (۲/۰p=). نتیجه‌گیری: اگرچه آموزش‌های پایه پرستاری قبل از شروع کارآموزی‌های بالینی توانسته‌اند سطح قابل قبولی از رفتار حرفه‌ای را در دانشجویان سال اول ایجاد کنند، اما توسعه این رفتارها در طی کارورزی‌ها و همین‌طور پس از شروع تجارب کاری به عنوان پرستار حرفه‌ای روند مناسبی نداشته است. مطالعات بیش‌تری در مورد بررسی رفتار حرفه‌ای دانشجویان پرستاری و پرستاران شاغل با استفاده از سایر روش‌ها و همین‌طور عوامل ارتقای رفتار حرفه‌ای در آنها مورد نیاز است.
سعیده دریازاده، عطیه فقیهی، فریبا جوکار، امید یقینی، آتوسا اسماعیلی،
دوره ۱۷، شماره ۰ - ( ویژه نامه بسته های تحول و نو آوری در آموزش علوم پزشکی ۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: هدف از آموزش بالینی در دوره دکترای پزشکی عمومی کسب حداقل مهارت‌های مورد انتظار از دانش آموختگان می‌باشد. آزمون صلاحیت بالینی به عنوان ابزاری جهت ارزیابی این حداقل‌های یادگیری طراحی شده است. بررسی نظرات شرکت‌کنندگان در این آزمون می‌تواند گامی در جهت بهبود کیفیت برگزاری آن و برطرف کردن مشکلات باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی دیدگاه کارورزان شرکت‌کننده در آزمون صلاحیت بالینی انجام شد.

روش‌ها: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از تحلیل محتوای مرسوم انجام شد. شرکت‌کنندگان در این مطالعه شامل ۱۷نفر از کارورزان شرکت‌کننده در آزمون صلاحیت بالینی آبان ماه سال ۱۳۹۵ در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بودند که در چهار گروه ۴-۶ نفره مصاحبه شدند. مصاحبه‌ها پس از پیاده‌سازی به روش تحلیل محتوای مرسوم و با استفاده از نرم‌افزار  MAXQDA-۱۰ تجزیه و تحلیل شد.

نتایج: در مجموع تعداد ۹۳ کد اولیه استخراج شد. پس از حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه در نهایت۷۲ استخراج شد که در ۴ طبقه اصلی و ۹ طبقه فرعی قرار داده شدند. طبقات اصلی شامل: شرایط برگزاری آزمون، محتوای آزمون، عوامل آموزشی مؤثر بر آزمون و شرایط ایستگاه‌های آزمون بود.

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد عوامل آموزشی مؤثر بر آزمون از عمده عواملی باشد که آزمون صلاحیت بالینی را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. همچنین از دیدگاه آزمون‌شوندگان اهداف برگزاری آزمون به خوبی روشن نبوده و می‌تواند بر نتایج مورد انتظار تأثیرگذار باشد. با توجه به این که آزمون صلاحیت بالینی می‌تواند به عنوان ابزاری جهت ایجاد تلاش بیش‌تر در دانشجویان برای کسب مهارت‌های لازم و مورد انتظار باشد، لذا انجام اقدامات اصلاحی و برنامه‌ریزی‌های منظم و سازماندهی شده در این زمینه ضروری است. 


سجاد اسماعیلی، سینا مقصودی، محمود اعتباری،
دوره ۱۸، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: یکی از مشخصه‌های کیفیت در دانشگاه، برآورده شدن انتظارات دانشجویان از خدمات آموزشی است. این مطالعه با هدف بررسی دیدگاه دانشجویان دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نسبت به کیفیت خدمات آموزشی ارائه شده در این دانشکده با استفاده از مدل سروکوال انجام شد.
روش‌ها: در این مطالعه توصیفی مقایسه‌ای، حجم جامعه مورد بررسی ۴۰۰ نفر بود که بر اساس نمونه‌گیری به روش تصادفی طبقه‌ای تعداد ۸۰ نفر از دانشجویان دکتری عمومی دانشکده داروسازی اصفهان طبق ۵ ورودی موجود در دانشکده در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ انتخاب شدند. در مجموع ۴۰ نفر دانشجوی مرد و ۴۰ نفر دانشجوی زن در ۵ طبقه مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از پرسشنامه سروکوال استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون‌های ویلکاکسون، T زوجی و آنالیز واریانس انجام شد.
نتایج: در تمامی ابعاد کیفیت خدمات آموزشی، شکاف وجود داشت (۰۰۱/۰p<). بیش‌ترین میانگین شکاف در بعد همدلی (۷۴/۰±۶۲/۱-) و کم‌ترین میانگین شکاف مربوط به بعد اطمینان (۶۸/۰±۰۹/۱-) بود.
نتیجه‌گیری: انتظارات دانشجویان بالاتر از ادراکات آنها از وضعیت موجود در دانشکده بود و در هیچ کدام از ابعاد خدمت، انتظارات آنها برآورده نشده بود. در راستای بهبود این وضعیت، ابتدا باید بعد همدلی و سپس سایر ابعاد خدمت در اولویت مسؤولین قرار گیرد.

سجاد اسماعیلی، شادی فرسایی، محسن میناییان، اکبر حسن‌زاده،
دوره ۲۰، شماره ۰ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

مقدمه: دورۀ کارورزی داروخانه نقش اساسی در کسب دانش و مهارت مورد نیاز برای فعالیت در داروخانه‌های شهری، به عنوان مهم‌ترین عرصه‌ی کار فارغ‌التحصیلان رشته داروسازی در ایران، را دارد. لذا این مطالعه با هدف شناسایی و ارزیابی نظرات دانشجویان داروسازی پیرامون جنبه‌های مختلف برنامه کارورزی داروخانه طراحی گردید.
روش‌ها: این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی ۹۰ دانشجوی داروسازی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ انجام گرفت . دانشجویان به صورت سرشماری به گونه ای انتخاب شدند که حداکثر ۱ سال از گذراندن درس کارورزی داروخانه آنها گذشته باشد و در اولین بار اخذ این واحد موفق به گذراندن آن شده باشند. هم چنین در صورت عدم تکمیل پرسشنامه، دانشجویان از مطالعه خارج شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته با استفاده از پرسشنامه مطالعه کاریدو (Carrido) بود که پس از تایید روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل آماری اطلاعات با آزمون های t مستقل، t تک نمونه ای، کای اسکوئر، ضرایب همبستگی پیرسون و اسپیرمن انجام شد.
نتایج: دانشجویان سطح بالای رضایت‌مندی (۵/۹۰ %) را در طی دوره کارورزی داروخانه تجربه نمودند. اگرچه میزان مشارکت در فعالیت‌هایی از جمله تهیه داروهای ساختنی، محاسبه قیمت و پیچیدن موقتی نسخه‌ها، تهیه لیست موجودی داروها و ثبت ورودی‌ها در دفاتر ثبت نسخه‌ها به طور معناداری کم‌تر از حد متوسط بود (۰۰۱/۰ p>). هم چنین آزمون t مستقل نشان داد که میانگین نمرات دانش (۰۰۲/۰=p)، مهارت (۰۲/۰=p) و رضایت از کارورزی (۰۰۱/۰ p=) در دانشجویان آقا به طور معناداری بیش‌تر از دانشجویان خانم بود.
نتیجه‌گیری: اگرچه برنامه کارورزی فعلی به طورکلی از نظر دانشجویان داروسازی مفید و مؤثر بوده است، اما توجه به موانع و محدودیت‌های موجود و یافتن راه حل مناسب و برنامه‌ریزی برای رفع آن‌ها در راستای ارتقای کیفیت این برنامه آموزشی حائز اهمیت است.

محمد حسام شریفی پور، سید مصطفی محسنی زاده، صمد کارخاه، محمد جواد غضنفری، شقایق اسماعیلی، امیر امامی زیدی،
دوره ۲۲، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: توسعه آموزش پرستاری در مقطع تحصیلات تکمیلی و ایجاد تحول در آن نیازمند شناخت فرآیند آموزش، آگاهی از شیوه‌های نوین اجرای آن، شناخت منابع مادی و امکانات و آگاهی از نقش و وظایف نیروی انسانی است. مطالعه حاضر با هدف بررسی یکپارچه مقالات مرتبط با چالش‌ها و راه‌کارهای آموزش در مقطع کارشناسی ارشد پرستاری ایران انجام شد.
روش‌ها: در این مرور یکپارچه توسعه یافته (Integrative review) ، جستجوی گسترده در پایگاه‌های اطلاعاتی، نظیر: نمایه نشریات پرستاری ایران (nindex.ir)، بانک اطلاعات نشریات کشور (magiran)، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی (SID)، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (IranDOC)، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) و مرکز منطقه‌ای اطلاع رسانی علوم و فناوری (RICeST) با استفاده از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی مرتبط با هدف مطالعه، از سال ۱۳۶۶ (زمان شروع اولین دوره کارشناسی ارشد پرستاری در ایران) تا آذر ۱۴۰۰ صورت گرفت.
نتایج: در مجموع، ۱۰ مقاله از ۲۹۱ مطالعه مورد بررسی قرار گرفت. چالش‌های مختلفی در آموزش پرستاری در مقطع کارشناسی ارشد وجود دارد که مربیان پرستاری دنبال راه‌کارهایی برای برطرف کردن این چالش‌ها هستند. آموزش پرستاری ارشد در ایران بر اساس اهداف و رسالت مشخص نیست و فارغ‌التحصیلان از کیفیت کاری خوبی برخوردارنیستند. در دانشگاه‌های ایران، نقش کارشناسی ارشد پرستاری در جامعه مشخص نیست و تاکنون در این زمینه بازنگری خاصی نشده است. در نهایت، به نظر می‌رسد دوره کارشناسی ارشد پرستاری درایران بی هدف و بدون توجه به نیاز جامعه درحال اجرا است.
نتیجه‌گیری: تدوین برنامه ‌آموزشی منسجم تئوری و عملی منطبق با نیازهای جامعه می‌تواند اولین گام در اصلاح برنامه ‌آموزشی پرستاری در مقطع کارشناسی ارشد تلقی گردد.



تازه‌های تحقیق
امیر امامی زیدی: Google Scholar ,Pubmed


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی می باشد.

© 2025 All Rights Reserved | Iranian Journal of Medical Education