جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای آرازی

سپیده محمدی، احمدرضا یزدان نیک، علیرضا یوسفی، تاج محمد آرازی،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: شکل‌گیری مفهوم پرستاری ساخته و پرداخته نظام آموزشی است. با این حال آموزش پرستاری ایران تا به امروز با فراز و فرودهای بسیاری مواجه بوده است؛ امروزه با گذر پرستاری از رشته‌ای به عنوان فن، به پارادایم پرستاری به عنوان علم و هنر، آموزش پرستاری در ایران نیز شکل دانشگاهی به خود گرفته است اما کیفیت پرستاری و نحوه انتقال دانش به بالین پرستاری با چالش‌های بسیار جدی رو به رو شده است. در این مطالعه به کنکاش چالش‌های موجود در حیطه اساتید، دانشجویان، برنامه دروس و محیط آموزش پرستاری می‌پردازیم.

روش‌ها: مقاله حاضر مقاله مروری از نوع Narrative است که با جست و جوی منابع کتابخانه‌ای و مقالات منتشر شده در سال‌های ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۳ میلادی در ارتباط با آموزش دانشگاهی پرستاری ایران انجام شد. موتورهای جستجوگر استفاده شده در این مطالعه شامل: Elsevier، Wiley، PubMed، Iran Medex، SID و Medlib بود. در مجموع ۶۰ مقاله مختلف در این زمینه استخراج شد و سپس بنا به تناسب مقالات یافته شده با چالش‌های آموزش دانشگاهی پرستاری، از ۱۹ مقاله در این مطالعه استفاده شد.

نتایج: مهمترین چالش‌های آموزش پرستاری بدین شرح بود: مفاهیم پایه و اساسی پرستاری در برنامه دوره کارشناسی پرستاران وجود ندارد و پارادایم بیومدیکال غالب در برنامه دروس، دانشجو را به طرف دستیار پزشک شدن سوق می‌دهد. نگرش حرفه‌ای مدرسان پرستاری ایران با وضعیت ایده آل فاصله بسیاری دارد و تصویر دانشگاهی که توسط اساتید پرستاری ارائه می‌شود با تصویر بالینی پرستار همسان نیست. دانشجویان پرستاری نیز نگرش مناسبی به حرفه خود ندارند به طوری که پرستاری را یک شغل می‌دانند، نه یک حرفه مشخص و در حال تکامل. محیط دانشگاهی هم به نوبه خود نه تنها توسعه‌دهنده تفکر انتقادی نیست بلکه در مواردی به عنوان عامل سرکوب‌کننده نیز مطرح می‌شود.

نتیجه‌گیری: پی آیند برنامه‌های آموزشی ناکارآمد در ایران مواردی مانند: نقصان دانش کاربردی در مواجهه با موارد واقعی بیماران در بالین و ابهام دانشجویان در مورد آموزش دانشگاهی؛ ناهماهنگی کادر آموزشی و درمان و عدم مشاهده چهره واقعی پرستاری توسط مددجو و جامعه است. موارد پیشگفت لزوم سرمایه‌گذاری بیش‌تر بر رفع این چالش‌ها و تغییر در آموزش دانشگاهی پرستاری از مناظر مختلف را نشان می‌دهد.


علیرضا یوسفی، احمدرضا یزدان نیک، سپیده محمدی، تاج محمد آرازی،
دوره ۱۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: گفتمان حاکم بر آموزش پرستاری در ایران مبهم است و بررسی نقادانه آن منجر به باز شدن بستر این گفتمان می‌شود و می‌تواند راه‌گشایی برای کشف الگوهای بازنمایی شده در فرهنگ حاکم باشد. این مطالعه با هدف واکاوی گفتمان حاکم بر کلاس‌های نظری دوره کارشناسی پرستاری انجام شد.
روش‌ها: مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی به روش تحلیل گفتمان فرکلاف (Fairclough) بود. مشارکت‌کنندگان اساتید و دانشجویان پنج دانشکده پرستاری مامایی دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران شامل دانشکده پرستاری مامایی تهران، اصفهان، مازندران (آمل)، بابل و یاسوج بودند. داده‌های پژوهش حاصل از بررسی ۲۵ مصاحبه انفرادی، ۱۲ گروه متمرکز، ۲۲ مشاهده کلاس نظری و خوانش ۳۲ جزوه، ۴۸ پاورپوینت و ۲۵ سؤال امتحانی از دانشکده‌های محیط پژوهش بود.
نتایج: دال‌های کلیدی آموزش نظری پرستاری عناصری نظیر، بیمارمحوری، پاتوفیزیولوژی، تشخیص و درمان بود و مواردی نظیر مراقبت پرستاری و فرایند پرستاری به عنوان دال‌های شناور این مطالعه بود. بر اساس نتایج مطالعه، هرچند کارگزاران گفتمان آموزش دانشگاهی پرستاری به قدرت واژگان اختصاصی پرستاری نظیر مراقبت محوری و فرایند پرستاری در عرصه‌ی آموزش نظری پرستاری پی برده‌اند و سعی دارند دال‌های شناور را در گفتمان پرستاری تعریف و تثبیت نمایند اما همچنان این امر به‌درستی اتفاق نیفتاده است و غلبه گفتمان بیومدیکال یا زیست پزشکی در تک تک اجزای این گفتمان قابل لمس است.
نتیجه‌گیری: با توجه به غلبه گفتمان بیومدیکال، لزوم مفصل‌بندی مجدد بر مبنای دال‌های برگرفته از حرفه‌ی پرستاری لازم و ضروری است و باز تعریف مؤلفه‌های پارادایمی غالب، گفتمان تازه‌ای را طلب می‌کند؛ گفتمانی که با عناصر استخراج‌ شده از حقیقت و ماهیت رشته و نیز دال‌های مقبول سیال در نظم گفتمانی آموزش نظری پرستاری مانند مراقبت محوری بتواند از حاشیه خارج‌ شده و به متن گفتمان آموزش دانشگاهی رسوخ کند.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی می باشد.

© 2025 All Rights Reserved | Iranian Journal of Medical Education