، azam_mohamadzade@yahoo.com
چکیده: (13541 مشاهده)
مقدمه: گرایش به تفکر انتقادی جزء ضروری تصمیمگیری بالینی و صلاحیت حرفهای در آموزش علوم پزشکی میباشد. سبکهای یادگیری نیز یکی از عوامل مؤثر در گرایش به تفکر انتقادی محسوب میشود و میتوان انتظار داشت که در روشهای مراقبتی و درمانی نیز مؤثر واقع شوند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اولویت سبکهای یادگیری دانشجویان دانشکده پرستاری مامایی و ارتباط اولویت سبکها با گرایش آنها به تفکر انتقادی انجام شد.
روشها: جامعه آماری این مطالعهی توصیفی مقطعی کلیه دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال تحصیلی 91-90 بود. نمونه با حجم 214 نفر به روش طبقهای نسبی (بر حسب جنس) انتخاب شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامههای سبکهای یادگیری کلب و گرایش به تفکر انتقادی ریکتس بود. دادهها با روشهای آمار توصیفی، و استنباطی تحلیل شد.
نتایج: سبک غالب 62 نفر (32%) از دانشجویان سبک واگرا، 92 نفر (17/47%) سبک جذبکننده و 23 نفر (7/11%) سبک همگرا و 18 نفر (13/9%) سبک انطباق یابنده بود. میانگین و انحراف معیار نمره کل گرایش به تفکر انتقادی 31/14±16/119 بود. میزان گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان براساس سبک یادگیری آنان تفاوت معناداری نداشت (21/0= p)، اما میانگین نمره گرایش به تفکر انتقادی در سبک یادگیری همگرا بالاترین (13/34±68/124) و در سبک یادگیری جذبکننده پایین ترین(04/14±77/117) بود. میانگین نمرهی گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان دختر (76/14±01/119) تفاوت معناداری با میانگین نمره پسران (97/12±26/119) نداشت. نتیجهگیری: با توجه به مطلوب نبودن نمره گرایش به تفکر انتقادی و برخورداری سبک یادگیری همگرا از بیشترین گرایش به تفکر انتقادی در این پژوهش، توجه به تفکر انتقادی و نیز توجه به سبکیادگیری همگرا و فراهم آوردن شرایطی برای تغییر در سبکیادگیری دانشجویان به منظور متناسبسازی با ماهیت رشته و سطح گرایش به تفکر انتقادی، در برنامههای درسی علوم پزشکی پیشنهاد میگردد.
نوع مطالعه:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
برنامه ريزي درسي دریافت: 1391/11/9 | پذیرش: 1392/6/5 | انتشار: 1392/8/8 | انتشار الکترونیک: 1392/8/8