نهادی پویا و متغیر بوده است(1). دو مورد از عوامل ایجاد تحول در نظامهای آموزش عالی، جهانی شدن و بینالمللی شدن است(1). جهانی شدن یعنی به جریان افتادن تکنولوژی، اقتصاد، دانش، مردم، ارزشها و ایدهها بر فراز مرزها و هر کشوری را به گونهای صرفنظر از تاریخ، سنن، فرهنگ و انتظارات تحت تأثیر قرار میدهد(2). همه دانشگاهها تحت تأثیر جهانی شدن هستند و جهانی شدن در تمام سطوح و ابعاد آموزش عالی تأثیرات عمیقی به جای گذاشته است(3تا5). به باور متخصصان، امروزه بین رسالت آموزش عالی و اثرات پدیده اجتنابناپذیر جهانی شدن تنشی ایجاد شده است. دانشگاهها از طرفی، مؤسساتی محلی و ملی هستند و انتظار میرود همواره متوجه نیازهای بومی و ملی باشند. از طرف دیگر، رقابت، چالشها و فرصتهای ناشی از جهانی شدن باعث شده تا دانشگاهها با نگاهی فراتر، سطح و عمق نظر و عمل خویش را گسترش دهند(6). برخی معتقدند راه حل رفع این تنش جهانی - محلی، بینالمللیسازی آموزش عالی است(6). در حقیقت بینالمللیسازی آموزش عالی به عنوان پاسخی ممکن به جهانیسازی است(7) و بینالمللیسازی فرایندی است که دولتها میتوانند بیشتر از جهانیسازی آن را هدایت کنند(7). بینالمللی شدن و جهانی شدن یکی نیستند. جهانی شدن را میتوان عامل شتابدهنده و کاتالیزور تصور کرد، در حالی که بینالمللی شدن گونهای پاسخ است، اما پاسخی است فعال و هوشمندانه(8). بینالمللی شدن اشاره به روابط میان دولتها و ملتها دارد، به گونهای که شناخت و احترام به تفاوتها و سنتها را تشویق میکند(1) اما پدیده جهانی شدن تمایل و رغبتی به احترام به تفاوتها و مرزها ندارد و مبانی بسیاری از دولتها را تحلیل برده و همگنی و یکسانسازی را دنبال میکند(1و9).
در سالهای اخیر بینالمللی شدن یکی از مباحث مهم محافل دانشگاهی بوده است(1) و تعاریف متفاوتی از بینالمللیسازی ارائه شده است. بینالمللیسازی از عناصر متعددی تشکیل شده است. بینالمللسازی با توجه به جابجایی افراد، وابستگیسازمانی و عقاید بین ملتها، اثرات مهمی روی تکامل زیربنایی کشورها و سیستم آموزش عالی به طور ویژه از دهه 1970 داشته است(10) و دلایل متعددی برای حرکت به سوی بینالمللیسازی برنامه آموزشی ذکر شده است که میتوان به موارد زیر اشاره کرد: رشد و توسعه منابع انسانی، انعقاد پیمانهای راهبردی، تولید درآمد و تجارت اقتصادی، ساخت ملت وسازمان، رشد و توسعه فرهنگی ـ اجتماعی و فهم متقابل، بهبود کیفیت، ایجاد روابط راهبردی، تولید پژوهش و دانش، تحقق نیازهای ملل و جهان. به طور کلی میتوان گفت که دلایل سیاسی، دلایل اقتصادی، دلایل اجتماعی فرهنگی و دلایل علمی لزوم حرکت به سمت بینالمللیسازی برنامههای آموزشی را پیشنهاد میکند(8و11و12).
همکاری بینالمللی در علوم در سالهای اخیر رشد پیدا کرده است(13تا16) به طوری که به عنوان نمونه مطالعات نشان میدهد سهم کره جنوبی، چین و ژاپن از همکاری در نوشتن مقالات بینالمللی افزایش پیدا کرده است(14و17و18). چین بزرگترین همکار آمریکا در نوشتن مقاله است(14). از سال 1981 تا سال 1993 در برزیل شمار مقالاتISI که به صورت فردی چاپ شده است ثابت مانده است، اما مقالاتی که به صورت همکاری بینالمللی چاپ شده است 250 درصد افزایش یافته است(8). همکاری بینالمللی در 30 درصد از مقالات کشور برزیل به چشم میخورد و این کشور به طور آهسته همکاری بینالمللی را افزایش میدهد(19). هند در سال 1990 با 70 کشور و در سال 1994 با 93 کشور انتشار مشارکتی داشت(13). با توجه به بررسی آمار سیستم رتبهبندی سیماگو (SCIMago) در سال 2014در آمریکا 59/17 درصد، در چین 59/17 درصد، انگلستان 57/50 درصد، آلمان 79/47 درصد، ژاپن 22/26درصد و در ایران 02/21 درصد از پژوهشهای انجام شده به صورت همکاری بینالمللی بوده است(20تا25).
ذکر این نکته لازم است که همکاری بینالمللی فقط نوشتن مقاله نیست. نتایج این همکاری ممکن است مواردی دیگر را نیز شامل شود(26). آموزش عالی در دهههای گذشته بیشتر به سمت بینالمللیسازی پیش رفته است و تمایلات نیز بدین سمت گرایش پیدا کرده است به عنوان مثال دانشجویان، اغلب تحصیل در کشورهای دیگر را انتخاب میکنند، در برنامههای آموزشی خارجی ثبتنام میکنند، در مؤسسات خارجی داخل کشور ثبتنام میکنند و از اینترنت برای حضور در دورههای آموزشی دانشگاههای کشورهای دیگر استفاده میکنند(27). به عنوان دلیلی بر این بیانات به این مثال میتوان اشاره کرد که در سال2012، 24000 دانشجوی چینی در دانشگاههای آلمان بودند و 4000 آلمانی در این سال در چین بودند(28). همچنین توجه به این آمار نیز خالی از لطف نیست که در بین سالهای 1977 تا 1987،5/46 درصد از اعضای هیأتعلمی دارای مدرک دکتری تخصصی در امارات، هیأتعلمیهای مصری بودند و هیأتعلمیهای عراقی در رده دوم با 5/15درصد قرار داشتند(10). همچنین تا اواسط قرن بیستم شاگردان اماراتی که توانایی اقتصادی داشتند برای تحصیل به کشورهای بحرین، کویت و قطر و دانشجویان برتر نیز با بورسیه به قاهره، بیروت، دمشق و بغداد فرستاده میشدند(10). همچنین کشورهایی زیادی در امارات متحده شعبه بینالملل دارند که از جمله آنها میتوان ایالات متحده آمریکا، کانادا، فرانسه، و استرالیا را نام برد(10).
طبق سند آمایش سرزمینی کشور ایران باید تا سال 1404 سه دانشگاه علوم پزشکی بینالمللی داشته باشد و معیارهایی برای دانشگاه علوم پزشکی با عملکرد بینالمللی تدارک دیده شده است؛ یکی از این معیارها کسب رتبه بهتر از 500 در رتبهبندی سیماگو (SCIMago) یا شانگهای (Shanghai Jiaotong) یا تایمز (QSTimes) است(29). با بررسی رتبهبندی که در سال 2015 ارائه شده است در سیستم رتبهبندی شانگهای هیچ کدام از دانشگاههای علوم پزشکی کشور دارای رتبه بالاتر از 500 نیستند(30). با بررسی سیستم رتبهبندی سیماگو در سال 2014 از لحاظ نوآوری هیچ کدام از دانشگاههای علوم پزشکی کشور رتبه بالاتر از 500 نداشتند(31) اما از لحاظ قابلیت رویت وب دانشگاه علوم پزشکی تهران رتبه 338 را در اختیار داشت(32). در رتبهبندی تایمز نیز در سال 2015-2016 هیچ کدام از دانشگاههای علوم پزشکی کشور رتبه بالاتر از 500 نداشتند(33). همچنین نتایج مطالعات انجام شده دیگر در کشور حاکی از آن است که از لحاظ بینالمللیسازی وضعیت کشور مناسب نیست و بازنگری و بهسازی آموزش عالی بینالمللی باید بیش از پیش در دستور کار برنامه ریزان درسی کشور قرار گیرد(34). به هر حال، ضرورتهای عصر جدید ایجاب میکند توجه ویژهای نسبت به رویکردهای بینالمللیسازی صورت گیرد. برنامههای آموزشی آموزش عالی کشور باید بتواند در کنار حفظ باورها، ارزشها، سنتها، اعتقادات دینی و توجه به دیرینه باستانی و اسلامی، توسعه علمی، پژوهشی و مهندسی دانش، بینش، باورها و فرهنگ جامعه را در سطح بینالمللی فراهمسازد(1).
در کشورهای مختلف دولتها برای ارتقاء برنامههای علمی بینالمللی ابتکاراتی را انجام دادند و هزینههایی را برای تشویق تبادلات فراهم کردهاند(35). در این زمینه در ایران تصمیمات و سیاستهای راهبردی آموزش عالی کشور از مدتها قبل متوجه این مسأله بوده است و به این رویکرد توجه داشته است. برای مثال، در سند چشمانداز بیست ساله بیان شده است: «ایران کشوری است توسعه یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه، با هویت اسلامی و انقلابی، الهام بخش در جهان اسلام و با تعاملسازنده و مؤثر در روابط بینالملل، برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه اجتماعی در تولید ملی، دست یافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرم افزاری و تولید علم، رشد پُرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقای نسبی سطح درآمد سرانه»(36). در این زمینه در طرح تحول سلامت در حوزه آموزش علوم پزشکی که توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به اجرا در آمده است یکی از بستهها به بحث بینالمللی شدن دانشگاهها میپردازد(37). این بسته دارای چهار محور است که یکی از این محورها تدوین و اجراییسازی نقشه راه شبکه تبادلات علمی و برنامههای آموزشی دانشگاههای علوم پزشکی ایران با دانشگاههای معتبر جهان است. این محور به صورت مأموریت ویژه به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان واگذار گردید. بنابراین با توجه به ضرورت بحث بینالمللی شدن دانشگاهها و با توجه به اسناد بالا دستی موجود، و مأموریت واگذارشده از طرف وزارت بهداشت به این دانشگاه، تهیه نقشه راه بینالمللیسازی آموزش علوم پزشکی در دستور کار این دانشگاه قرار گرفت.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |