@article{ author = {Ferdoosi, Masoud and Bahmanziyari, Najmeh}, title = {Isfahan University of Medical Sciences Researchers Viewpoints on Holding the Commemoration of Research week}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {10}, pages = {919-921}, publisher = {Medical Education Development Center, Isfahan University of Medical Sciences}, title_fa = {دیدگاه پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در خصوص برگزاری مراسم بزرگداشت هفته پژوهش}, abstract_fa ={امروزه تمامی کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه برای حفظ یا ایجاد بنیان‌های توسعه یافتگی و ارتقای قدرت رقابت خود با دیگر کشورها، علم و فناوری را به عنوان محور اصلی فعالیت‌های خود مورد توجه قرار می‌دهند. علم و فناوری محصول فعالیت‌های پژوهشی است و در صورتی که فعالیت‌های علمی و پژوهشی با سایر فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ترکیب گردد توسعه پایدار حاصل خواهد گردید(1). متأسفانه علی‌رغم تلاش‌های صورت گرفته، مسأله تحقیق و پژوهش در کشور ما هنوز جایگاه اساسی خود را نیافته است(2). نظام اداری دانشگاهی و مراکز پژوهشی و تحقیقاتی کشور تناسبی با یک نظام تحقیقاتی و پژوهشی پویا و پژوهنده ندارد(3). با توجه به این مسأله، پژوهش در سال‌های اخیر بیش‌تر مورد توجه قرار گرفته و به منظور بزرگداشت پژوهش و پژوهشگران هر ساله روز و هفته پژوهش در آذر ماه گرامی داشته می‌شود. مراسم بزرگداشت هفته پژوهش همه ساله در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نیز برگزار شده اما معمولاً میزان رضایت افراد از نحوه برگزاری آن مشخص نبوده و پس از برگزاری مراسم، گزارش شکایات و عدم رضایت افراد دریافت می‌شود. به همین سبب شورای پژوهشی دانشگاه، هنگام بررسی پیشنهادات برگزاری مراسم به این نتیجه رسید که به طور مستقیم از نظرات پژوهشگران استفاده نماید؛ لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی دیدگاه پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در خصوص جنبه‌های مختلف برگزاری مراسم هفته پژوهش و استفاده از نظرات آنان جهت برگزاری بهتر و موثرتر مراسم انجام گرفت. مطالعه از نوع توصیفی بود و به صورت مقطعی انجام گرفت. جامعه مطالعه شامل کلیه پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود که از افراد حاضر در مراسم بزرگداشت سال 1392به عنوان نمونه در دسترس استفاده شد. همچنین پرسشنامه از طریق روابط عمومی امور پژوهشی دانشگاه برای کلیه پرسنل و جهت بررسی دیدگاه دانشجویان پرسشنامه برای اعضای کمیته تحقیقات دانشجویی دانشکده‌ها و اعضای زیرمجموعه آنها فرستاده شد.در مجموع 54 نفراز اساتید و کارکنان دانشگاه و 20 نفر از دانشجویان پرسشنامه را تکمیل و ارسال نمودند. پرسشنامه محقق‌ساخته شامل مواردی چون نحوه اطلاع‌رسانی مراسم، شیوه برگزاری، نحوه انتخاب افراد نمونه، حیطه‌های اهدای جوایز، جوایز و تأثیرات برگزاری مراسم بود که روایی صوری و محتوایی آن با استفاده از نظرات مسؤولان امور پژوهشی و پایایی آن نیز به روش آزمون-بازآزمون تأیید گردید(8/0r=). سؤالات بسته پرسشنامه به وسیله شاخص‌های آمار توصیفی و آزمون‌هایی نظیر اسپیرمن، فی و کرامر و تاوگودمن و کروسکال به وسیله SPSS-20 تحلیل گردید. سؤالات باز نیز ابتدا به صورت دستی استخراج، سپس کدبندی شده و کدها پس از دسته‌بندی با ذکر درصد فراوانی بیان گردید. اکثریت افراد از اطلاع‌رسانی در خصوص مراسم رضایت داشتند. در رابطه با شیوه برگزاری مراسم نیز 1/58درصد از افراد، برگزاری مراسم هم در دانشکده‌ها و هم در دانشگاه به صورت کلی را مناسب‌تر دانستند. 8/56درصد از افراد با ملاک‌های انتخاب افراد نمونه موافق بودند. 4/82درصد با در نظر گرفتن تعداد مقالات به عنوان مهم‌ترین ملاک انتخاب افراد موافق نبودند؛ اما اکثریت مشارکت‌کنندگان با درنظر گرفتن IF مجلات (77درصد) و در نظر گرفتن H Index مجلات (8/60درصد) موافق بودند. پژوهشگران در خصوص حیطه اهدای جوایز به مواردی مانند انجام طرح پژوهشی و دریافت گرنت برای دانشگاه، امتیازدهی به آثار پژوهشی بر مبنای اهمیت، کاربرد و رعایت اصول اخلاقی اشاره داشتند. همچنین 2/66درصد از پژوهشگران اظهار داشتند که بایستی برای هر دانشکده سهمیه متفاوت اعمال شود و ملاک‌های اعمال سهمیه را مواردی نظیر حیطه کاری و تفاوت رشته‌ها (40درصد)، میزان برونداد پژوهشی (35درصد) و تعداد پرسنل و دانشجویان (25درصد) عنوان نمودند. در خصوص کلیت مراسم 8/6درصد از مراسم رضایت کافی داشتند، 9/45درصد افراد آن را در مجموع خوب، اما نیازمند اصلاحات اندک ارزیابی نمودند، در مقابل 1/31درصد آن را نیازمند اصلاحات عمده دانستند و تنها 7/2درصد از کلیت مراسم ناراضی بودند. پنجاه درصد از پژوهشگران بیان نموده بودند که برگزاری مراسم سال 1391 تأثیری بر عملکرد پژوهشی آنان نداشته و انگیزه‌ای در آنان ایجاد نکرده است. یافته‌ها نشان داد میان منتخب بودن افراد با سطح رضایت همبستگی وجود نداشت؛ اما رابطه میان منتخب بودن افراد و تأثیرگذاری مراسم بر انگیزه آنان مستقیم و معنادار بود(01/0p<). در خصوص انتخاب مجدد افراد برگزیده سال یا سال‌های قبل نیز 8/60درصد افراد موافق این مسأله و 4 درصد مخالف بودند. افراد موافق، از بین رفتن انگیزه افراد فعال و شایسته را عامل موافقت خود عنوان نمودند. افراد مخالف نیز فرصت قائل شدن برای سایر افراد به ویژه افراد تازه وارد عرصه شده و انتخاب افراد جدید در کنار تجلیل از افراد برگزیده سال‌های قبل را مناسب‌تر دانسته بودند. یافته‌های مطالعه حاکی از رضایت نسبی پژوهشگران در خصوص مراسم بود، اما بایستی در جهت افزایش رضایت آنان اقدامات بیش‌تری صورت گیرد. از جمله این ‌که پژوهشگران خواستار تجدید نظر در زمینه ملاک‌ها و نحوه انتخاب افراد بودند که این مسأله باید مورد توجه مسؤولان قرار گرفته و در جهت تغییر و شفاف‌سازی معیارها و طریقه انتخاب نفرات برتر اقدام نمایند. در خصوص جوایز منتخبین نیز، مواردی چون افزایش جوایز نقدی، گرنت و تسهیلات سفر به خارج سبب دلگرمی و رفع پاره‌ای از مشکلات پژوهشگران می‌گردد. با وجود این‌که مطالعه با محدودیت‌های فراوانی چون عدم همکاری پرسنل دانشگاه و دانشجویان، تأخیر در تکمیل پرسشنامه‌ها و بی‌توجهی افراد روبرو بود؛ در نهایت دیدگاه‌های افراد بررسی گردید که با توجه به آنها باید اقداماتی در جهت رفع نقایص فعلی، افزایش رضایت اشخاص و تشویق آنان به امر پژوهش صورت گیرد.}, keywords_fa = {پژوهشگران}, url = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3494-en.html}, eprint = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3494-en.pdf}, journal = {Iranian Journal of Medical Education}, issn = {1608-9359}, eissn = {1735-8892}, year = {2015} } @article{ author = {Salehiniya, Hami}, title = {Improving the quality of reporting a cross sectional study}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {14}, Number = {10}, pages = {916-918}, publisher = {Medical Education Development Center, Isfahan University of Medical Sciences}, title_fa = {بهبود کیفیت گزارش دهی مقالات مقطعی}, abstract_fa ={مقاله‌ای با عنوان رابطه تجربه دوره آموزشی و رویکرد مطالعه عمل فکورانه در دانشجویان پرستاری در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی. 1393 14 (9) :758-766 به چاپ رسیده است(1)، این مقاله که به صورت مقطعی بوده است حاوی اطلاعات بسیار مفید و کاربردی برای مسؤولین در حیطه‌های آموزش پزشکی است و می‌تواند بسیار کاربردی باشد. از آنجایی که مقالات منتشر شده در مجله آموزش پزشکی، در برنامه‌ریزی‌ها کاربرد داشته و می‌تواند زمینه ساز تقویت شرایط آموزش در حیطه پزشکی و پرستاری باشد(2) و با توجه به غنای این مقاله از نظر کاربردی، چند نکته در مورد این مقاله قابل بحث است. 1) روایی و پایایی پرسشنامه از نکات بسیار مهم در پژوهش‌هایی است که اطلاعات به وسیله پرسشنامه جمع‌آوری می‌شود. برای سنجش روایی نیاز است که پرسشنامه پس از ترجمه و واترجمه شدن، بین تعدادی از افراد شامل متخصصین در آن حیطه، مردم آگاه و متدولوژیست توزیع شود و نظر آن‌ها در مورد پرسشنامه جمع‌آوری گردد(3). خبرگان مربوطه باید در خصوص روایی آن اظهارنظر کرده، چرا که ممکن است برخی از موارد پرسشنامه با توجه به شرایط فرهنکی و اجتماعی کشور ما قابل کاربرد نباشد و یا نیاز باشد مواردی اصلاح و یا تکمیل شود، در مطالعه مذکور آنچه برای تأیید روایی پرسشنامه (ترجمه و ترجمه مجدد آن توسط فرد مسلط به زبان انگلیسی) ذکر شده است نمی‌تواند نشان‌دهنده روایی پرسشنامه باشد و در چنین مواردی نیاز است، نظر تعدادی از خبرگان آن حیطه و متدولوژیست نیز مورد بررسی و آنالیز قرار گیرد. 2) درصد پاسخ‌گویی در پژوهش: درصد پاسخ‌گویی در پژوهش‌های پزشکی بسیار مهم است و زمانی نتایج یک پژوهش می‌تواند از قابلیت اطمینان بالایی جهت استتناج برخوردار باشد که درصد پاسخ‌گویی در سطح قابل قبولی باشد، معمولاً درصد پاسخ‌گویی بالای 80 درصد می‌تواند مناسب باشد، با توجه به درصد پاسخ‌گویی 7/65 در این مطالعه، بایستی در تفسیر و تعمیم نتایج این مهم مد نظر قرار گیرد. 3) داوطلب بودن آزمودنی‌ها: در مطالعاتی که افراد به صورت داوطلب وارد پژوهش می‌شوند، ممکن است این افراد با جمعیت مرجع از نظر برخی خصوصیات متفاوت باشند، از این رو در تعمیم‌پذیری نتایج باید این مهم مدنظر باشد(2). 4) ذکر جزییات در روش اجرای مطالعه: یکی از مواردی که در قسمت مواد و روش‌ها باید به آن اشاره شود، ذکر آزمون‌های آماری استفاده شده، است(4و5)، در این مقاله در قسمت چکیده تعدادی آزمون ذکر شده است، در حالی که در متن مقاله هیچ اشاره‌ای به آزمون‌های مورد استفاده و دلیل استفاده از آن ذکر نشده است، در حالی که نیاز است در متن مقاله در قسمت روش‌ها به این آیتم که یکی از ملاک‌های ارزیابی مقاله است، اشاره شود(4). با توجه به این که یکی از اهداف مجله آموزش پزشکی، ارتقای بهبود کیفیت گزارش مقالات منتشر شده در حیطه پزشکی و رشته‌های مرتبط است(6)، انتظار می‌رود این دست‌نوشته مورد توجه قرار گیرد، تا با رعایت نکات فوق‌الذکر شاهد ارتقای کیفیت مقالات منتشر شده در داخل کشور باشیم.}, keywords_fa = {}, url = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3523-en.html}, eprint = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3523-en.pdf}, journal = {Iranian Journal of Medical Education}, issn = {1608-9359}, eissn = {1735-8892}, year = {2015} } @article{ author = {abbasi, Moslem and pirani, Zabih and Dargahi, Shahriar and aghavirdinejad, Shabnam}, title = {The Relationship between Cognitive Failure and Alexithymia and Decisional Procrastination among University Students}, abstract ={Introduction:Decisional procrastination is one of the negative factors which might hinder students’ progress and it is an ineffective defense strategy used by students to avoid failure, maintain self-esteem and personal values. It is essential in the learning process to provide the learning condition for achieving the best results. The aim of this study was to investigate the relationship between cognitive failure and alexithymia and decisional procrastination among university students. Methods: In this descriptive-correlational study, 400 students of Arak University of Medical Sciences were selected by convenient sampling based on Krejcie and Morgan’s formula in 2013-2014 academic years. The data was collected through Rieffe et al. `s Alexithymia Scale, Broadbent’s cognitive failure scale and Mann's decisional procrastination scale. Data were analyzed using correlation coefficient and linear regression tests. Results:In this study 300 questionnaires were analyzed (75 percent response rate). Findings showed a significant positive relation between cognitive failure and alexithymia and decisional procrastination (P>0. 001). The results of multivariate regression analysis showed that cognitive failure and alexithymia predicted respectively 35 percent and 26 percent of the variance of decisional procrastination among students. Conclusion: The results of current research showed the importance of cognitive failure and alexithymia in decisional procrastination of students. These results suggest that the cognitive failure and alexithymia share an important role in exacerbating and incidence of decisional procrastination among students. Given the importance of decision making process for students, it seems necessary for authorities, planners and stakeholders of educational system to pay attention to the objectives and adopt strategies in order to change the orientation of objectives and reduce or improve decisional procrastinations.}, Keywords = {cognitive failure, alexithymia, decisional procrastination, students}, volume = {14}, Number = {10}, pages = {905-915}, publisher = {Medical Education Development Center, Isfahan University of Medical Sciences}, title_fa = {ارتباط بین نارسایی شناختی و نارسایی هیجانی با تعلل‌ورزی تصمیم‌گیری در دانشجویان}, abstract_fa ={مقدمه: تعلل‌ورزی تصمیم‌گیری یکی از متغیرهای منفی که احتمالاً مانع پیشرفت تحصیلی دانشجویان می‌شود و راهبرد دفاعی غیرمؤثری است که دانشجویان برای پرهیز از شکست، حفظ عزت نفس و ارزش شخصی از آن بهره می‌جویند. آنچه در فرایند یادگیری از اهمیت اساسی برخوردار است فراهم آوردن شرایط یادگیرنده به‌گونه‌ای است که بهترین دستاوردها حاصل آید. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط نارسایی شناختی و نارسایی هیجانی با تعلل‌ورزی تصمیم‌گیری در دانشجویان بود. روش‌ها: در این پژوهش توصیفی همبستگی بر اساس فرمول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان، تعداد400 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهر اراک به طور در دسترس در مقطع زمانی 92-93 انتخاب شدند. برای جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس نارسایی هیجانی ریف، استروالد و میرام، مقیاس نارسایی شناختی برادبنت و مقیاس تعلل‌ورزی تصمیم‌گیری مان استفاده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های ضریب همبستگی و آزمون رگرسیون خطی انجام گردید. نتایج: در نهایت300 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت (درصد پاسخ دهی 75%). یافته‌ها نشان داد بین نارسایی شناختی و نارسایی هیجانی با تعلل‌ورزی در تصمیم‌گیری دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (001/0>P). نتایج رگرسیون چند متغیره نشان داد که نارسایی شناختی می‌تواند 35 درصدو نارسایی هیجانی 26 درصد از واریانس تعلل‌ورزی در تصمیم‌گیری دانشجویان را پیش‌بینی نماید. نتیجه‌گیری: نتایج پژوهش حاضر نقش نارسایی شناختی و هیجانی در تعلل‌ورزی در تصمیم‌گیری دانشجویان را آشکار ساخت. این نتایج بیان می‌کند که نارسایی شناختی و هیجانی نقش مهمی در زمینه تشدید و بروز تعلل‌ورزی در تصمیم‌گیری دانشجویان دارند. اهمیت فرایند تصمیم‌گیری در میان دانش‌آموزان و دانشجویان، لزوم توجه مسؤولین، برنامه‌ریزان و دست‌اندرکاران نظام آموزشی را به حوزه اهداف و به‌کارگیری راهبردهای برای تغییر جهت‌گیری هدف، جهت کاهش تعلل‌ورزی تصمیم‌گیری یا اصلاح آن ضروری می‌نماید.}, keywords_fa = {نارسایی شناختی, نارسایی هیجانی, تعلل‌ورزی در تصمیم‌گیری, دانشجویان}, url = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3457-en.html}, eprint = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3457-en.pdf}, journal = {Iranian Journal of Medical Education}, issn = {1608-9359}, eissn = {1735-8892}, year = {2015} } @article{ author = {AbediniBaltork, Meimanat and NasrEsfahani, Ahmad Reza and Mohammadi, Mehdi and SalehiOmran, Ebrahim}, title = {Elements of Constructivist Curriculum in Medical Education: A Review Study}, abstract ={Introduction: Training and information transfer are considered as one of the major functions of medical education. However, traditional lecture-based methods no longer satisfy the needs of medical education and require new approaches. One of these approaches which has presented new methods in medical education is constructivist trainingversus traditional training. The aim of this study was to explain the characteristics of constructivist curriculum in medical education. Methods: In this review study, library materials and documents related to constructivism approach in medical education and various online sources such as articles indexed from 2001 to 2014 in SID, Magiran, and Eric were used. Keywords used were constructivism, medical education, curriculum elements and faculty members, both alone and in combination. The initial search yielded a large number of articles then the researcher who was just eliminated summary available and browse articles that were more associated with the selected material was then extracted. Based on more recent literature, the main elements of the constructivist approach to curriculum in medical education were explained. Results: Finally, Out of 120 investigated articles in total, documents of 37 relevent and credible articles were obtained. Four elements of curriculum namely goal, content, teaching methods, and evaluation were explained in the constructivist framework. In this approach the goal of education was to develop critical thinking, analytical skills, and insight in students. The content of the training program was based on real situations such as hospitals or at least training videos. Teaching methods were based on dynamic methods which engaged students in the learning process. The evaluation was process-based so that it was not a tool for scoring, but for learning. Conclusion: Given the main elements of curriculum in this approach, education in the medical field should be based on actual situations, practical and laboratory tools. Moreover, the active and participatory role of students and the role of teachers as facilitators should be underscored for preparing the learning environment.}, Keywords = {Curriculum, elements, constructivism, medical education}, volume = {14}, Number = {10}, pages = {895-904}, publisher = {Medical Education Development Center, Isfahan University of Medical Sciences}, title_fa = {عناصر برنامه‌ی درسی سازنده‌گرا در آموزش پزشکی : مطالعه‌ مروری}, abstract_fa ={مقدمه: آموزش و انتقال اطلاعات به عنوان یکی از کارکرد‌های مهم آموزش پزشکی به حساب می‌آید. از طرف دیگر، امروزه آموزش پزشکی به شیوه سنتی و مبتنی بر سخنرانی صرف جواب‌گو نیست و شیوه‌های جدیدی می‌طلبد. یکی از این رویکرد‌ها که شیوه‌های جدید را در آموزش پزشکی به دنبال آورده است، آموزش با رویکرد سازنده‌گرایی در مقابل آموزش سنتی است. هدف این پژوهش تبیین ویژگی‌های برنامه درسی سازنده‌گرا در آموزش پزشکی است. روش‌‌ها: در این مقاله‌ی مروری از منابع کتابخانه‌ای، اسناد و مدارک مرتبط با رویکرد سازنده‌گرایی در آموزش پزشکی و منابع اینترنتی مختلف نظیر مقالات نمایه شده در SID, Magiran, Science direct Eric از سال2001 تا 2014 استفاده شد. با کلید واژه های فارسی و انگلیسی سازنده‌گرایی، آموزش پزشکی، عناصر برنامه درسی و اساتید به صورت ترکیبی و مجزا جستجو گردید. در ابتدا تعداد زیادی مقاله در جستجوی اولیه به دست آمد در مرحله‌ی بعد پژوهش‌گر آنهایی که فقط خلاصه در دسترس بود را حذف نمود و مرور مقالاتی که با موضوع ارتباط بیش‌تری داشتند، انتخاب و مطالب آن‌ها استخراج شد. بر مبنای مقالات اخیر در این زمینه به تبیین عناصر اصلی برنامه درسی با رویکرد سازنده‌گرا در آموزش پزشکی پرداخته شد. نتایج:. در نهایت از مجموع 120 مقاله بررسی شده مستندات 37 مقاله‌ی مرتبط و معتبر استخراج گردید. چهار عنصر برنامه درسی شامل هدف، محتوا، روش‌های تدریس و ارزشیابی در قالب رویکرد سازنده‌گرایی مورد بررسی قرار گرفت. در این رویکرد هدف آموزش توجه بر توسعه‌ی تفکر انتقادی، قدرت تحلیل و کسب بینش در دانشجویان است. محتوای برنامه مبتنی بر موقعیت‌های واقعی و اصیل آموزشی از جمله مراکز بیمارستانی یا حداقل فیلم‌های آموزشی است. روش‌های تدریس نیز مبتنی بر روش‌های پویایی است که دانشجو را درگیر فرایند آموزش می‌کند. ارزشیابی نیز فرایند محور است و در نتیجه ابزاری برای نمره دادن نبوده بلکه ابزاری برای یادگیری است. نتیجه‌گیری: با توجه به عناصر اصلی برنامه درسی در این رویکرد، آموزش در حوزه پزشکی باید مبتنی بر محیط‌های واقعی، ابزار‌های عملی و آزمایشگاهی بوده و علاوه بر آن لازم است نقش دانشجویان به عنوان نقش فعال و مشارکت جو و نقش مدرسان به عنوان نقش تسهیل‌گر برای آماده‌سازی محیط یادگیری پر رنگ گردد.}, keywords_fa = {برنامه درسی,عناصر برنامه درسی, سازنده‌گرایی, آموزش پزشکی}, url = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3445-en.html}, eprint = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3445-en.pdf}, journal = {Iranian Journal of Medical Education}, issn = {1608-9359}, eissn = {1735-8892}, year = {2015} } @article{ author = {Heydari, Abbas and Sadeghnezhad, Maliheh}, title = {Assessment of nursing MSc theses and their levels of evidence}, abstract ={Introduction: Nursing theses are one of the most important sources to provide knowledge and evidence for nursing practice. Thus, this study aimed to investigate the status of research outcomes of nursing MSc theses and their levels of evidence. Methods: This study was a cross-sectional descriptive study. All MSc nursing theses conducted from 1381 to 1390 in Mashhad Nursing and Midwifery School were investigated. The articles extracted from these theses were studied as well .These articles were evaluated in terms of their levels of evidence and type of journal in which they were published. Results: Out of 92 theses conducted in this period, 70 articles were published. 39 percent of these theses were in level 6 (descriptive, quantitative, and cross sectional), 38 percent were in level 4 (case-control and cohort studies) and 23 percent were in level 2 (randomized controlled trial). Comparisons between the first five years and the second five years regarding the study type showed that 38 percent and 77 percent of these theses were experimental and quasi-experimental studies in the first and second periods, respectively. Also 41 percent of the theses were published in journals in the first period whereas this number increased to 82 percent in second period Conclusion: The results showed that the methodology of nursing MSc theses has moved toward clinical interventions and important nursing challenges and their resulting articles have been published in more scientific journals. Given the importance of evidence-based practice, it is necessary to develop individual and organizational mechanisms for promoting the levels of evidence in nursing research.}, Keywords = {Evidence-based care, MSc, thesis, nursing research.}, volume = {14}, Number = {10}, pages = {886-894}, publisher = {Medical Education Development Center, Isfahan University of Medical Sciences}, title_fa = {برون‌دادهای پژوهشی پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد پرستاری و سطوح شاهدمحوری آنها}, abstract_fa ={مقدمه: پایان‌نامه‌های پرستاری یکی از مهم‌ترین منابعِ تولید علم و ایجاد شواهد برای عمل پرستاری هستند. هدف از مطالعه‌ی حاضر، بررسی برون‌دادهای پژوهشی پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی مشهد و سطح شواهد حاصل از آنها بود. روش‌ها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی مقطعی است. به منظور انجام این مطالعه، کلیه پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد پرستاری انجام شده طی سال‌های 1381 تا 1390 در دانشکده پرستاری و مامایی مشهد، بررسی و مقالات حاصل از آنها، از طریق مراجعه به پایگاه‌های اینترنتی معتبر مورد جستجو قرار گرفت. مقالات حاصل از نظر سطح شاهدمحوری و نوع مجله‌ای که در آن به چاپ رسیده‌اند مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج: 92 پایان‌نامه در فاصله زمانی مذکور نگارش شده بود. از این پایان‌نامه‌ها، 70 مقاله تاکنون منتشر شده است. 39 درصد از پایان‌نامه‌های مورد بررسی در سطح شش (مطالعات توصیفی،کیفی، مقطعی)، 38 درصد در سطح چهار (مطالعات موردشاهدی و هم گروهی) و 23 درصد در سطح دو (مطالعات کارآزمایی بالینی تصادفی) شاهدمحوری قرار داشتند. مقایسه‌ی پنج ساله اول و دوم نشان داد که روش پژوهش به کار گرفته شده در پایان‌نامه‌ها، در نیمه اول زمان مورد بررسی، 38 درصد و در نیمه دوم 77 درصد، از نوع نیمه تجربی و تجربی بودند. همچنین 41 درصد از پایان‌نامه‌ها در نیمه اول منتج به چاپ مقاله علمی- پژوهشی شده‌اند که این رقم به 82 درصد در نیمه دوم ارتقا یافته است. نتیجه‌گیری: متدولوژی پایان‌نامه‌های پرستاری به سوی پژوهش‌های متمرکز بر مداخلات بالینی و چالش‌های روز پرستاری تغییر جهت داده است و مقالات حاصل از این پژوهش‌ها در مجلات معتبرتر در حال انتشار است. در عین حال با توجه به اهمیت مراقبت مبتنی بر شواهد ، ضروری است ساز وکارهای فردی و سازمانی برای افزایش سطح شاهدمحوری پژوهش‌ها، اجرا گردد.}, keywords_fa = {مراقبت مبتنی بر شواهد, پایان‌نامه, کارشناسی ارشد, پژوهش پرستاری}, url = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3384-en.html}, eprint = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3384-en.pdf}, journal = {Iranian Journal of Medical Education}, issn = {1608-9359}, eissn = {1735-8892}, year = {2015} } @article{ author = {Heidarzadeh, Aazam and Azizzadeforouzi, Mansooreh and kazemi, Majid and Jahani, Yones}, title = {The Effect of Computer Simulation and Mannequin on Nursing Students’ Perception of Self-efficacy in Cardiopulmonary Resuscitation}, abstract ={Introduction: Resuscitation self-efficacy is defined as a judgment of perceived capability to organize and execute the process of care during cardiopulmonary resuscitation. It is believed to be an important factor in teaching vital nursing skills especially cardiopulmonary resuscitation. Therefore, this study aimed to investigate the impact of mannequin-based simulation and computer-based simulation on nursing students’ perception of self-efficacy in cardiopulmonary resuscitation. Methods: This quasi-experimental study was performed on 64 nursing students who were randomly assigned to computer-based simulation and mannequin-based simulation groups. Data collection tool was a two-part questionnaire including demographic information and the perceived self-efficacy of cardiopulmonary resuscitation. The data were collected before and after two methods of teaching. Data were analyzed using measures of central tendency and dispersion, Mann-Whitney, and Wilcoxon tests. Results: There was a significant difference in mean score and standard deviation of students’ perception of self-efficacy between mannequin-based group (Z=-5.23,P<0.0001) and computer-based group (Z=-4.15,P<0.0001) before and after intervention. Trainings provided to both groups of students increased their perception of self-efficacy, however, no significant difference was observed between the two groups (P=0.41). Conclusion: Results indicated that both of the simulation methods increased the perception of self-efficacy in cardiopulmonary resuscitation therefore educational centers, depending on their situations and facilities, can use any of these methods in teaching students so that they will be prepared better to serve patients.}, Keywords = {Computer-based simulation, mannequin-based simulation, perception of self-efficacy, nursing student}, volume = {14}, Number = {10}, pages = {876-885}, publisher = {Medical Education Development Center, Isfahan University of Medical Sciences}, title_fa = {تأثیر شبیه‌سازی کامپیوتر و مانکن بر درک دانشجویان پرستاری از خودکارآمدی در احیای قلبی ریوی}, abstract_fa ={مقدمه: خودکارآمدی در احیای قلبی ریوی توصیف چگونگی رویارویی مراقبان به منظور سازمان‌دهی و اجرای اقدامات مناسب در طی فرایند احیای قلبی ریوی است. این باور، عاملی مهم در آموزش مهارت‌های حیاتی پرستاری به ویژه احیای قلبی ریوی است. از این رو این پژوهش با هدف تأثیر شبیه‌سازی مبتنی بر کامپیوتر و شبیه‌سازی مبتنی برمانکن بر درک دانشجویان پرستاری از خودکارآمدی در احیای قلبی ریوی انجام شد. روش‌ها: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن 64 دانشجوی پرستاری شرکت داشته و به طور تصادفی در دو گروه شبیه‌سازی با کامپیوتر و مانکن قرار گرفتند. ابزار گرد‌آوری داده‌ها پرسشنامه دو بخشی شامل، اطلاعات دموگرافیک و درک خودکارآمدی احیای قلبی ریوی بود. اطلاعات قبل و بعد از دو شیوه آموزش جمع‌آوری و با استفاده از شاخص‌های مرکزی و پراکندگی و آزمون‌های من ویتنی، ویلکاکسون مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. نتایج: میانگین و انحراف معیار امتیاز درک دانشجویان از خودکارآمدی قبل و بعد از مداخله در هر دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معناداری داشت، گروه آموزش مبتنی بر مانکن (23/5-, Z=0001/0P<) و گروه آموزش مبتنی بر کامپیوتر (15/4-, Z=0001/0P<))، به طوری که میانگین امتیاز درک دانشجویان از خودکارآمدی بعد از آموزش در هر دو گروه، افزایش داشت. ولی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد (41/0P=). نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های این مطالعه هر یک از دو روش شبیه‌سازی باعث افزایش درک خودکارآمدی در زمینه احیای قلبی ریوی شده است؛ بنابراین مراکز آموزشی می‌تواند بسته به شرایط و امکانات خود از هر یک از دو روش در امر آموزش دانشجویان استفاده نمایند و دانشجویان با آمادگی بیش‌تری در خدمت بیماران قرار گیرند.}, keywords_fa = {شبیه‌سازی مبتنی بر کامپیوتر, شیبه‌سازی مبتنی بر مانکن, درک خودکارآمدی, دانشجوی پرستاری}, url = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3218-en.html}, eprint = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3218-en.pdf}, journal = {Iranian Journal of Medical Education}, issn = {1608-9359}, eissn = {1735-8892}, year = {2015} } @article{ author = {Gandomkar, Roghayeh and Jalili, Mohamm}, title = {Factors Influencing Mini-Clinical Evaluation Exercise Scores: A Review Article}, abstract ={Introduction: The Mini-Clinical Evaluation Exercise (Mini-CEX ) is widely used to assess clinical performance because of its practicality. Although initial studies have supported its reliability and validity, the utility of Mini-CEX is under serious debate due to inconsistencies in rater judgments. This study aimed to review the relevant literature on the utility of Mini-CEX in order to find out the influencing factors on Mini-CEX scores. Methods: In this narrative review study,the MEDLINE, EMBASE, SCOPUS, SID & Magiran were searched to retrieve the relevant articles published from 1995 to 2014, using the key words such as Mini-CEX , ‘utility’, ‘validity’, ‘reliability’,‘score variability’. Subsequently, nineteen relevant studies out of 51 articles were selected to be reviewed. Results: Factors influencing Mini-CEX scores were related to the raters, rating forms and clinical exposures, in order of importance. Variability in raters’ stringency and leniency and high intercorrelation between items were the most influencing factors affecting test scores. The results of the studies regarding factors such as rater trainingon Mini-CEX scores were not conclusive. Conclusion: Considering the inconsistencies in Mini-CEX exam scores and uncertainty about the influencing circumstances on scoring, it is recommended that Mini-CEX scores should not be used for summative assessment purposes, especially in order to rank the performance of the students.}, Keywords = {Mini-CEX , reliability, score consistency,utility, validity.}, volume = {14}, Number = {10}, pages = {866-875}, publisher = {Medical Education Development Center, Isfahan University of Medical Sciences}, title_fa = {عوامل مؤثر بر نمره‌دهی آزمون بالینی کوتاه (Mini-CEX): مطالعه مروری}, abstract_fa ={مقدمه: در سال‌های اخیر استفاده از آزمون Mini-CEX به دلیل قابلیت اجرای آسان آن گسترش یافته است. علی‌رغم حمایت مطالعات اولیه از پایایی و روایی آزمون مذکور، سودمندی آن به دلیل عدم ثبات در قضاوت ارزیابان در نمره‌دهی آن مورد بحث جدی است. هدف از مطالعه حاضر مرور متون مرتبط با سودمندی آزمون Mini-CEX به منظور جمع‌بندی و ارائه عوامل مؤثر بر نمره‌دهی آن است. روش‌ها: در این مطالعه مروری narrative برای دستیابی به مقالات مرتبط کلید واژه‌های Mini-CEX ، utility، validity، reliability، score variability و کلید واژه‌های معادل فارسی آن در پایگاه‌های اطلاعاتی MEDLINE، EMBASE،SCOPUS ، SID و Magiran جستجو شد. نتایج بازیابی شده به فاصله زمانی سال 1995 تا 2014 میلادی محدود شد. در نهایت نتایج 19 مطالعه مرتبط با موضوع مقاله حاضر از بین 51 مقاله مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: بر اساس نتایج مطالعات عوامل تأثیرگذار بر نمره‌دهی آزمون Mini-CEX به ترتیب اهمیت شامل عوامل مربوط به ارزیابان، عوامل مربوط به فرم‌های آزمون و مواجهه بالینی بود. تفاوت در میزان سخت‌گیری ارزیابان در نمره‌دهی و ارفاق و نیز ارتباط بالای بین سؤالات از مهم‌ترین عوامل تأثیرگذار بر نمره‌دهی آزمون بود. نتایج پژوهش‌ها در خصوص نحوه تأثیر برخی از عوامل مانند توانمندسازی ارزیابان بر نمره‌دهی آزمون Mini-CEX قطعی نبود. نتیجه‌گیری: با در نظر گرفتن عدم ثبات در نمرات آزمون Mini-CEX و مشخص نبودن شرایط تأثیرگذار بر نمره‌دهی آن، توصیه می‌شود نمره آزمون به تنهایی مبنای ارزیابی پایانی به ویژه آزمون‌های پایانی هنجار محور به منظور رتبه‌بندی عملکرد دانشجویان قرار نگیرد.}, keywords_fa = {آزمون بالینی کوتاه, سودمندی, روایی, ثبات نمره‌دهی, پایایی}, url = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3294-en.html}, eprint = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3294-en.pdf}, journal = {Iranian Journal of Medical Education}, issn = {1608-9359}, eissn = {1735-8892}, year = {2015} } @article{ author = {Keyhani, Mahnaz and Taghvaei, Davood and Rajabi, Abolfazl and Amirpour, Borzoo}, title = {Internal Consistency and Confirmatory Factor Analysis of the Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC) among Nursing Female}, abstract ={Introduction: Introduction: Resilience has been defined as the capacity to sustain relatively stable psychological well-being and the ability to develop positive experiences and emotions under stressful and overwhelming situations. The present study aimed at assessing the internal consistency and confirmatory factor analysis of the Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISC) among female students of nursing. Methods: In this descriptive psychometric study, 500 undergraduate female nursing students of Kermanshah and Hamadan Universities of Medical Sciences in 2014 were randomly selected. The participants completed Conner-Davidson Resilience Scale(CD-RISC), Buss and Perry aggression questionnaire, Schwarzer & Jerusalem’s General Self-Efficacy scale(GSE-10), and Diener et al.`s Satisfaction With Life Scale(SWLS). The reliability was assessed through internal consistency methods (Chronbach’s alpha coefficient and Spearman-Brown Split-Half), and in order to assess concurrent validity, the correlation between self-efficacy scores, aggression and satisfaction with life scores and resilience was assessed. The construct validity was determined using confirmatory factor analysis method. The data were analyzed using LISREL8.5 and SPSS-16 with a 95% confidence level. Results: The results of correlation coefficients of concurrent validity showed a negative significant correlation between resilience and aggression and a positive significant correlation with self-efficacy and satisfaction with life. Cronbach's alpha coefficient and split-half Spearman–Brown were 0.669 and 0.665, respectively. Confirmatory factor analysis showed that among 10 items of Conner-Davidson resilience Scale, items 5 and 8 had low loadings therefore, they were excluded. After this modification, model parameters for one-dimensional factor analysis were fitted. Conclusion: It can be concluded that due to the moderating role of resilience in stressful and difficult occupations such as nursing, and the lack of appropriate tools to measure this factor among nurses, this scale can be used for research purposes and admitting students in the target population.}, Keywords = {Confirmatory factor analysis, nursing students, reliability, resilience, validity}, volume = {14}, Number = {10}, pages = {857-865}, publisher = {Medical Education Development Center, Isfahan University of Medical Sciences}, title_fa = {همسانی درونی و تحلیل عاملی تأییدی مقیاس تاب‌آوری کانر-دیویدسون در دانشجویان دختر پرستاری}, abstract_fa ={مقدمه: مقدمه: تاب‌آوری به عنوان ظرفیت حفظ نسبتاٌ پایدار بهزیستی روانشناختی و استعداد ایجاد تجارب و هیجان‌های مثبت در شرایط تنیدگی‌زا و طاقت‌فرسا تعریف می‌شود. پژوهش حاضر با هدف دستیابی به همسانی درونی و تحلیل عاملی تأییدی مقیاس تاب‌آوری کانر-دیویدسون در دانشجویان دختر پرستاری اجرا شد. روش‌ها: در این مطالعه توصیفی از نوع روان‌سنجی ابزار، 500 دانشجوی دختر پرستاری مقطع کارشناسی از دانشگاه‌های دولتی علوم پزشکی کرمانشاه و همدان در سال 1393 به شیوه تصادفی انتخاب شدند؛ شرکت‌کنندگان در پژوهش مقیاس تاب‌آوری کانر-دیویدسون (CD-RISC)، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم (GSE-10) و مقیاس رضایت از زندگی داینر و همکاران (SWLS) را تکمیل نمودند. جهت محاسبه پایایی، از روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ و دونیمه‌سازی اسپیرمن- براون)و برای دستیابی به روایی هم‌زمان، همبستگی میان نمرات خودکارآمدی، پرخاشگری و رضایت از زندگی با تاب‌آوری در نظر گرفته شد. همچنین جهت مشخص شدن روایی سازه ازروش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. پردازش داده‌ها با سطح اطمینان 95/0 به کمک نرم‌افزارهای آماری LISREL-8.5 و SPSS صورت گرفت. نتایج: نتایج ضرایب همبستگیِ روایی هم‌زمان حاکی از همبستگی منفی و معنادار تاب‌آوری و پرخاشگری و همبستگی مثبت و معنادار با خودکارآمدی و رضایت از زندگی بود. مقدار آلفای کرونباخ و دونیمه‌سازی اسپیرمن-برون به ترتیب برابر با 669/0 و 665/0 بود. تحلیل عاملی تأییدی در ابتدا نشان داد که از میان 10 گویه مقیاس تاب‌آوری کانر- دیویدسون، گویه‌های 5 و 8 از بارعاملی پایینی برخوردارند، بنابراین، حذف شدند. پس از این اصلاح، شاخص‌های مدل ساختارعاملی تک بعدی به خوبی برازش شدند. نتیجه‌گیری: با عنایت به نقش تعدیل‌کنندگی تاب‌آوری در مشاغل استرس‌زا و طاقت‌فرسا مانند پرستاری و فقدان ابزارهای مناسب با محدودیت در سؤالات برای سنجش آن، این مقیاس می‌تواند با اهداف پژوهشی و گزینش دانشجویان در جامعه هدف مورد استفاده قرارگیرد.}, keywords_fa = {همسانی درونی و تحلیل عاملی تأییدی مقیاس تاب‌آوری کانر-دیویدسون}, url = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3254-en.html}, eprint = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3254-en.pdf}, journal = {Iranian Journal of Medical Education}, issn = {1608-9359}, eissn = {1735-8892}, year = {2015} } @article{ author = {Talebi, Saee}, title = {Investigating the Relationship between Faculty Members` Demographic Features and Learning and Education Quality in Fars Payame Noor University and Shiraz University of Medical Sciences}, abstract ={Introduction: In many countries in order to harmonize higher education systems and university programs along with global changes, improving the quality of learning and teaching is the priority. This study aimed to investigate the relationship between faculty members` demographic features and learning and education quality from the view point of faculty members of Fars Payame Noor University and Shiraz University of Medical Sciences. Methods: In this correlational study, all the faculty members of Fars PNU and Shiraz University of Medical Sciences were selected through Krejcie and Morgan (1970) formula and Simple Random Sampling. The data was collected via a 40-item questionnaire with a five-point Likert Scale. The collected data were analyzed using an independent samples t-test and one-way ANOVA. Results:There was no significant difference between the faculty members’ gender and learning and education quality (T=0.556). There was a significant difference between academic rank (F=3.533), managerial position (t=2.461) and teaching experience (F=3.163) with learning and education quality. Faculty members with no managerial position had a more positive attitude toward learning and education quality compared with the ones with managerial positions. In terms of academic rank, the results indicated that faculty members who were associate and assistant professors had more emphasis on learning and teaching quality compared with faculty members who were instructors and professors. Also, the results showed that faculty members with 8-14 years of teaching experience had the highest mean scores in learning and education quality. Conclusion: As convincing results have not been attained regarding the relationship between demographic features and learning and education quality, it is recommended that more studies be conducted on this area.}, Keywords = {Quality, learning and education, faculty members, Fars Payame Noor University and Shiraz University of Medical Sciences.}, volume = {14}, Number = {10}, pages = {847-856}, publisher = {Medical Education Development Center, Isfahan University of Medical Sciences}, title_fa = {رابطه ویژگی‌های جمعیت‌شناختی اعضای هیأت‌علمی با کیفیت آموزش و یادگیری در دانشگاه‌های پیام نور فارس و علوم پزشکی شیراز}, abstract_fa ={مقدمه: در اغلب کشورهای جهان برای هماهنگ ترکردن نظام آموزش عالی و برنامه‌های دانشگاهی با تحولات جهانی، ارتقای کیفیت آموزش و یادگیری در اولویت قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی رابطه ویژگی‌های جمعیت‌شناختی اعضای هیأت‌علمی با کیفیت آموزش و یادگیری از نظر اعضای هیأت‌علمی دانشگاه‌های پیام نور فارس و علوم پزشکی شیراز انجام شد. روش‌ها: روش پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه اعضای هیأت‌علمی دانشگاه‌های پیام نور فارس و علوم پزشکی شیراز بودند. برای تعیین حجم نمونه، از فرمول کرجسی و مورگان و روش نمونه‌گیری تصادفی ساده استفاده شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه‌ای شامل 40 سؤالی دارای مقیاس 5 درجه‌ای لیکرت بود و داده‌ها از طریق آزمون‌های تی گروه‌های مستقل و تحلیل واریانس بررسی شد. نتایج: بین جنسیت اعضای هیأت‌علمی با کیفیت آموزش و یادگیری تفاوت معناداری وجود نداشت(556/0=, t5/0=P) اما بین مرتبه علمی (533/3=, f03/0=P)، سمت اجرایی (461/2=, t03/0=P) و سابقه خدمت اعضای هیأت‌علمی (294/5=, f009/0=P) با کیفیت آموزش و یادگیری تفاوت معناداری مشاهده شد. اعضای هیأت‌علمی که فاقد سمت مدیریتی هستند نگرش بهتری نسبت به اعضای هیأت‌علمی دارای سمت به کیفیت آموزش و یادگیری دارند و در مؤلفه مرتبه علمی نتایج نشان داد که اعضای هیأت‌علمی با مرتبه استادیار و دانشیار نسبت به اعضای هیأت‌علمی با مرتبه علمی مربی و استاد بر کیفیت آموزش و یادگیری تأکید بیش‌تری می‌کنند. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که اعضای هیأت‌علمی دارای سابقه خدمت بین8 تا 14 سال دارای بیش‌ترین میانگین در زمینه کیفیت در آموزش و یادگیری هستند. نتیجه‌گیری: از آنجا که تاکنون نتایج قانع‌کننده‌ای در زمینه رابطه ویژگی‌های جمعیت‌شناختی اعضای هیأت‌علمی با کیفیت آموزش و یادگیری به دست نیامده است، لذا پیشنهاد می‌گردد مطالعات بیش‌تری در این زمینه انجام پذیرد.}, keywords_fa = { کیفیت, آموزش, یادگیری, اعضای هیأت‌علمی, ویژگی‌های جمعیت‌شناختی }, url = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3424-en.html}, eprint = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3424-en.pdf}, journal = {Iranian Journal of Medical Education}, issn = {1608-9359}, eissn = {1735-8892}, year = {2015} } @article{ author = {ZarehHoshyariKhah, Hojat and Moradbeygi, Khadijeh and Elhami, Saeedeh and Shayestehfar, Marzieh and Cheraghian, Bahman and Hatefimoadab, Nasim}, title = {Impact of a Caring Behavior Educational Program Based on Human Care Theory on Nursing Students’ Perception of the Care}, abstract ={Introduction:Caring as a multidimensional concept in nursing can be realized through teaching main values. Thus, this study was performed to assess the impact of caring behavior educational program on nursing students with the aim of developing their potentials to become a healthcare professional staff. Methods: This quasi-experimental (educational-interventional) study was performed in the winter semester of academic year 2014 in Abadan School of Medical Sciences. Nursing students of 6th and 8th semester were randomly assigned to experimental and control groups (n=29, each group). The educational program designed on the basis of Watson’s theory was implemented for the experimental group during their internship in medical-surgical nursing while the control group received routine instructions. The students’ perception level was assessed by CDI-35 tool before and after the intervention for both groups. Data were analyzed using chi-square, independent T-test, and paired T-test. Results:No significant difference was found between the two groups regarding demographic variables. A significant difference was found between the groups in the pre-test in terms of improper care (p=0.0001). In the post-test, the mean score increase in each of the five dimensions of caring behavior was significant in the experimental group (p= 0.0001) while in the control group, there was a significant increase only in the technical-professional dimension (p=0.001). Conclusion:Given the importance of nursing care in every health system, and the fact that the goal of nursing clinical education programs is to train nurses who may promote the art and science of nursing, designing programs to strengthen and empower nurses is inevitable and the results of this study might be helpful in this regard.}, Keywords = {Caring behavior, nursing students, educational program, human care theory}, volume = {14}, Number = {10}, pages = {836-846}, publisher = {Medical Education Development Center, Isfahan University of Medical Sciences}, title_fa = {تأثیر برنامه آموزشی رفتار مراقبتی مبتنی بر نظریه مراقبت انسانی بر سطح درک دانشجویان پرستاری از مراقبت}, abstract_fa ={مقدمه: مراقبت به عنوان یک مفهوم چند بعدی در پرستاری می‌تواند از طریق آموزش ارزش‌های اصلی واقعیت یابد. لذا پژوهش حاضر با عنوان تأثیر برنامه آموزشی رفتار مراقبتی بر دانشجویان پرستاری، با هدف توسعه توانایی دانشجویان پرستاری برای تبدیل شدن به یک مراقبت‌کننده حرفه‌ای انجام شد. روش‌ها: این پژوهش نیمه تجربی (مداخله‌ای آموزشی) در نیمسال دوم تحصیلی سال 93-92 در دانشکده علوم پزشکی آبادان انجام شد. دانشجویان ترم‌های 6 و 8 پرستاری به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل(58 دانشجو به دو گروه 29 نفره) تقسیم و برنامه آموزشی طراحی شده بر اساس نظریه واتسون برای گروه مداخله در طول کارآموزی بخش‌های داخلی و جراحی اجرا و گروه کنترل آموزش‌های معمول را دریافت نمودند. سطح درک دانشجویان شرکت‌کننده در هر دو گروه پیش و پس از اجرای مداخله با ابزار CDI-35 مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون های کای اسکوئر، تی مستقل، تی زوج جهت تحلیل داده‌ها استفاده گردید. نتایج:. از نظر متغیرهای دموگرافیک بین دو گروه تفاوت معناداری نبود. در پیش‌آزمون در حیطه مراقبت نامناسب بین دو گروه تفاوت معنادار مشاهده شد(0001/0p=). در پس‌آزمون در گروه مداخله در هر 5 حیطه رفتار مراقبتی بعد از اجرای برنامه آموزشی افزایش میانگین معنادار بود (0001/0p=) ولی در گروه کنترل تنها در بعد تکنیکی حرفه‌ای افزایش معنادار دیده شد (001/0p=). نتیجه‌گیری: نظر به اهمیت خدمات پرستاری در هر نظام سلامت و با توجه به این که هدف برنامه‌های آموزش بالینی پرستاری، تربیت پرستارانی است که هنر و علم پرستاری را گسترش دهند، طراحی برنامه برای تقویت و توانمند‌سازی پرستاران، امری اجتناب‌ناپذیر است و نتایج این تحقیق می‌تواند در این راستا کمک‌کننده باشد.}, keywords_fa = {رفتار مراقبتی, دانشجویان پرستاری, برنامه آموزشی, نظریه مراقبت انسانی}, url = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3426-en.html}, eprint = {http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3426-en.pdf}, journal = {Iranian Journal of Medical Education}, issn = {1608-9359}, eissn = {1735-8892}, year = {2015} }