OTHERS_CITABLE
نمونهگیری صحیح در مطالعات توصیفی
سردبیر محترم مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی
مقالهای با عنوان ارتباط سواد اطلاعاتی و دسترسی به امکانات با نگرش به یادگیری الکترونیکی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی دوره 15 شماره 1 در 1394 به چاپ رسیده است(1). اینجانب به نویسندگان مقاله بابت انجام چنین کاری تبریک عرض میکنم ولی به نظر میرسد چند نکته برای بهبود کیفیت مقاله فوق قابل ذکر است.
از جمله روشهای نمونهگیری که در برخی از موارد مناسبتر از روش نمونهگیری تصادفی ساده عمل میکند، روش نمونهگیری خوشهای است. یک نمونهی خوشهای نمونهای احتمالی است که در آن هر واحد نمونهگیری مجموعهای یا گروهی از اعضا است(2). دلایل مختلفی برای استفاده از نمونهگیری خوشهای میتواند وجود داشته باشد. در صورتی که هزینهی فراهم نمودن یک چارچوب که کلیه اعضای جامعه را فهرست میکند زیاد باشد و یا اگر هزینه فراهم آوردن مشاهدات با افزایش مسافت بین اعضا افزایش یابد، نمونهگیری خوشهای میتواند کم هزینهتر از نمونهگیری تصادفی ساده یا طبقهای باشد. اولین مسأله در نمونهگیری خوشهای انتخاب خوشههای مناسب است. انتخاب مناسب تعداد و حجم نمونه در هر خوشه از اهمیت بالایی برخوردار است. اعضای درون یک خوشه اغلب از نظر فیزیکی به یکدیگر نزدیکاند و در نتیجه تمایل به داشتن خصوصیات مشابهی دارند. به عبارت دیگر میزان اطلاعات در مورد پارامتر جامعه ممکن است با نمونهگیری مجدد از یک خوشه تفاوت چشمگیری نداشته باشد. در چنین حالتی یک پژوهشگر ممکن است با انتخاب اندازهی خوشهی بسیار بزرگ، تنها پول خود را هدر دهد. در عین حال موقعیتهایی ممکن است روی دهد که اعضای درون یک خوشه با یکدیگر بسیار متفاوت باشند. در چنین حالتی نمونههایی که شامل تعداد کمتری از گروههای بزرگ باشد برآورد بسیار خوبی از پارامتر جامعه را به دست میدهد(3). در نمونهگیری طبقهای، طبقات تا آنجایی که ممکن است باید از درون به هم شبیه باشند اما یک طبقه باید با طبقهی دیگر از نظر مشخصهای که اندازهگیری میشود متفاوت باشد. در نمونهگیری خوشهای، خوشهها تا حد امکان باید از درون متفاوت باشند و یک خوشه باید به منظور مزیّت اقتصادی، بسیار شبیه دیگر خوشهها به نظر آید(4). با توجه به توضیحات ارایه شده، در مقاله فوق در چکیده عنوان شده است که انتخاب دانشجویان به طریق نمونهگیری خوشهای بوده است اما در روش کار گفته شده که برای هر یک از دانشکدهها یک شماره اختصاص داده شده سپس پنج دانشکده به صورت تصادفی انتخاب شدند. اولین سؤالی که به ذهن خواننده خطور میکند این است که آیا این نوع نمونهگیری با توجه به توضیحات داده شده از نوع خوشهای میباشد؟ در دانشگاههای علوم پزشکی دانشجویان هر دانشکده از نظر نوع رشته و نوع دروسی که دارند و همچنین از نظر رتبه قبولی در آن رشته تقریباً شبیه به هم میباشند اما دانشکدهها از هم متفاوتند. برای مثال دانشجویانی که در دانشکده بهداشت تحصیل میکنند معمولاً رشته تحصیلی شان بهداشت عمومی، بهداشت حرفهای، بهداشت محیط و رشتههایی از این قبیل است که دانشجویان آن از خیلی جهات شبیه به هم هستند. اما در دانشکده پزشکی دانشجویان پزشکی عمومی (دکتری حرفهای) تحصیل میکنند که آنها نیز شبیه به هم هستند اما با دانشجویان دانشکده بهداشت تفاوتهای زیادی دارند. لذا به نظر میرسد با توجه به این توضیحات نوع نمونهگیری در این مطالعه نمونهگیری طبقهای باشد و نه خوشهای.
سؤال بعدی این است که نحوه انتخاب دانشجویان به چه صورت بوده است؟ آیا در کلاس درس اطلاعات جمعآوری شده است؟ آیا انتخاب بر اساس کلاس بوده است یا مثلاً دانشجویانی که از جلوی درب دانشکده رد میشدهاند؟ توضیحی در خصوص نحوه انتخاب دانشجویان داده نشده است.
ضمن آرزوی موفقیت روزافزون برای آن مجله و محققان محترم، منتظر چاپ این " نامه به سردبیر" و توضیح نویسندگان ارجمند مقاله در خصوص بحثهای ذکر شده میباشیم.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3696-fa.pdf
2015-12-13
663
664
نمونهگیری
مطالعات توصیفی
Correct sampling in observational studies.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3696-en.pdf
2015-12-13
663
664
Abass
Abassi Ghahremanloo
abbasi.abbas49@yahoo.com
1
AUTHOR
Saeed
Safiri
saeidsafiri@gmail.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر آزمونهای تکوینی اعلام شده و اعلام نشده بر میانگین نمرات پایان ترم دانشجویان توانبخشی
مقدمه: ارزشیابی آموزشی با توجه به هدف و زمان انجام آن انواع مختلف دارد. در بین انواع ارزشیابی، در نوع تکوینی یادگیری به صورت یک فرآیند در حال پیشرفت و مداوم در نظر گرفته میشود. از آنجایی که ارزشیابی تکوینی به شکلهای مختلف برگزار میشود. پژوهش حاضر با هدف، بررسی تأثیر دو نوع آزمون تکوینی بر میانگین نمرات پایان ترم درس روان شناسی عمومی دانشجویان رشتههای توانبخشی در دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. روشها: مطالعه حاضر به صورت نیمه تجربی، از نوع گروه ایستا (Static-Group Comparison) در ترم دوم سال تحصیلی 1394-1393 با شرکت58 نفر از دانشجویان رشتههای شنوایی سنجی، گفتار درمانی و فیزیوتراپی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران، که درس روانپزشکی عمومی را می گذراندند انجام شد. با استفاده از نمونهگیری طبقهای 3 رشته تحصیلی با درس مشترک و استاد مشترک انتخاب شدند. مداخله در 2گروه تجربی، یکی به صورت آزمون تکوینی اعلام نشده و دیگری آزمون تکوینی اعلام شده انجام شد، در گروه شاهد تدریس به شیوه معمول انجام شد. در انتهای ترم آزمون پایان ترم یکسان و همزمان برای سه گروه برگزار شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری آنوا، تی تست مستقل و همبستگی تای کندال اسپیرمن تحلیل شد. نتایج: میانگین نمره پایان ترم در گروه تجربی با آزمون اعلام نشده (2/2±60/18)، گروه تجربی با آزمون اعلام شده (94/2±45/18) و گروه شاهد (1/3±20/18) بود. نتیجه آزمون آماری آنوا، نشان داد که اختلاف مشاهده شد بین میانگین نمرات سه گروه دانشجویان معنادار نیست (47/0p=) نتیجهگیری: نتایج نشان داد که ارزیابی تکوینی به صورت آزمونهای تکوینی اعلام نشده و آزمونهای تکوینی اعلام شده بر یادگیری دانشجویان رشتههای توانبخشی تأثیری نداشت. به دلیل این که ارزشیابی تکوینی میتواند اطلاعات مفیدی در خصوص اشکالات طرح آموزشی در اختیار استاد قرار دهد. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آینده سایر کارکردهای این نوع ارزشیابی مورد بررسی قرار گیرد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3831-fa.pdf
2016-03-15
656
662
ارزشیابی تکوینی
آزمون تکوینی اعلام نشده
آزمون تکوینی اعلام شده
دانشجویان توانبخشی
The Effect of Announced and Unannounced Formative Tests on Rehabilitation Students’ Final Exam Mean Scores
Introduction: Educational assessment varies in terms of objectives and the time. The formative assessment type considers learning as a progressing and continuing process. Since formative assessment is carried out in different ways, this study aimed to investigate the effect of formative tests on the mean score of general psychology course among rehabilitation students in Iran University of Medical Sciences. Methods: This quasi-experimental static-group comparison study was performed in the second semester of 2014-15 academic years on 58 students of audiometry, speech therapy, and physiotherapy who were attending the general psychology course in faculty of rehabilitation, Iran University of Medical Sciences. Three fields of study with the same course and instructor were selected using stratified sampling. For two experimental groups, one was given unannounced formative test and the other was given announced formative test. The control group was being taught the usual way. The three groups were simultaneously given a similar test for their final exam. Data were analyzed using ANOVA, independent t-test, correlation test and Spearman’s and Kendall’s Tau coefficients. Results: The mean final scores were (18.60+2.2) in the unannounced test experimental group, (18.45+2.94) in the unannounced test experimental group and (18.20+3.1) in the control group. ANOVA test results showed no significant difference between the mean scores of students (p=0.47). Conclusion: The results showed that formative assessments, both announced and unannounced, had no impact on the learning of rehabilitation students. Since formative assessment may provide instructors with useful information about problems of the education program, it is suggested that future research examine other functions of this type of assessment
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3831-en.pdf
2016-03-15
656
662
Formative assessment
unannounced formative assessment
announced formative assessment
rehabilitation students.
Somayeh
Alizadeh
alizadehs2014@gmail.com
1
AUTHOR
Seyedeh Zahra
Nahardani
zahra_ nahardani@yahoo.com
2
AUTHOR
Zohreh
Sohrabi
zo_ sohrabi@ yahoo.com
3
AUTHOR
Maryam
Doorfard
4
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر ارائه بازخورد و تشویق در بهبود مستندسازی دستیاران
مقدمه: بررسیها نشان میدهد که به کارگیری مداخلات تغییر رفتار میتواند در بهبود میزان مستندسازی مؤثر واقع گردد. این مطالعه تأثیر ارائه بازخورد و تشویق را بر بهبود مستندسازی دستیاران گروه جراحی دانشگاه علوم پزشکی کاشان مورد ارزیابی قرار داد. روشها: در یک مطالعه نیمه تجربی در سال1392- 1393 تأثیر مداخله ارائه بازخورد و تشویق بر میزان مستندسازی 19 دستیار جراحی بیمارستان شهید بهشتی کاشان ارزیابی شد. در سه فاز قبل از مداخله، بعد از مداخله و 3 ماه بعد از مداخله 5 پرونده پزشکی به ازای هر دستیار(95 پرونده) انتخاب شد و میزان مستندسازی آنها توسط چک لیست بررسی شد. دادهها با استفاده از آزمون t-test و ویﻠﮑاکسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج: میزان مستندسازی پروندههای پزشکی دستیاران گروه جراحی در مرحله قبل از مداخله و بعد از مداخله و سه ماه بعد از قطع مداخله تغییرات معناداری داشت (0001/0p=). یافتهها نشان داد میزان مستندسازی اطلاعات فرمهای شرح حال، سیر بیماری، پذیرش و خلاصه ترخیص و گزارش عمل دستیاران گروه جراحی بعد ازقطع مداخله تغییرات معناداری داشت(0001/0p=). نتیجهگیری: از آنجا که نتایج مطالعه نشان داد ارائه بازخورد و تشویق بر بهبود رفتار مستندسازی دستیاران تأثیر مثبت دارد توصیه میشود عملکرد مستندسازی دستیاران به طور منظم مورد بررسی قرار گیرد و به دستیاران و سایر گروههای ذینفع بازخورد داده شود.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3682-fa.pdf
2016-03-16
648
655
مستندسازی
پروندههای پزشکی
بازخورد
تشویق
تغییر رفتار
دستیاران
The Effect of Feedback and Incentive Mechanisms on Improving Residents’ Medical Record Documentation Procedure
Introduction: Studies indicate that using behavior changing interventions may improve medical record documentation. This study aimed to examine the effect of feedback and incentive mechanisms on medical record documentation among surgery residents in Kashan University of Medical Sciences. Methods: This quasi-experimental study examined the effect of feedback and incentive mechanisms on 19 surgery residents’ medical record documentation in Kashan Shahid Beheshti Hospital in 2013-14. During three phases of pre-intervention, post-intervention and 3 months after intervention, five medical records for each resident (total=95) were selected and assessed using a checklist. Data were analyzed by means of t-test and Wilcoxon test. Results: There were significant changes in surgical residents’ medical record documentation during pre- intervention, post-intervention three months after intervention (P=0.0001). Findings showed that the rate of documentation in medical history form, course of disease, reception and discharge summary, and surgery report had significant changes after the interventions (P= 0.0001). Conclusion: Since the results showed that feedback and incentive mechanisms had positive impacts on improving residents’ documentation behavior, it is suggested that residents’ documentation performance should be regularly assessed and feedbacks be provided for other residents and stakeholders.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3682-en.pdf
2016-03-16
648
655
Documentation
medical records
feedback
incentive
behavior change
residents
Farahnaz
Sadoughi
F_sadoughi@iums.ac.ir
1
AUTHOR
Zahra
Meidani
zmeidani@yahoo.com
2
AUTHOR
Mehrdad
Farzandipour
farzandipour_m@kaums.ac.ir))
3
AUTHOR
Abdoulhossein
Davoodabadi
davoodabadi_ab@kaums.ac.ir)؛
4
AUTHOR
Alireza
Farrokhian
(gilasi_hr@kaums.ac.ir)
5
AUTHOR
Hamidreza
Gilasi
. farokhian_ar@kaums.ac.i
6
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقش تعاملی ابعاد سرمایه اجتماعی بر آموزش اثربخش اساتید علوم پزشکی
مقدمه: در سالهای اخیر به طور روزافزون سرمایه اجتماعی مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. زیرا سازمان نیز میتواند از طریق ایجاد، تقویت و گسترش این سرمایههای ناملموس اما ارزشمند، اثربخشی خود را بهبود بخشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه و پیشبینی آموزش اثربخش از طریق ابعاد سرمایه اجتماعی انجام شد. روشها: در این پژوهش توصیفی همبستگی، تعداد 240 نفر از اعضای هیأتعلمی در دانشگاه علوم پزشکی تبریز در سال 1394 به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای وارد مطالعه شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استاندارد سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (Nahapiet& Ghoshal) و پرسشنامه آموزش اثربخش محقق ساخته استفاده شد. دادهها از طریق آزمونهای همبستگی و رگرسیون چندگانه تعدیلکننده مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج: میانگین نمره اعتماد اساتید 8/0±25/3 ، همدلی 58/0±90/3 و آموزش اثربخش 60/0±80/3 (از مجموع 5 نمره) بود. شدت همبستگی دو به دو از 13/0 تا 45/0 در نوسان بود. نتایج حاکی از رابطه مثبت و معنادار بین اعتماد و همدلی با آموزش اثربخش بود (12/0=r ، 40/0=r ، 05/0>p). همچنین نقش تعاملی اعتماد و همدلی بر آموزش اثربخش اعضای هیأتعلمی دانشگاه علومپزشکی تأیید شد (05/0>p و 226/0=R2 و 256/0=β). نتیجهگیری: طبق یافتههای این پژوهش بین ابعاد اعتماد و همدلی سرمایه اجتماعی با آموزش اثربخش رابطه وجود دارد و از طرفی نقش تعاملی اعتماد و همدلی بر آموزش اثربخش تأیید شد. لذا برنامه ریزی در زمینه ایجاد جو مناسب در رابطه با سرمایههای اجتماعی در دانشگاه وآگاه سازی اعضای هیأتعلمی ضرورت دارد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3744-fa.pdf
2016-03-07
639
647
سرمایه اجتماعی
اعتماد
همدلی
آموزش اثربخش
Interactive Role of Social Capital Dimensions in Effective Training of Medical Sciences Faculty Members
Introduction: Social capital has been increasingly attracted scholars’ attention in recent years because organizations can improve their effectiveness through establishing, strengthening and developing this intangible but valuable capital. Hence the present study was conducted with the aim of identifying the relationship and predicting effective training through social capital dimensions. Methods: In this descriptive-correlational study, a number of 240 faculty members of Tabriz University of Medical Sciences were selected through stratified random sampling in 2015. Data collection tools were Ghoshal & Nahapiat’s standard social capital questionnaire and a researcher-made effective training questionnaire. The data were analyzed using correlation tests and moderated multiple regression. Results: The mean scores of trust, empathy and effective training variables were respectively 3.25±0.80, 3.90±0.58 and 3.80±0.60 (out of 5). Findings showed a significant positive correlation between trust and empathy and effective training (r=0.12; r=0.40; P<0.05). Moreover, the interactive role of trust and empathy in effective training of medical sciences faculty members was confirmed (β=0.256 and ∆R2=0.226 and p<0.05). Conclusion: According to the findings of the present research, there was a correlation between trust, empathy dimensions of social capital and effective training. On the other hand, the interactive role of trust and empathy in effective training was confirmed. Therefore, planning for establishing a proper environment in relation to social capital in universities and accordingly informing faculty members are of great necessity.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3744-en.pdf
2016-03-07
639
647
Social Capital
trust
empathy
effective training
Abolfazl
Ghasemzadeh Alishahi
ghasemzadee@yahoo.com
1
AUTHOR
Mehdi
Kateb
mahdi_kateb@yahoo.com
2
AUTHOR
Mehdi
Kazemzadehbeytali
mehdikazemzadee@gmail.com
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی میزان دانش، نگرش، توانایی و آمادگی یادگیری الکترونیک در فراگیران دورههای آموزش مداوم پزشکی
مقدمه: امروزه یادگیری الکترونیک به عنوان یکی از بسترهای مؤثر آموزشی در برنامههای آموزش مداوم محسوب میشود. مشارکت در یادگیری الکترونیک وابسته به سطح آمادگی فراگیران است. لذا پژوهشگر بر آن شد تا مطالعهای با هدف تعیین دانش، نگرش، توانایی و آمادگی فراگیران دورههای آموزش مداوم پزشکی در رابطه با یادگیری الکترونیک انجام دهد. روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی، تعداد 300 نفر از فراگیران مشمول دورههای آموزش مداوم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از میان شرکتکنندگان دورههای پاییز و زمستان 1393 به روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. جمعآوری دادهها از طریق پرسشنامه محقق ساخته بود که در جلسات آموزش مداوم حضوری تکمیل گردید. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی (تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن) استفاده شد. نتایج: میانگین نمره واحدهای مورد مطالعه در توانایی و دانش (23±8/37)، نگرش (4/18±3/74) و آمادگیهای مورد نیاز (8/22±7/60) به دست آمد. همچنین، نتایج این مطالعه نشان داد که بین مدت زمان استفاده از رایانه و اینترنت با توانایی و دانش، نگرش و آمادگیهای مورد نیاز یادگیری الکترونیک رابطه معنادار وجود دارد (001/0>p). بین نمره توانایی و دانش با نگرش و سنجش آمادگی مورد نیاز رابطه معنادار وجود داشت (001/0>p). همچنین یافتهها نشان دادند که متغیرجنس در میزان توانایی و دانش (08/0=p)، نگرش (134/0=p) و آمادگیهای مورد نیاز (54/0=p) برای آموزشهای الکترونیک تاثیری نداشت . نتیجهگیری: نتایج به دست امده از این مطالعه نشان داد که فراگیران دورههای آموزش مداوم پزشکی، علیرغم نگرش و آمادگی مورد نیاز جهت دریافت اطلاعات از طریق الکترونیک، آگاهی لازم را در این زمینه ندارند. به نظر میرسد، مسؤولان در امر پیادهسازی این شیوه آموزشی، باید در راستای ارتقای دانش افراد اقدامات لازم را انجام دهند.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3761-fa.pdf
2016-03-07
630
638
توانایی
آمادگی
یادگیری الکترونیک
رایانه
اینترنت
دانش
نگرش
آموزش مداوم پزشکی
Evaluation of knowledge, attitude, ability and preparedness for E-learning among continuing medical education learners
Introduction: Today, e-learning is considered one of the efficient learning contexts in continuing medical education (CME). Participation in e-learning is dependent on learner’s level of preparedness. Therefore, this study aimed to determine CME learners’ knowledge, attitude, ability and preparedness in relation to e-learning. Methods: In this descriptive cross-sectional study, 300 learners attending 2014 autumn-winter CME programs in Isfahan University of Medical Sciences were selected by means of convenience sampling. Data were collected through a researcher-made questionnaire which was completed in continuing education sessions. The data were analyzed using descriptive and inferential statistics (independent t-test, Pearson and Spearman correlation coefficients). Results: The mean scores were obtained for ability and knowledge (37.23±8), attitude (74.18±3.4) and preparedness (60.22±7.8). Findings showed that there was a significant relationship between computer and internet usage time and learner’s ability and knowledge, attitude and preparedness for e-learning (P<0.001). There was also a significant relationship between learners’ knowledge and ability and their attitude and preparedness (P<0.001). Gender was found to have no effect on ability and knowledge (p=0.08), attitude (p=0.134) and preparedness (p=0.54) for e-learning. Conclusion: The results of this study showed that despite having the features of attitude and preparedness, CME learners did not have the necessary knowledge for receiving information electronically. It seems that authorities should take necessary measures to implement this teaching method in order to promote learners’ knowledge.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3761-en.pdf
2016-03-07
630
638
Ability
Preparedness
E-learning
Computer
Internet
Knowledge
Attitude
Continuing Medical Education.
Milad
Mehraram
m_mehraram@yahoo.com
1
AUTHOR
Mahnaz
Bahadorani
bahadorani@nm.mui.ac.ir
2
AUTHOR
Zahra
Baghersad
za.midwifery@yahoo.com
3
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
کاربرد تکنولوژی آموزشی در آموزش پزشکی
سردبیر محترم مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی در سالهای اخیر شاهد مطرح شدن روشهای آموزشی جدید و بهکارگیری آن در علوم پزشکی هستیم. از طرفی با توجه به ماهیت رشتههای آموزش پزشکی، نیاز به روشهای جدید آموزشی و بهکارگیری آنها در فرآیند یاددهی-یادگیری بیش از پیش ضروری به نظر میرسد. با توجه به واژهشناسیِ تکنولوژی آموزشی، میتوان آن را بهکارگیری یافتههای علمی مرتبط با حیطه آموزش، یادگیری، رسانههای آموزشی و علوم ارتباطات برای تسهیل و تثبیت یادگیری دانست(1). تکنولوژی آموزشی دارای سه جنبه یا بعد است: جنبه اول: جنبه یا بعدی که بر رسانههای جدید (معمولاً وسایل سمعی و بصری جدید) و استفاده از آن در امر آموزش و یادگیری تأکید دارد. از این جنبه، تکنولوژی آموزشی به تمام وسایل، ابزار و رسانههایی گفته میشود که امر آموزش و یادگیری را تسهیل میکند و میتوان آن را، بعد سختافزاری نیز نامید. جنبه دوم: فراگردها یا روشهای طراحی نرمافزار یا مواد آموزشی است که به یادگیری بهتر منجر میشود؛ مانند آموزش برنامهریزی شده که در آن از اصولی چون تعیین هدفها، انتخاب روشها، تهیه منابع، آزمایش، ارزشیابی و اجرا بحث میشود. از این جنبه و دیدگاه، تکنولوژی آموزشی مجموعه روشها و فراگردهایی است که در طرح، اجرا و ارزشیابی آموزش به کار گرفته میشود. جنبه سوم: بر ویژگی حل مسأله تأکید دارد؛ به عبارت دیگر، در صورت بروز مشکل در یک نظام آموزشی، اعم از کوچک یا بزرگ و همچنین در صورت نیاز به آموزش در یک محیط خاص، تکنولوژی آموزشی به تبیین مشکل میپردازد، یا با توجه به عوامل متعددی که میتواند در حل مشکل دخیل باشد، برای رفع آن نیاز یا حل آن مشکل اقدام میکند. از این جنبه، تکنولوژی آموزشی مجموعه روشها و راهبردهایی است که با یک دید سیستمی، به تجزیه و تحلیل برنامههای آموزشی پرداخته و پس از یافتن مشکلات و علل آنها برای رفع موانع و حل معضلات، راهحل ارائه میدهد(2). بنابراین میتوان گفت تکنولوژی آموزشی به معنای بهکارگیری آخرین یافتههای علمی در زمینههای سختافزاری، نرمافزاری و استفاده از روشها و راهبردهای آموزشی برای اجرای ماهرانه فرآیند یاددهی-یادگیری است. چنان که در جنبه دوم تکنولوژی آموزشی ذکر شد، این جنبه روشهای طراحی نرمافزار یا مواد آموزشی را برای تسهیل یادگیری مورد تأکید قرار میدهد؛ در اصطلاح به این جنبه از تکنولوژی آموزشی، طراحی آموزشی میگویند. طراحی آموزشی را میتوان تجویز یا پیشبینی روشهای آموزشی برای نیل به تغییرات موردنظر در دانشها، مهارتها و عواطف فراگیران دانست(3). نونان (به نقلِ دیناروند) بیان میکند که مهارتهای طراحی آموزشی برای کمک به مجریان آموزش برای کنترل آموزش کلاسی ضروری است. در واقع فرض اساسی طراحی آموزشی این است که فرآیند یادگیری را توسعه داده، به یادگیرنده کمک میکند تا بهتر یاد بگیرند(4). پیسکوریچ (به نقل از نوروزی و رضوی)، برای طراحی آموزشی چندین مزیت برشمرده است؛ استفاده بهینه از هزینه، استفاده بهینه از زمان، ایجاد یادگیری اثربخش، ارزشیابی آموزشی معتبر و رقابت سازمانی(5). در واقع بدون آگاهی و توجه به طراحی آموزشی نمیتوان به فرآیند یاددهی-یادگیری اثربخش دست یافت(6). اهمیت بهکارگیری تکنولوژی آموزشی در آموزش پزشکی بسیار ضروری است، چنان که در دانشکده پزشکی دانشگاه ویرجینیا گروه تکنولوژی آموزشی به منظور حمایت از نوآوریهای تکنولوژیکی در فرآیندهای یادگیری در حوزه علوم پزشکی تشکیل شده است. آزمایشگاه تکنولوژی آموزشی این گروه خدماتی شامل توسعه وب سایت رشتهها، تولید و بهکارگیری شبیهسازها، تولید نرمافزارهای ویدئویی آموزشی، طراحی تسهیلات سمعی- بصری، توسعه بهکارگیری نرمافزارهای آموزشی و کارگاههای توانمندسازی اساتید در زمینه بهکارگیری تکنولوژیهای آموزشی را اجرا مینماید. در واقع بهکارگیری تکنولوژی آموزشی در آموزش پزشکی میتواند کاربردهای زیادی داشته باشد؛ اما اهم این کاربردها عبارتند از این که: • به مجریان آموزش پزشکی کمک میکند تا فنآوریهای نوین تعلیم و تربیت را شناسایی نموده و آنها را در فرآیند یاددهی-یادگیری به کار گیرند. • با استفاده از فنآوریهای مناسب آموزشی در علوم پزشکی، نظامهای جدید یاددهی-یادگیری را طراحی، اجرا و ارزشیابی نمایند. • برای تسهیل فرآیند یاددهی-یادگیری در علوم پزشکی، به مشارکت در طراحی و تولید رسانهها و منابع آموزشی بپردازند. • به شناسایی مسائل و مشکلات موجود در فرآیند یاددهی-یادگیری در حوزه علوم پزشکی پرداخته و برای رفع آن با استفاده از طراحی آموزشی و الگوهای متنوع آن با توجه به رویکرد زیربنایی آنها، راهحلهای مناسب ارائه دهند.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-4035-fa.pdf
2016-03-06
628
629
تکنولوژی آموزشی
آموزش پزشکی
The Use of Educational Technology in Medical Education
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-4035-en.pdf
2016-03-06
628
629
Mohammad
Zare
zareeducation@gmail.com
1
AUTHOR
Raheleh
Sarikhani
sarikhanieducation@gmail.com
2
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
دانشپژوهی آموزشی فرصتی برای رشد و بالندگی اساتید است یا تهدیدی به شمار می رود؟
اعضای هیأتعلمی به عنوان سرمایههای ارزشمند جامعه، نقش بسیار حساس و ارزشمندی در تربیت نیروی انسانی متخصص ایفا مینمایند(1). قلمرو نقشهای اعضای هیأتعلمی، گسترده و برخاسته از کارکردهای آموزش عالی است(2). موضوع دانشپژوهی آموزشی و استفاده از آن در ارتقای اعضای هیأتعلمی همواره دستخوش تلاطمهایی بوده است، از این رو نویسندگان حاضر بر آن شدند تا به گوشهای از چالشهای موجود اشاره نمایند. دانشپژوهی هر نوع فعالیت برجسته علمی در حیطههای کشف، آموزش، کاربرد نتایج پژوهشهای اصیل، یکپارچهسازی اطلاعات به دست آمده از اجزاء مختلف یک رشته یا رشتههای مختلف، تحقیق و نوآوری در هر یک از موارد فوق، انجام فعالیتی برجسته در جهت حل مسأله، گسترش مرزهای دانش و ورود به عرصههای جدید است(3). فعالیتهای دانشپژوهی آموزشی شامل کلیه فعالیتهایی است که در حوزه آموزش و در سطوح مختلف صورت می گیرد و شامل تدریس، برنامهریزی آموزشی، راهنمایی و مشاوره، مدیریت و رهبری آموزشی و ارزیابی فراگیران (به شرح آنچه در آییننامه ارتقا آمده است) میشود(4). وجه مهم دانش پژوهی آموزشی آن است که با انتشار و گسترش فرایند و نتایج فعالیتهای صورت گرفته، از یک سو امکان نقد و ارزیابی آن توسط سایرین فراهم گردد و این امکان فراهم شود که جامعه آموزشی بتواند اقدامات بعدی خود را بر مبنای این نتایج به پیش برد. اگرچه اعضای هیأتعلمی ابتدا به عنوان معلم استخدام میشوند اما در نقش پژوهشگر ارزیابی میگردند و کارکردهای تدریس و یادگیری در سایه پژوهش محوری حاکم بر دانشگاه کم رنگ میشود. حاکمیت پژوهشی و کم رنگ شدن سایر نقشهای اعضای هیأتعلمی در اغلب دانشگاههای دنیا وجود دارد(5). این مسأله سبب شده است تا سیاستگذاران آموزشی در پی آن باشند به نحوی فعالیت اساتید را جهتدهی کرده و این فعالیتها را در راستای اهداف نظام علم و فناوری کشور قرار دهند. آییننامههای ارتقـای مرتبـه اعضـای هیـأتعلمـی یکـی از مهمترین ابزارهای تحقق چنین هدفی است. این آییننامه از سال 1387 در کشور اجرا شده است، اما علیرغم چالشهایی که بر آن وارد است هنوز هم همه اساتید از معیار و نحوه نمرهدهی آن اطلاع دقیقی ندارند. نویسنده حاضر با توجه به تجربه یک دهه کار در مرکز مطالعات و توسعه آموزش دانشگاه، در سالهایی که آییننامه دانشپژوهی آموزشی اجرا میشده است همواره با اظهار مواردی از قبیل "وقت نداریم، دانشپژوهی آموزشی به حجم کارهای ما اضافه کرده است" از طرف اعضای هیأتعلمی به ویژه اساتید بالینی و همچنین شرطی شدن و حذف شرطی بودن دانشپژوهی آموزشی در آییننامه ارتقا مواجه بوده است. شواهد غیررسمی دال بر آن است ممکن است اعضای هیأتعلمی به دانشپژوهی آموزشی به مانند تکلیفی تحمیلی بر مجموع وظایف یک استاد بنگرند و به جای ایجاد نقش توسعه و بالندگی آن را تهدیدی بدانند. بررسیها نشان میدهد دانشگاهها از رویکردهای مختلفی برای مقابله با این چالش استفاده کرده اند؛ برگزاری دورههای توجیهی برای اساتید به خصوص اساتید تازه کار و برگزاری دورههای آموزشی برای به روز نمودن اساتید جهت تهیه مواد آموزشی و کمک آموزشی نوین و سادهسازی فرایند ثبت اجرای دانشپژوهی از جمله این اقدامات است که به نظر میرسد از اثرگذاری چندان مطلوبی برخوردار نبودهاند. در برخی از دانشگاهها از مدلهای خاصی برای دانشپژوهی آموزشی مانند مدل EQ2 شامل چهار جز اصلی "تدریس، مشاوره و منتورینگ، توسعه کوریکولوم و ارزشیابی فراگیر"(6) استفاده شده است و در ارتقای عضو هیأتعلمی نیز به کار گرفته میشود. شواهدی نیز حکایت از آن دارد که داشتن انگیزه شخصی و داشتن زمینه و تجربه در آموزش به تنهایی کافی نیست و حمایت مؤسسه برای انجام دانشپژوهی آموزشی بسیار ضروری میرسد(7). در مجموع میتوان گفت علیرغم این که چندین سال است موضوع دانش پژوهشی آموزشی در دانشگاهها مطرح شده است اما به نظر میرسد همچنان این موضوع در میان اعضای هیأت علمی غریب است و برای بهینه سازی آن باید از خرد جمعی و تجربیات موفق داخل و خارج کشور استفاده نمود.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-4040-fa.pdf
2016-03-06
626
627
دانشپژوهی
رشد و بالندگی
Teaching Scholarship: An Opportunity for Faculty Development or a Threat
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-4040-en.pdf
2016-03-06
626
627
Fereshteh
Araghian Mojarad
1
AUTHOR
Akram
Sanagoo
2
AUTHOR
Leila
Jooybari
3
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
آیا آییننامه ادامه تحصیل به مقاطع بالاتر ویژه دانشجویان ممتاز و استعداد درخشان دارای پشتوانه نظری و فلسفی است؟
یکی از اصول مهم فلسفه پیشرفت گرایی (Progressivism) که از دو سیستم فکری یا فلسفی "واقعگرایی (Realism) و "عملگرایی (Pragmatism) سرچشمه میگیرد این است که سیستم آموزشی باید بر همکاری و یادگیری اجتماعی مبتنی باشد نه رقابت(1). طبق آییننامه تسهیل ادامه تحصیل دانشجویان ممتاز و استعداد درخشان به مقاطع بالاتر مصوب تاریخ 9/3/90 دانشجویان واجد شرایط مذکور در این آییننامه میتوانند با رعایت شرایط مقرر، بدون شرکت در آزمون ورودی برای تحصیل در دوره بالاتر در دانشگاهها پذیرفته شوند. دانشجویان ممتاز دوره کاردانی که رتبه اول را با میانگین کل حداقل 18 در بین دانشجویان هم رشته و هم ورودی دانشگاه محل تحصیل خود کسب نمایند و دانشجویان ممتاز دوره کارشناسی پیوسته که رتبه اول را با میانگین کل حداقل 17 در بین دانشجویان هم رشته و هم ورودی دانشگاه محل تحصیل خود کسب نمایند و ظرف مدت حداکثر هشت نیمسال تحصیلی دانشآموخته شوند واجد شرایط این آییننامه هستند(2). با این حال نگاهی به فلسفههای آموزش بیانگر این موضوع است که چنین آییننامهای مورد تأیید فلسفههای آموزشی نوین نیستند. چرا که این اقدام به جای این که همکاری را بین دانشجویان تشویق کند منجر به یک رقابت افراطی و بیمار گونه در بین دانشجویان شده است که از یک طرف روح مشارکت و کار گروهی را از بین برده است و از طرفی دیگر باعث تنشهای بسیاری در سازمان و سیستم آموزشی شده است. در این محیط رقابتی شدید این ذهنیت که اگر تو ببری، من میبازم، اگر من ببرم تو خواهی باخت منجر به این شده است که یکسری از دانشجویان مدام در فکر این موضوع باشند که چه کسی را باید به زمین بزنم تا شرایط برای ادامه تحصیل به مقاطع بالاتر بدون کنکور را برای خود فراهم کنم. تغییر رویه آموزش از نظام رقابتی به نظام مشارکتی برنامهای است که در چند سال اخیر ذهن مسؤولان ذیربط را مشغول کرده است و البته تحقق بخشیدن به این طرح نیازمند تغییر زیرساختها و شیوههای آموزش و یادگیری و بکارگیری روشهای نوین تبادل اطلاعات میان فراگیران و اساتید است(3). جانسون (Johnson)از جمله مدافعان روش مشارکتی است. این روش مخالف روش رقابت فردی است و در آن یادگیرندگان در گروههای کوچک با هم و به کمک هم به یادگیری میپردازند. بنا به گفته وی، در این روش «فراگیران یا با هم شنا میکنند یا با هم مستعد غرق شدن میباشند». این روش پشتوانههای محکم نظری دارد و از حمایتهای دقیق تجربی برخوردار است. از لحاظ نظری، این روش مورد حمایت رفتارگرایان و دیگر صاحب نظران یادگیری است. از دیدگاه رفتارگرایان تقویت گروه برای کسب موفقیت از موارد عمده استفاده از روش تقویت در آموزش و یادگیری است. از لحاظ نظریه شناختی- اجتماعی بندورا، وقتی شرایطی فراهم میآید که فراگیران درست انجام دادن کاری را در دوستانشان مشاهده میکنند، خود نیز انجام آن کار را میآموزند و زمانی که موفقیت خودشان یا دوستانشان تقویت میشود، اشتیاق بیشتری برای انجام آن کار پیدا میکنند(4و5). افزایش تأکید بر پارادایم انسانگرایی درآموزش، سبب پیدایش روشهای فعال یادگیری ازجمله یادگیری مبتنی بر تیم شده است. این روشها، پل ارتباطی بین فراگیران با تواناییهای مختلف ایجاد نموده ومنجربه یادگیری گروهی ازطریق مشارکت میشوند. هدف روشهای مشارکتی دانشجو محور، تقویت تکتک فراگیران از طریق کار در گروههای کوچک درجهت دستیابی به یک هدف آموزشی مشترک است. ازاینرو موفقیت یک نفر در گروه به موفقیت دیگران نیزکمک مینماید(6). فلسفه معرفی روش یادگیری مشارکتی این است که دانشجویانی که در قالب یک تیم با هم کار میکنند، نوعی انرژی جمعی تولید میشود که به آن «هم افزایی» گفته میشود؛ در نتیجه نسبت به کار انفرادی موفقیت بهتری کسب کنند(7). همچنین شیوههای مشارکتی باعث تقویت مهارتهای حرفهای، تفکر انتقادی، ارتباط و کار گروهی میشود(6). با این حال در یک محیط رقابتی حتی در صورت اجرای روشهای مشارکتی، روح کار مشارکتی نخواهد بود و در واقع هیچ کدام از این پیامدهای مثبت رخ نخواهد داد. رقابت در آموزش دارای آثار نامطلوب روانی و اجتماعی فراوانی است و عواقب منفی آن بیش از نتایج مثبت آن است(8). نویسندگان این مقاله بارها شاهد این موضوع بوده اند که این جو رقابتی جهت کسب رتبه اول و ادامه تحصیل به مقاطع بالاتر بدون کنکور باعث ایجاد نوعی رابطه منفی بین دانشجویان شده است، در مواردی بعضی از دانشجویان به جای اعتراض به نمره خود نسبت به نمره رقیب خود اعتراض داشتهاند! و یا حتی دانشجوی رتبه اول به علت نگرانی حفظ موقعیت به دست آمده و ترس از دست دادن موفقیت به دست آمده، وضعیت روحی مناسبی نداشته است. نویسندگان معتقدند که با بازنگری در این آییننامه میتوان میان دانشجویان تفاهم ایجاد نمود و اختلافات را تقلیل داد. افکار و عقاید گروهی را مبادله کرد و وحدتی را که لازمهی ادامهی حیات جمعی است، دردانشجویان به وجود آورد. جهت حسن ختام، این دست نوشته را با آیهای از قران کریم خاتمه میدهیم؛ در سوره مائده، آیه ۲ قرآن کریم آمده است «تعاونوا علیالبر والتقوی» در امور نیک و تقوا همکاری نمایید.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3939-fa.pdf
2016-03-06
623
625
دانشجویان ممتاز
استعداد درخشان
Is regulations continue their education to higher levels without entrance examinations of outstanding and talented students with theoretical and philosophical support?
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3939-en.pdf
2016-03-06
623
625
Hamidreza
Koohestani
Koohestani.hr@tak.iums.ac.ir
1
AUTHOR
Nayereh
Baghchoghi
baghcheghinayereh@gmail.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
رابطه بین ویژگیهای شخصیتی با راهبردهای حل مسأله در دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
مقدمه: یکی از مهم ترین عوامل مؤثر بر شیوه حل مسأله افراد، ویژگیهای روانی و شخصیتی آنان است. پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطهی بین ویژگیهای شخصیتی با راهبردهای حل مسأله در دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گردید. روشها: در این تحقیق توصیفی همبستگی، جامعهی آماری دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 93-92 به تعداد 380 نفر بودند که 191 نفر از آنان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازهگیری، دو پرسشنامه نئو مک کری و کاستا (McCrae & Costa) و پرسشنامه راهبردهای حل مسأله کسیدی و لانگ (Cassidy & Long) بود. دادهها با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج: بین روانرنجوری (013/0, p= 242/0-r=) و با وجدان بودن (001/0, p= 474/0-r=) با شیوه سازنده حل مسأله همبستگی معنادار وجود دارد و با وجدان بودن بهترین پیشبینیکننده شیوه سازنده حل مسأله است. هم چنین بین ابعاد برونگرایی (001/0, p= 201/0-r=) توافقپذیری (001/0, p= 452/0-r=) و با وجدان بودن (001/0, p= 416/0-r=) با شیوه غیرسازنده حل مسأله همبستگی معنادار و معکوس و بین روانرنجوری و شیوه غیرسازنده حل مسأله همبستگی مستقیم وجود دارد (001/0, p= 429/0-r=) و توافقپذیری، روانرنجوری و با وجدان بودن بهترین پیشبینیکننده شیوه غیرسازنده حل مسأله هستند. نتیجهگیری: با توجه به معنادار شدن رابطه بین ویژگیهای شخصیتی با راهبرد حل مسأله دانشجویان، پیشنهاد میگردد که دانشگاهها توجه به ویژگی شخصیتی دانشجویان خود را جدی گرفته تا بتوانند از این طریق راهبردهای حل مسأله را به دانشجویان خود آموزش دهند.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3820-fa.pdf
2016-03-06
613
622
راهبرد حل مسأله
ویژگیهای شخصیتی
دانشجویان پرستاری
The Relationship between Personality Traits and Problem-Solving Strategies among Undergraduate Nursing Students of Isfahan University of Medical Sciences
Introduction: Psychological and personality traits are among the most important factors greatly affecting people’s problem-solving strategies. This study aimed to determine the relationship between personality traits and problem-solving strategies among undergraduate nursing students of Isfahan University of Medical Sciences. Methods: This descriptive-correlational research was performed on all 380 undergraduate nursing students of Isfahan University of Medical Sciences in 2013-14 academic years. 191 of whom were selected as the sample. Research tools were Neo McCrae and Costa’s questionnaires and Cassidy and Long’s problem-solving strategies questionnaire. Data were analyzed using of Pearson correlation coefficient and stepwise regression. Results: Findings showed that there was a significant correlation between neuroticism (r=-0.242, P=0.013) and conscientiousness (r=0.474, P=0.001) and constructive style of problem-solving and conscientiousness was the best predictor of constructive style of problem-solving. There was also a reverse significant correlation between non-constructive style of problem-solving and the dimensions of extraversion (r=-0.201, P=0.001), agreeableness (r=-0.452, P=0.001) and being conscientiousness (r=-0.416, P=0.001). A direct correlation was found between neuroticism and non-constructive style of problem-solving (r= 0.429, P=0.001) and agreeableness, conscientiousness and neuroticism were the best predictors of non-constructive style of problem-solving. Conclusion: Taking into account the significant relationship between students’ personality traits and problem-solving strategies, it suggested that universities focus on students’ personality traits in order to be able to teach them problem-solving strategies.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3820-en.pdf
2016-03-06
613
622
Problem-solving strategy
personality traits
nursing students
Reyhaneh
Tahery
faribakarimi2005@yahoo.com
1
AUTHOR
Fariba
Karimi
r.tahery64@yahoo.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان اتاق عمل و هوشبری دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه
مقدمه: آموزش بالینی از مهمترین جنبههای آموزشی دانشجویان پزشکی و پیراپزشکی است که نقش تعیینکنندهای در آینده حرفهای این دانشجویان و تربیت و آموزش نیروی انسانی متخصص بهداشتی- درمانی دارد. لذا این مطالعه با هدف بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان اتاق عمل و هوشبری دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه انجام شد. روشها: در این مطالعه توصیفی-مقطعی، تعداد 115 نفراز دانشجویان اتاق عمل و هوشبری دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه در سال 1394 به روش نمونه در دسترس در این مقطع زمانی انتخاب شدند. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه بود؛ بخش اول مشخصات دموگرافیک، بخش دوم برگرفته از مطالعه قربانیان و همکاران در مورد آموزش بالینی که روایی و پایایی آن قبلاً مورد تأیید قرار گرفته بود وبخش سوم پرسشنامه محقق ساخته خودکارامدی دانشجویان که روایی و پایایی آن دراین پژوهش بررسی و تأیید شد. میانگین نمره حیطههای مورد سنجش بین 0 تا100 تراز شد و این دامنه در سه سطح ضعیف، متوسط و مطلوب دستهبندی شد. دادهها با استفاده از آمارتوصیفی وآزمون تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: میانگین سنی دانشجویان 41/1 ±69/21بود. میانگین نمره حیطههای مورد سنجش به ترتیب عبارت بودند از: اهداف و برنامههای آموزشی (77/21±03/51)، مربی (47/26±21/51)، برخورد با دانشجو (89/24±85/25)، محیط آموزشی (288/0±85/47)، نظارت و ارزشیابی (08/29±76/44) و خودکارآمدی (15/20±67/63). در بین دانشجویان اتاق عمل و هوشبری به ترتیب: مربی (22±88/55) و برخورد با دانشجو (05/55±5/52) بیشتربن نمره میانگین را کسب نمودند. بین رشتهی اتاق عمل و هوشبری در هیچ کدام از حیطههای مورد سنجش، تفاوت معناداری مشاهده نشد (25/0p=). نتیجهگیری: میانگین نمرات حیطههای اهداف و برنامه آموزشی، مربی، برخورد با دانشجو، محیط آموزشی، نظارت و ارزشیابی و خودکارآمدی در سطح متوسط بود. لذا پیشنهاد میشود مداخلات آموزشی لازم جهت ارتقای وضعیت اهداف آموزشی در بالین، کارایی مربیان، برخورد با دانشجو، محیط آموزشی، روند ارزشیابی و خودکارآمدی دانشجویان در بالین صورت گیرد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3721-fa.pdf
2016-03-06
601
612
کیفیت
آموزش بالین
دانشجویان اتاق عمل
دانشجویان هوشبری
Effective Factors in Clinical Education Quality from the Viewpoints of Operation Room and Anesthesiology Students in Torbat Heydarieh University of Medical Sciences
Introduction: Clinical education is one of the most important aspects of medical and paramedical students' education and has a determining role in the professional future of these students as well as other professionals in health care. So this study aimed to evaluate the effective factors in the quality of clinical education from the viewpoints of operation room and Anesthesiology students in Torbat Heydarieh University of Medical Sciences. Methods: In this descriptive cross-sectional study, a number of 115 students of operation room and Anesthesiology studying in Torbat Heydarieh university of Medical science in 2015 were selected through convenient sampling in that period of time. The data was collected through a questionnaire consisted of three parts. Part one dealt with demographic characteristics of the participants. Part two was adapted from the valid and reliable Ghorbanian`s questionnaire. Part three was a researcher- made student`s efficacy questionnaire which its validity and reliability were calculated in this study. The mean scores of the evaluated domains were between 0 and 100 and were consequently categorized at three levels: weak, medium and desirable. The collected data was analyzed using descriptive statistics and independent T-tests. Results: the mean age of the students was 21.69±1.41. The mean scores of the assessed domains were: goals and educational plans (51.03±23.77), Instructor (51.21±26.47), dealing with students (52.85±24.89), educational environment (47.85±0.288), supervision and evaluation (44.76±29.08) and self-efficacy (63.67±20.15). The mean scores of Instructor (55.88±22) and dealing with students (52/5±55.05) were the highest among Operation Room and Anesthesiology students, respectively. There was no significant difference between the two groups regarding the evaluated domains (p=0.25). Conclusion: The mean scores of goals, Instructor, dealing with students, educational environment, supervision and evaluation, and self-efficacy were in average level. Therefore, educational interventions are recommended to promote educational goals, efficacy of instructors, dealing with students, educational environment and self-efficacy of students in clinical settings.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3721-en.pdf
2016-03-06
601
612
Quality
clinical education
operation room and Anesthesiology students
Hashem
Heshmati
heshmati1@thums.ac.ir
1
AUTHOR
Karim
darvishpour
darvishpoor.karim@gmail.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
چالشهای استقرار حاکمیت بالینی در حیطهی آموزش بیماران: یک مطالعه کیفی
مقدمه: حاکمیت بالینی چارچوبی است که در آن سازمانهای ارائهکننده خدمت در قبال بهبود دائمی کیفیت پاسخگو بوده وبا ایجاد محیطی که در آن تعالی درخدمات بالینی شکوفا میشود به صیانت ازاستانداردهای عالی خدمت میپردازند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی چالشهای استقرار حاکمیت بالینی در حیطهی آموزش بیماران بود. روشها:در این پژوهش کیفی ، محیط پژوهش را ۴ بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران و جامعه پژوهش راکارشناسان درگیردر برنامه حاکمیت بالینی تشکیل دادند. ۱۶ شرکتکننده با روش نمونهگیری غیرتصادفی هدفمند و از روش موارد شناخته شده انتخاب شدند. روش جمعآوری دادهها، مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که با موافقت شرکتکنندگان ضبط، بازنویسی و تحلیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. نتایج: تجزیه و تحلیل دادهها منجر به تولید دو درون مایه اصلی «عوامل مربوط به سازمان و عوامل مربوط به بیمار» گردید. عوامل فرهنگی «ضعف فرهنگ کارتیمی، عدم وجود انگیزه در پرستاران جهت آموزش بیمار، ارزشمند نبودن آموزش، کمبود وقت و حجم بالای کار، کمبود پرسنل، نبود دستورالعمل مشخص برای آموزش، فرایندهای اضافه کار، اهمیت ندادن مدیران به آموزش»را دربرگرفت. عوامل مربوط به بیمارشامل «آکاه نبودن بیماران به حقوق قانونی خود، وضعیت نامساعد عمومی و عدم همکاری بیمار، بی سوادی و کم سوادی بیمار، کمبود انگیزه، تنوع فرهنگی بیماران و سخت شدن ارتباط با آنها »بود. نتیجهگیری: آگاه نمودن بیمار در زمینه حق خود برای دریافت آموزش کامل و جامع و مطلع نمودن فرد مراقبتکننده از این حقوق، تجلی مفهوم بیمارمحوری است و برای رفع چالشهای برنامه حاکمیت بالینی راهگشاست.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3670-fa.pdf
2016-02-29
589
600
حاکمیت بالینی
آموزش بیمار
مطالعه کیفی
Challenges of Establishing Clinical Governance in the Field of Patient Education: A Qualitative Study
Introduction: Clinical governance is a framework in which service provider organizations are accountable for continuous improvement of responsive quality and protect high service standards by creating an environment where clinical service excellence is flourished. The purpose of this study was to explore challenges of establishing clinical governance in the field of patient education. Methods: This qualitative study was conducted in four teaching hospitals of Tehran University of Medical Sciences and the population consisted of experts involved in the clinical governance program. Sixteen participants were selected using non probability purposive sampling and known cases. Data were collected through semi-structured interviews which were recorded, transcribed and analyzed after informed consent was obtained. Qualitative content analysis was used to analyze the data. Results: Two major themes were emerged: “organization-related and patient-related factors”. Cultural factors included “poor teamwork culture, nurses’ lack of motivation to train patients, unvalued education, lack of time and high workload, shortage of personnel, lack of clear guidelines for education, overtime processes, managers’ neglect of education”. Patient-related factors, included “patients’ unawareness of their legal rights, public predicament and lack of cooperation from patients, patients’ illiteracy and low literacy, low motivation, cultural diversity of patients and difficulty to communicate with them”. Conclusion: Informing patients of their rights to receive comprehensive education and informing caregivers of such rights are the manifestation of patient-orientation concept and could pave the way to remove the challenges of clinical governance program.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3670-en.pdf
2016-02-29
589
600
Clinical governance
Patient education
Qualitative study.
Mohamad
keshvari
mohamadkeshvari@gmail.com
1
AUTHOR
Arash
Shirdel
Arashshirdel67@yaho.com
2
AUTHOR
Alireza
Yusefi
alirezayusefi67@gmail.com
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه اثربخشی پیام کوتاه و سخنرانی در باز آموزی پرستاران
مقدمه: با توجه به مشکلاتی که در آموزش پرستاری به روش سخنرانی وجود دارد و مبهم بودن اثربخشی آموزش بوسیله پیام کوتاه، این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی دو روش باز آموزی از طریق پیام کوتاه و سخنرانی انجام گرفت. روشها: این پژوهش یک مطالعه مداخلهای تصادفی شده بود که در سال 1392 انجام گرفت. نمونهها در این مطالعه به صورت نمونهگیری خوشهای و از بین پرستاران شاغل در بیمارستانهای شهر اراک انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی به دوگروه سخنرانی (گروه اول: 43 نفر) و پیام کوتاه (گروه دوم: 43 نفر) تقسیم شدند. آموزش ضمن خدمت در مورد کتواسیدوز دیابتیک از طریق سخنرانی برای گروه اول و از طریق سرویس پیام کوتاه برای گروه دوم ارائه شد و سپس یک ماه پس از پایان آموزش، میزان آگاهی پرستاران هر دوگروه مورد بررسی قرار گرفت. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه پژوهشگر ساخته حاوی اطلاعات دموگرافیک و سؤالات مربوط به سنجش دانش پیرامون کتواسیدوز دیابتیک بود که شامل23 عبارت چهار گزینهای بود، به پاسخ صحیح هر سؤال، نمره یک و پاسخ منفی، نمره صفر اختصاص داده شد. این ابزار پس از تأیید روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای تی- زوجی، تی- مستقل و کوواریانس تحلیل شد. نتایج: بین میانگین نمرات پس آزمون دو گروه بازآموزی از طریق پیام کوتاه (68/2±15/16) و سخنرانی (86/1±93/18) اختلاف معنادار آماری وجود داشت. به طوری که میانگین نمرات گروه آموزش از طریق سخنرانی بیشتر از بازآموزی از طریق پیام کوتاه بود (001/0 > P، 49/5t=). نتیجهگیری: اجرای باز آموزی از طریق سخنرانی بیشتر از پیام کوتاه در افزایش آگاهی پرستاران اثربخش بود. پیشنهاد میگردد علاوه بر آموزش سخنرانی به عنوان یک روش اثربخش جهت پرستاران، روشهای دیگری از جمله استفاده از سیستم پیام کوتاه هم در نظر گرفته شود.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3811-fa.pdf
2016-02-24
579
588
اثربخشی
باز آموزی
پرستاران
پیام کوتاه
سخنرانی
Comparing the effectiveness of SMS and lectures on the job training for nurses
Introduction: Due to difficulties in nursing education by teaching methods, and the uncertainty of the effectiveness of teaching by SMS, this study Comparing the effectiveness of SMS and lectures on the job training for nurses. Methods: This study was a randomized intervention study in 2014. The samples in this study were selected by cluster sampling among the nurses in hospitals of Arak. Then randomly divided into two intervention groups: lectures (Group I: 43) and SMS (Group II: n = 43). Diabetic ketoacidosis was trained through lectures for the first group and short message service for the second group. Then, knowledge of nurses examined one month after the end of training. The data were analyzed by SPSS 20, using Frequency, Percentage, Mean, Standard deviation, Independent t-test, Paired t-test and Analysis of Covariance. Results: There was a significant difference between the post-test scores of the two groups (P< 0.001, t=5.49), as the average of scores in the lecture-based group (18.93±1.86) was higher than that in the SMS-based group (16.15±2.68). Conclusion: Job training through lectures more than short message has been effective to increase the knowledge of nursing. It is suggested that in addition to the lecture as an effective method for training nurses, other methods such as the use of short message system has to be considered.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3811-en.pdf
2016-02-24
579
588
Diabetic Ketoacidosis
Effectiveness
Job training
lecture
Nurses
Short message service
Hadi
Jafarimanesh
nurse_science@yahoo.com
1
AUTHOR
Soleyman
Zand
slmnzand@arakmu.ac.ir
2
AUTHOR
Mehdi
Ranjbaran
(ranjbaran@arakmu.ac.ir
3
AUTHOR
Pouran
Varvani Farahani
mahfarahani313@gmail.com
4
AUTHOR
Gholam Reza
Sadrkia
nurse_science@yahoo.com
5
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
موانع فراروی بهکارگیری یادگیری سیار در دانشگاه علوم پزشکی
مقدمه: پیشرفتهای اخیر در حوزه فناوری اطلاعات، ارتباطات و فناوریهای بیسیم، یادگیری الکترونیکی را به یادگیری سیار متحول ساخته است. هدف از این پژوهش بررسی عوامل انسانی، پداگوژیکی، مدیریت و رهبری، فناوری، اقتصادی و نگرش به عنوان موانع بهکارگیری یادگیری سیار در دانشگاه علوم پزشکی همدان بود. روشها: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش در زمره پژوهشهای توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اساتید دانشگاه علوم پزشکی همدان (تعداد 300 نفر) در سال 1394 بود که تعداد 130 نفر به روش نمونهگیری تصادفی و با استفاده از جدول مورگان به عنوان نمونه بررسی شدند. ابزار جمعآوری دادهها شامل پرسشنامه محققساخته موانع بهکارگیری یادگیری سیار در آموزش پزشکی بود که پس از تأیید روایی صوری آن توسط متخصصین تکنولوژی آموزشی و فناوری اطلاعات، پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ 83/0 به دست آمد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون آماری تیتکنمونهای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که هر شش عوامل انسانی (31/0±13/19) از مجموع 25نمره، پداگوژیکی (20/0±86/15) و مدیریت و رهبری (43/0±85/15)از مجموع 20 نمره، فناوری (67/0±84/18) از مجموع 25نمره ، اقتصادی (28/0±77/12) و نگرش (46/0±51/12) از مجموع 15 نمره به عنوان موانع بهکارگیری آموزش سیار در دانشگاه علوم پزشکی همدان به شمار میآیند (001/=p). نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش، برای استقرار آموزش سیار در دانشگاه علوم پزشکی همدان باید عوامل انسانی، پداگوژیکی، مدیریت و رهبری، فناوری، اقتصادی و نگرش به عنوان موانع بهکارگیری این شیوه آموزشی مرتفع گردد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3782-fa.pdf
2016-02-15
571
578
یادگیری سیار
موانع
اساتید دانشگاه علوم پزشکی
Obstacles to Implementation of Mobile Learning in Universities of Medical Sciences
Introduction: Recent advances in information and communication technology and wireless technologies, have transformed e-learning into mobile learning. The purpose of this study was to investigate human, pedagogical, management and leadership, technological, economic and attitudinal factors as obstacles to implementation of mobile learning in Hamadan University of Medical Sciences. Methods: This study was an applied descriptive-survey. The study population included all faculty members (n=300) of Hamadan University of Medical Sciences in 2015, of whom 130 were selected through random sampling and Morgan table. Data collection tool was a researcher-made obstacles to implementation of mobile learning in medical education questionnaire whose face validity was confirmed by ICT experts and its reliability was verified by Cronbach’s alpha which was 0.83. The collected data were analyzed using one sample t-test. Results: Findings showed that all of the six factors namely human (19.13±0.31) out of 25 points, pedagogical (15.86±0.20) and leadership and management (15.85±0.43) out of 20 points, technological (18.84±0.67) out of 25 points, economic (12.77±0.28) and attitudinal (12.51±0.46) out of 15 points were considered the obstacles to implementation of mobile learning in Hamadan University of Medical Sciences (p=0.001). Conclusion: Results indicated that in order to establish mobile learning in Hamadan University of Medical Sciences, the obstacles including human, pedagogical, management and leadership, technological, economic and attitudinal factors should be removed.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3782-en.pdf
2016-02-15
571
578
Mobile learning
obstacles
faculty members of medical universities.
Mohammad
Zare
mohammadzare123@yahoo.com
1
AUTHOR
Rahele
Sarikhani
sarikhanir@yahoo.com
2
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
گزارش پانل آموزش پزشکی "شانزدهمین کنگره ملی و ششمین کنگره بین المللی دانشجویان علوم پزشکی کشور" زنجان - شهریور
کنگره سراسری دانشجویان دانشگاههای علوم پزشکی سراسر کشور، در سالهای اخیر با توجه به افزوده شدن رشتههای علوم پزشکی در دانشگاههای آزاد به کنگره دانشجویان علوم پزشکی تمام دانشگاههای کشور تبدیل شده است. از میان 1782 مقاله دریافتی درشانزدهمین کنگره ، 1425 مقاله به منظور بررسی به داوران دانشجو و عضو هیأتعلمی ارسال گردید که از مجموع این تعداد 564 مقاله مورد پذیرش قرار گرفت، که به صورت سخنرانی، گزارش کوتاه و پوستر طی 3 روز و در 7 پانل مختلف ارائه و بررسی گردید. پانل پژوهش در آموزش پزشکی که به صورت ادغام شده با پانل تحقیقات نظام سلامت در روز پایانی کنگره (20 شهریور ماه) و به مدت دو ساعت (10-8 صبح) برگزار گردید، در مجموع حدود 10 درصد از کل مقالات ارسال شده به کنگره را تشکیل داد. از این تعداد 5/3% مربوط به مقالات حیطه پژوهش در آموزش پزشکی بود و نزدیک به 6% را تحقیقات نظام سلامت تشکیل داد. هر مقاله پس از کورسازی و انتخاب حیطه جهت بررسی به سه داور دانشجو (منتخب از بین متقاضیان بر مبنای رزومه پژوهشی و دوره آموزشی) و یک داور هیأتعلمی ارسال شد که از ماکزیمم نمره 85 قابل کسب از چکلیست داوری مقالات مصوب دبیرخانه دائمی، مقالات حیطه آموزش پزشکی با کسب میانگین نمره 3/40 بود( بالاترین درصد مقالات در حیطه علوم بالینی، علوم پایه و پرستاری و مامایی بود)، ودر حیطه تحقیقات نظام سلامت با کسب میانگین 2/44 به ترتیب حائز رتبههای 14 و 6 در بین حیطههای یازدهگانه شد. کسب این نمره نسبتاً نامطلوب به دو علت بود، علت اول علوم بالینی وعلوم پایه محور بودن چکلیستها بود؛ به طوری که نمرات فرض شده برای هر قسمت متناسب با اهمیت آن بخش در پژوهشهای بالینی و پایه پزشکی بود و نکته دیگر نمره حداکثری کمتر (75نمره) چکلیستهای مقالات مروری است که البته بسیاری از مقالات آموزش پزشکی و تحقیقات نظام سلامت در این حیطه جای گرفته بود. علت دیگر این که با توجه به عدم تمایل دانشجویان رشته آموزش پزشکی در همکاری به عنوان داور در بررسی مقالات از دانشجویان رشتههای مرتبط مانند آموزش بهداشت، سیاستگزاری نظام سلامت، پزشکی اجتماعی، بهداشت عمومی و آموزش پرستاری به عنوان داوران دانشجویی بهره برده شد. البته وضعیت در داوری هیأتعلمی نیز به همین صورت بود به طوری که به جز یک داور عضو هیأتعلمی با رشته آموزش پزشکی، از داورانی با تخصص آموزش بهداشت، آموزش پرستاری و پزشکی اجتماعی جهت بررسی مجدد مقالات دو حیطه آموزش پزشکی و تحقیقات نظام سلامت بهره برده شد. پس از بررسی و رتبهبندی میانگین نمرات، در مجموع 8 مقاله به صورت سخنرانی برای ارائه در پانل آموزش پزشکی و تحقیقات نظام سلامت برگزیده شد. از این تعداد دو مورد طراحی و ارزیابی نرمافزار آموزشی، سه مورد ارزیابی اثربخشی آموزش، یک مورد آموزش مهارتهای ارتباط با بیمار و دو مورد مقالات ارزیابی سیستم بهداشت و درمان که در حیطه تحقیقات نظام سلامت قرار گرفت. در این پانل همچنین تعداد 26 مقاله برای ارائه به صورت پوستر انتخاب شد، که از این تعداد سه مورد به بررسی نظرات دانشجویان پیرامون عوامل آموزشی، شش مورد در مورد ارزیابی نحوه و اثربخشی شیوههای آموزش، سه مورد به طراحی و ارزیابی نرمافزار، سه مورد به بررسی علل افت تحصیلی، یک مورد به اثربخشی آموزش الکترونیک و یک مورد به بررسی نظام آموزش کشور پرداخته بود. بقیه مقالات (9 مورد) به تحقیقات نظام سلامت اختصاص داشت که اغلب به بررسی تأثیر تغییرات طرح تحول نظام سلامت و ارجاع پرداخته بودند. به نظر میرسد تشویق و حمایت دانشجویان در انجام پژوهش های آموزشی توسط مراکزمطالعات و توسعه آموزش پزشکی و نیز دفاتر توسعه آموزش در دانشکده ها و اساتید هیات علمی میتواند در توسعه این گونه فعالیتها مؤثر باشد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3936-fa.pdf
2016-02-15
569
570
آموزش پزشکی
کنگره بین المللی
Letter to editor: Report of medical education panel in
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3936-en.pdf
2016-02-15
569
570
Ehsan
Sabouri
ehsansaburi@yahoo.com
1
AUTHOR
Toktam
Rajaei
t.rajaii@yahoo.com
2
AUTHOR
Darioush
Asgarpour
d.asgarpoor@zums.ac.ir
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی تطبیقی برنامه درسی دوره دکتری پرستاری ایران و دانشگاه ویدنر
مقدمه: برنامههای دوره دکتری پرستاری در تمام دنیا در حال گسترش بوده و از دانشآموختگان این مقطع، به عنوان پرستارانی حرفهای، انتظار میرود با بصیرت و توانایی وضعیت مراقبت پرستاری را در سیستم سلامت، مطابق با نیازهای جامعه اصلاح نمایند. دراین پژوهش مقایسه تطبیقی برنامه آموزشی دوره دکتری پرستاری دانشگاه ویدنر (Widener) با برنامه آموزشی دکتری پرستاری ایران، انجام شد. روشها: مطالعه توصیفی و تطبیقی حاضر در سال 1393 انجام شد. به منظور مقایسه عناصر تشکیلدهنده برنامه آموزشی دکتری پرستاری ایران و دانشگاه ویدنر و با جستجو اینترنتی، اطلاعات مورد نیاز جمعآوری و با استفاده از الگوی Beredy چهارمرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه، تطبیق برنامهها انجام شد. نتایج: در برنامه آموزشی دوره دکتری پرستاری ایران ارتباط بین ارزشهای اسلامی و حرفهای، نیازها و تواناییهای فراگیران به وضوح مشخص نیست. محتوا بعضی از دروس تأکید بر مسائل تئوریک دارد و بسیار انتزاعی است. در استراتژیهای اجرایی برنامه آموزشی دانشگاه ویدنر تأکید بر موظف کردن دانشجو به نگارش یافتههای علمی در رابطه با هر درس دیده نمیشود اما در ایران سیاستهای مربوط به چاپ مقاله حاصل از پایاننامه بسیار سختگیرانه است. ارائه دروس در دانشگاه ویدنر هم به صورت حضوری و هم به صورت مجازی است اما در ایران فقط به صورت حضوری است. برنامه درسی دوره دکتری پرستاری ایران فقط در قسمتهایی مانند مشخصات و ساختار دوره وجوه مشترک با برنامه درسی دوره دکتری پرستاری دانشگاه ویدنر دارد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه، پیشنهاد میشود که با توجه به ارزشهای حرفهای، تعالیم و فرهنگ اسلامی، نقش و وظایف فارغالتحصیلان این مقطع و با در نظر گرفتن نیاز جامعه، در محتوا، شیوه ارائه و ارزشیابی برنامه درسی این دوره بازنگریهایی صورت گیرد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3841-fa.pdf
2016-02-08
555
568
مطالعه تطبیقی
برنامه درسی
مدل بردی
دکتری پرستاری
برنامه درسی دانشگاه ویدنر
Comparative Study of Nursing PhD Curriculum in Iran and Widener University
Introduction: Nursing PhD programs are developing across the world and graduates, as professional nurses, are expected to reform nursing care in health systems according to society's needs. This study aimed to compare the curricula of nursing PhD programs in Widener University and Iran. Methods: This descriptive-comparative study was carried out in 2014. In order to compare components of nursing PhD program curriculum in Iran and Widener University, data were collected by searching through the internet and compared using Bereday’s four-stage model: description, interpretation, juxtaposition and comparison. Results: In Iran’s nursing PhD curriculum, the relationship between Islamic and professional values, and learners’ needs and capabilities is not clear. The content of some courses are very abstract and emphasize on theoretical issues. The executive strategies of the Widener University’s curriculum do not stress writing papers as a course requirement; while it is obligatory in Iran to publish papers based on dissertations. Courses are presented in both in-person and virtual classes in Widener University; however, they are presented only in in-person classes in Iran. It is only in terms of the specifications and structure of the program where Iranian and Widener University’s curricula have common grounds. Conclusion: The findings suggested that considering professional values, Islamic doctrine and culture, graduates’ roles and tasks, and society’s needs, the content and methods of presentation and evaluation of the PhD curriculum should be revised.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3841-en.pdf
2016-02-08
555
568
Comparative Study
Curriculum
Bereday’s Model
PhD in Nursing
Widener University’s Curriculum
Foozieh
Rafati
foozieh1384@yahoo.com
1
AUTHOR
Maryam
Khandan
m_khandan49@yahoo.com
2
AUTHOR
Sakine
Sabzevari
. s_sabzvari@kmu.ac.ir Email:
3
AUTHOR
Esmat
Nouhi
E_noohi@kmu.ac.ir
4
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
طراحی و روانسنجی ابزار سنجش ویژگی دانشگاه به عنوان سازمان یادگیرنده ازدیدگاه رهبران آموزشی
مقدمه: دانشگاهها به عنوان سازمان یادگیرنده مراکزی برای تعالی، یاددهی، تحقیق و عرضه دانش هستند. هدف این مطالعه طراحی و روانسنجی ابزار ویژگیهای دانشگاه به عنوان سازمان یادگیرنده از دیدگاه رهبران آموزشی بود. روشها: این مطالعه ترکیبی درسال 1392 در جامعه پژوهش اعضای هیأتعلمی دانشگاههای علوم پزشکی تهران و ایران انجام گرفت. بر اساس جلسات بحث گروهی (24نفر)، ابزار اولیه با 63 گویه طراحی شد که در سه دور دلفی (30 نفر) به 59 گویه تقلیل یافت. روایی ابزار از طریق شاخص تأثیر آیتم وبا استفاده از 10 عضو هیأتعلمی، نسبت و شاخص روایی محتوا با قضاوت 12 نفر انجام شد. از تحلیل عامل اکتشافی با تعداد نمونه 200 نفر جهت روایی سازه و از آزمون همسانی درونی (آلفای کرونباخ) با تعداد 20 نفرجهت پایایی استفاده شد. نتایج: از 59 گویه، 40 گویه پس از محاسبه امتیاز تأثیر آیتم با مقادیر بالاتر از 5/1، نسبت روایی محتوی بیش از 56/0 و شاخص روایی محتوی بالاتر از 79/0 انتخاب شد. بر اساس تحلیل عامل گویههای یاد شده 40 گویه حفظ شد که با در نظر گرفتن مقدار ارزش ویژه بالاتر از 1، در هفت عامل رهبری – شایستگی فردی، مدیریت دانش، یادگیری تیمی، مدیریت اطلاعات، ارزیابی عملکرد، تسهیل تغییر گروهبندی شد. ابزار یاد شده قادر به پیشبینی 6/64% از تغییرات کل ویژگیهای سازمان یادگیرنده است. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه شاهد مناسبی در خصوص استحکام ساختار عاملی و پایایی ابزار سنجش ویژگی دانشگاه به عنوان سازمان یادگیرنده بود. این نتایج میتواند در توسعه ابزار سنجش ویژگی دانشگاه به عنوان سازمان یادگیرنده در سایر مراکز علمی، مورد توجه پژوهشگران قرار گیرد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3875-fa.pdf
2016-02-08
543
554
روایی
پایایی
تحلیل عاملی
سازمان یادگیرنده
Design and Psychometrics of an Assessment Tool for University Characteristics as a Learning Organization from the perspective of Educational Leaders
Introduction: Universities as learning organizations are places for transcendence, teaching, research and offering knowledge. The aim of this study was to design and assess psychometric properties of an assessment tool for university characteristics as a learning organization from the perspective of educational leaders. Methods: This mixed methods research was performed on faculty members of Tehran and Iran Universities of Medical Sciences in 2013. Drawing on focus group discussions (24 subjects), a preliminary 63-item tool was designed, and then the items were reduced to 59 in three Delphi rounds (30 subjects). The validity of the tool was verified by item impact method and using 10 faculty members and content validity ratio and index was evaluated by the opinions of 12 experts. Exploratory factor analysis with a sample of 200 was used to verify construct validity, and internal consistency test (Cronbach’s alpha) with a sample of 20 was used to verify reliability. Results: Forty items out of 59 items were selected after calculating the scores of item impact, content validity ratio and content validity index with values higher than 1.5, 0.56 and 0.79 respectively. Drawing on the factors analysis of the mentioned items, 40 items were kept. Taking higher than 1 eigenvalue, they were grouped into seven factors: leadership, individual competency, knowledge management, team learning, information management, performance assessment, change facilitation. The proposed tool is able to predict 64.4% of the total changes in characteristics of the learning organization. Conclusion: The results of this study provide solid evidence for the robust factor structure and reliability of the assessment tool for university characteristics as a learning organization. These results could be used by other researchers to develop this tool in other scientific centers.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3875-en.pdf
2016-02-08
543
554
Validity
reliability
factor analysis
learning organization
Zohreh
Sohrabi
Sohrabi_Z@yahoo.com
1
AUTHOR
Nasrin
Mohammadbakhshi
Mohammad Bakhshi_N@yahoo.com
2
AUTHOR
Leili
Salehi
Leilisalehi83@yahoo.com
3
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مدل روابط ویژگیهای شخصیت و خودناتوانسازی تحصیلی: نقش واسطهای اهداف پیشرفت
مقدمه: شناسایی عوامل تأثیرگذار بر خودناتوانسازی تحصیلی به عنوان آسیبی روانشناختی و یک استراتژی جهت توجیه شکست تحصیلی احتمالی در آینده، دارای پیامدهای تحصیلی نامطلوبی است. لذا پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل پیشبینی خودناتوانسازی تحصیلی بر اساس ویژگیهای شخصیت و اهداف پیشرفت انجام شد. روشها: این پژوهش توصیفی- همبستگی در سال 1393 انجام گرفت. نمونه آماری پژوهش شامل 258 نفر از دانشجویان دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شیراز بودند که به روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند و به پرسشنامهای خودگزارشی شامل خرده مقیاسهای اهداف پیشرفت، ویژگیهای شخصیت و خودناتوانسازی تحصیلی پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل مسیر بوسیله نرمافزار lisrel استفاده گردید. نتایج: نتایج نشان داد که اثرات غیر مستقیم برونگرایی، وظیفه مداری، توافقپذیری و گشودگی تجربه بر خود ناتوانسازی تحصیلی بهترتیب برابر با 08/0-، 11/0- و 07/0- و معنادار هستند (01/0> P). اثر غیر مستقیم توافقپذیری بر خودناتوانسازی نیز برابر با 03/0 و معنادار است (05/0> P). همچنین اثر غیر مستقیم ویژگی رواننژندی بر خودناتوانسازی تحصیلی بر خلاف سایر ویژگیهای شخصیت مثبت و برابر با 10/0 و معنادار است(01/0> P). بر اساس نتایج RMSEA برابر با 06/0، CFI برابر با 98/0، GFI برابر با 99/0، AGFI برابر با 94/0 و نسبت X/df2 برابر با 68/2 است که همه بیانگر برازش خوب مدل هستند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج با اجرای سنجههای شخصیت در محیطهای تحصیلی و شناخت عمیقتر رگههای درونی شخصیت فراگیران، میتوان آنها را از قرار گرفتن در معرض آسیبهای روانشناختی مانند خود ناتوانسازی تحصیلی دور نگه داشت.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3743-fa.pdf
2016-02-03
530
542
اهداف پیشرفت
ویژگیهای شخصیت
خودناتوانسازی تحصیلی
آسیبهای روانشناختی
A Model of Relationships between Personality Traits and Academic Self-Handicapping: The Mediating Role of Achievement Goals
Introduction: Identifying factors affecting academic self-handicapping as a psychological harm and a strategy to justify probable academic failure in the future has undesirable educational consequences. Thus, the purpose of this study was to provide a model to predict academic self-handicapping on the basis of personality traits and achievement goals. Methods: This descriptive-correlational study was performed on 258 students of nursing school in Shiraz University of Medical Sciences in 2014. Participants were selected through stratified sampling. The subjects answered to a self-report questionnaire measuring achievement goals, personality traits, and academic self-handicapping. Data were analyzed using path analysis in LISREL software. Results: Findings showed that indirect effects of extroversion, task-orientation, agreeableness and openness to experience on academic self-handicapping were all significant at -0.08, -0.11, and -0.07 respectively (p<0.01). Also, the indirect effect of agreeableness on academic self-handicapping was 0.03 and significant (p<0.05). The indirect effect of neurosis on academic self-handicapping, unlike other personality traits, was positive (0.10) and significant (p<0.01). Based on findings, RMSEA equaled 0.06, CFI equaled 0.98, GFI equaled 0.99, AGFA equaled 0.94, and x2/df ratio equaled 2.68 which all indicate a good-fitting model. Conclusion: The results showed that implementation of personality measures in educational settings and deeper understanding of the inner characteristics of learners might keep them away from exposure to psychological harms such as academic self-handicapping.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3743-en.pdf
2016-02-03
530
542
Achievement goals
personality traits
academic self-handicapping
psychological harms.
Fariba
Tabe Bordbar
yasaman72004@yahoo.com
1
AUTHOR
Ahmad
Rastegar
rastegar_ahmad@yahoo.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیر تهیه سؤالات چندگزینهای توسط دانشجویان بر عملکرد تحصیلی آنان
مقدمه: مشارکت دادن دانشجویان در طراحی سؤالات امتحانی با هدف افزایش یادگیری و بهبود عملکرد تحصیلی از روشهایی است که اخیرا مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر تهیه سؤالات امتحانی توسط دانشجویان بر عملکرد تحصیلی آنان در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز در سال 94-1393 انجام پذیرفت. روشها: این تحقیق نیمه تجربی به صورت دو گروهی به همراه پیش آزمون و پسآزمون در دانشجویان پرستاری مامایی که درس ایمنیشناسی را با یک مدرس انتخاب واحد نموده بودند، انجام گرفت. دانشجویان مامایی (40 نفر) به عنوان گروه تجربی و دانشجویان پرستاری (60 نفر) به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. از دانشجویان رشته مامایی خواسته شد که از مطالب درسی هر جلسه تعداد 7 سؤال چندگزینهای به عنوان تکلیف تهیه و در جلسه بعد تحویل دهند. ابزار گردآوری دادهها، آزمونهای چندگزینهای بود که بر اساس محتوای درس توسط مدرس تهیه گردید. پیشآزمون و پسآزمون شامل 50 سؤال چهار گزینهای بود که حداقل نمره هر آزمون صفر و حداکثر آن 50 بود. جهت تحلیل دادهها از آمار توصیفی، آزمون t مستقل و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج: میانگین و انحراف معیار نمرات پیشآزمون و پسآزمون در گروه تجربی به ترتیب 65/4±78/14 و 21/6±85/44 و در گروه شاهد به ترتیب 58/3±72/15 و 05/7±33/42 بود. آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که که میانگین نمرات در گروه تجربی در مقایسه با گروه شاهد افزایش معناداری داشت (048/0=p). نتیجهگیری: یافتههای مطالعه نشان داد که مشارکت دادن دانشجویان در تهیه سؤالات امتحانی باعث افزایش نمرات این دانشجویان در درس ایمنیشناسی شد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3799-fa.pdf
2016-02-03
521
529
تهیه سؤالات چندگزینهای
یادگیری دانشجویان
عملکرد تحصیلی
The Effects of Student-Generated MCQs on their Academic Achievement
Introduction: Involvement of students in exam questions generating is a technique that has been recently used in order to increase learning and improve academic achievement. This study aimed to investigate the effects of multiple choice questions (MCQ) generating by students on their academic achievement in Ahvaz Jundishapur University of Medical Sciences in 2014-15 academic years. Methods: This quasi-experimental study with a two-group pretest-posttest design was conducted on nursing and midwifery students who took the immunology course with a single instructor. Midwifery students (n=40) were selected as the experimental group and nursing students (n=60) were selected as the control group. Midwifery students were asked to prepare 7 multiple choice questions from the course content of each session as homework and submit them the next session. Data collection tool was multiple choice tests prepared by the instructor based on the course content. The pre-test and post-test each consisted of 50 MCQs with the minimum and maximum scores at zero and 50 respectively. The data were analyzed using descriptive statistics, independent t-test and covariance analysis. Results: The means and standard deviations of pre- and post-tests in the experimental group were 14.78±4.65 and 44.85±6.21 respectively; in the control group these were 15.72±3.58 and 42.33±7.05 respectively. Covariance analysis showed that the mean score of the experimental group was significantly higher than the mean score of the control group (p=0.048). Conclusion: Findings showed that involvement of students in exam questions generating increased their scores in the immunology course.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3799-en.pdf
2016-02-03
521
529
Student-Generated MCQs
students’ learning
academic achievement
Abdolhussein
shakurnia
shakurnia@yahoo.com
1
AUTHOR
Maryam
Aslami
maryamaslami20@yahoo.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
میزان موفقیت آکادمیک و عوامل پیشگوییکننده آن از دیدگاه دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کاشان
مقدمه: شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت آکادمیک دانشجویان پرستاری از اهمیت ویژهای برخوردار است. با توجه به تناقضات موجود در ارتباط با عوامل تأثیرگذار، مطالعهای با هدف شناسایی عوامل پیشگوییکننده موفقیت آکادمیک دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کاشان انجام شد. روشها: در این مطالعه توصیفی مقطعی، 134 دانشجوی سال دوم تا چهارم پرستاری دانشگاه علوم پزشکی کاشان در سال 1393 به صورت تصادفی منظم انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسش نامهای مشتمل بر اطلاعات دموگرافیک و موفقیت آکادمیک پس از تأیید روایی و پایایی آن، استفاده گردید. اطلاعات با استفاده از آزمونهای مجذور کای، کروسکال والیس، من ویتنی و ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل شد. نتایج: وضعیت غیر بومی و اقامت در خوابگاه بر موفقیت آکادمیک تأثیر مثبت داشت (05/0> p). با وجود افزایش نمره موفقیت آکادمیک دانشجویان با افزایش ترم تحصیلی، تفاوت معناداری بین میانگین نمره موفقیت آکادمیک در ترمهای مختلف تحصیلی مشاهده نشد (26/0=p). میانگین نمره کل موفقیت آکادمیک دانشجویان 02/10±23/105 از حداکثر نمره قابل کسب 156 بود (30/67% از نمره کل). همچنن ارتباط معناداری بین معدل کل و نیز معدل ترم قبل دانشجویان با میانگین نمره کل موفقیت آکادمیک، مشاهده نشد(59/0=p). نتیجهگیری: با توجه به نقش پیشگوییکنندگی فاکتورهای دموگرافیک در موفقیت آکادمیک دانشجویان پرستاری، مسؤولان باید در راستای بهبود موفقیت آکادمیک آنها برنامهریزی نمایند.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3885-fa.pdf
2016-02-03
510
520
موفقیت آکادمیک
عوامل پیشگوییکننده
دانشجویان پرستاری
Assessing Academic Success and Its Predictors from the Perspective of Nursing Students in Kashan University of Medical Sciences
Introduction: Identifying the factors influencing nursing students’ academic success is of great importance. Due to controversies on the role of influencing factors, this study aimed to identify the predictors of academic success among nursing students of Kashan University of Medical Sciences. Methods: In this cross-sectional study, 134 sophomore to senior nursing students studying at Kashan University of Medical Sciences were selected through systematic random sampling in 2014. The data was collected through a questionnaire including demographic and academic success information which was used after confirming its validity and reliability. Data were analyzed using Chi-square, Kruskal-Wallis, Mann-Whitney and Spearman correlation coefficient. Results: Non-native status and staying in dormitory had positive effects on academic success (p < 0.05). No significant difference was observed between the students’ academic success mean scores in different semesters despite an increase in academic success of students in final semesters (p=0.26). The overall mean score of academic success was 105.23±10.02 out of the highest possible score of 156 (67.30% out of the overall score). No significant correlation was observed between the students’ overall GPA and the last term GPA with academic success score (p = 0.59). Conclusion: Considering the predicting role of demographic factors in the nursing students’ academic success; the authorities should plan to improve the students’ academic success.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3885-en.pdf
2016-02-03
510
520
Academic success
Predictors
Nursing students.
Mohsen
Adib-Hajbaghery
adib1344@yahoo.com
1
AUTHOR
hamidreza
sadeghi gandomani
hamidsadegi1366@gmail.com
2
AUTHOR
Efat
Aminolroayaee Yamini
amini1327@yahoo.com
3
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
اجرای پانل صدای بیماران در اولین همایش کشوری دانشجویی بیماریهای نادر و ژنتیکی ایران: تجربهای از آموزش پاسخگویی اجتماعی
از زمانی که آموزش پزشکی به سمت جامعه محوری و جامعهنگری سوق پیدا کرده است، به مفهوم پاسخگویی اجتماعی آموزش پزشکی توجه شایانی معطوف گردیده است(1). دانشکدههای پزشکی باید از نظر اجتماعی پاسخگو باشند و باید درجات خاصی از پاسخگویی در قبال سلامت جامعه را بپذیرند(2). دانشکدههای پزشکی برای این که به اجتماع پاسخگو باشند میبایست 10 استراتژی را به کار گیرند، اولین استراتژی "پاسخ به نیازهای سلامتی جاری و آتی و چالشهای موجود در جامعه" تعریف شده است(3). از طرفی شواهد حاکی از آن است که برنامههای درسی آموزش پزشکی از نظر بینشهای انسانگرایانه دچار فقر است. دانشکدههای پزشکی از فراگیران انتظار حرفهگرای و سلوک حرفهای را دارند در حالی در برنامههای درسی رویکرد انسانگرایانه آموزش داده نمی شود. مفاهیمی همانند پزشک به عنوان وکیل مدافع جامعه و همچنین آموزش علوم اجتماعی که از الزامات پاسخگوییاند در برنامههای درسی مغفول ماندهاند(1). اولین همایش کشوری دانشجویی بیماریهای نادر و ژنتیکی ایرانی با محوری بیماری نوروفیبروماتوز در 25 آبان ماه 1394 در دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان برگزار شد(4). این همایش بهانهای بود برای قدرت بخشیدن به صدای بیماران نادر و ژنتیکی، ایجاد همدلی در پژوهشگران جوان علوم پزشکی. نویسنده از سال 1386 به واسطه همکاری با دفتر پژوهشهای دانشجویی با بیماری ژنتیکی نوروفیبروماتوز آشنا شد. این بیماری در مراحل پیشرفته خود بدشکلیهای متعددی در ظاهر فرد ایجاد میکند و سبب مشکلات متعددی از نظر روحی و روانی، اجتماعی، اقتصادی و جسمی شدید برای مبتلایان میشود. در این همایش بر آن بودیم تا پژوهشگران جوان علوم پزشکی با دنیای بیماران نادر ژنتیکی به ویژه نوروفیبروماتوز آشنا شوند. بر این اعتقادیم که این همایش به دلیل برخورداری از چندین ویژگی، یک امر نوآورانه آموزشی در راستای آموزش پاسخگویی اجتماعی بوده است: شکلگیری ایده برگزاری همایش توسط بیماران- عضو هیأتعلمی/دانشجو، همکاری بیماران با دانشجویان در تهیه مقالات علمی، فیلم، عکس و سایر آثار همایش، حضور 15 بیمار مدعو از نقاط مختلف کشور، برگزاری همایش توسط دانشجویان، مشارکت هلال احمر، حمایت خیرین شهری و سخنرانی بیماران در پانل "صدای بیمار". سه بیمار (آقایی با دیستروفی عضلانی دوشن وابسته به صندلی چرخدار، دختر جوانی با بیماری نوروفیبروماتوز نوع یک، مادر کودکی با آتروفی نخاعی عضلانی) در این پانل سخنرانی کردند. فرایند شناسایی بیماران نیز توسط دانشجویان صورت گرفت، آنان شرایط حضورشان را فراهم نمودند و تجربیات زندگی با بیماری را در قالب پژوهش کیفی گردآوری و به صورت فیلم مستند و داستان آموزشی نیز تهیه نمودند. از طرفی این برنامه همانند کوریکولوم پنهانی بود که درسهای متعددی در آن (از کار تیمی تا آشنایی با سازمانهای نهاد مردمی، برقراری ارتباط با مسؤولین استانی) برای دانشجویان به ویژه دانشجویان پزشکی (مقاطع پیش کارآموزی و ورود به بالین) وجود داشت. میتوان آن را یک کلاس درس بزرگ نامید که برای دانشجویان تیم علمی و اجرایی یادگیریهای متعددی در یک دوره 9 ماهه (از ابتدای تا انتهای کار) داشته است؛ به طوری که فراگیران قادر شدند از طرق مختلف؛ سخنرانی، پوستر، پمفلت، عکس، نقشه مفهومی، مستند، با چالشهای زندگی با بیماری ژنتیکی آشنا شوند. دبیر علمی و دبیر اجرایی این همایش هر دو نیز دانشجوی پزشکی بودند که در المپیاد علمی دانشجویی در حیطه فلسفه در پزشکی، رتبه سوم گروهی کشوری را کسب نمودند. از این رو نویسندگان حاضر برگزاری همایشهایی با ساختار پیشگفت را به عنوان یک مدل کاربردی آموزش پزشکی جامعهنگر و پاسخگویی اجتماعی پیشنهاد میدهند.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-4000-fa.pdf
2016-02-03
508
509
همایش کشوری
بیماریهای نادر
Social Accountability Education To The Students Through The Panel “Voice Of Patients” At The First National Student Conference On Rare And Genetic Diseases In Iran
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-4000-en.pdf
2016-02-03
508
509
Akram
Sanagoo
A_SANAGU@YAHOO.COM
1
AUTHOR
Leila
Jouybari
Jouybari@goums.ac.ir
2
AUTHOR
Mona
Rezapour esfahani
(mona.resff@hotmail.com)
3
AUTHOR
Arash
Rezaei
arashrezaei198@yahoo.com
4
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
آیا زمان آن نرسیده که استفاده از آزمونهای چند گزینهای محدود و یا منسوخ گردد؟
طی بررسیهای مختلف صورت گرفته توسط محققین آموزش پزشکی ، بیشترین شیوه آزمون در کشور، به ترتیب استفاده از سؤالات با گزینههای متعدد، ترکیب سؤالات تشریحی با کوتاه جواب و ترکیب پرسشهای تشریحی و چند گزینهای در دانشگاههای علوم پزشکی عنوان شده است. در این مطالعات، این چنین عنوان گردیده که کمترین میزان استفاده از روشهای ارزشیابی از طریق شیوه سنجش ۳۶۰ درجه (ارزیابی چند معیاره)، ایفای نقش، برگزاری آزمون عملی به شکل OSCE و استفاده از logbook در ارزیابی مهارتها و دانش فراگیران است(۱تا۸)؛ به طور مثال در یک مطالعه چنین گزارش گردیده است که در ارزیابی نهایی دانشجویان، میزان استفاده از آزمون چهار گزینهای در 6/97٪ مشاهده گردیده است و سنجش ۳۶۰ درجه صرفاً در ۸/۴٪ موارد ارزیابی بالینی نقش ایفا نموده بودند(۹).این امر فارغ از این که احتمال پاسخدهی حدسی به پرسشها را افزایش میدهد به طور کاملاً محتمل منجر به موفقیت افرادی خواهد شد که توانایی کمتری در درک، تجزیه و تحلیل و تفکر دارند(۱۰و۱۱). از سوی دیگرنتایج مطالعات گوناگون صورت گرفته نشان میدهد، اساتید هیأتعلمی مهارت کافی را در طراحی سؤالات چهار گزینهای نیز ندارند(۱۲تا۱۴). همچنین، بسیاری از آزمونهای جامع و سرنوشت ساز در حیطه علوم پزشکی، شامل آزمون جامع علوم پایه، پیش کارورزی، دستیاری و بسیاری از آزمونهای ورودی به مقاطع بالاتر به شکل چهارگزینهای بوده و بیشتر مراکز آموزش عالی فعلی برای آماده نمودن فراگیرانشان جهت عبور از این سدها، مجبورند که شیوه ارزشیابی خود را به این آزمونها منطبق کنند(۱و۱۵). با بررسی موارد فوقالذکر این گونه فرض میشود که شیوه برگزاری آزمون در سیستم علوم پزشکی کشورمان نه تنها منجر به صعود افراد توانمند به مراتب بالاتر نمیشود بلکه به عنوان مانعی بر سر راه آموزش صحیح، تشدید استرس روانی فراگیران و از همه مهمتر هدر رفت منابع محدود ایران اسلامیمان عمل میکند، البته انجام مطالعات تکمیلی و با قدرت علمی بالا در جهت اثبات این فرض ضروری مینماید. به نظر میرسد که سنجش دانشجویان برای ورود به مقاطع بالاتر بهتر است بر اساس عملکرد آنها در طول دوره و توانمندیهای کسب شده در این زمان طولانی صورت بگیرد. همچنین این ارزشیابیها بایستی به صورت کیفی انجام بگیرد و نه این که با یک آزمون چند گزینهای، فرد مورد نظر را مورد قضاوت قرار دهد. در کشورهای ارو پایی هم چون آلمان و جمهوری چک، انتخاب رزیدنت و تحصیل در مقاطع بالاتر بر اساس علاقه هر شخص صورت میپذیرد. دانشجوی متقاضی به مدت محدودی در رشته مورد علاقه خود به عنوان رزیدنت اقدام به فعالیت نموده و در طول این دوره، ارزیابی نهایی به شیوه ارزیابی تکوینی صورت میپذیرد و توان ادامه یا عدم توان ادامه تحصیل و فعالیت در رشته خاص مورد نظر معین و مشخص میگردد(۱۶). در کشورهایی هم چون بلژیک که پذیرش دستیار تخصصی بر اساس آزمون عملی صورت میگیرد، فرد متقاضی با حضور و فعالیت کوتاه مدت در بخش مربوطه و یادگیری مهارتهای خاص آن رشته، اقدام به دادن امتحان بر اساس مهارتهای عملی کسب شده میکند(۱۷). در برخی کشورهای اروپایی همچون فرانسه و پرتغال نیز پذیرش رزیدنت بر اساس آزمون انجام میگیرد اما درآزمون سؤالاتی خاص در مورد رشته تخصصی از متقاضی پرسیده میشود و در صورت قبولی در رشته مورد علاقه ادامه تحصیل میدهد(۱۶). بنابراین آیا درست است که با نشاندن یک نفر در یک اتاق به مدت چند ساعت و خواستن از وی برای پاسخ دادن سؤالاتی غیر استاندارد سرنوشت وی را رقم بزنیم؟ آیا شیوه ارزشیابی ما روحیه پرسشگری، تفکر انتقادی و خودکفایی علمی را در آیندهسازان سلامت مردمانمان ایجاد میکند؟(۱۸) فراموش نکنیم که دانشجویانی که وارد دانشگاهها، به خصوص مراکز آموزش علوم پزشکی میگردند، با انگیزه و اعتماد شروع به تحصیل مینمایند. آیا نظام آموزشی فرصت کافی برای اعتماد به این انگیزه و گسترش دانش و پیشرفت مهارتها و کسب فضایل انسانی فراهم میکند؟
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-4023-fa.pdf
2016-02-03
505
507
آزمونهای
چند گزینهای
Letter to editor
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-4023-en.pdf
2016-02-03
505
507
Mahasti
Alizadeh
alizadm@yahoo.com
1
AUTHOR
Hossein
Mazouchian
hosseinm1388@yahoo.com
2
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی ملی، از ایده تا عمل
در حالی که در تمام دانشگاههای پیشرفته جهان استفاده از تکنولوژی وب، بخش لاینفکی از شیوههای آموزشی گردیده است، متأسفانه در دانشگاهای علوم پزشکی ایران، بهکارگیری روشهای یادگیری مبتنی بر وب تاکنون بسیار محدود بوده است(1). رویکرد اخیر وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به سمت یادگیری الکترونیکی و توسعه آموزشهای مجازی در قالب یکی از بستههای عملیاتی مطرح در طرح تحول و نوآوری آموزش علوم پزشکی، اقدامی مبارک و میمون و در خور سپاس است(2). در بسته توسعه آموزشهای مجازی در حوزه علوم پزشکی، چهار محور عملیاتی پیشنهاد شده که نخستین آنها راهاندازی دانشگاه مجازی علوم پزشکی است. اولین هدف از تأسیس دانشگاه مذکور "طراحی و راهاندازی یک نرمافزار سیستم مدیریت یادگیری ملی برای ارائه به دانشگاههای علوم پزشکی متقاضی به منظور استفاده در کاربری کمک آموزشی و ارائه رشتههای مجازی یا ترکیبی" عنوان شده است(2). این که آیا براستی ارائه یک سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی ملی برای دانشگاههای علوم پزشکی کشور یک نیاز واقعی است، موضوعی است که مقاله حاضر تلاش میکند بدان پاسخ دهد. شک نیست "سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی" یکی از ابزارهای کلیدی، بلکه مهمترین ابزار در شکلگیری، استمرار و توسعه آموزشهای مجازی است. با گذشت 17 سال از معرفی اولین سامانههای مدیریت یادگیری الکترونیکی، تاکنون حدود ششصد سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی در دنیا عرضه گردیده است که بعضی از این سامانهها تجاری اند. در اختیار گرفتن چنین سامانههایی مستلزم پرداخت هزینههای خریداری و پشتیبانی است که خود در عمل میتواند متقاضیان چنین سامانههایی را محدود سازد و این متعاقباً شانس باز خورد از کاربران برای رفع اشکالات و توسعه مستمر چنین سامانههایی را کاهش میدهد. به علاوه، کدهای برنامهنویسی سیستمهای مدیریت یادگیری الکترونیکی تجاری در اختیار خریداران قرار داده نمیشود. بنابراین، امکان رفع اشکالات فنی و یا توسعه این نوع سامانهها صرفاً در اختیار شرکتهای سازنده باقی میماند که این باز هم امکان اصلاح و توسعه را در چنین سامانههایی بیشتر کاهش میدهد. علیرغم این محدودیتها، وجود دارند انواعی از سامانههای تجاری که با برخورداری از پیشینه قوی، طراحی مطلوب، توسعه به روز و خدمات پشتیبانی رضایتبخش از شهرت جهانی برخوردارند. سامانه بلک برد (Blackboard) از این زمره است که با یک تجربه هفده ساله، در حال حاضر از بالاترین شهرت جهانی در میان سامانههای مدیریت یادگیری الکترونیکی برخوردار است (1و3)؛ در عین حال به علت قیمت بسیار بالای آن عملاً امکان خرید آن برای دانشگاههای داخل کشور وجود ندارد. در مقابل بسیاری دیگر از سامانههای مدیریت یادگیری الکترونیکی که بعضاً در اوج شهرت جهانی هستند، "کد باز"هستند. کد باز بودن این سامانهها بدان معناست که محتوای برنامهنویسی آنها برای هر گونه ویرایش دلخواه در اختیار است. به علاوه، این سامانهها با دریافت بازخوردهای مکرر از کاربران، دائما ویرایش و اشکالات فنی آنها رفع میگردد. همچنین، سامانههای کد باز با شهرت جهانی، دارای انجمنهای مجازی بسیار فعال به زبانهای مختلف در فضای وب هستند که کاربران میتوانند سؤالات و مشکلات فنی خود را بویژه پس از ارائه هر نسخه جدید، مطرح سازند و متقابلاً کاربران بسیاری هستند که تجربیات و پیشنهادات خود را ارائه میکنند. به علت ماهیت کد باز این نوع سامانهها، این امکان وجود دارد تا کاربران حرفهای برای آنها بخشهای تکمیلی (پلاگ این) با هدف ارائه کاربریهای جدید بسازند و در فضای مجازی عرضه کنند. یکی از سامانههای مدیریت یادگیری الکترونیکی کد باز که پس از سامانه بلک برد از بالاترین شهرت جهانی برخوردار است، مودل (Moodle) میباشد(1و3و4). مقایسه این دو سامانه از نظر امکانات و نیز میزان اقبال عمومی نشان میدهد که سامانه مودل به دلیل برتری نسبی در بعضی فعالیتهای آموزشی و رایگان بودن آن، در حال حاضر به سرعت در حال پر کردن جای سامانه بلک برد در دانشگاههای کوچکتر انگلیسی زبان است(1و3). سامانه مودل دارای یک سابقه موفق شانزده ساله است و تاکنون دهها نسخه از این سامانه انتشار یافته و به تازگی نسخه 3+ آن عرضه شده است. ماهیت داینامیک و ماژولار این سامانه امکان اضافه کردن نامحدود ماژولها و پلاگ اینهای متنوع و در نتیجه انعطاف پذیری گسترده آن را فراهم ساخته است. هر دانشگاه به سهولت میتواند با انتخاب و نصب پلاگ اینهای دلخواه، سامانه را متناسب با نیازهای آموزشی خود بومی سازد. در حال حاضر بیشتر از هزار پلاگ این برای این سامانه وجود دارد. این سامانه در حال حاضر به بیش از صد زبان ترجمه شده و در دانشگاههای مختلف از بیش از هفتاد کشور در حال استفاده است(4). با توجه به آنچه از خصوصیات، تواناییها و انعطافپذیری سامانه مودل میدانیم، مشخص نیست که دلایل پیشنهاد و پیگیری برای ساخت یک سامانه ملی مدیریت یادگیری الکترونیکی برای دانشگاههای علوم پزشکی کشور چیست؟ قطعا طراحی، ساخت و ارائه یک سامانه مدیریت الکترونیکی واحد به مجموعه گستردهای از دانشگاههای متقاضی، مسؤولیتی به غایت سنگین است که پیش نیاز انجام آن یافتن پاسخهای روشن برای انبوهی از سؤالات است. ما در این مقال فقط به طرح چند سؤال اکتفا میکنیم. اولین سؤالی که به ذهن نگارنده خطور میکند این است که یک سامانه ملی مدیریت یادگیری الکترونیکی قرار است چه ویژگیهایی متفاوت از سامانههای معروف جهانی داشته باشد؟ در حالی که شیوههای یادگیری الکترونیکی و ترکیبی و مدلهای آموزش مجازی در حوزه علوم پزشکی کشور نمی تواند متفاوت از کشورهای پیشرفته باشد و در حالی که در یادگیری الکترونیکی، بومیسازی عملاً در تولید محتوا معنا میدهد و نه در مدیریت آن، مشخصات بومی و برتریهای یک سامانه ملی مدیریت یادگیری الکترونیکی در مقایسه با سامانههای معروف کد باز جهانی همچون مودل در چیست؟! به علاوه، به دلیل تنوع فعالیتها و تعاملات قابل انجام در یک سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی، عجیب نخواهد بود که بسیاری از ضعفها، کاستیها و حتی عیوب فنی آن نهایتاً پس از چندین سال کاربری مستمر توسط انبوهی از کاربران با نقشهای متفاوت از دانشگاهها و رشتههای گوناگون، آشکار گردد. در صورت مواجه دیر هنگام با بعضی ویژگیهای ساختاری غیر قابل اصلاح و در عین حال غیر قابل اغماض در این سامانه ملی، چه تدبیری برای تسهیل مهاجرت دانشگاهها از آن اندیشیده شده است؟ در دانشگاههای پیشرفته در صورت ضرورت بهکارگیری یک سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی جدید و یا مهاجرت به سامانهای برتر، در یک دوره زمانی مناسب (Sandbox period) کاربرانی با نقشهای مختلف (مدرس/ فراگیر) از رشتههای مختلف به طور آزمایشی هم زمان با دو یا سه سامانه کاندید کار میکنند. پس از این دوره که ممکن است یک سال به طول انجامد، نهایتاً بر مبنای نتایج باز خورد کاربران، سامانه مناسبتر انتخاب میشود(5). در نظر گرفتن این دوره انتقالی بدان دلیل است که در شرایط متعارف در صورت عدم رضایت دیر هنگام از یک سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی، مهاجرت از آن کاری به غایت دشوار، زمان بر و گاه متحمل هزینههای فراوان است. مشکل هنگامی جدیتر میشود که دانشگاههای زیادی چنین سامانهای را نصب و کاربران بسیاری حجم انبوهی از محتواهای آموزشی و انواع تعاملات و سوابق آموزشی را در آن وارد کرده باشند. آیا برای پیشگیری از مهاجرت ناخواسته دانشگاهها از یک چنین سامانه ملی، دوره بهکارگیری آزمایشی (Sandbox period) برای آن پیش بینی شده است؟ در این صورت، سامانه مذکور دوره Sandbox خود را در کدام دانشگاهها و برای چه رشتههایی و در مقایسه همزمان با کدام دیگر سامانههای کاندید خواهد گذراند؟ پشتیبانی و آمادگی کادر فنی یک سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی برای رفع فوری و مستمر معایب نرمافزاری آن، از اولویتهای نخست در مدیریت چنین سامانههایی میباشد. چه تضمینی وجود دارد که شرکت سازنده این سامانه ملی در زمان معقول پاسخگوی کاربران فراوانی از دانشگاههای مختلف باشد و نقایص ساختاری سامانه را در کوتاهترین زمان ممکن رفع نماید؟ دانشگاههای پیشرفته هم اکنون نسل سوم سامانههای مدیریت یادگیری الکترونیکی را تجربه میکنند. آیا تضمینی هست که شرکت سازنده سامانه ملی، دائما نسخههای جدید از آن را متناسب با پیشرفتها در تکنولوژی آموزشی و در رقابت با سامانههای معروف جهانی عرضه کند؟ آیا تضمینی هست که برای چنین سامانه ای، جامعه مجازی با تعداد کاربران کافی برای به اشتراک گذاری تجربیات شکل بگیرد؟ حتی اگر چنین جامعه مجازی شکل گرفت، آیا جامعه آماری مذکور از نظر تنوع کاربری و گستردگی با یک سامانه جهانی همچون مودل قابل مقایسه خواهد بود؟! آیا شرکت سازنده سامانه ملی حاضر است که آن را به شکل کد باز و ماژولارعرضه کند تا امکان توسعه پلاگ اینها و تنوع کاربری آن به سهولت میسر گردد؟ بهکارگیری سامانههای مدیریت یادگیری الکترونیکی در دانشگاههای ایران موضوعی کاملاً جدید است. پس منطقی است که ما از تجربیات دانشگاههای پیشرو در این زمینه الگو بگیریم. ایده طراحی، ساخت و ارائه یک سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی ملی دانشگاهی را ما از کدام کشور پیشرفته الگو گرفته ایم؟ جستجوی نگارنده در وب با کلمات کلیدی مرتبط، هیچ سابقهای را از وجود سامانههای مدیریت یادگیری الکترونیکی ملی در دیگر کشورها آشکار نساخت. به علاوه، طی پژوهشی در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، نشان داده شد که حتی در میان دانشگاههای برتر کشورهای پیشرفته انگلیسی زبان، انواع متفاوت از سامانههای مدیریت یادگیری الکترونیکی و به شکل مستقل در حال استفاده است(1). نهایتاً باید روشن شود که آیا تجربه کنونی دانشگاههای علوم پزشکی در بهکارگیری بعضی سامانههای نرمافزاری بیرقیب در حوزه آموزش (برای مثال سامانه مدیریت خدمات آموزشی سما)، از نظر میزان پاسخگویی و توجه به نیازهای کاربران به آن اندازه موفق بوده است که اینک بخواهیم تجربه مشابه دیگری را در سطح ملی تکرار کنیم؟ صرف نظر از همهی اشکالات عدیده فنی که یک سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی جدید با آن مواجه است و رفع آنها بازخوردهای مستمر کاربران و نیز ارتقای مکرر و بلا انقطاع آن را میطلبد؛ ارائه سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی ملی، حتی به فرض عدم اجبار به بهکارگیری آن توسط دانشگاهها، نوعی تمرکزگرایی غیر ضروری است که در عین حال رغبت دانشگاهها در بهکارگیری سامانههای یادگیری الکترونیکی جدید، متنوع و نوآورانه را زایل میسازد. به علاوه، سرمایهگذاری برای تولیدات بومی ملی زمانی معنا مییابد که یا سازندگان برتر، تکنولوژی ساخت آن را در اختیار نگذارند و یا آنچه آنان ساختهاند با نیازهای بومی ما سازگاری نداشته باشد و امکان بومیسازی آن نیز نباشد. چنین شرایطی بر سامانههای مدیریت یادگیری الکترونیکی کد باز صادق نیست. اگر قرار است که توسعه یادگیری الکترونیکی در دانشگاههای علوم پزشکی با عرضه یک سامانه مدیریت یادگیری الکترونیکی تسهیل شود، پیشنهاد میگردد سامانه کد باز مودل در ترکیب با یک سری پلاگ اینهای مناسب در اختیار دانشگاههای متقاضی قرار گیرد. حواسمان باشد که چرخ را فقط بومیسازیم، اختراع مجدد آن خطاست.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-4027-fa.pdf
2016-02-03
501
504
مدیریت
یادگیری الکترونیکی
National learning managment system, from idea to action
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-4027-en.pdf
2016-02-03
501
504
Majid
Zare Bidaki
m.zare@live.co.uk
1
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
راهکارهای ارتقای کیفیت کنفرانسهای بالینی در آموزش پرستاری
سردبیر محترم مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی آموزش بالینی بخش جداییناپذیر آموزش دانشجویان پرستاری است(1) و به عنوان مهمترین عامل در افزایش تجارب بالینی آنها قلمداد میشود(2). آموزش بالینی از این نظر حائز اهمیت است که دانشجویان آنچه را که در کلاسهای تئوری آموختهاند در محیط بالین به کار میگیرند(3) و از این طریق، مهارتهای بالینی خود را که یکی از ضروریترین مهارتهای پرستاری محسوب میشود ارتقا میبخشند(4و5). برای این که مربیان پرستاری بتوانند کیفیت آموزش بالینی را ارتقا بخشند و دانشجویان پرستاری را برای کار در بالین آماده کنند بایستی از روشهای نوین تدریس و یادگیری بهره گیرند(2). یکی از این استراتژیهای تدریس که در اکثر کشورهای پیشرفته در حال اجراست و دارای پیامدهای مثبتی است، کنفرانسهای بالینی (clinical conferences) است(6). این کنفرانسها به عنوان راهبرد خلاقانه در امر تدریس دانشجویان پرستاری بشمار میرود که باعث افزایش مهارت دانشجویان در ارائه مراقبتهای پرستاری میشود. در این روش مربی مسؤولیت برنامهریزی، تنظیم اهداف یادگیری، هدایت کنفرانس، شناسایی مشکلات، حمایت و تشویق دانشجویان را بر عهده دارد(7). آنچه مسلم است در کشور ما متأسفانه از این روش کمتر استفاده میشود. در کشور ما وقتی صحبت از کنفرانس بالینی به میان میآید اکثر دانشجویان و حتی مربیان منظورشان این است که هر یک از دانشجویان یک موضوع یا مطلبی را بخوانند و در یک جلسه آن را به بقیه ارائه بدهند، این در حالی است که ماهیت و روش اجرای کنفرانسهای بالینی در کشورهای پیشرفته از جهت محتوا و روش کار متفاوت با روش رایج در کشور ماست. بنابراین به منظور آشنایی بیشتر اساتید علوم پزشکی به خصوص مربیان پرستاری با روال کار و اهمیت کنفرانسهای بالینی این مبحث کمی مورد تامل قرار گرفت. کنفرانسهای بالینی ممکن است قبل از شروع بالین، حین کارآموزی یا در پایان کارآموزی برگزار شود(8). بر اساس بررسی متون مشخص شد که بیشترین نوع کنفرانسهای بالینی، کنفرانسهایی است که بعد از پایان کارآموزی برگزار میشود و به آنها کنفرانسهای پس از بالین (post-clinical conferences) گفته میشود. این کنفرانسها اغلب در بخشهای بالینی و در اتاقهای مخصوصی برگزار میشود. در این کنفرانسها از دانشجویان خواسته میشود تا در پایان کارآموزی در آن روز و یا در آخر دوره کارآموزی، تجربیات آموخته شده خود در طول کارآموزی را به سایر دانشجویان بازگو کنند، این تجارب میتواند تجربه مثبت یا یک تجربه منفی باشد(9). بنابراین در کنفرانسهای بالینی دانشجویان میتوانند بیماری را که در آن روز از وی مراقبت کرده بودند را به عنوان مورد (case) به بقیه دانشجویان ارائه دهند و سایر دانشجویان نظرات و دیدگاههای خود را بیان کنند؛ یا این که معلم یک سناریویی را با چندین سؤال باز پاسخ طراحی میکند و از دانشجویان میخواهد تا بر اساس آنچه که در کلاسهای تئوری آموختهاند و نیز بر اساس تجربیات بالینی، به این سؤالات پاسخ دهند(8). از مزایای این کنفرانسها این است که معمولاً تعداد دانشجویان در این کنفرانسها کم بوده و به علت تعامل رو در رو و نیز ارائه سناریوهای بالینی، دانشجویان به راحتی آموختههای خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند و باعث ایجاد یادگیری مشارکتی میشود(10) و هدف نهایی این کنفرانسها تسهیل یادگیری و افزایش مهارتهای تفکر انتقادی در میان دانشجویان است(7و11). ویژگیهای کنفرانسهای بالینی مؤثر: هسو (Hsu) ویژگیهای کنفرانس بالینی را به شکل دیاگرام ترسیم نموده است. بطوری که هسته اصلی و مرکزی کنفرانسهای بالینی را بحث گروهی تشکیل میدهد و سایر اجزای آن عبارتند از 1- اجزای کنفرانس بالینی: شرایط فیزیکی، امکانات سختافزاری و نرمافزاری، و جذابیت آن 2- ویژگیهای دانشجو: میزان مهارت و علاقهمندی و مشارکت دانشجو 3- ویژگیهای معلم: مهارت معلم در هدایت بحثها، ارائه بازخورد و تسهیل یادگیری فراگیران و ایجاد پرسشهای برانگیزاننده. تعامل این اجزا در نهایت از طریق یادگیری انتقالی (transformative learning) و کسب تجربیات، باعث ایجاد بازدههای یادگیری (افزایش آگاهی فراگیران، ارتباط تئوری با عمل) میگردد(7). مزایای استفاده از کنفرانسهای بالینی: کنفرانسهای بالینی، فرصتی را فراهم میکند که در آن دانشجویان، دانش و اطلاعات آموخته شده خود از طریق تجارب بالینی را با سایر دانشجویان و مربی خود به اشتراک میگذارند(7و11)؛ در این کنفرانسها علاوه بر مهارتهای شناختی و حرکتی، مهارتهای عاطفی دانشجویان نیز تقویت میشود(9) و باعث افزایش ارتباط و صمیمت بین دانشجویان و مربیان میشود(12). همچنین باعث ایجاد یادگیری فعال، ارائه بازخورد و احترام به استعدادهای گوناگون دانشجویان میشود(9). در کنفرانسهای پس از بالین، دانشجویان در زمینه آموختههای خود بازخورد میدهند و از تکنیکهای حل مسأله برای ایجاد یادگیری بالینی بهره میگیرند(11). این کنفرانسها تعامل بین دانشجویان با یکدیگر و همکاری بین دانشجویان را تقویت میبخشد. همچنین باعث افزایش تعامل دانشجویان و اعضای هیأتعلمی میشود(9). در این کنفرانسها، دانشجویان معمولاً تجارب بالینی خود را مورد تحلیل قرار میدهند و مربی نیز با ارائه پرسشهای انگیزشی باعث ایجاد تفکر انتقادی و یادگیری در دانشجویان شده و فاصله بین تئوری و عمل را کاهش میدهد(11). دانشجویان از طریق به اشتراک گذاشتن و بیان احساسات و تجربیات، به یادگیری همدیگر کمک کرده و برای یادگیریهای بعدی خود برنامهریزی کنند(9)، همچنین در این کنفرانس، مراقبت های پرستاری مورد بحث، نقد و ارزیابی قرار میگیرد(6). استراتژیهایهای مورد استفاده در کنفرانسهای بالینی: 1- تعلیم و تمرین (Drill and practice): دانشجویان را به گروههای کوچک تقسیم کنید و از آنها بخواهید تا محاسبات دارویی را انجام دهند، سپس با کمک آنها پمپهای انفوزیون را تنظیم کنید. 2- مطالعه موردی (case study): دانشجویان را به گروههای کوچک تقسیم کنید و سپس یک مورد (case) ارائه کنید و از دانشجویان بخواهید تا یک برنامه درمانی برای آن طراحی کنند. 3- بازی (games): پس از این که دانشجویان به گروههای کوچک تقسیم شدند از آنها بخواهید تا از لیست ارائه شده، داروهای ژنریک و تجاری را مشخص نمایند و نامهای تجاری و ژنریک هر دارو را به هم وصل کنند. 4- ارائههای دانشجویی (student-led presentations): دانشجویان در گروههای دو یا سه نفره تقسیم کنید و هر گروه یک مقاله مرتبط با پرستاری را ارائه دهد و از این طریق باعث رونق یافتن مراقبتهای مبتنی بر شواهد شوید. 5- اقداماتی برای ایجاد همدلی (empathy- building exercises): دانشجویان قند خون خود را از طریق گلوکومتر اندازهگیری کنند و از این طریق در مییابند که یک فرد دیابت چگونه درد مربوط به سوزن زدن و کنترل قند خون را روزانه چند بار تجربه میکند و از این طریق باعث ایجاد درک متقابل بیمار و همدلی بین پرستار و بیمار میشود. 6- ارائه سؤال و یافتن جواب: در این روش چند سؤال تستی ارائه کنید و از دانشجویان درخواست نمایید تا با ارائه دلیل، بهترین گزینه را انتخاب کنند(9). راهکارهای پیشنهادی به مربیان برای افزایش کیفیت کنفرانسهای بالینی: 1- کنفرانسهای بالینی را با توجه به اهداف کارآموزی طراحی و اجرا کنید. 2- به دانشجویان کمک کنید تا همه آنها در امر یادگیری یکدیگر مشارکت داشته باشند. 3- سعی کنید تا همه دانشجویان در کنفرانسها مشارکت فعال داشته باشند. 4- سؤالاتی بپرسید که به سطوح بالای شناختی از قبیل تجزیه و تحلیل، ترکیب و ارزشیابی مربوط باشد. 5- جو کنفرانس را طوری فراهم کنید که دانشجویان بتوانند بهطور آزادانه اظهارنظر کنند. 6- مورد (case)ها را به شکل سناریو مطرح کنید و توضیحات مختصری در خصوص علایم بالینی، سوابق قبلی، سوابق خانوادگی و داروها ارائه کنید و از دانشجویان بخواهید تا یک برنامه مراقبتی برای بیمار مورد نظر طرحریزی کنند. 7- از هر یک از دانشجویان بخواهید تا بیماری را که در آن روز، از وی مراقبت به عمل آوردهاند را به عنوان مورد ارائه دهند. در این صورت از همه دانشجویان بخواهید تا مفاهیم و مراقبتهای یاد گرفته شده در کلاسهای درس را بر روی این بیمار پیادهسازی کنند. 8- در این کنفرانسها مسائل اخلاقی را نیز بحث کنید؛ دانشجویان را تشویق کنید تا در زمینه رعایت کدهای اخلاقی پرستاری، رعایت حریم خصوصی بیماران و احترام به حقوق بیماران بحث و تبادل نظر کنند. 9- از دانشجویان بخواهید تا برخی از تکالیف کارآموزی را به صورت گروهی کار کنند و در کنفرانس ارائه بدهند. بطور مثال از آنها بخواهید تا یک بیمار را انتخاب کنند و یک برنامه مراقبتی جامع با همکاری سایر دانشجویان تدوین نموده و در کنفرانس ارائه نمایند. 10- از دانشجویان بخواهید تا برخی تکالیف نوشتاری را در کنفرانس ارائه بدهند: برای این کار میتوانید یک مورد را ارائه بدهید و برخی از مشکلات بیمار را مطرح کنید و از دانشجویان بخواهید تا از طریق جستجو در منابع اطلاعاتی، یک برنامه مراقبتی برای ترخیص بیمار و مراقبت در منزل برای بیمار بنویسند و آن را به طور خلاصه در کنفرانس بالینی ارائه دهند. 11- بحث در خصوص خطاهای پزشکی: کنفرانسهای بالینی به پیشگیری از خطاهای پزشکی و پرستاری نیز کمک میکند بطوری که در این کنفرانسها میتوان خطاهای اتفاق افتاده از سوی دانشجویان و یا سایر پرستاران را مورد بررسی قرار داد و از نظرات دانشجویان برای پیشگیری و کنترل این خطاها استفاده کرد(12). 12- در کنفرانسهای بالین به مسائل بالینی و سؤالات مرتبط با بازدههای بالینی بپردازید(13). 13- برخی از صاحبنظران استفاده از کنفرانسهای بالینی آنلاین را پیشنهاد دادهاند که دانشجویان در هر زمان و مکانی میتوانند در این کنفرانسهای آنلاین مشارکت داشته باشند(6).
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3965-fa.pdf
2016-01-31
497
500
آموزش پرستاری
ارتقای کیفیت
Guidelines for Quality Improvement of Clinical Conferences in Nursing Education
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3965-en.pdf
2016-01-31
497
500
Mansour
Ghafourifard
m.ghafori@yahoo.com
1
AUTHOR
SHORT_COMMUNICATION
ضرروت توجه به بارشناختی در آموزش پزشکی
در سالهای اخیر شاهد مطرح شدن روشهای آموزشی جدید و بهکارگیری آن در علوم پزشکی هستیم. از طرفی در آموزش پزشکی نیازمند بهکارگیری شیوههای نوین برای ارائه آموزش مؤثر به یادگیرندگان هستیم؛ چرا که دیگر روشهای سنتی پاسخگوی نیاز جامعه علمی امروزه نیست. مجری آموزش به عنوان ارائهدهنده آموزش به یادگیرندگان باید با بارشناختی و انواع آن آشنا باشد تا بتواند از محتوا و روش ارائه مناسبی برای یادگیرندگان در طی فرآیند یاددهی-یادگیری استفاده نماید. اصطلاح بارشناختی برای اولین بار در سال 1950 در قالب رویکرد شناختی ارائه گردید و بر این فرض استوار است که ظرفیتشناختی انسان از محدودیت برخوردار است، بدین معنا که در آنواحد، میتوانیم تعداد محدودی از واحدهای اطلاعاتی را پردازش کنیم(1). در صورت توجه به بارشناختی در آموزش، میتوان به هدف تعلیم و تربیت که همان دستیابی به آموزش اثربخش است، دست یافت. بارشناختی نیز به میزان باری که در هنگام پردازش اطلاعات بر حافظهکاری وارد میآید، تا بتواند آن اطلاعات را برای جایدهی در حافظه بلندمدت رمزگذاری کند، اشاره دارد، در واقع به این تلاش ذهنی برای پردازشاطلاعات در طی فرآیند یاددهی-یادگیری بارشناختی میگویند(2). پژوهشهای مورد بررسی سه نوع بارشناختی درونی، بیرونی و مطلوب را مشخص ساختهاند؛ بارشناختی درونی به پیچیدگی محتوای آموزشی اشاره دارد. به عبارت دیگر، هرچه یک محتوای آموزشی دارای پیوند عناصری بیشتری باشد، آن محتوا بارشناختی درونی بیشتری را بر حافظه یادگیرندگان وارد میسازد. بارشناختی بیرونی مربوط به نحوه ارائه محتوای آموزشی است؛ به طور مثال ارائه در مجرای دیداری و شنیداری، و در قالب چندرسانهای میتواند موجب کاهش بارشناختی بیرونی شود. بارشناختی مطلوب نیز به فعالیتهای شناختی یاریدهنده یادگیری مربوط است. در واقع ایجاد طرحوارههای ذهنی از محتوای آموزشی را شامل میشود(3تا5). مجری آموزش میتواند با توجه نمودن به محتوا و نحوه ارائه مناسب آن موجب اثربخشی فرآیند یاددهی-یادگیری گردد(1). مجری آموزش باید در صدد مدیریت بارشناختی درونی، کاهش بارشناختی بیرونی و افزایش بارشناختی مطلوب باشد. توجه به بارشناختی در آموزش پزشکی از این جهت ضروری است که، محتوای بیشتر دروس در حوزه علومپزشکی دارای پیوندعناصری زیادی است؛ به همین جهت متن از جهت یادگیرندگان دشوار ارزیابی میشود، از طرفی همین محتوا بارشناختیدرونی برای یادگیرندگان ایجاد کرده و در نهایت موجب عدم یادگیری آنها میگردد. برای مدیریت این بارذهنی مجری آموزش باید محتوای مناسبی را انتخاب نماید که دارای پیوند عناصری بالایی نباشد و از طرف دیگر میتواند از طریق ارائه در قالب دو مجرای دیداری و شنیداری، به جای ارائه در قالب یک مجرا، مثلاً استفاده از آموزش چندرسانهای (به خصوص برای مباحثی چون علوم تشریحی) هم بارشناختی درونی را مدیریت نماید و هم از تحمیل بارشناختی بیرونی بر یادگیرندگان اجتناب نماید. در عینحال مجری آموزش باید برای ارائه مطالب جدید از محتوای آشنا برای یادگیرندگان استفاده نماید و سعی در پیوند دانش پیشین و دانش جدید، یادگیرندگان نماید. یک روش آموزشی مؤثر برای این منظور استفاده از پیشسازماندهنده در تدریس است. از این طریق طرحوارههای شناختی برای یادگیرندگان ایجاد شده و موجب اثربخشی آموزش میگردد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3996-fa.pdf
2016-01-31
495
496
آموزش پزشکی
بارشناختی
Exigency attention to Cognitive load in Medical education
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3996-en.pdf
2016-01-31
495
496
Mohammad
Zare
zareeducation@gmail.com
1
AUTHOR
Raheleh
Sarikhani
sarikhanir@yahoo.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ویژگیهای اخلاقی و حرفهای استاد ایدهآل از دیدگاه دانشجویان پرستاری: مطالعه کیفی
مقدمه: یکی ازپارامترهای مؤثر بر ارتقای کیفیت آموزش، اساتید میباشد. دانشجویان به عنوان مصرفکنندگان در فرآورده آموزش دانشکده ذینفع هستند، با توجه به این که کسب بازخورد از مشتری یکی از گامهای اساسی برای ارتقای کیفیت خدمات میباشد، لزوم پرداختن هرچه عمیقتر به این موضوع احساس میشود تا ابعادی جدیدتر از استاد ایدهآل از دیدگاه دانشجویان روشن شود. لذا این تحقیق با هدف توصیف درک دانشجویان پرستاری از استاد ایدهآل انجام شد. روشها: در این مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوای، نمونهگیری هدفمند از20 دانشجوی کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی لرستان در سال 1393 انجام شد. تجزیه و تحلیل محتوا انجام گردید. استحکام این مطالعه بر اساس دو معیار اطمینانپذیری و باورپذیری انجام گردید. نتایج: در این بررسی پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات،450 کد و پنج مفهوم ساختاری پدیدار شد که شامل توانمندی علمی، حرفهای بودن در تدریس، ویژگیهای فردی، الگو بودن، اخلاق حرفهای پرستاری بود. نتیجهگیری: استاد ایدهآل از نظر دانشجویان پرستاری جنبههای مختلفی را شامل میشود. از نظر دانشجویان استاد ایدهآل استادی عالم است که در عین حال که فردی با ویژگیها و مشخصات برجسته اخلاقی است، مدیری است که از دانشجویان به خوبی حمایت میکند، نسبت به جامعه و کشورش متعهد است و در همان حال حرفهایگری پرستاری را به خوبی رعایت میکند.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3775-fa.pdf
2016-01-13
481
494
دانشجوی پرستاری
استاد پرستاری
شاخصهای استاد ایدهآل
ویژگیهای استاد
تحقیق کیفی
Nursing Students’ Perception of Ethical and Professional Characteristics of an Ideal Faculty Member: A Qualitative Study
Introduction: One of the factors affecting in promoting educational quality is the properties of the faculty members. As consumers, students are stakeholders of educational products of the faculty. Since receiving feedback from customers is one of the substantial steps for promoting service quality, it is necessary to perform a deep examination of the issue to explicate new dimensions of an ideal professor from the perspective of students. Therefore, the purpose of this study was to describe students’ perception of an ideal professor. Methods: In this qualitative study, with a content analysis approach, a number of 20 nursing undergraduates studying in Lorestan University of Medical Sciences were selected through purposive sampling in 2014. Content analysis was performed to analyze the collected data. The rigor of this study was reinforced through dependability and credibility criteria. Results: After data analysis, 450 codes and 5 structural concepts emerged: academic abilities, professional teaching, personal characteristics, role modeling, and nursing ethics. Conclusion: An ideal professor has a variety of characteristics from the viewpoint of nursing students. Accordingly, an ideal professor is a person who besides possessing a distinguished ethical profile, is also an administrator who adequately supports students, is committed to his society and country, and at the same time, and respects professionalism in nursing.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3775-en.pdf
2016-01-13
481
494
Nursing students
nursing professors
ideal professor characteristics
qualitative research.
Shahin
Salarvand
shsalarvand@lums.ac.ir
1
AUTHOR
Nikoo
Yamani
yamani@edc.mui.ac.ir
2
AUTHOR
Fahimeh
Kashani
f_kashanii@nm.mui.ac.ir
3
AUTHOR
Maryam
Salarvand
marysina86@yahoo.com
4
AUTHOR
Mohammad
Ataei
ataei@yahoo.com
5
AUTHOR
Maryamsadat
Hashemi Fesharaki
hashemi@yahoo.com
6
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارتباط دست برتری و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاههای دولتی قم
مقدمه: پیشرفت تحصیلی از مهمترین نتایج نظام آموزشی به شمار آمده و توجه به عوامل اثرگذار بر آن از اهمیت خاصی برخوردار است. در این زمینه عوامل مؤثر درونی و محیطی زیادی وجود دارد که در تحقیق حاضر عامل دست برتری مورد بررسی قرار گرفت. هدف این پژوهش بررسی تفاوت پیشرفت تحصیلی بین دانشجویان چپ دست، راست دست و دو سو توان بود. روشها: این پژوهش توصیفی به صورت مقطعی در سال تحصیلی 94-93 بر روی 370 نفر از دانشجویان دانشگاههای دولتی استان قم که به صورت طبقهبندی تصادفی و به شکل تناسبی از گروههای مختلف انتخاب شدند، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه دست برتری آنت(Annett) بودکه روایی و پایایی آن در پژوهشهای قبلی تایید شده است. جهت تحلیل دادهها از شاخصهای آمارتوصیفی، آزمون همبستگی و آزمون مجذور کای استفاده شد. نتایج: ارتباط بین پیشرفت تحصیلی دانشجویان با دست برتری از لحاظ آماری معنادار نبود (015/0-=r و 77/0=p). بین پیشرفت تحصیلی و سن، رشته، مقطع، میزان تحصیلات والدین و شغل والدین ارتباط معناداری وجود داشت، ولی ارتباط پیشرفت تحصیلی و جنسیت معنادار نبود. در مورد ارتباط دست برتری و سن، جنسیت، رشته، مقطع، شغل والدین و میزان تحصیلات آنها نیز ارتباط معناداری یافت نشد. نتیجهگیری: دست برتری به خودی خود ارتباطی با پیشرفت تحصیلی دانشجویان ندارد. برای شناخت عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان نیاز به شناسایی و تحقیقات بیشتر در راستای پیدا کردن عوامل پنهان وجود دارد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3858-fa.pdf
2016-01-13
475
480
دست برتری
پیشرفت تحصیلی
دانشجو
Salbi
Heydari
amar.heydari@yahoo.com
1
AUTHOR
Mostafa
Heydari
amar.heydari@yahoo.com
2
AUTHOR
Hoda
Ahmari Tehran
Ahmari9929@yahoo.com
3
AUTHOR
Amene
SeyedFarajollah
amar.heydari@yahoo.com
4
AUTHOR
Masoume
khoshkdahan
amar.heydari@yahoo.com
5
AUTHOR
Zeinab
Mojahedi
amar.heydari@yahoo.com
6
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقش انسجام اجتماعی و تحصیلی دانشجویان در ارزشیابی آنان از کیفیت عملکرد آموزشی اعضای هیأتعلمی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین انسجام اجتماعی و تحصیلی دانشجویان با ارزشیابی آنان از کیفیت عملکرد آموزشی اعضای هیأتعلمی در دانشگاه علوم پزشکی شیرازبود. روشها: در این مطالعه توصیفی همبستگی جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز بود که با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای مرحلهای 431 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه انسجام مؤسسهای و پرسشنامه کیفیت عملکرد آموزشی اعضای هیأتعلمی بود، که پس از محاسبه روایی و پایایی بین دانشجویان نمونه توزیع شده و دادهها با روش آماری مدل یابی معادلهای ساختاری تحلیل شد. نتایج: انسجام اجتماعی دانشجویان به طور تکی، پیشبینیکننده مثبت و معنادار ارزشیابی آنان از کیفیت عملکرد آموزشی اعضای هیأتعلمی است. انسجام تحصیلی دانشجویان، پیشبینیکننده مثبت و معنادار ارزشیابی آنان از کیفیت عملکرد آموزشی اعضای هیأتعلمی است. انسجام اجتماعی و تحصیلی دانشجویان به طور همزمان، پیشبینیکننده مثبت و معنادار ارزشیابی آنان از کیفیت عملکرد آموزشی اعضای هیأتعلمی است. همچنین نتایج نشان داد که مدلهای ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار هستند. نتیجهگیری: تجارب تحصیلی و دانشگاهی موفق و تعاملات منسجم دانشجویان با همسالان، کارکنان و هیأتعلمی بر ارزشیابی آنان تأثیر میگذارد و میزان رضایت آنان از کیفیت عملکرد آموزشی اعضای هیأتعلمی را تعیین نماید.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3685-fa.pdf
2016-01-13
460
474
انسجام اجتماعی
انسجام تحصیلی
کیفیت عملکرد آموزشی
ارزشیابی استاد
The Role of Students’ Social and Academic Integration in Their Evaluation of Faculties’ Educational Performance Quality in Shiraz University of Medical Sciences
Introduction: The purpose of this study was to explore the relationship between students’ social and academic integration and their evaluation of the faculties’ educational performance quality in Shiraz University of Medical Sciences. Methods: This descriptive-correlational study was performed on all students of Shiraz University of Medical Sciences. The participants (n = 431) were selected through two-stage cluster sampling method. The data was collected through the institutional integration questionnaire and faculties’ educational performance quality questionnaire. After verifying the validity and reliability of the questionnaires, they were distributed among students. The collected data were analyzed using structural equation modeling. Results: Students’ social integration, by itself, was a positive and significant predictor of their evaluation of faculties’ educational performance quality. Students’ academic integration, by itself, was also a positive and significant predictor of their evaluation of faculties’ educational performance quality. Students’ Social and academic integration, simultaneously, was a positive and significant predictor of their evaluation of faculties’ educational performance quality. Findings also showed that the proposed models had appropriate fitness. Conclusion: Students’ successful academic experiences and their social integration with peers, staff and faculty members affect their evaluation and determine their level of satisfaction with faculties’ educational performance quality.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3685-en.pdf
2016-01-13
460
474
Social integration
academic integration
educational performance quality
professor evaluation.
Mehdi
Mohammadi
m48r52@gmail.com
1
AUTHOR
Helena
Ghatrei
helenaghatrei@yahoo.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
میزان رعایت آیین اخلاق حرفهای در عملکرد پرستاری از دیدگاه پرستاران و بیماران مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدمه: عملکرد پرستاری در بطن خود امری ارزشی و اخلاقی محسوب میگردد و کیفیت مراقبتهای بهداشتی نیز به میزان زیادی به نحوه عملکرد پرستاران بستگی دارد. لذا این مطالعه با هدف تعیین میزان رعایت آیین اخلاق حرفهای در عملکرد پرستاری از دیدگاه پرستاران و بیماران مراکز آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران در سال 1393 انجام گرفت. روشها: این مطالعه توصیفی-مقطعی با مشارکت 210 بیمار بستری و210 پرستار شاغل در بخشهای مختلف 5 مرکز آموزشی و درمانی منتخب دانشگاه شهید بهشتی تهران با استفاده ازنمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه محققساخته بر اساس آیین اخلاق پرستاری ایران جمعآوری و با آمار توصیفی و استنباطی (آزمونمن ویتنی) تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: بر اساس یافتهها 3/48% از بیماران عملکرد پرستاران را در رعایت آئین اخلاق حرفهای در سطح خوب و 9/6% ضعیف ارزیابی نمودند، در حالی که اکثر پرستاران (7/91%) عملکرد خود را در سطح خوب ارزیابی کردند. نتایج نشان داد بین دیدگاه پرستاران و بیماران از نظر رعایت آیین اخلاق حرفهای تفاوت معناداری وجود دارد(001/0p<). نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه برای مدیران و برنامهریزان پرستاری قابل تامل است به طوری که برنامهریزی مؤثری در جهت کاهش اختلاف بین دو دیدگاه انجام شود.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3776-fa.pdf
2016-01-05
447
459
آیین اخلاق حرفه ای
عملکرد پرستاران
بیمار
پرستار
Evaluation of Professional Ethics Observance in Nursing Practice from Nurses and Patients’ Point of View in Shahid Beheshti University of Medical Sciences’ Teaching Hospitals
Introduction: Nursing is inherently a moral and ethical practice and health care quality is largely contingent upon how nurses fulfill their duties. Therefore, this study evaluated professional ethics observance in nursing practice from viewpoints of nurses and patients in teaching hospitals of Shahid Beheshti University of Medical Sciences in 2014. Methods: This descriptive cross-sectional study was performed on 210 inpatients and 210 nurses working in different wards of 5 teaching hospitals of Shahid Beheshti University of Medical sciences. Participants were selected by available sampling method. Data were collected through a researcher-made questionnaire according to Nursing Ethics in Iran. The collected data were analyzed using descriptive and inferential statistics (independent t-test, Mann-Whitney test, and Spearman and Pearson correlation coefficient). Results: Findings showed that 48.3% and 6.9% of patients evaluated nurses’ performance in observing professional ethics at bad and good level respectively, while most patients (91.7%) evaluated their performance as good. Findings also showed a significant difference between the views of patients and nurses in terms of observing professional ethics (p<0.001). Conclusion: Findings could have implications for nursing managers and planners in order to make effective plans to reduce the difference between the views of patients and nurses.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3776-en.pdf
2016-01-05
447
459
Professional ethics
nursing practice
patient
nurse.
simin
Esmaeilpourzanjani
esmaeilpour@yahoo.com
1
AUTHOR
Soheila
Mashouf
F_mashouf@yahoo.com
2
AUTHOR
sore
khaki
skhaki170@gmail.com
3
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
نکاتی در مورد مطالعات مبتنی بر پرسشنامه
مقالهای با عنوان ارتباط سواد اطلاعاتی و دسترسی به امکانات با نگرش به یادگیری الکترونیکی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی ارومیه در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی. 1394: 15(1): 1 تا 8 به چاپ رسیده است(1). اولین گام در انجام یک طرح تحقیقاتی مبتنی بر پرسشنامه، تهیه یک پرسشنامه خوب است(2). پرسشنامه یک ابزار مفید برای جمعآوری اطلاعات و یا آزمون یک فرضیه در انجام بسیاری از پژوهشها است. برای جمعآوری اطلاعات مناسب و کاربردی نیاز به طراحی یک پرسشنامه مؤثر داریم که بهآسانی قابلدرک و بهراحتی قابل تکمیل باشد(3). با اینحال، حتی بهترین پرسشنامهها اگر به درستی به کار گرفته نشوند نتایج مناسبی به همراه نخواهند داشت(2). از آنجا که مقالاتی ازایندست میتوانند به مسئولین در اتخاذ بهترین و مناسبترین تصمیمات کمک کند و باعث ارتقای سیستم آموزشی گردد، ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد. در قسمت روشها در چکیده مقاله تعداد نمونه 190 نفر ذکرشده است که در ادامه و در قسمت روشها در متن مقاله نویسندگان بیان کردهاند که تعداد 215 پرسشنامه توزیع و 190 پرسشنامه برگشت داده شده است که به نظر میرسد با توجه به گزارش نویسندگان تعداد نمونه 215 نفر بوده است. همچنین میزان پاسخگویی بیاننشده است اگر 215 پرسشنامه توزیع شده است میزان پاسخگویی چقدر است؟ و اگر 190 نمونه داشتهایم میزان پاسخگویی چقدر است(1)؟ با توجه به این که پرسشنامههای این تحقیق محقق ساخته است به نظر میرسد نیاز به توضیح بیشتری درزمینه روایی دارد و این که اساتید رشته علوم تربیتی آن را تأیید کردهاند بر اساس چه ملاکهایی بوده است (سادگی، ضرورت، کامل بودن، واضح بودن، مربوط بودن)؟ همچنین بیاننشده است که این اندازهگیری مربوط به کدام مرحله (طراحی یا تدوین) پرسشنامه است زیرا انجام روایی محتوا در هر دو مرحله ضروری است(4). علاوه بر این به تعداد متخصصان اشاره نشده است که این خود عاملی تعیینکننده است و در متون مختلف حداقل 5 نفر برای انجام این کار ذکر شده است(5). از طرفی با توجه به مضمون تخصصی برخی از سؤالات این پرسشنامهها، نیاز به تأیید یک متخصص در زمینه رایانه ضروری به نظر میرسد. نکته قابل توجه دیگر در قسمت نتایج این مطالعه به چشم میخورد. نویسندگان در خط دوم و سوم مقاله میانگین و انحراف معیار سنی دانشجویان را گزارش کردهاند(1). در حالی که در پرسشنامه آنها هیچ سؤالی در مورد سن دانشجویان نشده است؟ هرقدر اعتبار صوری ابزار بالاتر باشد پذیرش آن توسط شرکتکنندگان بالاتر میرود(6). با یک نگاه ساده به پرسشنامه دوم میتوان دریافت که از اعتبار صوری (شکل ظاهری) خوبی برخوردار نیست و پرسشنامه اول هم مشکلاتی دارد مثلاً در گویه 7 به جای کلمه "یادگیری" به اشتباه کلمه "یادگیریم" استفاده شده است، یا در گویه 9 به جای کلمه "برایم" از کلمه "برام" استفاده شده است که عامیانه است، یا در گویه 19 کلمه را اضافه است و از لحاظ دستور زبان اشتباه است زیرا در صورت حذف آن کلمه باز هم جمله دارای معنای کاملی است(7). امید است محققین محترم با رعایت برخی نکات ساده و گزارش دقیق و کامل پژوهشهای انجام شده و بهدوراز هرگونه خطا گام مهمی در جهت افزایش روزافزون کیفیت مطالعات انجام شده در کشور عزیزمان بردارند.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3739-fa.pdf
2015-12-27
444
446
نامه به سردبیر
مبتنی بر پرسشنامه
Some tips on how to report questionnaire-based studies
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3739-en.pdf
2015-12-27
444
446
Morteza
Arab zoozani
arab.hta@gmail.com
1
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
کلاس وارونه؛ شیوهای جدید و مناسب برای درس روش تحقیق
سالهاست که معلمان به دنبال راههایی برای تغییر دادن شیوههای سنتی تدریس هستند. حتی پویاترین سخنرانیها نیز خستهکننده است. کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزش نوع جدیدی از یادگیری را مقدور ساخته است به نحوی که یادگیری در محیطهای غیر از محیط کلاس درس امکانپذیر است(1). یادگیری وارونه (Flipped Classroom) تغییر فضای آموزشی از مکان بزرگ به فضای یادگیری فردی و ارائه محتوای درسی خارج از کلاس است. کسب اطلاعات جدید و آموزش در منزل و تکالیف درسی در دانشگاه انجام میشود. مدرس نوار ویدیویی از کلاس درس تهیه و ضبط میکند و در اختیار فراگیران قرار میدهد طوری که آنان در هر کجا و هر زمان به آن دسترسی داشته باشند و آنها را قادر میسازد که در کلاس درس آمادگی بهتری داشته باشند (2). محتوایی که در قالب سرفصل درس روش تحقیق دانشجویان کارشناسی پرستاری گنجانده شده است نیازمند یک روش فعال تدریس است، هدف عملی در این درس طراحی یک پروژه تحقیقاتی است و دانشجویان میبایست تکالیف را به صورت فردی و یا گروهی در طول ترم انجام و در پایان ترم ارائه دهند. ارزشیابی عملی در هر جلسه و ارزشیابی نظری در پایان ترم است. نویسنده سالیان متمادی، مدرس این درس در دانشگاه بوده است و تجربه استفاده از روشهای تدریس متنوع مانند سخنرانی، کارگاهی، یادگیری مبتنی بر تیم (TBL) دارد. هر یک از این روشها، مزایا و معایبی داشتهاند و هیچکدام قادر نبودهاند تا مدرس و دانشجویان را به طور کامل به هدف غایی درس، تدوین پروژه در طول ترم، برساند. در تجربه نویسنده از برگزاری کلاس درس با روش TBL اغلب دانشجویان تقاضا داشتند تا اسلایدها از قبل به آنها داده شود، ضمن این که وقت عمدهای از کلاس به برگزاری آزمون انفرادی و ارزیابی گروه اختصاص مییافت. به نظر میرسد با توجه به این که درصد عمدهای از دانشجویان کارشناسی در تدوین و طراحی طرح پژوهشی نیاز به راهنمایی دارند، کلاس وارونه فرصت بسیار مناسبی را فراهم میکند تا دانشجویان در ساعات کلاسی به تمرین و عمیقتر کردن یادگیری خود بپردازند. لذا در ترم جاری برای اولین بار از این رویکرد برای ارائه درس مذکور استفاده شده است. کلاس وارونه مدل پداگوژیکی نوین در یادگیری الکترونیکی است اما با استفاده از امکانات موجود نیز میتوان این رویکرد را پیاده کرد: الف) قبل از شروع ترم تحصیلی برای جلسات درس سخنرانی و آنها را ضبط نمایید؛ ب) در اولین جلسه به همراه طرح درس، فیلمها را در اختیار دانشجویان قرار دهید یا در وب سایت قابل دسترس برای دانشجویان قرار دهید تا در منزل و هر جای دیگری قبل از کلاس آنها را ببینند؛ ج) سؤال و تکلیف برای کار در منزل تهیه نمایید و در اختیارشان قرار دهید؛ د) در کلاس، بعد از 10 دقیقه مرور مطالب، تمرین، پرسش و پاسخ انجام دهید. در طول کلاس، به طور مستمر دانشجویان را مشاهده کنید، در زمان ارائه آنها بازخورد دهید و به طور مداوم کار خود را ارزیابی نمایید(3و4). آموزش وارونه نیاز به تغییر در فرهنگ یادگیری، محیط زیست قابل انعطاف، محتوای هدفدار و معلمینی با تجربه و حرفهای دارد(5)، اگرچه این مدل یک راه برای ایجاد کلاس درس یادگیرنده محور است ولی نمی توان آن را نوشداروی حل تمام مسائل آموزشی دانست. به نظر میرسد نیاز به تحقیقات کمی و کیفی در خصوص شناسایی پتانسیل مدل در ایران و راهبردهایی برای عملی ساختن این روش وجود دارد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3913-fa.pdf
2015-12-27
442
443
کلاس وارونه
روش تحقیق
Flipped Classroom: A New And Appropriate Teaching Method For The Research Course
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3913-en.pdf
2015-12-27
442
443
Akram
Sanagoo
A_SANAGU@YAHOO.COM
1
AUTHOR
Fereshteh
Araghian Mojarad
2
AUTHOR
Leila
Jooybari
3
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
نقش یادگیری الکترونیکی در آموزش علوم تشریح
امروزه با پیشرفت فناوری و گسترش فضای مجازی ، نقش یادگیری الکترونیکی (Electronic Learning) در آموزش علوم برجسته شده است. در مورد علوم پایهی پزشکی بخصوص علوم تشریح (شامل آناتومی و بافت شناسی) میتوان جهت ارتقای کیفیت آموزش و کاستن از نقایص آموزشی منابع رایج یعنی کتب درسی (Text Book) و اطلسها ، از منابع یادگیری الکترونیکی (مثل پایگاههای اینترنتی و برنامههای کامپیوتری) استفاده کرد. استفاده از متون و اطلسهای رایج آناتومی به تنهایی در یادگیری آناتومی تعدادی از ارگانهای بدن کفایت نمیکند ، در چنین مواردی استفاده از فناوری شبیهسازی سه بعدی کامپیوتری میتواند در فهم بهتر ساختمان این ارگانهای پیچیده مؤثر باشد. این مدلهای شبیهسازی شده به کاربر این امکان را میدهد تا ارگان مربوطه را در جهات مختلف ببیند و درک فضایی مناسبی از آن پیدا کند یا قسمتهایی از آن را حذف کند تا بتواند ساختارهای زیرین آن را مشاهده کند و آن را سادهسازی نماید. از جمله پایگاههای اینترنتی که چنین امکاناتی را در اختیار کاربر قرار میدهند میتوان به “Visible Human Server” اشاره کرد(1). به علت استفادهی مکرر دانشجویان از اجساد سالنهای تشریح بعضی از ارگانهای آنها برای آموزش غیر قابل استفاده شده است، در حالیکه تعدادی از پایگاههای اینترنتی حاوی دادهها و تصاویری واقعی از اجساد هستند که به امر آموزش کمک خواهد کرد. از جملهی این موارد میتوان به “Visible Human Project”اشاره کردکه در سال 2000 میلادی توسط کتابخانه ملی پزشکی امریکا انجام شد و تصاویری با برشهای بسیار باریک در مقاطع محوری (Axial) از جسد یک مرد و یک زن تهیه شد که همراه با ذکر جزئیات آناتومیک آنها در فضای مجازی منتشر شده است(2). در مواردی تهیه یا نگهداری تعدادی از ارگانهای بدن نظیر مغز برای سالنهای تشریح امکان پذیر نیست و در اینجا استفاده از تصاویر و ویدئوهای واقعی تهیه شده از چنین ارگانهایی ، نقشی حائزاهمیت در فرایند یادگیری ایفا میکند، به عنوان نمونه برنامهای در اینترنت به نام “Virtual Reality Brain Project” موجود است که کاربر را قادر میسازد اجزای اصلی مغز را در برشهای تهیه شده از مغز واقعی مشاهده کند(3). طی سالیان اخیر در تعدادی از دانشکدههای پزشکی منجمله کشور ایران، آموزش دروس علوم پایه به صورت دستگاهی (Organ-Based) و ادغام یافته (Integrated) صورت میگیرد که در واقع مبتنی بر آموزش دروس مختلف علوم پایه در قالب ارگانهای بدن است، ولی در این زمینه هنوز کتب درسی مدونی در اختیار دانشجویان نیست، در حالی که تعدادی از پایگاههای اینترنتی دانشگاههای معتبر که چنین سیستم آموزشی را ارائه میدهند، حاوی منابعی مفید در این زمینه هستند که از جملهی آنها میتوان به برنامه آموزش پزشکی عمومی (MD Program Curriculum) و آناتومی ادغام یافته (Integrated Medical Anatomy) دانشگاه ویسکانسین (University of Wisconsin) امریکا اشاره کرد که در پایگاه اینترنتی آن قرار گرفته است(4). معمولاً دانشجویان نحوهی کار با وسایل و ابزار مورد نیاز در علوم تشریح نظیر میکروسکوپ را بصورت تجربی فرا میگیرند، در حالی که تعدادی از پایگاههای اینترنتی تخصصی دانشگاهها نظیر پایگاه اینترنتی دانشگاه دلور (University of Delaware) امریکا، حاوی مطالب آموزشی مناسبی شامل متن، تصویر و ویدئو در این زمینهها است(5). با توجه به گسترش روزافزون استفاده از گوشیهای تلفن همراه و تبلتها، تعدادی از پایگاههای اینترنتی، برنامههای کاربردی (Application Programs) مختلفی در حیطهی آموزش آناتومی ارائه نموده اند، برای مثال پایگاه اینترنتی “Instant Anatomy” اقدام به ارائهی برنامهای کاربردی نموده که دارای فلش کارتهای آموزشی حاوی نکات مهم آناتومی است و کاربر میتواند با نصب آن بر روی گوشی تلفن همراه یا تبلت خود، به راحتی اقدام به مرور مطالب مهم آناتومی نماید(6). با توجه به آنچه ذکر شد، ضروری است پژوهشی در زمینهی نقش فناوریهای نوین و یادگیری الکترونیکی در ارتقا آموزش دروس علوم تشریح انجام شود و نتایج آن در تدوین فرایندهای آموزشی مبتنی بر فناوری بکار رود.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3931-fa.pdf
2015-12-27
440
441
یادگیری الکترونیکی
علوم تشریح
An Investigation of the Role of Electronic Learning in the Teaching of Anatomical Sciences
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3931-en.pdf
2015-12-27
440
441
Amin
Zand
mashfegh@gmail.com
1
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
تأثیر برنامه بازآموزی رفتار حرفهای بر خودارزیابی رفتار حرفهای پرستاران
مقدمه: پرستاری به عنوان یک حرفه رو به رشد در حال طیکردن مسیر حرفهای شدن است(1). چنانچه پرستاران به پرستاری به عنوان یک حرفه نگاه کنند، میتوان گفت پرستاری در حال طی کردن مسیر حرفهای شدن است(2تا4). از نظر صاحبنظران، مسیر تکامل حرفهای در پرستاری هموار نیست و جهت نیل به این هدف، باید عوامل مؤثر در این فرآیند شناسایی و برای رسیدن به معیارهای حرفهای شدن تلاش کرد(5و6). با توجه به اهمیت آموزشهای حین خدمت بر توسعه رفتارهای حرفهای، ضروری است با ارائه آموزشهای مناسب رفتارهای حرفهای در اعضای هر حرفه ایجاد و توسعه یابد. هدف از این مطالعه مقایسه خودارزیابی کارشناسان پرستاری از میزان رعایت رفتار حرفهای آنها قبل و بعد از اجرای یک برنامه بازآموزی رفتار حرفهای بود. روشها: این مطالعه یک پژوهش شبه تجربی بود که در سال 1392 در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، بر روی 73 نفر از کارشناسان پرستاری زن شرکتکننده در دو سمینار یک روزه اخلاق و رفتارحرفهای در قالب برنامه بازآموزی، انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه "بررسی رفتار حرفهای پرستار" و دارای 27 گویه بود که با مقیاس لیکرت 4 قسمتی از «هیچ وقت» تا «همیشه» (با نمره 1 تا 4) امتیازدهی شد. حداقل نمره رفتار حرفهای 27 و حداکثر آن 108 بود. این پرسشنامه تعدیل یافتهی «پرسشنامه رفتار حرفهای دانشجویان پرستاری» گز (Goze) و همکاران بود(1) که حشمتی نبوی و همکاران قبلامورد استفاده قرار دادهاند و روایی آن را به تأیید رساندهاند(7). پایایی ابزار به روش همسانی درونی با ضریب آلفای کرونباخ 76/0 تأیید شد. دادهها پس از گردآوری از طریق نرمافزارSPSS-14 و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی و آزمون تی زوجی جهت مقایسه نمره کلی خودارزیابی رفتار حرفهای و ویلکاکسون جهت مقایسه گویهها قبل و بعد مداخله تجزیه و تحلیل شد. سطح معناداری در همه آزمونها 05/0 در نظر گرفته شد. نتایج: میانگین نمره خودارزیابی پرستاران شرکتکننده از رفتارحرفهای قبل از اجرای برنامه بازآموزی 6/15±9/116 از 135 بود که بعد از اجرای برنامه به 5/19±5/109 کاهش یافت. آزمون تیزوجی بین میانگین خودارزیابی رفتارحرفهای پرستاران قبل و بعد از اجرای برنامه بازآموزی تفاوت آماری معناداری نشان داد (66/0df=، 01/0p=). در بررسی گویههای پرسشنامه با استفاده از آزمون ویلکاکسون در گویههای مربوط به اظهار نظر در رابطه با موضوعات اجتماعی تأثیرگذار بر مراقبتهای بهداشتی (03/0p=)، اظهارنظر در زمینه روشهای توسعه حرفه (01/0p=)، احترام برای نپذیرفتن و رد درمان (01/0p=)، ایجاد محیط مناسب برای رفع مشکلات حرفهای (003/0p=)، تعیین مشکلات بیماران (002/0p=)، گزارش موارد غیرقانونی (008/0p=) و تصمیمگیری براساس واقعیتها (004/0p=) تفاوت آماری معناداری مشاهده شد.15% قصد تغییر شغل در 5 سال آینده را داشتند. نتایج آزمون اسپیرمن نشان داد که بین رفتارحرفهای و تمایل به تغییر رشته ، نوع بخش محل خدمت، رتبه سازمانی، معدل، تمایل به تغییر شغل و مدرک تحصیلی همبستگی وجود ندارد. همچنین طبق نتایج آزمون پیرسون بین سنوات خدمت، علاقه به حرفه پرستاری و میانگین نمره رفتارحرفهای در پرستاران ارتباط معناداری وجود نداشت. این یافتهها حاصل طرح مصوب دانشگاه علوم پزشکی مشهد با کد 910588 است. پژوهشگران بر خود لازم میدانند از معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و پرستاران شرکت کننده در این پژوهش تشکر و قدردانی نمایند.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3790-fa.pdf
2015-12-20
438
439
حرفهای
بازآموزی
نامه علمی
Comparing nurses\' self-assessment of their professional behavior before and after a professional behavior continuing education program
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3790-en.pdf
2015-12-20
438
439
Fatemeh Fatemeh
Heshmati Nabavi
HeshmatiNF@mums.ac.ir
1
AUTHOR
Zohreh Zohre
Pouresmail
Pouresmailz921@mums.ac.ir
2
AUTHOR
Zahra saddat Zahra sadat
Manzari
ManzariZ@mums.ac.ir
3
AUTHOR
Zohreh
Hoseinpour
HoseinpourZ3@mums.ac.ir
4
AUTHOR
Toktam
Mikaniki
MikanikiT2@mums.ac.ir
5
AUTHOR
Siamak
heydarbegi
Siamak.hb@gmail.com
6
AUTHOR
REVIEW_ARTICLE
معرفی ابزارهای اندازهگیری جو آموزشی در دانشگاههای علوم پزشکی : مروری بر متون
مقدمه: جو آموزشی یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر موفقیت و رضایت و تعیینکننده چگونگی رفتار در دانشجویان است. اندازهگیری جو آموزشی جهت بازبینی و ایدهالسازی محیط ضروری است. مطالعه حاضر با هدف معرفی ابزارهای اندازهگیری جو آموزشی در دانشگاههای علوم پزشکی، حیطهها و کاربرد آنها انجام شده است. روشها: پژوهش حاضر به صورت مروری بر متون انجام شده که جستجوی مقالههای مرتبط با آن با کلید واژههای "جو آموزشی، محیط آموزشی، ابزارهای اندازهگیری جو آموزشی، ابزارهای اندازهگیری محیط آموزشی، آموزش پزشکی، دانشگاههای علوم پزشکی" به صورت جدا و ترکیبی در پایگاههای اطلاعاتی google scholar، science direct، SID، Iran medex، magiran prequest، Scopus، PubMed، web of science و بدون محدودیت زمانی صورت گرفته است. پس از بررسی مقالهها و حذف رکوردهای تکراری، ابزارهای پرکاربرد اندازهگیری جو آموزشی در دانشگاههای علوم پزشکی و حیطههای آنها معرفی و کاربرد آنها دستهبندی شدند. نتایج: در مروری بر متون حاضر، 25 ابزار پرکاربرد در اندازهگیری جو آموزشی دانشگاههای علوم پزشکی و حیطههای آنها معرفی و کاربرد آنها در سه دسته "تشخیص"، "مقایسه" و" ارزشیابی" دستهبندی شدند. نتیجهگیری: برخی از ابزارهای پرکاربرد اندازهگیری جو آموزشی در دانشگاههای علوم پزشکی، در نام اختصاری و نام کامل مشابهتهایی دارند. همچنین، تعدادی از این ابزارها برای رشتههای خاصی طراحی شده و در کلیه رشتههای علوم پزشکی قابل استفاده نیستند. بنابراین، پژوهشگران هنگام انتخاب ابزار باید به نکات مختلفی مانند نام ابزار و مشابهتهای احتمالی و اختصاص ابزار به رشته مورد نظرشان توجه نمایند.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3760-fa.pdf
2015-12-20
427
437
جو آموزشی
محیط آموزشی
ابزار اندازهگیری جو آموزشی
دانشگاههای علوم پزشکی
Educational Climate Measurement Tools in Medical Sciences Universities: A Review Article
Introduction: Educational climate is one of the most important factors affecting achievement and satisfaction of students and determining their behavior. Measuring educational climate is necessary for reforming and idealizing educational environment. The purpose of this study was to introduce educational climate measurement tools and their subscales and application in medical sciences universities. Methods: In this review study, the data was collected by searching of online databases, such as Google Scholar, Science Direct, SID, Iran Medex, Magiran, ProQuest, Scopus, PubMed and Web of Science. Key words such as educational climate, educational environment, educational climate measurement tools, educational environment measurement tools, medical education, and medical Sciences universities were used separately and in combination to obtain the relevant researches without time limitation. After analysis and duplicates removal, common educational climate measurement tools in medical sciences universities were introduced and classified in terms of subscales and applications. Results: Twenty-five most common educational climate measurement tools in medical sciences universities along with subscales were introduced and classified in three groups in terms of application: diagnosis, comparison, and evaluation. Conclusion: Some of the most common educational climate measurement tools in medical sciences universities are somewhat similar in their full or abbreviated names. In addition, some of these tools are designed for specific disciplines and not applicable to all medical fields. Therefore, when choosing a tool, researchers should take a number of points into account such as the name, similarities and specialty of that tool.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3760-en.pdf
2015-12-20
427
437
Educational climate
educational environment
Educational climate measurement tools
Medical Sciences Universities.
Fatemeh
Hajihosseini
1
AUTHOR
fatemeh.hajihosseini@gmail.com
2
AUTHOR
Meimenat
Hosseini
meimanathosseini@yahoo.com
3
AUTHOR
Ahmadreza
Baghestani
baghestani.ar@gmail.com
4
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تبیین دیدگاه دانشجویان و دانشآموختگان درباره سرفصل دروس تخصصی اجباری دوره دکتری تخصصی بهداشت باروری: یک مطالعه کیفی
مقدمه: ارزشیابی یکی از عمدهترین روشهای بهبود کیفیت نظامهای آموزشی است. این مطالعه با رویکرد کیفی به تبیین دیدگاه دانشجویان و دانشآموختگان درباره سرفصل دروس تخصصی اجباری دوره دکتری تخصصی بهداشت باروری پرداخت. روشها: در این مطالعه کیفی، با روش تحلیل محتوی قراردادی، اطلاعات از 7 دانشآموخته و 16 دانشجوی دکتری بهداشت باروری طی مصاحبه نیمه ساختار یافته انفرادی، پرسشنامه ارزیابی دروس تخصصی و تحلیل محتوی برنامه درسی در سال 93-1392 جمعآوری و تحلیل گردید. نتایج: از توصیف مشارکتکنندگان درباره سرفصل دروس تخصصی و تحلیل محتوی برنامه درسی این رشته سه طبقه اصلی "ضرورت انطباق برنامه درسی با رسالت رشته بهداشت باروری، تقویت ماهیت جامعهنگری و بالینی دروس تخصصی و اصلاح نحوه ارائه دروس تخصصی" استخراج گردید. نتیجهگیری: اصلاح برنامه درسی دوره دکتری بهداشت باروری ضروری بوده و پیشنهاد می_گردد دروس تخصصی در راستای تأمین رسالت رشته بهداشت باروری بازنگری شود و توسعه یابد، همچنین ماهیت بالینی و جامعهنگری آنها تقویت گردد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3845-fa.pdf
2015-12-20
426
405
پژوهش کیفی
تحلیل محتوی
ارزیابی آموزشی
دوره دکتری تخصصی بهداشت باروری
Students and Graduates’ Viewpoints on the Compulsory Specialized Courses\' Syllabus in Reproductive Health PhD Program: A Qualitative Study
Introduction: Evaluation is one of the most common ways of improving educational systems. This qualitative study investigated students and graduates’ viewpoints on the compulsory specialized courses syllabus in reproductive health PhD program. Methods: In this qualitative study with conventional content analysis approach, the data were gathered from 7 graduates and 16 PhD candidates of reproductive health through individual semi-structured interviews and evaluation of specialized courses and curriculum content analysis questionnaire in 2013-2014 academic years. Results: Three main categories were extracted from participants’ descriptions of compulsory specialized courses syllabus as well as the content analysis of reproductive health PhD curriculum: the necessity of curriculum conformity to the mission of reproductive health, reinforcement of the society-oriented and clinical nature of specialized courses, and the revision of specialized courses' offering order. Conclusion: Examination of the main categories indicates that it is necessary to revise the curriculum of reproductive health PhD program. It is suggested that specialized courses should be revisited and developed in order to fulfill the mission of this field. It is also essential that the society-oriented and clinical nature of the courses be reinforced.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3845-en.pdf
2015-12-20
426
405
Qualitative research
content analysis
educational evaluation
PhD program in reproductive health
Shahnaz
Kohan
kohan@nm.mui.ac.ir
1
AUTHOR
Farideh
Bahman Janbeh
farideh_obs@yahoo.com
2
AUTHOR
Soheila
Ehsanpour
ehsanpour@nm.mui.ac.ir
3
AUTHOR
Gholnoosh
Ahmadi
golnooshahmadi@yahoo.com
4
AUTHOR
Mahshid
AbdiShahshahani
abdi_mahshid@yahoo.com
5
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تحلیل روابط ساختاری متغیرهای مرتبط با ارزشیابی تدریس توسط دانشجویان در آموزش پزشکی
مقدمه: ارزشیابی تدریس اساتید دانشگاه توسط دانشجویان، از فرایندهای ضروری و البته بحث برانگیز در نظامهای آموزش عالی است. هسته اصلی مباحثات پیرامون ارزشیابی دانشجویان از استاد، احتمال دخالت عوامل زمینهای و مستقل از مهارتها و تواناییهای تدریس مدرس است. هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه عوامل مداخلهگر در ارزیابی دانشجویان است. روشها: دراین مطالعه توصیفی همبستگی خاصه مدلیابی معادلات ساختاری، جامعه پژوهش شامل تمامی دانشجویان دوره کارشناسی پیوسته یا ناپیوسته دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی ایران بود که در نیمسال دوم سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند که250 نفر از آنان به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامه از پرسشنامه طراحی شده توسط قاضی طباطبایی و یوسفی که با الهام از مارکز Marks)) و پاسوان و یانگ Paswan and Young)) تهیه شده بود، استفاده شد. این پرسشنامه شش عامل مرتبط با ارزشگذاری دانشجو به تدریس را با 31 سؤال و در طیف لیکرت 5 نقطهای بررسی و اندازهگیری می-نماید.جهت تحلیل دادهها از روش تحلیلی مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج: در نهایت 219 پرسشنامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد ارتباط بین فردی استاد و دانشجو، علاقه دانشجو به درس و تلاش و درگیری مدرس با ارزشیابی دانشجویان همبستگی مثبت و سختی درس، عدم رضایت از نمره دریافتی و حجم تکالیف درسی با ارزشیابی دانشجویان از تدریس همبستگی منفی داشت. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که عوامل مداخلهگر و در برخی موارد مشتبه کننده ممکن است ارزشیابی دانشجویان از تدریس مدرس را تحت تأثیر قرار دهند و زمینه قضاوتها یا تصمیمگیریهای نادرست و ناروا را فراهم کنند.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3693-fa.pdf
2015-12-20
393
404
ارزشیابی دانشجو
تدریس استاد
مدل معادلات ساختاری
آموزش پزشکی
Analysis of structural relationships of variables associated with evaluation of teaching by students in medical education
Introduction: Teaching evaluation by university students is one of essential and controversial processes in higher education. The core of debates over student evaluation of professors is the possibility of interference of factors irrelevant to professor’s teaching skills and capabilities. The main purpose of this research was to explore the confounding variables in teaching evaluation by students. Methods: This paper was a descriptive correlational study which employed structural equation modeling. The population included all BSc students of paramedics' faculties studying in the second semester of 2013-2014 academic year in Iran University of Medical Sciences. A number of 250 participants were selected through cluster sampling. The data collection tool was Ghazi Tabataei and Yousefi’s questionnaire modeled after Marks, Paswan, and Young with a five point Likert scale and 31 items. It measured six factors related to student evaluation of teaching. The data were analyzed by means of structural equation modeling technique. Results: A number of 215 questionnaires were analyzed. The findings showed that professor-student interpersonal relationship, students' interest in the course, and professors' effort and involvement had a positive correlation with student evaluation, and course difficulty, dissatisfaction with the scores and the difficulty of assignments had a negative correlation with student evaluation of the professor. Conclusion: The results showed that confounding and sometimes confusing factors may affect student evaluation of teaching and cause false judgments or decisions.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3693-en.pdf
2015-12-20
393
404
Student Evaluation
professors' teaching
structural equation modeling
medical education
Majid
Yousefi Afrashteh
mjduosefi@gmail.com
1
AUTHOR
seyed kamran
soltani arabshahi
s_arabshahi@gmail.com
2
AUTHOR
shole
bigdeli
sh_bigdeli@gmail.com
3
AUTHOR
shahnam
sedigh maroofi
maroofi.sedigh@gmail.com
4
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
تحلیل کواریانس و پیشفرضهای استفاده از آن در تحقیقات علوم پزشکی
مقالهای با عنوان مقایسه رضایتمندی دانشجویان کارشناسی پرستاری در دو روش آموزش از طریق لوح فشرده و آموزش سنتی در مجله ایرانی آموزش درعلوم پزشکی دوره 15 شماره 14 در 1394 به چاپ رسیده است(1). نویسندگان مقالهی خوبی را نوشتهاند ولی به نظر میرسد چند نکته در خصوص این مقاله قابل بحث باشد. تحقیق تجربی یکی از دقیقترین و کارآمدترین روشهای تحقیق است که برای آزمون فرضیهها مورد استفاده قرار میگیرد هدف این تحقیق بررسی تأثیر محرکها, روشها و یا شرایط خاص محیطی بر روی یک گروه آزمودنی میباشد. از خصوصیات روش تجربی این است که ضمن دستکاری یا مداخله در متغیرها (Manipulation or Intervention) و کنترل شرایط (control) نتایج به دست آمده را در مورد گروهی که با انتساب (Randomization) تصادفی انتخاب شدهاند, مورد مشاهده قرار میدهد(2). در این تحقیق, پژوهشگران به منظور کشف روابط علت و معلولی یک یا چند گروه را به عنوان گروه تجربی تحت شرایط خاص (متغیر مستقل) قرار میدهند و نتایج را (متغیر وابسته) با گروه و یا گروههای شاهد که تحت چنان شرایطی نبودهاند, مقایسه میکنند(3). بررسی اثرات دو روش مختلف تدریس (متغیر مستقل) در پیشرفت تحصیلی (متغیر وابسته) دانشجویان دانشگاه با استفاده از گروههای تجربی و شاهد، با بررسی اثرات یک برنامه آموزشی استعمال مواد مخدر نمونههایی از تحقیقات تجربی هستند. هنگامی که انتخاب افراد تحت تجربه به صورت تصادفی ممکن نباشد و یا نتوان متغیرهای مستقل را کاملاً دستکاری و یا در آنها مداخله نمود از روش تحقیق نیمه تجربی Quasi-Experimental یا شبه تجربی استفاده میشود(4). اغلب تحقیقاتی که در مورد انسان و به شیوه تجربی انجام میگیرد, معمولاً از نوع شبه تجربی میباشند. در مقاله فوق نویسندگان محترم روش تحقیق را نیمه تجربی نامیدهاند ولی توضیحی در خصوص این مورد ندادهاند که چرا روش نیمه تجربی است و کدام شرایط مطالعه تجربی در این مطالعه وجود نداشته است؟ نکته بعدی در خصوص آزمون مورد استفاده در جدول یک است. تحلیل کوواریانس حالت جامعی از انواع تحلیل واریانس است که در آن ضمن مقایسه میانگینهای یک یا چند گروه و برآورد یک یا چند متغیر مستقل، اثر یک یا چند متغیر کنترل، مداخله گر، همپراش و یا covariate از معادله خارج میشود(5). در واقع این تحلیل روشی آماری است که اجازه میدهد اثر یک متغیر مستقل بر متغیر وابسته مورد بررسی قرار گیرد در حالی که اثر متغیر دیگری را حذف کرده و یا از بین میبرد(6). با این حال استفاده از این آزمون نیاز به پیشفرضهایی دارد. این پیشفرضها عبارتند از: 1. طبیعی بودن توزیع نمران(normality) (2). همگونی واریانسها (Homogeneity of Variance) که آزمون لوین و باکس این پیشفرض را آزمایش میکنند. 3. پایا بودن (Reliability): متغیر کنترل، آزمونی که به عنوان همپراش انجام میشود باید پایا باشد و متناسب با موضوع پژوهش و طرح باشد. 4. اجرای همپراش قبل از شروع تحقیق 5. همبستگی متعارف همپراشها با یکدیگر: اگر تحقیق شامل دو یا چند همپراش باشد همبستگی همه همپراشها با یکدیگر نباید بزرگ باشد (ضریب همبستگی آنها نباید بزرگتر از 80 درصد باشد) 6. همگونی شیب رگرسیون: برای اثبات همگونی شیب رگرسیون باید مقدار F تعامل بین متغیر همپراش و مستقل را محاسبه کرد و ار ای شاخص معنادار نباشد پیشفرض ششم رعایت شده است. 7. خطی بودن همبستگی متغیر همپراش و متغیر مستقل: برای اثبات این امر باید مقدار F متغیر همپراش را حساب کرد که اگر این شاخص معنادار باشد این پیشفرض رعایت شده است و اگر معنادار نباشد نشان میدهد که متغیر همپراش نامناسبی انتخاب شده است(5و6). در خصوص مطالعه فوق نیاز است نویسندگان توضیح دهند که آیا شرایط استفاده از این آزمون برقرار است یا نه.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3764-fa.pdf
2015-12-13
391
392
تحلیل کواریانس
علوم پزشکی
ANCOVA and Assumptions of using this analysis in medical research.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3764-en.pdf
2015-12-13
391
392
Abass
Abasi Ghahramanloo
abbasi.abbas49@yahoo.com
1
AUTHOR
Saeedeh
Safiri
saeidsafiri@gmail.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه قابلیت کارآفرینی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران
مقدمه: امروزه اهمیت کارآفرینی در توسعه جوامع آشکار و نقش دانشگاهها در این خصوص ویژه است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه قابلیت کارآفرینی شامل پنج ویژگی کنترل درونی، استقلالطلبی، توفیقطلبی، ریسکپذیری، خلاقیت دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال تحصیلی 92-93 انجام گردید. روشها: در یک مطالعه مقطعی 750 دانشجوی شاغل به تحصیل دانشگاه علوم پزشکی مازندران در سال تحصیلی 92-93به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهای محققساخته شامل 74 گویه با مقیاس لیکرت پنج درجهای بود. دادههای حاصله با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس و دانکن تحلیل گردید. نتایج: قابلیت کارآفرینی اغلب دانشجویان 72/93 درصد (687 نفر) نامطلوب بود. بین دانشکدههای مورد مطالعه از نظر قابلیت کارآفرینی (015/0p= و 1/14f=)، مؤلفههای استقلالطلبی (03/0p= و 59/8f=) و توفیقطلبی (05/0p= و 34/6f=) با اطمینان 95% و خلاقیت (005/0p= و 23/25f=) و کنترل درونی (001/0p= و 78/63f=) با اطمینان 99% اختلاف معناداری مشاهد شد. دانشجویان دانشکدههای بهداشت و پرستاری و مامایی از نظر قابلیت کارآفرینی، توفیقطلبی، استقلالطلبی و خلاقیت؛ بدون اختلاف در یک گروه قرار دارند اما میزان این مؤلفهها، از دانشجویان دانشکده پیراپزشکی کمتر و با آن اختلاف معناداری دارد. از نظر کنترل درونی بین دانشجویان هر سه دانشکده اختلاف معناداری مشاهده شد، ولی در ویژگی ریسکپذیری اختلاف معناداری مشاهده نگردید. نتیجهگیری: ضعف قابلیت کارآفرینی دانشجویان نمایانگر ضرورت برنامهریزی و توجه بیشتر به تقویت مؤلفههای مؤثر بر قابلیت کارآفرینی در برنامههای آموزشی و کمک آموزشی است.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3724-fa.pdf
2015-11-28
380
390
قابلیت کارآفرینی
خلاقیت
دانشجویان علوم پزشکی
mohammad mehdi
mardanshahi
mehdy1352@yahoo.com
1
Sari Agricultural Sciences and Natural Resources University
AUTHOR
Ensieh
dolati
ensiehdolaty@yahoo.com
2
Mazandaran University of Medical Sciences
AUTHOR
SHORT_COMMUNICATION
ارزیابی کیفیت آموزشی بخش بیهوشی و درد از دیدگاه دستیاران و اساتید
حجم بالای انواع جراحی در کشور دلیلی بر اهمیت گروه آموزش بیهوشی در دانشگاههای علوم پزشکی برای برطرف کردن مشکلات و تربیت نیروهای متخصص و کارآمد است(1). برای پاسخگویی به نیازهای جامعه، برنامهریزی با اهداف مشخص و تصمیمگیری اثربخش برای شناخت نیازها، نواقص و توانمندیها بررسی دیدگاه افراد درگیر در حوزهی مورد نظر لازم است. یکی از روشهای تعیین نیازها، بررسی نواقص و نقاط قوت ارزیابی است(2). مطالعاتی در ارتباط با تعیین وضعیت آموزشی گروههای آموزشی تخصصی از طریق بررسی با روش ارزیابی به ویژه ارزیابی درونی انجام شده است(3و4) هدف این مطالعه ارزیابی کیفیت آموزشی بخش بیهوشی و درد در دانشگاه علوم پزشکی ایران بود تا با شناخت وضعیت موجود بتوان راه حلهای ممکن، برای بهبود کیفیت آموزشی این گروه ارائه نمود.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3705-fa.pdf
2015-11-24
377
379
کیفیت آموزشی
دستیاران
Faculty and Residents, View Points about the Quality of Education in Anesthesia Residency Iran University of Medical Sciences
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3705-en.pdf
2015-11-24
377
379
Mansoureh
Taghavinia
taghaviniama@yahoo.com
1
AUTHOR
Zahra
Taghipour Anvari
zohretaghipour@gmail.com
2
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
مقایسه پیشرفت تحصیلی دانشجویان و جو آموزشی مقطع علوم پایه در دوره پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران قبل و بعد از بازنگری
مقدمه: بازنگری دوره پزشکی عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران در برگیرنده تغییرات اساسی در بسیاری از جنبههای برنامه آموزشی است که پس از گذشت حدود سه سال از اجرا، بررسی پیامدهای آن ضروری است. هدف از مطالعه حاضر، مقایسه پیشرفت تحصیلی دانشجویان و جو آموزشی مقطع علوم پایه مربوط به برنامه سنتی با موارد مشابه در برنامه جدید است. روشها: در این مطالعه کوهورت تاریخی معدل دوره علوم پایه کلیه دانشجویان پزشکی ورودی مهر 90 دانشگاه علوم پزشکی تهران و سه دوره قبل آن (87 تا 89) استخراج گردید. همچنین نتایج آزمون جامع علوم پایه دورههای 44، 46، 48 و 50 شامل رتبه دانشگاه و نمره استاندارد آن مورد بررسی قرار گرفت. برای سنجش جو آموزشی از پرسشنامه DREEM استفاده شد که در انتهای دوره علوم پایه توسط دانشجویان ورودی 89 و 90 تکمیل شد. جهت تحلیل دادهها از آزمون آماری ANOVA،Chi-Square و T-test استفاده شد. نتایج: تعداد کل دانشجویان پزشکی ورودی مهر 87 تا مهر 90 جمعاً 1032 نفر بود که از میان آنها 589 نفر (57 درصد) دختر بودند. میانگین معدل علوم پایه، تعداد ترمهای مشروطی و مردودی دانشجویان در ورودیهای مختلف با یکدیگر تفاوت آماری معناداری نداشت. بر اساس نتایج آزمون جامع علوم پایه، دانشگاه در سال 87 حائز رتبه سوم کشوری شد و طی سه سال بعد رتبه اول را در سطح کشور کسب کرد. نمره استاندارد دانشگاه در کل آزمون طی این سالها به ترتیب 61/0، 96/0، 85/0 و 94/0 بود. در مورد ارزشیابی جو آموزشی نمره کلی پرسشنامه قبل و بعد بازنگری به ترتیب 5/91 و 5/93 (از 200) با انحراف معیار 46/0 و 41/0 به دست آمد که این اختلاف و اختلاف بین نمرات 5 حیطه پرسشنامه بین دو گروه معنادار نبود. نتیجهگیری: در اکثر پیامدهای مورد بررسی بعد از بازنگری بهبود مختصری مشاهده شد، اما از لحاظ آماری معنادار نیست. بنابراین ضمن این که علت این امر را میتوان به وضعیت پایه بالای دانشگاه در سالهای گذشته و همچنین کوتاه بودن فاصله زمانی بین مداخله و ارزیابی پیامدها نسبت داد، دغدغه مبنی بر افت تحصیلی متعاقب بازنگری بیمورد به نظر میرسد. پایش مستمر پیامدها برای ارزیابی اثربخشی بازنگری در طولانی مدت باید در نظر گرفته شود.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3738-fa.pdf
2015-11-24
366
376
بازنگری
ارزشیابی برنامه
پیشرفت تحصیلی
جو آموزشی
علوم پایه
Comparison of Academic Achievement and Educational Environment of Basic Sciences Phase of MD Program in Tehran University of Medical Sciences, before and after Curricular Reform
Introduction: Curriculum reform of MD program in Tehran University of Medical Sciences involves fundamental changes in many aspects of the program. Three years after implementation of the new curriculum, evaluation of program outcomes is necessary. The aim of this study was to compare academic achievement and educational environment of basic sciences phase of the previous curriculum with those of the revised curriculum. Methods: In this retrospective cohort study, the average score of basic sciences courses for all medical students accepted to Tehran University of Medical Sciences in 2011 and previous three years (2008-10) was extracted. The results of the 44th, 46th, 48th and 50th basic sciences comprehensive exams, including university rank and the standard score were analyzed. DREEM questionnaire was used to assess the educational environment which was completed by students admitted in 2010 and 2011 at the end of basic sciences phase. The data were analyzed by means of ANOVA, Chi-Square and t-test. Results: The total number of medical students from 2008 to 2011 was 1032, of whom 589 students (57%) were female. The difference between the basic sciences average score, number of probationary and failed semesters over the years was not statistically significant. Based on the results of comprehensive exams, the university ranked third in 2008 and first in three subsequent years. University’s standard scores in all comprehensive exams were 0.61, 0.96, 0.85 and 0.94 respectively. The DREEM questionnaire scores were 91.5±0.46 and 93.5±0.41 (out of 200) respectively before and after the reform. This difference and differences between scores of questionnaire’s five areas were significant for the two groups. Conclusion: Although slight improvements could be seen in most of the assessed outcomes after the reform, they are not statistically significant. This could be attributed to near-perfect performance of the university in previous years or to the short interval between the intervention and outcome evaluation and therefore, concerns about academic failure following the curriculum reform do not seem to be valid. Regular monitoring of the outcomes is necessary for assessing long-term effectiveness of the curriculum reform.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3738-en.pdf
2015-11-24
366
376
Reform
Program Evaluation
Academic Achievement
Educational Environment
Basic Sciences.
Sara
Mortaz Hejri
sa_mortazhejri@razi.tums.ac.ir
1
AUTHOR
Roghayeh
Gandomkar
rgandomkar@razi.tums.ac.ir
2
AUTHOR
Azim
Mirzazadeh
mirzazad@tums.ac.ir
3
AUTHOR
Mohammad
Jalili
mjalili@tums.ac.ir
4
AUTHOR
Gholamreza
Hasanzadeh
hassanzadeh@tums.ac.ir
5
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
بررسی محیط آموزشی اتاقهای عمل مراکز آموزشی درمانی دانشگاههای علوم پزشکی تهران، ایران، شهید بهشتی از دیدگاه دستیاران بیهوشی بر اساس پرسشنامه ATEEM
مقدمه: کسب تجارب آموزشی در اتاق عمل محور یادگیری برای دستیاران بیهوشی است. به همین جهت مطالعه حاضر، با هدف بررسی محیط آموزشی اتاقهای عمل مراکز آموزشی درمانی دانشگاههای علوم پزشکی تهران، ایران، شهیدبهشتی از نقطه نظر دستیاران بیهوشی بر اساس پرسشنامه ATEEM انجام شد. روشها: در این مطالعه توصیفی– مقطعی، نظرات 156 دستیار بیهوشی نسبت به محیط آموزشی اتاق عمل بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران و شهید بهشتی به روش سرشماری با استفاده از پرسشنامهATEEM (Anaesthetic Trainee Theatre Educational Environment Measure) طی سال 93جمعآوری گردید و سپس دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه تحلیل گردید. نتایج: میانگین نمره نهایی پرسشنامه 59/23±03/114از 160به دست آمد که در سطح مطلوب قرار داشت. میانگین نمره کل حیطهها برای دستیاران زن 12/25±59/113 و برای دستیاران مرد 78/21±85/114 بود که اختلاف معناداری از نظر مقایسه میانگین نمرات حیطهها بین دو گروه وجود نداشت (742/0p=). درمقایسه میانگین نمرات حیطهها بر حسب سال تحصیلی اختلاف معنادار در حیطه درک دستیاران از آموزش و اساتید مشاهده گردید (032/0p=، 025/3F=)، ولی در سایر حیطهها تفاوت معنادار دیده نشد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که دیدگاه دستیاران بیهوشی از محیط آموزشی اتاق عمل مطلوب بود، البته به نظر میرسد با توجه به یافتهها، بالا بودن حجم کار و تداخل آن با برنامههای آموزشی و کم بودن فرصت یادگیری حین انجام کار از نقاط ضعف این محیط است که نیاز به بررسی و رسیدگی بیشتر توسط مسؤولین ذیصلاح دارد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3593-fa.pdf
2015-11-24
356
365
محیط آموزشی
اتاق عمل
ATEEM
دستیاران بیهوشی
Educational environment of operating rooms in teaching hospitals of Tehran, Iran, and Shahid Beheshti Universities of Medical Sciences based on ATEEM questionnaire: anesthesiology residents` perspective
Introduction:Teaching experience in operating room is the core of learning for residents of anesthesiology. Therefore, the present study was carried out to evaluate the learning environment of operating rooms from viewpoints of anesthesiology residents in teaching hospitals of Tehran, Iran, and Shahid Beheshti Universities of Medical Sciences based on ATEEM questionnaire. Methods:In this descriptive cross-sectional study, views of 156 anesthesiology residents regarding the learning environment of operating rooms in hospitals associated with Tehran, Iran and Shahid Beheshti Universities of Medical Sciences were collected by means of census method using ATEEM (Anesthetic Trainee Theatre Educational Environment Measure) questionnaire in 2014-2015. Data were analyzed using independent t-test and one-way ANOVA. Results:Final mean score of the questionnaire was 114. 03±23. 59 (out of 160) and at a desired level. Total mean scores of all domains were 113. 59±25. 12 and 114. 85±21. 78 for female and male residents respectively and were not significantly different (p=0. 742). Comparison of mean scores in terms of academic year showed significant difference (p=0. 032, F=3. 025) regarding the domain of residents’ perception of faculty members and teaching however, no significant difference was found in other domains. Conclusion:Results showed that residents’ perspective of the learning environment in operating rooms was favorable. It seems that high workload and interference with training programs and lack of learning opportunity during practice are weaknesses of this learning environment that needs to be further investigated and handled by the competent authorities.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3593-en.pdf
2015-11-24
356
365
Learning environment
operating room
ATEEM
anesthesiology residents
Zahra
Mirzaei
Zahramirzaee41@gmail.com
1
AUTHOR
Hamid
Zahedi
hamidzahedi80@yahoo.com
2
AUTHOR
Jalil
Koohpayehzadeh
jkuhpayeh@yahoo.com
3
AUTHOR
Mahmoud reza
Alebouyeh
dr.alebouyeh@gmail.com
4
AUTHOR
Zahra
Naghizadeh moogari
z.naghizadeh@yahoo.com
5
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
تفاوت مفاهیم آماری Standard Deviation و Standard Error و نحوه صحیح گزارش آنها در مقالات علوم پزشکی
علم آمار دانشی اساسی برای انجام پژوهش و استفاده صحیح از آن منوط به آشنایی و درک صحیح از مفاهیم و کاربرد آن است(1). مفاهیم آماری انحراف استاندارد (Standard Deviation) (انحراف معیار) و خطای استاندارد (Standard Error) (خطای معیار) در زمره مفاهیمی هستند که بسیاری از محققین علوم پزشکی در خصوص استفاده صحیح از آنها دچار ابهام شده و آنها را اشتباهاً به جای هم به کار میگیرند(2تا4). از اهمیت تمایز این دو شاخص همین بس که اکثر مجلات معتبر یکی از معیارهای پذیرش و چاپ مقاله ارسالی را منوط به مشخص نمودن دقیق این دو شاخص میدانند. بنابراین ذکر چند نکته در خصوص تفاوت و نحوه کاربرد صحیح این دو شاخص ضروری به نظر میرسد. انحراف استاندارد(SD): جذر واریانس نمونهای، شاخصی است که نحوه پراکندگی (تغییرات) دادههای نمونهای حول میانگین شان را توصیف میکند. ارائه آن در تحقیق برای توصیف دادههای نمونه الزامی است(5). : اطلاعات مشاهده i ام : میانگین مشاهدات n= حجم نمونه اما هدف اصلی پژوهشگر صرفاً توصیف دادههای نمونه (آمار توصیفی) نیست بلکه هدف اصلی تعمیم نتایج نمونه به جامعه هدف (آمار استنباطی) است. برای این امر لازم است نتایج نمونه از اعتبار (Reliability) کافی برخوردار باشند به عبارت دیگر اگر نمونه دیگری به جز آن نمونه به تصادف از همان جامعه انتخاب و نتایج (مثلاً آمارههایی مانند میانگین یا درصد شیوع و سایر آمارهای مورد ادعا) محاسبه شود میبایست نتایج به دست آمده با نتایج نمونه قبل تفاوت چندانی نداشته باشد بررسی این موضوع از طریق محاسبه شاخص خطای استاندارد صورت میگیرد(6). خطای استاندارد(SE): اگر از جامعه چندین بار نمونهگیری با جایگذاری به حجم یکسان (n) انتخاب و در هر بارآماره مورد ادعا (مثلاً میانگین) محاسبه شود پس از n بار تکرار این عمل، نمونه جدیدی به حجم n (شامل n تا مقدار نمونه از آماره مورد نظر مثلاً n تا میانگین نمونهای) به دست میآید حال اگر برای این نمونه جدید انحراف معیار محاسبه شود نتیجه برابر خطای استاندارد آماره مورد ادعا (مثلاً خطای استاندارد میانگین نمونه) خواهد بود. اما برای به دست آوردن انحراف استاندارد یک آماره به جای اجرای این روش زمان بر و خستهکننده، میتوان از فرمول ساده زیر با تقسیم انحراف معیار دادههای نمونه بر جذر حجم نمونه به راحتی این شاخص را محاسبه نمود(5). تفاوت SD و SE : •SD شاخصی برای توصیف دادهها (آمارتوصیفی) اما SE شاخصی برای انجام استنباط (آمار استنباطی) راجع به دادهها است(7). • SD به تنهایی دارای مفهوم اما SE به تنهایی فاقد مفهوم و در قالب فاصله اطمینان ارائه میشود(7). • SD فقط برای جامعههای دارای توزیع نرمال ارائه و برای جامعههای غیرنرمال از دامنه میان چارکی (فاصله بین چارک اول و سوم) استفاده میشود(5). • SD با افزایش حجم نمونه ثابت اما SE با افزایش حجم نمونه کاهش مییابد(3). • مقدار SE همواره کوچکتر از SD است و استفاده از آن به جای SD باعث فریب خواننده و مناسب جلوه دادن دادهها میشود(8). نکته آخر این است که در صورت گزارش انحراف معیار همراه میانگین (فرمت ) حتما قید شود که عدد ذکر شده پس از میانگین انحراف معیار است زیرا ممکن است خواننده در تشخیص آن با عبارت در فاصله اطمینان برای میانگین ( ) دچار ابهام شود حتی بهتر است از نگارش صحیح با ذکر آن که عدد قید شده در پرانتز انحراف معیار است، استفاده شود(9). خلاصه سخن این که نویسندگان محترم ضمن توجه به نکات ارائه شده، شاخصهای SD و SE را در جای مناسب خویش به کار برده و در صورت انجام پژوهش تحلیلی برای رفع شبهات مقدار SE را نیز گزارش نمایند. امید است با رعایت نکات آماری مذکور علاوه بر بالابردن کیفیت مقالات مجلات آموزش پزشکی از این رهگذر شاهد کاهش تولید مقالات بیکیفیت، کاهش هدر رفت هزینههای نظام سلامت و در نتیجه ارتقای سطح پژوهشهای نظام سلامت باشیم.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3832-fa.pdf
2015-11-14
353
355
مفاهیم آماری
علوم پزشکی
The difference between statistical concepts as standard deviation and standard error and how to correct their report in the medical articles
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3832-en.pdf
2015-11-14
353
355
Farzan
Madadizadeh
fmadadizadeh@razi.tums.ac.ir
1
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
جدول تحلیل محتوای کتاب اخلاق پزشکی بر اساس نظریه سیستم ارزشی آلپورت
مقدمه: ارزیابی مداوم منابع درسی دانشگاهی و بازنگری در روشهای ارائه آنها برای کارآمدتر کردن این منابع در پاسخگویی به نیازهای نسل نو و انتقال ارزشها به آنان ضروری است. لذا در راستای ضرورت ارزشیابی کتابهای درسی، این پژوهش با هدف بررسی میزان توجه کتاب اخلاق پزشکی (پزشک و ملاحظات اخلاقی) به مؤلفههای ارزشی آلپورت انجام شده است. روشها: روش مطالعه، تحلیل محتوا و با رویکرد کمی و از نوع مقولهای بوده است. جامعه پژوهش در این مطالعه، کتاب اخلاق پزشکی (پزشک و ملاحظات اخلاقی) است که در سال 1383 توسط معاونت آموزشی و امور دانشگاهی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تدوین و به چاپ رسیده است. در این پژوهش نظریه «سیستم ارزشی آلپورت» مبنای تحلیل قرار گرفته است. در این بررسی واحد تحلیل محتوا جملات است که در متن کتاب به طور مستقیم یا غیرمستقیم (مفهوم آنها) درباره هر یک از مؤلفههای ارزشی آلپورت به آن اشاره شده است. به منظور تعیین پایایی، فرمول اسکات مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی پایایی ده درصد از کل محتوای کتاب به همراه تعاریف مربوط به مؤلفههای ارزشها و نشانگرهای مربوط به هر مؤلفه در اختیار داور دوم جهت کدگذاری مجدد قرار گرفت که میزان توافق به عنوان شاخصهای از پایایی برابر با 90/0 مشاهده شد. نتایج: میانگین سنخ ارزشی نسبت به کل جملات از 879 جمله که در آن به ارزش پرداخته شده 1±5/146 و انحراف معیار 766/2 است. یافتهها نشان داد به ترتیب بیشترین درصد، ارزشهای اجتماعی 83/30 درصد (271 جمله)، مذهبی 43/23 درصد (206 جمله)، سیاسی 09/23 درصد (203 جمله)، نظری 35/10 درصد (91 جمله)، اقتصادی 55/9 درصد (84 جمله) و زیباشناختی با فراوانی 73/2 درصد (24 جمله) است. نتیجهگیری: ارزشهای اجتماعی در این کتاب بیشتر مطرح شده و ارزشهای زیباشناختی کمتر مد نظر قرار گرفته است. لذا پیشنهاد میشود با توجه به اهمیت موضوع، محتوای کتاب مورد نظر، بازبینی شود و حیطههای نظری، اقتصادی و زیباشناختی بیشتر مورد توجه قرار گیرند و با رعایت اصول سازمان دهی محتوا، اصل توازن رعایت شود.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3352-fa.pdf
2015-11-02
338
352
ارزشها
اخلاق پزشکی
تحلیل محتوا
پزشک
Content Analysis Table of Medical Ethics Book Based on Allport’s Theory of Value System
Introduction: Regular assessment of academic textbooks and revision of teaching methods are critical for making such textbooks more efficient in meeting the needs of the new generation and conveying values to them. Therefore, in line with the necessity of textbook evaluation, this research examined the extent to which the Medical Ethics book named “physicians and ethical considerations” observed Allport’s value components. Methods: The research was carried out by means of content analysis with a quantitative approach and was categorical in type. The Medical Ethics Book (physician and ethical considerations) published in 2004 by deputy of education and university affairs, Ministry of Health and Medical Education was subject to analysis. Analyses were based on Allport’s value system. Units of content analysis were sentences which directly or indirectly (their concepts) referred to one of Allport’s value components. Scott’s formula was used to determine the reliability. In order to check the reliability, ten percent of the total content of the book along with definitions associated with value components and related indicators were recoded by a second rater and the agreement was found at 0.90 as the reliability index. Results: The mean of value orientation in a total of 879 sentences referring to values was 146.5±1 with the standard deviation of 2.766. Findings showed, were ranked as social values (30.83% with 271 sentences), religious values (23.43% with 206 sentences), political values (23.09% with 203 sentences), theoretical values (10.35% with 91 sentences), economic values (9.55% with 84 sentences) and aesthetic values (2.73% with 24 sentences). Conclusion: Social values were highly expressed in the book and aesthetic values were dealt with to a lesser degree. Therefore, considering the importance of the matter, it is suggested that the content of this book be revised and take theoretical, economic and aesthetic aspects into account in order to bring balance to even content distribution.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3352-en.pdf
2015-11-02
338
352
Content analysis
medical ethics
physicians
values
Faride
Asgharzadeyazdi
asqarzadeyazdif@yahoo.com
1
AUTHOR
Mohsen
Ayati
mayati@birjand.ac.ir
2
AUTHOR
Asadolah
Zangooie
azangoei@birjand.ac.ir
3
AUTHOR
Reza
Dastjerdi
R.dastjerdi@bums.ac.ir
4
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
روایی و پایایی مقیاس شکفتگی وتعیین رابطه شکفتگی با پیشرفت تحصیلی در دانشجویان دانشکده پزشکی
مقدمه: مقیاس شکفتگی (Flourishing) از جمله مقیاسهایی است که یکی از ابعاد مثبت ذهن انسان را میسنجد. هدف پژوهش حاضر بررسی روایی و پایایی مقیاس شکفتگی بود. بررسی رابطه پیشرفت تحصیلی دانشجویان و شکفتگی به عنوان هدف فرعی این مطالعه در نظر گرفته شد. روشها: این تحقیق یک مطالعه توصیفی از نوع پیمایشی است که در سال 1393 روی نمونهای متشکل از 200 نفراز دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گردید. انتخاب نمونه به صورت نمونهگیری در دسترس بود. برای بررسی روایی پرسشنامه از روشهای روایی محتوا، همبستگی گویهها با نمره کل (تحلیل مواد) استفاده شد. پایایی مقیاس به وسیله روشهای آلفای کرونباخ و پایایی تنصیفی بررسی گردید. برای بررسی رابطه بین شکفتگی و پیشرفت تحصیلی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج: همبستگی گویهها با نمره کل (52/0 تا 76/0) و معنادار (01/0>p) بود. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی مقیاس را تک عاملی برآورد کرد، با بار عاملی 86/3 که 46% از واریانس کل سؤالات را تبیین نمود. ضریب آلفای کرونباخ82/0و ضریب پایایی تصنیفی 8/0 بود. بررسی مقیاس شکفتگی و متغیر پیشرفت تحصیلی، نشان داد که پیشرفت تحصیلی با شکفتگی همبستگی مثبت و معنادار (01/0>p) دارد. نتیجهگیری: یافتهها مبین روایی و پایایی قابل قبول ابزار مورد مطالعه، در بررسی متغیر شکفتگی یا بهزیستی ذهنی در جامعه دانشجویان بود. با توجه به خصوصیات روانسنجی مطلوب، ابزار پژوهش حاضر میتواند در تحقیقات مربوط به روانشناسی مثبت مورد استفاده قرار گیرد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3436-fa.pdf
2015-10-31
330
337
شکفتگی
تحلیل عاملی اکتشافی
پایایی
پیشرفت تحصیلی
دانشجویان
Evaluating the validity and reliability of flourishing scale and determining the relation between flourishing and academic achievement in students of medicine school
Introduction: Flourishing scale measures one of positive aspects of human mind. The aim of this study was to examine validity and reliability of the flourishing scale. The secondary objective of the study was to determine the correlation between flourishing and academic achievement. Methods: This descriptive survey study was performed on 200 of medical students in Isfahan University of Medical Sciences who were selected through convenient sampling in 2014. In order to check the validity of the questionnaire, content validity and item-total correlation (material analysis) was used. The reliability of the scale was examined with Cronbach’s alpha and half-split reliability. The Pearson correlation coefficient was used to determine the relationship between flourishing and academic achievement. Results: Item-total correlation was 0.52 to 0.76 and significant (P<0.01). Results of exploratory factor analysis estimated the scale as single factor with factor loading at 3.86 which explained 46% of variance of total items. The cronbach’s alpha coefficient was 0.82 and half-split reliability coefficient was 0.8. Analysis of flourishing scale and academic achievement revealed a positive significant relationship between the two variables (p<0.01). Conclusion: Findings indicated the acceptable validity and reliability of the scale in assessing flourishing or subjective well-being of university students. Given the properties of desirable psychometrics, the present research instrument could be used in positive psychology researches.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3436-en.pdf
2015-10-31
330
337
Flourishing
Exploratory factor analysis
Reliability
Academic achievement
Students
Mahboobeh
Moradi siah afshadi
roshaazari@gmail.com
1
University of Isfahan
AUTHOR
Neda
Ghasemi
n.ghasemi@edu.ui.sc.ir
2
University of Isfahan
AUTHOR
Amir
Ghamarani
a.ghamarani@edu.ui.ac.ir
3
University of Isfahan
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی دانشجویان رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بر اساس مدل سروکوال
مقدمه: گسترش کمی نظام آموزش عالی بدون توجه به توسعه کیفیت، پیامدهایی همچون افت تحصیلی، وابستگی علمی، فرار مغزها، عدم کارآفرینی و ضعف تولید دانش را به همراه خواهد داشت. نظر به اهمیت کیفیت خدمات آموزشی، هدف از انجام مطالعه حاضر، ارزیابی کیفیت خدمات آموزشی از دیدگاه دانشجویان مدیریت خدمات بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بر اساس مدل سروکوال بود. روشها: این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1393 در دانشکده مدیریت و اطلاعرسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شد. جامعه آماری کلیه دانشجویان مقاطع مختلف رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی (96=N) بودند که به علت محدود بودن جامعه، نمونهگیری به شکل نمونه در دسترس در این مقطع زمانی (سرشماری) صورت گرفت. از پرسشنامه سروکوال شامل دو بخش مشخصات فردی و ابعاد پنجگانه کیفیت خدمات، برای جمعآوری دادهها استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف، t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه انجام گرفت. نتایج: مطابق نتایج، بیش از نیمی از پاسخگویان(7/57%) کیفیت خدمات آموزشی را بد ارزیابی کرده و در همه ابعاد کیفیت خدمات آموزشی بین انتظارات دانشجویان و ادراکات آنها شکاف منفی وجود داشت و بیشترین شکاف مربوط به بعد همدلی(08/1-) بود. نتیجهگیری: باتوجه به نتایج به دست آمده مبنی بر وجود شکاف منفی در تمامی ابعاد کیفیت خدمات آموزشی پیشنهاد میگردد اقداماتی نظیر برگزاری کارگاههای آموزشی برای اعضای هیأتعلمی، اساتید مشاور و کارکنان جهت ارتقای مهارتهای فنی و ارتباطی آنان صورت گیرد و نگاه دانشجو محوری در برنامهریزیهای آموزشی مد نظر قرار گیرد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3692-fa.pdf
2015-10-31
319
329
کیفیت
آموزش
دانشجویان مدیریت خدمات بهداشتی درمانی
مدل سروکوال
Evaluation of Educational Services Quality for Healthcare Services Management Students of Isfahan University of Medical Sciences Based on SERVQUAL Model
Introduction: Developing a system of higher education regardless of increasing the quality will bring about outcomes such as academic failure, scientific dependency, brain drain, lack of entrepreneurship and poor knowledge generation. Considering the importance of educational services quality, the aim of this study was to evaluate the quality of educational services from the viewpoints of healthcare services management students of Isfahan University of Medical Sciences based on SERVQUAL model. Methods: This descriptive cross sectional study was carried out at the School of Management and Medical Information in Isfahan University of Medical Sciences in 2014. The population consisted of all students studying at different levels of health services management field (N=96) because of the limited population, available sampling was employed at that period of time (census method). The standard SERVQUAL questionnaire including two parts of demographic information and the five dimensions of service quality was used for data collection. The collected data were analyzed using descriptive statistics tests, Kolmogorov-Smirnov test, t-test and one-way ANOVA. Results: Findings showed that more than half of the respondents (57.7%) evaluated the quality of educational services as bad and there was a negative gap between student’s expectations and their perceptions in all dimensions of educational services quality with the greatest gap related to empathy (-1.08). Conclusion: Given the negative gaps in all dimensions of educational services quality, it is recommended that some actions such as providing training workshops for faculty members, consultants and staff should be taken to improve their technical and communicational skills and student-centered view should be taken into account in educational planning.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3692-en.pdf
2015-10-31
319
329
Quality
Education
Health Care Management Students
SERVQUAL Model
Mohammad Hossein
Yarmohammadian
yarmohamadian@mng.mui.ac.ir
1
AUTHOR
Maryam
Nazari
Miriam.Nazari.hsm@gmail.com
2
AUTHOR
Najmeh
Bahman ziari
najmeh_bahmanziari@yahoo.com
3
AUTHOR
Reza
Moradi
reza.rawansar@gmail.com
4
AUTHOR
Hiva
Mirzaei
hiva.mirzaei74@gmail.com
5
AUTHOR
Elahe
Navvabi
sahel4824@yahoo.com
6
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
الگوی برنامه درسی ارزشمدار از دیدگاه صاحبنظران آموزش اخلاق و ارزشها در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
مقدمه: آگاهی از دیدگاهها و درک ذینفعان برنامه آموزشی به خصوص اساتید، در مورد مفهوم برنامه درسی ارزشمدار لازمه برنامهریزی آموزشی مناسب در این حوزه است. به دلیل معانی متفاوت مفهوم برنامه درسی ارزشمدار در بسترهای مختلف، در این پژوهش الگوی مؤلفههای مفهومی برنامه درسی ارزشمدار با توجه به ارزشهای بومی،از دیدگاه صاحب نظران آموزش اخلاق و ارزشها تعیین گردید . روشها: این پژوهش مطالعهای کیفی با رویکرد تحلیل محتوای موضوعی بود، که در سال 93 با نمونهگیری هدفمند از 6 نفر از صاحبنظران حوزه آموزش اخلاق و ارزشها در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند انجام شد. تجزیه و تحلیل محتوا با نرمافزار MAXQDA 11 انجام گردید. معیارهای صحت و استحکام گوبا و لینکلن (Guba & Lincoln) در این مطالعه رعایت شد. نتایج: تم محوری "ویژگیهای برنامه درسی ارزشمدار" تشخیص داده شد و طبقات مرتبط با این تم، شامل نیازسنجی ارزشی عمومی و نیازسنجی ارزشی گروه هدف، بیانیه مأموریت و رسالت مبتنی بر ارزشها، طبقهبندی ارزشهای مورد انتظار از فارغالتحصیلان، اهداف و پیامدهای یادگیری و آموزشی ارزشی عینی و دست یافتنی، محتوای غنی از ارزش، سازماندهی محتوای ارزشی، روشهای یاددهی یادگیری مناسب برای درونیسازی ارزشها، روشهای ارزشیابی ارزشمدارانه، محیط و جو آموزشی مساعد انتقال ارزشها استخراج شد. نتیجهگیری: الگوی مفهومی بومی برنامه درسی ارزشمدار، فرآیندی را با ترتیب و توالی دقیق برای اجرای عینی و ملموس آموزش ارزشها با توجه به شرایط مملکت خودمان پیشنهاد میدهد.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3697-fa.pdf
2015-10-31
304
318
آموزش ارزشها
برنامه درسی ارزشمدار
خبرگان
مطالعه کیفی
Value-based Curriculum model from the Viewpoints of Experts in Education of Ethics and Values in Shahid Beheshti University of Medical Sciences
Introduction: Knowing and understanding the views of educational program stakeholders, especially faculty members about the concept of value-based curriculum are requirements of appropriate planning in this field. Given multiple conceptualizations of value-based curriculum in different contexts, this research developed the conceptual components model of the value-based curriculum with respect to indigenous values from the viewpoints of experts in education of ethics and values. Methods: This qualitative study with thematic content analysis approach was performed in 2014. Six experts in education of ethics and values in Shahid Beheshti University of Medical Sciences were selected through purposive sampling method and then participated in semi-structured in-depth interviews. MAXQDA 11 software was used for content analysis. Guba and Lincoln’s standards of rigor and trustworthiness were respected in this study. Results: The main theme “value-based curriculum features” was identified and associated categories were extracted including: general and targeted value needs assessment, value-based mission statement, classification of values expected from graduates, concrete achievable outcomes and objectives of value-based learning and education, value rich contents, organization of value content, proper teaching-learning methods for internalization of values, value-oriented evaluation methods, conducive educational environment for value transfer. Conclusion: Indigenous conceptual model of value-based curriculum suggests a process with a precise sequence for the concrete implementation of values education in accordance with the situation in Iran.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3697-en.pdf
2015-10-31
304
318
Values education
value-based curriculum
experts
qualitative study
Shahram
Yazdani
shahram.yazdani@yahoo.com
1
AUTHOR
Maryam
AkbariLakeh
m.akbari@sbmu.ac.ir
2
AUTHOR
Soleiman
Ahmady
3
AUTHOR
Leila
Afshar
4
AUTHOR
Syed Abbas
Foroutan
5
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
نقش عوامل استرسزای دانشجویی درپیشبینی تعللورزی و فرسودگی تحصیلی دانشجویان پرستاری
مقدمه: رشتهی پرستاری یکی از رشتههایی است که میتواند تنش زیادی برای دانشجویان به همراه داشته باشد. هدف این پژوهش بررسی نقش عوامل استرسزای دانشجویی در پیش بینی تعللورزی و فرسودگی تحصیلی دانشجویان پرستاری بود. روشها: در این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی جامعهی آماری شامل کلیه دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال تحصیلی92-93 بود که از میان آنها 270 نفر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. در این مطالعه از پرسشنامههای تعللورزی و فرسودگی تحصیلی و عوامل استرسزای دانشجویی استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام شد. نتایج: ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین عوامل استرسزای دانشجویی و تعللورزی و فرسودگی تحصیلی رابطهی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که عوامل استرسزای دانشجویی مرتبط با شرایط تحصیلی، محیط آموزشی، فارغالتحصیلی و محیط خوابگاه در مجموع 8/11% از تغییرات فرسودگی تحصیلی دانشجویان و 6/18% از تغییرات تعللورزی را پیشبینی میکند. نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر نقش عوامل استرسزای دانشجویی در تعللورزی و فرسودگی تحصیلی دانشجویان پرستاری را آشکار ساخت که میتواند بیانکننده این باشد که عوامل استرسزای دانشجویی نقش مهمی در زمینه تشدید و بروز تعللورزی و فرسودگی تحصیلی در دانشجویان پرستاری دارند.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3465-fa.pdf
2015-10-31
293
303
عوامل استرسزا
تعللورزی
فرسودگی تحصیلی
دانشجویان پرستاری
The Role of Student Stressors in Predicting Procrastination and Academic Burnout among Nursing Students
Introduction: Nursing is one of the disciplines which may cause a lot of tension for students. The aim of this study was to investigate the role of student stressors in predicting procrastination and academic burnout among nursing students. Methods: This research was a descriptive correlational study. Statistical population consisted of all nursing students of Arak University of Medical Sciences in 2013-14 academic years the sample included 270 participants who were selected through available sampling. The data was collected through procrastination and academic burnout and student stressors questionnaires. The collected data were analyzed using Pearson correlation coefficient and regression analysis. Results: Pearson correlation coefficient showed that there was a significant positive relationship between student stressors and procrastination and academic burnout. Regression analysis also indicated that stressors associated with academic conditions, educational environment, graduation and dormitory environment predicted 11.8% of students’ academic burnout variations and 18.6% of procrastination variations. Conclusion: The results of this study revealed the role of student stressors in procrastination and academic burnout among nursing students which may suggest that student stressors play an important role in the incidence and escalation of procrastination and academic burnout in nursing students.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3465-en.pdf
2015-10-31
293
303
Stressors
procrastination
education burnout
nursing students
Moslem
Abbasi
moslem_abbasi83@yahoo.com
1
AUTHOR
Shahriar
Dargahi
shahriardargahi@yahoo.com
2
AUTHOR
Zeynab
Mohammad alipor
z.alipour1989@gmail.com
3
AUTHOR
Alireza
Mehrabi
4
AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE
تأثیرآزمونهای تکوینی اعلام نشده بر اضطراب امتحان دانشجویان علوم پایه ی پزشکی
مقدمه: میزان شیوع اضطراب امتحان در حال افزایش است، به نظر میرسد عواملی مانند آشنایی دانشجو با نحوه سؤالات اساتید و نیز نحوه برگزاری آزمون میتواند براضطراب امتحان تأثیرگذار باشد. در این پژوهش تأثیر آزمونهای تکوینی اعلام نشده بر سطح اضطراب دانشجویان علوم پایه پزشکی در درس آناتومی اعصاب بررسی شد. روشها: در این مطالعه نیمه تجربی با گروه کنترل، تمامی 120دانشجوی علوم پایه پزشکی دانشکده پزشکی مشهد در ترم اول سال تحصیلی 92-1391 که درس آناتومی اعصاب را میگذراندند به صورت تصادفی به دو گروه 60 نفری تقسیم شدند. برای گروه تجربی در طول ترم، 8 آزمون برگزارشد. پس از آزمون پایان ترم برای بررسی میزان اضطراب امتحان در 2گروه شاهد و تجربی از پرسشنامه اضطراب 25 گویهای استفاده شد. دادهها با استفاده از شاخصهای توصیفی وآزمون کای دو و تی تست مستقل تحلیل شد. نتایج: در گروه شاهد کمترین نمره اضطراب کسب شده 25، بیشترین نمره کسب شده 100 از مجموع 100 نمره و میانگین نمره اضطراب 19/0±62 بود. در گروه تجربی کمترین نمره اضطراب 30، بیشترین نمره اضطراب 100 و میانگین نمره اضطراب 16/0±60 بود. با وجود این که میانگین نمره اضطراب در گروه شاهد بیشتر از تجربی بود. اما آزمون کای دو ارتباط معناداری بین برگزاری آزمونهای تکوینی اعلام نشده و سطح اضطراب امتحان دانشجویان نشان نداد (2/3p=). نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که برگزاری آزمونهای تکوینی اعلام نشده تأثیری بر سطح اضطراب امتحان دانشجویان علوم پایه پزشکی ندارد. به نظر میرسد که تغییر روشهای آموزش و ارزشیابی به تنهایی نمی تواند بر کاهش اضطراب امتحان تأثیرگذار باشند، پیشنهاد میشود در پژوهشهای آینده علاوه بر مداخلات آموزشی عوامل روانشناختی مؤثر بر اضطراب نیز کنترل شود.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3455-fa.pdf
2015-10-31
286
292
آزمونهای تکوینی اعلام نشده
اضطراب امتحان
دانشجویان پزشکی علوم پایه
Effects of Pop quiz on Test Anxiety in Students of Basic Medical Sciences
Introduction: Prevalence of test anxiety is continuously increasing. It seems that factors such as students’ familiarization with questions and how tests are given may affect test anxiety. Accordingly, this study examined the effects of pop quizzes (unannounced formative tests) on the test anxiety in students of basic medical sciences in neuroanatomy course. Methods: This quasi-experimental study was performed in first semester of the academic year 2012-2013 and all of 120 students of basic medical sciences taking neuroanatomy course were divided randomly into two groups of 60. During the semester, eight tests were given to the experiment group. After the final exam, a 25 item anxiety questionnaire was used to explore test anxiety in both of experimental and control groups. Data were analyzed by means of descriptive statistics, chi-square and t- tests. Results: The lowest and highest anxiety scores were 25 and 100 respectively out of 100 in the control group and the mean anxiety score was 62±0.19. In the experimental group the lowest and highest scores were 30 and 100, and the mean anxiety score was 60±0.16. Despite higher mean anxiety score in the experimental group than the control group, Chi-square test did not show a significant relationship between unannounced formative tests and test anxiety scores (P=3.2). Conclusion: The results showed that unannounced formative tests had no impact on test anxiety in students of basic medical sciences. It seems that changes in teaching and evaluation methods alone may not reduce test anxiety it is therefore suggested that besides educational interventions, future researches control for psychological factors affecting anxiety.
http://ijme.mui.ac.ir/article-1-3455-en.pdf
2015-10-31
286
292
Unannounced formative tests
pop quiz
test anxiety
students of basic medical sciences
Reza
Reza Jafaei Deloie
jafaeidr2@mums.ac.ir
1
AUTHOR
Hosein
Karimi Monaghi
KarimiH@mums.ac.ir
2
AUTHOR
Hosein
Haghir
haghirh@mums.ac.ir
3
AUTHOR
somayeh
alizadeh
alizadehs2014@gmail.com
4
AUTHOR