OTHERS_CITABLE پاسخ نویسندگان به نقد مقاله: «رضایت شغلی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی» http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1566-fa.pdf 2011-01-15 517 0 edcuswr@yahoo.com 1 AUTHOR msflir@yahoo.com 2 AUTHOR russel332@yahoo.com 3 AUTHOR m.rahgozar@uswr.ac.ir 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE نقد مقاله: «رضایت شغلی اعضای هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی» http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1565-fa.pdf 2011-01-15 515 516 hamidrezamahboobi@yahoo.com 1 AUTHOR Tahereh_khorgoie_84@yahoo.com 2 AUTHOR
SHORT_COMMUNICATION بهبود روند ارزیابی فعالیت‌های گروهی دانشجویان پرستاری با استفاده از روش ارزیابی توسط خود و همتایان http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1567-fa.pdf 2011-01-15 512 514 Promotion assessment of nursing students’ group activities through self and peer assessment method. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1567-en.pdf 2011-01-15 512 514 Fatemeh Shojaee Shojaei_f2000@yahoo.com 1 AUTHOR Abolhassan Rafiee Abolhasan.rafiee@yahoo.com 2 AUTHOR Nasrin Masoumi Nmasomy@yahoo.com 3 AUTHOR Seyed meysam Ebrahimi s.meisam.1361@gmail.com 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE ارزیابی وضعیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان پرستاری مقدمه: بررسی وضعیت موجود عرصه‌های آموزش بالینی،تضمین‌کننده پیشرفت حرفه پرستاری در آینده خواهد بود. هدف از این مطالعه، ارزیابی وضعیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان پرستاری بوده است. روش‌ها: در این مطالعه توصیفی ـ مقطعی،در دانشگاه علوم پزشکی اهواز طی نیمسال اول سال تحصیلی 88-1387، 133 نفر دانشجوی پرستاری کارآموز و کارورز به صورت نمونه‌گیری آسان و در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه پژوهشگر ساخته حاوی 33 سؤال جهت بررسی نقاط قوت و ضعف آموزش بالینی، بین نمونه‌های مورد پژوهش توزیع و سپس کلیه پرسشنامه‌ها جمع‌آوری شد. داده‌ها با نرم‌افزار SPSS و به صورت آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج: دیدگاه کارورزان و کارآموزان در مورد آموزش بالینی به ترتیب با میانگین و انحراف معیار 78/0±49/3 و 6/0±14/3 در حد متوسط و در مرز خوب ارزیابی گردید. مهم‌ترین نقطه قوت آموزش بالینی از دیدگاه کارآموزان و کارورزان مربوط به ترتیب «اطلاع دانشجو از نحوه ارزشیابی بالینی در ابتدای دوره عملی» و برخورد مناسب مربی بالینی با میانگین 62/4 و 27/4 بود و مهم‌ترین نقاط ضعف به ترتیب عدم همکاری بخش با دانشجو با میانگین نمره 4/1 و عدم هماهنگی بین آموخته‌های تئوری و فعالیت‌های بالینی با میانگین نمره1/2 گزارش گردید. نتیجه‌گیری: وضعیت آموزش بالینی از دیدگاه دانشجویان در حد متوسط بود. تقویت جنبه‌های مثبت و اصلاح نقایص می‌تواند گامی مؤثر در راستای ارتقای کیفیت آموزش بالینی باشد و بازنگری توسط مسؤولین آموزشی برای یک محیط بالینی آموزشی مناسب، پیشنهاد می‌گردد. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1564-fa.pdf 2011-01-15 500 511 آموزش بالینی، دانشجوی پرستاری، ارزیابی، دیدگاه Evaluation of Clinical Education Status from the Viewpoints of Nursing Students Introduction: Researching the current status of clinical education guarantees development of nursing profession in future. The aim of this study is to assess clinical education status from the viewpoints of nursing students. Methods: In a descriptive cross-sectional study in Ahvaz University of Medical Sciences in 2008, 133 nursing students (in clerkship and internship course) were selected through convenience sampling. A researcher made questionnaire including 33 questions about strengths and weaknesses of clinical education was distributed among the samples. Data were analyzed by SPSS software through descriptive and analytical statistics. Results: The mean and standard deviation of scores for clinical education status were 3.49±.78 and 3.14±.6 according to clerkship and internship students, respectively. The most important strength point in clinical education was for “students awareness of clinical evaluation at the beginning of practical period” with mean score of 4.64(clerkships) and 4.27(internships) and the most important weakness point was for “ the ward not cooperating with the students” with mean score of 1.4 and “inappropriate coordination of theoretical learning with clinical practice”(mean score of 2.1). Conclusion: Clinical education quality was estimated to be moderate. Improving positive aspects and modifying the weaknesses is an effective step in promotion of clinical education. Also, one may suggest education authorities to make an appropriate clinical learning environment. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1564-en.pdf 2011-01-15 500 511 Clinical education nursing student evaluation Marjan Mardani Hamuleh mardanimarjan@gmail.com 1 AUTHOR Hayedeh Heidari Heydary74@yahoo.com 2 AUTHOR Tahereh Changiz Changiz@edc.mui.ac.ir 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE تأثیر دو روش مختلف تدریس به منظور آموزش لیست جانشین مواد غذایی به دانشجویان رشته تغذیه مقدمه: با توجه به اهمیت یادگیری لیست جانشینی مواد غذایی برای دانشجویان رشته تغذیه، چگونگی تدریس این لیست نیز حائز اهمیت است. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر روش‌های سخنرانی و مشاهده عینی توزین مواد غذائی بر آگاهی و مهارت کاربرد رژیم غذائی در دانشجویان رشته تغذیه، انجام شد. روش‌ها: این مطالعه نیمه‌تجربی بر روی 49 نفر دانشجوی ترم 5 رشته تغذیه در دو نیمسال تحصیلی 88-1387 انجام گرفت. برای 25 نفر دانشجویان نیمسال اول لیست جانشینی مواد غذایی، به روش سخنرانی و برای 24 نفر دانشجویان نیمسال دوم به روش مشاهده عینی و توزین مواد غذایی تدریس شد. میزان آگاهی دانشجویان با استفاده از آزمون کتبی چهارگزینه‌ای به صورت پیش‌آزمون - پس‌آزمون و مهارت کاربرد این لیست در طراحی رژیم با ارائه یک نمونه رژیم پیشنهادی بررسی گردید. تجزیه و تحلیل تمام داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS انجام شد. جهت مقایسه میانگین نمره‌ها در هر گروه و بین دو گروه از آزمون‌های آماری t زوج و T- test استفاده گردید. نتایج: مقایسه پس‌آزمون دوگروه در کلیه حیطه‌ها به جز حیطه آگاهی در زمینه اندازه واحدهای اقلام غذایی در گروه کربوهیدرات‌ها اختلاف معنا‌داری نشان نداد. میانگین نمره مربوط به مهارت عملی دانشجویان در سخنرانی 5±14 و در مشاهده عینی توزین مواد غذایی 5/517 بود و اختلاف معنادار بود. نتیجه‌گیری: تدریس لیست جانشینی مواد غذایی به روش مشاهده عینی در افزایش نمره مهارت عملی دانشجویان مؤثر بود. پیشنهاد می‌شود که در تدریس این مبحث مهم از درس تنظیم برنامه‌های غذایی از روش مشاهده عینی و توزین مواد غذایی استفاده شود. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1556-fa.pdf 2011-01-15 491 499 لیست جانشینی مواد غذایی،تغذیه، روش تدریس، سخنرانی، دانشجویان، مشاهده عینی، توزین مواد غذایی Comparing Two Different Teaching Methods for Teaching the Dietary Exchange List to Students of Nutritional Science Introduction: Considering the importance of learning dietary exchange list in academic nutrition education, teaching it gains significance, too. Thus, this study is going to compare two different teaching methods regarding dietary exchange list to students of nutritional science. Methods: This quasi-experimental study was conducted on 49 students of nutritional science in two semesters during 2008-2009. (25 students in the first semester and 24 students in the second semester). In the first semester the exchange list was taught by lecturing and in the second semester this was done by weighing different foods and showing the actual serving size of foods to the students. Students’ knowledge was assessed through pre-test and post-test evaluations. Their skill of dietary planning using the dietary exchange list was determined by a case-scenario. The values were scored from 0 to twenty. Data analysis was done by SPSS software. For comparing the grades in two groups, Student T test was used. Results: The mean of knowledge scores in post-test were significantly higher in the experimental group (17.5±4.5 vs. 15.0±4.7). The scores regarding the skill of diet planning were 14.0± 5.0 after lecturing method and 17.0±5.5 after weighing and seeing the serving size method (P<0.05). Conclusion: Teaching the exchange list by weighting different foods and showing the serving sizes was more effective than the traditional teaching method of lecturing for students of nutritional science. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1556-en.pdf 2011-01-15 491 499 Dietary exchange list nutrition teaching method lecture students of nutritional science Leila Azadbakht azadbakht@hlth.mui.ac.ir 1 AUTHOR Ahmad Esmaillzadeh esmaillzadeh@hlth.mui.ac.ir 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE مقایسه تأثیر آموزش به روش سخنرانی و استفاده از خودآموز بر دانش پزشکان عمومی شرکت‌کننده در دوره‌های آموزش مداوم نسبت به سندرم روده تحریک‌پذیر مقدمه: هدف آموزش مداوم پزشکان ارتقای دانش و بهبود عملکرد آنان است. شیوه‌های مختلف آموزش حضوری در آموزش مداوم به کار می‌رود. دوری پزشکان از محل کار جهت شرکت در بازآموزی مشکلاتی جهت پزشک و بیمار ایجاد می‌نماید. استفاده از خودآموز شاید روش مناسبی برای آموزش مداوم باشد. به این منظور مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش به روش سخنرانی و استفاده از خودآموز بر دانش پزشکان عمومی شرکت‌کننده در دوره‌های آموزش مداوم در شهر کرمانشاه طراحی و اجرا گردید. روش‌ها: مطالعه نیمه تجربی از نوع قبل و بعد است که در سال 1386 انجام شد. جامعه پژوهش پزشکان عمومی کرمانشاه و نمونه 52 نفر از پزشکان مشمول دوره بازآموزی در دوگروه آزمون و شاهد بودند. نمونه‌گیری از نوع آسان بود که نمونه‌ها به طور تصادفی در دو گروه تقسیم شدند. پس از انجام پیش‌آزمون، به گروه آزمایش با خودآموز (جزوه آموزشی) و گروه شاهد به روش سخنرانی در مورد سندرم روده تحریک‌پذیر آموزش داده شد. سپس در هر دوگروه پس‌آزمون انجام گردید. پیش‌آزمون و پس‌آزمون شامل سنجش دانش شرکت‌کنندگان با دو آزمون هم‌ارز با دامنه نمره از صفر تا 20 بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها با نرم‌افزار SPSS و مقایسه گروه‌ها با آزمون t و مجذورکای انجام شد و مقدار 05/0p< معنادار تلقی گردید. نتایج: میانگین نمرات دانش در گروه سخنرانی از 28/2±23/10 در پیش‌آزمون به 65/2±50/12 و در گروه خودآموز از 68/2±69/8 به 90/1±88/11 افزایش یافت. این تفاوت میانگین در هر دو گروه معنادار بود (001/0p<)، ولی میانگین اندازه تغییر نمرات در دو گروه تفاوت معناداری نداشت. نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد آموزش بردانش شرکت‌کنندگان تأثیر داشت اما روش آموزش در افزایش دانش تأثیر نداشت. بنابراین با توجه به مشکلاتی که به دلیل عدم حضور پزشکان در محل خدمت آنان هنگام شرکت در دوره‌های بازآموزی پیش می‌آید، به نظر می‌رسد می‌توان از خودآموز نیز در بازآموزی پزشکان استفاده نمود. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1557-fa.pdf 2011-01-15 483 490 خودآموز، آموزش مداوم، سندرم روده تحریک‌پذیر، پزشکان عمومی، کرمانشاه Comparison Lecturing Method And Self-Learning on Knowledge of General Practitioners Participating in Continuing Education Course for Irritable Bowel Syndrome Introduction: The aim of continuing medical education (CME) is to enhance knowledge and improves performance. Various ways is used in continuing education training. Stay away from work to participate in retraining will make problems for physicians and patients. Use the self-learning program might be a good way of continuing education. This study designed to compare training with lecturing method and self-learning on knowledge of general practitioners participating in continuing education in Kermanshah. Methods: This quasi-experimental study (before and after design) was done in 2007. Fifty-two general practitioners, who participate in CME course, selected with convenience sampling and randomly allocated in two groups (case and control). After Pretest, training with booklet and lecturing about irritable bowel syndrome was performed for case and control group respectively. The post-test was performed in both groups. Pretest and posttest assessed participant’s knowledge with two equivalent tests (score range was zero to 20). Data analysis was done using SPSS software with t-test and X2. P-value less than 0/05 was considered significant. Results: The mean scores of control group were 10/23±2/28 and 12/50±2/65 in pretest and posttest respectively. The mean scores of case group were 8/69±2/68 and 11/88±1/90 in pretest and posttest respectively. The mean scores of both groups had increased after the training. This in both groups was significant (p<0/001), but there was no significant statistical differences between two groups. Discussion: The results showed training was effective on enhancing participants’ knowledge, but training methods did not have impact on it. Considering problems that occur due to absence of physicians in their work place during participating in continuing education programs, it seems that self-learning programs also can be used. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1557-en.pdf 2011-01-15 483 490 Self-learning continuing medical education IBS general practitioners Kermanshah Mehdi Zobeiri mehdizobeiri@yahoo.com 1 AUTHOR Khavar Amolaei Khamolae@yahoo.com 2 AUTHOR Mansoureh Rezaei Rezaei39@yahoo.com 3 AUTHOR Masoud Olfatizadeh Molfati@yahoo.com 4 AUTHOR Ahmad Khoshaei Akhoshay@yahoo.com 5 AUTHOR Mahtab Rostami Mahtab.rostami@yahoo.com 6 AUTHOR Parvaneh Abdolmaleki Bdolmaleki@yahoo.com 7 AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE سخنرانی یا آموزش مبتنی بر حل مسأله: مقایسه دو روش آموزشی بر پیشرفت تحصیلی و یادداری دانشجویان پرستاری در درس کودکان مقدمه: مدرسین پرستاری در تلاشند تا با بکارگیری شیوه‌های آموزشی مناسب، یادگیری مؤثر دانشجویان را تسهیل و یادداری آنان را ارتقا بخشند. این پژوهش با هدف مقایسه دو شیوه آموزش حل مسأله و سخنرانی در پیشرفت تحصیلی و یادداری دانشجویان در درس کودکان انجام گرفت. روش‌ها: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که در آن دو شیوه آموزشی حل مسأله و سخنرانی با یکدیگر مقایسه شده‌اند. جامعه پژوهش شامل 56 دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تبریز در دو نیمسال تحصیلی بود که واحد درس کودکان را انتخاب نموده بودند. برای کلیه دانشجویان درس دو واحدی کودکان به شیوه یادگیری مبتنی بر حل مسأله و سخنرانی هر یک در حد یک واحد درسی به صورت متوالی تدریس و سپس پیشرفت تحصیلی و یادداری دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج با استفاده از آمار توصیفی و آزمون t زوج تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: میانگین نمرات گروه‌های سخنرانی و حل مسأله به ترتیب در پیش‌آزمون 1/2±4/5 و 4±2/9 و پس‌آزمون 82/2±10 و 61/2±63/13 و یادداری 4/2±08/15 و 2/2±17 بوده، در هر دو شیوه سخنرانی و آموزشی حل مسأله افزایش یافته بود. میانگین تفاضل نمرات بین پیش‌آزمون و پس‌آزمون در دو شیوه آموزشی اختلاف معنا‌داری وجود نداشت. ولی میانگین تفاضل نمرات پس‌آزمون- یادداری اختلاف معناداری در دو شیوه آموزشی وجود داشت به طوری که در روش سخنرانی این اختلاف بیشتر بود. نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که سخنرانی جایگاه خود را به عنوان یک شیوه آموزشی معتبر و رایج در آموزش عالی حفظ نموده است و یادگیری مبتنی بر حل مسأله می‌تواند همراه با آن در پیشرفت تحصیلی و یادداری دانشجویان مؤثر واقع شود. علاوه بر این شیوه یادگیری مبتنی بر حل مسأله در درس کودکان دانشجویان پرستاری قابلیت اجرایی دارد و اهداف آموزشی را تحقق می‌بخشد. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-992-fa.pdf 2011-01-15 474 482 پرستاری، سخنرانی، یادگیری مبتنی برحل مسأله، پیشرفت تحصیلی Lecturing or Problem-based Learning: Comparing Effects of the Two Teaching Methods in Academic Achievement and Knowledge Retention in Pediatrics Course for Nursing Students Introduction: Using the appropriate teaching methods, nursing educators are trying to improve students` both effective learning and knowledge retention. The survey reveals the impact of lecturing and problem-based learning in academic achievement and knowledge retention in the pediatrics course. Methods: A quasi-experimental design was used to compare the effects of the two teaching methods. 56 nursing students who had taken the pediatric course were selected through census in two semesters in school of nursing and midwifery of Tabriz University of Medical Sciences. Pediatrics was taught in lecturing and problem based learning methods. Then, the academic achievement and knowledge retention were evaluated by tests. Data analysis was carried out in descriptive statistical and paired T test. Results: Findings revealed that the average of the scores in pre and post tests as well as knowledge retention tests were increased in both teaching methods. The mean difference of scores in the two methods was not a significant difference between the pre test and post test. But, in the post test - Knowledge retention test, the lecturing method scored significantly higher than the other one. Conclusion: It can be concluded that the lecturing method keeps its standing point and value in educational system. ProblemBased Learning method can be of great help along with the lecturing to improve students' achievement and knowledge retention.. Also, PBL is feasible enough in teaching pediatric nursing to ensure the achievement of educational objectives. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-992-en.pdf 2011-01-15 474 482 Lecturing nursing problem-based learning academic achievement Mahboobeh Namnabati namnabat@nm.mui.ac.ir 1 AUTHOR Eskandar Fathi Azar valizadehsousan13@gmail.com 2 AUTHOR Susan Valizadeh valizadehsousan13@gmail.com 3 AUTHOR Zahra Tazakori tazakori @gmail.com 4 AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE تعیین نیازهای آموزشی پرسنل پرستاری دانشگاه علوم پزشکی جهرم با تکنیک دلفی،1387 مقدمه: سالهاست از اجرای برنامه آموزش مداوم پرستاران می‌گذرد، اما هنوز انجام تحقیقات مستمر در جهت شناسایی نیازها و اولویت‌های آموزشی ضروری به نظر می‌رسد. لذا این مطالعه به منظور تعیین نیازهای آموزشی پرسنل پرستاری بیمارستان‌های تابعه دانشگاه علوم پزشکی جهرم طراحی و اجرا گردیده است. روش‌ها: این مطالعه یک مطالعه پیمایشی است که به روش نیازسنجی دلفی و در چهار مرحله انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه کلیه مدیران پرستاری بیمارستان‌های تابعه دانشگاه علوم پزشکی جهرم بودند که به روش سرشماری انتخاب شدند. سطح اجماع قابل قبول (51 درصد) منظور گردید. پرسشنامه‌ها در هر سه مرحله به صورت باز پاسخ و بسته پاسخ تهیه گردید و بین افراد تحت مطالعه که 35 نفر از مدیران پرستاری بودند پخش شد و اطلاعات لازم جمع‌آوری گردید. از آماره توصیفی‌نما، میانگین و روش تحلیل محتوا برای آنالیز اطلاعات استفاده شد. نتایج: تمامی پاسخگویان در 26 مورد به عنوان نیازهای آموزشی جهت آموزش مداوم به توافق رسیدند. میزان اجماع در راند اول 38 درصد، در راند دوم 53 درصد و در راند سوم 62 درصد بود. در نهایت 4 اولویت آموزشی برای گروه هدف مدیران، 15 اولویت برای پرستاران طرحی و 17 اولویت برای پرستاران رسمی به عنوان اولویت‌های آموزشی ارائه گردید. برای پرستاران قوانین و مقررات حرفه‌ای، اصول برقراری ارتباط با بیمار و همکار، احیای قلبی ریوی در بالاترین اولویت قرار گرفتند. اصول کنترل عفونت، تفسیر نوار قلب، نحوه بکارگیری تجهیزات بخش، گزارش نویسی، روش تحقیق، حوادث غیر مترقبه جزو نیازهای مشترک آموزشی پرستاران در همه سطوح بود. نتیجه‌گیری: نیازهای آموزشی حاصله از مطالعه دلفی در پرسنل پرستاری دانشگاه علوم پزشکی جهرم بیانگر نیاز به آموزش پرستاران حین خدمت بود که در بعضی موضوعات برای پرستاران طراحی و رسمی مشترک و این نیاز بر حسب تجربه و نقش بالینی پرستاران تا حدی تفاوت داشت، برنامه‌ریزان آموزش پرستاران می‌توانند امکان فراگیری مهارت‌های مورد نیاز را با ارائه آموزش‌های حین خدمت فراهم نمایند. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-919-fa.pdf 2011-01-15 464 473 نیازسنجی، آموزش مداوم پرستاری، تکنیک دلفی Need Assessment of Nursing Personnel of Jahrom University of Medical Sciences Using Delphi Technique in 2008 Introduction: Continuing nursing education programs have been administered for years, yet it is still necessary to continue research to assess nurses' educational needs and priorities. This study was designed and administrated to assess the educational needs of nursing personnel in Jahrom University of Medical Sciences. Methods: This is a survey study using Delphi 4-stage need assessment technique. Sampled population was all 35 matrons in hospitals affiliated with Jahrom University of Medical Sciences. The consensus level was set as 51%. Data was collected by three round questionnaires containing open ended and close ended questions content analysis, mean and mode were used for data analysis. Results: There was consensus among all participants about 26 priorities. Consensus in the first round was 38%, the second round 53% and in the third it was 62% and finally 4 priorities for matrons, 15 for newly graduated nursing personnel, and 17 for tenured nurses were agreed upon as continuing nursing education priorities. Top priority needs for nurses were nursing laws and regulations, principles of communication both with patients and colleagues, and CPR. Also all nurses needed to receive continuing education on principles of infection control, ECG interpretation, ward equipment handling, writing nursing report, research method, and accident & emergency nursing. Conclusion: The need assessment showed in-service nursing education is necessary for nurses, though educational priorities for nurses of different ranks and with different levels of experience and clinical responsibilities are different. Continuing nursing education could provide the necessary in-service training. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-919-en.pdf 2011-01-15 464 473 Need Assessment Continuing Nursing Education Delphi Technique Mohsen Hojat mohsenhojat@yahoo.com 1 AUTHOR
REVIEW_ARTICLE آموزش بین‌حرفه‌ای: بازاندیشی در آموزش نظام سلامت ارتقای کیفیت آموزش و برون‌داد آن در ارائه خدمات سلامت همواره مورد توجه سیاست‌گذاران ارشد و مجریان برنامه‌های آموزشی بوده است. توسعه تعاملات بین‌حرفه‌ای به عنوان یکی از راهبردهای اجتماعی نمودن فراگیران حوزه سلامت در فضای کار گروهی از رویکردهای تاثیر گذار دراین راستاست. به اشتراک گذاشتن دانش و تجربیات فراگیران علوم سلامت فرصت‌هایی را فراهم می‌کند تا تعاملات بین‌حرفه‌ای را به هنگام خدمت بیاموزند. این نوشتار بر آن است تا ضمن تعریف واژه‌های رایج در آموزش بین‌حرفه‌ای، از طریق ارائه نتایج یک مرور نظام‌مند، به ترسیم تصویری از تاریخچه پیدایش و توسعه این رویکرد در کشورهای پیشگام بپردازد. در این رهگذر نقش سازمان بهداشت جهانی، سازمان‌های ملی و بین‌المللی بر بسط نتایج ابداعات آموزشی در این حوزه ارائه می‌گردد. اهرم‌های بیرونی و درونی نظام سلامت که ضرورت سرمایه‌گذاری بر بهبود تعاملات بین‌حرفه‌ای از طریق آموزش را آشکار می‌کند، در ادامه می‌آید. همچنین مزایای مبتنی بر شواهد استفاده از این رویکرد و مبانی نظری زیربنای آن به اجمال مطرح می‌شود. این نوشتار با طبقه‌بندی الگوهای مورد استفاده در اجرای ابداعات آموزشی و شیوه طراحی آنها همراه با تاریخچه‌ای از توجه به آموزش بین‌حرفه‌ای در ایران خاتمه می‌یابد. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1172-fa.pdf 2011-01-15 452 463 آموزش بین‌ حرفه‌ای، تاریخچه، نظام سلامت، فراگیران، الگوها و نظریه‌ها، جمهوری اسلامی ایران Inter-Professional Education: A Reflection on Education of Health Disciplines The quality of education and its output in the health care services has been strongly considered by educational policymakers and managers. The development of inter-professional collaboration has been identified as an influential strategy to socialize learners in various health care professionals. Sharing knowledge and experiences in Inter-Professional Education (IPE) provides health care students with opportunities to learn inter-professional interactions for their future health care services. This paper aims to present the trajectory of IPE through a systematic search. It defines relevant terminology of IPE followed by drawing the history of IPE especially in pioneer countries. The role of World Health Organization, national and international bodies in such development also are presented. Various internal and external levers enforcing investment on the improvement of inter-professional collaboration are scrutinized. Different evidence-based advantages of IPE and its theoretical basis will be addressed.. Also various models of IPE initiatives utilized around the world are summarized. The paper comes to the end with the history of IPE and its development in Islamic Republic of Iran. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1172-en.pdf 2011-01-15 452 463 Interprofessional Education History Health care disciplines Learners Models & Theories Islamic Republic of Iran. Alireza Irajpour irajpour@nm.mui.ac.ir 1 AUTHOR
OTHERS_CITABLE دیدگاه دانشجویان مدیریت خدمات بهداشتی درمانی و بهداشت خانواده دانشگاه علوم پزشکی تبریز درباره کارآموزی در عرصه مقدمه: برای تحقق ویژگی‌های حرفه‌ای و کسب مهارت‌های مورد نیاز، دانشجویان در عرصه‌های کارآموزی آموزش می‌بینند. مطالعه حاضر با هدف شناسایی وضعیت کارآموزی در عرصه از دیدگاه‌ دانشجویان‌ مدیریت خدمات بهداشتی درمانی و بهداشت خانواده دانشکده بهداشت و تغذیه دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام شده است. روش‌ها: این‌ مطالعه‌‌ کیفی‌ تجارب دانشجویان را در خصوص‌ واحد کارآموزی در عرصه‌ رشته مدیریت خدمات بهداشتی درمانی و بهداشت خانواده‌ در تیر ماه 1387 مورد بررسی قرار داده و داده‌ها با استفاده از روش ‌بحث گروهی‌ متمرکز جمع‌آوری گردید. در این مطالعه سه بحث گروهی جداگانه انجام شد که در کل 22 نفر در این بحث‌ها حضور داشتند، تجزیه و تحلیل داده‌ها به روش تحلیل محتوا از نوع قراردادی انجام گرفت. یافته‌ها: یافته‌های مطالعه بیانگر سه درون‌مایه برنامه‌ریزی درسی، آمادگی برای کسب دانش و مهارت، ارزیابی کارآموزی بود. در برنامه‌ریزی درسی دانشجویان به مسائل مرتبط با برنامه‌ریزی، طرح درس و منابع آموزش اشاره داشتند. در آمادگی به مسائلی از قبیل کلاس‌های توجیهی، هماهنگی دانشکده با عرصه، همکاری با کارکنان بهداشتی، آموزش در عرصه، انجام کار عملی و حضور مربی تأکید می‌نمودند. در ارزیابی کارآموزی نیز به مسائل آزمون پایان دوره، گزارش کار، حضور و غیاب و رضایت مسؤولین و کارکنان از دانشجویان اشاره داشتند. نتیجه‌گیری: دانشجویان برای یادگیری مهارت‌های مورد نیاز خود در کارآموزی در عرصه با مشکلاتی مواجه هستند و خواستار ارتقای فرآیند آموزشی این کارآموزی‌ها و بهره‌وری افزون‌تر از آن هستند. پیشنهاد می‌گردد با ارائه برنامه درسی مدون و عملی، هماهنگی با محیط کارآموزی، اجرای شیوه‌های تدریس و ارزیابی مناسب موجب ارتقای کیفیت آن گردند. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-887-fa.pdf 2011-01-15 439 451 کارآموزی در عرصه، مدیریت خدمات بهداشتی درمانی، بهداشت خانواده، مطالعه کیفی Clerkship from the Perspective of Students of Health Services Management and Family Health in Tabriz University of Medical Sciences Introduction: Health services management and family health students require professional knowledge and skills to meet clients’ and health systems needs and expectations. In this area, clerkship has a fundamental role to achieve specific skills and competencies. This study aimed at exploring the root problems in clerkship from the viewpoint of students in order to suggest applicable recommendations to promote the quality of education and design an appropriate clerkship program. Methods: This is a qualitative research conducted to detect clerkship problems in health services management and family health programs in July2008. Focus Group Discussion (FGD) as a qualitative data collection method was used to determine clerkship problems from the perspective of health services management and family health students. Three FGDs were carried out with 22 students. Results: The results showed that themes of coordination, teaching and supervision in the fields, tutor attendance in the fields and final exam were as the most important problem roots. Themes of planning, lesson plan, educational resources, field report and orientation workshops were found as relatively important problems. Finally, themes of hands-on practice, checking students’ presence, field workers cooperation and their satisfaction were the least important problems. Conclusion: The findings revealed that most of the concerns expressed by the students rooted from themes of coordination with school and clerkship fields, teaching and supervision in the fields, attendance of tutor in the fields , final exam, planning, lesson plan, educational resources, field report and orientation workshops. Therefore, solving these problems will improve quality of clerkship education and consequently students’ knowledge and competencies. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-887-en.pdf 2011-01-15 439 451 Clerkship education in the filed health services management students family health students. Jafar sadegh Tabrizi1 tabrizijs@tbzmed.ac.ir 1 AUTHOR ladan Mardani manager1366@yahoo.com 2 AUTHOR hadi Kalantari hadi.bm20@gmail.com 3 AUTHOR zahra Hamzehei z.hamzei86@yahoo.com 4 AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE تأثیر مرکز آموزش مهارت‌های بالینی بر ارتقای یادگیری مهارت‌ها در کارورزان پزشکی مقدمه: آموزش کارهای عملی پزشکی طی دو دهه اخیر در دانشکده‌های پزشکی دستخوش تحولات چشمگیری شده است و به سمت گسترش و تقویت آموزش‌ها در مراکز آموزش مهارت‌های بالینی رفته است و لازم است، تأثیر این مراکز در میزان یادگیری مهارت‌‌های بالینی توسط دانشجویان مورد بررسی قرار گیرد. هدف از این مطالعه، مقایسه یادگیری مهارت‌های بالینی دو گروه از کارورزان پزشکی با آموزش سنتی (شیوه جاری) و آموزش با استفاده از مرکز آموزش مهارت‌های بالینی بود. روش‌ها: این مطالعه یک مطالعه مداخله‌ای نیمه‌تجربی است که در سال‌های تحصیلی 1386 و 1387 بر روی دو گروه از کارورزان رشته پزشکی که برای گذراندن دوره آموزشی خود به بیمارستان کودکان بهرامی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران معرفی شده بودند آموزش تعداد 25 نفر از دانشجویان به روش سنتی و تعداد 19 نفر دانشجویان با استفاده از مرکز آموزش مهارت‌های کودکان انجام شد. روش نمونه‌گیری در این مطالعه، نمونه‌گیری ساده غیرتصادفی بوده است. در این مطالعه، کارورزان آموزش داده شده، با روش آزمون ساختارمند عینی بالینی (Objective Structured Clinical Examination) مورد ارزیابی قرارگرفته و نتایج در نرم‌افزار آماری SPSS و به کمک تست‌های آماری Kolmogrov-Smirnov, Paired T-test و Independent T-test مورد آزمون و مقایسه قرار گرفته‌اند. نتایج: نمرات مهارت‌های بالینی کاروزان پزشکی گروه تجربی و شاهد، قبل از شروع و پس از اتمام دوره تفاوت آماری معناداری داشتند، میانگین و انحراف معیار نمره مهارت بالینی دانشجویان گروه تجربی پس از آموزش 84/14±69/120 و گروه شاهد 20/11±87/102 و میانگین تفاضل نمرات قبل و بعد از آموزش در گروه‌های تجربی و شاهد به ترتیب 32/12±60/29 و 97/7±45/16 و اختلاف معنا‌دار بود (001/0P<). نتیجه‌گیری: آموزش مهارت‌های بالینی در مرکز آموزش مهارت‌های بالینی بیمارستان کودکان بهرامی در ارتقای عملکرد مهارت‌های کودکان در کارورزان تحت بررسی بیشتر از آموزش با شیوه سنتی مؤثر بوده است. پیشنهاد می‌شود، آموزش مهارت‌ها در مرکز مهارت‌ها در خلال آموزش‌های سنتی کودکان گنجانده شود. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-928-fa.pdf 2011-01-15 430 438 آموزش، مهارت‌های عملی، مهارت‌های روان حرکتی، آزمون عینی ساختارمند ایستگاهی، دانشجوی پزشکی، مرکز آموزش مهارت‌های بالینی، کودکان. The Effects of Clinical Skills Learning Centers on Learning Promotion among Pediatrics Interns Introduction: During the recent two decades, practical medical skills’ training has experienced dramatic changes, which has led to establishment of CSLCs (Clinical Skills Learning Centers). Thus, it is necessary to evaluate the effects of these centers on students' learning of the relevant procedures. The main objective in this study was comparing the output of skills training processes in two groups of medical interns trained in conventional settings (training only on bedside) and conventional settings plus the use of CSLCs. Methods: This is a quasi experimental study conducted on two groups of medical interns introduced to Bahrami Hospital (affiliated with Tehran University of Medical Sciences) for their pediatric course. Twenty five students were taught by the conventional method (control), and 19 students received training in Pediatrics CSLC (experiment). The sampling method was simple & non-randomized. The study used OSCE (Objective Structured Clinical Examination) for assessments of student’ learning, and SPSS15 software, Kolmogrov-Smirnov, paired and independent T – tests for analytical purposes. Results: There was a significant difference between the mean scores of the two groups of interns before and after training (P<0.001).Mean and SD of the scores in the experiment group after training were 120.69±14.84, while for the control group they were 102.87±11.20. Mean and SD of score changes (difference between before and after pediatrics ward rotation) for experiment and control groups were 29.6±12.32, and 16.45±7.97, respectively, which were significantly different(p<.001) Conclusion: Clinical skills training in Bahrami's CSLC was effective in promoting medical interns' pediatric practices. We suggest that training in CSLCs be included in traditional pediatric training courses. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-928-en.pdf 2011-01-15 430 438 CSLC OSCE skill lab psychomotor skills training Seyed Mansour Razavy razavy@tums.ac.ir 1 AUTHOR Payman Salamati psalamati@tums.ac.ir 2 AUTHOR Elham Shahgholi eshahgholi@sina.tums.ac.ir 3 AUTHOR Malektaj Honarmand honarman@yahoo.com 4 AUTHOR Fariba naderi Nadir.fariba@yahoo.com 5 AUTHOR Ali Akbar Rahbarimanesh Rahbarima@tums.ac.ir 6 AUTHOR Mehdi Alehossein mehdi alehoosein@yahoo.com 7 AUTHOR Paymaneh Alizadeh Taheri p.alizadet@yahoo.com 8 AUTHOR Seyed Mohammad Mireskandari mireskandari@sina.tums.ac.ir 9 AUTHOR Nahid Khosroshahi Nahidkhosroshahi@yahoo.com 10 AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE ارزیابی کیفیت برنامه آموزشی دوره پزشکی عمومی در دانشگاه بقیه الله(عج) بر اساس استانداردهای ملی و جهانی (WFME) مقدمه: در این مطالعه ارزیابی کیفیت حوزه برنامه‌ آموزشی دوره پزشکی عمومی در دانشگاه علوم‌پزشکی بقیه‌الله (عج) براساس استانداردهای ملی و جهانی مد نظر بود. روش‌ها: این مطالعه به صورت پیمایشی با پرسشنامه‌ای روا و پایا که بر اساس استانداردهای ملی ایران و استانداردهای WFME (World Federation for Medical Education) در حوزه برنامه آموزشی دوره پزشکی عمومی تنظیم شده بود، انجام گرفت. جمع‌آوری داده‌ها از دو جامعه اساتید و دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه بقیه‌الله(عج) با روش نمونه‌گیری تصادفی طبقاتی در دو طبقه علوم پایه و بالینی انجام شد. داده‌ها با نرم‌افزار Prism و آزمون‌های آماری در محدوده اطمینان 95 درصد تحلیل شد. نتایج: کیفیت حوزه برنامه آموزشی دوره آموزش پزشکی عمومی دانشگاه بقیه‌الله (عج) براساس استاندارد ملی از نظر اساتید در سطح مطلوب (71 درصد) و از نظر دانشجویان در سطح ضعیف (38 درصد) و براساس استانداردهای WFME از نظر اساتید در سطح «بین پایه و کیفیت» (بیش از 75 درصد امتیاز سطح پایه) و از نظر دانشجویان در سطح «کمتر از پایه» (کمتر از 75 درصد امتیاز سطح پایه) ارزیابی شد. با وجود تفاوت کمی معنادار در سطح امتیازدهی(001/0P<)، دیدگاه اساتید و دانشجویان در شناسایی شاخص‌های ضعیف نظیر «استفاده از راهبردهای نوین آموزشی»، «ارتباط برنامه آموزشی با نظام سلامت» و «ساختار، محتوا و طول دوره» و شاخص‌های قوی نظیر «الگوهای برنامه درسی»‌، «علوم پایه زیست پزشکی»‌، «تدوین و اعلام برنامه آموزشی» مشابه بود. نتیجه‌گیری: تفاوت کمی دیدگاه اساتید و دانشجویان ناشی از تفاوت در اطلاعات و تفاوت مشارکت آنان در فرآیند تدوین برنامه آموزشی دانشگاه است. اما تشابه کیفی نظر آنان نشان دهنده نقاط ضعف و قوت ساختاری برنامه آموزشی است. شاخص‌های سنتی و ایستا نقطه قوت و شاخص‌های پویا و نیازمند خلاقیت نقطه‌ ضعف آموزش پزشکی عمومی دانشگاه بقیه‌الله (عج) است. پیشنهاد می‌شود برنامه آموزشی این دانشگاه با توجه به سطح کیفیت الگوی WFME تدوین گردد. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-918-fa.pdf 2011-01-15 417 429 کیفیت، آموزش پزشکی عمومی، استانداردهای WFME، استانداردهای ملی، برنامه آموزشی، نگرش، اساتید، دانشجویان. Assessing the Quality of General Medicine Curriculum in Baqiyatallah University Based on Iranian National and WFME Global Standards Introduction: This study embarked on the evaluation of the quality of curriculum of general medicine in Baqiyatallah University based on Iranian national and WFME global standards. Method: A survey study was designed using a valid and reliable questionnaire based on Basic Standards for undergraduate general medicine curriculum in Iran as well as WFME standards. Data were collected from faculty members in school of medicine and students in basic and clinical courses by stratified random sampling. Data were analyzed by Prism5 software (α< 0.05). Results: Based on Iranian national standards, faculty members rated educational program of Baqiyatallah undergraduate general medicine as suitable (71% of standards were fulfilled), while students rated it as weak (38% of standards were fulfilled. Based on WFME standards, this program stood between basic and quality level (>75% of basic level score) in faculty members’ viewpoint and under basic level (<75% of basic level score) in students' viewpoint. Although there was a significant difference between faculty members’ and students' scores (p<0.001), their idea were the same about detection of weak indicators such as "using new educational strategies", "relevance with medical practice and health care system" and "curriculum structure, contents and duration" and also strength indicators such as "curriculum models", "basic biomedical sciences" and "educational program compilation and announcement". Conclusion: The quantitative difference between lecturers and students scores is related to their difference in participation and information about educational program. The similarity of attitudes about indicators demonstrates the real and structural weaknesses and strengths of the educational program for undergraduate medical education in Baqiyatallah University. The static and traditional criteria are the strong points and the dynamic creativity driven criteria are the weak points of the educational program in this university. So attention to quality level of WFME accreditation system is recommended. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-918-en.pdf 2011-01-15 417 429 Quality undergraduate medical education WFME standards Iranian national standards Baqiyatallah University of Medical Sciences attitude lecturers students. Mojtaba Khajehazad mkhajehazad@yahoo.com 1 AUTHOR Mohammad Yamani douzi sorkhabi m-yamani@sbu.ac.ir 2 AUTHOR Ali Zarei mahmood abadi alizare80@yahoo.com)؛ 3 AUTHOR Javad Naghizadeh naghizadeh@yahoo.com 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE نگرش دانشجویان مقطع کارشناسی در مورد امتحان جامع مامایی در دانشکده پرستاری مامایی مشهد مقدمه: امتحان جامع مهم‌ترین آزمون دانشجویان مامایی بوده و می‌تواند توانایی‌های حرفه‌ای آنان را ارزیابی نماید از آنجایی که این امتحان از دغدغه‌های عمده دانشجویان در طی دوران تحصیلی‌شان می‌باشد، مطالعه‌ای به منظور تعیین نگرش دانشجویان مقطع کارشناسی در مورد امتحان جامع مامایی در دانشکده پرستاری مامایی مشهد در سال 1387 انجام شد. روش‌ها: در این پژوهش توصیفی33 نفر از دانشجویان کارشناسی مامایی که در شهریور ماه 87 امتحان پایان دوره خود را گذرانده بودند، به روش نمونه‌گیری در یک مقطع زمانی مورد بررسی قرار گرفتند. جمع‌آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق‌ساخته صورت گرفت داده‌های به دست آمده با کمک نرم افزار‌آماری SPSS و آمار توصیفی، همبستگی پیرسون، آزمون t و ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نگرش دانشجویان در مورد امتحان جامع با میانگین و انحراف معیار 12/10±15/80 در سطح مطلوب برآورد گردید، که در این رابطه نقش میزان رعایت اصول اخلاقی و حرفه‌ای با میانگین 68/18±66/84 در بالاترین سطح و میزان برخورداری از زمان مناسب جهت اداره مراجع 69/21±02/71 در پایین‌ترین سطح بود. میانگین و انحراف معیار نمره نگرش دانشجویان به امتحان جامع در محیط زایشگاه 51/10±20/82، در درمانگاه زنان 78/11±38/81، درمانگاه مراقبت‌های قبل از تولد 91/13±82/80 و در بهداشت مادر و کودک 92/16±54/75 از کل نمره 100 بود. همچنین بین آگاهی دانشجویان از مفاد و فرم‌های ارزشیابی مربوط به امتحان جامع با نگرش آنها نسبت به امتحان در اکثر موضوعات ارتباط معنادار آماری وجود داشت. نتیجه‌گیری: نگرش دانشجویان مامایی نسبت به امتحان جامع در سطح مطلوب بود. لازم است علاوه بر تداوم و ارتقاء برنامه‌های موجود، در جهت بهبود شرایط امتحان و آماده‌سازی دانشجویان جهت امتحان جامع از طریق آشنایی آنها با فرآیند ارزشیابی، اقدامات لازم انجام گیرد. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1499-fa.pdf 2011-01-15 410 416 امتحان جامع، نگرش، دانشجویان مامایی، کارشناسی Attitude of Undergraduate Midwifery Students about Final Comprehensive Exam in Mashhad Nursing and Midwifery School Introduction: Final comprehensive exam is the most important examination for midwifery students to evaluate their professional ability. Since this is the main concern of the students in their educational period, this study was designed to investigate the attitude of undergraduate midwifery students about this exam in Mashhad Nursing and Midwifery school in 2008. Methods: In this descriptive study, 33 midwifery students who had passed their final exam in 2007 were selected by cross sectional sampling method. The data were collected by researcher made questionnaire, and were analyzed by descriptive statistics and Pearson correlation-test and ANOVA by SPSS software. Results: Based on the results, students’ attitude about final-exam was desirable (80.15%±12.10%). Obedience of ethical and professional principles was in the highest level (84.66%±18.68%) but adequate time for patients’ management was in the lowest level (71.02%±10.51). Students scored final exam in maternity unit, in gynecology clinic, prenatal care clinic and maternal care so that mean and standard deviations were 15.80±51.10, 81.38±11.78, 80.82±13.91, 74.54±16.92 out of 100 respectively. There was a significant relationship between students’ information about evaluation forms of final-exam and their attitude to that (p=0.001). Conclusion: Midwifery students’ attitude to final exam was in appropriate level. It is essential to promote exam condition and students preparation through making them more familiar with evaluation forms in addition to continuation of the present programs. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1499-en.pdf 2011-01-15 410 416 Attitude midwifery students bachelors’ degree. Farideh Farokhi farokhiff1@mums.ac.ir 1 AUTHOR nahid Golmakani golmakanin@mums.ac.ir 2 AUTHOR mahin Tafazoli tafazolim@mums.ac.ir 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE اثربخشی سیستم آموزش الکترونیکی ترکیبی در آموزش دانشجویان پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران مقدمه: سیستم آموزش الکترونیکی ترکیبی با استفاده از فناوری‌های پیشرفته و متنوع سعی در بهبود کیفیت یادگیری دارد. این پژوهش با هدف بکارگیری و بررسی اثربخشی سیستم آموزش الکتریکی ترکیبی (با فرایند تجزیه و تحلیل، طراحی، اجرا، ارزشیابی) در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردیده است. روش: در یک مطالعه اقدام‌پژوهی با رویکرد مشارکتی، در سال 88-1387، ابتدا دیدگاه تمامی اعضاء هیأت‌علمی و دانشجویان پرستاری و مامایی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی تهران در ارتباط با سیستم آموزش الکترونیکی ترکیبی توسط پرسشنامه محقق‌ساخته مورد بررسی قرار گرفت و سپس سامانه آموزش الکترونیکی طراحی گردید. مدرسان داوطلب (17 نفر) پس از شرکت کارگاه‌های آموزشی دروس خود را به شیوه الکترونیکی ترکیبی آماده و اجرا نمودند. در مجموع 22 درس به این شیوه اجرا شد و در پایان ترم میزان اثربخشی آن (از سه جنبه رضایت، یادگیری و مشارکت) با استفاده از پرسشنامه محقق‌ساخته و چک‌لیست مشاهده ارزیابی گردید. داده‌ها با استفاده از آزمون‌های توصیفی (فراوانی و درصد) و آزمون‌های تحلیلی (آزمون مجذور کای و ویلکاکسون) مورد بررسی قرار گرفتند. یافته‌ها: از مجموع 181 دانشجویی که به پرسشنامه پاسخ دادند (پاسخ‌دهی 2/82 درصد)، 4/67 درصد از اجرای برنامه رضایت کامل داشتند. همچنین 2/88 درصد مدرسان از به کارگیری این شیوه در تدریس رضایت کامل داشتند. دانشجویان و مدرسان استفاده از این روش را به روش رایج تدریس ترجیح می‌دادند (000/0P=). در میانگین نمرات دانشجویان و میزان مشارکت آنان نسبت به ترم قبل (روش حضوری) تفاوت آماری معناداری مشاهده شد (001/0P=). ‌نتیجه‌گیری: آموزش الکترونیکی ترکیبی به عنوان یک ساز و کار جدید که روش‌های یادگیری و تدریس متنوعی را با هم ادغام می‌نماید؛ موجب رضایت‌مندی بیشتری در دانشجویان و استادان شده است و می‌تواند با امکان انعطاف‌پذیری در یادگیری و با قابلیت بهره‌گیری از مزایای هر دو روش آموزش حضوری و الکترونیکی، یادگیری را افزایش دهد. از این رو پیشنهاد می‌گردد به عنوان یک روش ارائه آموزش مؤثر، در دانشگاه‌های علوم پزشکی کشور مورد توجه قرار گیرد. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1500-fa.pdf 2011-01-15 398 409 آموزش الکترونیکی، آموزش الکترونیکی ترکیبی، اثربخشی، ارزشیابی The Evaluation of a Blended E-learning Program for Nursing and Midwifery Students in Tehran University of Medical Sciences Introduction: Blended-E-Learning system uses various methods and technologies to improve learning quality. We developed some courses based on Instructional System Design Processes (analysis, design, implementation, and evaluation) for blended-e-learning, then we evaluated the effectiveness of this system in Tehran University of medical Science. Methods: In this partnership-based action research study, carried out in 2008-2009, firstly viewpoints of faculty members and also nursing and midwifery students of Tehran University of Medical Science on the blended e-learning were assessed via a valid and reliable questionnaire. Then a platform of blended e-learning was designed and voluntary faculty members participated in a workshop held to develop an e-learning course. Finally a blended learning program covering 22 courses (45 credits) for BS,MS and PhD students of nursing and midwifery was designed . At the end of the semester, we used questionnaires and check-lists to assess students' & faculty members' feedback on the learning outcome of this program. The collected data were analyzed using frequency, Chi square and Wilcoxon tests in SPSS software version 16. Results: 181 students filled out and returned questionnaires (response rate=82.2%). 67.4% students were highly satisfied with this system. Similarly 88.2% of faculty members were completely satisfied with teaching in blended e-learning system. Both students and faculty members preferred the blended e-learning system to the conventional method (P=0.000). Mean scores of students' grades and participation were significantly higher in blended learning method than students’ in the previous semester with face-to-face method (P<0.001). Conclusion: Because the blended e-learning uses benefits of both e-learning & face to face learning and provides more flexibility and satisfaction for learner and teacher, it can be considered as an effective alternative method for education in universities of medical sciences in Iran. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1500-en.pdf 2011-01-15 398 409 Blended e-learning e-learning effectiveness evaluation mitra Zolfaghari zolfaghm@tums.ac.ir 1 AUTHOR reza Negarandeh negarandeh@gmail.com 2 AUTHOR Fazlolah Ahmadi fazlollah a@yahoo.com 3 AUTHOR
OTHERS_CITABLE سیر تحولات اخیر برنامه درسی پزشکی عمومی در جهان و جایگاه برنامه درسی ایران مقدمه: دوره آموزش پزشکی عمومی تاریخچه طولانی دارد که به قبل از میلاد بر می‌گردد، ولی آموزش آکادمیک پزشک عمومی از قرن هیجدهم آغاز گردید. این مقاله قصد دارد سیر تحولات آموزش پزشکی را با تاکید بر تربیت پزشک عمومی از سال 1765 تا زمان حال دنبال کرده عوامل تاثیرگذار بر تحولات برنامه درسی آن را شناسایی کند و در پایان برنامه درسی پزشکی عمومی ایران را مورد تحلیل قرار دهد. روش: این مطالعه مروری با استفاده از مرور متون در زمینه تاریخ برنامه درسی پزشکی عمومی در جهان و ایران انجام گرفت. نتایج: بر اساس این مطالعه تاریخ برنامه درسی پزشکی عمومی در پنج دوره قابل مطالعه است: 1870-1765 مدل کارآموزی (Apprenticeship)، 1950–1871 مدل مبتنی بر دیسیپلین‌ها، 1970-1951 مدل مبتنی بر ارگان سیستم‌های بدن، 19990-1971 مدل یادگیری مبتنی بر حل مسأله و از1991 تا کنون، مدل مبتنی بر شایستگی‌ها. در ایران نیز آموزش پزشکی نوین به تاسیس دارالفنون در سال 1228 باز می‌گردد که پس از گذشت بیش از یک و نیم قرن هنوز در قالب سنتی (مبتنی بر دیسیپلین) ارائه می‌گردد. نتیجه‌گیری: اگرچه چالش‌های فراروی آموزش پزشکی کشور با چالش‌های جهانی مشترک است، رویکرد غالب برنامه درسی پزشکی عمومی در ایران رویکرد دیسیپلینی بوده و برای برخورد با چالش‌های فوق رویکرد مناسبی به نظر نمی‌رسد. به همین منظور دیدگاه تاریخی به برنامه درسی پزشکی عمومی برای گذر از زمان و رسیدن به برنامه درسی مطلوب می‌تواند راه‌کار مناسبی باشد. شاید بتوان با ایده گرفتن از راه‌حل‌های موجود در متون علمی، و بومی‌سازی آن، چالش‌های فراروی آموزش پزشکی کشور را مرتفع کرد. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1517-fa.pdf 2011-01-15 383 397 تاریخ، آموزش پزشکی، برنامه درسی Trend of Recent Changes in Medical Education Curriculum in the World: The Location of Iranian Medical Education Curriculum Introduction: Academic General Practitioner training program has begun in 18th century, although it has a long history initiated before Christ. This study is aimed at investigating the historical trend of GP training program from 1765 to 2011 and exploring influential factors inducing changes in the medical education curriculum. Finally, it is to analyze medical education curriculum in Iran with respect to global trend of medical education changes. Methods: This is a narrative review in the field of General Practitioner training program history in the World and Iran. Results: History of academic GP training program in the world can be studied in five phases: 1765-1870 with the dominance of apprenticeship model followed by the emergence of newer models: 1871-1950 discipline based model, 1951-1970 system oriented model, 1971-1990 problem based learning model and 1991 to present competency based model. In Iran, academic medical education refers to establishment of Dar-Al-Fonoon school in 1849. Since that time on, medical education in Iran has been discipline based for more than 150 years. Recently reforms have been planned and implemented in several Iranian medical schools to adopt the curriculum for more innovative models. Discussion: In conclusion, although the challenges in medical education in Iran are the same as the other parts of the world, the dominant model of medical education curriculum is yet discipline-based model which is non-efficient with respect to the mentioned challenges. A historical perspective approach on the medical education curriculum seems to yield possible solutions obtained from scientific findings and texts and their local application. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1517-en.pdf 2011-01-15 383 397 History medical education curriculum planning vahid Ashoorion ashourioun@med.mui.ac.ir 1 AUTHOR Mostafa Sharif m.sharif@edu.ui.ac.ir 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE دیدگاه کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تهران در مورد قابلیت کاربری دوره‌های آموزش ضمن خدمت الکترونیکی مقدمه: یکی از موضوعاتی که لازم است در طراحی یادگیری الکترونیکیِ اثربخش مورد توجه قرار گیرد، قابلیت کاربری آنها است. هدف این مطالعه بررسی قابلیت کاربری دوره‌های آموزش ضمن خدمت الکترونیکی از دیدگاه کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. روش‌ها: این مطالعه توصیفی - مقطعی در سال 1387 روی کارکنان بهداشتی- درمانی، اداری- مالی و آموزشی- فرهنگی که در دوره‌های آموزش ضمن خدمت الکترونیکی شرکت کرده بودند، انجام شد. روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای بود و 624 نفر از افراد واجد شرایط، پرسشنامه 21 سؤالی قابلیت کاربری شامل مقوله‌های کارآیی، قابلیت یادگیری و رضایت را بر اساس مقیاس لیکرت تکمیل نمودند. روایی محتوای پرسشنامه طی انجام مطالعه مقدماتی بررسی شد و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تعیین گردید. برای تجزیه و تحلیل داده‌ها از نرم‌افزار SPSS ویرایش 16 و آزمون‌های آماری T-test و ANOVA با Bonferroni Post Hoc متناسب با نوع متغیر استفاده شد. نتایج: میانگین و انحراف معیار نمره دیدگاه کارکنان در قابلیت یادگیری دوره‌ها 5/0±4/3، رضایت آنها از دوره‌‍‌‌ها 7/0±7/3 و کارایی دوره‌ها 5/0±2/3 بود. متغیرهای رشته شغلی، محل دسترسی به رایانه، توانمندی استفاده از رایانه، دسترسی به اینترنت و انگیزه شرکت در دوره آموزش الکترونیکی با مقوله‌های قابلیت کاربری، ارتباط معنادار آماری داشت. نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد که قابلیت کاربری دوره‌های آموزش الکترونیکی از دیدگاه کارکنان دانشگاه قابل قبول به نظر می‌رسد. دانش رایانه‌ای کارکنان و دسترسی آنها به امکانات سخت‌افزاری و نرم‌افزاری در افزایش قابلیت کاربری دوره‌های آموزشی مؤثر است. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1526-fa.pdf 2011-01-15 374 382 قابلیت کاربری، آموزش ضمن خدمت، کارکنان، یادگیری الکترونیکی، دیدگاه Employees’ opinion in Tehran University of Medical Sciences (TUMS) on usability of in-service electronic training courses Introduction: Usability is one of the issues that must be considered in designing effective e-learning courses. The aim of this study was evaluating employees’ opinion in Tehran University of Medical Sciences (TUMS) about usability of in-service electronic training courses. Methods: This descriptive cross sectional study was conducted on employees in Tehran University of Medical Sciences, working in the fields of health care, finance and logistics, cultural and educational affairs. They had participated in electronic in-service training courses. Random stratified sampling was used to select 651 eligible employees to complete a 21 item questionnaire on usability, learning ability, and satisfaction based on Likert scale. Content validity and reliability of the questionnaire were confirmed in a pilot study and by Cronbach’s alpha coefficient, respectively. Data were analyzed by statistical tests such as Student’s T test and One Way ANOVA with Bonferroni Post Hoc test based on the type of variable in SPSS 16. Results: The mean score and SD of the employees’ viewpoints regarding learning ability was 3.4 ± 0.5, satisfaction 3.7 ± 0.7, and usability 3.2 ± 0.5. Based on the results, variables of job field, location of computer access, ability to use computer, internet access, and motivation to participate in e-courses showed a significant correlation with usability. Conclusion: The findings showed that the usability of e-courses from the viewpoint of the university employees seems acceptable. Employees’ computer knowledge and their accessibility to software and hardware were influential to usability of educational courses. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1526-en.pdf 2011-01-15 374 382 Usability in-service training employees E-learning viewpoint. Sayedeh Shohreh َAlavi alavi@tums.ac.ir 1 AUTHOR Mohammad Reza Sarmadi sarmadi@pnu.ac.ir 2 AUTHOR
OTHERS_CITABLE بررسی دانش و نگرش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد نسبت به آموزش الکترونیکی مقدمه: آموزش الکترونیکی به عنوان پیشرفته‌ترین روش آموزشی در دنیای امروز مطرح است. با توجه به آغاز استفاده از این روش‌های مدرن آموزشی در دانشگاه‌های جهان و ایران، نیازبه اطلاع از دانش و نگرش دانشجویان به عنوان مهم‌ترین عناصر سیستم آموزشی، ضروری می‌نماید. لذا این مطالعه به منظور بررسی دانش و نگرش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد نسبت به آموزش الکترونیکی طراحی گردید. روش‌ها: پژوهش توصیفی مقطعی حاضر برروی 380 نفر از دانشجویان ترم 2 و بالاتر دانشگاه علوم پزشکی مشهد درسال 1388 که با روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب شدند، انجام گرفت. دانش و اطلاعات فن‌آوری دانشجویان با استفاده از پرسشنامه پژوهشگر ساخته معتبر و پایا سنجیده شد. از مقیاس نگرش آموزش الکترونیکی میشرا (Mishra) برای سنجش نگرش استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون‌های من‌ ویتنی، کراسکال والیس، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی اسپیرمن و پیرسون) و توسط نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج: میانگین نمره نگرش 17/7±21/37 و میانگین نمره دانش 94/3±63/10 بود. بین نگرش با جنس، مقطع و رشته تحصیلی دانشجویان ارتباط آماری معنا‌داری وجودداشت. همچنین ارتباط معناداری بین دانش و مقطع تحصیلی و مدت استفاده از کامپیوتر و اینترنت وجود داشت. نتیجه‌گیری: با توجه به سطح دانش پایین و نگرش نسبتا مثبت دانشجویان نسبت به آموزش الکترونیکی، طراحی برنامه‌های آموزشی نظیر کارگاه‌ها به منظور ارتقا آگاهی و توانایی استفاده از آموزش الکترونیکی، به عنوان یک ابزار آموزشی اثربخش، پیشنهاد می‌گردد. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1475-fa.pdf 2011-01-15 364 373 دانش، نگرش، آموزش ا لکترونیکی، دانشجویان، علوم پزشکی Measuring students\' knowledge and attitude towards E- learning in Mashhad University of Medical Sciences (MUMS) Introduction: Nowadays, E-learning is one of the most advanced educational techniques. Considering the commencement of adopting such modern teaching techniques across the world as well as in the Iranian universities, one needs to apprehend the knowledge and attitude of students as one of the most important components in the education system. Thus, this study was designed to investigate the knowledge and attitude of students towards E- learning at MUMS. Methods: This descriptive cross-sectional study was conducted on 380 students who were studying in semester two or higher in 2009 in MUMS and were selected by stratified random sampling. Students' knowledge and technology information was measured using self-structured questionnaires whose validity and reliability had been confirmed. Mishra’s E-Learning Attitude Scale was used to measure attitude. Data were analyzed using Mann-Whitney, Kruskal-Wallis, One-way ANOVA, Student t-test and Spearman and Pearson correlation in SPSS software. Results: The mean score of attitude was 37.21±7.177 (minimum score: 11, maximum: 55) and the mean score of knowledge was 10.63±3.940 (minimum score: 0, maximum score: 20).There was a significant relationship between attitude and students' sex, study program and course of study. A significant relationship also was found between knowledge, the study program and duration of using computer and internet. Conclusion: Considering the poor knowledge and relatively positive attitude of students toward e-learning, it is recommended to implement training programs such as workshops to develop students’ awareness and ability to utilize e-learning as an effective learning tool. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1475-en.pdf 2011-01-15 364 373 Knowledge attitude e-learning students medical education. Rabab Latifnejad Roudsari LatifnejadR@mums.ac.ir 1 AUTHOR Hamideh jafari Jafarih871@mums.ac.ir 2 AUTHOR Bibi Leila Hosseini hoseinil871@mums.ac.ir 3 AUTHOR akram Esfalani Esfalania871@mums.ac.ir 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE راهنمای آموزشی - درمانی برای ارزیابی میزان رعایت استانداردهای پایه مراقبت‌های بیهوشی در جراحی راهنمای آموزشی - درمانی برای ارزیابی میزان رعایت استانداردهای پایه مراقبت‌های بیهوشی در جراحی محمدرضا صفوی، حسین محجوبی پور، علی محمد زاده، عظیم هنرمند٭ چکیده مقدمه: رعایت استاندارد‌های بیهوشی از ضروریات بوده و لازم است قبل، حین و در خاتمه روند بیهوش کردن بیماران وضعیت موجود طبق چک‌لیست استانداردی ارزیابی شود و در صورت وجود مشکل، راه حل منطقی ارائه گردد. هدف این مطالعه طراحی چک‌لیست ارزیابی میزان رعایت استانداردهای بیهوشی و بررسی وضع موجود مراعات استانداردها توسط متخصصین و رزیدنت‌های بیهوشی در بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی گیلان می‌باشد. روش‌ها: ابتدا مراحل مختلف فرآیند بیهوش کردن بیمار از هنگام ورود به اتاق عمل تا زمان خروج وی مشخص گردید. در هر مرحله استانداردها بر اساس کتاب‌های معتبر و نظریه‌های اصلاحی اخذ شده از اساتید بیهوشی و با توجه به شرایط موجود بیمارستان‌های دانشگاه مربوطه تدوین و چک‌لیست آن استخراج گردید. فعالیت متخصصین و رزیدنت‌های بیهوشی (20 نفر) بر اساس چک‌لیست فوق به صورت غیر محسوس در طی 6 ماه مشاهده و ارزیابی شد. داده‌ها با محاسبه توزیع فراوانی تحلیل گردید. نتایج: بیشترین موارد عدم رعایت استاندارد به ترتیب نزولی مربوط بودند به: آماده‌سازی اتاق عمل (5/52 درصد)، قبل از انتوباسیون (2/42 درصد)، قبل از اکستوباسیون (40 درصد)، حین بیهوشی (5/34 درصد)، ترخیص از ریکاوری (3/33 درصد)، بعد از انتوباسیون (7/27 درصد)، قبل از ریکاوری (2/27 درصد)، حین ریکاوری (1/17 درصد)، هنگام انتوباسیون (8/13 درصد)، هنگام ورود بیمار به ریکاوری (3/11 درصد)، تحویل بیمار به ریکاوری(10 درصد)، موقع اکستوباسیون (9 درصد)، بعد از اکستوباسیون (0 درصد). نتیجه‌گیری: ضرورت داشتن چک‌‌لیست و بکارگیری آن در زمان بیهوش کردن بیماران در اتاق عمل برای حفاظت بیمار از خطرات با این مطالعه مشخص و نقاط ضعف عملکرد کنونی مشخص گردید. بر اساس نتایج مطالعه حاضر می‌توان مداخلات آموزشی و مدیریتی برای بهبود مراعات استانداردها را طراحی نمود. کلید واژه‌ها: بیهوشی، استانداردهای بیهوشی، مراقبت بعد از بیهوشی، راهنمای آموزشی، درمانی، ارزیابی مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی /زمستان 1389؛ 10(4): 357 تا 363 مقدمه فرایند بیهوش کردن بیمار فرآیندی پیچیده و مشتمل بر هزاران ریز فرایند است. از بدو ورود بیمار به بیمارستان جهت عمل جراحی، ابتدا ویزیت بیمار، اخذ شرح حال، معاینه فیزیکی دقیق، آزمایشات لازم و مشاوره با پزشکان متخصص دیگر (در صورت نیاز) توسط رزیدنت و یا متخصص بیهوشی انجام می‌شود. پس از ورود به اتاق عمل، بیمار مجددا مورد ارزیابی اولیه قرار می‌گیرد و مراحلی همچون لوله‌گذاری داخل تراشه، حفظ و نگهداری بیهوشی (جهت عمل جراحی)، خارج کردن لوله‌ تراشه،‌ انتقال بیمار به بخش ریکاوری و سپس انتقال بیمار از ریکاوری به بخش مربوطه انجام می‌گیرد. مرگ و میر در افراد سالم تحت بیهوشی عمومی با امکانات کامل از نظر مانیتورینگ‌٬ تجهیزات و ابزاری که ایمنی بیهوشی را در تمامی مراحل تأمین می‌کند نیز وجود دارد(1تا3). به نظر می‌رسد با توجه به کمیت و کیفیت ابزار و مانیتورینگ‌های بیهوشی در کشور ما٬ رعایت این استانداردها شدیدا متفاوت با استانداردهای جهانی باشد. تحقیقات نشان می‌دهد آگاه نبودن از فقدان وسایل لازم در اتاق عمل، و کنترل نکردن دستگاه بیهوشی قبل از شروع کار باعث 22 درصد از رویدادهای بحرانی حین بیهوشی می‌گرد(4و5). در سال 1986 انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا و انجمن دارو و غذای امریکا به ضرورت وجود چک‌لیست در هنگام بیهوش کردن بیماران اشاره کردند(6تا9). مطالعه کوپر (Cooper) نشان داد استفاده از چک‌لیست در بیهوشی می تواند خطاهای اتاق عمل را کاهش دهد(4). کوپر در مطالعه دیگری به اثرات مفید کاربرد چک‌لیست در قبل و بعد از القای بیهوشی اشاره کرد و نشان داد این روش می‌تواند حوادث قابل پیشگیری را کاهش دهد(10). لذا با توجه به اهمیت رعایت استانداردهای مراقبت بیهوشی در زمانهای قبل، حین و بعد از بیهوشی، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان رعایت استانداردهای بیهوشی حول و حوش عمل جراحی توسط متخصصین و رزیدنت‌های بیهوشی در اتاق عمل‌های مراکز آموزشی- درمانی دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شد، تا ضمن تهیه چک‌لیست مناسب برای ارزیابی عملکرد مراقبت‌ها، به نقاط ضعف و قوت آنها پی برده و با معرفی آن به برنامه‌ریزان آموزشی و درمانی در جهت اصلاح عملکرد گام برداشت. روش‌‌ها مطالعه حاضر از نوع توصیفی- مقطعی می‌باشد که بعد از اخذ مجوز از کمیته پژوهش و اخلاق دانشگاه علوم پزشکی گیلان در اتاق عمل‌های مراکز آموزشی- درمانی آن در مورد 20 نفر از رزیدنت‌ها و متخصصین بیهوشی به منظور ارزیابی میزان رعایت استانداردهای بیهوشی انجام گرفت. برای تهیه چک‌لیست ابتدا مراحل مختلف بیهوشی از هنگام ورود بیمار به اتاق عمل تا هنگام خروج بیمار از اتاق عمل مشخص گردید (مراحل 13 گانه). سپس در هر مرحله حداقل مواردی که بایستی با توجه به کتاب‌ها و مقالات مرجع(1و2و4و5و8) انجام شود مشخص و از 15 نفر از متخصصین محترم بیهوشی دانشگاه در مورد آن نظرخواهی شد. متخصصین بیهوشی نظرات اصلاحی خود را با توجه به شرایط موجود و محل کارشان اعلام و نهایتا مجموعه نظریات جمع‌بندی شده و در قالب چک‌لیست به صورت شفاهی و کتبی به رزیدنت‌ها و متخصصین ابلاغ گردید و قرار شد فعالیت‌های این افراد در خصوص بیهوش کردن بیماران به صورت غیرمحسوس و در زمان اعلام نشده توسط افراد مختلف ارزیابی شود. لازم به توضیح است که در کلیه مراحل انجام مطالعه در صورت عدم رعایت استانداردهای لازم در صورتی که مورد مذکور خطر حیاتی برای بیمار نداشت بعد از مشاهده عدم رعایت این اصول به فرد مورد نظر تذکر داده می‌شد و تلاش می‌شد که موارد رعایت نشده تکرار نگردد. کل افراد مورد مطالعه 20 نفر (10 نفر رزیدنت بیهوشی و 10 نفر متخصص بیهوشی) بودند که به روش آسان و غیر تصادفی انتخاب شدند. در این مطالعه رزیدنت‌های سال اول در شش‌ماهه اول تحصیلی مورد ارزیابی قرار نگرفتند. مجری طرح موظف بود در مراحل مختلف 13‌گانه بیهوشی بر بالین بیماران، فعالیت‌های انجام شده را توسط چک‌لیست کنترل، و نتایج را ثبت نماید. مراحل مورد بررسی در چک لیست عبارت بود از: 1- آماده‌سازی اتاق عمل (مثل چک وضعبت تهویه، دمای اتاق، ماشین بیهوشی و...)، 2- کنترل شرایط بیمار در بدو ورود به اتاق عمل (مثل چک انجام ویزیت بیمار قبل از عمل،رزرو خون و...)، 3- ارزیابی کلاس راه هوائی، و وجود وسایل کافی جهت اداره اتاق عمل، 4- شرایط استاندارد در زمان نگهداری بیهوشی (مثل تنظیم درصد گازهای استنشاقی بیهوشی، مونیتورینگ درجه حرارت مرکزی و محیطی و ...)، 5- استانداردها در زمان خروج لوله تراشه (مثل ارزیابی وجود وسایل لازم در زمان اکستوباسیون، تزریق دارو جهت برگرداندن اثر شل کننده‌های نوروماسکولار (Neuromuscular)، 6- شرایط استاندارد در زمان ورود و ترخیص بیمار به ریکاوری (مثل بودن تعداد کافی پرستار در ریکاوری، وجود مونیتورینگ‌های استاندارد در زمان نگهداری بیمار در ریکاوری، وجود شراط قابل قبول جهت بیمار در زمان خروج از ریکاوری و ...)، بود. لازم به توضیح است که چک‌لیست 3 و 5 خود به سه زیر مجموعه تقسیم شدند. چک‌لیست شماره 6 نیز به 4 زیر مجموعه تقسیم گردید. بنابراین، کل چک‌لیست در مجموع 13 مرحله را در بر گرفت. در هر بار ارزیابی مراحل 13 گانه برای یک بیمار در نظر گرفته می‌شد و عملکرد رزیدنت یا متخصص بیهوشی مورد مشاهده و بررسی قرار می‌گرفت. برای نمره دهی چک‌لیست، اگر فعالیتی که بایستی انجام گردد انجام نمی‌گرفت، در چک‌لیست علامت خیر و موارد انجام شده با علامت بله مشخص شده و چنانچه در اثر انجام نشدن فعالیتی احتمال ایجاد عارضه برای بیمار وجود داشت جهت حفظ موازین اخلاقی به شخص مورد مطالعه برای رفع آن تذکر داده می‌شد، ولی پاسخ خیر ثبت می‌گردید. در بعضی از ردیف‌های چک‌لیست مواردی وجود داشت که چند مرحله‌ای بود و اگر فرد مورد مطالعه حتی یکی از آنها را به درستی انجام نمی‌داد پاسخ خیر منظور می‌گردید. بعضی از اقدامات با علامت ستاره مشخص می‌شد که نمایان‌گر فعالیتی بود که ممکن بود در بعضی بیماران نیاز به کنترل نداشته باشد. این مورد از نظر آماری در ثبت نتایج مورد توجه قرار گرفت. بعضی از اقدامات هنگام ارزیابی قابل کنترل نبود، به طوری که پژوهشگر نمی‌توانست متوجه شود که فرد مورد مطالعه آیا به آن دقت داشته یا نه؟ این موارد از مطالعه حذف شد. بعضی از ردیف‌ها فقط جهت اولین بیمار در روز نیاز به چک کردن داشت (از جمله کنترل تهویه اتاق عمل)؛ که این مرحله فقط برای اولین بیمار بررسی می‌شد. با توجه به رعایت نکات فوق، عملکرد متخصصین بیهوشی و رزیدنت‌ها با چک‌لیست‌ها مشخص شد و سرانجام نتایج آن مورد تجزیه و تحلیل آماری با نرم‌افزارSPSS-15 قرار گرفت. در آنالیز آماری با توجه به این که قرار بود میزان رعایت هر کدام از استانداردها در هر چک‌لیست ارزیابی گردد. داده‌ها به صورت توزیع فراوانی ارائه گردید. نتایج فراوان‌ترین موارد عدم رعایت استانداردها در مراحل مختلف بیهوش کردن بیماران به ترتیب نزولی عبارتند از: آماده‌سازی اتاق عمل (5/52 درصد)، قبل از انتوباسیون (2/42 درصد)، قبل از اکستوباسیون (40 درصد)، حین بیهوشی (5/34 درصد)، ترخیص از ریکاوری (3/33 درصد)، بعد از انتوباسیون (7/27 درصد)، قبل از ریکاوری (2/27 درصد)، حین ریکاوری (1/17 درصد)، هنگام انتوباسیون (8/13 درصد)، ورود بیمار به اتاق عمل (3/11 درصد)، تحویل بیمار به ریکاوری (10 درصد)، و هنگام اکستوباسیون (9 درصد). در 100 درصد موارد استانداردهای بعد از اکستوباسیون مراعات شد. فراوانی اقدامات انجام نگرفته مربوط به آماده‌سازی اتاق عمل به ترتیب شیوع عبارت بودند از: بررسی وضعیت تهویه اتاق عمل (100 درصد)، وضعیت دمای اتاق عمل (100 درصد)، ارتباط دستگاه بیهوشی با سیستم گازی مرکزی (100 درصد)، وضعیت لوله خروجی (اگزوز) دستگاه (100 درصد)، شارژ کپسول اکسیژن (100 درصد)، وضعیت دریچه‌های ورودی و خروجی دستگاه (100 درصد)، تاریخ داروهای کشیده شده در سرنگ (100 درصد)، آگاهی از وجود وسایل و تجهیزات احیاء (100 درصد)، اطلاع از موجود بودن نوع سرم مورد نیاز بیمار در اتاق عمل (100 درصد)، اطلاع از وضعیت فشار ساکشن (60 درصد)، اطلاع از وجود تیغه‌های متعدد لارنگوسکوپ (60 درصد)، اطلاع از وجود استیلت (60 درصد)، اطلاع از وجود بالش زیر سر جهت انتوباسیون بیمار (60 درصد)، اطلاع از وجود ماسک مناسب بیمار (60 درصد)،اطلاع از وجود ماسک حنجره ای (40 درصد)، و اطلاع از وجود پایه سرم مناسب و قابل تنظیم (40 درصد). در بررسی چک‌لیست ورود بیمار به اتاق عمل فراوانی اقدامات انجام نشده به ترتیب شیوع عبارت بودند از: معرفی متخصص بیهوشی به بیمار (75 درصد)، بررسی بیمار از نظر وضعیت تنفسی از جمله سرماخوردگی، سرفه و ... (25 درصد)، و بررسی علایم حیاتی بیمار در بدو ورود به اتاق عمل (25 درصد). فراوانی اقدامات انجام نگرفته قبل از انتوباسیون بیمار به ترتیب شیوع عبارت بودند از: بررسی فلکسیون و اکستانسیون سر بیمار (75 درصد)، بررسی فاصله تیرومنتال بیمار (75 درصد)، بررسی فاصله فک بالای بیمار (75 درصد)، تناسب ارتفاع تخت با قد پزشک (75 درصد)، بررسی علائم حیاتی بیمار بعد از پریمدیکاسیون و قبل از اینداکشن (75 درصد)، قرار دادن بالش مناسب زیر سر بیمار (75 درصد)، و اطمینان از ونتیلاسیون خوب بیمار قبل از تزریق داروی شل ‌کننده عضلانی (25 درصد). فراوانی اقدامات انجام نگرفته هنگام انتوباسیون به ترتیب شیوع عبارت بودند از: احتیاط لازم جهت عدم تروما به لب پایین بیمار توسط تیغه لارنگوسکوپ (30 درصد)، دقت به بسته بودن چشم در موارد استفاده از داروهای شل کننده و ونتیلاسیون با ماسک (30 درصد)، و آغشته کردن استیلت به ژل (25 درصد). فراوانی اقدامات انجام نگرفته بعد از انتوباسیون به ترتیب شیوع عبارت بودند از: تنظیم ونتیلاتور قبل از وصل کردن بیمار به ونتیلاتور (100 درصد)، سمع ریه بیمار پس از وصل شدن بیمار به ونتیلاتور (75 درصد)، بررسی علائم حیاتی بیمار پس از انتوباسیون (60 درصد)، و بستن چشم بیمار (15 درصد). فراوانی اقدامات انجام نگرفته حین بیهوشی به ترتیب شیوع عبارت بودند از: بررسی اتصالات دستگاه بیهوشی به لوله‌تراشه بیمار هر 5 دقیقه (100 درصد)، بررسی دمای بدن بیمار هر 15 دقیقه (100 درصد)، چارت زمان‌بندی جهت تزریق مجدد داروهای بیهوشی، شل‌کننده یا مخدر (75 درصد)، محاسبه قابل قبول حجم خونریزی (25 درصد)، و کاهش دادن تدریجی داروهای بیهوشی در حول و حوش پایان عمل جراحی (25 درصد). فراوانی اقدامات انجام نگرفته قبل از اکستوباسیون به ترتیب شیوع عبارت بودند از: آماده بودن وسایل جهت انتوباسیون مجدد احتمالی (75 درصد)، کاهش دادن تدریجی داروهای بیهوشی (75 درصد)، و دقت به فشار اینتراکرانیال و فشار داخل چشمی بیمار (50 درصد). فراوانی اقدامات انجام نگرفته در اکستوباسیون به ترتیب شیوع عبارت بودند از: اعمال فشار مثبت توسط آمبو حین اکستوباسیون بیمار (40 درصد)، جدا کردن بیمار از ونتیلاتور (25 درصد)، ریورس بیمار (15 درصد)، و دقت به وجود تنفس مؤثر بیمار (10 درصد). در بررسی موارد چک‌لیست بعد از اکستوباسیون، مورد نقصی مشاهده نگردید. فراوانی اقدامات انجام نگرفته قبل از ورود بیمار به ریکاوری به ترتیب شیوع عبارت بودند از: بررسی وسایل احیاء در ریکاوری (50 درصد)، وجود وسایل مناسب از جمله الکتروکاردیوگرام، پالس‌اکسی‌متری (50 درصد)، و بررسی وسایل ونتیلاسیون (50 درصد). فراوانی اقدامات انجام نگرفته هنگام تحویل بیمار به ریکاوری شامل پوزیشن لاترال بیمار (60 درصد) بود. اقدامات انجام نگرفته حین ریکاوری به ترتیب مربوط به پوزیشن بیمار به صورت لاترال (60 درصد) و وصل پالس‌اکسی متری به بیمار (35 درصد)بود. هنگام ترخیص، فراوانی اقدامات انجام نشده به ترتیب شیوع عبارت بود از: چک کردن درصد اشباع اکسیژن خون شریانی بیمار بدون استفاده از اکسیژن (100 درصد)، بررسی سطح بلوک حسی در صورت بیهوشی به روش ساب‌اراکنوئید (65 درصد)، کنترل بیداری کامل بیمار (65 درصد)، توانایی سرفه کردن بیمار (35 درصد)، و توانایی بالا نگه داشتن سر بمدت 5 ثانیه (35 درصد). بحث در این مطالعه با همراهی متخصصین بیهوشی شهرستان رشت در نشست‌های متعدد به منظور کاهش ریسک بیهوشی برای بیماران چک‌لیستی تهیه شد که با مباحث علمی، استانداردهای تخصصی و شرایط بیمارستان‌های ما سازگار باشد و بتواند در قسمت‌های مختلف فرآیند بیهوشی کمک ‌کند. به نظر می‌رسد این چک‌لیست توانسته عملکرد مراقبت بیهوشی را به خوبی مورد بررسی قرار داده و نقاط قوت و ضعف را شناسایی نماید. در مطالعه ما مشخص شد در ارتباط با آماده‌سازی تجهیزات اتاق عمل جمع کل موارد انجام نشده 5/52 درصد بوده است. در مطالعه‌های کوپر و همکاران که در ارتباط با عوارض بیهوشی انجام شد 4 درصد عوارض مربوط به مشکل تجهیزات بود ولی عوارض مربوط به خطاهای انسانی شایع‌تر گزارش شد(4). در مطالعه‌ دیگری برای کاهش خطاهای حین بیهوشی سزارین در قسمت آماده‌سازی اتاق عمل و تجهیزات چک‌لیست تهیه شد و 20 نفر از متخصصین را با آن کنترل کردند. کنترل نکردن ماسک مناسب جهت بیمار 40 درصد بود ولی در مطالعه ما 60 درصد گزارش گردید. فراوانی عدم کنترل لوله تراشه مناسب 40 درصد بود در صورتی که در مطالعه ما همه 20 نفر (100 درصد) این مورد را رعایت نمودند. در ارتباط با چسب یا باند جهت فیکس کردن لوله تراشه 85 درصد موارد انجام نشده بود درصورتی که در مطالعه ما همه افراد به این مورد دقت داشتند. در ارتباط با دسترسی به استیلت 50 درصد آنها به این مورد دقت نداشتند ولی در مطالعه ما 60 درصد گزارش شد . در ارتباط با کنترل ساکشن درصد موارد انجام نشده 15 درصد بود ولی در مطالعه ما 60 درصد گزارش شد. علت این تفاوت بین نتایج مطالعه حاضر با مطالعات گذشته را شاید بتوان تفاوت در آموزش کافی و مستمر و نیز نحوه مدیریت و نظارت بر حسن اجرای ضوابط دانست(11). مطالعه‌ هاوکینگز (Howkins) مشخص کرد علت 73 درصد از مرگ‌های زنان حامله در حین بیهوشی عمومی در ارتباط با مشکلات راه هوایی بود(12). ولی در مطالعه ما درصد موارد استاندارد انجام نشده قبل، حین و بعد از انتوباسیون به ترتیب 2/42 درصد، 8/13 درصد و7/27 درصد گزارش شد. شاید علت این تفاوت، مهارت بیشتر متخصصین کشورمان در ارتباط با حفظ راه هوایی دانست. در مطالعه باک (Buck) و همکاران اندازه‌گیری حرارت مرکزی بدن در 93 درصد موارد انجام نشده بود، در حالی که در مطالعه ما در 100 درصد موارد دمای بدن حین بیهوشی اندازه‌گیری شد(13). با توجه به اهمیت استانداردهای عملکرد در آموزش و ارزشیابی مهارت‌های حرفه‌ای، پیشنهاد می‌گردد متخصصین بیهوشی بر اساس اهمیت احتمال بروز عوارض و میزان عدم مراعات هر استاندارد، گام‌های بعدی را پیموده و چک‌لیست را کامل‌تر کنند. این چک‌لیست‌ می‌تواند به صورت دفترچه جیبی در اختیار افراد قرار گیرد یا پوستر آن در اتاق عمل نصب شود و یا به صورت کارت به ماشین بیهوشی الصاق گردد تا تکنسین، رزیدنت و متخصص بیهوشی بتوانند با مطالعه آن در ابتدا و انتهای کار، فعالیت‌های خود را مورد ارزیابی قرار دهند. نتیجه‌گیری این مطالعه نشان داد قسمت اعظم استانداردهای رعایت نشده مربوط به آماده‌سازی اتاق عمل یعنی مرحله‌ای که ساختار فیزیکی اتاق عمل و تجهیزات مصرفی و غیر مصرفی در آن نقش مهمی ایفا می‌کنند است. این موضوع بیان‌گر قدیمی بودن امکانات فیزیکی بیهوشی و عدم تطابق آنها با استانداردهای فعلی می‌باشند. این مطالعه نقاط ضعف و قوت عملکرد رزیدنت‌ها و تخصیص بیهوشی را در مورد مراقبت‌های حول و حوش بیهوشی نشان داد. پیشنهاد می‌گردد در مورد آموزش و پایش مداوم رعایت این استانداردها اقدام گردد. آموزش و بکارگیری چک‌لیست در محیط اطاق عمل و بخش، می‌تواند در بهبود وضعیت مفید باشد. مدیران و برنامه‌ریزان آموزشی و بهداشتی توجه بیشتری به تأمین امکانات و تجهیزات مورد نیاز گروه بیهوشی داشته و در این مورد هماهنگی‌های لازم انجام گیرد. مطالعه نیازمند تداوم بیشتر، اصلاح چک‌لیست و انجام مطالعات مداخله‌ای به منظور اصلاح عملکرد می باشد. منابع 1. Miller RD. Miller's Anesthesia. 6th edition. Philadelphia (PA): Elsevier Churchill Livingstone 2005. 2. Reason JT. Human Error. New York: Cambridge University Press 1990. 3.Walker JS, Wilson M. Clinical risk management in anaesthesia. Qual Health Care 19954: 115-121. 4. Cooper JB, Newbower RS, Kitz RJ. An analysis of major errors and equipment failures in anesthesia management: considerations for prevention and detection. Anesthesiology 1984 60(1): 34-42. 5. Cooper JB, Newbower RS, Long CD, McPeek B. Preventable anesthesia mishaps: a study of human factors. Anesthesiology 1978 49(6): 399-406. 6. March MG, Crowley JJ. An evaluation of anesthesiologists' present checkout methods and the validity of the FDA checklist. Anesthesiology 1991 75(5): 724-729. 7.Charlton JE. Checklists and patient safety. Anaesthesia 1990 45(6):425-426. 8. March MG, Crowley JJ. An evaluation of anesthesiologists' present checkout methods and the validity of the FDA checklist. Anesthesiology 199175(5):724-729. 9.Olympio MA, Goldstein MM, Mathes DD. Instructional review improves performance of anesthesia apparatus checkout procedures. Anesth Analg 199683:618-622. 10. Cooper JB, Cullen DJ, Eichhorn JH, Philip JH, Holzman RS. Administrative guidelines for response to an adverse anesthesia event. The Risk Management Committee of the Harvard Medical School's Department of Anaesthesia. J Clin Anesth 1993 5(1): 79-84. 11. Johnson RV, Lyons GR, Wilson RC, Robinson AP. Training in obstetric general anaesthesia: a vanishing art? Anaesthesia 2000 55(2):179-183. 12. Hawkins SL, Gibbs CP, Orleans M, Martin-Salvaj G, Beaty B. Obstetric Anesthesia work force survey, 1981 versus 1992. Anesthesiology 1997 87(1): 135-143. 13. Buck N, Devlin HB, Lunn JN. Report of the Confidential Enquiry into Perioperative Deaths . London: Nuffield Provincial Hospitals Trust and the King's Fund for Hospitals, 1987. Education and Treatment Guideline for Evaluation of Applying Basic Standards of Anesthesia Care in Surgery Mohammadreza Safavi1, Hossein Mahjobipor2, ali Mohammadzadeh3, Azim Honarmand4 Abstract Introduction: Applying basic standards of anesthesia care is crucial. Patients’ status should be evaluated based on a standard checklist. In case of mismanagement, logical approaches must be conducted. The main objective of the present study is to develop a checklist for evaluation of implementing anesthesia care standards, and its application by observing the practice of anesthesiologists and their residents in Guilan Medical University hospitals. Methods: At first, different stages of anesthesia from patients’ arrival to the operating room till discharge from the recovery room were determined. In every stage, standard protocols were prepared. Then, the checklist items were developed based on anesthesia reference books and the modifications made according to Guilan anesthesiologists and conditions of university hospitals. After that, the adherence of twenty anesthesiologists and residents to these protocols were insensibly observed and scored for six months. Data were analyzed and frequency distribution was presented. Results: Rate of not-applied standards in descending orders was: 52.5% in preparation of operating room, 42.2% in pre-intubation, 40% in pre-extubation, 34.5% during maintenance of anesthesia,33.3% at discharge from the recovery room, 27.7% after intubation, 27.2% before arrival to the recovery room, 17.1% in recovery room, 13.8% at the time of intubation, 11.3% at arrival to the recovery room, 10% upon admission to the recovery room, 9% upon extubation, and 0% after extubation. Conclusion: This study revealed the necessity of using standard checklist for anesthesia care in operating room to protect the patient and to decrease the risk of anesthesia for them. Based on the results, educational and management interventions should be designed to promote adherence to standards. Keywords: Anesthesia, anesthesia standards, anesthesia recovery period, educational guidelines, treatment, evaluation. Addresses 1 Associate Professor of Anesthesia and Intensive Critical Care, Department of Anesthesiology and Intensive Critical Care, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran. Email :Safavi@med.mui.ac.ir 2 Anesthesiology and Intensive Critical Care, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran. Email: M_majobipoor@yahoo.com 3 Assistant Professor of Anesthesia and Intensive Critical Care, Department of Anesthesia and Intensive Critical Care, Guilan University of Medical Sciences, Guilan, Iran. Email: Alimj@gums.ac.ir 4 ()Associate Professor of Anesthesia and Intensive Critical Care, Department of Anesthesiology and Intensive Critical Care, Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran. Email: honarmand@med.mui.ac.ir http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1496-fa.pdf 2011-01-15 357 363 بیهوشی، استانداردهای بیهوشی، مراقبت بعد از بیهوشی، راهنمای آموزشی، درمانی، ارزیابی Education and Treatment Guideline for Evaluation of Applying Basic Standards of Anesthesia Care in Surgery Introduction: Applying basic standards of anesthesia care is crucial. Patients’ status should be evaluated based on a standard checklist. In case of mismanagement, logical approaches must be conducted. The main objective of the present study is to develop a checklist for evaluation of implementing anesthesia care standards, and its application by observing the practice of anesthesiologists and their residents in Guilan Medical University hospitals. Methods: At first, different stages of anesthesia from patients’ arrival to the operating room till discharge from the recovery room were determined. In every stage, standard protocols were prepared. Then, the checklist items were developed based on anesthesia reference books and the modifications made according to Guilan anesthesiologists and conditions of university hospitals. After that, the adherence of twenty anesthesiologists and residents to these protocols were insensibly observed and scored for six months. Data were analyzed and frequency distribution was presented. Results: Rate of not-applied standards in descending orders was: 52.5% in preparation of operating room, 42.2% in pre-intubation, 40% in pre-extubation, 34.5% during maintenance of anesthesia,33.3% at discharge from the recovery room, 27.7% after intubation, 27.2% before arrival to the recovery room, 17.1% in recovery room, 13.8% at the time of intubation, 11.3% at arrival to the recovery room, 10% upon admission to the recovery room, 9% upon extubation, and 0% after extubation. Conclusion: This study revealed the necessity of using standard checklist for anesthesia care in operating room to protect the patient and to decrease the risk of anesthesia for them. Based on the results, educational and management interventions should be designed to promote adherence to standards. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1496-en.pdf 2011-01-15 357 363 Anesthesia anesthesia standards anesthesia recovery period educational guidelines treatment evaluation Mohammadreza safavi safavi@med.mui.ac.ir 1 AUTHOR Hossein Mahjobipor mmajobipoor@yahoo.com 2 AUTHOR Mohammadali Mohammadzadeh alimj@gums.ac.ir 3 AUTHOR Azim Honarmand honarmand@med.mui.ac.ir 4 AUTHOR
OTHERS_CITABLE رویکردهای دانشگاه‌های علوم پزشکی به مدیریت کیفیت در آموزش زمینه: در سال‌های اخیر رویکردهای مختلف مدیریت کیفیت مانند اعتباربخشی، مدیریت جامع کیفیت، نظام پیشنهادات ایزو 9000 و بهره‌وری در دانشگاه‌های علوم پزشکی مورد توجه قرار گرفته و هر دانشگاه دلایلی برای انتخاب آنها داشته است. هدف از انجام این پژوهش تعیین رویکردهای انتخاب شده در دانشگاه‌های علوم پزشکی و آگاهی از دلایل انتخاب و اقدامات به عمل آمده در راستای آن رویکردها است. روش‌ها: مطالعه حاضر از نوع پیمایشی بود.جامعه آماری را معاونین آموزشی کلیه 41 دانشگاه علوم پزشکی وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تشکیل داده بودند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق‌ساخته‌ای شامل 27 سؤال بود. نتایج: شصت و دو درصد دانشگاه‌ها رویکرد مدیریت جامع کیفیت، 46 درصد نظام پیشنهادات،41 درصد اعتباربخشی، 22 درصد بهره‌وری و 16 درصد رویکرد ایزو9000 را انتخاب کرده بودند. از بین دلایل، دلیل «آشنایی با الزامات رویکرد» بیشترین تأثیر را (69 درصد) در انتخاب رویکرد اعتباربخشی و کمترین تأثیر را (62 درصد) در انتخاب ایزو داشته است. دلیل «آگاهی و اعتقاد» بیشترین تأثیر را (75 درصد) در بهره‌وری و کمترین تأثیر را (69 درصد) در نظام پیشنهادات و دلیل «وزارت متبوع» بیشترین تأثیر را (77 درصد) در ایزو و کمترین تأثیر را (68 درصد) در انتخاب نظام پیشنهادات داشته است. از بین اقدامات، بیشترین «آموزش‌ها» (66 درصد) در مورد رویکرد اعتباربخشی و کمترین (58 درصد) در مورد نظام پیشنهادات ارائه شده است. بیشترین «حمایت» (66 درصد) از ایزو و کمترین (60 درصد) از رویکردهای اعتباربخشی و مدیریت جامع کیفیت به عمل آمده است. «بیشترین موفقیت» (72 درصد) مربوط به رویکردهای بهره‌وری و نظام پیشنهادات و کمترین (62 درصد) مربوط به ایزو و اعتباربخشی بوده است. نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد دانشگاه‌ها به علت دستورهای اداری پی در پی دچار سر درگمی شده بودند. با توجه به این که انتخاب آگاهانه و داوطلبانه بیشتر از دستور اداری در انتخاب یک رویکرد می‌تواند نقش داشته باشد، به همین دلیل رویکرد مدیریت جامع کیفیت که بطور داوطلبانه انتخاب شده بود، فراوانی بیشتری را به خود اختصاص داده بود. لذا پیشنهاد می‌گردد که با آگاهی دادن به مدیران در مورد مدیریت کیفیت و نهادینه نمودن آن با تغییر فرهنگ سازمانی تحولی در نظام مدیریتی ایجاد شود که سازمان‌ها آن را به عنوان یک ضرورت انکارناپذیر درون سازمانی پذیرفته و برای آن برنامه‌ریزی نمایند. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1495-fa.pdf 2011-01-15 350 356 رویکرد، مدیریت کیفیت، معاونین آموزشی، دانشگاه‌های علوم پزشکی، آموزش Approaches of Iranian Medical Universities to Quality Management in Education Introduction: Universities of medical sciences in Iran have recently employed different quality management approaches according to their own reasoning. They include accreditation, total quality management (TQM), suggestion system, ISO 9000, and productivity. This study aimed to identify chosen approaches in Iranian Medical universities and clarify the reasons of selection as well as practical measures made according to the selected approach.. Methods: This was a survey study. Study population included the vice chancellors for education of all of the 41 universities of medical sciences affiliated to Ministry of Health and Medical Education in Iran. For data collection, a questionnaire including 27 questions was developed by the researcher. Results: 62% of the universities of medical sciences have selected Total Quality Managements approach, 46% Suggestion System, 41% Accreditation, 22% Productivity, and 16% ISO9000.The knowledge of the requirements of the approach has been most influential in the selection of the accreditation(69%) and least influential in the selection of the ISO 9000(62%). Vice chancellors’ awareness and belief has been most influential in the selection of the productivity(75%) and least influential in the selection of the suggestion system(69%). The support and push from the Ministry of Health and Medical Education(MOHME) has been most influential in the selection of the ISO9000(77%), and least influential in the selection of the suggestion system(68%). Regarding practical measueres, maximum training activities have been focused on accreditation (66%) and the least on the suggestion system (58%). ISO9000 has received the most support (66%) from the MOHME, and accreditation and total quality managements have received the least support (60%). Productivity and suggestion system approaches have had maximum achievements(72%), and ISO 9000 and accreditation have had minimum achievement rates(62%). Conclusion: It seems that Universities were confused by successive official orders from MOHME. Since aware voluntary selection of quality approach could be more influential than official orders, TQM approach was more frequently implemented. Therefore it is recommended to inform managers about quality management and implement it by reform in organizational culture, so that institutions admit it as an essential element in their organization. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1495-en.pdf 2011-01-15 350 356 Quality management approach universities of medical sciences education vice-chancellor for education Farangis Shoghi Shafagh Aria shoghif@gmail.com 1 AUTHOR Kamal Dorrani kdrrani@ut.ac.ir 2 AUTHOR Aboulfath Lameei drlameei@gmail.com 3 AUTHOR reza Labbaf Ghasemi labbafghassemi@yahoo.com 4 AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE موانع و تسهیل‌کننده‌های بکارگیری نتایج تحقیقات در بالین ازدیدگاه پرستاران شاغل در مراکز درمانی آبادان و خرمشهر مقدمه: علیرغم افزایش کمیت و کیفیت تحقیق پرستاری، کاربرد یافته‌های تحقیقات بین پرستاران محدود است. به نظر می‌رسد که در فرآیند انتشار و کاربرد یافته‌ها، عواملی به صورت موانع و تسهیل‌کننده‌‌ها عمل نمایند. این مطالعه با هدف تعیین موانع و تسهیل‌کننده‌‌های بکارگیری نتایج تحقیقات در بالین از دیدگاه پرستاران شاغل در مراکز درمانی آبادان و خرمشهر انجام شد. روش‌ها: این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی بود که درآن پرستاران شاغل در بیمارستان‌های آبادان و خرمشهر در سال 1386 به روش نمونه‌گیری آسان مورد بررسی قرار گرفتند. حجم نمونه معادل کل جامعه پژوهش برابر100 نفر بوده است. پرسشنامه مورد استفاده به 3 بخش شامل مشخصات دموگرافیک، موانع کاربرد نتایج تحقیقات در بالین، و تسهیل کاربرد نتایج تحقیقات در بالین بود که بعد از تأیید روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده‌ها از آزمون‌های آماری میانگین، انحراف معیار، فراوانی نسبی، تحت نرم افزار spss. استفاده شد نتایج: سه مانع اول بکارگیری نتایج تحقیقات در بالین، کافی نبودن تسهیلات جهت بکارگیری یافته‌های تحقیق با میانگین و انحراف معیار (7/0±54/3) نداشتن وقت کافی جهت اجرای ایده‌های جدید (86/0±37/3) و عدم همکاری نزدیک بین دانشگاه‌ها و بیمارستان (94/0±36/3) بود. برگزاری دوره‌های بازآموزی جهت آموزش یافته‌های جدید تحقیقی (54/0±73/3)، آموزش پرستاران در جهت افزایش آگاهی در زمینه روش تحقیق (54/0±69/3) و تجهیز کتابخانه بیمارستان به ژورنال‌های متعدد و امکان دسترسی به اینترنت (63/0±68/3) به عنوان مهم‌ترین تسهیل‌کننده‌‌ها تعیین شد. نتیجه‌گیری: ضروری است تلاش‌های همه جانبه در ابعاد فردی و سازمانی صورت گیرد تا امکانات و تسهیلات لازم برای کاهش و از بین بردن موانع ذکر شده فراهم شده و در این راستا پرستاران قادر باشند در جهت تغییر روش‌های مراقبتی بر اساس شواهد گام بردارند http://ijme.mui.ac.ir/article-1-915-fa.pdf 2011-01-15 340 349 تحقیقات بالینی، دیدگاه، موانع، تسهیل‌کننده‌‌ها، پرستاران Nurses’ Opinion towards Barriers and Facilitators of Clinical Utilization of Research Results in Abadan and Khorramshahr Hospitals Introduction: In spite of qualitative and quantitative improvements in nursing studies, the application of findings in practice is quite limited among nurses. It seems that there are some factors acting as barriers or facilitators in spreading and employing the findings. Therefore, this study was done in order to identify nurses’ opinion regarding barriers and facilitators of clinical utilization of study results in Abadan and Khorramshahr hospitals. Methods: This descriptive cross-sectional study was performed in year 2007 on a hundred nurses of Abadan and Khoramshahr hospitals selected through convenience sampling. The questionnaire (whose reliability and validity had been confirmed) included 3 parts of demographic data, barriers to clinical utilization of study findings, and factors facilitating the application of study results in clinical settings. Data were analyzed by SPSS software using statistical tests of mean, standard deviation, and relative frequency. Results: Top three barriers to apply study results in clinical settings were shortage of facilities for utilization of study results with Mean and SD of (3.54±0.7), lack of enough time for implementing innovative ideas (3.37±0.86), and lack of close cooperation between university and hospital (3.36±0.94). Conducting in-service training courses on new research findings (3.73±0.54), training nurses for further information on research methodology (3.69±0.54), and equipping hospital library with a variety of journals and internet access (3.68±0.63) were determined as the most important facilitators. Conclusion: According to the results of the study, it is necessary to put extensive efforts on individual and organizational aspects to reduce barriers and develop facilitators. This enables nurses to change their Patient’s care practice towards more evidence based one. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-915-en.pdf 2011-01-15 340 349 Clinical studies viewpoint barriers facilitators nurses. Marzieh Shayestehfard shayestehfard@ajums.ac.ir 1 AUTHOR Hojjat Houshyari houshyari@ajums.ac.ir 2 AUTHOR Bahman Cheraghian cheraghian2000@yahoo.com 3 AUTHOR Shila Latifzadeh latifzadeh@yahoo.com 4 AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE مقایسه خودارزشیابی، ارزشیابی همتا و ارزشیابی مدرس بالینی در فرآیند ارزیابی مهارت‌های بالینی دانشجویان مامایی مقدمه: برای قضاوت در مورد عملکرد، نیاز به طیف گوناگونی از منابع اطلاعاتی است و صاحب‌نظران در مورد به کارگیری گروه‌های ارزشیابی برای تعیین میزان دستیابی دانشجویان به اهداف یادگیری تأکید دارند. پژوهش حاضر به منظور مقایسه خودارزشیابی، ارزشیابی همتا و ارزشیابی مدرس بالینی در فرآیند ارزیابی مهارت‌های بالینی دانشجویان مامایی در اتاق زایمان بیمارستان فاطمیه و امام حسین (ع) دانشگاه علوم پزشکی شاهرود صورت گرفته است. روش‌ها: در پژوهش حاضر که یک مطالعه توصیفی مقطعی است، تعداد 85 دانشجوی مامایی سال آخر به صورت نمونه‌گیری در یک مقطع زمانی انتخاب و به سه صورت دانشجو، گروه همتا و مدرس بالینی مورد ارزشیابی قرار گرفتند. میزان مهارت‌های بالینی آنان با استفاده از پرسشنامه محقق‌ساخته‌ای که شامل دو بخش ارزشیابی مهارت‌های عمومی و مهارت‌های اختصاصی بود، مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل یافته‌ها توسط نرم‌افزار SPSS توسط آزمون‌های آنالیز واریانس یک طرفه و توکی انجام شد. نتایج: بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، میانگین و انحراف معیار امتیاز خودارزشیابی، ارزشیابی همتا و ارزشیابی مدرسین بالینی از مهارت‌های بالینی عمومی به ترتیب 46/0±21/4 و 28/0±21/4 و 47/0±97/3 بود. میانگین و انحراف معیار امتیاز خودارزشیابی، ارزشیابی همتا و ارزشیابی مدرسین بالینی از مهارت‌های بالینی اختصاصی به ترتیب 54/0±91/3، 27/0±87/3 و 41/0±66/3 بود. آزمون آماری آنالیز واریانس تفاوت معناداری را در مهارت‌های بالینی عمومی و اختصاصی و کل بین سه نوع ارزشیابی نشان داد. نتیجه‌گیری: با توجه به اختلاف نمرات روش‌های مختلف ارزشیابی، خودارزشیابی و ارزشیابی همتا را می‌توان به عنوان روشی مکمل با سایر روش‌های ارزشیابی از جمله ارزشیابی مدرس در سنجش عملکرد بالینی دانشجویان منظور کرد. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1448-fa.pdf 2011-01-15 333 339 خودارزشیابی، ارزشیابی همتا، ارزشیابی مدرس، مهارت‌های بالینی، دانشجویان مامایی، اتاق زایمان Comparison of Self, Peer, and Clinical Teacher Evaluation in Clinical Skills Evaluation Process of Midwifery Students Introduction: In order to have a precise judgment on performance, a variety of data resources are needed. In this regard, experts emphasize on employing different assessment groups for determining achievement of learning objectives by students. This study was performed to compare self, peer, and teacher evaluation in the process of midwifery students' clinical skills evaluation at delivery room of Fatemieh and Imam Hossein Hospitals affiliated to Shahrood University of Medical Sciences. Methods: In this descriptive cross sectional study, 85 senior midwifery students were selected and evaluated by 3 methods of self, peer, and clinical teacher evaluation. Their clinical competencies were assessed using a researcher made questionnaire including two parts of general and specific skills evaluation. Data were analyzed by SPSS software using one-way analysis of variance and Tukey. Results: The mean and standard deviation of the self-evaluation, peer evaluation, and clinical teacher’s evaluation of general clinical skills were 4.21±0.46, 4.21±0.28, and 3.97±0.47, respectively. Considering specific clinical skills, the mean and standard deviation of self-evaluation, peer evaluation, and evaluation by clinical teachers were 3.91±0.54, 3.87±0.27, and 3.66±0.41, respectively. Analysis of variance revealed a significant difference among three methods of evaluation considering general and specific clinical skills. Conclusion: With regard to scores dissimilarity in different assessment techniques, self-evaluation and peer evaluation could be considered as supplementary methods for other evaluation methods in the evaluation of students' clinical performance. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-1448-en.pdf 2011-01-15 333 339 Self-evaluation peer evaluation teacher evaluation clinical skills midwifery students delivery room. Guiti Atash Sokhan gitiatashsokhan @yahoo.com 1 AUTHOR Nahid Bolbol Haghighi b.bolbolhaghighi@yahoo.com 2 AUTHOR Hossein Bagheri baghe_h1@yahoo.com 3 AUTHOR Hossein Ebrahimi h_ebrahimi43@yahoo.com 4 AUTHOR
ORIGINAL_ARTICLE رضایت شغلی اعضای هیات‌علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی مقدمه: موفقیت هر سازمان بستگی به تلاش و رضایت شغلی کارکنان آن سازمان دارد. شناخت عوامل مؤثر در ایجاد رضایت شغلی می‌تواند در افزایش رضایت شغلی اعضای هیات‌علمی و ایجاد انگیزه در جهت انجام فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی مفید باشد. این مطالعه با هدف تعیین میزان رضایت شغلی اعضای هیات‌علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران انجام شد. روش‌ها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی - مقطعی می‌باشد که 94 نفر از اعضای هیات‌علمی شاغل در دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران در سال1387 در آن مشارکت داشتند. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام گرفت. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS به صورت میانگین و انحراف معیار و تحلیل مولفه‌های اصلی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج: میانگین و انحراف معیار نمره کل رضایت شغلی اعضای هیات‌علمی (91/16±6 /72) از حداکثر نمره 135 و به تفکیک حیطه‌های مورد بررسی در حیطه اقتصادی (12/2±00/7) از حداکثر نمره 15، حیطه آموزشی (81/1±31/9) از حداکثر نمره 15، حیطه پژوهشی (41/2±47/11) از حداکثر نمره 20، حیطه اداری (29/3±95/13) از حداکثر نمره 25، حیطه انگیزشی (81/5±77/26) از حداکثر نمره 50 و حیطه رفاهی (47/1±11/4) از حداکثر نمره 10 شده است. در تحلیل مولفه‌های اصلی حیطه‌های انگیزشی، پژوهشی، اقتصادی، اداری، آموزشی و رفاهی، مشخص گردید که حیطه انگیزشی با 84/0 بیشترین نقش و حیطه اقتصادی با 65/0 کمترین نقش را در میزان رضایت شغلی اعضای هیات‌علمی داشت. نتیجه‌گیری: اعضای هیات‌علمی نسبت به حیطه‌های مختلف شغلی خود «نسبتاً ناراضی» می‌باشند. این رضایت در حیطه‌های آموزشی، پژوهشی و انگیزشی کمی بهتر از رفاهی، اداری و اقتصادی بوده است. لازم است مدیران و رهبران نظام آموزشی با تدوین اهداف مناسب و برنامه‌ریزی استراتژیک در جهت ایجاد رفاه و رضایت شغلی اعضای هیات‌علمی گام بردارند. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-922-fa.pdf 2011-01-15 323 332 رضایت شغلی، اعضای هیات‌علمی، نیاز شغلی، اقتصادی، آموزشی، پژوهشی، اداری، انگیزشی، رفاهی Job Satisfaction among Faculty Members of University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences Introduction: Generally every organization's success relies on its employees' efforts as well as their job satisfaction. Identifying the factors leading to job satisfaction among faculty members could be useful in increasing their satisfaction and motivation for efficient educational and research activities. This study was conducted to determine job satisfaction rate among faculty members of University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences. Methods: This was a descriptive cross-sectional study performed on 94 faculty members of Tehran University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences in the year 2008. Data was gathered through a researcher-made questionnaire and analyzed by SPSS software using mean, standard deviation, and Principal Component Analysis. Results: The mean and standard deviation of faculty members’ job satisfaction was 72.6 ± 16.91 out of 135. The mean and Standard deviation for the domains under investigation were as follows: Economy (7.00 ± 2.212) out of the total score of 15, education (9.31 ± 1.81) out of the total score of 15, research (11.47 ± 2.41) out of the total score of 20, administration (13.95 ± 3.29) out of the total score of 25, motivation (26.77 ± 5.81) out of the total score of 50, and welfare (4.11 ± 1.47) out of the total score of 10. As a result of Principal Component Analysis of all domains including motivation, research, economy, administration, education and welfare it was revealed that motivational domain with the score of .847 was the most effective and economic domain with the score of .657 had the least impact on the job satisfaction of faculty members. Conclusion: Faculty members were almost dissatisfied with their job considering different mentioned domains. This satisfaction was a little more desirable in the domains of education, research, and motivation compared to the domains of welfare, administration, and economy. Educational leaders and administrators need to ensure more job satisfaction and welfare for faculty members through strategic planning and defining appropriate goals. http://ijme.mui.ac.ir/article-1-922-en.pdf 2011-01-15 323 332 Job Satisfaction Faculty Members Job Needs Economic Educational Research Administrative Motivational Welfare Mohammad Hadi Safi edcuswr@yahoo.com 1 AUTHOR Massoud Falahi Khoshknab msflir@yahoo.com 2 AUTHOR Mehdi Russell . russel332@yahoo.com 3 AUTHOR Mehdi Rahgozar m.rahgozar@uswr.ac.ir 4 AUTHOR