fa
jalali
1394
1
1
gregorian
2015
4
1
15
online
1
fulltext
fa
نقد مقاله:راهکارهای ارتقای طرح منتورشیپ: مطالعه کیفی
Title: Critical Appraisal: mechanisms for promoting mentorship program: a qualitative study
مقالهای با عنوان: راهکارهای ارتقای طرح منتور شیپ: مطالعه کیفی در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی در خرداد 1394: (22)15 159-146 به چاپ رسیده است(1). این مطالعه، به صورت کیفی و به روش تحلیل محتوا انجام شده است. روششناسی (Methodology) قلب پژوهش است و توجه ویـژه به طراحی آن تضمینکننده درستی دادههای جمعآوری شـده و الگوی تحلیل آنها است(2). از آنجایی که رسالت مجـلات علمـی پژوهشی علاوه بر نشر نتایج پـژوهشهـا، ارائـه الگوهـای صـحیح روششناسی جهت استفاده سایر محققان نیز میباشد(3). خواندن نقدهای منتشر شده سبب افـزایش درک و فهم و ارتقای توانایی مخاطبان در نقد میشود و زمینه ساز بهبود کیفیت مقالات منتشر شده در مجلات است(4و5)، در حقیقت مجله آموزش در علوم پزشکی فرصتی را برای محققین جهت فراگیری نوشتن مقاله و رعایت اصول نگارش علمی فراهم ساخته است، نقدهای منتشر شده حاوی نکات بسیار مفید در زمینه نوشتن مقاله میباشند، این نقدها بسیار جنبه کاربردی داشته و میتواند تأثیر بسیار خوبی بر روند گزارش مقالات داشته باشد(6). از آنجایی که مقاله مذکور بسیار مفید و کاربردی در بحث آموزش پزشکی است، ذکر چند نکته جهت اطمینان و کاربرد نتایج این مطالعه در سایر دانشگاهها میتواند، قابل بحث باشد. 1- بر اساس نظریه شی و شانون میتوان رهیافتهای موجود در زمینۀ تحلیـل محتـوا را بـه سه دسته تقسیم کرد که عبارتند:1- تحلیـل محتـوای عرفـی و قـراردادی2- تحلیل محتوی جهت دار3- تحلیل محتوای تلخیصی یا تجمعی(7)؛ که در این مطالعه، نوع رویکرد تحلیل محتوای مشخص نیست، در حالی که ذکر این مورد جزء ضروری در مطالعات کیفی است. 2- یافته باید دارای قابلیت اطمینان باشند. در تحقیقـات کیفـی استفاده از مفاهیمی مانند قابلیت اعتبار، قابلیت اعتماد و قابلیت انتقـال در توصـیف جنبههای گوناگون قابلیت اطمینان کاربرد داشته است(7)، که در این مطالعه به آن اشاره نکرده است، از این رو قابلیت اطمینان و اعتماد به نتایج در این مطالعه مشخص نیست. 3- با توجه به این که مکان مطالعه، بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان است در متن کسب اجازه از مسؤولین یک بیمارستان قید شده است و همچنین نوشته شده است "تمامی مصاحبهها در اتاق بالین، واقع در بیمارستان شهدای عشایر انجام شد". به نظر میرسد که نام سایر بیمارستانهای آموزشی لرستان از قلم افتاده است و در حقیقت در ذکر جزییات روش کار تناقض دیده میشود، این در حالی است که محقق وظیفه دارد، روش کار را به درستی شرح دهد(8). 4- آیتم معیار ورود و خروج شرکتکنندگان توضیح داده نشده است. 5- در مورد سؤالهای پژوهش، بهتر بود، از تجارب شرکتکنندگان پرسیده میشد. برای مثال"می توانید تجارب خودتان را از نقاط قوت و ضعف این طرح بیان نمایید". 6- برای درک بهتر مطالب توسط مخاطبان از جداول برای ارائه اطلاعات دموگرافیک شرکتکنندگان (سرپرستاران چند سال سابقه کار و از کدام بیمارستان) و نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها (درونمایه و کدهای خلاصه شده و واحدهای معنی) استفاده میشد. 7- با توجه به این که رعایت نکات اخلاقی در تمامی مراحل پژوهش از همان ابتدای شروع تحقیق تا تدوین گزارش نهایی از اهمیت به سزایی برخوردار است(9). میتوانست جهت کسب رضایت آگاهانه در فرایند پژوهش به عدم استفاده دیگر از این صداها و ارائه خلاصه نتایج پژوهش به مراکز و واحدهای مورد پژوهش و مسؤولین محترم تأکید میشد. 8- حدودا یک سوم منابع(18 منبع) مربوط به سالهای کمترا ز 2005 و بعضاً خیلی پایینتر است و با توجه به این که جزء مباحث پایهای نیستند، ممکن است محتوی آن در گذر زمان تغییر کرده باشد. 9- در محدودیتهای مطالعه، گفته شده است در سطح یک دانشگاه مطالعه صورت گرفته است، در حالی که در روش کار یک بیمارستان از بیمارستانهای این شهر آورده شده است، از این رو این قسمت برای خواننده که در مورد، نتایج و تعمیم آن میخواهد تصمیمگیری کند، دارای اشکال است. با توجه به اهمیت مقالات در تصمیمگیریهای بهداشتی(10)، نگارش مقاله توسط نگارنده طبق اصول علمی و بر پایه دانش مقالهنویسی و دقت بیشتر داوران مقالات در هنگام بررسی و تأیید مقاله، ضروری به نظر میرسد و رعایت چنین نکاتی هرچند کوچک، باعث بهبود کیفیت مقالات و افزایش اطمینان به نتایج مطالعه میشود.
281
285
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-3205-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/6
1394/6/15
2015/10/12
1394/7/20
Fereshteh
Araghiyan Mojarad
فرشته
عراقیان مجرد
fereshteharaghian@yahoo.com
00319475328460055003
00319475328460055003
No
فرشته عراقیان مجرد، دانشجوی دکترای پرستاری، کمیته تحقیقات دانشجویی دنشکده پرستاری و مامایی بویه، دانشگاه علوم پزشکی گلستان ، گرگان ، ایران. (fereshteharaghian@yahoo.com)؛
Hamid
Salehi nia
حمید
صالحینیا
alesaleh70@yahoo.com
00319475328460055004
00319475328460055004
No
حمید صالحینیا، اپیدمیولوژیست، مرکز تحقیقات جراحیهای کم تهاجمی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران. (alesaleh70@yahoo.com)،
Leila
Jooybari
لیلا
جویباری
00319475328460055005
00319475328460055005
Yes
دکتر لیلامهستی جویباری (دانشیار)، مرکز تحقیقات پرستاری دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران. jouybari@goums.ac.ir
Akram
Sanagoo
اکرم
ثناگو
a_sanagu@yahoo.com
00319475328460055006
00319475328460055006
No
دکتر اکرم ثناگو (دانشیار)، مرکز مطالعات و توسعه آموزش پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران. a_sanagu@yahoo.com
fa
اهمیت ارزشیابی اساتید از دیدگاه دانشجویان؛ ضرورتی فراموش شده
The importance of teacher evaluation at students' perspective, a forgotten necessarily
مقاله وهابی و همکاران(1) تحت عنوان عوامل مؤثر بر نمرات ارزشیابی اساتید از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان که اخیرا درمجله به انتشار رسیده است را مطالعه کردم که جای تقدیر به علت ورود محققین به این حیطه از علوم آموزش پزشکی دارد. همانگونه که مستحضر هستید حیطه ارزشیابی اساتید از جمله مهمترین حیطههای آموزش پزشکی بوده که انجام آن هر ساله با صرف وقت بسیار توسط مراکز توسعه آموزش پزشکی دانشگاههای علوم پزشکی کشور انجام میپذیرد که با توجه به اهمیت این موضوع در فرایند ارتقای اعضای هیأتعلمی جای تعجبی نیست. دیدگاههای مختلفی در خصوص اعتبار فرایند انجام این کار وجود دارد(2). مطالعات نشان دادهاند که عواملی همچون ویژگیهای فردی استاد، مهارتهای تدریس، مهارتهای ارزشیابی از و رعایت اصول و قوانین آموزشی در نمره دانشجویان در این خصوص مؤثر است(3). هدف اینجانب از نگارش این نامه ارائه تجربیات هفت ساله شخصی از ارزشیابی اساتید طی دوره پزشکی عمومی خود است. در هنگام تحصیل در مقطع علوم پایه فرایند ارزشیابی اساتید در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند به صورت کتبی و بدون نام، قبل از شروع جلسه امتحان برای اساتید همان درس صورت میپذیرفت که عملاً با توجه به استرس امتحان به ندرت دانشجویی نسبت به پر کردن دقیق فرم اقدام مینمود. از مقاطع فیزیوپاتولوژی تاکنون فرمهای کاغذی منسوخ و فرایند ارزشیابی به صورت الکترونیک در سامانه مدیریت آموزش (سما) انجام میپذیرد که این روش نیز علیرغم سهولت و سرعت مناسب، با مخاطراتی همراه است. پر نمودن این فرم الکترونیک مستلزم ورود با نام کاربری دانشجویی بوده و عملاً فرایند محرمانه بودن زیر سؤال میرود. در کنار این مسأله، موضوع دیگر نحوه سوق دادن دانشجویان جهت انجام ارزشیابی میباشد که خود گویای بسیاری از مسائل است. در واقع دانشجو نه با هدف ارزشیابی اساتید، بلکه جهت مشاهده ریز نمرات خود به حساب کاربری در سامانه مدیریت آموزش وارد شده و در آنجا با پیغامی مواجه میشود که جهت مشاهده ریز نمرات باید فرایند ارزشیابی را طی نماید. این موضوع نمایانگر علاقه کم دانشجویان و اهمیت پایین موضوع ارزشیابی اساتید در نزد آنها میباشد و در واقع در صورت فقدان چنین اجباری بسیاری از دانشجویان از انجام ارزشیابی اجتناب میکنند. لذا پیشنهاد مینمایم که در پژوهش آتی به جای بررسی عوامل مؤثر، مقایسه آن با خودارزیابی اساتید در ابتدا به این موضوع بپردازیم که این فرایند تا چه اندازه برای دانشجویان اهمیت داشته و آنها تا چه اندازه نسبت به پر کردن دقیق فرم متعهد هستند.
277
280
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-353-11&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/30
1394/6/8
2015/10/122015/10/10
1394/7/18
Seyed Alireza
Javadinia
سید علیرضا
جوادی نیا
javadinia.alireza@yahoo.com
0780048921
00319475328460055637
Yes
علیرضا جوادینیا، کمیته تحقبقات دانشجویی، گروه رادیوتراپی انکولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران. javadinia.alireza@yahoo.com
fa
تأثیر ارزشیابی تکوینی بر میزان یادگیری دروس آناتومی و بافتشناسی دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
Effects of Formative Assessment on Medical Students’ Learning Outcomes in Anatomy and Histology Courses in Isfahan University of Medical Sciences
مقدمه: یافتههای برخی مطالعات نشان داده است که استفاده از ارزشیابی تکوینی در کنار ارزشیابی تراکمی منجر به بهبود کیفیت آموزش، افزایش انگیزه مطالعه و تقویت یادگیری خودراهبر دانشجویان میشود. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر ارزشیابی تکوینی علاوه بر ارزشیابی تراکمی بر میزان یادگیری دروس آناتومی و بافتشناسی دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گردید.
روشها: دراین مطالعه نیمه تجربی کلیه دانشجویان پزشکی که دروس آناتومی و بافتشناسی رادر نیمسال دوم 91-90 (گروه شاهد) و نیمسال اول 92-91 (گروه تجربی) اخذ نموده بودند، به روش نمونهگیری در دسترس وارد مطالعه شدند. از ارزشیابی تکوینی به عنوان یک مداخله آموزشی در کنار ارزشیابی تراکمی پایان ترم استفاده شد. تعداد دانشجویان گروه تجربی در درس آناتومی شامل 54 نفر و در گروه شاهد 64 نفر بودند. تعداد دانشجویان گروه تجربی و شاهد در درس بافتشناسی برابر و شامل 60 نفر بود. دادههای جمعآوری شده به وسیله آمار توصیفی و استنباطی(آزمون تی مستقل) تحلیل شد.
نتایج: میانگین نمرات آزمونهای درس آناتومی سروگردن گروه تجربی 01/2±89/11 و گروه شاهد 73/2±32/13 به دست آمد. مقایسه میانگین نمرات در دو گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری را نشان داد (605/2, t=012/0p=). میانگین نمرات آزمونهای درس بافتشناسی گروه تجربی 27/2±50/13 و گروه شاهد 58/2±82/13 به دست آمد که مقایسه میانگین نمرات دو گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری مشاهده نگردید (765/0, t=447/0p=).
نتیجهگیری: استفاده از ارزشیابی تکوینی در قالب آزمونهای چهارگزینهای نه تنها باعث افزایش نمرات دانشجویان به عنوان ملاک یادگیری آنان نشده است بلکه در درس آناتومی سروگردن باعث کاهش معنا دار نمرات و یادگیری آنها شده است.
Introduction: Research has shown that formative assessment along with summative assessment improves quality of education, motivation to study, and self-directed learning among students. This study aimed to examine the effects of formative assessment as well as summative assessment on medical students’ learning outcomes in anatomy and histology courses in Isfahan University of Medical Sciences.
Methods: In this quasi-experimental study all medical students who took anatomy and histology courses in 2012 (control group) and 2013 (experimental group) were selected through available sampling. The formative assessment was used as an educational intervention along with the summative assessment. The number of anatomy students was 54 in the experimental group and 64 in the control group. The number of histology students was 60 in both the experimental and control groups. Data were analyzed by means of descriptive and inferential statistics (independent t test).
Results: The mean scores of the anatomy course tests were 11.89±2.01 in the experimental group and 13. 32±2.73 in the control group which indicated a significant difference in these groups (p=0.012, t=2.605). The mean scores of the histology course tests were 13.50±2.27 in the experimental group and 13.82±2.58 in the control group which showed no significant difference between mean scores of the two groups (p=0.447, t=0.765).
Conclusion: Not only did the use of formative assessment in the form of multiple-choice tests not enhance students’ scores as an indication of their learning, it also significantly reduced students’ scores and learning in the anatomy course.
Summative assessment, formative assessment, teaching-learning, basic sciences education, anatomy, histology.
ارزشیابی تراکمی, ارزشیابی تکوینی, یاددهی یادگیری, آموزش علوم پایه, آناتومی, بافتشناسی
269
276
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2769-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/22
1393/5/31
2015/10/122015/10/102015/06/22
1394/4/1
Roshanak
Abutorabi
روشنک
ابوترابی
abutorabi@med.mui.ac.ir
00319475328460050268
00319475328460050268
No
Batool
Hashemi beni
بتول
هاشمی بنی
hashemibeni@med.mui.ac.ir
00319475328460050269
00319475328460050269
No
Marzieh
Asgari moqadaam
مرضیه
عسکری مقدم
masgarimoqadaam@yahoo.com
1090253540
00319475328460050270
Yes
Abbas
Qari alavijeh
عباس
قاری علویجه
abbasqari@yahoo.com
1092029966
00319475328460050271
No
fa
مشکلات شایع در رفرنسنویسی مقالات ارسال شده به مجله ایرانی آموزش پزشکی
Common problems in writing references of articles that submitted to Iranian Journal of Medical Education
با توجه به این که نگارش منابع یکی از مهمترین قسمتهای یک مقاله است. در فرایند داوری مقالات مجلات توجه خاصی به رفرنسها میگردد. یک نویسنده برای این که در بخش چک رفرنسها مشکل کمتری داشته باشد و بخواهد به روند بررسی مقاله خود سرعت بخشد لازم است یک سری نکات مهم را رعایت نماید. ما پس از مطالعه رفرنسهای مقالات ارسال شده به این مجله شایعترین مشکلاتی را که در نگارش رفرنسها این مجله وجود داشت استخراج کردیم تا کمکی به نویسندگان برای نگارش رفرنسهای یک مقاله انجام شده باشد. شایعترین مشکلات در رفرنسنویسی عبارتنداز: 1- هنگام نوشتن یک مقاله حتماً اصل مقالات یا کپی صفحهای از کتابهایی را که از آنها استفاده کردهاید و به آنها رفرنس میدهید، را نگه دارید. بسیار مشاهده شده است که داور از نویسنده میخواهد که اصل مقاله یا کتابی را که به آن رفرنس داده شده است، ارسال نماید ولی نویسنده اصل مقالات را نداشته است. 2- این مجله رفرنسهای مقالات خود را به صورت لاتین در انتهای مقاله مینویسد. بعضی از نویسندگان در مقالهی خود از مقالات یا کتابهایی فارسی زبان استفاده میکنند که چکیده یا عنوان لاتین ندارد. با توجه به سیاست این مجله اگر مقاله یا کتابی که به آن رفرنس داده میشود چکیده یا عنوان لاتین ندارد، عنوان باید به صورت انگلیسی آوانویسی شود. مشکلی که وجود دارد این است که بعضی نویسندگان عنوان مقاله یا کتاب مربوطه را ترجمه میکنند و در فرایند داوری، هنگامی که داور در پی جستجوی این مقاله یا کتاب است آن را پیدا نمیکند. 3- بعضی از نویسندگان به وب سایتها رفرنس میدهند. البته رفرنس دادن به وب سایت مشکلی ندارد. اما مشکل اینجاست که آدرس وب سایتها مدام در حال تغییر است. پس اگر در مقالهای به یک سایت رفرنس میدهید لازم است زمان رفرنس دادن و آدرس اینترنتی که داور را به سایت مورد نظر هدایت میکند، بنویسید. همچنین برای محکم کاری زمانی که مطلبی را از یک سایت میگیرید یک عکس یا پرینت از خود سایت که حاوی مطلبی است که به آن رفرنس دادهاید بگیرید و ذخیره نمایید تا در صورت درخواست داور به وی ارائه دهید. بسیاری از نویسندگان به این مهم توجه نمیکنند. 4- فرمت رفرنسنویسی این مجله به صورت ونکور است، به این صورت است که رفرنسنویسی در داخل متن به صورت عددگذاری است و در قسمت منابع نیز رفرنسها به همان ترتیبی که در متن چیده شدهاند مرتب میشوند. در فرایند بررسی به طور مکرر مشاهده شده است که ترتیب اعداد در متن درست نیست. مثلاً به صورت 1، 2، 3، 4، 5 نیست و مثلاً به صورت 1، 2، 3، 5 است. نویسنده مقاله باید به ترتیب رفرنسها در متن بسیار توجه نماید. نکته مهم دیگر این که اگر مثلاً عدد یک در قسمت متن مقاله مربوط به مقاله آقای حسینی است که نویسنده به آن رفرنس داده است در قسمت منابع نیز عدد 1 باید مقاله آقای حسینی باشد. این یکی از مشکلات اساسی است که نویسندگان توجهی دقیق به آن نمیکنند. 5- نکته مهم و شایع دیگر این موضوع است که بعضی از نویسندگان به اشتباه در قسمت نتایج رفرنس میدهند. در قسمت نتایج فقط باید حاصل کار ذکر شود نیازی به رفرنس دادن در قسمت نتایج نیست. فقط در صورتی که مقاله مروری باشد نویسنده میتواند در قسمت نتایج رفرنس بدهد. 6- یکی دیگر از اشکالات شایع در رفرنسنویسی این است که نویسندگان، نام و نام خانوادگی نویسنده مقاله را به اشتباه به جای هم مینویسند که این موضوع بیشتر مربوط به مقالات لاتین است. مثلاً فرض کنید نویسندگان یک مقاله به ترتیب زیر است: Habib Heydari, Parsa Rezaei, Reza Rezaei نویسنده میخواهد به این نویسندگان طبق فرمت ونکور رفرنس دهد. در مرحله اول که نویسنده باید ترتیب نویسندگان را همانطور که در متن مقاله آمده است در رفرنس مربوطه بگذارد سپس مینویسد: Haydari H, Rezaei P, Rezaei R 7- نکته دیگر این که بعضی از مجلات از جمله این مجله از نویسنده میخواهند اگر مقالاتی که به آن رفرنس میدهند لاتین نیست حتماً عنوان مقاله را داخل کروشه بگذارند و در انتهای رفرنس زبان مربوطه را داخل کروشه ذکر نمایند به عنوان مثال اگر رفرنس فارسی بود کلمه [Persian] را در انتهای رفرنس بگذارند. 8- یکی دیگر از مشکلات شایع در رفرنسنویسی تکرار رفرنسها است. به عنوان نمونه اگر در قسمت منابع رفرنس 1 مربوط به مقالهی آقای محمدی است که با عنوان "کاربردی ملموسی از نظریههای یادگیری در بهداشت عمومی" در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی چاپ شده است نویسنده مجاز نیست در رفرنس 5 نیز همین مقاله را رفرنس دهد چون تکراری میشود. 9- سیاست این مجله برای نوشتن نویسندگان بدین صورت است که تعداد نویسندگان تا 6 نویسنده ذکر شود و در صورت بیشتر بودن تعداد نویسندگان از 6 تا بعد از نوشتن 6 نویسنده کلمه et al قرار داده شود. مشاهده شده است که نویسندگان مقاله فقط نویسنده اول را ذکر میکنند. 10- گاهی مشاهده شده است که نویسندگان در پایان یک رفرنس که به صورت مقاله است، سال انتشار، دوره، شماره و شماره صفحه مقاله ذکر نمیکنند در صورتی که باید ذکر شود. 11- گاهی برخی از نویسندگان در پایان یک رفرنس که به صورت کتاب است، شهر محل نشر، ناشر و سال نشر کتاب را ذکر نمیکنند در صورتی که باید ذکر شود. 12- بعضی از نویسندگان در متن مقاله ذکر میکنند به عنوان نمونه "حسینی و همکاران" اما در قسمت رفرنس تنها یک همکار برای آن ذکر میکنند یا این که اصلاً همکاران وی را ذکر نمیکند برعکس این موضوع نیز وجود دارد که در متن مقاله به عنوان نمونه مینویسد "حسینی" در حالی که در قسمت رفرنس آقای حسینی چند تا همکار دارد. نویسنده مقاله باید به این نکته توجه داشته باشد.
266
268
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1610-4&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/19
1394/5/28
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/27
1394/7/5
Habibollah
Rezaei
حبیباله
رضایی
rezaie.habib1@gmail.com
00319475328460055001
00319475328460055001
Yes
Azadeh
Davaripour
آزاده
داوریپور
azadeh_d_p@yahoo.com
00319475328460055002
00319475328460055002
No
fa
رگرسیون خطی، نرمال بودن توزیع مقادیر خطا یا نرمال بودن توزیع متغیر وابسته؟
Linear regression, the normal distribution of error values or normal distribution of the dependent variable?
سردبیر محترم مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی
یکی از پرکاربردترین روشهای آماری برای تجزیه و تحلیل دادهها در علوم مختلف، رگرسیون خطی ساده یا چندگانه است. در تحلیل رگرسیون نوع روابط متغیرها و این که آیا یک متغیر میتواند در متغیر دیگر تأثیرگذار باشد یا خیر، بررسی میشود(1). به عبارتی چنین بیان شده که "کاربرد اصلی رگرسیون خطی، تعیین عوامل مؤثر بر یک متغیر عددی است که توزیع نرمال دارد"(2). برای استفاده از این روش آماری، پیش فرضهایی ذکر گردیده است: 1. خطی بودن رابطه متغیرهای مستقل و وابسته 2. نرمال بودن توزیع مقادیر خطا 3. استقلال مقادیر خطاها و 4. نرمال بودن توزیع متغیر وابسته(1تا3).
مسأله چالش برانگیز، پیش فرض نرمال بودن است. سؤال این است که در واقع کدام یک باید به عنوان "پیشفرض اولیه" استفاده از رگرسیون خطی مد نظر قرار گیرد: نرمال بودن توزیع متغیر وابسته یا نرمال بودن توزیع مقادیر خطا؟
همانگونه که عنوان شد، در بعضی از منابع، نرمال بودن توزیع "متغیر وابسته"به عنوان پیش شرط استفاده از رگرسیون خطی بیان شده است. اما، کیانی(1) نرمال بودن توزیع متغیر وابسته را "شرط لازم" برای استفاده از رگرسیون خطی ندانسته و نرمال بودن توزیع مقادیر خطا را مد نظر دانسته است. به نظر میرسد این تحلیل به واقعیت نزدیکتر باشد. در منابع دیگر نیز به نرمال بودن توزیع مقادیر خطا به عنوان یکی از پیش شرطهای"اساسی" استفاده از رگرسیون خطی اشاره گردیده و همگی موافق هستند که "در صورت عدم برقراری این پیشگزیده، نمیتوان از رگرسیون استفاده نمود"(3).
اما بحث نرمال بودن توزیع متغیر وابسته را چگونه میتوان تحلیل نمود؟ بار دیگر باید تأکید نمود که نرمال بودن توزیع مقادیر خطا، شرط اولیه (در کنار استقلال خطاها و هم خط نبودن متغیرهای مستقل) برای استفاده از رگرسیون خطی ساده یا چندگانه است. نرمال بودن توزیع متغیر به عنوان یک شرط ثانویه و در زمان نرمال نبودن توزیع مقادیر خطا مطرح میشود و هدف از طرح آن، تلاش برای دستیابی به توزیع نرمال مقادیر خطا است. کما این که چنین ذکر شده است که: "در صورتی مقادیر خطا توزیع نرمال نداشته باشند، آنگاه ممکن است انجام تبدیل در مورد متغیر وابسته با روشهای سنتی و یا روش باکس-کاکس بتواند این مشکل را حل نماید"(1).
همانگونه که مشخص است، در اینجا از عبارات "ممکن" و "متغیر وابسته" استفاده شده است. به این ترتیب ممکن است حتی با وجود نرمال بودن توزیع متغیر وابسته (چه از ابتدا و چه از طریق استفاده از تبدیل) امکان استفاده از رگرسیون خطی (به واسطه نبود یکی از سه شرط نرمال بودن توزیع مقادیر خطا، نبود هم خطی بین متغیرهای مستقل و استقلال خطاها)فراهم نباشد. بنابراین برای استفاده از رگرسیون خطی باید حتما توزیع مقادیر خطا نرمال باشد. اگر این پیش شرط برقرار نباشد و متغیر وابسته از توزیع نرمال برخوردار باشد، شانس استفاده از این روش آماری کاملاً از بین میرود زیرا دیگر امکان استفاده از تبدیلها وجود ندارد. در صورت نرمال نبودن توزیع متغیر وابسته، این شانس هنوز وجود دارد که با نرمال کردن آن، احتمال نرمال شدن توزیع مقادیر خطا نیز پدید آید و بتوانیم از رگرسیون خطی استفاده نماییم. البته در صورتی که تبدیلهای مختلف موفق به نرمال کردن توزیع متغیر وابسته شوند، باز هم تضمینی برای نرمال بودن مقادیر خطا و امکان استفاده از روش آماری مدنظر وجود ندارد. به این ترتیب میتوان گفت که نرمال بودن توزیع متغیر وابسته، یک شرط اولیه نیست و صرفا میتواند به عنوان یک شرط ثانویه و با هدف ایجاد یک شانس مجدد (با فرایند یاد شده) مدنظر قرار داشته باشد.
در واقع به نظر میرسد بیان شرط نرمال بودن توزیع متغیر وابسته برای افزایش شانس نرمال بودن توزیع مقادیر خطا باشد. هر چند که بیان آن به شکل "مطلق" باعث میشود تا پژوهشگران کمتر آشنا به مباحث آماری (در صورتی که تبدیلها هم به آنها کمکی نکند) از رگرسیون خطی صرف نظر نموده و از روشهای دیگری استفاده نمایند. در حالی که میتوانستند با بررسی سه پیش شرط اصلی و در صورت برقراری آنها (حتی با وجودتوزیع غیرنرمال متغیر وابسته) از رگرسیون خطی استفاده نمایند.
متأسفانه بعضی از اساتید آمار و اپیدمیولوژی نیز نرمال بودن توزیع متغیر وابسته را شرط لازم برای استفاده از رگرسیون خطی و مدل سازی از این طریق میدانند؛ حال آن که همان طور که توضیح داده شد، این یک برداشت اشتباه و گمراه کننده است و بحث نرمال بودن، صرفا برای توزیع مقادیر خطا "لازم" است.
در اینجا ذکر دو نکته کوتاه ولی مهم دیگر برای محققین عزیز که تمایل به استفاده از رگرسیون خطی و مدل یابی از این طریق را دارند، خالی از لطف نیست.
اول این که، در سراسر این نوشته به نرمال بودن توزیع متغیرهای مستقل اشاره نشد. زیرا این امر، پیش شرط و لازمه رگرسیون خطی نیست.
دوم این که، باید توجه داشت که بین رگرسیون خطی چندگانه و رگرسیون چند متغیره تفاوت وجود دارد. حال آن که به اشتباه در بسیاری از کتب و مقالات به جای استفاده از رگرسیون خطی چندگانه از رگرسیون خطی چند متغیره استفاده میشود. "در بحث تخصصی، موقعی از رگرسیون چندمتغیره صحبت میکنیم که چند متغیر وابسته داشته باشیم. به عبارت دیگر میخواهیم بین یک یا چند متغیر مستقل با چند متغیر وابسته رابطهای توأم برقرار کنیم"(4). در حالی که در رگرسیون خطی چندگانه، تأثیر یا رابطه چند متغیر مستقل و یک متغیر وابسته بررسی میشود.
برای بررسی استقلال خطاها از آزمون دوربین واتسون استفاده میگردد. چنانچه مقدار آن در بازه 1.5 تا 2.5 قرار بگیرد به معنای عدم همبستگی بین خطاها است(3). برای بررسی هم خطی (که نشاندهنده آن است که یک متغیر مستقل تابعی خطی از سایر متغیرهای مستقل است)، میتوان عامل تورم واریانس و تولرانس را محاسبه نمود. به عنوان یک قاعده کلی، تولرانس کمتر از 1/0 و عامل تورم واریانس بزرگتر از 10 نشاندهنده مشکل ساز بودن هم خطی هستند(5).
به طور خلاصه، استفاده از رگرسیون خطی منوط به نرمال بودن توزیع خطا است. در صورتی که توزیع مقادیر خطا نرمال نباشد، حتی با وجود نرمال بودن توزیع متغیر وابسته، امکان استفاده از رگرسیون خطی وجود ندارد. زمانی که هم توزیع مقادیر خطا و هم توزیع متغیر وابسته نرمال نباشد، با استفاده از تبدیلهای مختلف برای توزیع متغیر وابسته، سعی در ایجاد شانس برای نرمال کردن توزیع مقادیر خطا داریم. در واقع در این شرایط، هدف اصلی از نرمال کردن توزیع متغیر وابسته، نرمال کردن توزیع خطا است.
در پایان نویسندگان از دریافت نظرات صاحبنظران در این زمینه استقبال نموده و امیدوارند تا این نوشتار کوتاه و نظرات احتمالی سایر نویسندگان در روشن شدن نکات مبهم استفاده از رگرسیون خطی گره گشا باشند. به هرحال، تفاسیر مبهم یا نادرست سبب میشوند تا طیف گستردهای از پژوهشگران نتوانند از روشهای آماری موردنظر خود استفاده نمایند.
263
265
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2182-8&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/7
1394/4/16
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/22
1394/4/31
Reza
Behnam far
رضا
بهنامفر
00319475328460050272
00319475328460050272
Yes
Azam
Rasti
اعظم
راستی
00319475328460050273
00319475328460050273
No
fa
کیفیت خدمات آموزشی دانشکده پرستاری و مامایی کرمان بر اساس مدل سروکوال
Quality Assessment of Educational Services in Nursing and Midwifery School of Kerman Based on SERVQUAL Model
مقدمه: توجه به کیفیت خدمات ارائه شده یکی از عوامل مؤثر در موفقیت و بقای نظامها، از جمله نظام آموزش عالی است، لذا این مطالعه با هدف بررسی کیفیت خدمات آموزشی دانشکده پرستاری و مامایی رازی کرمان بر اساس مدل سروکوال در سال 1393 انجام شد. روشها: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی 150 نفر از دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی کرمان با روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استاندارد سروکوال بود که شامل سه بخش اطلاعات پایه و 28 جفت سؤال مربوط به سنجش وضع موجود و مطلوب کیفیت خدمات بود. تفاوت میانگین وضع موجود و مطلوب به عنوان شکاف خدمات محاسبه گردید. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی زوجی، تی مستقل، کروسکال والیس و آنالیز واریانس یک طرفه) استفاده شد. نتایج: نتایج به دست آمده نشان داد که شکاف منفی در همه ابعاد کیفیت وجود دارد و بیشترین شکاف مربوط به ابعاد فیزیکی و پاسخگویی (7/1-) و کمترین شکاف مربوط به بعد اطمینان (6/0-) بود. بین شکاف کیفیت خدمات آموزشی در ابعاد پنج گانه و جنس و مقطع تحصیلی تفاوت معنادار آماری مشاهده نشد و فقط این تفاوت آماری بین شکاف کیفیت خدمات آموزشی در ابعاد پنج گانه و رشته تحصیلی معنادار بود (05/0p<). نتیجهگیری: با توجه به شکاف منفی در ابعاد کیفیت خدمات آموزشی و بیشتر بودن شکاف در ابعاد فیزیکی و پاسخگویی، پیشنهاد میشود که تخصیص منابع با استفاده از یک برنامهریزی مناسب و اولویتبندی انجام شده و همچنین دورههای آموزشی برای کارکنان و اعضای هیأتعلمی دانشگاه جهت شیوههای مؤثر ارائه خدمات آموزشی و برقراری ارتباط اثربخش با دانشجویان برگزار گردد.
Introduction: One of the most important factors in the success and survival of the higher education system is attention to the quality of provided services. Therefore, the aim of this study was to evaluate the quality of educational services in the Razi faculty of nursing and midwifery of Kerman based on SERVQUAL model in 2014. Methods: In this descriptive-analytical study, 150 students of the faculty of nursing and midwifery were selected by simple random sampling method. The data collection tool was SERVQUAL standard questionnaire which included three parts of demographic information and 28 pairs of items measuring current and desired status of service quality. The mean difference between the current and desired status was calculated as service gap. The collected data were analyzed using descriptive and inferential statistics (paired t-test, independent t-test, Kruskal-Wallis, and ANOVA). Results: The results showed that a negative gap existed in all dimensions of the service quality with the maximum gap being in the physical and accountability dimensions (-1.7) and the minimum gap in the reliability dimension (-0.6). There was no statistically significant difference between the gap in quality of educational services in the five dimensions and gender and educational level this difference was only significant between the gap in quality of educational services in the five dimensions and field of study (p< 0.05). Conclusion: Given the negative gaps in the five dimensions of service quality and greater gaps in physical and accountability dimensions, it is recommended that resources be allocated by appropriate planning and prioritization and also training courses be offered for staff and faculty members about effective methods of presenting educational services and effective communication with students.
Educational Service Quality, SERVQUAL Model, nursing students, midwifery students
کیفیت خدمات آموزشی, مدل سروکوال, دانشجویان پرستاری, دانشجویان مامایی.
251
262
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-3017-2&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/7
1394/1/18
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/30
1394/4/9
Maryam
Khandan
مریم
خاندان
: m_khandan49@yahoo.com
2991495294
00319475328460054998
Yes
Esmat
Nouhi
عصمت
نوحی
:E_noohi@kmu.ac.ir
00319475328460054999
00319475328460054999
No
Sakine
Sabzevari
سکینه
سبزواری
s_sabzvari@kmu.ac.ir
00319475328460055000
00319475328460055000
No
fa
رابطه ادراک عدالت از سیستم ارزیابی عملکرد با رفتار شهروندی و تعهد سازمانی پرستاران
The Relationship between Justice Perception of Performance Appraisal System and Organizational Citizenship Behavior and Organizational Commitment among Nurses
مقدمه: ادراک عدالت کارکنان از نظام ارزیابی عملکرد پیش آیندی مهم برای موفقیت و اثربخشی آن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ادراک عدالت (ظاهری، نظاممند، اطلاعاتی، بین فردی) از نظام ارزیابی عملکرد با تعهد سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی انجام گرفت. روشها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری آن شامل همه پرستاران زن و مرد شاغل در بیمارستانهای شهر رفسنجان در بهار 1392 به تعداد 600 نفر بودند که از میان آنان تعداد 253 نفر بر اساس جدول حجم نمونه میشل و جولی به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای ادراک عدالت از نظام ارزیابی عملکرد Thurston، تعهد سازمانی Allen & Meyer و رفتارهای شهروندی سازمانی Lee and Allen بود. دادهها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج: بین مولفههای ادراک عدالت از نظام ارزیابی عملکرد با ابعاد تعهد سازمانی رابطه مثبت معنادار (01/0≥p) و بین ادراک عدالت ظاهری، نظاممند و اطلاعاتی از نظام ارزیابی با رفتار شهروندی سازمانی معطوف به سازمان رابطه مثبت معنادار (01/0≥p) وجود دارد. همچنین، از بین مولفههای ادراک عدالت فقط ادراک عدالت اطلاعاتی قادر به پیشبینی تعهد عاطفی و ادراک عدالت ظاهری قادر به پیشبینی تعهد مستمر و ادراک عدالت ظاهری و نظاممند قادر به پیشبینی تعهد هنجاری پرستاران بود. نتیجهگیری: از آنجایی که ادراک عدالت از نظام ارزیابی عملکرد در میان پرستاران از اهمیت به سزایی برخوردار است و در عین حال میتواند انواع نگرشها (از جمله تعهد سازمانی) و رفتارهای آنها (ازجمله رفتارهای شهروندی) را متاثر سازد، بنابراین توصیه میشود تا رعایت عدالت از نظام ارزیابی عملکرد برای پرستاران از زمره اولویتهای مطرح در نظام ارزیابی عملکرد قرار گیرد.
Introduction: Employee justice perception of performance appraisal system is an important prerequisite to its success and effectiveness. This study aimed to investigate the relationship between justice perception (configural, systemic, informational, and interpersonal) of performance appraisal system with organizational commitment and organizational citizenship behavior. Methods: This research was a descriptive-correlational study. The population consisted of all male and female nurses (600) in hospitals of Rafsanjan City in 2013. Research sample included 253 nurses who were selected through simple random sampling and based on Jolly and Mitchell’s sample size table. Data collection tools were Thurston’s justice perception of performance appraisal system, Allen & Meyer’s organizational commitment questionnaire, and Lee and Allen’s organizational citizenship behavior questionnaire. Data were analyzed using Pearson correlation and regression analysis. Results: There was a positive significant relationship between components of justice perception of performance appraisal system and dimensions of organizational commitment (p≤0.01). There was also a positive significant relationship between configural, systemic and informational justice perception of performance appraisal system and organization-oriented organizational citizenship behavior (p≤0.01). Among the components of justice perception of performance appraisal system, informational justice perception was only able to predict affective commitment configural justice perception was able to predict continuous commitment and informational and configural justice perception was able to predict normative commitment. Conclusion: Since justice perception of performance appraisal system is of great importance among nurses and can affect their attitudes (including organizational commitment) and behaviors (including citizenship behavior), it is recommended to prioritize justice in performance appraisal system for nursing staff.
justice perception, performance appraisal, organizational commitment, organizational citizenship behavior
ادراک عدالت, ارزیابی عملکرد, تعهد سازمانی, رفتار شهروندی سازمانی
240
250
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2653-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/10
1393/2/20
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/30
1394/4/9
Mohammad Hossien
Abbasnezhad
محمد حسین
عباس نژاد
abbasnezhad.m.h@gmail.com
4709954216
00319475328460054993
No
Ali
mahdad
علی
مهداد
amahdad@khuisf.ac.ir
00319475328460054994
00319475328460054994
Yes
Mohammad
Asadpour
محمد
اسدپور
asadpoor1@yahoo.com
00319475328460054995
00319475328460054995
No
fa
راهکارهای مناسب توانمندسازی اساتید پزشکی در حوزه آموزش از نظر اعضای هیأتعلمی دانشکده پزشکی مشهد
Appropriate Strategies to Empower Faculty Members of Medicine in Education: Viewpoints of Faculty Members of Mashhad School of Medicine
مقدمه: فهم فرایند توانمندسازی و افزایش ظرفیت دانشگاهها برای ایجاد جوی توانمند، از عوامل مؤثر بر عملکرد آموزش است و شناسایی راهکارها و عوامل تأثیرگذار بر توانمندی اعضای هیأتعلمی را ضروری مینماید. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تعیین مناسبترین راهکارهای توانمندسازی آموزشی اساتید پزشکی از نظر اعضای هیات علمی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. روشها: این مطالعهی توصیفی مقطعی در سال 1391 در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد. ابتدا با بررسی مستندات و متون و سپس نظر صاحبنظران، فهرست راهکارهای مناسب توانمندسازی استادان استخراج شد، سپس براساس فهرست، پرسشنامهی محقق ساخته آماده و پس از تعیین روایی محتوای و پایایی با استفاده از روش بازآزمایی (با ضریب همبستگی87/0) در اختیار 96 نفر از اعضای هیأتعلمی دانشکده پزشکی (20 نفر عضو هیأتعلمی پایه، 76 نفر عضو هیأتعلمی بالینی) که به روش نمونهگیری تصادفی–طبقهای انتخاب شده بودند، قرار گرفت. برای هر کدام از راهکارها سه گزینه مناسب(3)، تا حدودی مناسب (2) نامناسب(1) قرار داده شد. دادهها با شاخصهای آمار توصیفی وآمار استنباطی (منویتنی و کروسکال-والیس) مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتایج: راهکارهای کارگاه آموزشی، مشاهده بهترین عملکرد، دورههای کوتاه مدت آموزشی و فلوشیپ به ترتیب با میانگین 33/2، 42/2، 51/2، 59/2 مناسبترین راهکارها و نظارت بر عملکرد اساتید، راهکاری نامناسب شناخته شد. نتایج نشان میدهد که راهکارهای کارگاه، دورههای کوتاه مدت آموزشی و فلوشیپ با سن اعضای هیأتعلمی ارتباط دارند (05/0>p). بین راهکار مشاهدهی بهترین عملکرد با سن اساتید و همچنین بین مناسبترین راهکارهای توانمندسازی آموزشی با سایر ویژگی های فردی اعضای هیأتعلمی(جنس، نوع هیأتعلمی، رتبه علمی، مدرک تحصیلی، نوع استخدام و سابقه کار) ارتباط معناداری مشاهده نشد(05/0
Introduction: Understanding the process of empowerment and promoting universities’ capabilities to create an empowered atmosphere are factors affecting functions of education which require identification of the strategies and effective factors in faculty members’ empowerment. The present study was conducted to identify and determine the most appropriate strategies of educational empowerment for faculty members of medicine from the viewpoints of faculty members of Mashhad School of Medicine. Methods: This descriptive cross-sectional study was conducted in 2012 in Mashhad School of Medicine. Initially, a list of appropriate strategies to empower faculty members was extracted from reviewing documents, literature, and experts’ opinions then, a researcher-made questionnaire was developed based on the list, and after verifying the content validity and reliability by means of test-retest (correlation coefficient at 0.87), was distributed among 96 faculty members (20 faculty members of basic sciences, 76 clinical faculty members) who were selected through stratified random sampling. Each strategy was evaluated as appropriate (3), rather appropriate (2) or inappropriate (1). Data were analyzed using descriptive and inferential statistics (Mann-Whitney and Kruskal-Wallis). Results: The strategies of workshops, observation of the best performance, short-term training courses and fellowship were the most appropriate strategies with means of 2.33, 2.42, 2.51, and 2.59, respectively while monitoring professors’ performance was identified as an inappropriate strategy. Results showed that the strategies of workshops, short-term training courses and fellowship were correlated with the age of faculty members (p<0.05). No significant correlation was found between the strategy of observation of the best performance and faculty members’ age and also between the most appropriate educational empowerment strategies and other individual characteristics of faculty members (gender, type of faculty member, academic ranking, academic degree, type of employment and working experience) (p>0.05). Conclusion: The findings of this study could be helpful for managers, instructors and planners of empowerment courses for faculty members.
Empowerment, faculty members, medicine, strategies.
توانمندسازی, اساتیدپزشکی, اعضای هیأتعلمی, راهکارها
227
239
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-3011-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/23
1393/12/4
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/12
1394/4/21
Hossein
Karimi Moonaghi
حسین
کریمی مونقی
karimih@mums.ac.ir
1530182360
00319475328460054988
No
Firozeh
Majidi
فیروزه
مجیدی
00319475328460054989
00319475328460054989
Yes
Abbas
Makarem
عباس
مکارم
00319475328460054990
00319475328460054990
No
Ali
Emadzadeh
علی
عمادزاده
majidif@skums.ac.ir
4621561782
00319475328460054991
No
Ali
Shoeibi
علی
شعیبی
shoeibia@mums.ac.ir
08659306968
00319475328460054992
No
fa
نقش آمادگی خودراهبری در یادگیری و گرایش به تفکر انتقادی در تعامل دانشجویان در محیط آموزش تلفیقی
The Role of Self-Directed Learning Readiness and Critical Thinking Disposition in Students’ Interaction in Blended Learning Environment
مقدمه: با توجه به اینکه تعامل الکترونیکی دانشجویان در فرایند یاددهی یادگیری در آموزش تلفیقی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن با اهمیت تلقی میشود، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش آمادگی خودراهبری در یادگیری و گرایش به تفکر انتقادی در تعامل دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی در محیط آموزش تلفیقی بود. روشها: در این پژوهش توصیفی جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1392-1393 مقطع کارشناسی دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود (764 نفر). حجم کل نمونه بر اساس روش نمونهگیری طبقهای نسبتی با استفاده از جدول گرجسی و مورگان، 260 نفر تعیین شد. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه آمادگی خودراهبری در یادگیری فیشر (Fisher) و همکاران، پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (Ricketts) و پرسشنامه دیدگاه دانشجویان نسبت به تعامل در محیط آموزش تلفیقی استفاده شد. برای تحلیل دادهها از آزمونهای آماری تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) و آزمون رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج: اغلب دانشجویان با تعامل در محیط آموزش تلفیقی نظر موافق و کاملاً موافقی داشتند (92 درصد). بین ابعاد مختلف آمادگی برای خودراهبری در یادگیری دانشجویان زن و مرد به طور کلی تفاوت معناداری مشاهده شد (57/15f= و 01/0p<). مؤلفههای خودکنترلی، خودمدیریتی، رغبت به یادگیری از سطوح آمادگی خودراهبری یادگیری و مؤلفه نوآوری از گرایش به تفکر انتقادی، متغیرهایی بودند که دیدگاه دانشجویان نسبت به تعامل در محیط آموزش تلفیقی را پیش بینی میکردند(5/24 f= و 01/0p<). نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که دانشجویان دیدگاه مثبتی به تعامل در محیط آموزش تلفیقی داشتند، بنابراین پیشنهاد میشود استفاده از رویکرد آموزش تلفیقی در این نظام آموزشی مورد توجه و تاکید قرار گیرد.
Introduction: Since electronic interaction of students in teaching-learning process in blended learning as well as identification of factors influencing it are essential, this study aimed to investigate the role of self-directed learning readiness and critical thinking disposition in Nursing and Midwifery students’ interaction in blended learning environment. Methods: This descriptive study was performed on all undergraduate students studying at Nursing and Midwifery school of Mashhad University of Medical Sciences (764 students) in 2013-2014 academic years. The sample included 260 subjects who were selected through stratified sampling method using Krejcie and Morgan’s table. The data were collected through Fisher’s Self-Directed Learning Readiness Scale, Ricketts' critical thinking disposition questionnaire, and a questionnaire regarding students’ attitudes toward interactions in blended learning environment. The collected data were analyzed using MANOVA and hierarchical multiple regression. Results: Most students strongly agreed with interaction in blended learning environment (92 percent). A significant difference was found among different aspects of males and females’ self-directed learning readiness (f=15.57 and p<0.01). Self-control, self-management, willingness to learn from self-directed learning levels, and innovation out of critical thinking disposition components were variables that predicted students’ attitudes toward the interaction in blended learning environment (f=24.5 and p<0.01). Conclusion: This study showed that students had a positive attitude toward the interaction in blended learning environment. Therefore, it is recommended to focus on and use the blended learning approach in the current educational system.
Self-Directed Learning Readiness, Critical Thinking Disposition, Blended Learning
آمادگی خودراهبری در یادگیری, گرایش به تفکر انتقادی, آموزش تلفیقی
215
226
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2713-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/11
1393/3/21
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/12
1394/4/21
Ali akbar
Ajam
علی اکبر
عجم
aliakbarajam1387@gmail.com
0918998565
00319475328460054987
Yes
fa
آمادگی برای تغییر کارورزان پزشکی در زمینه خود ارزیابی صلاحیتهای بالینی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد
Interns’ Change Readiness in Terms of Self-assessment of Clinical Competency in Mashhad University of Medical Sciences
مقدمه: توانایی خودارزیابی به عنوان یک صلاحیت حیاتی حرفهایگری برای دانشجویان پزشکی در شورای اعتبار بخشی آموزش پزشکی مطرح است. در این پژوهش وضعیت آمادگی برای تغییر در زمینه رفتار خود ارزیابی صلاحیتهای بالینی کارورزان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، با استفاده از سازه مراحل تغییر مدل فرانظری بررسی گردید. روشها: در این مطالعه توصیفی از بین دانشجویان پزشکی که در نیم سال اول تحصیلی 93-92 در دانشگاه علوم پزشکی مشهد دوره کارورزی خود را میگذراندند، 127 نفر با استفاده از جدول مورگان بر اساس نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار انجام پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بود که سؤالات آن شامل سه بخش، اطلاعات دموگرافیک، سؤالات زمینهای و سؤالات مربوط به سازه مراحل تغییر بود. پس از تعیین روایی و پایایی، پرسشنامهها با روش خود ایفا تکمیل گردید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری آنالیز واریانس یک طرفه، تی تست و کروسکال والیس و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. نتایج: بیشتر از نیمی از دانشجویان (49/70%) در مراحل اولیه مدل فرانظری یعنی مرحله تفکر و پیشتفکر قرار داشتند. حدود(9/4%) مرحله بیشتفکر و تفکر را پشت سرگذاشته و در مراحل بالای مدل قرار داشتند و ارزیابی از صلاحیت بالینی خود را انجام داده بودند. (58/15%) از دانشجویان در مرحله نگهداری قرار داشتند و خودارزیابی از صلاحیت بالینی جزیی از رفتار آنان شده بود. نتیجهگیری: نتایج بیانگر آن است که اکثر دانشجویان پزشکی ارزیابی از عملکرد بالینی خود را انجام نمیدهند، این در حالی است که خود ارزیابی و شناسایی نیازهای آموزشی برای یادگیری مادامالعمر ضروری به نظر میرسد. پیشنهاد میشود خودارزیابی به همراه سایر روشهای ارزیابی مورد استفاده قرار گیرد.
Introduction: The ability to perform a self-assessment as a critical competency of professionalism is considered essential for medical students at the Medical Education Accreditation Council. In this study, interns’ status of readiness to change was investigated in terms of self-assessment of clinical competency in Mashhad University of Medical Sciences using construct of the stages of change of trans-theoretical model. Methods: In this descriptive study 127 interns were selected through Morgan table based on convenient sampling in Mashhad University of Medical Sciences in 2013-2014 academic years. The data was collected through a researcher-made questionnaire consisted of three sections: demographic information, background information and questions about the construct of the stages of change. After verifying the validity and reliability, questionnaires were completed through self-administration method. One-way ANOVA, T-test, Kruskal-Wallis and Spearman correlation coefficient were used to analyze the data. Results: More than half of the students (70.48%) were at the early stages of pre-contemplation and contemplation in the Trans-theoretical Model. A Bout (4/9%) of them had passed the pre-contemplation and contemplation and assessed their own clinical competency. Also 15.57% of the students were at the stage that self-assessment of clinical competency was part of their behavior. Conclusion: Results show that most medical students do not assess their clinical performance despite the fact that self-assessment and identification of educational needs are necessary for lifelong learning. It is recommended that self-assessment be used along with other assessment methods.
Self-assessment, trans-theoretical model, stages of change, clinical competency, medical interns
خودارزیابی, مدل فرانظری, مراحل تغییر, صلاحیت بالینی, کارورزان پزشکی
205
214
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2841-3&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/6
1393/8/15
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/16
1394/3/26
Ali
Emadzadeh
علی
عمادزاده
EmadzadeA@mums.ac.ir
00319475328460056459
00319475328460056459
No
Somayeh
Alizadeh
سمیه
علیزاده
alizadehs2014@gmail.com
00319475328460056460
00319475328460056460
Yes
Hossein
Karimi mooneghi
حسین
کریمی مونقی
KarimiH@mums.ac.ir
00319475328460056461
00319475328460056461
No
Lida
Jarahi
لیدا
جراحی
jarahil@mums.ac.ir
00319475328460056462
00319475328460056462
No
fa
فنون مدیریت کلاس: راهنمایی برای اداره کردن کلاس درس
Classroom management Techniques: Tips for managing classroom
مقدمه: مدیریت کلاس درس را مدرس برای ایجاد نظم و انگیزه، درگیر کردن فراگیران و جلب مشارکت آنها در فرایند یادگیری انجام میدهد. چنانچه مدرسی نتواند با استفاده از فنون متعدد، کلاس درس خود را مدیریت کند، فرایند تدریس او به خوبی صورت نخواهد گرفت. این مطالعه باهدف مروری بر فنون مدیریت کلاس درس انجام گرفت. روشها: در این مطالعه مقالات پایگاههای اطلاعاتی شامل SID Iranmedex, Irandoc, Magiran, Pubmed, google scholar, و Eric در بازه زمانی 1365 تا 1393با استفاده از کلید واژههای مدیریت کلاس، انضباط، انگیزش و قوانین کلاسی مورد جستجو قرارگرفت. نتایج: فنون مدیریت کلاسی در چهاردسته مدیریت محتوا و ارائه؛ مدیریت قوانین؛ مدیریت عدالت و انگیزش و مدیریت رابطهها قرار گرفت. در مدیریت محتوا از مواردی مانند فنون تدریس، چگونگی جلب توجه فراگیران، تسلط بر موضوع درسی و قدرت انتقال مفاهیم؛ در مدیریت قوانین از مواردی مانند تعیین قوانین با همراهی فراگیر، زمان تعیین قوانین، اجرای قوانین و پیامدهای تخطی از قوانین؛ در مدیریت عدالت از مواردی مانند برخورد و نگاه عادلانه و توجه به تک تک فراگیران، رعایت عدالت در ارزشیابی و نقش عدالت در موفقیت و انگیزش و در مدیریت رابطهها از مواردی مانند شناخت علایق و استعدادهای فراگیران، ارتباط مؤثر و متقابل مدرس با فراگیران در مدیریت کلاس استفاده شده بود. نتیجهگیری: بر اساس نتایج مرور شده، یکی از مهمترین فنون مدیریت کلاس تعیین قوانین کلاسی با همراهی فراگیران و اجرای این قوانین در کلاس درس است. توصیه میشود اساتید در جلسه اول کلاس قوانین کلاسی را در مورد استفاده از تلفن، حضور وغیاب، مشارکت فعال، تأخیر در ورود به کلاس با همراهی فراگیران تدوین نمایند.
Introduction: Classroom management includes teacher’s actions to discipline, motivate and engage learners in learning process. If the instructor could not manage the class using classroom management techniques, his or her teaching process would not go well. The aim of this study was to review classroom management techniques. Methods: The databases of SID, Iranmedex, Irondoc, Magiran, Pubmed, Eric and Google Scholar were searched through from 1986 to 2014 using key words such as classroom management, discipline, motivation and classroom rules. Results: Classroom management techniques were classified in four categories: content management and presentation (teaching techniques, making learners focus, mastery of the subject, and conveying concepts), rule management (determining rules with the help of learners, time of determining rules, rule implementation, and violation consequences), equity and motivation management (equal treatment of individual learners, fair evaluation, and the role of equity in success and motivation), and relation management (identifying interests and talents of learners and effective and mutual instructor-learner communication). Conclusion: According to the reviewed results, one of the most important classroom management techniques is to determine and implement classroom rules with the help of learners. It is recommended that teachers develop classroom rules in the first session about using phone, class attendance, active participation, and tardiness with the help of learners.
Classroom management, learning theories, motivation, discipline, classroom rules.
مدیریت کلاس, نظریههای یادگیری, انگیزش, انضباط, قوانین کلاسی
192
204
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1610-3&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/14
1394/1/25
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/24
1394/4/3
Habibolah
Rezaei
حبیب اله
رضایی
rezaie.habib@yahoo.com
2392076855
00319475328460054985
No
Fariba
Haghani
فریبا
حقانی
haghani@edc.mui.ac.ir
00319475328460054986
00319475328460054986
Yes
fa
ارزیابی یک درس در دو نوع ورودی دولتی و خودگردان
letter to editor
چگونگی فرآیند پذیرش دانشجو در دانشگاههای ما همیشه چالش بر انگیز بوده و تلاش شده است که به بهترین وجه انجام شود. در فرایند فعلی و با برگزاری کنکور سراسری، دانشجو معمولاً براساس هوش عمومی پذیرش میشود هرچند ممکن است در بعضی از رشتهها مثل پزشکی مهارتهای دیگری برای پذیرش دانشجوی مناسب ضروری باشد(1). اما در کنار فرآیند پذیرش، نحوه تأمین هزینههای آموزش دانشجو نیز مطرح بوده است. به طور کلی دو دیدگاه وجود دارد؛ دیدگاه اول همیشه طرفدار تأمین هزینههای تربیت دانشجو از منابع دولتی است. طرفداران این دیدگاه، ضرورت آموزش رایگان در سیستم آموزش عالی را مطرح میکنند. در مقابل این طرز تفکر دیدگاه دومی وجود دارد که تأمین منابع مالی تربیت دانشجو را در سیستم آموزش عالی از طریق منابع دولتی صحیح نمیداند و معتقدند که دانشگاهها باید به سمت خودکفایی بروند و در عین حال کیفیت آموزش نیز حفظ شود. در این نوشته نظر نیست که این دو دیدگاه تحلیل شود. بلکه هدف این است که بیان گردد که نحوه وارد شدن به سیستم آموزش عالی آنقدر اهمیت ندارد که نحوه خارج شدن و به اصطلاح فارغالتحصیل شدن اهمیت دارد. به عبارت دیگر ارزیابیهای مداوم درونبخشی از نحوه تربیت دانشجو(2و3) به مراتب مهمتر از نوع ورودی دانشجو است.
با توجه به این طرز تفکر، در نیمسال دوم سال تحصیلی 94-93 مقایسهای بین عملکرد تحصیلی دو نوع دانشجوی ورودی دانشگاه در دو رشته داروسازی و پزشکی در درس فیزیولوژی قلب و گردش خون و تنفس انجام گرفت. در نیمسال یادشده 268 نفر در 4 کلاس درس فیزیولوژی را اخذ نموده بودند. منبع درسی کاملاً مشخص و منطبق با تعداد واحد درس بود (300 صفحه قطع وزیری به زبان فارسی برای 5/2 واحد نظری). تمام سؤالات از این منبع درس بود که با ذکر صفحه در پرسشنامه امتحان ارائه میشد. دو امتحان رسمی میان ترم برای مبحث قلب (6 نمره) و امتحان پایان ترم برای مباحث گردش خون و تنفس (14 نمره) برگزار گردید. مدرسین برای هر چهار کلاس یکسان بودند. اساتید به غیبت دانشجو عنایت ویژه داشتند و به ازای هر غیبت نیم نمره از نمره نهایی دانشجو کسر گردید. نتایج مربوط به مقایسه نمرات دانشجویان برای رشتههای پزشکی و داروسازی به تفکیک نوع پذیرش با استفاده از آزمون آنالیز واریانس در جدول 1 ارائه شده است.
جدول 1: مقایسه نمرات دانشجویان رشتههای پزشکی و داروسازی در درس فیزیولوژی قلب و گردش خون و تنفس در نیمسال دوم سال تحصیلی 94-93 به تفکیک نوع پذیرش دانشجو
رشته تحصیلی نوع پذیرش تعداد میان ترم پایان ترم نمره نهایی تعداد قبولی
پزشکی دولتی 117 *39/3±09/12
(92/16-0) #†59/3±38/12
(55/18-0) *59/3±78/12
(62/18-0) 102
پردیس خودگردان 70 *95/2±72/9
(38/15-0) ;79/2±52/9
(55/14-0) *62/2±91/9
(33/15-0) 37
داروسازی دولتی 43 41/2±03/10
(77/10-46/3) †83/2±64/11
(82/17-45/5) †53/2±65/11
(11/17-7) 35
پردیس خودگردان 38 46/2±0/9
(38/15-73/3) 14/3±69/9
(36/16-0) †01/3±76/9
(91/15-0) 31
نمره صفر غایب در پایان ترم به تعداد 2 نفر داروسازی (خودگردان)، 2 نفر پزشکی (خودگردان) و 4 نفر پزشکی (دولتی) است. *، #، & و † بترتیب نشانگر تفاوت معنادار با بقیه گروهها، با پزشکی (خودگردان)، با داروسازی (دولتی) و با داروسازی (خودگردان) است (05/0 > P).
در صد مردودی در رشته داروسازی در هر دو نوع پذیرش دانشجو 18 % بود هر چند که میانگین نمرات تفاوت اندکی دارد. اما در رشته پزشکی در صد مردودی در نوع پذیرش دولتی 12 % و در نوع پذیرش خودگردان 52 % است. این در صد مردودی زیاد نباید مسألهای شود که به ضدیت با تفکر پذیرش دانشجوی شهریهپرداز منجر شود کما این که در رشته داروسازی تفاوتی نداشت بلکه باید جرقهای برای پایدار شدن تفکری باشد که هر که در یک رقابت سالم در فرایند آموزش موفق شود مطلوب است چه نوع پذیرش رایگان باشد یا شهریهای و هر که موفق نشود باید در حیطه دیگری که توانمندی دارد رشد کند، خواه نوع پذیرش رایگان باشد یا شهریهای.
واقعا یک سؤال مطرح است که چرا به نحوه ورود دانشجو بیشتر اهمیت داده میشود تا کیفیت و نحوه فارغالتحصیل شدن او از دانشگاه. معمولاً بدون تحلیل، دانشجوی شهریه پرداز سرزنش میشود و بدون ژرفنگری به کیفیت آموزش دانشجوی به اصطلاح دولتی اهمیت داده نمیشود. به نظر نویسنده ارتقای کیفیت آموزش در دانشگاه زمانی شکل واقعی و عینی به خود خواهد گرفت که بدون توجه به این که دانشجو به چه شکلی وارد دانشگاه شده است در یک نظام آموزشی یکسان بتواند توانمندیهای خود را بروز دهد و چنانچه قادر به این امر نباشد صاحب مدرک تحصیلی نگردد. به نظر میرسد که این تفکر یک اصل است و باید در دانشگاه به آن عنایت ویژه گردد و در فرآیند ارتقای آموزش زمانی را انتظار داشته باشیم که در سیستم غربالگری دانشجوی خوب از دیگر دانشجویان (به هر شکلی هم که وارد دانشگاه شده باشند اهمیت ندارد) تعداد فارغالتحصیلان در دانشگاه به مراتب کمتر از تعداد ورودیها باشد، مسألهای که تقریباً در دانشگاهها فراموش شده است و تجربه هم ثابت کرده است که هر که وارد شد خارج شده است و این فرآیند نامطلوب است. برای دستیابی به این هدف هم نباید نگرانی از انصراف دانشجو از دانشگاه و یا مردود شدن او از درسی را داشته باشیم که جزیی از فرایند ارتقای آموزشی است تا خارج شدن از دانشگاهها ویژه توانمندها باشد.
189
191
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-95-2&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/13
1394/4/22
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/31
1394/6/9
Mehdi
Nematbakhsh
Isfahan University of Medical Sciences
مهدی
نعمت بخش
nematbakhsh@med.mui.ac.ir
1286506905
00319475328460049680
Yes
fa
نیازهای آموزشی مسؤولین اجرایی واحدهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از قوانین و مقررات اداری
Educational Needs of Executive Managers in Subsidiaries of Isfahan University of Medical Sciences regarding Administrative Rules and Regulation
مقدمه: حرکت مبتنی بر ضابطه و قانون ضرورت پویایی و هماهنگی در سازمانهاست. از ملزومات این پویایی آشنایی رؤسا و مدیران سازمانها با مجموعهی این ضوابط و قوانین است. این پژوهش با هدف بررسی نیازهای آموزشی رؤسای دانشکدهها و مدیران شبکههای بهداشت، درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از قوانین و مقررات اداری مرتبط با حوزهی کاری ایشان و تهیه بسته آموزشی انجام شد. روشها: این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 92-1391 انجام گرفت. جامعه تحقیق این پژوهش شامل رؤسای دانشکدهها و مدیران شبکههای بهداشت، درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان (رییس دانشگاه، رؤسا و معاونین دانشکدهها، بیمارستانها و شبکههای بهداشتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی اصفهان) بود، که به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محققساخته پس ازتایید روایی و پایایی استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آماری توصیفی، آزمون تی مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج: میانگین و انحراف معیار نمره کل پرسشنامه برابر 68/0±01/4 از 5 بود. کمترین میانگین نمره مربوط به" آگاهی از ماده قانونی مرتبط با عدم ارائه اسناد و مدارک به رییس یا شعب دیوان عدالت اداری در قانون دیوان عدالت اداری " با میانگین 44/3 و بالاترین میانگین نمره مربوط به" آگاهی از تخلفات اداری احصا گردیده در ماده هشت قانون رسیدگی به تخلفات اداری کارکنان دولت " با میانگین 01/4 بود. نیاز آموزشی رؤسای دانشکدهها و مدیران شبکههای بهداشت، درمان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از مجموعه قوانین و مقررات در حد بالا بر آورد گردید. نیازهای آموزشی برحسب جنس و سطح تحصیلات تفاوت معناداری نشان نداد. تهیه بسته آموزشی ویژه برای هرحوزه کاری محصول نهایی این پژوهش بود. نتیجهگیری: با توجه به ضرورت حرکت قانونمند و هماهنگ سازمانها به نظر میرسد پرداختن به آموزش قوانین و مقررات مربوطه ضروری است.
Introduction: Rule-based and discipline-oriented action is essential for dynamism and coordination of organizations. To achieve this, managers need to be familiar with organizational rules and regulations. This study aimed to assess the educational needs regarding administrative rules and regulations among faculty deans and healthcare network managers of Isfahan University of Medical Sciences and to provide an educational package accordingly. Methods: This cross-sectional, descriptive study was performed in 2012. The study population consisted of faculty deans and healthcare network managers of Isfahan University of Medical Sciences (dean of university, heads and deputies of faculties, hospitals, and health networks) who were selected by census method. Data collection tool was a valid and reliable researcher-made questionnaire. Data were analyzed using descriptive statistics, independent t-test and ANOVA. Results: The mean and standard deviation score of the whole questionnaire was 4.01 out of 5. The lowest mean score (3.44) was related to “knowledge of an article in the Act of Administrative Justice related to failure to offer documents to President of the Court of Administrative Justice or the branches of the Court” and the highest mean score (4.01) was related to “knowledge of administrative violations recognized in the article 8 of Administrative Violations Code of State Staff”. Findings showed that educational needs of faculty deans and healthcare network managers were highly critical in terms of the rules and regulations. No significant difference was found in terms of gender and education. The final outcome of the present research was separate educational packages for each area of expertise. Conclusion: Given the necessity of coordinated and rule-governed organizational initiations, embedding relevant rules and regulations in educational programs seems essential.
Educational needs, managers, university of medical sciences, administrative rules and regulations.
نیاز آموزشی, مدیران, دانشگاه علوم پزشکی, قوانین و مقررات اداری
181
188
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2675-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/19
1393/2/29
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/31
1394/6/9
Alireza
Yousefy
علیرضا
یوسفی
aryousefy@edc.mui.ac.ir
00319475328460054983
00319475328460054983
No
Saeid
Vali
سعید
ولی
saeid.vali@gmail.com
00319475328460054984
00319475328460054984
Yes
fa
رضایتمندی دانشجویان مامایی دانشگاه علوم پزشکی شیراز از ارزشیابی بالینی به روش دفترچه ثبت مهارتهای بالینی (Log Book)
Midwifery Students’ Satisfaction with Logbook as a Clinical Evaluation Tool in Shiraz University of Medical Sciences
مقدمه: یکی از روشهای رایج ارزیابی مهارتهای بالینی دانشجویان علوم پزشکی، دفترچه ثبت مهارتهای بالینی است. در سالهای اخیر، روش دفترچه ثبت مهارتهای بالینی در ارزشیابی بالینی دانشجویان مامایی دانشکده پرستاری و مامایی شیراز مورد استفاده قرار گرفته است، این مطالعه با هدف تعیین میزان رضایت دانشجویان از این روش انجام گرفت.
روشها: این مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1393 در دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد و 52 نفر از دانشجویان مامایی که کارآموزیهای «داخلی-جراحی» و «بیماریهای زنان»را میگذراندند، به روش نمونه در دسترس انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته پس از تایید روایی و پایایی آن جمعآوری شد. پرسشنامه شامل 23 گویه و 9 حیطه در قالب مقیاس لیکرت 5 نمرهای است. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمونهای آماری تحلیل واریانس و آزمونهای تعقیبی استفاده شد.
نتایج: میانگین رضایتمندی دانشجویان مامایی از «دفترچه ثبت مهارتهای بالینی» 02/15±51/48 از مقیاس 100 در کارآموزی داخلی- جراحی و 94/16±81/48 در کارآموزی بیماریهای زنان بود. در کارآموزی داخلی-جراحی، بالاترین نمره رضایتمندی مربوط به حیطه استرسزا بودن (11/26±61/59) و پایینترین نمره مربوط به حیطه منصفانه بودن (81/20±61/44) بود. در کارآموزی بیماریهای زنان، بالاترین نمره رضایتمندی مربوط به حیطه مطابقت با اهداف آموزشی (71/19±30/57) و پایینترین نمره مربوط به حیطه علاقهمندی به این روش (72/20±46/43) بود. در هر دو کارآموزی، میزان رضایت دانشجویان ترم آخر، بیش از سایر دانشجویان بود.
نتیجهگیری: استفاده از دفترچه ثبت مهارتهای بالینی در ارزشیابی بالینی کارآموزیهای داخلی- جراحی و بیماریهای زنان برای دانشجویان مامایی دانشگاه علوم پزشکی شیراز همراه با نارضایتی نسبی است. لذا بازنگری و اصلاح جوانب مختلف دفترچه ثبت مهارتهای بالینی ضروری به نظر میرسد تا موجبات رضایت هرچه بیشتر دانشجویان فراهم گردد.
Introduction: Logbook is one of the common methods for evaluation of clinical skills of medical students. This method has been used in recent years in Shiraz University of Medical Sciences for clinical evaluation of midwifery students. Therefore, this study aimed to determine the level of students’ satisfaction with this method.
Methods: This descriptive cross-sectional study was performed in 2014 in Shiraz University of Medical Sciences and 52 students of midwifery who attended "Medical-Surgical" (MS) and "Gynecology" (Gyn) practicums were selected by convenience sampling. Data were collected using a valid and reliable researcher-made questionnaire. It consisted of 23 items and measured nine domains with a five-point Likert scale. Data were analyzed by means of descriptive statistics, ANOVA and post hoc tests.
Results: The mean of midwifery students’ satisfaction with the logbook was 48.51±15.02 in MS practicum and 48.81±16.94 in Gyn practicum. In the MS practicum, the highest satisfaction score was related to the domain of “being stressful” (59.61±26.11) and the lowest score was related to “being fair” (44.61±20.81). In the Gyn practicum, the highest satisfaction score was related to the domain of “conformity to educational goals” (57.30±19.71) and the lowest score was related to “interest in the logbook method” (43.46±20.72). In both practicums, the satisfaction level of last semester students was higher than that of other students.
Conclusion: Use of Logbook in the clinical evaluation of MS and Gyn practicums for midwifery students of Shiraz University of Medical Science, was accompanied by relative dissatisfaction. Therefore, revision and modification of the various aspects of the Logbook seem to be necessity in order to make students more satisfied.
Midwifery students, Log book, students\' satisfaction, clinical Evaluation.
دانشجویان مامایی, دفترچه ثبت مهارتهای بالینی, رضایتمندی دانشجویان, ارزشیابی بالینی
170
180
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2936-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/19
1393/10/29
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/20
1394/2/30
Marzieh
Asadi lari
مرضیه
اسدی لاری
asadilarim@sums.ac.ir
2511917386
00319475328460049361
No
Zeinab
Moshfeghy
زینب
مشفقی
zmoshfeghy1385@yahoo.com
00319475328460049362
00319475328460049362
Yes
Marzieh
Shahpari
سیده مرضیه
شهپری
Marzieshahpari@yahoo.com
220805952
00319475328460049363
No
Ferdos
Mohammad alian
فردوس
محمد علیان
Fsmdan1393@gmail.com
1818551713
00319475328460049364
No
fa
نقش تعللورزی و خود تنظیمی انگیزشی در پیشبینی اشتیاق تحصیلی دانشجویان
Role of Procrastination and Motivational Self-Regulation in Predicting Students’ Academic Engagement
مقدمه: درگیری دانشجویان به لحاظ شناختی، رفتاری و عاطفی با محیط و زمینه تحصیلی، سرزندگی و موفقیت تحصیلی دانشجویان را درجهت پیشبرد اهداف آموزشی تضمین میکند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش تعللورزی و خودتنظیمی انگیزشی در پیشبینی اشتیاق تحصیلی دانشجویان است.
روشها: دراین پژوهش همبستگی تعداد 311 دانشجوی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه آزاد اراک در سال تحصیلی 94-1393 به شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامههای تعللورزی، خودتنظیمی انگیزشی و اشتیاق تحصیلی پاسخ دادند. دادههای جمعآوری شده به وسیله آمار توصیفی و استنباطی(ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون) تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین تعللورزی با اشتیاق تحصیلی همبستگی منفی معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین بین خودتنظیمی انگیزشی با اشتیاق تحصیلی همبستگی مثبت معناداری وجود دارند (001/0>P). تحلیل رگرسیون نشان داد که تعللورزی و خودتنظیمی انگیزشی میتوانند 3/22 درصد از واریانس اشتیاق تحصیلی را پیشبینی نماید.
نتیجهگیری: تعللورزی و خودتنظیمی انگیزشی میتواند اشتیاق تحصیلی بین دانشجویان را پیشبینی کند. با توجه به این که این دو متغیر با شوق و اشتیاق دانشجویان به ادامهی تحصیل ارتباط دارد باید در زمینه موفقیت تحصیلی دانشجویان مورد توجه و تاکید قرار گیرد.
Introduction: Students’ cognitive, behavioral and emotional engagement with the academic environment and field of study will guarantee their vitality and success in promoting educational goals. Therefore, the purpose of this research was to investigate the role of procrastination and motivational self-regulation in predicting students’ academic engagement.
Methods: This correlational study was performed on 311 students of faculty of medical sciences in Islamic Azad University of Arak in 2014-2015 academic years. The subjects were selected through Random and responded to procrastination, motivational self-regulation, and academic involvement questionnaires. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics (Pearson correlation coefficient and regression analysis).
Results: Pearson correlation showed that there was a negative and significant relationship between procrastination and academic engagement (p<0.01). It also indicated a positive and significant relationship between motivational self-regulation and academic engagement (P<0.001). The results of the regression analysis showed that procrastination and motivational self-regulation could predict 22.3 percent of academic engagement variance.
Conclusion: Procrastination and motivational self-regulation can predict academic engagement of students. Since these two variables are correlated with Students’ enthusiasm to continue their studies, they must be taken into account and underscored for students’ academic achievement.
procrastination, motivational self-regulation, academic engagement, student
تعلل ورزی, خودتنظیمی انگیزشی, اشتیاق تحصیلی, دانشجو
160
169
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2857-3&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/16
1393/11/27
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/8
1394/5/17
Moslem
Abbasi
مسلم
عباسی
moslem_abbasi83@yahoo.com
00319475328460049305
00319475328460049305
No
Shahriar
Dargahi
شهریار
درگاهی
shahriardargahi@yahoo.com
00319475328460049306
00319475328460049306
No
Zabih
Pirani
ذبیح
پیرانی
zabih_pirani@yahoo.com
00319475328460049307
00319475328460049307
Yes
Farzaneh
Bonyadi
فرزانه
بنیادی
farzaneh_bonyadi@yahoo.com
00319475328460049308
00319475328460049308
No
fa
راهکارهای ارتقای طرح منتور شیپ: مطالعه کیفی
مقدمه: کارورزی به شیوه منتورشیپ باعث بهبود آموزش بالین در پرستاری میشود. با توجه به مشکلات فراوان، در روند اجرای طرح منتورشیپ، این مطالعه، با هدف تبیین راهکارهای ارتقای طرح منتور شیپ انجام شد. روشها: این مطالعه به شیوه کیفی و با رویکرد آنالیز محتوا در سال 1392 در بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی لرستان انجام شد. 11 نفر از دانشجویان ترم آخر پرستاری و 6 سرپرستار به روش مبتنی بر هدف در مطالعه شرکت کردند. دادهها با مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند گردآوری شدند. مصاحبهها ضبط، دستنویس و سپس دادهها با استفاده از روش تحلیل محتوا مطابق با رویکرد گرانهیم و لاندمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: دادهها، در سه طبقه اصلی و 9 زیر طبقه شامل، عوامل مربوط به منتور (با زیر طبقات ویژگیهای شخصیتی منتور و توانمندی در آموزش بالین)، عوامل مربوط به پرسنل بیمارستان (با زیرطبقات توجیه برنامه منتورشیپ، مدل نقش بودن پرستاران، ارتباط بین حرفهای) و عوامل مدیریتی(با زیر طبقات نحوه ارزشیابی، تقسیم کار پرستاری به شیوه موردی، تدارک امکانات رفاهی برای دانشجویان و برنامهریزی مناسب جهت اجرای کارورزیها) قرار گرفت. نتیجهگیری: با در نظر گرفتن صلاحیت علمی و عمومی منتور، نقش پرسنل بیمارستان در حرفهای شدن دانشجویان پرستاری و مدیریت مناسب اجرای برنامههای کارورزی، میتوان به ارتقای طرح منتورشیپ کمک نمود.
پرستاری, منتورشیپ, آموزش بالینی, مطالعه کیفی
146
159
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2071-3&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/162014/09/13
1393/6/22
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/82015/06/6
1394/3/16
Heshmatolah
Heydari
حشمت اله
حیدری
Heshmatolahh@yaho.com
4189616540
00319475328460054980
No
Shahin
raoufi
شهین
رئوفی
R822003@yahoo.com
4072314722
00319475328460054981
No
Aziz
Kamran
عزیز
کامران
a.kaamran@arums.ac.ir
1466535318
00319475328460054982
Yes
fa
تبیین ظرفیت و فرهنگ کارآفرینانه در دانشگاه علوم پزشکی بابل از طریق روش تحلیل فازی
Explanation of Entrepreneurial Capacity and Culture in Babol University of Medical Science through Fuzzy Analysis Method
مقدمه: در سطح جهان، نظام علم اغلب کشورها در پاسخ گویی به نیاز فزاینده اجتماعی و اقتصادی به دانش و فن آوری در حال تغییر و تحول هستند. نظریه دانشگاه کارآفرین یکی از مدلهای مطرح شده برای تبیین چهره جدید و متحول شدهی دانشگاهها است. در واقع هدف از پژوهش حاضر تبیین ظرفیت و فرهنگ کارآفرینانه و مؤلفههای آن در دانشگاه علوم پزشکی بابل از طریق روش تحلیل فازی است.
روشها: پژوهش توصیفی است. جامعه آماری این تحقیق شامل اساتید، متخصصین کارآفرینی دانشگاهی و مسؤولین دانشگاه علوم پزشکی بابل در سال 1392 بود. در تحقیق حاضر، پرسشنامه دانشگاه کارآفرین گیب پس ازتایید روایی و پایایی آن مورد استفاده قرار گرفت، به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل فازی استفاده شد.
نتایج: ظرفیت و فرهنگ کارآفرینانه در دانشگاه، شامل: مؤلفههای چشمانداز، مأموریت و استراتژی دانشگاه، حاکمیت و ادارهی دانشگاه، ساختار و طرح سازمانی، چندرشتهای، فرارشتهای، قدرت نفوذ و استفاده از منابع متنوع، مدیریت ذینفعان و ارزشهای جامعه، دانشآموختگان، انتقال دانش، مرکز رُشد، تأمین مالی مخاطرات در شرکتهای مشتق از دانشگاه، بینالمللیسازی، و در نهایت، آموزش کارآفرینانه، در سطح نامناسبی قرار دارند.
نتیجهگیری: در مسیر تبدیل شدن دانشگاهها به یک دانشگاه کارآفرین به خصوص در دانشگاههای علوم پزشکی، لازم است که آنها در ابعاد ساختاری، مدیریتی و فرهنگی خود را متحول ساخته و با گسترش زیرساختهای مورد نیاز، زمینه را برای ایفای کارکردهای جدید فراهم سازند.
Introduction: Science systems are changing worldwide in response to increasing social and economic needs for knowledge and technology. Entrepreneurial university theory is a model for explaining the new transformed face of universities. The main purpose of present study was to explain the entrepreneurial capacity and culture in Babol University of Medical Sciences through Fuzzy Analysis Method.
Methods: This was a descriptive study. The statistical population consisted of faculty members, university entrepreneurship specialists and administrators of Babol University of Medical Sciences in 2013. Gibb`s Entrepreneurial University questionnaire, after verifying its validity and reliability was used to collect data. The data were analyzed using fuzzy analysis method.
Results: The findings showed that the status of entrepreneurial culture and capacity in Babol University of Medical Sciences was inappropriate. This included vision, mission and strategy of university, governance and administration, structure and organizational design, multidisciplinary and transdisciplinary, leverage and employing various resources public values and stakeholders management alumni knowledge transfer Incubation center, venture funding in university spin-off companies, internationalization, and entrepreneurial education.
Conclusion: On the path toward becoming an entrepreneurial university, especially for universities of medical sciences, it is necessary that universities go through substantial changes in terms of structural, managerial, and cultural dimensions, and pave the way to serve new functions by developing necessary infrastructures.
Entrepreneurial culture, entrepreneurship, university, entrepreneurial capacity.
فرهنگ کارآفرینانه, کارآفرینی, دانشگاه, ظرفیت کارآفرینانه
134
145
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2691-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/162014/09/132014/05/27
1393/3/6
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/82015/06/62015/05/18
1394/2/28
hossein
samadi
حسین
صمدی میارکلائی
hossein_samadi_m@yahoo.com
4989919505
00319475328460049271
Yes
Samadi Miarkolaei
Hamzeh
حمزه
صمدی میارکلایی
hamzeh_samadi@yahoo.com)؛
00319475328460049272
00319475328460049272
No
Hasanali
Aghajani
حسنعلی
آقاجانی
aghajani@umz.ac.ir
00319475328460049273
00319475328460049273
No
fa
نقد مقاله: مقایسه پیشرفت تحصیلی در تدریس به روش سخنرانی و یادگیری مبتنی بر مسأله در دانشجویان پزشکی: یک مرور نظاممند
Letter to editor
یکی از مهمترین موارد در گزارش صحیح یک مقاله شفافیت در بیان روش انجام کار است زیرا شفاف بودن روش کار به خواننده در درک مراحل انجام کار و تحلیل نتایج بهدستآمده کمک میکند و از به وجود آمدن ابهامات جلوگیری میکند. نکته دیگر نیز ویرایش یک مقاله جهت چاپ است که باعث جذب خوانندگان بیشتر برای مقاله و مجله میگردد(1و2). مجله آموزش در علوم پزشکی بااهمیت دادن به نقد مقالات و چاپ آنها یکی از مجلات پیشرو در این زمینه است چرا که نقد منصفانه یکی از بهترین راههای آشنایی خوانندگان و نویسندگان در مورد اشکالات احتمالی یک گزارش است. مقالهای با عنوان: مقایسه پیشرفت تحصیلی در تدریس به روش سخنرانی و یادگیری مبتنی بر مسأله در دانشجویان پزشکی، یک مقاله از نوع مرور نظاممند است که در مجله آموزش در علوم پزشکی /آبان 1393/14 (8) /729 تا 741 به چاپ رسیده است(3). چند مورد در این مقاله قابلبحث است: 1. به کار بردن جملات تکراری بهویژه در چکیده مثلا در قسمت مقدمه در خط سوم گفته شده از طریق مرور نظاممند و بلافاصله در خط اول روشها هم مجدد تکرار شده است و در قسمت روشها صفحه 732 در خط سوم گفته شده است که بانکهای اطلاعاتی توسط دو نفر جستجو شدهاند و این جمله در انتهای پاراگراف مجدد تکرار شده است و این در حالی است که چکیده باید تا حد ممکن خلاصهای از کار بوده و از موارد تکراری به دور باشد. 2. قسمت روشها در این مطالعه سرشار از نکاتی است که یا شفاف نبوده یا نویسندگان نتوانستهاند آن را شفاف گزارش کنند. • یک سؤال این است که چرا مطالعات از سال 1998 تا 2013 جستجو شده است در صورتی که دلیلی برای آن بیان نشده است و از طرفی اگر محدودیت زمانی بدون دلیل خاصی باشد نمیتواند ادعا کرد که مرور نظاممند انجامشده است. • دومین نکته راهکار جستجو است که خیلی کلی بیان شده است و جای ابهام دارد زیرا جستجو در پایگاههای مختلف متفاوت است و با یک ترکیب نمیتوآنهمه پایگاهها را جستجو کرد. • کل مقالات در جستجوی اولیه 95 مورد بیان شده در حالی که با همین ترکیب بیانشده و در همین محدوده زمانی فقط در پابمد 408 مقاله را میتوان به دست آورد که جای سؤال دارد! • در صفحه 732 سمت چپ خط سوم گفته شده است "بعد از بررسی چکیده و عنوان" که در اینجا باید ابتدا عنوان و سپس چکیده بیاید چون اول عنوان بررسی میشود. • در روشها گفته شده است مقالاتی که متن انگلیسی آنها در دسترس نبود از مطالعه خارج شدند؟ و بیان نشده است که آیا برای گرفتن متن کامل آنها فعالیتی صورت گرفته یا نه و فقط صرف به دست نیاوردن اولیه متن کامل ملاک مناسبی برای حذف نیست و میتوان از طریق ارتباط با نویسندگان یا خرید مقالات به مقالات دست پیدا کرد(4). در ادامه همین پاراگراف رفرنس شماره 25 آمده است که جایگاهی ندارد یعنی برای چه چیزی رفرنس بیان شده است؟ آیا برای معیارهای خروجی که توسط نویسندگان اعلامشده رفرنس آورده شده است؟ در ضمن از لحاظ نگارشی بعد از رفرنس 25 نقطه آمده است که در اینجا باید حذف شود چرا که جمله بعدی ادامه جمله است. در ادامه همین پاراگراف و بعد از رفرنس شماره 25 جملهای آمده است که "در مرحله بعد مجدداً با خواندن تمام متن..."؟ مگر در ابتدا متن کامل خوانده میشود که کلمه مجدد بهکاربرده شده است؟ به نظر میرسد کلمه "مجدد" اضافی است و باعث ابهام میشود. • در صفحه 732 کلمه magiran اشتباه تایپ شده است. • در قسمت روشها وقتی میگوییم مقالات خوب و متوسط وارد کار شدند نیاز نیست که مجدد بگوییم مقالات که کیفیت مناسب نداشتند هم خارج شدند. در حقیقت همان جمله اول مفهوم جمله اول را نیز در بردارد و جمله دوم توضیح اضافی است. در همین پاراگراف در ادامه آمده است که " پس از طی این مراحل..." 8 مقاله برای استخراج داده و تجزیه و تحلیل مورد بررسی قرار گرفت و بیان نشده است که در مرحله قبل چقدر بوده است این در حالی است که دیاگرام مراحل انجام کار به صورت کامل مشخص نیست و ازلحاظ ویرایشی مشکل دارد که خواننده کاملاً سردرگم میشود. • در انتهای صفحه 732 آمده است که "چون مطالعات به صورت همگون نبودند انجام متاآنالیز امکانپذیر نبود و..." که این جمله هم مبهم و کلگویی است. دلیل ناهمگونی بیان نشده است و این که چهکاری برای رفع ناهمگونی انجامشده است یا این که تجزیه و تحلیل در زیرگروهها امکانپذیر بوده یا نه؟ فقط صرف گفتن ناهمگونی کافی نیست آن هم در یک مطالعه از نوع مرور نظاممند(5). • در ابتدای صفحه 733 هم گفته شده که تحلیل اطلاعات به شکل کیفی انجام گردید که این جمله هم مبهم و کلگویی است. از چه روش کیفی؟ • در ادامه مقاله شکل یک که مراحل ورود مطالعات به پژوهش حاضر است به صورت ناقص آورده شده است. • در شکل یک در قسمت اول تعدادهایی که برای هر پایگاه دادهای آمده است خیلی کم بوده و با استراتژی جستجو همخوانی ندارد. به نظر میرسد مقاله حاضر بر موضوعی بسیار مفید تمرکز کردهاست و تا حدودی به نتایج مناسبی دست یافته که جای تشکر دارد و ابهامات موجود ساختاری نبوده و تنها به دلیل خوب گزارش نشدن و عدم اطلاعات کافی انجام دهندگان از چگونگی گزارش مقالات مروری نظاممند است؛ اما این ابهامات باعث کاهش کیفیت مطالعه میگردد. امیدواریم نویسندگان محترم با نگارش بهتر و دقت در بیان نکات کاربردی و افزایش شفافیت بر قدرت مطالعات انجامشده بیفزایند.
--
129
133
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2469-6&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/162014/09/132014/05/272014/11/21
1393/8/30
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/82015/06/62015/05/182015/07/6
1394/4/15
Morteza
Arabzoozani
مرتضی
عرب زوزنی
arab.hta@gmail.com
00319475328460070944
00319475328460070944
Yes
fa
آموزش مبتنی بر سیستم در علوم پزشکی: ضروری اما فراموش شده
System based education in medical sciences: necessary but forgotten.
نداردتغییر نگرش از یادگیری معلم محور به یادگیری دانشجو محوردرآموزش عالی مسؤولیتی جدید را برای مدرسان و دانشجویان فراهم ساخته است که یکی از محورهای اصلی آن انتخاب مناسبترین رویکرد آموزش است(1). آموزش مبتنی بر سیستم یکی از رویکردهای مطرح در نظام آموزشی است که در خصوص ویژگیها و کاربرد آن آگاهی لازم وجود ندارد. از طرفی برخی مجامع نظیر شورای اعتبار بخشی آموزش پزشکی آشنایی با این رویکرد را یکی از شایستگیهای اصلی پزشکان میدانند(2و3). لذا دراین دست نوشته آموزش مبتنی بر سیستم به عنوان یکی از رویکردهای جدید در بحث آموزش که تمرکز آن بر ایجاد انگیزه در دانشجو، آشنایی با سیستم و تفکر سیستمی، همکاری درون حرفهای، بین حرفهای و به طور کلی کار تیمی است، معرفی میشود. به منظور یافتن منابع مرتبط با موضوع آموزش مبتنی بر سیستم از جستجو در بانکهای اطلاعاتی علمی PubMed, proQuest, Ovid, SID, Magiran با کلید واژههایSystem based education, medical education, Teaching,learning و مترادف فارسی آنها تا سال 2014 استفاده شد. تعداد منابع یافت شده در سطح دنیا بسیار محدود بود و در ایران هیچ گونه مطالعهای در این زمینه پیدا نشد. به طور کلی بر اساس جستجوی پژوهشگر تنها 6 مقاله به موضوع آموزش و یا عملکرد مبتنی بر سیستم پرداخته بودند که مورد بررسی قرار گرفتند. در بین مطالعات مورد بررسی آندرو کوهن(Cohen) به تعریف آموزش مبتنی بر سیستم پرداخته است(4). در مطالعهای دیگر موضوع عملکرد مبتنی بر سیستم در سیستم سلامت و درمان بررسی شده است(5). جانسون (Johnson)و همکاران نیز در مطالعهای به موضوع عملکرد مبتنی بر سیستم در دانشجویان پزشکی و بهبود کیفیت مراقبت و ایمنی بیمار پرداختهاند(3). یک مطالعه کیفی نیز 6 حیطه اصلی در این رویکرد را نشان داده است(6). در اینجا به شرح جزیی تر این مطالعات میپردازیم. آندرو کوهن از آموزش مبتنی بر سیستم با عنوان "اول کاربرد، بعد تئوری"یاد میکند، وی مینویسد: وادار کردن دانشجویان برای یادگیری قواعد سیستمها قبل از ایجاد شور و انگیزه در آنان به جای نگریستن به یادگیری به عنوان محرک شگفت انگیز تکامل انسان، منجر به نگرش "یادگیری به عنوان شکنجه" میشود. براساس این رویکرد میبایست بعد از آشنایی با هدف و کاربرد مطالبی که آموخته خواهد شد، ابتدا قواعد پایه سپس فرایندهای پیچیده آموزش داده شود. کوهن فرایند یادگیری مبتنی بر سیستم را به صورت دوایر متحدالمرکزی نشان میدهد که در دایره مرکزی هدف، دایره میانی قواعد پایه و در دایره پیرامون قواعد پیچیده قرار گرفتهاند و یادآور میشود شروع همراه با تصور پایان در ذهن" beginning with the end in mind" منجر به ایجاد انگیزه بهتری برای یادگیری میشود(4). از آنجایی که رشتههای مرتبط به علوم پزشکی رشتههای عمل محور هستند، در بحث آموزش مبتنی بر سیستم، موضوع عملکرد مبتنی بر سیستم (system based practice)مطرح میشود، که بنیانگذار آن پل بتلدن (Paul Bataldenl) بود و سیستم بهداشتی را دوایری دارای همپوشانی مطرح کرد که در مرکز آن بیمار قرار دارد(5). تأکید عملکرد مبتنی بر سیستم بر شناخت اجزاء سیستم، همکاری درون حرفهای، بین حرفهای و به طور کلی کار تیمی است(2). جانسون و همکاران ضمن اظهار این نکته که کاربرد SBP در علوم پزشکی مستلزم آگاهی از مفهوم سیستم و تفکر سیستمی است، بیان کردند عملکرد مبتنی بر سیستم ابزاری برای تحلیل است و همچنین روشی است که منجر به ارائه مراقبت و تغییر مؤثرتر میشود. درک سیستم موجب بهبود کیفیت مراقبت و ایمنی بیمار میشود. درSBP دانشجو باید از یک سیستم بزرگتر آگاه بوده و در برابر آن پاسخگو باشد؛ همچنین در استفاده مؤثر از دیگر منابع به منظور ارائه مراقبت هر چه بهتر از بیمار خود توانمند باشد(3). نتایج مطالعه کیفی شو(Sheu) و همکاران نشان دهنده 6 حیطه اصلی در این رویکرد بودکه عبارت بودند از: همکاری و نقشهای درون حرفهای، ساختار بالینی، عوامل مرتبط با بیمار در ارتباط با دستیابی به مراقبت،آگاهی از سیستم مراقبتی بزرگتر و تداوم مراقبت، کسب و تخصیص منابع و ارتقاء سیستمها. در این مطالعه مربیان هماهنگکننده، درک عمیقتری از یادگیری مبتنی بر سیستم داشتند؛ هم دانشجویان و هم اساتید معتقد بودند که کلینیک راندها بیشتر از برنامه درسی رسمی، دانشجویان را برای یادگیری مبتنی بر سیستم آماده میکند(6). کادردرمانی لازم است به گونهای تربیت شوند که اجزای سیستم سلامت را بشناسند، اثر بخشی سیستم و منابع را ارزشیابی کنند و بدانند چه زمانی باید تغییر ایجاد کنند. اینها جوهره اصلی شایستگی عملکرد مبتنی بر سیستم است(7و8). مطالعات نشان میدهد بهکارگیری رویکرد مبتنی بر سیستم در کوریکولوم امروزه کمتر دیده میشود(3). درک مشترک و شفافی از عملکرد مبتنی بر سیستم وجود ندارد و در ارتباط با این رویکرد در زمینه روشهای ارزشیابی نیز کمبود وجود دارد. ضروری است هر گروه مرتبط با سیستم اعم از پزشکی و پرستاری به طور تخصصی مشخص کند که چطور عملکرد بالینی روزانه آنها به سیستم مرتبط است، آموزش دهندگان باید به دانشجویان آموزش دهند چطور با سیستم ارتباط برقرار کنند، چطور سیستم بر فعالیتهای روزانه بالینی آنها مؤثر است و چطور میتوان سیستمهای نامؤثر را تغییر داد(3). عملکرد مبتنی بر سیستم به تمامی فرایندهای موجود در سیستم ارایه مراقبت اشاره میکند که از لحظه ملاقات فرد با سیستم بهداشتی تا ارجاع وی، فراهم کننده مراقبت مؤثر و مقرون به صرفه از فرد و افراد میباشد و عوامل مختلفی بر عملکرد مبتنی بر سیستم مؤثر هستند که عبارتند از: حمایت پزشک، کار گروهی، بیمه سلامت و درمان، انتقال مراقبت، مراقبت مزمن و مراقبت بیمار محور(9). تأکید آن بر شناخت اجزاء سیستم، همکاری درون حرفهای، بین حرفهای و به طور کلی کار تیمی است و ضروری است تا سیستم به عنوان مجموعهای از اجزاء مرتبط به هم، به عنوان یک کل درک شود تا دستیابی به هدف، یعنی دستیابی به ایمنی بیمار و مراقبت با کیفیت مؤثر ممکن شود(2). معرفی این رویکرد نوین آموزشی به خصوص در حوزه علوم پزشکی که بنیادهای آن بر رویکردهای یادگیری فراگیر محور استوار است و از طرفی بهداشت و درمان به عنوان یک سیستم با مجموعهای از عوامل در حال تعامل، با تلاش برای رسیدن به یک هدف تعریف شده، از اهمیت ویژهای برخوردار است. لذا توصیه میشود در زمینه بسط مفهوم و چگونگی بهکارگیری این رویکرد آموزشی در آموزش علوم پزشکی مطالعاتی انجام شود. همچنین ضروری است برنامهریزان آموزشی به نیازهای آموزشی دانشجو، صریح و واضح بودن اهداف حرفه و استفاده از راه کارهای ایجاد علاقه در کسب دانش مورد نیاز و کار تیمی توجه خاصی مبذول نمایند.
آموزش مبتنی بر سیستم, عملکرد مبتنی بر سیستم, آموزش, یاددهی, یادگیری
126
128
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2971-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/162014/09/132014/05/272014/11/212015/01/29
1393/11/9
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/82015/06/62015/05/182015/07/62015/05/12
1394/2/22
Hossein
Karimi Moonaghi
حسین
کریمی مونقی
karimih@mums.ac.ir
00319475328460055635
00319475328460055635
No
دکتر حسین کریمی مونقی (دانشیار)، مرکز تحقیقات مراقبت مبتنی بر شواهد، گروه آموزشی داخلی و جراحی، دانشکده پرستاری و مامایی، گروه آموزش پزشکی دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران. (karimih@mums. ac. ir)
Tayebe
Pourghaznein
طیبه
پورغزنین
pourghazneint@mums.ac.ir
0068658893
00319475328460055636
Yes
طیبه پورغزنین (مربی)، دانشجوی دکتری تخصصی آموزش پرستاری، عضو کمیته تحقیقات دانشجویی، گروه آموزشی داخلی جراحی، دانشکده پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد، مشهد، ایران. pourghazneint@mums. ac. ir
fa
نقد مقاله: راهنمای استفاده از آزمونهای آماری در مطالعات مداخلهای
Guide to the use of statistical methods in clinical studies
مقالهای با عنوان تأثیر قرارداد یادگیری بر رضایتمندی و یادگیری خود-هدایتی دانشجویان پرستاری در آموزش بالینی در مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی. 1393 14 (12):1078-1086 به چاپ رسیده است، این مقاله به صورت نیمه تجربی صورت گرفته است(1) و حاوی نکاتی بسیار ارزنده و مفید و کاربردی است. از آنجایی که نتایح این مطالعه و سایر مطالعات مشابه میتواند در برنامهریزیهای آموزشی مناسب و مفید باشد(2و3)، نکات زیر در مورد این مقاله قابل بحث است. نتایج این مطالعه به صورت کاملاً شفاف بیان نشده است، هر چند مقایسه دو گروه از نظر متغیرهای زمینهای و پایه یکی از معیارهای استاندارد گزارش چنین مقالاتی است(4) ولی خروجی جدول 1 که در این مطالعه آورده شده است مبهم بوده و در خصوص متغیر جنسیت 36 نفر در گروه مداخله و 23 نفر در گروه کنترل واقع شدهاند که با گزارش متن که 32 نفر در گروه مداخله و 27 نفر در گروه کنترل ذکر شده همخوانی ندارد. در متن مقاله آورده شده است که "تحلیل آماری نشان داد که بین امتیازات یادگیری خود- هدایتی در دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد. اما بین امتیازات رضایتمندی در دو گروه، علیرغم بالاتر بودن امتیازات گروه مداخله، تفاوت معناداری دیده نشد". هدف از انجام چنین مطالعهای اصولاً مقایسه اثربخشی یک روش آموزشی در مقایسه با گروه کنترل است، برای رسیدن به چنین هدفی در آنالیز یکی از روشها این است که اثر اختلاف میانگین نمره قبل از مداخله با استفاده از آزمون آنالیز کوواریانس کنترل شود. چون در غیر این صورت چه تضمینی وجود دارد که اختلاف نمره بین دو گروه قبل از مداخله نیز وجود نداشته است. در این مطالعه، میانگین نمره در گروه مداخله و کنترل با استفاده از آزمون تی سنجیده شده است که مشخص نشده است که آیا میانگین نمره مربوط به قبل از مداخله است یا بعد از مداخله. در صورتی که مربوط به بعد از مداخله نیز باشد نمیتواند نتیجه منطقی و درستی باشد، چرا که تفاوت میانگینها در شروع مطالعه نادیده گرفته میشود(5). نکته دیگر پژوهشگران پیشنهاد کردهاند که در گروههای با حجم نمونه بزرگتر چنین مطالعهای طراحی شود، در انجام یک مطالعه حجم نمونه برای مقایسه بایستی متناسب انتخاب شود و با استفاده از شیوهی علمی نسبت به محاسبه تعداد حجم نمونه اقدام کرد، و معمولاً برای این کار همواره سرشماری صورت نمیگیرد(4و6)، در مطالعه حاضر کلیه افراد به روش سرشماری وارد مطالعه شدهاند، سؤالی که مطرح است این است که آیا این تعداد افراد برای مطالعه کافی است؟ و اگر بر اساس فرمول، حجم نمونه محاسبه شود، حجم نمونه محاسبه شده به نظر بیشتر از این مقدار محاسبه شود یا خیر(7). از این رو آیا توان این مطالعه در حد قابل قبولی است؟ در واقع با توجه به پیشنهادات نویسندگان مبنی بر انجام چنین مطالعهای در حجم نمونه بزرگتر، این سؤال پیش میآید که آیا این مطالعه از توان کافی برای نشان دادن اثر مداخله برخوردار نبوده است؟ انتظار میرود در صورت چنین پیشنهادی، در مورد توان مطالعه نیز صحبت شود تا سایر محققین بتواند تصمیم درستتری مبنی بر انجام چنین کاری در سایر دانشگاهها داشته باشند. استفاده درست و به جا از آزمونهای آماری در پژوهشها و مقالات منتشر شده یکی از ضروریات اعتماد به مقاله و کاربردی بودن نتایج آن است و هرگونه استفاده نادرست از آزمون آماری میتواند باعث خدشهدار شدن نتایج گردد(8)، با توجه به اهمیت مقالات منتشر شده در مجله آموزش پزشکی و کاربردی بودن آن در تصمیمگیریهای بهداشتی(2)، انتظار میرود چنین دست نوشتهای مورد توجه قرار گیرد و با رعایت نکات هر چند ساده توسط محققین و پژوهشگران زمینهساز بهبود گزارش مقالات منتشر شده و اطمینان بیشتر به مقالات گردد.
124
125
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2933-3&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/162014/09/132014/05/272014/11/212015/01/292015/04/7
1394/1/18
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/82015/06/62015/05/182015/07/62015/05/122015/07/4
1394/4/13
Salman
Khazaei
سلمان
خزایی
salman.khazaei61@gmail.com
00319475328460055626
00319475328460055626
No
سلمان خزایی، دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی همدان، گروه آمار و اپیدمیولوژی علوم پزشکی همدان، همدان، ایران. salman.khazaei61@gmail.com
Abdollah
Mohammadian- Hafshejani
عبدالله
محمدیان هفشجانی
amohamadii1361@gmail.com
00319475328460055627
00319475328460055627
No
عبدالله محمدیان هفشجانی، دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، گروه آمار و اپیدمیولوژی علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران. (amohamadii1361@gmail.com)؛
Hamid
Salehiniya
حمید
صالحی نیا
alesaleh70@yahoo.com
00319475328460055628
00319475328460055628
Yes
حمید صالحینیا، دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی ، مرکز تحقیقات جراحیهای کم تهاجمی دانشگاه علوم پزشکی ایران ، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران. alesaleh70@yahoo.com
fa
نکاتی جهت افزایش کیفیت گزارشدهی مطالعات مداخلهای
Some notes for increase reporting of interventional studies
سردبیر محترم مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی مقالهای با عنوان تأثیر به کارگیری روش تقلید از نسخه با نام ابداعی Prescomime بر یادگیری و رشد مهارتهای بالینی دانشجویان پزشکی در درس داروشناسی. مجله ایرانی آموزش در علوم پزشکی. 1393 14 (12) :1087-1096 به چاپ رسیده است(1). این مطالعه به صورت مداخلهای تک گروهی صورت گرفته است. با توجه به این که نتایج مطالعات کارآزمایی در تصمیمگیریهای بهداشتی و درمانی کاربرد دارند، ذکر چند نکته برای اطمینان از قابل استفاده بودن این روش آموزش در موارد مشابه قابل بحث است، از آنجایی که روش اجرای مناسب و به کارگیری روش آماری مناسب برای افزایش بهبود کیفیت کارآزمایی بالینی ضروری است(2و3)، لذا نکات زیر این مطالعه قابل تأمل میباشد. در مطالعه حاضر نحوه ورود افراد داوطلبانه ذکر شده است در حالی که در روش کار بیان شده که برای افرادی که شرکت داشتهاند امتیازاتی در نظر گرفته شده و چنانچه فرد شرکت ننماید با کسر نمره مواجه میشود و این در حالی است که با یکی از اصول مهم در مطالعات که ورود و خروج آزادانه افراد از مطالعه میباشد در تعارض میباشد(4). از طرفی، مداخله در قالب یک واحد درسی ارائه شده است، رضایت و داوطلب بودن فرد دیگر مفهوم پیدا نمیکند و دانشجو باید واحد ارائه شده در آن ترم را انتخاب کند، که از این منظر نیز، میتوان گفت که داوطلبانه بودن آزمودنی در این پژوهش، احتمالاً کاربرد نداشته است. در خصوص مقایسه گروه مداخله و گروه عدم مداخله نیز چند ابهام وجود دارد اول آن که آیا سؤالات آزمون نهایی بین دو گروه یکسان بوده است یا کیفیت سؤالات متفاوت بوده که قطعاً تفاوت کیفیت سؤالات در نمره دانشجویان تأثیرگذار خواهد بود و حداقل کاری که میبایست در این پژوهش اشاره میشد، این است که در هر دو ورودی از یک امتحان واحد استفاده شده است، در غیر این صورت قسمتی از تفاوتها میتواند ناشی از تفاوت در نحوه ارزیابی دو گروه باشد. از طرفی با توجه به این که استاد مربوطه از وضعیت مداخله در دو گروه مطلع بوده است و اصطلاحاً ماسکه (Blind) نبوده است این امکان وجود دارد در جهت حمایت از طرح پیشنهادی خود در گروه مداخله با ارفاق و در گروه عدم مداخله سختگیرانه نسبت به نمرهدهی اقدام نموده باشد. نکته دیگر، مشخص نیست افزایش رضایتمندی دانشجویان چگونه سنجیده شده است، دانشجویان حاضر درس مربوطه را در شرایط مداخله مربوطه گذراندهاند و شرایط عدم مداخله را تجربه ننمودهاند، لذا رضایتمندی اولیهای وجود نداشته که با شرایط بعد از مداخله مقایسه و متوجه افزایش رضایتمندی شویم. آنالیز واریانس برای مقایسه میانگین بیش از دو گروه استفاده میشود در حالی که در مطالعه حاضر دو گروه مقایسه شدهاند ضمناً در نتایج نیز مشخص نشده است که از این آزمون در کجا استفاده شده است. یکی از قسمتهای مهم یک مقاله، روش اجرا و آنالیز دادهها و تطابق آنچه در روش اجرا و نتایج بیان شده است، میباشد و باید دارای پیوستگی باشد(5). این در حالی است که چنین موردی در زمینه آزمونهای آماری استفاده شده در این مقاله صدق نمیکند. امید است، این دست نوشته و موارد مشابه، مورد توجه خوانندگان قرار گرفته و با رعایت نکاتی هر چند اندک، باعث بهبود گزارش مقالات و در نتیجه افزایش اطمینان به نتایج پژوهشها شد(6).
122
123
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2933-4&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/162014/09/132014/05/272014/11/212015/01/292015/04/72015/05/6
1394/2/16
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/82015/06/62015/05/182015/07/62015/05/122015/07/42015/07/4
1394/4/13
Salman
Khazaeii
سلمان
خزایی
salman.khazaei61@gmail.com
00319475328460055623
00319475328460055623
No
سلمان خزایی، دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی ، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران ، تهران، ایران. (salman.khazaei61@gmail.com)؛
Abdollah
Mohammadian- Hafshejani
عبدالله
محمدیان هفشجانی
amohamadii1361@gmail.com
00319475328460055624
00319475328460055624
No
عبدالله محمدیان هفشجانی، دانشجوی دکترای اپیدمیولوژی ، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران ، تهران، ایران. (amohamadii1361@gmail.com)؛
Hamid
Salehiniya
حمید
صالحی نیا
alesaleh70@yahoo.com
00319475328460055625
00319475328460055625
Yes
حمید صالحینیا، اپیدمیولوژیست، مرکز تحقیقات جراحیهای کم تهاجمی دانشگاه علوم پزشکی ایران و دانشجوی دکتری اپیدمیولوژی، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران. alesaleh70@yahoo.com
fa
عوامل مؤثر بر نمرات ارزشیابی اساتید از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان
Factors affecting teacher evaluation scores: the students` viewpoints of Kurdistan University of Medical Sciences
مقدمه: از وظایف مهم دانشگاههای علوم پزشکی، ارزشیابی از فعالیتهای آموزشی مدرسین است که دادههای مورد نیاز جمعآوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و نتایج آن به منظور ارتقای روش تدریس و آموزش به اطلاع آنان خواهد رسید. این مطالعه با هدف بررسی عوامل مؤثر بر نمرات ارزشیابی اساتید از دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام گردید. روشها: این مطالعه از نوع توصیفی-مقطعی بود. جامعه مورد مطالعه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان بودند که حداقل یک نیمسال تحصیلی را گذرانده بودند و با فرایند ارزشیابی استاد آشنا بودند. تعداد 384 نفر از دانشجویان به صورت تصادفی انتخاب شده و وارد مطالعه شدند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامهای شامل سؤالات دموگرافیک و سؤالات مربوط به عوامل مؤثر بر ارزشیابی استاد از دیدگاه دانشجویان بودند. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای میانگین و انحراف معیار و آزمونهای آماری کولموگروف اسمیرنوف، یو من ویتنی و کروسکال والیس استفاده گردید. نتایج: مهمترین عوامل مؤثر بر نمره ارزشیابی اساتید از دیدگاه این دانشجویان، تسلط استاد بر موضوع درس (میانگین 8/0±53/4)، توانایی و قدرت استاد در تفهیم مطالب درسی (میانگین 78/0±52/4)، رعایت تناسب بین محتوای درسی و سؤالات امتحانی (میانگین 79/0±40/4) و کم اهمیتترین آنها شامل جنس (میانگین01/1±48/3)، سن استاد (14/1±28/3) و برگزاری آزمونهای سنجش پیشرفت تحصیلی استاد (42/1±1/3) بود. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این مطالعه، توانمند نمودن اساتید در زمینه روشهای تدریس مؤثر و همچنین آموزش مهارتهای ارتباطی با دانشجویان ضروری به نظر میرسد.
Introduction: One of the main tasks of universities of medical sciences is teacher evaluation. During the evaluation process, the required data are collected and analyzed. Then the teachers are informed about the results in order to improve their teaching methods. This study was performed to determine the factors affecting teacher evaluation scores from the viewpoint of the students in Kurdistan University of Medical Sciences. Methods: This cross-sectional study was performed on all the students of Kurdistan University of Medical Sciences who had passed at least one semester and were familiar with the process of teacher evaluation. A number of 384 of students were selected randomly. The data collection tools were a demographic questionnaire and a questionnaire containing items on the factors influencing teacher evaluation scores. The data were analyzed using descriptive statistics as well as Mann-Whitney U and Kruskal-Wallis tests. Results: The most important factors affecting the scores of teachers’ evaluation from the viewpoint of the students were: teachers' knowledge on the subject matter (4.53±0.8 out of 5), teachers' ability to convey the lessons (4.52±0.78), compatibility of class content material and final exam questions (4.40±0.79) and the least important of these factors were gender (3.48±1.01), teachers' age (3.28±1.14) and conducting tests to measure academic achievement of faculty members (3.1±1.42). Conclusion: According to the findings, empowering the faculty members regarding their teaching abilities and their communication skills seem to be necessary.
Teachers evaluation, student viewpoint, teachers, students, influencing factors.
ارزشیابی استاد, دیدگاه, اساتید, دانشجویان, عوامل مؤثر
111
121
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1419-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/162014/09/132014/05/272014/11/212015/01/292015/04/72015/05/62015/03/2
1393/12/11
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/82015/06/62015/05/182015/07/62015/05/122015/07/42015/07/42015/04/30
1394/2/10
Ahmad
Vahabi
احمد
وهابی
vahabiahmad@gmail.com
00319475328460055629
00319475328460055629
Yes
Somayyeh
Rahmani
سمیه
رحمانی
somayyeh29@gmail.com
00319475328460055630
00319475328460055630
No
Shiva
Rostami
شیوا
رستمی
rostamis491@gmail.com
00319475328460055631
00319475328460055631
No
Boshra
Vahabi
بشری
وهابی
boshravahabi@gmail.com
00319475328460055632
00319475328460055632
No
Mobin
Hosseini
مبین
حسینی
hmobin3@gmail.com
00319475328460055633
00319475328460055633
No
Daem
Roshani
دائم
روشنی
daemroshani@gmail.com
00319475328460055634
00319475328460055634
No
fa
ابزار ارزشیابی بالینی دانشجویان اتاق عمل: تدوین و سنجش روایی و پایایی
Clinical Evaluation Tool for Operating Room Students: Development and Measurement of Reliability and Validity
مقدمه: در روند آموزش بالینی جهت اطمینان از دستیابی به اهداف مدنظر، در دست داشتن ابزار مناسبی که از روایی و پایایی مطلوب برخوردار باشد ضروری است. با توجه به این که تاکنون ابزار مناسبی جهت ارزشیابی دانشجویان اتاق عمل تدوین نشده است، لذا مطالعهی حاضر با هدف تدوین وسنجش روایی و پایایی ابزار ارزشیابی این گروه از دانشجویان انجام گرفت. روشها: این مطالعهی توصیفی در سال 1393 در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام گرفت. در این مطالعه پس از تعریف مفاهیم و رفتار مورد اندازهگیری با استفاده از روشهای مصاحبه و مرور متون مربوطه، ابزار اولیه تدوین شد و سپس روایی صوری و محتوایی آن به صورت کمی و کیفی (با استفاده از نظرات پانل متخصصان، CVR و CVI) صورت گرفت. پایایی این ابزار نیز به صورت پایایی بین گروهی و آلفای کرونباخ محاسبه شد. نتایج: ابزار نهایی تدوین شده شامل 62 عبارت در 7 حیطه (ویژگیهای حرفهای، ارتباطات، بررسی و شناخت بیمار، آموزش به بیمار و خانواده، ثبت گزارش، ایمنی مددجو و صلاحیت بالینی) است. شاخص روایی محتوای کل پرسشنامه 84/0 و نسبت روایی محتوا برای هر آیتم 62/0 و بالاتر گزارش شد. آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه با حجم نمونهی 28 نفری از دانشجویان 82/0 به دست آمد. پایایی بین مشاهدهکنندگان نیز 45/0 بود. نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاکی از آن است که ابزار تدوین شده از روایی و پایایی مناسبی برخوردار بوده و استفاده از آن میتواند به عنوان یک ابزار مناسب جهت ارزشیابی بالینی کار آموزی در عرصه دانشجویان رشتهی اتاق عمل مورد استفاده قرار گیرد.
Introduction: In order to ensure the achievement of goals in clinical training, having the right tool with good reliability and validity is essential. Given the fact that no proper tool has ever been developed for evaluation of operating room students, this study aimed to develop and measure the validity and reliability of the evaluation tool for these students. Methods: This descriptive study was conducted in 2014 in Birjand University of Medical Sciences. After defining the concepts and behaviors to be measured using interviews and review of relevant literatures, the primary tool was developed and its face validity and content validity were verified both qualitatively and quantitatively (using experts’ opinions, CVR, and CVI). The reliability was calculated through interclass reliability and Cronbach’s alpha. Results: The final tool consisted of 62 items in 7 different subscales (professional characteristics, communication, examining the patient, training patients and families, submitting reports, clients’ safety, and clinical competence). The content validity index of the whole questionnaire was 0.84 and content validity ratio for each item was reported 0.62 and higher. With a sample size of 28 students, Cronbach's alpha of the whole questionnaire was 0.82. Also, interclass reliability was 0.45. Conclusion: The results indicated that the developed tool has adequate reliability and validity and that it can be used as a tool for clinical evaluation of operating room students.
Evaluation tool, clinical evaluation, operating room students, clinical setting, clinical education.
ابزار ارزشیابی, ارزشیابی بالینی, دانشجویان اتاق عمل, محیط بالینی, آموزش بالینی
98
110
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2920-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/162014/09/132014/05/272014/11/212015/01/292015/04/72015/05/62015/03/22014/12/11
1393/9/20
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/82015/06/62015/05/182015/07/62015/05/122015/07/42015/07/42015/04/302015/05/20
1394/2/30
somayeh
mohammadi
سمیه
محمدی
s.mohammadi.nfc@gmail.com
00319475328460054969
00319475328460054969
No
maryam
tolyat
مریم
تولیت
tolyatm@bums.ac.ir
00319475328460054970
00319475328460054970
No
mostafa
Roshanzadeh
مصطفی
روشن زاده
mroshanzadeh62@gmail.com
00319475328460054971
00319475328460054971
Yes
fa
مقایسه رضایتمندی دانشجویان کارشناسی پرستاری در دو روش آموزش از طریق لوح فشرده و آموزش سنتی
A Comparison of Nursing Students’ Satisfaction in Compact Disc-based Education vs. Traditional Education
مقدمه: با توجه به روشهای گوناگونی جهت ارائه آموزش، انتخاب روشهای آموزش را میتوان از جمله فعالیتهایی دانست که مدرسان با توجه به شرایط و امکانات برای رسیدن به اهداف آموزشی اتخاذ میکنند. این مطالعه با هدف و مقایسه رضایتمندی دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به دو روش آموزش از طریق لوح فشرده و آموزش سنتی انجام شد.
روشها: این پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان پرستاری ورودی مهر 88 که واحد بهداشت جامعهی 3 را در نیمسال تحصیلی 92-91 میگذراندند، بود(38 نفر). شرکتکنندگان بر اساس روش تخصیص تصادفی به روش بلوک دوتایی به دو گروه آموزش با روش سنتی و آموزش با لوح فشرده تقسیم شدند. ابزار گردآوری دادهها در این مطالعه پرسشنامهی پژوهشگر ساختهی رضایت سنجی از شیوه آموزشی بود که پس از تایید روایی و پایایی در پایان دوره توسط فراگیران دو گروه تکمیل شد. جهت تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی ( میانگین، انحراف معیار)، آزمون آماری آنالیز کوواریانس، آزمون کای دو و آزمون تی مستقل استفاده شد.
نتایج: میانگین و انحراف معیار رضایتمندی در دو گروه آموزش سنتی و آموزش لوح فشرده نیز به ترتیب 17/15±74/58 و 31/16±37/74 از مجموع 100 نمره بود. مقایسه میانگین نمرات رضایتمندی دانشجویان دو گروه نشان داد که نمرات رضایتمندی دانشجویان در دو گروه از نظر آماری تفاوت معنادار (006/0p=) داشت.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج مطالعه فوق، رضایتمندی دانشجویان پرستاری از آموزش با لوح فشرده در مقایسه با آموزش سنتی بیشتر است و مدرسان و سیاستگذاران آموزشی میتوانند با توجه به نتایج این پژوهش، در آموزش دروس نظری پرستاری از روش آموزش با لوح فشرده و یا ادغام آن با سایر روشهای آموزشی استفاده نمایند.
Introduction: Given the variety of educational methods and the conditions and facilities, selecting appropriate methods is one of the instructors’ practices to achieve educational goals. The aim of this study was to compare Nursing Students’ Satisfaction with CD-based and traditional education at Tehran University of Medical Sciences.
Methods: This research was a quasi-experimental study. The study population consisted of all nursing students who had to pass community health course (3) in 2012-2013 academic years (n=38). The participants were divided equally into two groups of CD-based education and traditional education through randomized block allocation method. Data collection tool was a researcher-made questionnaire which measured students’ satisfaction with the methods and was completed at the end of the course. Data were analyzed using descriptive statistics (mean, standard deviation), Analysis of Covariance (ANCOVA), Chi-square test and independent t-test.
Results: The means and standard deviations of satisfaction were 74.37±16.31 and 58.74±15.17 (out of 100) for the experimental and control groups respectively. The comparison of satisfaction mean scores showed a significant difference between groups (P=0.006).
Conclusion: According to the findings, students seem to be more satisfied with CD-based education than traditional education. Instructors and policymakers then may employ CD-based education in teaching theoretical courses of nursing or use it in combination with other methods.
Traditional education, CD-based education, satisfaction, nursing students.
آموزش سنتی, آموزش لوح فشرده, رضایتمندی, دانشجویان پرستاری
89
97
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2888-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/162014/09/132014/05/272014/11/212015/01/292015/04/72015/05/62015/03/22014/12/112014/11/8
1393/8/17
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/82015/06/62015/05/182015/07/62015/05/122015/07/42015/07/42015/04/302015/05/202015/04/22
1394/2/2
Mitra
Khoobi
میترا
خوبی
mitra.khoobi@yahoo.com
00319475328460048129
00319475328460048129
No
Majid
Ahmadi hedayat
مجید
احمدی هدایت
majidhmdy@yahoo.com
00319475328460048130
00319475328460048130
Yes
Nooredin
Mohamadi
نورالدین
محمدی
mohammadi_no@tums.ac.ir
00319475328460048131
00319475328460048131
No
Soroor
Parvizi
سرور
پرویزی
S_parvizy@yahoo.com
00319475328460048132
00319475328460048132
No
Hamid
Haghani
حمید
حقانی
haghani@yahoo.com
00319475328460048133
00319475328460048133
No
Fatemeh
Izadibidani
فاطمه
ایزدی بیدانی
fezadi85@gmail.com
00319475328460048134
00319475328460048134
No
fa
ارزشیابی تغییرات چیدمان دوره علوم پایه پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان: دیدگاه دانشجویان
Evaluation of Basic Sciences Curriculum Modifications in Isfahan University of Medical Sciences: The Students’ Viewpoint
مقدمه: برنامه درسی دوره علوم پایه در ایران با چالشهای گوناگونی رو به روست. برنامهریزی مناسب برای طراحی چیدمان این دوره میتواند تأثیر بسزایی در میزان یادگیری، عملکرد آموزشی، پیشرفت تحصیلی و رضایتمندی دانشجویان پزشکی داشته باشد. این مطالعه به منظورارزشیابی اثربخشی تغییرات چیدمان علوم پایه دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از دیدگاه دانشجویان طراحی شد. روشها: این پژوهش توصیفی به روش سریهای زمانی منقطع (Interrupted time series design) بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان پزشکی دانشکده پزشکی اصفهان ورودی بهمن 84 و مهر 85 بودند که به ترتیب در چیدمان قدیم و جدید دوره علوم پایه در حال تحصیل بودند، نمونه گیری به روش نمونه در دسترس انجام گرفت. ابزار مطالعه پرسشنامههای محققساخته و خودایفای روا و پایا بود. دادهها به وسیلهی شاخصهای آماری توصیفی و آزمون t مستقل تحلیل شد. نتایج: میزان رضایتمندی دانشجویان در چیدمان جدید (48/0±95/2) از مجموع 5 نمره نسبت به چیدمان قدیم (68/0±78/2)به طور معناداری بیشتر شده است (001/0=P و 25/3-=t). دانشجویان چیدمان جدید در مجموع پنج نیمسال نمره بالاتری به ترتیب و ترکیب دروس اختصاصی داشتند (15/2±92/4 در مقابل 81/1±34/6، 001/0=P و 42/7-=t). فرصت مطالعه جهت آمادگی آزمون جامع علوم پایه در طول نیمسال پنج (10/1±86/2 در مقابل 34/1 ±77/2، 72/0=p و 35/0=t) و همچنین میزان استرس آنان در چیدمان جدید و قدیم تفاوت معناداری نداشت (15/1 ±49/3 در مقابل 22/1±48/3، 99/0=p و 01/0=t). نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد تغییرات اگرچه جزیی، میتواند بر دیدگاه دانشجویان مؤثر باشد هر چند تغییر ترتیب و ترکیب دروس به تنهایی کافی نیست واصلاح مداوم برنامهی آموزشی با توجه به رویکردهای نوین از جمله تلفیق دروس بر اساس سیستمهای بدن و بررسی و اصلاح سایر ابعاد مؤثر بر رضایتمندی دانشجویان از قبیل تغییر محتوا، روش و محیط آموزشی توصیه میشود.
Introduction: Basic sciences curriculum faces various challenges in Iran. Proper curriculum designing can have a major impact on learning, performance, educational achievement and satisfaction of students of medicine. This study was carried out in order to evaluate the effectiveness of the rearrangement of basic sciences curriculum in Isfahan University of Medical Sciences from the viewpoint of the students. Methods: In this descriptive study with interrupted time series design, students of medicine at Isfahan University of Medical Sciences admitted at 2005-2006 academic years were selected through convenient sampling. The case group were students in the new curriculum design, and the control group were the students in the traditional curriculum design. Data collection tool was a valid and reliable researcher-made questionnaire. The collected data were analyzed using descriptive statistics and an independent t-test. Results: Students’ satisfaction rate with the new curriculum (2.95± 0.48 out of 5) was significantly (P = 0.00, t = -3.25) more than students’ satisfaction in the traditional curriculum (2.78±.68). Students receiving the new curriculum during 5 semesters ranked (6.34±1.81) the arrangement of the specialized courses higher (P=0.001, t=7.42) than the students in the traditional curriculum (4.29±2.15). The scores for the given preparation time for basic sciences examination in the 5th semester was not significantly different between the two groups (2.86±1.10 vs. 2.77±1.34, p=0.72, t=0.35). The students’ stress for this exam was not significantly different between groups (3. 49±1.15 vs. 3. 48±1.22, P=0.99, t=0.01). Conclusion: The findings showed that even minor modifications could affect the attitudes of the students of medicine. However, merely rearranging the courses may not be sufficient. Thereby, continuous modification of the curriculum according to new approaches such as integrated courses through organ-based model, considering other contributing factors in improving students' satisfaction, such as modifying the content, method and learning environment are strongly recommended.
Evaluation, courses arrangement, curriculum, basic sciences, general physician course
ارزشیابی, چیدمان دروس, برنامه درسی, علوم پایه, دوره پزشکی عمومی
79
88
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1945-1&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/162014/09/132014/05/272014/11/212015/01/292015/04/72015/05/62015/03/22014/12/112014/11/82012/11/14
1391/8/24
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/82015/06/62015/05/182015/07/62015/05/122015/07/42015/07/42015/04/302015/05/202015/04/222013/08/15
1392/5/24
Zahra
Teimouri Jervekani
زهرا
تیموری جروکانی
z_teimoori@edc.mui.ac.ir
00319475328460054965
00319475328460054965
No
Vahid
Ashoorion
وحید
عشوریون
ashourioun@med.mui.ac.ir
00319475328460054966
00319475328460054966
Yes
Sarah
Mozafarpour
سارا
مظفرپور
00319475328460054967
00319475328460054967
No
Salimeh
Sirous
سلیمه
سیروس
salimeh_sirous@yahoo.com
00319475328460054968
00319475328460054968
No
fa
رابطه خودکارآمدی تحصیلی با استرس ادراک شده، راهبردهای مقابلهای و حمایتهای اجتماعی ادراک شده در دانشجویان دانشگاه گیلان
The relationship between academic self-efficacy with perceived stress, coping strategies and perceived social support among students of University of Guilan
مقدمه: باورهای فراگیران در مورد تواناییهای خود در فرایند تحصیل در قالب خودکارآمدی تحصیلی تعریف میشود که تحقق آن متاثر از عوامل مختلفی است. پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی با استرس ادراک شده، راهبردهای مقابلهای و حمایتهای اجتماعی ادراک شده در دانشجویان دانشگاه گیلان انجام شد. روشها: در این پژوهش توصیفی همبستگی جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان در نیمسال اول سال تحصیلی 94- 1393 بود و 335 نفر از آنان به روش تصادفی خوشهای انتخاب شدند. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان اون و فرامن (Owen & Froman)، مقیاس استرس ادراک شده کوهن (Cohen) و همکاران، مقیاس مقابله با شرایط پر استرس اندلر و پارکر (Endler & Parker) و مقیاس ارزیابی حمایت اجتماعی واکس (Vaux) و همکاران که از پایایی و روایی قابل قبول برخوردارند، استفاده شد. به منظور تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شد. نتایج: همبستگی پیرسون نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی با متغیرهای حمایتهای اجتماعی ادراک شده (518/0=r) و راهبردهای مقابلهای مسأله محور (421/0=r) همبستگی مثبت و معنادار دارد (01/0>P) و با متغیرهای استرس اداراک شده (574/0-=r)، مقابله هیجان محور (364/0-=r) و مقابله اجتنابی (364/0-=r) همبستگی منفی و معنادار دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای پیشبین به طور معنادار قادر به تبیین 39/0 از واریانس خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان بودند نتیجهگیری: یافتههای این تحقیق از اهمیت متغیرهای استرس ادراک شده، حمایتهای اجتماعی ادراک شده و مقابله مسأله محور در پیشبینی خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه گیلان حمایت میکند. بنابراین به نظر میرسد برگزاری دورههای آموزشی جهت رشد باورهای خودکارآمدی و مدیریت استرس مفید است.
Introduction: Academic self-efficacy refers to learners’ belief in their abilities in academic process, whose realization is affected by many factors. The aim of this study was to examine the relationship between academic self-efficacy and perceived stress, coping strategies and perceived social support among the students of University of Guilan. Methods: This descriptive-correlational study was performed on all students of faculty of humanities in University of Guilan in 2014-15 academic years. The sample consisted of 335 students who were selected through cluster sampling. Data collection tools were Owen & Froman’s Academic Self-efficacy Questionnaire, Cohen Perceived Stress Scale, Endler & Parker’s Coping Inventory for Stressful Situations and Vaux et al Perceived Social Support Questionnaire. Data were analyzed using descriptive statistics tests, Pearson Correlation coefficient, and Multiple Linear Regression. Results: The Pearson Correlation showed a significant positive correlation (P<0.01) between academic self-efficacy and perceived social support (r=0.518) and problem-oriented coping strategies (r=0.421). It also showed a significant negative correlation (P<0.01) between academic self-efficacy and perceived stress (r=-0.574), emotion-oriented coping (r=-0.364) and avoidance-oriented coping (r=-0.364). Stepwise regression analysis indicated that the predictor variables such as perceived stress, perceived social support and problem-oriented coping were able to significantly explain 0.39 of academic self-efficacy variance among the students. Conclusion: The findings support the importance of perceived stress, perceived social support and problem-oriented coping in predicting academic self-efficacy of students. Therefore, training courses seem to be useful in developing self-efficacy beliefs and stress management.
Academic self-efficacy, perceived stress, coping strategies, social support.
خودکارآمدی تحصیلی, استرس ادراک شده, راهبردهای مقابلهای, حمایتهای اجتماعی
67
78
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-2626-2&slc_lang=fa&sid=1
2015/09/62015/08/302014/08/222015/08/192015/07/72015/04/72014/05/102015/02/232014/06/112014/11/62015/04/142015/07/132014/05/192015/01/192015/02/162014/09/132014/05/272014/11/212015/01/292015/04/72015/05/62015/03/22014/12/112014/11/82012/11/142014/12/6
1393/9/15
2015/10/122015/10/102015/06/222015/09/272015/07/222015/06/302015/06/302015/07/122015/07/122015/06/162015/06/242015/08/312015/08/312015/05/202015/08/82015/06/62015/05/182015/07/62015/05/122015/07/42015/07/42015/04/302015/05/202015/04/222013/08/152015/05/7
1394/2/17
Sajjad
Saadat
سجاد
سعادت
sajjadsaadat69@gmail.com
2400059918
00319475328460055615
Yes
Farhad
Asghari
فرهاد
اصغری
farhad.asghari@gmail.com
5589740894
00319475328460055616
No
Rezvanoosadat
Jazayeri
رضوان السادات
جزایری
rs.jazayeri@yahoo.com
2520164823
00319475328460055617
No