fa
jalali
1391
8
1
gregorian
2012
11
1
12
8
online
1
fulltext
fa
پیشرفت تحصیلی و هوش هیجانی در دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
Academic Achievement and Emotional Intelligence among Undergraduate Nursing Students of Isfahan University of Medical Sciences
مقدمه: در حال حاضر مفهوم هوش هیجانی و تأثیر آن در تفکر انتقادی و نتایج آموزشی، سلامتی و شغلی مورد توجه قرار گرفته است. به علاوه بر اساس مطالعات انجام گرفته، هوش هیجانی، نگرشهای مثبت، سازگاری بیشتر و بهبود روابط با دیگران و افزایش اگاهی نسبت به ارزشهای مثبت را به همراه دارد. لذا این پژوهش با هدف مقایسه پیشرفت تحصیلی و هوش هیجانی در دانشجویان کارشناسی پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفته است.
روشها: این مطالعه با روش توصیفی تحلیلی در بین کلیه دانشجویان پرستاری ترم ششم روزانه و شبانه پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، به تعداد 100 نفر، در سال 1387 انجام شد. جهت تعیین میزان هوش هیجانی از ازمون بار - آن و همکاران استفاده شد. پیشرفت تحصیلی دانشجویان براساس نمرات استخراج شده از اطلاعات کارنامه موجود در اداره آموزش دانشکده پرستاری و مامایی و با کسب اجازه، بررسی شد. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ازمون آنالیز واریانس و تی) صورت گرفت.
نتایج: میانگین کل پیشرفت تحصیلی دانشجویان 92/2±6/15، میانگین پیشرفت تحصیلی دروس نظری دانشجویان 4/3±2/15و میانگین پیشرفت تحصیلی دروس بالینی دانشجویان 75/1±39/17 بود. میانگین هوش هیجانی دانشجویان73/35±73/337 و بیشترین امتیاز مربوط به مؤلفه مسؤولیتپذیری84/2±95/25 و کمترین امتیاز کنترل تکانش 44/3±74/19 است. آزمون آنالیز واریانس نشان داد که میانگین مؤلفههای هوش هیجانی با میانگین پیشرفت تحصیلی در دروس نظری (049/2f= و 02/0p=) و میانگین کل پیشرفت تحصیلی از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد (153/2f= و 015/0p=).
نتیجهگیری: میانگین مؤلفههای هوش هیجانی با میانگین کل پیشرفت تجصیلی و میانگین پیشرفت تحصیلی در دروس نظری متفاوت بود. اغلب مطالعات انجام شده نیز موفقیت حرفهای را با هوش هیجانی مرتبط میدانند لذا پیشنهاداتی در جهت ارتقای هوش هیجانی و نیز کاربرد یافتهها و پژوهشهای بعدی ارائه گردیده است.
Introduction: The concept of emotional intelligence and its effect on critical thinking and educational, professional, and health issues have come into interest. On the other hand, based on studies conducted in this regard, emotional intelligence is found to be positively associated with positive attitudes, better adaptation, improvement in relationship with others and better awareness of positive values. Accordingly, this study was performed to Comparison of academic achievement and emotional intelligence among nursing students of Isfahan University of Medical Sciences.
Methods: This analytic sectional descriptive study was conducted in year 2009 in Isfahan University of Medical Sciences. Study population included all nursing students of sixth semester (both day and night students and N=100). The emotional intelligence questionnaire by Bar et al was used to determine the level of emotional intelligence among the students. Students’ academic achievement was derived based on their scores on previous final examinations recoded by nursing faculty’s chancellery of education. Data was analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) as well as inferential statistics (ANOVA and t test).
Results: The mean of total academic achievement score was 15.6±2.92 the mean of academic achievement in theoretical lessons was 15.2±3.4 the mean score of academic achievement in clinical lessons was 17.39±1.75 and mean score of emotional intelligence was 337±35.73 for these students. The highest score belonged to responsibility factor (25.95±2.84) and the lowest was associated with tension control (19.74±3.44). ANOVA showed that there is a statistically significant difference between mean of emotional intelligence factors and academic achievement means in the theoretical lessons (p=0.02 and f=2.049) as well as the total mean score of academic achievement (p=0.015 and f=2.153).
Conclusion: A significant difference was observed between mean score of emotional intelligence and total mean score of academic achievement as well as mean score of academic achievement in theoretical lessons. The majority of studies in this field have approved the relationship between emotional intelligence and professional success. Therefore, recommendations have been proposed for improvement of emotional intelligence, application of findings, and further studies.
Emotional Intelligence, nursing students, academic achievement, theoretical courses, and practical courses.
هوش هیجانی، دانشجویان پرستاری، پیشرفت تحصیلی، دروس نظری، دروس بالینی
629
637
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-128-2&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/9
1390/10/19
2012/07/8
1391/4/18
shayesteh
salehi
شایسته
صالحی
h.salehi@khuisf.ac.ir
00319475328460027004
00319475328460027004
Yes
faraiba
taleghani
فریبا
طالقانی
taleghani@nm.mui.ac.ir
00319475328460027005
00319475328460027005
No
parastoo
afghari
پرستو
افقری
Parastoo_afghari@yahoo.com
00319475328460027006
00319475328460027006
No
mohammad hassan
moghadasi
محمد حسن
مقدسی
moghadasi@nm.mui.ac.ir
00319475328460027007
00319475328460027007
No
fa
مزایا و موانع آموزش ترکیبی حضوری-مجازی درس هماتولوژی عملی از دیدگاه دانشجویان رشته علوم آزمایشگاهی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در سال 1390
Advantages and Disadvantages of Blended Teaching Method of Online and Face to Face for Practical Course of Hematology the Viewpoints of Laboratory Sciences Students in Mashhad University of Medical Sciences in 2011
مقدمه: علیرغم شواهد مبنی بر گسترش آموزشهای الکترونیکی در دانشگاه علوم پزشکی مشهد، اطلاعات کافی در زمینه بهرهوری و چالشهای احتمالی آموزش مجازی وجود ندارد. در این مطالعه برآنیم نقطه نظرات دانشجویان مقطع کارشناسی رشته علوم آزمایشگاهی را در مورد مزایا و موانع آموزش ترکیبی حضوری و مجازی درس هماتولوژی عملی مورد بررسی قرار دهیم.
روشها: این مطالعه نیمه تجربی بر روی دانشجویان دوره کارشناسی علوم آزمایشگاهی در نیمسال دوم تحصیلی 90-89 انجام شد. نمونهگیری مبتنی بر هدف بود و70 دانشجو از دانشکده پیراپزشکی جهت شرکت در مطالعه انتخاب شدند. ابتدا درس هماتولوژی عملی در 22 فصل تحت وب طراحی گردید. در ابتدای شروع دوره، روش ثبت نام در درس و سامانه آموزش مجازی، مشاهده طرح درس و محتوای دروس و مزایای یادگیری در محیط مجازی توضیح داده شد. در طول دوره چهار آزمون به صورت تشریحی به عمل آمد. بعد از 15 جلسه، دیدگاه دانشجویان بوسیله پرسشنامهای پژوهشگر ساخته جمعآوری شد. اطلاعات با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی و آزمون تی تجریه و تحلیل شد.
نتایج: میانگین کل نمره دیدگاه دانشجویان نسبت به مزایا و معایب ارائه درس هماتولوژی عملی به صورت ترکیبی حضوری- مجازی به ترتیب 11/1±33/3 و 84/0±73/3 (از 5 بود). 2/93% دانشجویان امکان دسترسی به سایت آموزش مجازی دانشگاه و درس هماتولوژی عملی را داشتند و 9/80% فراگیران ارائه درس به صورت مجازی در کنار تدریس حضوری را در تفهمیم درس مؤثر میدانستند. میانگین نمره دیدگاه دانشجویان نسبت به موانع آموزش ترکیبی حضوری - مجازی در دانشجویان ساکن در منزل (82/0±96/3) بیشتر از دانشجویان خوابگاهی (80/0±47/3) بود (047/0=p ,04/2t=).
نتیجهگیری: اکثریت فراگیران به تأثیرگذاری آموزش دروس به صورت ترکیبی حضوری- مجازی اذعان داشتند. استفاده از روش ترکیبی حضوری-مجازی بالاخص برای دانشجویان مقطع کارشناسی نیاز به پیش نیازهایی دارد که باید به آنها توجه شود. تجهیز مراکز کامپیوتر دانشگاهها و توانمندسازی اساتید و دانشجویان در استفاده از فنآوریهای جدید و نیز فرهنگسازی و تغییر نگرش علمی در زمینه یادگیری الکترونیکی از مهمترین این پیش نیازهاست.
Introduction: Despite evidences revealing the development of electronic education in Mashhad University of Medical Sciences, there is not much information about productivity and probable challenges in virtual (online) education. This study investigates the viewpoints of bachelor science students toward advantages and disadvantages of blended online with face to face education method.
Methods: This quasi-experimental study was conducted on second semester students of laboratory sciences in 2010-2011 academic years. Seventy students from school of allied health were selected through purposeful sampling method. Firstly an under web practical hematology course was designed in 22 chapters. At the beginning of the course, students were taught about how to get registered in online education system, how to submit for courses, and how to watch lesson plan and content. They were also explained about the advantages of online learning. Students were obliged to check theoretical and practical discussions before attending in class. Four oral examinations were held during the course. After 15 sessions, data was collected using a questionnaire made by researcher and analyzed using descriptive statistics and t-test.
Results: Total mean scores of students’ viewpoints toward advantages and disadvantages of blended teaching method was 3.33±1.11 and 3.73± 0.84 (out of 5) respectively. 93.2% of students were able to access online education website and the practical hematology course and 80.9% of learners confirmed the efficacy of blended online and face to face method for learning practical hematology. The mean score of students’ viewpoints toward disadvantages of blended method was higher among students having personal accommodation (3.96±0.82) compared to those living in dormitory rooms (3.47±0.80 and t=2.04 and p=0.047).
Conclusion: Although most of students believed in efficacy of blended method, but didn’t refer to the website. This study explored some challenges in productivity and efficacy of online education among BSc students. Finally, our electronic education systems must study the ways to establish an appropriate relationship between students and faculties with suppliers of electronic services.
Electronic education systems, Blended education, Bachelor science students, Practical courses, Hematology.
سیستم آموزش الکترونیک، آموزش ترکیبی، دانشجویان مقطع کارشناسی، دروس عملی، هماتولوژی
619
628
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1520-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/92012/01/25
1390/11/5
2012/07/82012/07/15
1391/4/25
Lida
Manavifar
لیدا
معنوی فر
manavifarl@mums.ac.ir
00319475328460026972
00319475328460026972
No
Jamshid
Jamali
جمشید
جمالی
jamalij2@mums.ac.ir
00319475328460026973
00319475328460026973
Yes
fa
رضایتمندی دانشجویان دانشکدههای پیراپزشکی و بهداشت دانشگاه علوم پزشکی گلستان از رشته تحصیلی درسال 1390
A survey on Paramedical and health students' satisfaction with their discipline and some of the related factors
نیروی انسانی کارآمد، علاقهمند و متعهد، نقش اساسی در ارتقای سطح سلامتی جامعه ایفا میکند(1). از طرفی با توجه به این که علاقهمندی و رضایت از رشته تحصیلی یکی از مهمترین عوامل مؤثر در امر آموزش و موفقیت دانشجویان است؛ توجه به این موضوع باید در صدر اولویتهای برنامهریزی آموزشی قرار گیرد(2). مطالعات نشان دادهاند که میزان مشروط شدن در دانشجویانی که رضایت کمتری از رشته تحصیلی خود دارند، بیشتر است(3). بین میزان رضایت رشته تحصیلی و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان ارتباط وجود دارد(4). با توجه به حساسیت شغلی بسیار بالای گروههای علوم پزشکی، به دلیل ارتباط مستقیم با جان انسانها و سلامتی جامعه، اهمیت توانمندسازی آنها دوچندان میشود و هر عاملی که بتواند این توانمندی را افزایش دهد از اهمیت بالایی برخوردار است. لذا با توجه به اهمیت موضوع و نظر به این که تاکنون مطالعات کافی در زمینه بررسی رضایتمندی دانشجویان از رشته تحصیلیشان در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گلستان، انجام نشده است، این مطالعه با هدف تعیین رضایتمندی دانشجویان دانشکدههای پیراپزشکی و بهداشت دانشگاه علوم پزشکی گلستان از رشته تحصیلی خود طراحی و اجرا شد.
روش: در این مطالعه توصیفی مقطعی، 150 نفر از دانشجویان دانشکدههای پیراپزشکی و بهداشت دانشگاه علوم پزشکی گلستان در سال 1390، که حداقل یک ترم تحصیلی کامل را در این دانشگاه گذرانده بودند و در زمان انجام پژوهش نیز در این دانشگاه مشغول به تحصیل بودند، وارد مطالعه شدند. دانشجویان انتقالی و میهمان، از مطالعه خارج شدند. روش نمونهگیری به صورت سیستماتیک بوده که با استفاده از فهرست کلاسی دانشجویان انجام شد. دادهها از طریق پرسشنامه و از طریق حضور در کلاسهای آموزشی تکمیل شد. این پرسشنامه قبلاً در مطالعه چنگیزی آشتیانی مورد استفاده قرار گرفته و روایی و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (83/0=α) مورد تأیید قرار گرفته بود(5). پرسشنامه مشتمل بر 2 بخش بوده؛ بخش اول 12 آیتم داشت و اطلاعات دموگرافیک و عوامل مرتبط با رضایت تحصیلی (سن، جنس، وضعیت تأهل، رشته و مقطع تحصیلی، ترم تحصیلی، تعداد واحد گذرانده شده، شغل و تحصیلات پدر، وضعیت اقتصادی، وضعیت اشتغال، مشروط شدن) را بررسی میکرد. بخش دوم پرسشنامه مربوط به بررسی میزان رضایتمندی دانشجویان از رشته تحصیلی خود، شامل 7 سؤال 5 قسمتی (از خیلی کم تا خیلی زیاد با امتیاز بین 1 تا 5)، بود، بدین ترتیب دامنه نمرات بین 7 تا 35 به دست آمد. نمرات 7 تا 12 نشاندهنده رضایت خیلی کم، 13 تا 18 کم، 19 تا 24 متوسط، 25 تا 30 زیاد و 31 تا 35 رضایت بسیار زیاد بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-15 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی تفاوت بین میانگین نمره رضایتمندی تحصیلی با ترم تحصیلی، شغل پدر، تحصیلات پدر و وضعیت اقتصادی از آزمون آنالیز واریانس و به منظور بررسی تفاوت بین میانگین نمره رضایتمندی تحصیلی با تعداد واحد گذرانده (کمتر از 50 و بیش از 50 واحد)، گروههای سنی (20 سال و کمتر، بالای 20 سال)، جنس، وضعیت اشتغال و مشروط شدن، از آزمون تی مستقل استفاده شد. 05/0α< به عنوان سطح معناداری آزمونها در نظر گرفته شد.
نتایج: در مجموع 150 دانشجو در تحقیق حضور داشتند که پرسشنامههای150نفر تجریه و تحلیل شد (درصد پاسخدهی100%). میانگین سنی آنها 12/2±20/22 سال بود. 63 نفر(42%) دانشجویان مورد بررسی زن بودند. میزان رضایت از رشته تحصیلی در7 دانشجو (7/4%) خیلی کم،28 دانشجو (7/18%) کم، 70 دانشجو (7/46%) متوسط،32 دانشجو (3/21%) زیاد و13 دانشجو (7/8%) بسیار زیاد بود. میانگین و انحراف معیار نمره رضایتمندی برابر با 66/5±28/22 بود، که نشاندهنده میزان رضایت متوسط دانشجویان از رشته تحصیلیشان بود. میانگین و انحراف معیار نمره رضایت دانشجویان ترمهای تحصیلی مختلف به ترتیب عبارت بود از 62/5±26/23 ترم 2 و 3، 35/5±48/20 ترم 4 و 5 و 78/5±33/21 ترم 6 و بالاتر و به طوری که بالاترین میزان رضایت مربوط به ترمهای 2 و3 و کمترین مربوط به ترمهای 4 و5 بود. بر اساس آزمون آماری تحلیل واریانس بین میانگین نمرات رضایتمندی در ترمهای مختلف تفاوت آماری معناداری وجود داشت(02/0, p=98/3f=). میانگین و انحراف معیار نمره رضایتمندی در دانشجویانی که کمتر از 50 واحد گذرانده بودند (57/5±13/23) بیشتر از دانشجویانی بود که بیش از 50 واحد گذرانده بودند (62/5±03/21). بر اساس آزمون تی مستقل این تفاوت معنادار بود (02/0, p=26/2t=). میانگین نمره رضایت از رشته تحصیلی در دانشجویانی که شغل پدرشان کارمند بود (57/5±65/23)، به طور معناداری بیش از شغل آزاد (71/5±47/21) و بیکار (25/6±57/19) بود (02/0, p=70/3f=). میانگین نمره رضایت از رشته تحصیلی در دانشجویانی که پدر آنها بی سواد بوده (94/4±72/17) و یا تحصیلات ابتدایی داشتند (92/5±57/20) به طور معناداری کمتر از تحصیلات راهنمایی (23/5±82/21)، دیپلم (74/4±46/23) و دانشگاهی (05/6±34/24) بود (002/0, p=50/4f=). میانگین و انحراف معیار نمره رضایت از رشته تحصیلی در دانشجویان مشروط برابر 12/7±55/17 بود که به طور معناداری کمتراز دانشجویان غیر مشروط (46/5±61/22) بود (009/0, p=6/2t=). میانگین و انحراف معیار نمره رضایت از رشته تحصیلی در گروه سنی کمتر از 20 سال برابر 37/4±25/23 و در گروه سنی بالای 20 سال برابر 00/6±97/21 بود، اما از نظر آماری تفاوت معناداری بین میانگین نمره رضایت از رشته تحصیلی در دو گروه سنی مشاهده نشد (240/0, p=17/1t=). میانگین و انحراف معیار نمره رضایت از رشته تحصیلی در زنان برابر 00/6±47/22 و در مردان برابر 44/5±13/22 بود اما از نظر آماری تفاوت معناداری بین میانگین نمره رضایت از رشته تحصیلی در دو جنس مشاهده نشد (720/0, p=360/0t=). میانگین و انحراف معیار نمره رضایت از رشته تحصیلی در دانشجویان دارای وضعیت اقتصادی ضعیف برابر 87/6±83/21، متوسط برابر 95/4±48/21 و خوب برابر 25/6±61/23 بود اما از نظر آماری تفاوت معناداری بین میانگین نمره رضایت از رشته تحصیلی در وضعیتهای اقتصادی ضعیف، متوسط و خوب مشاهده نشد (095/0, p=39/2f=). میانگین و انحراف معیار نمره رضایت از رشته تحصیلی در دانشجویان شاغل برابر 98/5±82/23 و در دانشجویان غیر شاغل برابر 58/5±00/22 بود. از نظر آماری تفاوت معناداری بین میانگین نمره رضایت از رشته تحصیلی در دانشجویان شاغل و غیر شاغل مشاهده نشد(15/0, p=42/1t=).
بحث و نتیجهگیری: رضایتمندی از رشته تحصیلی در مطالعه حاضر در سطح مطلوبی نیست که با نتایج مطالعه ادراکی(4) همخوانی دارد. اما در مطالعه فتاحی(2) اکثر دانشجویان به رشته تحصیلی خود علاقه داشتند که با نتایج مطالعه حاضر همخوانی ندارد. همچنین در مطالعات سنایی نسب(6) و رجالی(7) نیز بیش از 90 درصد از دانشجویان از رشته تحصیلی خود رضایت داشتند و نگرش مثبتی نسبت به رشته تحصیلی خود داشتند.
به نظر میرسد بخشی از این تفاوتها مربوط به سطح دانشگاهها و محیط آموزشی دانشگاهها باشد. از سایر علل این تفاوتها میتوان به برنامههای آموزشی دانشگاهها و نقش دانشکدهها، گروههای آموزشی و اساتید بر بهبود نگرش نسبت به رشته تحصیلی و رضایتمندی از رشته تحصیلی اشاره نمود. دانشجویان مطالعه حاضر رضایتمندی مطلوبی از رشته تحصیلیشان نداشتند. با توجه به این که عواملی مانند شغل و تحصیلات پدر، ترم تحصیلی و تعداد واحد گذرانده شده در رضایتمندی از رشته تأثیر دارند و همچنین با توجه به این که رضایتمندی در دانشجویان مشروط کمتر بوده، پیشنهاد میشود؛ دانشجویانی که احتمال دارد رضایت کمتری از رشته تحصیلی خود داشته باشد شناسایی شده و مداخلات لازم جهت افزایش رضایتمندی و علاقه به رشته در آنها انجام شود.
616
618
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1475-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/92012/01/252012/01/2
1390/10/12
2012/07/82012/07/152012/07/28
1391/5/7
Naser
Behnampour
ناصر
بهنامپور
behnampour@yahoo.com
00319475328460026928
00319475328460026928
No
Hashem
Heshmati
هاشم
حشمتی
heshmati3369@yahoo.com
00319475328460026929
00319475328460026929
Yes
Sajad
Rahimi
سجاد
رحیمی
sajadrahimi-p@yahoo.com
00319475328460026930
00319475328460026930
No
fa
مقایسه تأثیر آموزش خودآزمایی پستان توسط همسالان و کارکنان بهداشتی، بر آگاهی و موانع انجام آن در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز
Comparing The Effect of Peer Education To Health Care Personnel’s on Knowledge of Breast Self-Examination and The Obstacles among Undergraduate Students of Shiraz University of Medical Sciences
مقدمه: خودآزمایی پستان، تنها روش تشخیص زود هنگام در دسترس برای کنترل سرطان پستان در مراحل اولیه است، ولیکن اکثر خانمها به طور منظم این معاینه را انجام نمیدهند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر آموزش خودآزمایی پستان توسط همسالان و کارکنان بهداشتی بر آگاهی و موانع انجام آن در دانشجویان انجام شد.
روشها: در این پژوهش نیمه تجربی، 112دانشجوی در حال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی شیراز به طور تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه قرار گرفتند. از آنان پیشآزمون و دو پسآزمون گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات یک پرسشنامه محققساخته شامل اطلاعات عمومی و دموگرافیک شرکتکنندگان، آزمون سنجش آگاهی و آزمون سنجش موانع انجام خودآزمایی پستان بود. در گروه آموزش توسط همسال از هر کلاس 2 تا 3 نفر به عنوان آموزشدهنده همسال انتخاب شده و آموزش دیدند. دانشجویان در دو گروه توسط همسالان و توسط کارکنان بهداشتی به طور مجزا آموزش دیدند. در پایان جلسات آموزشی، پسآزمون اول و 6 هفته بعد پسآزمون دوم به عمل آمد. روشهای آماری مورد استفاده آزمونهای آماری مجذور کای، تی زوج و مستقل، آنالیز واریانس با اندازهگیریهای مکرر بودند.
نتایج: میانگین نمرات آگاهی در گروه آموزش همسالان بلافاصله بعد از آموزش25/1±05/18 و در گروه آموزش کارکنان 2/2±9/16بود که این اختلاف از نظر آماری معنا دار بود (27/3,t= 002/0p=). همچنین این نمرات شش هفته بعد از آموزش در گروه آموزش همسالان برابر 75/1±6/16 و در گروه آموزش توسط کارکنان برابر 1/2±9/16 بود. که این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (90/2,t= 004/0p=). میانگین نمره موانع انجام خودآزمایی پستان در حیطههای عوامل اضطراب، ذهنیت و آگاهمندی در افراد گروه آموزش توسط همسال بالاتر از میانگین تغییرات نمره افراد گروه آموزش دیده توسط کارکنان بهداشتی بلافاصله بعد از آموزش بود و این تفاوت آماری در مورد آگاهمندی همچنان معنادار بود.
نتیجهگیری: از آنجا که اثربخشی آموزش خودآزمایی پستان به دانشجویان توسط همسالان بیشتر از کارکنان بهداشتی بود پیشنهاد میگردد این شیوه آموزشی، به خصوص در آموزش بهداشت به جوانان بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
Introduction: Breast self-examination is the only way in access for early diagnosis and control of breast cancer in its primary levels although most women do not perform this examination regularly. This study was performed To compare The effect of education by peers tot hat of health care personnel on knowledge and obstacles of performing breast self-examination among undergraduate students.
Methods: In this quasi-experimental study, 112 students of Shiraz University of Medical Sciences were selected randomly and allocated in to two groups. A pre-test and two post-tests were taken from them. Data gathering tool was a questionnaire made by researcher including general information and demographic data of modules under investigation, know ledge assessment test, and the test of obstacles to perform breast self-examination. Two to three subjects were selected as peer instructors in peer education group andthenTrained. Students of two groups were educated by peers and personnel of health group independently. The first post-test was held after the sessions were held and the second was held after 6 weeks. Data was analyzed using statistical tests of chi2, paired-test, independent t-test, and Repeated Measures ANOVA.
Results: The mean scores of breast self-examinations knowledge immediately after education in peer education group was 18/05±1/25 and in personnel of health group was 16/9± 2/1. There was a significant difference between two groups (P=0.002, t=3.27). The mean scores of breast self-examinations knowledge six months after education in peer education group was 16/6±1/75 and in personnel of health group was 16/9±2/1. There was a significant difference between two groups (p=./0004,t=2/90). The mean scores for alterations in anxiety, mentality, and knowledgeable factors in peer education group were higher Than that of health care personnel group, immediately after education. This significant difference was also applicable about knowledge.
Conclusion: Since the efficacy of training breast self-examination by peers is higher than the education by health care personnel, it is recommended to employ this educational method more Than before especially in youth Trainings.
Education, breast self-examination, obstacles, peers, health care personnel.
آموزش، موانع انجام خودآزمایی پستان، همسالان، کارکنان بهداشتی.
607
615
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1060-4&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/92012/01/252012/01/22012/03/25
1391/1/6
2012/07/82012/07/152012/07/282012/10/29
1391/8/8
Mahdye
Zangiabadizade
مهدیه
زنگی ابادی زاده
mahdie_zangiabadi@yahoo.com
00319475328460026939
00319475328460026939
Yes
fa
تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند
The Effects of Social Networks on Academic Achievement of Students, a Study in Birjand University of Medical Sciences
مقدمه: با توجه به گسترش روزافزون شبکههای اجتماعی مجازی و تأثیر آن بر جنبههای مختلف زندگی استفادهکنندگان شبکهها، این مطالعه با هدف بررسی تأثیر استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد..
روشها: در این مطالعه موردی شاهدی، 210 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال 1390 شرکت کردند. عضویت در شبکههای اجتماعی مجازی، ساعات کار با شبکههای اجتماعی، دلیل استفاده از این شبکهها و زمان عضویت در دو گروه دانشجویان دارای معدل 16 و بالاتر (گروه شاهد) و دانشجویان دارای معدل کمتر از 16 (گروه مورد) توسط پرسشنامه بررسی و مقایسه شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری تی مستقل و کای اسکوار و محاسبه نسبت شانس (OR) تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: 35% از دانشجویان گروه شاهد و 3/54% از دانشجویان گروه مورد در این شبکهها عضویت داشتند(2/2=OR). میانگین ساعات کار با شبکه اجتماعی در گروه مورد 73/1±9/0 ساعت و در گروه شاهد 4/1±44/0 ساعت در روز بود و اختلاف آماری بین دو گروه معنادار بود (02/2=, t046/0=p). زمان عضویت در این شبکهها در 9/57% دانشجویان گروه مورد، در سال اول ورود به دانشگاه و در 1/47% از افراد گروه شاهد قبل از ورود به دانشگاه بود.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که دانشجویان با معدل و عملکرد تحصیلی پایین تر نسبت به دانشجویان با عملکرد و معدل بالاتر، بیشتر از شبکههای اجتماعی استفاده می کنند . از این رو اطلاعرسانی در خصوص استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی و آثار مختلف آن در ابتدا ی ورود دانشجویان به دانشگاه پیشنهاد میشود.
Introduction: Considering the increasing growth of Social Networking Services (SNS) and its effects on different aspects of users’ lives, this study was performed to investigate the effects of social networking sites on academic achievement of students in Birjand University of Medical Sciences.
Methods: This case-control study was performed in year 2011 on a population of Birjand University of Medical Sciences students (n=210). Using a questionnaire, membership in SNS, estimated hours of working with SNS, sign up date, and the reason for using these networks were investigated and compared among two groups of students having grade point average (GPA) of 16 or higher (control group) and lower than sixteen (case group). Data was analyzed using independent t-test, chi2 and odd ratio.
Results: Thirty five percent of participants in control group and 53.3% of participants in case group were registered in these networks (OR=2.2). The average time spent in social networks in case and control group was respectively 0.9±1.73 and 0.44±1.4 hours per day which showed a significant difference (p=0.046, t= 2.02. The date of sign up was the first term (57.9%) in case group and before entering the university in the control group (47.1%).
Conclusion: The result of this study showed that students with lower GPA and weaker academic performance use SNS more than other students enjoying higher GPA and academic performance. So it is recommended to inform students as they enter the university about the effects of virtual social networks.
Virtual social network, academic performance, students
شبکه اجتماعی مجازی، عملکرد تحصیلی، دانشجویان علوم پزشکی
598
606
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-353-3&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/92012/01/252012/01/22012/03/252012/02/20
1390/12/1
2012/07/82012/07/152012/07/282012/10/292012/06/21
1391/4/1
Seyed Alireza
Javadinia
سید علی رضا
جوادی نیا
sar.javadinia@bums.ac.ir
00319475328460026878
00319475328460026878
No
Morteza
Erfanian
مرتضی
عرفانیان
dmorteza404@yahoo.com
00319475328460026879
00319475328460026879
No
Mohammadreza
Abedini
محمدرضا
عابدینی
mohrabe@yahoo.com
00319475328460026880
00319475328460026880
No
Bita
Bijari
بیتا
بیجاری
bitabijari@bums.ac.ir
00319475328460026881
00319475328460026881
Yes
fa
میزان آگاهی و بهکارگیری روشهای تدریس در اعضای هیأتعلمی دانشگاه علوم پزشکی تهران
Investigation of Faculties’ Knowledge and Application of Teaching Methods in Tehran University of Medical Sciences
مقدمه: به منظور آشنا کردن اعضای هیأتعلمی رشتههای علوم پزشکی با روشها و فنون تدریس، از سال 1382 تا کنون، در دانشگاه علوم پزشکی تهران کارگاههای روش تدریس برگزار میشود. این پژوهش میزان آگاهی و به کارگیری روشها و فنون نوین تدریس، آموزش داده شده در کارگاههای آموزشی که در فاصلهی زمانی سالهای 82 تا 90 در دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار شده است، را در اعضای هیأتعلمی این دانشگاه بررسی میکند.
روشها: در یک مطالعه توصیفی مقطعی با نمونهگیری تصادفی طبقهای، 205 نفر از اعضای هیأتعلمی، که در کارگاههای آموزشی روش تدریس دانشگاه علوم پزشکی تهران در فاصلهی زمانی سالهای 90-82 شرکت نموده بودند، انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته50 گزینهای روا و پایا بود که میزان آگاهی و بهکارگیری40 روش تدریس استفاده شده توسط اعضای هیأتعلمی را بررسی میکرد. دادهها با استفاده از آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی (T-Test و تحلیل واریانس) تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: اعضا هیأتعلمی بیشترین میزان آگاهی را نسبت به روش تدریس سخنرانی (با میانگین و انحراف معیار 15/1±55/8) داشتند. کمترین میزان آگاهی نسبت به روش TelePraxis (میانیگین 07/1± 75 /0) بود. روش سخنرانی همچنین پر استفاده ترین روشها بود (بیش از 90%). روش سخنرانی برنامه ریزی شده، مناسب ترین روش از دیدگاه شرکتکنندگان بود (88%). کمبود وقت درجلسههای آموزشی، بیشترین دلیل عدم کاربرد روشهای آموزش گروهی و و روشهای آموزشی جدیدتر بود. 155 نفر (6/ 75%) از شرکتکنندگان از کارگاهها رضایت داشتهاند.
نتیجهگیری: علیرغم تلاش دانشگاه در آموزش روشهای نوین طی 10سال گذشته، اعضای هیأتعلمی، در آموزشهای خود بیشتر به استفاده از روشهای سنتی علاقمند هستند.
Introduction: In order to familiarize faculty members of medical sciences with teaching methods and techniques, a number of teaching method workshops are being held at Tehran University of Medical Sciences in which about 40 teaching methods are taught to faculty members. This study investigates the faculty memebres’ knowledge and application of these methods that were instructed to them from year 2003 to 2011 in Tehran University of Medical Sciences.
Methods: This descriptive cross-sectional study was performed on faculty members of Tehran University of Medical Sciences who participated in teaching methods workshops. Using stratified sampling method, 205 of these faculty members were selected. Data gathering tool was a valid and reliable questionnaire made by researcher which evaluated knowledge level of members about those 40 trained methods. Data was analyzed using descriptive and inferential statistics (mean and analysis of variance).
Results: The furthermost rate of knowledge and application of methods by members were belonged to lecture method (mean and SD= 8.55±1.15) and the lowermost of them matched to telepraxis method (mean and SD= 0.75±1.07). 155 faculties (75.6%) were satisfied with workshops. Moreover, speech was the most widely used technique (more than 90%). Programmed lecture was the most appropriate method from the viewpoints of participants. At last, 155 of participants (75.6%) were satisfied with workshops.
Conclusion: Despite the efforts of universuty in training new methods over past 10 years, faculty members showed more interest to use traditional methods.
Teaching methods and techniques, medical sciences, knowledge, application, affecting factors.
فنون و روشهای تدریس، علوم پزشکی، آگاهی، میزان بهکارگیری، عوامل مؤثر
589
597
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1344-2&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/92012/01/252012/01/22012/03/252012/02/202012/04/22
1391/2/3
2012/07/82012/07/152012/07/282012/10/292012/06/212012/07/2
1391/4/12
Mansour
Razavi
منصور
رضوی
razavy@tums.ac.ir
00319475328460026886
00319475328460026886
No
Ghani
Mohammadi
غنی
محمدی
gh_mohammadi_45@yahoo.com
00319475328460026887
00319475328460026887
Yes
Soheila
Dabiran
سهیلا
دبیران
Dabirans@tums.ac.ir
00319475328460026888
00319475328460026888
No
fa
سبکهای یادگیری غالب دانشجویان پرستاری و مامایی و ارتباط آن با کارکرد سبکهای تفکر و پیشرفت تحصیلی
Prevalent Learning Styles among Nursing and Midwifery Students and its Association with Functionality of Thinking styles and Academic Achievement a Study in Mashhad School of Nursing and Midwifery
مقدمه: از مهمترین عوامل مرتبط با سبکهای تفکر و پیشرفت تحصیلی دانشجویان، سبک یادگیری آنان است. هدف این پژوهش، تعیین سبکهای یادگیری غالب دانشجویان و ارتباط آن با کارکرد سبکهای تفکر و پیشرفت تحصیلی در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد بود.
روشها: در یک پژوهش توصیفی مقطعی، 214 نفر از دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای نسبی انتخاب شدند. به منظور جمعآوری اطلاعات، از پرسشنامههای سبکهای یادگیری کلب (LSI) و پرسشنامه کارکرد سبکهای تفکر استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها، ازروشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و MANOVA , x2) استفاده شد.
نتایج: سبک یادگیری غالب دانشجویان پرستاری و مامایی در این مطالعه، جذبکننده بود. نتایج آزمون خی دو نشان داد که بین سبک یادگیری غالب کل دانشجویان، تفاوت معناداری وجود دارد (68/76= x2، 000/0p=).اما بین سبک یادگیری غالب دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری مشاهده نشد (14/0p=). علاوه بر این، نتایج آزمون MANOVA نشان داد که در کارکرد سبکهای تفکر و پیشرفت تحصیلی دانشجویان براساس سبک یادگیری آنان تفاوت معناداری وجود ندارد (36/0p=).
نتیجهگیری: با توجه به این که در سبکهای تفکر و پیشرفت تحصیلی، براساس سبکهای یادگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد، پیشنهاد میشود اقدامات لازم در خصوص غنیسازی محیطهای آموزشی و روشهای تدریس و ارزشیابی اساتید صورت پذیرد.
Introduction: One of the most important factors related with student's thinking style and academic achievement is learning styles. The purpose of this study is to determine the most current learning styles among students and its association with functionality of thinking style and academic achievement in school of nursing and midwifery of Mashhad.
Methods: In a descriptive cross-sectional study, 214 students of nursing and midwifery school in Mashhad University of Medical Sciences (MUMS) were selected through stratified sampling method. Data gathering tools were Kolb’s learning styles questionnaire (LSI) and functions of thinking style questionnaire and the research method was descriptive correlational. Data was analyzed using descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (Pearson correlation coefficient, MANOVA, and x2).
Results: Learning styles of majority of students in this study were absorbent. The results of X2 test showed that there were significant differences among the prevalent learning styles of total students (p= 0/000), but there was no significant difference between the prevalent learning style of male and female students (p= 0/14). In addition, the results of MANOVA indicated that there was no significant difference in academic achievement and functions of thinking style based on the student's learning style (p= 0/36).
Conclusion: Considering the fact that learning styles appropriate with academic field could lead to students’ achievement and regarding that no significant difference was observed in academic achievement and functions of thinking style based on the student's learning style, it is recommended to educational administrators to take actions about enrichment of educational settings, teaching methods, and teacher evaluation.
Learning styles, thinking style function, academic achievement, students of nursing and midwifery.
سبکهای یادگیری، کارکرد سبکهای تفکر، موفقیت تحصیلی، دانشجویان پرستاری و مامایی.
577
588
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1571-3&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/92012/01/252012/01/22012/03/252012/02/202012/04/222012/06/13
1391/3/24
2012/07/82012/07/152012/07/282012/10/292012/06/212012/07/22012/07/3
1391/4/13
MohammadReza
Ahanchian
محمدرضا
آهنچیان
ahanchi8@um.ac.ir
00319475328460026889
00319475328460026889
No
Aazam
Mohamadzadeghasr
اعظم
محمدزاده قصر
azam_mohamadzade@yahoo.com
00319475328460026890
00319475328460026890
Yes
Hoshang
Garavand
هوشنگ
گراوند
hoshanggaravand@gmail.com
00319475328460026891
00319475328460026891
No
Aliakbar
Hosseini
سید علی اکبر
حسینی
h_seidali7@yahoo.com
00319475328460026892
00319475328460026892
No
fa
تدوین استانداردهای درمانگاههای آموزشی اطفال در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
Compilation of Standards of Pediatric Educational Clinic in Esfahan University of Medical Sciences
مقدمه: در دهههای اخیر آموزش درمانگاهی به عنوان یکی از ارکان اصلی و اساسی آموزش پزشکی در آمده است. به منظور تضمین و ارتقای کیفیت آموزش درمانگاهی اطفال، نیاز به معیارهای مشخص و تأیید شده بیش از پیش احساس میگردد. و از آنجا که هنوز استانداردهای مدون و مکتوبی در این خصوص وضع نگردیده است، پژوهش حاضر با هدف تدوین استانداردهای درمانگاههای آموزشی اطفال در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، انجام گرفته است.
روشها: این مطالعه توصیفی است و در سه مرحله طی سالهای 1389 تا 1390 انجام گرفت. در مرحلهی اول مرور متون و مستندات و تحقیقات مرتبط با موضوع انجام شد که حاصل آن تدوین فهرست اولیه استانداردهای درمانگاههای آموزشی اطفال بود. در مرحله دوم، فهرست تهیه شده مرحله اول، در یک گروه متمرکز (focus group)، متشکل از تعدادی از متخصصین اطفال و آموزش پزشکی، پالایش گردید. در مرحله سوم، پیشنویس فوق، به صورت پرسشنامه مورد نظرسنجی از اعضای هیأتعلمی و رزیدنتها و فارغالتحصیلان سالهای اخر رشته کودکان (آنها که در دسترس بودند) قرار گرفت و نتایج آن توسط روش آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: اکثریت استانداردها در وضعیت لازمالاجرا (must) قرار گرفتند. در این مطالعه 24 استاندارد در 4 حیطه «اهداف»، «امکانات»، «فرایند یاددهی و یادگیری» و «مدیریت» به عنوان سند استاندارد نهایی پیشنهاد گردید.
نتیجهگیری: به نظر میرسد لازمالاجرا نشدن برخی استانداردها، به دلیل نبود امکانات لازم، و نیاز به زمان، جهت تدارک و برنامهریزیهای مناسب برای تحقق آنها باشد.
Introduction: In resent decades, educational clinics(Ambulatory settings), have become as fundamental and essential parts of medical education. In order to guaranty and promote the quality of education in pediatric clinics, the need to specified and established criteria is more noticeable than before. Since no compiled standard has been developed in this regard. Accordingly, this research is performed to develop standards for pediatric educational clinics(Ambulatory settings) in Esfahan University of Medical Sciences.
Methods: This descriptive research was performed during the years 2010 to 2012 in three phases. Literature review was the first of these steps in which articles, documents, and related studies were read. The outcome of this step was assortment of primary list of standards. This list was edited by a focus group comprising pediatrists and medical education specialists in the second step. In third step, the edited list in form of a questionnaire was utilized to ask the opinions of faculty members, residents and recently graduated pediatricians (who were accessible). The results were analyzed by descriptive statistics methods.
Results: Twenty four standards in for domains including scopes, facilities, teaching and learning procedure, and management were proposed as document of final standards.
Conclusion: Majority of standards were placed in ‘must’ position. It seems that other standards were not tagged as “must”s because of limitation of facilities and the need of more time to prepare appropriate schematization for fulfillment of these plans.
Standard, educational clinic, pediatrics.
استاندارد، درمانگاه آموزشی، اطفال
564
576
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1819-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/92012/01/252012/01/22012/03/252012/02/202012/04/222012/06/132012/08/6
1391/5/16
2012/07/82012/07/152012/07/282012/10/292012/06/212012/07/22012/07/32012/08/28
1391/6/7
Atlas
Chabavizadeh
اطلس
چعباوی زاده
atchz2000@yahoo.com
00319475328460026874
00319475328460026874
No
Alireza
Yousefy
علی رضا
یوسفی
aryousefy@edc.mui.ac.ir
00319475328460026875
00319475328460026875
Yes
Tahereh
Changiz
طاهره
چنگیز
changiz@edc.mui.ac.ir
00319475328460026876
00319475328460026876
No
Behzad
Shams
بهزاد
شمس
shams@med.mui.ac.ir
00319475328460026877
00319475328460026877
No
fa
ارتباط هوش معنوی با توانمندی تدریس در اعضای هیأتعلمی دانشکده پزشکی
The Relationship between Spiritual Intelligence / Quotient (SQ) and Teaching Competency in Medical Faculty Members
مقدمه: یافتن عوامل مؤثر بر توانمندیهای استادان و بهکارگیری آنها، راهکار اساسی در زمینه ارتقای کیفیت آموزش عالی است. اخیراً از بین عوامل اصلی؛ ارتقای هوش معنوی به عنوان یکی از عوامل بهبود کیفیت کاری کارکنان معرفی شده است. لذا به منظور بررسی دقیقتر این موضوع، پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط هوش معنوی با توانمندی تدریس در اعضای هیأتعلمی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شد.
روشها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی مقطعی است که در دانشکده پزشکی با نمونهگیری تصادفی طبقهای انجام پذیرفت. 160 نفر (32 نفر علوم پایه و 128 نفر بالینی) از اعضای هیأتعلمی در مطالعه وارد شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه هوش معنوی کینگ و پرسشنامه خودسنجی توانمندی تدریس دانشگاه آلاباما بود. دادهها با روشهای آمار توصیفی و آزمونهای تحلیلی از جمله: آزمونهای همبستگی اسپیرمن، تی، آنالیز واریانس دوطرفه، من ویتنی،کروسکال-والیس، فریدمن وکای دو مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
نتایج: میانگین نمره هوش معنوی اعضای هیأتعلمی 2/1±0/63 و در حد متوسط بود و میانه نمره توانمندی تدریس 0/92 با حداقل نمره 0/39 و حداکثر نمره 0/112 گزارش شد. بین هوش معنوی و توانمندی تدریس اعضای هیأتعلمی همبستگی مثبت وجود داشت (001/0p<، 31/0rs=)
نتیجهگیری: هوش معنوی اعضا هیأت علمی در حد متوسط ارزیابی شد و ارتباط مثبتی بین هوش معنوی و توانمندی تدریس وجود دارد. مطالعات بیشتری برای کشف علت و ماهیت این ارتباط پیشنهاد میشود. همچنین عوامل مؤثر بر هوش و توانمندی تدریس نیز نیاز به مطالعات بیشتری دارند.
Introduction: Finding and applying all factors affecting the teachers’ ability, is the key to improving the quality of higher education. Recently, promotion of SQ has been introduced as a factor in improving the quality of performance in employees. Therefore, in order to investigate this issue more carefully, this study basically aimed to determine the relationship between SQ and teaching competency in Mashhad medical faculty members.
Methods: This research is a descriptive, cross-sectional study on 160 medical faculty members as subjects (32 basic science faculty members, 128 clinical science faculty members) using stratified random sampling in medical faculty. King’s SQ questionnaire and teaching competency self-assessment instrument of Alabama University were used. The data were analyzed using descriptive statistics and analytical tests such as spearman correlation, T student, two- way ANOVA, Mann-Withney, Kruskal-wallis, Friedman, and Chi-square.
Results: The mean score of SQ was 63.0±1.2, which was moderate the median score of teaching competency was 92.0 with the minimum score of 39.0 and maximum score of 112.0 There was a significant correlation (p<0.001) between SQ and teaching competency (rs=0.31).
Conclusion: Faculty members’ spiritual intelligence was assessed moderately. There is a positive relationship between spiritual intelligence and teaching competency more studies exploring the nature of this relationship are suggested. Also further studies are needed to be done on factors that affecting SQ and teaching competency.
Spiritual Intelligence, Teaching Competency, Faculty Development
هوش، هوش معنوی، توانمندی تدریسهوش معنوی، توانمندی تدریس، توانمندسازی استاد
554
563
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1304-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/01/92012/01/252012/01/22012/03/252012/02/202012/04/222012/06/132012/08/62011/09/17
1390/6/26
2012/07/82012/07/152012/07/282012/10/292012/06/212012/07/22012/07/32012/08/282012/06/21
1391/4/1
Hossein
karimi mounaghi
حسین
کریمی مونقی
karimih2001@yahoo.com
00319475328460026868
00319475328460026868
No
maryam
akbari lakeh
مریم
اکبری لاکه
akbarim881@mums.ac.ir
00319475328460026869
00319475328460026869
Yes
abbas
makarem
عباس
مکارم
makarema@mums.ac.ir
00319475328460026870
00319475328460026870
No
habib allah
esmaieli
حبیب ا...
اسماعیلی
esmailyh@mums.ac.ir
00319475328460026871
00319475328460026871
No
mahdi
ebrahimi
مهدی
ابراهیمی
ebrahimih@mums.ac.ir
00319475328460026872
00319475328460026872
No
ahmad
ashoori
احمد
عاشوری
ashouri@tu.ac.ir
00319475328460026873
00319475328460026873
No