fa
jalali
1391
7
1
gregorian
2012
10
1
12
7
online
1
fulltext
fa
پاسخ به « مرور سیستماتیک: روششناسی برای جلوگیری از سوگیریها یا توجیه آنها؟»نقشه برداری برنامه درسی (کاربردها و مزایا)
CURRICULUM MAPPING (RESPONSE TO CRITICS ON ARTICLE)
سردبیر گرامی
ضمن تشکر فراوان از همکار گرامی جناب آقای شکرانه که با علاقه و بهرهگیری از مطالعات و تجربیات خود در روششناسی پژوهش تلاش نمودهاند کلیه موارد قابل ذکر در یک مرور سیستماتیک را به تفصیل و به صورت یک مقاله مروری بیان نمایند، همانطور که در بخش نتیجهگیری این نامه ذکر شده است به نظر میرسد نامه بیشتر با هدف اطلاعرسانی کلی تدوین شده است. البته این اطلاعرسانی کلی میتوانست به صورت نامه به سردبیر آورده شود چرا که موارد ذکر شده در این نامه بیشتر به ارائه درس و آموزش شبیه است تا نقد یک مقاله زیرا نویسنده محترم حتی یک نکته در مورد مرور سیستماتیک را از قلم نینداختهاند و تمرکز روی مقاله مورد نقد نبوده است. با این وجود به برخی از نکات مطرح شده که قابل پاسخ دادن است به شرح ذیل اشاره میشود:
یکی از مهمترین نکاتی که در پاسخ به نامه این خواننده محترم باید آورده شود این است که مطالعه مورد نظر هر چند توسط افرادی از گروه پزشکی انجام شده ولی صرفاً یک مطالعه در گستره علوم پزشکی نیست بلکه مروری نظاممند در حیطه آموزش است که برای انجام آن از بخشهایی از راهنمای (BEME: Best evidence Medical education) استفاده شده است. نهاد بینالمللی BEME با این که در بستر و زمینهای از EBM شکل گرفته ولی BEME و مرورهای نظاممند آموزشی در تأمین شواهدی از روشها و مداخلات آموزشی برای کمک به تصمیمگیری بهتر معلمان و اساتید در برنامههای آموزشی ایشان و هم چنین سیاستگذاران آموزشی مؤثر است(1و2) و با EBM و مرورهای نظاممند در آن متفاوت است.
پرسش اصلی پژوهش در این مطالعه همانگونه که از عنوان مقاله مشخص میشود، این بود که: نقشهبرداری برنامه درسی چه مزایا و کاربردهایی داشته و آیا باید استفاده شود؟ آیا میتواند برای افراد و گروههای آموزشی مفید باشد؟
در نامه خواننده محترم آورده شده است که با توجه به ماهیت مرور نظاممند توصیه میشود که حداقل یک متخصص جستجو، دو متخصص موضوعی و دو متخصص روششناسی در تیم مرور وجود داشته باشند. وجود و حضور این افراد در تیم پژوهش شایسته است ولی از آن جا که در برخی منابع مرور سیستماتیک به آن اشاره و یا تأکید نشده است، امری اختیاری بوده و بایسته و ضروری نیست. لذا در این پژوهش از دو متخصص برای تعیین کلید واژه و یک متخصص برای جستجو و طراحی پروتکل استفاده شده است.
در ارتباط با منابع جستجو، در این پژوهش از ERIC و SPRINGERLINK که بیشترین احتمال وجود مقالاتی با این موضوع را داشتند در کنار گوگل و گوگل اسکولار که بسیاری از سایتها و مجلات را نمایه میکنند استفاده شده است و استفاده از PUBMED صرفاً برای این بوده که متوجه شویم آیا در عرصه پزشکی به این موضوع پرداخته شده است یا خیر؟ به دلیل یافتن برخی منابع و مقالات معتبر در SPRINGERLINK، این سایت با حداقل محدودیت جستجو شد. در این مطالعه علاوه بر سایتهای مذکور، از جستجوی دستی و کتابخانهای و روش کنترل رفرنسها و همچنین پرسش از صاحبنظران موضوعی استفاده شده است که البته در این مقاله ذکر نشده است. از آن جا که با جستجو در این موتور جستجوها و منابع به تعداد کافی و موردنظر منبع دسترسی یافتهایم و تقریباً به اشباع اطلاعات دست یافتیم لذا تیم پژوهش ادامه جستجو را لازم ندانست. در نامه مربوطه آورده شده که گزارش استراتژی جستجو حداقل برای یکی از منابع اصلی لازم است این در حالی است که بیان و یا عدم بیان استراتژی جستجو در مقاله بستگی به نظر داوران هر مجله علمی پژوهشی دارد از طرفی در مقالات مرور سیستماتیک چاپ شده در BEME نیز این مورد دیده نشده است(3)
در مورد فلوچارت پریسما نیز هرچند که وجود آن میتواند راهنمایی برای خوانندگان در استفاده از منابع باشد. در تعدادی از مقالات مرور نظاممند دیده نمیشود(3).
در متن نامه آمده است که تاریخ دقیق جستجو نیز به دلیل روزآمدسازی منابع جستجو، باید گزارش شود، در مورد این مقاله تاریخ جستجو بیان شده است ضمن این که در روزهای نزدیک به چاپ نیز تقریباً همه منابع مجدداً بازیابی شدند ولی استراتژی جستجو فقط در همان محدوده زمانی استفاده شده است.
منطق تیم پژوهش برای انتخاب 50 تا 100 نتیجه حاصل از جستجو در منابع، این بود که مرتبطترین مقالات در 50 تا 100 نتیجه اول وجود دارد، به این نکته در برخی از مقالات مرور نظاممند نیز اشاره شده است(4).
در مورد استفاده از یک نفر برای بررسی مطالعات، که به عنوان بخشی از سوگیری مقاله اشاره شده است، باید گفت از آنجا که برای تحلیل محتوا الگوی خاصی وجود داشته و هدف از آن استخراج مزایا و کاربردهای نقشه برنامه درسی بوده است لذا استفاده از یک نفر به عدم سوگیری در انتخاب و استفاده از یک یا برخی از منابع منجر شده و همه منابع با دقت یکسان مورد بررسی قرار گرفت.
در این نامه بخشی با عنوان سوگیریهای انتشاراتی محتمل در مرور نظاممند آمده است. بیان این موضوع کاملاً با هدف آموزشدهندگی این نامه منطبق است. ولی با توجه به این که زبان خاصی جزء معیار ورود منابع نبوده است و هیچ منبع فارسی در مرور وجود نداشته، شاید چندان قابل طرح نباشد. علاوه بر این پرسش پژوهش صرفاً خاص ایران نیست و استفاده از تجارب بینالمللی مد نظر پژوهشگران بوده است نه تک تک کشورها و یا کشوری خاص. با توجه به موضوع پژوهش، مواردی از تجارب مربوط به هر کشوری میتوانست مورد استفاده قرار گیرد ضمن این که تکراری بودن بسیاری از موارد ذکر شده در مزایا و کاربردهای نقشه برنامه درسی، میتواند مشابه بودن نتایج مدنظر در مطالعات مختلف را نشان دهد.
در بخشی تحت عنوان رعایت اخلاق در انتشارات به کپی رایت اشاره شده است، که متأسفانه در هیچ یک از محافل علمی پژوهشی ما به این صورت که در نامه تدوین شده توسط خواننده محترم آمده لحاظ نمیشود. لازم به ذکر است که در هر بخش از مقاله مورد بحث، که جدول و شکل مربوط به یک نویسنده آمده است حتماً عنوان منبع آورده شده است.
در انتهای نامه، نویسنده پیشنهاد دادهاند که «لزومی ندارد تمامی مرورهای نظاممند در مجلات منتشر شوند» که به نظر نویسندگان این مقاله منطقی به نظر نمیآید چرا که هدف مرور سیستماتیک جمعبندی مطالعات انجام شده در یک حوزه و پاسخ به سؤالی مشخص در زمینهای خاص است که از نظر علمی و اطلاعرسانی میتواند بسیار مفید باشد. علاوه بر این نویسنده محترم دلایل متقنی برای این ادعا ارائه ننمودهاند.
در پایان از نکات بسیار ارزشمندی که در مورد روششناسی مرور سیستماتیک در این نامه آورده شده است تشکر و سپاسگزاری میکنیم.
551
553
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1154-2&slc_lang=fa&sid=1
2012/06/30
1391/4/10
2012/09/29
1391/7/8
Farahnaz
Kamali
فرحناز
کمالی
kamalifarahnaz@yahoo.com
00319475328460026266
00319475328460026266
No
Nikoo
Yamani
نیکو
یمانی
yamani@mui.ac.ir
00319475328460026267
00319475328460026267
Yes
fa
مرور سیستماتیک: روششناسی برای جلوگیری از سوگیریها یا توجیه آنها؟نقدی بر مقاله «نقشه برداری برنامه درسی (کاربردها و مزایا)»
Systematic Review: A Methodology for Prevention and/or Rationalization of Biases?
در سالهای اخیر با ورود پزشکی مبتنی بر شواهد به ایران و اهمیت بالاترین سطوح شواهد در تصمیمگیریها و سیاستگزاریها، مرور سیستماتیک جای خود را در میان روششناسیهای پژوهشها باز کرد ولی به دلیل عدم آموزش کافی آن و فقدان منابع فارسی کاربردی در رشتههای متعدد دانشگاهی، برداشتهای نادرستی نسبت به آن وجود دارد.
با وجود این که در رشتههای مختلف راهنماهای کاکرین(2) و سی آر دی(3) و برای رشته آموزش پزشکی نیز راهنمای BEME(4) وجود دارد که مراحل مرور سیستماتیک در آموزش پزشکی را به صورت مناسبی توضیح داده و با توجه به این که اجرای هر روششناسی علمی، نیازمند دارا بودن دانش کافی در آن است، مطالعه و پیروی از پروتکلها و دستورالعملهایی که در طول زمان، با صرف هزینه، زمان و نیروی فکری پژوهشگران و دانشمندان مستند شدهاند، میتواند کمترین کاری باشد که پژوهشگران به پاس زحمات ایشان و تولید علم برای رفع مشکلات بشر انجام میدهند.
546
550
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-257-3&slc_lang=fa&sid=1
2012/06/302012/05/9
1391/2/20
2012/09/292012/09/29
1391/7/8
Farhad
Shokraneh
فرهاد
شکرانه
farhadshokraneh@gmail.com
00319475328460026265
00319475328460026265
Yes
fa
تدریس آناتومی عروق اندام فوقانی با استفاده از آناتومی سطحی برای دانشجویان پیراپزشکی
Using Surface Anatomy in Teaching The Anatomy of Upper Limb Vessels to Students of Allied Health Sciences
مقدمه: علیرغم این که مطالعات زیادی در مورد آموزش آناتومی با استفاده از کاداور (جسد) وجود دارد؛ اما مطالعات اندکی استفاده ازآناتومی سطحی را مستند کردهاند. همچنین اکثر مقالات راجع به آموزش آناتومی، روی آموزش دانشجویان پزشکی متمرکز بوده و توجه کمتری به یاددهی آناتومی در دانشجویان پیراپزشکی شده است. این مطالعه با هدف بررسی اثر آموزش آناتومی عروق اندام فوقانی با استفاده از آناتومی سطحی، بر دانش آناتومی دانشجویان رشتههای پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد و همچنین بررسی دیدگاه آنان نسبت به این آموزش انجام شد.
روشها: این مطالعه نیمه تجربی بر روی تمامی دانشجویان سال اول رشته تکنولوژی رادیولوژی (33 نفر) و هوشبری (27 نفر) ورودی سال 1389 انجام شد. دانشجویان به طور تصادفی به دو گروه تجربی (30 نفر آموزش با روش آناتومی سطحی) و شاهد (30 نفرآموزش با روش سنتی) تقسیم شدند. در گروه تجربی، دانشجویان با هدایت مربی، لندمارکهای عروق اندام فوقانی یکی از همگروهیهای خود را معاینه میکردند. آموزش به روش سنتی با استفاده از روش سخنرانی و نمایش اسلایدهای پاورپوینت انجام شد. در پایان دوره آموزشی، آزمونی برگزار شد و میانگین نمرات دانشجویان در دو گروه مقایسه گردید. دیدگاه دانشجویان گروه تجربی نسبت به روش آموزشی عروق سطحی، توسط پرسشنامهای پایا و روا جمعآوری گشت. دادهها با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و آزمون استنباطی(t مستقل) تجزیه و تحلیل شدند.
نتایج: میانگین و انحراف معیار نمرات، پس از آموزش در گروه تجربی (9/4±8/13) و در گروه شاهد (2/6±8/10) است که این تفاوت معنا دار بوده است (16/2=t، 034/0p=). در گروه تجربی اغلب (67%) دانشجویان روش آموزشی مورد استفاده را به روش های متداول آناتومی ترجیح می دادند؛ نیمی (57% ) معتقد بودند که روش تدریس آناتومی سطحی به میزان خیلی زیاد و زیاد برای آنها جذاب بوده است، و 47% اعلام کردند که تدریس آناتومی سطحی عروق اندام فوقانی، مهارت آنها را برای انجام کار بالینی در آینده به میزان زیاد افزایش میدهد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که دانش دانشجویان پس از آموزش در گروه تجربی نسبت به گروه شاهد بیشتر بوده است و اغلب دانشجویان گروه تجربی، دیدگاه مثبتی نسبت به روش آموزشی گروه خود داشتند. بنابراین، استفاده از روش آموزشی آناتومی سطحی، به عنوان بخشی از آموزش آناتومی در دانشکدههای پیراپزشکی پیشنهاد میشود.
Introduction: Despite the abundant studies on teaching anatomy using cadaver, a few studies have documented the use of surface anatomy. Also, the majority of articles concerning human anatomy teaching have focused on medical student education and less attention has been paid to teaching anatomy to students of allied health sciences. Therefore, this study aimed to investigate the effect of teaching of upper limb vessels anatomy using surface anatomy on the anatomy knowledge of first year students of allied health sciences in Shahid Sadoughi University of Medical Sciences and their viewpoints on this teaching method.
Methods: This quasi-experimental study was performed on all students of radiology (N=33) and anesthesia technology (N=27) admitted in year 2010. Students were randomly divided into two experiment (30 individuals with surface anatomy method) and control (30 individuals with traditional method). In the experiment group, through the assistance of an instructor, students examined the surface landmarks of upper limb vessels in one of their peers. The traditional anatomy education was performed by didactic lectures using PowerPoint slide shows. At the end of course, through an exam, mean of students’ scores were compared between groups. The viewpoints of the students on surface anatomy teaching method in the experiment group were assessed by a valid and reliable questionnaire. Data were analyzed using descriptive statistics and Student t-test.
Results: Mean of exam scores in the experiment group (13.8± 4.9) and was significantly (t=2.165, P=0.034) more than in the control (10.8± 6.2). IN experiment group, most (67%) of the students had a positive viewpoint on surface anatomy education 57% rated surface anatomy teaching as a very interesting method, and 47% noticed that the surface anatomy of upper limb vessels enhanced their skill for future clinical practice.
Conclusion: The results showed that after teaching, compared to the control group, students' knowledge was more in the experiment group. Most students in the experiment group had positive attitude toward the teaching method applied. Therefore, the use of surface anatomy as a part of teaching anatomy in schools of allied health sciences is suggested.
Anatomy Education, Students of Allied Health Sciences, Surface Anatomy, Upper Limb Vessels, Advance Organizer,
آناتومی سطحی، آموزش آناتومی، عروق اندام فوقانی، دانشجویان پیراپزشکی، پیش سازمان دهنده
537
545
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1645-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/06/302012/05/92012/04/14
1391/1/26
2012/09/292012/09/292012/08/18
1391/5/28
Sadegh
Yadegari
صادق
یادگاری
yadegarisk@yahoo.com
00319475328460026263
00319475328460026263
No
Mohammad
Hosseini-sharifabad
محمد
حسینی شریف آباد
mhosseini81@yahoo.com
00319475328460026264
00319475328460026264
Yes
fa
میزان روحیه کارآفرینی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
Entrepreneurship Morale among Students at Isfahan University of Medical Sciences
مقدمه: شرط لازم برای توسعه کارآفرینی در حوزه سلامت، برخورداری دانشجویان از روحیه کارآفرینی است، لذا در این پژوهش به بررسی میزان روحیه کارآفرینی دانشجویان پرداخته شد.
روشها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی مقطعی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان سال آخر هر یک از مقاطع تحصیلی، رشتههای علوم پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود که بر اساس روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب با حجم جامعه، تعداد 150 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامهای روا و پایا و محققساخته شامل 54 گویه با مقیاس لیکرت پنج درجهای بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آمار توصیفی و استنباطی (آزمون تی تک نمونهای، تی مستقل، تحلیل واریانس) انجام گرفت.
نتایج: میانگین سنی دانشجویان 61/24 سال بود. میانگین و انحراف معیار نمره کل روحیه کارآفرینی دانشجویان54/.±5/3 بود که نمایانگر وضعیت بالاتر از حد میانگین(3) روحیه کارآفرینی است. میانگین و انحراف معیار نمرات در مؤلفههای توفیق طلبی، کنترل درونی، استقلال طلبی و خلاقیت به ترتیب 77/0±64/3، 5/0±39/3، 67/0±56/3، 53/0±61/3 بود که بالاتر از حد میانگین (3) بود اما میانگین نمره مؤلفه ریسکپذیری(73/0±85/2) پایینتر از حد میانگین(3) بود.
نتیجهگیری: میانگین بالاتر از حد متوسط روحیه کارآفرینی به طور کلی نمایانگر آمادگی بالقوه دانشجویان علوم پزشکی اصفهان در جهت کارآفرین شدن از جنبه روانشناختی است.
Introduction: To develop entrepreneurship in health sector, it is essential to improve entrepreneurship morale among students. So the present study aimed to investigate the degree of entrepreneurship morale among students at Isfahan University of Medical Sciences.
Methods: The present study is a descriptive- cross sectional research. The population included senior students of all fields from whom a randomly stratified sample of 150 were selected. A researcher-made questionnaire with 54 items using 5 point Likert scale was completed by participants. Data were analyzed using descriptive indices, t-test and ANOVA.
Results: The average age of the students was 24.61 years. The observed mean of entrepreneurship morale for all the students (3.5±.54, out of 5) indicated entrepreneurship morale was above theoretical average (3). Also the mean scores for its four subscales were above the scale average: “regard to achievement” (3.64±.77), “internal control” (3.39±.5), “autonomy” (3.56±.67), and “creativity” (3.61±.53), but it was lower than scale average regarding “risk-taking” subscale (2.85±.73).
Conclusion: The above average level of entrepreneurship morale implies that students of Isfahan University of Medical Sciences are psychologically potential to become entrepreneurs.
Entrepreneurship Morale, Internal Control, Autonomy, Creativity, Risk Taking, Regard to Achievement,
روحیه کارآفرینی، کنترل درونی، استقلال طلبی، خلاقیت، ریسک پذیری، توفیق طلبی،
527
536
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1501-2&slc_lang=fa&sid=1
2012/06/302012/05/92012/04/142012/02/14
1390/11/25
2012/09/292012/09/292012/08/182012/06/21
1391/4/1
Sayed Ali
Siadat
سیدعلی
سیادت
hasan.babri@yahoo.com
00319475328460026236
00319475328460026236
No
Shekoofe Sadat
Rezazade
شکوفه السادات
رضازاده
hasan.babri@yahoo.com
00319475328460026237
00319475328460026237
No
Hasan
babri
حسن
ببری
hasan.babri@yahoo.com
00319475328460026238
00319475328460026238
Yes
fa
عوامل مؤثر بر شرکت پرستاران در برنامههای آموزش مداوم دانشگاه علوم پزشکی تبریز
Factors Influencing Nurses’ Participation in Continuing Education Programs in Tabriz University of Medical Sciences
مقدمه: امروزه موضوع ارتقای مستمر حرفهای در رشتههای علوم پزشکی، به عنوان یک ضرورت در جهان مطرح است. پرستاران نیز در جهت رشد حرفهای و علمی نیاز به آموزش مداوم دارند. این مطالعه با هدف تعیین عوامل مؤثر بر شرکت پرستاران در برنامههای آموزش مداوم انجام گرفت.
روشها: این مطالعهی توصیفی مقطعی در سال 1389 در دانشگاه علوم پزشکی تبریز انجام گرفت. جامعه آماری پرستاران شاغل در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز بود که از بین آنها 256 نفر باروش نمونهگیری سهمی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه پژوهشگر ساخته روا و پایا بودکه نظر شرکتکنندگان را درباره میزان تاثیر چهار دسته عوامل (فردی، سازمانی-مدیریتی، حرفهای، و عوامل مربوط به برنامه) در مشارکت در فعالیتهای آموزش مداوم بررسی میکرد. دادهها با استفاده از شاخصهای توزیع فراوانی تحلیل شد.
نتایج: 9/33 درصد پرستاران به میزان بسیار زیادی عوامل حرفهای را عامل مهمی در مشارکت در برنامههای آموزش مداوم میدانستند. انتظارات بیماران از پرستاران و تمایل به یادگیری و افزایش دانش حرفهای پرستاری از مهمترین عوامل حرفهای موثر بر شرکت پرستاران در برنامههای آموزش مداوم بودند. در بین عوامل سازمانی- مدیریتی مؤثر، 4/48 درصد پرستاران، تنظیم شیفت کاری پرستاران در بخش را مهمترین عامل برای شرکت در برنامهها دانستند.
نتیجهگیری: با توجه به این که برآورد انتظارات بیماران و ارتقای حرفهای پرستاران نقش مهمی در شرکت پرستاران در برنامههای آموزش مداوم دارد، لذا مدیران پرستاری باید امکان مشارکت پرستاران را در برنامهها فراهم کرده و آنها را حمایت نمایند و در توانمندسازی پرستاران نقش مؤثری داشته باشند.
Introduction: The issue of continuing professional development is a necessity in the medical sciences. Also nursing staff need Continuing Education (CE) for their scientific and professional development. The aim of this study is to determine the factors influencing nurses’ participation in continuing educational programs.
Methods: This study is a cross-sectional descriptive study that was conducted in year 2010 in Tabriz. A quota sample of 256 staff nurses were selected from nurses in hospitals of Tabriz University of Medical Sciences. Data was collected using a valid and reliable questionnaire, which focused on gathering participants’ viewpoints on the influence of four categories of factors (i.e., personal, organizational, professional, and program) on their participation in CE activities. Data were interpreted using frequency indices.
Results: 33.9 percent of nurses mentioned that professional factors are very important in their participation in programs. The most important professional factors were patients’ expectations from nurses and nurses’ tendencies to learn and increase their professional knowledge. Among organizational factors influencing on participation, 48.4 percent of nurses stressed that setting rotating shift work in the ward is the most important.
Conclusion: According to the important role of meeting patients expectations and professional development in participation of nurses in CE programs, nurse managers should support and facilitate the nurses’ participation in the programs and should play an effective role in nurses’ empowerment.
Participation, Continuing Education, Nursing, Needs Assessment
مشارکت، آموزش مداوم، پرستاری، نیازسنجی
518
526
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1329-2&slc_lang=fa&sid=1
2012/06/302012/05/92012/04/142012/02/142012/05/9
1391/2/20
2012/09/292012/09/292012/08/182012/06/212012/08/11
1391/5/21
Hossein
Ebrahimi
حسین
ابراهیمی
Ebrahimih@tbzmed.ac.ir
00319475328460026190
00319475328460026190
No
Faezeh
Mohammadi Hosseini
فائزه
محمدی حسینی
fmfaezehmohammadi@gmail.com
00319475328460026191
00319475328460026191
Yes
Mahdi
Amirnia
مهدی
امیر نیا
Mehramir46@gmail.com
00319475328460026192
00319475328460026192
No
Afra
Mehraee
افرا
مهرائی
aframehra@yahoo.com
00319475328460026193
00319475328460026193
No
Vahedeh
Jamali
واحده
جمالی
SVA2-iR@yahoo.com
00319475328460026194
00319475328460026194
No
Seyyed Ahmad
Hejazi
سید احمد
حجازی
Hejazim@gmail.com
00319475328460026195
00319475328460026195
No
fa
تأثیر آموزش در محیط مجازی بر نگرش دانشجویان پرستاری نسبت به آموزش مجازی و ارتباط آن با سبک یادگیری
The Effect of Training in Virtual Environment on Nursing Students Attitudes toward Virtual Learning and its Relationship with Learning Style
مقدمه: موفقیت آموزش مجازی بدون در نظر گرفتن دیدگاه افراد نسبت به آن، امکانپذیر نیست. با این وجود، نگرش دانشجویان در پایان یک دوره مجازی، مقولهای است که کمتر در مطالعات منتشر شده، مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه به بررسی تأثیر برگزاری یک دوره آموزش مجازی، بر نگرش دانشجویان پرستاری نسبت به آموزش مجازی و ارتباط آن با سبک یادگیری پرداخته است.
روشها: این پژوهش یک مطالعه نیمهتجربی به صورت قبل و بعد، است. جمعیت هدف، دانشجویان پرستاری ترم دوم ورودی سال 88 دانشکده پرستاری و مامایی رازی دانشگاه علوم پزشکی کرمان بودند که واحد اختلالات مایعات و الکترولیتها را میگذراندند. دانشجویان به شیوهی تصادفی منظم در دو گروه آموزش مجازی و آموزش سنتی قرار گرفتند. محتوای درسی برای گروه مجازی از طریق وب سایت و برای گروه سنتی، با روش های آموزشی مرسوم در کلاس درس ارائه گردید. نگرش دانشجویان نسبت به آموزش مجازی به وسیله پرسشنامه پژوهشگر ساخته روا و پایا، و سبک یادگیری آنان توسط پرسشنامهای که در پژوهش گازیانو و لیسن استفاده شده بود، ارزیابی شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار و توزیع فراوانی) و آمارههای تحلیلی (آزمون t مستقل و t زوج، آزمون تحلیل واریانس و ضریب پیرسون) استفاده شد.
نتایج: در ابتدای ترم، میانگین نمرات نگرش نسبت به آموزش مجازی، در گروه مجازی 48/0±19/3 و در گروه سنتی 33/0±21/3 بود. اختلاف میانگین نمرات دو گروه در ابتدای ترم معنادار نبود. در پایان ترم نمرات نگرش در گروه مجازی 45/0±55/3 و گروه سنتی 46/0±21/3 بود که این اختلاف میانگین از نظر آماری معنادار بود (03/0, p= 15/2t=). نتایج آزمون آنالیز واریانس ارتباطی میان سبک یادگیری و نگرش نسبت به آموزش مجازی نشان نداد(07/0p=).
نتیجهگیری: شرکت در یک دوره برنامه آموزش مجازی میتواند نگرش دانشجویان شرکتکننده در این دوره را بهبود بخشد و نگرش نسبت به آموزش مجازی، در افراد با سبکهای مختلف یادگیری تفاوتی نداشت
Introduction: It is impossible to be successful in virtual training unless we consider individuals’ viewpoints toward it. Despite this fact, less attention has been paid to students’ attitudes at the end of a virtual course in the published studies. This study investigates the effect of a virtual training course on the students` attitudes toward virtual education and its relationship with learning styles.
Methods: This was a quasi-experimental study based on pre- and post- tests. Study population included undergraduate nursing students of second semester entered to Razi Faculty of Nursing and Midwifery of Kerman University of Medical Sciences in year 2009 and were studying the course titled “fluid and electrolyte disorders”. Students were divided into two groups of traditional or virtual learning, randomly. Course content was presented to the virtual group via website while traditional group were taught in classroom. Students’ attitudes toward virtual education were collected via a researcher-made questionnaire. Their learning styles were assessed by Gaziano & Liesen questionnaire. Data was analyzed by descriptive statistics (mean, standard deviation, and frequency distribution) and analytical statistics (independent t-test and paired t).
Results: Before training, the mean score (out of 5) of attitude toward virtual education was 3.19±0.48 in virtual group and 3.21±0.33 in traditional group the difference between mean scores was not significant. At the end of the semester, the score was 3.55±0.45 for virtual group and 3.21 ± 0.46 for traditional group which showed a statistically significant difference (p=0.03, t=2.15). The results of ANOVA revealed no significant relationship between learning style and attitude toward virtual training (p=0.07).
Conclusion: This study showed that passing a virtual training course could improve students’ attitudes toward virtual education. There is no difference in attitude toward virtual education among people with different learning styles.
Virtual Training, Attitude, Nursing Students, Learning Style, E-learning
آموزش مجازی، نگرش، دانشجویان پرستاری، سبک یادگیری، آموزش الکترونیک
508
517
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1015-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/06/302012/05/92012/04/142012/02/142012/05/92011/02/12
1389/11/23
2012/09/292012/09/292012/08/182012/06/212012/08/112011/10/31
1390/8/9
Fariba
Borhani
فریبا
برهانی
(f_borhani@kmu.ac.ir
00319475328460026288
00319475328460026288
No
Mahboubeh
Vatanparast
محبوبه
وطنپرست
empratour_62@yahoo.com
00319475328460026289
00319475328460026289
Yes
Abbas
Abbaszadeh
عباس
عباس زاده
aabaszadeh@hotmail.com
00319475328460026290
00319475328460026290
No
Rostam
Seyfadini
رستم
سیفالدینی
baghein@yahoo.com
00319475328460026291
00319475328460026291
No
fa
مقایسه تأثیر آموزش به روش نقشه مفهومی و روش سخنرانی بر میزان یادگیری و یادداری دانشجویان پرستاری
Comparison of Two Teaching Methods on Nursing Students’ Learning and Retention: Concept Mapping or Lecture?
مقدمه: مدرسان پرستاری باید روشهای تدریسی را به کار ببرند که به جای یادگیری سطحی دانشجویان، باعث ارتقای یادگیری و یادداری در آنها شود. این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر آموزش به روش نقشه مفهومی و روش سخنرانی بر میزان یادگیری و یادداری درس پرستاری قلب و عروق در دانشجویان پرستاری انجام شد.
روشها: در یک مطالعه نیمه تجربی با طرح دو گروهی و با روش پیشآزمون- پسآزمون، 66 دانشجوی ترم 5 پرستاری دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ارتش در سال89-1388 انجام گرفت. با روش سرشماری و به روش تصادفی ساده، دانشجویان به دو گروه شاهد و تجربی تقسیم شدند. پس از اجرای پیشآزمون، دانشجویان گروههای شاهد و تجربی به مدت 8 جلسه و در طول 2 ماه به ترتیب تحت آموزش با روش سخنرانی و نقشه مفهومی توسط محقق قرار گرفتند. یک پسآزمون بلافاصله و آزمون یادداری 4 هفته بعد از اجرای دوره گرفته شد. برای جمعآوری دادهها، از آزمون پیشرفت تحصیلی محققساخته، متشکل از دو قسمت استفاده گردید، که سطوح دانش و یادگیری معنادار (درک و کاربرد) دانشجویان را در زمینه درس قلب و عروق بررسی می کرد. حداقل و حداکثر نمره قابل کسب از این آزمون، صفر و 40 بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازهگیری مکرر و تی مستقل استفاده شد.
نتایج: میانگین نمرات یادگیری در گروه شاهد از (48/2±87/11) قبل از مداخله به (49/2±69/25) در پسآزمون و (37/3±21/21) در آزمون یادداری رسید. در گروه تجربی، میانگین نمرات یادگیری از (4/5±30/15) قبل از مداخله به (81/2±21/32) در پسآزمون و (84/2±72/26) در آزمون یادداری رسید. تفاوت میانگینها در درون هر دو گروه از نظر آماری معنادار بود (05/0p<). میانگین تفاوت نمرات پسآزمون با پیشآزمون در گروه نقشه مفهومی (18/5±90/16) نسبت به گروه سخنرانی (12/3±81/13) اختلاف آماری معنادار داشت (934/2,t=005/0p<).
نتیجهگیری: روش نقشه مفهومی مانند روش سخنرانی باعث ارتقای یادگیری و یادداری دانشجویان پرستاری میشود؛ ولی تأثیر روش نقشه مفهومی در ارتقای یادگیری و یادداری بیشتر از روش سخنرانی است.
Introduction: Nursing educators should use teaching methods that promote deep learning and retention. The aim of this study was to compare the effects of lecture and concept mapping approaches on the nursing students’ learning and knowledge retention in cardiovascular nursing course.
Methods: In a quasi- experimental study on two groups with pre test -post test design, 66 fifth-semester nursing students were selected through census method and randomly divided into two groups (experiment and control). After pre test, control and experiment groups received education for 8 sessions during 2 month, either by lecture method or concept mapping, respectively. Then, they took the post-test and after 4 weeks the retention test. To gather data, an achievement test consisting of two parts and with a score range of 0-40 was used which evaluated students knowledge and meaningful learning in cardiovascular nursing course. The data were analyzed through repeated measure ANOVA and independent T tests.
Results: The mean of exam scores in the lecture group changed from 11.87± 2.48 in pre test to 25.69±2.49 in post test and to 21.21±3.37 in retention test. The mean of learning scores in the concept mapping group changed from 15.30± 5.4 in pre test to 32.21±2.81in post-test and to 26.72±2.84 in retention test. The differences of mean scores were statistically significant within both groups (P<0.05). The mean of score increments from pretest to post test in concept mapping group (16.90± 5.18) was more than lecture group (13.81± 3.12, t=2.394, p<0.005).
Conclusion: Both methods are effective ways to improve learning and retention scores in nursing students but concept mapping method is more effective.
concept mapping, learning, retaining, lecture, nursing students
نقشه مفهومی، یادگیری، یادداری، سخنرانی، دانشجویان پرستاری
498
507
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1187-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/06/302012/05/92012/04/142012/02/142012/05/92011/02/122011/06/7
1390/3/17
2012/09/292012/09/292012/08/182012/06/212012/08/112011/10/312012/06/23
1391/4/3
Masoumeh
Masoumy
معصومه
معصومی
masoumy@yahoo.com
00319475328460026159
00319475328460026159
Yes
Abbas
Ebadi
عباس
عبادی
ebadi1347@yahoo.com
00319475328460026160
00319475328460026160
No
Afsaneh
Raisifar
افسانه
رئیسی فر
raissifar_56@yahoo.com
00319475328460026161
00319475328460026161
No
Razieh
hosseini
راضیه
حسینی
ra.hosseiny@yahoo.com
00319475328460026162
00319475328460026162
No
Rahele
Javanbakhtian
راهله
جوانبختیان
rahelehjavanbakht@yahoo.com
00319475328460026163
00319475328460026163
No
fa
مقایسه روشهای آموزش سخنرانی و تلفیقی بر میزان یادگیری و رضایت دانشجویان پزشکی در درس بیوشیمی
Comparison of Lecture and Blended Teaching Methods on Learning and Satisfaction of Medical Students in Biochemistry Course
مقدمه: با توجه به اهمیت آموزش درس بیوشیمی برای دانشجویان رشته پزشکی، روشهای تدریس این درس نیز اهمیت دارد. مدرسین در تلاشند تا با بهکارگیری شیوههای آموزشی مناسب، یادگیری مؤثر دانشجویان را ارتقا بخشند. این مطالعه با دو هدف بررسی تأثیر دو روش سخنرانی و تلفیقی بر میزان یادگیری دانشجویان پزشکی در درس بیوشیمی و همچنین بررسی میزان رضایت آنان از روش تلفیقی، انجام شد.
روشها: در این مطالعه نیمه تجربی، 60 نفر از دانشجویان پزشکی ترم دوم دانشگاه علوم پزشکی بقیها...(عج) که در نیمسال دوم سال تحصیلی90- 1389واحد درسی بیوشیمی 2 را انتخاب کرده بودند، به طور تصادفی به دو گروه 30 نفری تجربی و شاهد تقسیم شدند. جهت سنجش اطلاعات از دانشجویان یک پیشآزمون گرفته شد. سپس دانشجویان در گروه شاهد به روش سخنرانی و در گروه تجربی به روش تلفیقی (سخنرانی و بحث گروهی) آموزش داده شدند. به فاصله یک ماه پس از پایان آخرین جلسه آموزشی، پسآزمون برگزار شد. برای بررسی میزان رضایت گروه تجربی از پرسشنامه محققساخته با مقیاس لیکرت استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزاری INSTAT با استفاده از آزمون آماری t-test انجام گرفت.
نتایج: میانگین نمره پیش آزمون و پس آزمون در گروه سخنرانی به ترتیب 46/2±16/11 و36/2±38/17 و درگروه تجربی 66/2±46/10 و 37/2±409/15 بود. بین نمرات پیشآزمون و پسآزمون در گروه تدریس تلفیقی نسبت به گروه سخنرانی اختلاف معنادار آماری وجود نداشت. بنابر نظر دانشجویان، روش آموزشی تلفیقی باعث افزایش اشتیاق (63%)، انگیزه (43%) و رضایت (96%) نسبت به درس بیوشیمی و ارتباط بهتر استاد با دانشجو (96%) می شود.
نتیجهگیری: روش آموزش تلفیقی با تقویت انگیزه درونی و افزایش یادگیری و رضایت دانشجو میتواند در تدریس بیوشیمی دانشجویان پزشکی استفاده شود.
Introduction: Considering the importance of biochemistry for medical students, its teaching methods are important. Using the appropriate teaching methods, teachers are trying to improve the effective learning and knowledge retention of students. The aim of this study was to determine the effects of lecture and blended teaching methods on learning of medical students in biochemistry course and also to assess students’ satisfaction from the blended method.
Methods: In this quasi-experimental study, 60 medical students of Baqiyatallah (a.s) University of Medical Sciences who had selected biochemistry in the academic year 2011-2012 were randomly divided into two groups as experiment and control. To assess their knowledge, students were given a pre-test. Then, the control group received instruction through lecture method and the experiment group formed 5-member subgroups and received instruction through a blend of lecture and group discussion method. Then, both groups took a post-test. Also, the attitude of experimental group was assessed by a researcher-made Likert scale questionnaire. The data were analyzed through INSTAT software using t-test.
Results: There was no statistically significant difference between the mean of pre-test and post-test scores in the two groups. Students in the experiment group, believed the method leads to a better feeling (63%) and satisfaction (96%) about biochemistry course, internal motivation to learn biochemistry (43%), and a better student and teacher relationship (96%).
Conclusion: Blended teaching method could be useful in teaching biochemistry of medical students by promoting learner's internal motivation, increasing learning and satisfaction.
Blended method, Lecture, Medical students, Learning, Satisfaction, Biochemistry
روش تلفیقی، سخنرانی، دانشجویان پزشکی، یادگیری، رضایت، بیوشیمی
488
497
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1634-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/06/302012/05/92012/04/142012/02/142012/05/92011/02/122011/06/72012/04/7
1391/1/19
2012/09/292012/09/292012/08/182012/06/212012/08/112011/10/312012/06/232012/06/23
1391/4/3
Mahvash
Jafari
مهوش
جعفری
m.jafari145@gmail.com
00319475328460026130
00319475328460026130
Yes
fa
سیر تحصیلی و عوامل مرتبط با وضعیت تحصیلی دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل در یک دوره 10 ساله (1372 الی 1381)
Factors Related to Academic Achievement of Dental Students in Babol University of Medical Sciences: A Ten Years Trend (1993-2002)
مقدمه: امروزه ارتقای کیفی تحصیلات عالی رشتههای علوم پزشکی یکی از ملزومات تربیت پزشکان حاذق به منظور بهبود سطح بهداشت جامعه است و در این میان ارزیابی به عنوان یک ابزار مؤثر جهت بررسی سیستمهای آموزشی به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. هدف این مطالعه بررسی سیر تحصیلی ده ساله دانشجویان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل و عوامل مرتبط با روند تحصیلی دانشجویان است.
روشها: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، وضعیت تحصیلی فارغالتحصیلان دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل(که صرفاً با استفاده از سهمیه مناطق از سالهای 1372 لغایت 1381 از طریق کنکور سراسری در دانشکده دندانپزشکی بابل پذیرفته و فارغالتحصیل شده بودند)، بررسی شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامهای در خصوص سن، جنسیت، وضعیت تأهل، وضعیت سکونت، فاصله زمانی بین اخذ دیپلم تا قبولی در دانشگاه، معدل دیپلم، معدل دروس علوم پایه، نمره آزمون جامع علوم پایه و معدل دروس علوم بالینی هر یک از دانشجویان اخذ و با استفاده از تستهای آماری ANOVA و t-test مورد آنالیز قرار گرفت.
نتایج: از 170 دانشجوی دندانپزشکی واجد شرایط 111 نفر (65 درصد) دختر، 105 نفر (62 درصد) مجرد همچنین 76 نفر (45 درصد) بومی بودند. در دختران میانگین معدل دروس علوم پایه (04/1±38/15) و نمره آزمون علوم پایه(08/21±140) به طور معناداری بیشتر از نمرات دانشجویان پسر بود )05/0α≤). تفاوت معناداری در روند تحصیلی دانشجویان بر حسب وضعیت تاهل و محل سکونت ایشان مشاهده نگردید. همچنین میانگین معدل دروس علوم پایه دانشجویانی که بلافاصله بعد از اخذ دیپلم در دانشگاه پذیرفته شدند )43/2±86/15( بالاتر از سایر گروهها بود. میانگین نمره آزمون علوم پایه) 45/19±146( این گروه از دانشجویان نیز به طور معناداری از سایر گروهها بالاتر بود (120/10F=، 001/0P≤).
نتیجهگیری: با توجه به افت تحصیلی در سالهای اولیه ورود به دانشگاه در افرادی که دو سال یا بیشتر وقفه تحصیلی داشتهاند، بایستی به دنبال راهکاری جهت کاهش فاصله زمانی بین اخذ دیپلم و قبولی در دانشگاه بود، همچنین در سالهای ابتدایی تحصیل در دانشگاه به علت افت بیشتر تحصیلی در دانشجویان پسر، انگیزه مطالعه را در ایشان را تقویت نمود.
Introduction: Qualitative promotion in medical education is one of the prerequisites for training skillful physicians in order to improve the level of community health. Evaluation as an effective tool can be widely used to review educational systems. This study aimed to assess a ten years educational trend of dental students in Babol University of Medical Sciences and the probable related factors.
Methods: This descriptive-analytical study was performed on graduate dental students of Babol University of Medical Sciences through 10 years. They were admitted to dental school of Babol through National Entrance Examinations of years 1993 to 2002 and then graduated. Data was collected via questionnaire including age, gender, marital status, accommodation status, time interval between graduation from high school and entering university, diploma grade point average (DGPA), average score of basic science courses, score of comprehensive exam of basic sciences, and the average score of clinical science courses for each student. Data was analyzed using t-test and ANOVA.
Results: From 170 eligible dental students, 111 (65%) were female, 105 (62%) were single, and 76 (45%) were citizens of Babol. Mean of the average of basic science courses’ scores and the mean score of comprehensive examination of basic sciences among female students was significantly higher than those of male students (α≤0.05). No significant difference was observed in the student grades considering the students' marital and accommodation status. Moreover, the mean of average scores of basic science courses for students who entered university immediately after getting high school diploma was higher than other groups. In addition, the mean of basic sciences comprehensive exam scores in this group was significantly higher than that of other groups (p≤0.001).
Conclusion: With regard to academic failure in primary years of entering university among students who spent at least 2 years interval between graduation from high school and entrance to university, a strategy should be provided to reduce this time interval. Furthermore, since this academic failure is higher among male students during primary years of higher education, study motivation should be improved in them.
Academic studies, student, dentistry, gender, marital status.
تحصیلات دانشگاهی، دانشجویان، دندانپزشکی، جنسیت، وضعیت تأهل
480
487
http://ijme.mui.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1445-1&slc_lang=fa&sid=1
2012/06/302012/05/92012/04/142012/02/142012/05/92011/02/122011/06/72012/04/72011/12/13
1390/9/22
2012/09/292012/09/292012/08/182012/06/212012/08/112011/10/312012/06/232012/06/232012/03/30
1391/1/11
Sina
Haghanifar
سینا
حقانی فر
Dr_Haghanifar@yahoo.com
00319475328460026044
00319475328460026044
Yes
Ali akbar
Moghadamnia
علی اکبر
مقدم نیا
moghadamnia@yahoo.com
00319475328460026045
00319475328460026045
No
Ehsan
Moudi
احسان
موعودی
Ehsan.Moudi@gmail.com
00319475328460026046
00319475328460026046
No
Mina
Motallebnejad
مینا
مطلب نژاد
mmotallebnejad@yahoo.com
00319475328460026047
00319475328460026047
No
Sepideh
Rezapour
سپیده
رضاپور
Sepid_rezapour@yahoo.com
00319475328460026048
00319475328460026048
No
Hakimeh
Ghorbani
حکیمه
قربانی
Hakimeh_ghorbani62@yahoo.com
00319475328460026049
00319475328460026049
No